شایعه اطلاعات جدیدی از بازی The Last Of US Part 3 منتشر شد

Los Galacticos

💥Hala Madrid💥
Gold User
last-of-us-part-3-e1688365759710.jpg

یک افشا کننده ی مشهور در دنیای بازی که ViewerAnon نام دارد اعلام کرد که پروژه ی بعدی استدیو Naughty Dog در حال ساخت بوده و این پروژه قسمت سوم بازی The Last Of US میباشد.

این شخص طی سالهای گذشته بارها موضوعات و شایعات جنجالی زیادی را مطرح کرده بود و در آخرین اظهار نظر خود در توییتر شخصی خود عنوان کرد که با توجه به موفقیت بالای سریال این فرچاینز استدیو Naughty Dog به صورت مداوم در حال کار بر روی نسخه ی سوم این بازی میباشد. همچنین این شخص در ادامه اعلام کرد که داستان بازی مشخص نیست و تمامی صحبت ها در مورد داستان نسخه ی سوم فقط در حد شایعه هستند اما گفته میشود که در بازی گروهی به نام Scavengrs حضور دارند که در یکی از شهرهای بازی برای بقا تلاش میکنند. همچنین در نسخه ی سوم شخصیتی به نام لوکاس حضور دارد که بسیار متواضع و مهربان است اما درون خود شخصیتی تاریک را می پروراند. همچنین شخصیت مونث دیگری به نام Val در بازی حضور دارد که لیدر گروه بوده و Ezra نیز دستیار Val در بازی میباشد. در ادامه ی داستان بازی این دو شخصیت با یکدیگر دچار اختلاف میشوند و شخصیت سومی به نام میسون که یک سرباز کهنه کار است میبایست از بین وفاداری به Ezra یا Val یکی را انتخاب کند. همچنین طبق شایعات منتشر شده تعداد شخصیت های این گروه 5 نفر میباشد و اینکه چطور داستان این 5 شخصیت با الی مرتبط میشود هنوز فاش نشده است.

در ادامه ViewerAnon اعلام کرد که فیلمبرداری لوکیشن های این نسخه آغاز شده و با توجه به مقیاس های بزرگ لوکیشن های فیلمبرداری ممکن است انتشار این عنوان به چند سال آینده موکول شود و شخصیت اصلی بازی همانند نسخه ی دوم الی خواهد بود و این کارکتر نقش مهمی را در بازی ایفا خواهد کرد.
سال گذشته بود که استدیو Naughty Dog اعلام کرد که کار بر روی عنوان بعدی این استدیو به رهبری نیل دراکمن آغاز شده است و یکی از مقامات سونی در مصاحبه ای اعلام کرده بود که اگر عنوان The Last Of US پتانسیل ادامه دادن را داشته باشد بدون شک سونی به آن باز خواهد گشت.

البته به صورت همزمان پروژه ی تک نفره ی دیگری تحت هدایت استدیو Naughty Dog در حال ساخت میباشد که طبق شایعات منتشر شده قسمت بعدی عنوان Uncharted میباشد.

Source
 
آخرین ویرایش:
این بازی با الهام و حتی بیشتر از اون ار سریال واکینگ دد ساخته شد و حال و هواشم دقیقا مشابه اون بود برای همینم من عاشقش شدم یک دنیای بی رحم با خلاقیت در نوع زامبی ها که البته توی این بازی هم مشابه واکینگ دد به صدا حساس هستن
مشابه اونم بازی با به فنا رفتن کل شهر شروع می شه
اعتماد کردن در هر دو دنیا بزرگ ترین اشتباهه
اما جالبه برام که این بازی هم مشابه واکینگ دد همون اشتباه داستانی رو کرد و همه ی شخصیت محبوب توش کشت الان لست کلا یک دونه شخصیت جذاب بیشتر نداره که فکر کنم اونم شماره 3 بکشه بازی تموم شه

نسخه 2 یک بازی با همون کیفیت نسخه ی یک بود اما با داستان افتضاح و کلیشه ای و اصلا داستانش ربطی به یک هم نداشت
خود واکینگ دد هم شروع طوفانی داشت و همش ادم می گفت قراره چه رازهایی درش کشف بشه و ادم سوپرایز بشه که اصلا مسیرش بعدا اونم عوض بشه

کلا کاش لاقل اینو دیگه کپی نمی کردن و راه واکینگ دد در این زمینه دیگه پیش نمی گرفتن واقعا نسخه ی دوم یک ضد حال اساسی بود
فقط امیدوارم نسخه ی 3 اخرین نسخه ی بازی باشه و مشابه سریال واکینگ دد اب نبدن توش تا سال ها الکی ادامه ش بدن
View attachment 1675943620713.mp4
 
به نیل دراکمن بگی بازیتو با واکینگ دد مقایسه کردن کلا استودیو رو تعطیل میکنه میره سر 4 راه سیگار میفروشه! چون جفتشون زامبی دارن پس منبع الهام ساخت بازی واکینگ دد بوده و راه اونو رفته! واقعا عجب! :))
بابت مرگ جوئل هم یه اتفاق کاملا طبیعی و نرمالیه. فرنچایز تلو، دنیای سینمایی مارول نیست که همه به خوبی و خوشی کنار هم زندگی کنن و خراشی روی صورت کسی نیفته! کسی که بخاطر احساس پدرانه الی رو نجات داد، باعث مرگ n تا پدر و دختر دیگه‌ای شد که میتونستن تو دنیایی زندگی کنن که نجات پیدا کرده. عملا جوئل بخاطر خودخواهی، شانس نجات دنیا رو از بین برد و باعث مرگ n نفر دیگه‌ای شد که شاید از خودش و الی حق زندگی بیشتری داشتن. اونوقت چنین اتفاقی باید بی جواب بمونه؟ اگه دنبال زندگی خوب و خوشین خب برید فیلمای ابرقهرمانی مارولو نگاه کنید که طرف با یکی در حد و اندازه خدا میجنگه ولی خراشی برنمیداره! همونطور که میاید میگید دنیای تلو بی رحمه و فلانه پس مرگ جول هم بهترین و منطقی ترین اتفاقی بود که میشد رخ بده. نه پس باعث مرگ هزاران نفر دیگه شدی و زدی بابای یه دختری رو کشتی بعد با الی بشینی تا اخر عمر گیتار بزنی و کیف دنیارو ببری!
مشکل اینه یکسری فقط دنبال کلیشن. فقط دنبال پایان خوبن و اصلا سیر داستانی رو توجه نمیکنن. نگاه نمیکنن که کلیت تلو 2 درباره انتقام بود که چجوری میتونه یه ادمو تا مرز نابودی ببره. نگاه نمیکنن که کلیت تلو 2 درباره پیامدهای خودخواهی جوئلی بود که یه تنه برای ده ها هزار نفر و صدها هزار نفری که شانس زندگی دوباره داشتن تصمیم گرفت و عملا باعث نابود شدن همون 1 ذره امید برای نجات بشریت شد. درک این موضوع نمیدونم چرا اینقدر سخته که الان پای واکینگ ددو میکشین وسط چون اونم زده کشته شخصیتاشو. یعنی کل چیزی که از تلو فهمیدین این بوده که مثل واکینگ دد زده شخصیتاشو کشته همین!
 
آخرین ویرایش:
کاری به کلیشه ای بودن و نبودن ندارم جناب ولی در مورد داستان:
"معروف‌ترین مورد در این زمینه هم اینه که تا باهاشون بحث می‌کنی، می‌گن چرا جول یه دفعه احمق شد و اسمش رو به ابی لو داد یا چرا رفت توی محل اقامت ابی که اسیر بشه! همین پرسش‌ها هم نشون می‌ده یا بازی رو انجام ندادن، یا داستان رو با دقت دنبال نکردن وگرنه همچین پرسش‌هایی براشون پیش نمی‌اومد."
بحث اصلی هم همین جا هست وقتی در مورد سفارشی بودن،وجود حفره های داستانی و عجول بودن و سرهم بندی کردن داستان حرف میزنیم یعنی همین چیزی که بهش اشاره کردی.ابی کسی که بهش کمک کرده زنده بمونه و جونشون رو مدیونشه حتی بهش فرصت نمیده با خط فکری و شخصیتیش آشنا بشه و دلیل اصلی مرگ پدرش رو بدونه بعد تصمیم بگیره.حتی تردید هم نمیکنه موقع به قتل رسوندش که یکم از حفره های داستانی کم بشه و منطقی تر جلوه کنه و احساس تعلیق و دوگانگی بوجود بیاره:)) بعضی ها میگن انتقام و منطق؟!اینو باید از جناب دراکمن آخر بازی پرسید که خودش خودش رو زیر سوال میبره. الی یهویی و بدون منطق داستانی صاعقه بهش میخوره و تو عرض چند ثانیه ۱۸۰ درجه تغییر عقیده و شخصیت میده و متحول میشه تا کاراکتر محبوب جناب دراکمن زنده بمونه:))حتی مثلا قدرت اختیار هم نمیده کدوم کاراکتر زنده بمونه و کدوم بمیره!
اونم وقتی از نظر باور و عقاید مذهبی و خط فکری الی و ابی رو مقایسه کنیم باید کاملا برعکس باشه ولی دراکمن دهن سرویس خودش رو هم زیر سوال میبره!
وقتی از سفارشی بودن کاراکتر بدون منطق داستانی و پلات هول حرف میزنیم یعنی همین
(البته بالاتر هم گفتم سایر شخصیتهایی که تو نسخه دوم خلق شدن بد نبودن و حداقل منطق داستانی داشتن گرچه شخصیت پردازی نسخه اول تو لول دیگه بود)
در مورد تک‌تک اینا ۱۰۰ بار صحبت کردیم، ولی هی تکرار می‌شه! :D کاش همون روزهای اول که بازی رو تموم کرده بودم و همه چیز کامل توی ذهنم بود، یه FAQ درست می‌کردم که بعدش دیگه به اون ارجاع بدم و هر دفعه نیازی نباشه از اول بنویسم.
کل شخصیت ابی براساس انتقام شکل گرفته بوده. این قضیه روی روابط عاطفی‌ش هم تأثیر گذاشت و حتی هیکلش هم براساس انتقام شکل گرفته و اون مدلی شده بود. یعنی با اینکه قبلش هم استخون‌درشت بود، ولی صبح تا شب تمرکزش روی انتقام نبود که تبدیل بشه به یه تانک عظیم‌الجثه. جول از دید ابی کسی هست که وارد بیمارستان شده و قتل عام راه انداخته و باعث شده فایرفلای به فنا بره و از همه مهم‌تر، پدرش (که از دید ابی یه فرشته بوده و می‌خواسته دنیا رو نجات بده) به قتل رسونده. بعد بیاد به سبک زلال احکام بشینه جلوی جول و در مورد خط فکری صحبت کنن؟! :D
با این حال اتفاقاً ابی بدش نمی‌اومد که حداقل یه صحبتی، معذرت‌خواهی‌ای چیزی از طرف جول بشنوه، ولی خود جول کار رو خراب کرد. وقتی ابی بهش می‌گه «حدس می‌زنی من کی هستم؟» و جول هم می‌گه «هرکی هستی باش و انشایی که آماده کردی رو بخون و برو سر اصل مطلب!»، اونجاست که خون ابی به جوش میاد و توی اتاق می‌گرده و چوب گلف رو پیدا می‌کنه. یعنی اگه جول انقدر مغرور نبود و توی حالتی که هیچ راه فراری نداره، شاخ‌بازی درنمی‌آورد و از ابی می‌پرسید کی هستی و می‌فهمید پدر طرف اون دکتره بوده و بعد هم بهش می‌گفت که به خاطر نجات الی رفته بیمارستان رو منهدم کرده، شاید شرایط هم فرق می‌کرد و حداقل انقدر دردناک کشته نمی‌شد.
الی هم صاعقه بهش نمی‌خوره! :D الی دیگه آدم سالمی نیست و بعد از مرگ جول، روح و روانش به هم ریخته. کوچیک‌ترین اتفاقی می‌تونه یه شوک بهش وارد کنه و یاد اون حادثه بیفته و چیزی در حد سر و صدای یه بَره هم باعث می‌شه دوباره یاد جول بیفته. حالا من کارشناس این مسائل نیستم، ولی فکر می‌کنم الی بعد از دیدن اون صحنه فجیع، دچار اختلال شخصیت مرزی (BPD) شده که چیز تخیلی و صاعقه و اینا نیست. خیلی‌ها این طوری هستن و حملات عصبی بهشون دست می‌ده و مشکلات روانی‌شون به جایی می‌رسه که ممکنه در لحظه تصمیم‌شون عوض بشه.
الی بعد از اتفاقاتی که افتاد و ابی از خیر کشتنش گذشت، به این نتیجه رسید که ابی رو ول کنه ولی باز اون مشکلات روحی در کنار صحبت‌های تامی باعث می‌شن دوباره سراغ انتقام بره. بعد از رسیدن به ابی با یه آدم متفاوتی روبرو می‌شه که شباهتی به ابی سابق نداره و از اون تانکی که جول رو کشت، تبدیل شده به یه جسد که یه جورایی مادر یه فرد دیگه (لِو) هم هست و همین قضیه باعث دلسوزی الی می‌شه و به جای اینکه یه چاقو بکنه توی شکم ابی و خلاص، ولش می‌کنه. ولی باز یه کم جلوتر با دیدن خون، اون تصاویر ذهنی و کله متلاشی‌شده جول میاد سراغش و می‌افته به جون ابی. در نهایت هم همون تصاویر ذهنی باعث نجات ابی می‌شن و وقتی الی دست و پا زدن ابی رو زیر آب می‌بینه، ترکیب اون صحنه با تصویر دلنشین جول و موارد دیگه مثل لِو که اونجا افتاده (و یه جورایی رابطه ابی و لِو یادآور رابطه جول و الی هست)، باعث می‌شن از خیر کشتن ابی بگذره.
اگه اون قضیه اولین بار بود که اتفاق می‌افتاد، می‌شد گفت یهویی و بی منطق بوده. ولی قبلش بازی داره به مخاطب کد می‌ده از اوضاع و احوال الی.
۱. یه بَره توی طویله می‌تونه باعث بشه الی یاد جول بیفته و شروع کنه به فریاد کشیدن.
۲. دیدن بدن لاغر و در حال مرگ ابی می‌تونه باعث بشه الی به جای فرو کردن چاقو توی شکمش، از همون چاقو برای نجاتش استفاده کنه.
۳. دیدن خون می‌تونه باعث بشه دوباره یاد جول و صحنه دلخراش مرگش بیفته و...
یعنی بار اول نبود که شاهد یه تصمیم لحظه‌ای از الی بودیم و کلاً برای اینکه بیماری الی مشخص بشه، بارها این اتفاق افتاد و آخرین بار هم رها کردن ابی بود.
این ماجرای دراکمن هم در نوع خودش جالبه و یه جوری صحبت می‌شه که انگار داستان نسخه اول برای یکی دیگه بوده و دراکمن یه دفعه پریده توی نسخه دوم و داستان رو عوض کرده و شخصیت محبوب خودش رو آورده وسط و به طرفدارها خیانت کرده! :D
داستان نسخه اول TLoU نوشته نیل دراکمن بوده و کلاً ایده ایشون بوده که تبدیل به بازی ناتی داگ شده! توی همون Credits بازی هم می‌نویسه: Written by Neil Druckmann. طرف این شخصیت‌ها و داستان رو خلق کرده و دوست داشته توی نسخه دوم به این سمت و سو بره.
یعنی چی که چرا قدرت انتخاب به مخاطب نداده؟! :D مگه هر داستانی باید قدرت انتخاب به مخاطبش بده که تعیین کنه چی بشه؟ مثلاً آخر God of War 3 باید حق انتخاب می‌دادن که زئوس رو بکشیم یا نه؟ آخر TLoU1 باید حق انتخاب می‌دادن که الی رو برای واکسن فدا کنیم یا نه؟ هزاران نمونه دیگه هم می‌شه آورد که حق انتخاب وجود نداشته و کسی نمیاد بگه «حتی حق انتخاب هم بهمون ندادن بی‌شرفا و همین‌طوری سفارشی زدن زئوس رو کشتن و نگفتن کریتوس دلش برای پدر پیرش می‌سوزه؟! :|»
 
آخرین ویرایش:
مثل اینکه بیشتر شبیه واکینگ دد شده اون حس تیم و خانواده بودن یک گروه و این داستانا که من استقبال میکنم ازش
ولی آقا من یه تئوری دارم نظر شخصیمه امیدوارم درست باشه چرا حس میکنم اینا همون شخصیت های بخش فکشن رو آوردن تو این شماره؟ چون یادمه قبلا گفته بودن بخش فکشن هر شخصیت یه خط داستانی دارن و صرفا یه مولتی ساده نیست من فکر میکنم اینا بعد از همفکری با بانجی بیخیال داستان و شخصیت پردازی تو فکشن شدن و میترسیدن در طول چند ماه بعد از عرضه باعث ریزش مخاطب بشه و همه اون داستان ها رو بیارن تو نسخه اصلی بعدی ربطش بدن به الی و مردم جکسون و با ایده های داستانی که از قبل داشتن ادغامش کنن.
بنظرم کار خیلی خوبیه هم فضای بازی اصلی و تم داستانیش از اون حالت خانوادگی و انتقام در میاد میره تو مقیاس های بزرگتر مثل فصل های آخر واکینگ دد که خیلی از این لحاظ پیشرفت کرده بود هم اینکه بخش فکشن پیاز داغش کمتر میشه و همون فرم اصلی مولتی شماره اول رو حفظ میکنه و امکانات جدید بهش اضافه میشه و پروژه موفقتری درمیاد. ببینیم چی در میاد خلاصه هر چه از ناتی داگ رسد نکوست...
 
فکر نکنم هیچ کس به اندازه من تو این فروم سری لست رو بازی کرده چه تو ps3 تو 4 یا 5 . تو خود 5 لست یک ریمیک رو 7 بار رفتم. پارت دو هم 9 بار تو 4 رفتم 6 بار هم تو 5. یعنی این سری رو عملا خوردم. حتی از سری half-life هم که بی نهایت عاشقشم این بازی رو بیشتر انجام دادم. در مورد داستان بازی من خودم چندتا ایراد بهش دارم. که نظر شخصیه ولی به نظرم منطقیه

اول اینکه جول رو خیلی زود حذف کردن قشنگ این پتانسیل رو داشت به یکی از نمادهای پلی استیشن تبدیل بشه هر چند از دید خودم الان هم هست. بعد هم نحوه مرگش بود یعنی ابی به طرز وحشیانه اونو کشت یعنی زجر کشش کرد بعد هم اون ضربه اخر که مغزش پاشید. بازی در مورد انتقام و بخشش بود عیب نداره. ولی برای شما اگه یکی از عزیزانتون رو اینجور وحشیانه بکشند ایا میبخشید من که نمیبخشم شخصا. اگر راحت جول رو خلاص میکرد در ازای مرگ پدرش میشد درک کرد بالاخره دنیای پس الزمانی هست همه خاکسترین . ولی با اون وضع کشتن من شخصا نتونستم کنار بیام پایان بازی رو. امیدوارم تو لست 3 اگر ابی هم باشه یک جورایی خودش رو جان فدای الی کنه تا شاید امثال من که دل پری ازش دارند اونو ببخشیم😏
 
شاهکار بودنش برای افراد متعصب اره اما حقیقت چیز دیگه ای هست البته من بحثم با داستانشه نه گیم پلی
این بازی کلا زیاد شخصیت جذاب و دوست داشتنی یا عمیق نداشت پس اصلا کار درستی نبود

ضمنا بازی داستانش چی بود؟ اول بازی جوئل می میره و الی می ره تا انتقامش رو بگیره فکر نمی کنید زیاد بیش از حد کلیشه ایه این داستان؟
جزئیات داستان هم برای اینکه حس عدالت بعضی ها رو بیدار کنه و البته بازم سیستم کلیشه ای همیشگی استفاده از تم لزبین توی بازی بود حداقل نمی کنن محض تنوع هم که شده توی این موارد گی هم اضافه کنن که البته گی مشابه لز خیلی بم افکن نیست برای همینم استفاده نمی شه
اینکه با شخصیت بد بازی هم از زاویه ی اون بازی ادامه پیدا کنه نه چیز جدیدی بود نه چیز خاصی به بار داستان اضافه کرد این حرکتم صرفا برای طولانی کردن گیم پلی بازی و البته اب بستن توش هم استفاده شده بود
یا اون حرکت چیپ اینکه فلانی بچه تو شیکمشه ببین منم انسانم اینا که حالم بهم زد
اخر بازیم که باز فاجعه بار تموم شد این همه جر داد خودش بعد داستان عین کارتون ها من بخشش رو انتخاب می کنم
این چرندیات ماله فیلم های 2 3 دهه ی پیشه با کارتون ها بخشش این شکلی کجاش لذت بخشه فقط یک احمق توی همچین شرایطی بخشش رو انتخاب می کنه اصلا با دنیای خشن و بی رحم بازی هم هیچ سازگاری نداشت
یا باز حالت فوق کلیشه ای بازی ها که شخصیت بد بازی تا اخرین لحظه فرار می کنه و تا اخر بازی باید بیافتی دنبالش :D
اصلا نسخه ی یک با نسخه ی دو بازی قابل مقایسه نیست نسخه ی یک همه چیزش شاهکار بود اما نسخه ی دو یک اشتباه بزرگ بود یوزر اسکور 5.8 این بازی در مقابل 9.2 نسخه ی یک هم گویای این مسئله هست

یوزر اسکور بازی هم 160000 هزار نفر توش شرکت کردن اصلا جای بحث یا دسیسه خوندن نداره کسیم بابت این چیزا پول نمی ده پس بهتره حقیقت بپذیرید
ببین به نظرم آدم به جا گول زدن خودش گاهی باید حقیقت بگه مثلا ساده بگو من از ابی متنفرم ! یا ساده تر بگو از LGBT متنفرم یا عاشق جوئل بودم و یه دختر بد قواره بدنساز شخمی زد کشتش پس بازم از بازی متنفرم ولا خودتم میدونی حرفات همشون اشتباهن و اوج فاجعه اونجا که دست میبری به یوزر اسکور الان جمع یوزر اسکور لست ۱ آنچ ۱ تا ۴ کل بازیا میازاکی رد دد جی تی ای وی و ... اندازه لست ۲ نیست آخه خودت خندت نمیگیره به همچین چیز مضحکی رو میاری حتی از نظر من متا و گوتی هم چرت پرتن اصلا چیزی که عیان گفتن نداره ۱۰ دقیقه لست ۲ دو بازی کنی بعد بری داخل بازیا دیگه تفاوت از زیر زمین تا مریخ !داستان بازی هم شاهکار ولی اره اگر فن جوئل باشی اگر از LGBT متنفر باشی قطعا بدترین داستان تاریخ!ولی ذات داستان بدون شک تو تاپ ۵ تاریخ صنعت گیم !و ۵ تا بازی با داستان مشابه معرفی نکردی این چه جور کلیشه ای که نمیتونی چیزی مثلش نام ببری ؟
و واقعا مقایسه ای بین نسخه ۱ و ۲ نیست لست ۱ سال ۲۰۱۶ یه بازی منسوخ و در برابر بقیه بازیا از نظر فنی حرفی نداشت لست ۲ سال ۲۰۲۳ تمام بازیارو از نظر فنی نابود میکنه !
 
  • Like
Reactions: Inanc and Amirbeta
اولا شما رو نمیدونم ولی اگر کسی پدر من رو بکشه و من هم سالها دنبال انتقام گرفتن ازش باشم به محض اینکه ببینمش فرصت رو از دست نمیدم و میزنم از وسط نصفش می کنم نه اینکه بشینم فعلا باهاش گپ بزنم ببینم به قول شما خط فکریش چیه:D و در مورد زندگی چی فکر میکنه و این حرفا.
شما وقتی خودت تو نقش جویل اون همه آدم رو شماره 1 کشتی منتظر شدی وایسی ببینی خط فکریشون چیه ؟؟؟ مثه بلدوزر و بدون فکر هر آدم گناهکار و بی گناهی دم دستش می رسید رو می کشت جویل، بعد وقتی قرار یکی خود جویل رو بکشه باید اول ازش اجاره بگیرن:D

دوما در مورد پایان بازی هم الی جویل رو می بخشه(به خاطر اینکه نذاشت پایان شماره 1 الی رو برای واکسن قربانی کنن) نه ابی رو .....
وقتی اون فلش بک اخر بازی رو نشون میده منظور اینه که الی متوجه میشه که آدم بخاطر عزیزانش میتونه دست به چه کارهایی وحشتناکی بزنه(چون خودش هم همین مسیر رو میره تو شماره 2) و برای همین نمیخواد مثه جویل بشه و ابی رو ول میکنه
اصن ربطی به بخشیدن ابی نداره

شما کلا در مورد داستان فکر نکردی و صرفا بازیش کردی(نمیگم داستان حتما باید برات خوب یا بی نقص بوده باشه ولی منظور داستان رو متوجه نشدی)​

.
بخش اول و دومی که گفتین دو بحث متفاوتی هست
در مورد بخش اول من کاری به بحث خود انتقام ندارم ها من در مورد منطق داستانی برای رسیدن به اون انتقام صحبت میکنم‌.همون طور که حرف بعضی ها اینه با چه منطقی جول یهویی از همون کمپ ابی سر در آورد یا چرا نجاتش داد میشد با همین منطق نویسنده کاری کرد این انتقام باورپذیرتر شکل بگیره
مثلا همونطور که غیر مستقیم این دو جلوی هم سبز میشن میشد همون روایت داستان رو بعد نجات یافتن ابی ادامه داد با این تفاوت که ابی هویت جول رو "فعلا "نشناسه و بعد از همکاری(برای بقا)و شناخت نسبی از خصوصیت های اخلاقی جول(تو دنیای این فرانچایز خیلی از این موارد دیدیم)که صرفا مثل بقیه بازماندگان اون دنیا یه ماشین کشتار بی احساس و بی منطق مطلق نیست با یه نشانه یا حرف و صحبت از هویت جول مطلع بشه و با این ویژگی هایی که از جول دیده بعدا تصمیم بگیره باهاش چیکار کنه این باعث میشد اون پلات هول بوجود نیاد داستان احساسی تر هم بشه
در مورد بخش دوم بحث در این زمینه متفاوت و زیاده و من نمیخوام زیاد به این بخش ورود کنم ولی در مورد بحث بخشش خلاصه بخوام بگم الی تو موقعیت(والد بودن) و جهان بینی(احساس مسئولیت در قبال الی و عذاب وجدان در مورد سارا)جول قرار نداره که با اون منطق و مسئله ای که شما گفتی جول رو ببخشه یا نه و قضاوت کنه شاید هر کسی تو موقعیت جول بود همین کار رو میکرد پس منطق میگه بیشتر در مورد بخشش خود ابی میتونه باشه تا قضاوت جول(تو بدترین حالت هر دو و نمیشه مسئله ابی رو در این زمینه حذف کرد)
در مورد تک‌تک اینا ۱۰۰ بار صحبت کردیم، ولی هی تکرار می‌شه! :D کاش همون روزهای اول که بازی رو تموم کرده بودم و همه چیز کامل توی ذهنم بود، یه FAQ درست می‌کردم که بعدش دیگه به اون ارجاع بدم و هر دفعه نیازی نباشه از اول بنویسم.
کل شخصیت ابی براساس انتقام شکل گرفته بوده. این قضیه روی روابط عاطفی‌ش هم تأثیر گذاشت و حتی هیکلش هم براساس انتقام شکل گرفته و اون مدلی شده بود. یعنی با اینکه قبلش هم استخون‌درشت بود، ولی صبح تا شب تمرکزش روی انتقام نبود که تبدیل بشه به یه تانک عظیم‌الجثه. جول از دید ابی کسی هست که وارد بیمارستان شده و قتل عام راه انداخته و باعث شده فایرفلای به فنا بره و از همه مهم‌تر، پدرش (که از دید ابی یه فرشته بوده و می‌خواسته دنیا رو نجات بده) به قتل رسونده. بعد بیاد به سبک زلال احکام بشینه جلوی جول و در مورد خط فکری صحبت کنن؟! :D
با این حال اتفاقاً ابی بدش نمی‌اومد که حداقل یه صحبتی، معذرت‌خواهی‌ای چیزی از طرف جول بشنوه، ولی خود جول کار رو خراب کرد. وقتی ابی بهش می‌گه «حدس می‌زنی من کی هستم؟» و جول هم می‌گه «هرکی هستی باش و انشایی که آماده کردی رو بخون و برو سر اصل مطلب!»، اونجاست که خون ابی به جوش میاد و توی اتاق می‌گرده و چوب گلف رو پیدا می‌کنه. یعنی اگه جول انقدر مغرور نبود و توی حالتی که هیچ راه فراری نداره، شاخ‌بازی درنمی‌آورد و از ابی می‌پرسید کی هستی و می‌فهمید پدر طرف اون دکتره بوده و بعد هم بهش می‌گفت که به خاطر نجات الی رفته بیمارستان رو منهدم کرده، شاید شرایط هم فرق می‌کرد و حداقل انقدر دردناک کشته نمی‌شد.
الی هم صاعقه بهش نمی‌خوره! :D الی دیگه آدم سالمی نیست و بعد از مرگ جول، روح و روانش به هم ریخته. کوچیک‌ترین اتفاقی می‌تونه یه شوک بهش وارد کنه و یاد اون حادثه بیفته و چیزی در حد سر و صدای یه بَره هم باعث می‌شه دوباره یاد جول بیفته. حالا من کارشناس این مسائل نیستم، ولی فکر می‌کنم الی بعد از دیدن اون صحنه فجیع، دچار اختلال شخصیت مرزی (BPD) شده که چیز تخیلی و صاعقه و اینا نیست. خیلی‌ها این طوری هستن و حملات عصبی بهشون دست می‌ده و مشکلات روانی‌شون به جایی می‌رسه که ممکنه در لحظه تصمیم‌شون عوض بشه.
الی بعد از اتفاقاتی که افتاد و ابی از خیر کشتنش گذشت، به این نتیجه رسید که ابی رو ول کنه ولی باز اون مشکلات روحی در کنار صحبت‌های تامی باعث می‌شن دوباره سراغ انتقام بره. بعد از رسیدن به ابی با یه آدم متفاوتی روبرو می‌شه که شباهتی به ابی سابق نداره و از اون تانکی که جول رو کشت، تبدیل شده به یه جسد که یه جورایی مادر یه فرد دیگه (لِو) هم هست و همین قضیه باعث دلسوزی الی می‌شه و به جای اینکه یه چاقو بکنه توی شکم ابی و خلاص، ولش می‌کنه. ولی باز یه کم جلوتر با دیدن خون، اون تصاویر ذهنی و کله متلاشی‌شده جول میاد سراغش و می‌افته به جون ابی. در نهایت هم همون تصاویر ذهنی باعث نجات ابی می‌شن و وقتی الی دست و پا زدن ابی رو زیر آب می‌بینه، ترکیب اون صحنه با تصویر دلنشین جول و موارد دیگه مثل لِو که اونجا افتاده (و یه جورایی رابطه ابی و لِو یادآور رابطه جول و الی هست)، باعث می‌شن از خیر کشتن ابی بگذره.
اگه اون قضیه اولین بار بود که اتفاق می‌افتاد، می‌شد گفت یهویی و بی منطق بوده. ولی قبلش بازی داره به مخاطب کد می‌ده از اوضاع و احوال الی.
۱. یه بَره توی طویله می‌تونه باعث بشه الی یاد جول بیفته و شروع کنه به فریاد کشیدن.
۲. دیدن بدن لاغر و در حال مرگ ابی می‌تونه باعث بشه الی به جای فرو کردن چاقو توی شکمش، از همون چاقو برای نجاتش استفاده کنه.
۳. دیدن خون می‌تونه باعث بشه دوباره یاد جول و صحنه دلخراش مرگش بیفته و...
یعنی بار اول نبود که شاهد یه تصمیم لحظه‌ای از الی بودیم و کلاً برای اینکه بیماری الی مشخص بشه، بارها این اتفاق افتاد و آخرین بار هم رها کردن ابی بود.
این ماجرای دراکمن هم در نوع خودش جالبه و یه جوری صحبت می‌شه که انگار داستان نسخه اول برای یکی دیگه بوده و دراکمن یه دفعه پریده توی نسخه دوم و داستان رو عوض کرده و شخصیت محبوب خودش رو آورده وسط و به طرفدارها خیانت کرده! :D
داستان نسخه اول TLoU نوشته نیل دراکمن بوده و کلاً ایده ایشون بوده که تبدیل به بازی ناتی داگ شده! توی همون Credits بازی هم می‌نویسه: Written by Neil Druckmann. طرف این شخصیت‌ها و داستان رو خلق کرده و دوست داشته توی نسخه دوم به این سمت و سو بره.
یعنی چی که چرا قدرت انتخاب به مخاطب نداده؟! :D مگه هر داستانی باید قدرت انتخاب به مخاطبش بده که تعیین کنه چی بشه؟ مثلاً آخر God of War 3 باید حق انتخاب می‌دادن که زئوس رو بکشیم یا نه؟ آخر TLoU1 باید حق انتخاب می‌دادن که الی رو برای واکسن فدا کنیم یا نه؟ هزاران نمونه دیگه هم می‌شه آورد که حق انتخاب وجود نداشته و کسی نمیاد بگه «حتی حق انتخاب هم بهمون ندادن بی‌شرفا و همین‌طوری سفارشی زدن زئوس رو کشتن و نگفتن کریتوس دلش برای پدر پیرش می‌سوزه؟! :|»
در مورد اون سه تا بخش ۱ تا ۳ موافقم و قانع کننده است تو فیلم سکوت بره ها هم مشابه چنین چیزی دیدیم ولی در مورد بخش های اول:
مگه ابی جول رو با با یه خدمه صدنفری و احترام و گل و بلبل بدرقه و همراهی کرده که جول بیاد با کمال تشکر بگه خیلی ممنون که منو کتک زدین و تو اون زیرزمین بردین سوالاتتون رو تک تک بپرسین من جواب میدم و در آخر معذرت خواهی میکنم و پاهاتون رو میبوسم😐 یه نفر بدون دلیل بدون پرسش کتک ات بزنه برمیگردی میگی ممنون که کتکم زدی یا فحش خار مادر بهش میدی؟D: تازه جول به نظرم خویشتنداری کرد.پلات هول ها دقیقا از این نکاتی که گفتم میاد
در مورد بخش آخر حرفاتون مگه ما زئوس رو کنترل میکنم که باهاش همزاد پنداری کنیم یا نه؟اون صرفا یه دشمن مطلقه و تمام
ولی تو این بازی به ظاهر،هدف جناب دراکمن اینه بگه هیچ آنتاگونیست و پروتاگونیست مطلقی وجود نداره(و شاید هم تو گفتن این مسئله موفق شده باشه ولی آخر بازی دقیقا کل این هدف رو زیر سوال میبره) و کنترل هر دو رو به دست ما میده ولی تو آخر بازی هیچ قدرت تصمیم گیری نمیده گیمر خودش برداشت خودش از داستان رو داشته باشه و انتخاب کنه چه اتفاقی بیوفته و حق با کدوم کاراکتره(صرفا نمیگم ابی بمیره یا نه بلکه اون طرف بحث داستان و مرگ الی یا زنده موندش هم هست و میشد با سوئیچ بین کاراکتر سرنوشت کاراکتر مورد علاقه رو مشخص کرد ولی با اینکه دراکمن تاکید زیادی داره سفیدی و سیاهی مطلق وجود نداره ولی این اتفاق پایان بازی اصلا اتفاق نمی افته!)
بازم میگم کلیت داستانی بازی خوبه و شخصیت پردازی سایر کاراکترها منطق خاص خودش ر‌و داره ولی ابی...
 
  • Like
Reactions: Dinosaur
در مورد بخش اول من کاری به بحث خود انتقام ندارم ها من در مورد منطق داستانی برای رسیدن به اون انتقام صحبت میکنم‌.همون طور که حرف بعضی ها اینه با چه منطقی جول یهویی از همون کمپ ابی سر در آورد یا چرا نجاتش داد میشد با همین منطق نویسنده کاری کرد این انتقام باورپذیرتر شکل بگیره
مثلا همونطور که غیر مستقیم این دو جلوی هم سبز میشن میشد همون روایت داستان رو بعد نجات یافتن ابی ادامه داد با این تفاوت که ابی هویت جول رو "فعلا "نشناسه و بعد از همکاری(برای بقا)و شناخت نسبی از خصوصیت های اخلاقی جول(تو دنیای این فرانچایز خیلی از این موارد دیدیم)که صرفا مثل بقیه بازماندگان اون دنیا یه ماشین کشتار بی احساس و بی منطق مطلق نیست با یه نشانه یا حرف و صحبت از هویت جول مطلع بشه و با این ویژگی هایی که از جول دیده بعدا تصمیم بگیره باهاش چیکار کنه این باعث میشد اون پلات هول بوجود نیاد داستان احساسی تر هم بشه
در مورد بخش دوم بحث در این زمینه متفاوت و زیاده و من نمیخوام زیاد به این بخش ورود کنم ولی در مورد بحث بخشش خلاصه بخوام بگم الی تو موقعیت(والد بودن) و جهان بینی(احساس مسئولیت در قبال الی و عذاب وجدان در مورد سارا)جول قرار نداره که با اون منطق و مسئله ای که شما گفتی جول رو ببخشه یا نه و قضاوت کنه شاید هر کسی تو موقعیت جول بود همین کار رو میکرد پس منطق میگه بیشتر در مورد بخشش خود ابی میتونه باشه تا قضاوت جول(تو بدترین حالت هر دو و نمیشه مسئله ابی رو در این زمینه حذف کرد)
پلات هولی در اون مورد بوجود نیومده. پلات هولش کجاست؟
اگر جویل اونطوری یهو و تو اون شرایط اون بلا سرش نمیومد هم شدت خشم مخاطب کاهش پیدا میکرد(نویسنده میخواسته شما همون اوایل بازی میخکوب شی و پر از خشم بشی) و هم اینکه اگر اونطوری که شما میگی میشد شاید اصن جویل رو می بخشید و میرفتن پی کارش و اینطوری بازی کلا همون اوایلش تموم میشد:Dپس این از این

در مورد بخش دوم هم اصن نشون دادن اون فلش بک و حرفایی که واضح بینشون رد و بدل میشه نشون میده که الی با کاری که جویل کرده کنار اومده و داره می بخشتش، ولی اون اتفاقی که فرداش رخ میده نمیذاره الی با جویل دوباره خوش باشه و برای همین میخواد ابی رو بکشه.
ولی وقتی خود الی برای انتقام همه رو از دم تیغ میگذرونه ( حتی مل که باردار بوده ) و آخر بازی هم میرسه سروقت ابی و لو که براش تداعی کننده خودش و جویل هست نمیخواد دیگه اشتباه جویل رو تکرار کنه و ابی رو ول میکنه و میره. خیلی واضح بود پایانش و به نظرم تفسیر و بحث های متفاوت لازم نداره (مخصوصا وقتی اون فلش بک رو نشون میده)

من بازم میگم شما میتونی اصن از بازی نفرت داشته باشی ولی حداقل باید منظور بازی رو متوجه بشیم بعد قضاوتش کنیم.

.
 
اولا شما رو نمیدونم ولی اگر کسی پدر من رو بکشه و من هم سالها دنبال انتقام گرفتن ازش باشم به محض اینکه ببینمش فرصت رو از دست نمیدم و میزنم از وسط نصفش می کنم نه اینکه بشینم فعلا باهاش گپ بزنم ببینم به قول شما خط فکریش چیه:D )​

.
=)) =))

یاد اون اوایل عرضه بازی افتادم که یکیشون میگفت اصلا روی چه حسابی ابی باید خودش کل امریکا رو بگرده تا انتقامش رو از جوئل بگیره... احتمالا منظورش این بود که چرا ابی نرفت کلانتری محلشون شکلایت کنه تا جوئل رو بازداشت کنن و ببرن دادگاه محاکمه کنن 😂😂😂😂

کلا کامنت ها و گیر های ترول کنندگان لست به شدت فانه
 
آخرین ویرایش:
داستان در مورد انتقام بود ولی در اخر انتقامی وجود نداشت!!!!!!!همین مورد کلیت داستان رو زیر سوال میبره.پایان بندی کلیشه ای تربن حالت ممکن بود.برعکس نسخه ۱ که همچیش پرفکت بود
به نظرت پوینت اصلی داستان همین نبود؟ ایا همین خلاف انتظارت از روند کلی داستان نبود؟

مشکل پایان بندی این موضوع نبود مشکلش این بود ابدا نتوانستیم به ابی هم اندازه ی الی بهش حق بدیم اون صحنه ی اخر، زمانی زمانی به هدف خودش میرسید که در جریان این سفر (هم بازی در نقش الی و هم بازی در نقش ابی) انتقام هم برای ما بلاموضوع شده باشد که مشخصه این هدف برای بسیاری محقق نشد
 
  • Like
Reactions: mohsen2019
کاراکتر های فرعی متعدد ولی جذابیت و تاثیر گذاریشون روی مخاطب در حد کم.تز و بیل و هنری و سم و دیوید مقایسه کنید با دینا و لیو و غیره.ولی بیشترین ناراحتی من حذف جول بود.مثل اینکه تو قسمت ۲ انچارتد نیتن رو حذف کنی و به جاش نیدین روز رو بذاری:|
 
  • Like
Reactions: RedShift
دوستاني كه ميگن الي يهو بي منطق ابي رو بخشيد مثله اينكه يادشون رفته كه اول ابي حمله ميكنه به امفي تئاتر و مي تونه دينا و الي رو بكشه منتهي مي بخشه الي رو چون الي رو مقصر نمي دونه با اينكه دوستاشو كشته
اين ميخواد بگه انتقام ابي بخاطر ذاتش نيست و بخاط عشقش به پدرشه
و اخرش هم كه ابي داغون شده و الي بهاطر اينكه زنجير انتقام رو بشكنه نميكشه ابي رو
چون بعدا يكي هم پيدا نيشد بياد انتقام ابي رو بگيره

حالا اينا منطق نداره رو من ديگه نميدونم
 
الی اون همه آدم که کاره‌ای نبودن کشت ولی وقتی رسید اصل کاری رأفت و عطوفت شامل حال ابی شد! بقیه آدما آدم نبودن؟! اونا کس و کاری نداشتن بیاد انتقام بگیره؟
هرچقدر بقیه قسمت‌های بازی عالی بود داستان بازی مشکل داشت به نظرم
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or