قضیه اینه که ناتی داگ سر تلو (
) زیر فشار کاری زیادی بوده و بیشتر اعضای تیم روی اون بازی کار میکردن ، واسه همین یه سری افراد مثل بروس استریلی (نمی دونم اینجا چرا میگن استرلی
) میخواستن به خاطر سختی کار از ناتی داگ برن
بعد بحث DLC ـش پیش میاد و بروس می مونه تا کار DLC هم انجام بشه بعد بره. در همین حال ساخت U4 هم شروع میشه و امی هنینگ با یه تیم کوچیک رو میذارن روی پروژه تا U4 رو بسازن (بیشتر افراد مشغول لفت بیهایند بودن). بعد از اینکه U4 تا یه مراحلی ساختش پیش میره و بازی رو میبینن ، نتیجه ی کار به عنوان یه بازی ناتی داگ قابل قبول نبوده. حالا یه سری میگن این وسط تقصیر گردن اینه که بیشتر تیم رفتن سر لفت بیهایند و افراد و ریسورس کمی در اختیار امی هنینگ بوده ، یه سری میگن به خاطر تصمیمات خود امی بوده که بازی اونجوری شده. سر همین قضیه امی میذاره میره و یه سری از کسایی که باهاش نزدیک بودن هم میرن از استودیو (یه سریشون همون موقع یه سریشون به مرور) بعد از رفتن امی ، اینا باز دست به دامن بروس و نیل میشن که بیان U4 ـو از اون وسط نجات بدن
بروس هم به عنوان آخرین کار قبول میکنه و بعد از U4 از ناتی داگ میره. (سر این خیلیا توهم میزدن که Civil war بوده و زیر آب بروس رو زدن و این حرفها
لول
)
اما در مورد آنچارتدِ امی هنینگ ، داستان همونجوری که توی اولین تریلر نشون دادن این بوده که برادر نیت سر اون جریان از نیت متنفر بوده و کینه داشته و میخواسته تلافی کنه واسه همین با ریف همراه میشه علیه نیت (نیدین توی ورژن امی نبوده ، نیدین رو نیل اضافه کرده) ، از اینور هم تیم نیتن همون تیم قدیمی نیت و سالی و النا بوده (نیت و النا هم دوشواری نداشتن و این رابطه ی عاطفی توی U4 هم مال نیل ـه). خیلی جزییات زیادی ازش نیست
ولی چیزی که هست اینه که اون جایی که نیت می فهمه سم بهش دروغ گفته ؛ قرار بوده اینجوری باشه که اونجا نیت تازه بفهمه سم برادرشه (!!!) بعدش هم سم متحول بشه و بیاد توی تیم نیت (!!!)
از لحاظ گیم پلی هم تصمیم امی این بوده که 50% اول بازی هیچ اسلحه ای وجود نداشته باشه و بازی با مخفی کاری یا Hand to Hand combat (مشابه همون چیزی که توی U3 دیدیم) پیش بره و از نیمه ی دوم بازی تازه نیت اسلحه به دست بگیره
یا مثلاً اون بخشی که نیت و سم و سالی میرن برای دزدیدن صلیب اونجوری نبوده ، قرار بوده یه مراسم رقصی اون وسط باشه و نیت و النا به سبک این بازیای موزیکال (مثلاٌ هاتسونه میکو) اون وسط برقصن با QTE و برن توو کار صلیب
یا مثلاً توی همچین صحنه هایی قابلیت سوئیچ کردن بین کرکترها قرار بوده باشه
و مورد آخر اینکه قرار بوده بشه به سطوح شلیک کرد و از سوراخ های ایجاد شده توی در و دیوار به عنوان جای دست برای بالا رفتن استفاده بشه
(چیز جالبی به نظر میاد ولی نمی دونم چه جوری میخواستن اجراش کنن چون کلی بند و تبصره داره که بخوای خودت برای خودت جای دست درست کنی)
از مواردی که امی آورده توی بازی و هنوز توش مونده گرپلینگ هوک و اسلایده که هنوزم داخل بازی هست
سلیقه ها متفاوته نمیشه قطعاً گفت اون بهتره یا این ، باید باشه و آدم ببینه تا نظر بده
ولی به نظر من یه سری چیزاش جالب بوده یه سری ایده ها هم اصلاً جالب نبوده واسه آنچارتد