طبیعتا خیلی هم خوبه که مثلا یک تاپیک تخصصی داشته باشیم در مورد مهاجرت، تا بشه از کسانی که تجربه عملی دارند سوال ها و نکات مبهم رو پرسید،
اما در مجموع یعنی جدای از بحث تاپیک پرسش و پاسخ که خیلی هم خوبه،
به نظرم حداقل تا وقتی چنین هدف بزرگی (مثل مهاجرت) به مرحله عمل نزدیک نشده یا درش قرار نگرفته، بهتره خیلی در موردش حرف نزنیم، عنوان نکنیم و روش مانور ندیم، چون همچین کاری، در تضاد جدی با "تحقق یافتن ان هدف" قرار داره،
مطالعات زیادی هستند که نشون میدن به میزان اشتراک گذاری یک هدف بزرگ با دیگران، احتمال تحقق یافتن و رسیدنمون به ان هدف هم به میزان قابل توجهی کاهش پیدا میکنه، یکی از دلایل اصلیش هم مکانیزم پاداش مغز هست، در واقع مغز از طریق پیام رسان های عصبی (نوروترنسمیتر => دوپامین) در زمانی که ما به اهداف یا هدف خاصمون میرسیم، حس رضایت و شادی و کامیابی بهمون القا میکنه، حالا مشکل چه زمانی به وجود میاد؟ زمانی که ما "رسیدن به هدف" و در نتیجه ی ان انتقال پیام عصبی دوپامین رو، جایگزین با "صحبت در مورد ان هدف" با عموم، سوشال مدیا، همکاران اقوام و دوستان و اشنایان میکنیم،
در این حالت، در واقع ما میان بر میزنیم، در واقع کاری میکنیم که مغزمون ناخواسته تقلب کنه، یعنی چی؟ یعنی با صحبت در مورد اهدافمون، با مانور دادن در موردشون، با سو استفاده از مطرح کردنشون در موقعیت های اجتماعی و عمومی، ان دوپامین و مکانیسم انتقال پیام عصبی که باید بعد از تحقق ان هدف شکل میگرفت و منتقل میشد رو، خیلی زودتر از تحقق هدف، خیلی زودتر از حتی نزدیک شدن به هدف، میسازیم و منتقل میکنیم، طوری که بدون رسیدن به ان هدف، مغزمون دوپامین رو میسازه و منتقل میکنه، در این حالت ما خوشحال میشیم، اعتماد به نفس میگیریم، اما در طرف مقابل، حواسمون نیست که این اعتماد بنفس فیک و تقلبی و زودگذر و خالی بندی هست، حواسمون نیست که با انتقال این دوپامین، صرفا با بیهوده و الکی خوب کردن حالمون، فقط تحقق یافتن حقیقی ان هدف رو به تاخیر میندازیم، چون از نظر مقر فرماندهی بدن انسان یعنی مغزمون، ما به هدف رسیدیم و الان وقت استراحت و بهره برداری هست نه تلاش بیشتر!! (با صحبت و مانور رو هدف انجام نشده، و بازخورد معمولا خوب و موقعیت جدید اجتماعی پیش اومده از این کار، در واقع مغزمون رو فریب دادیم و وارد یک حالت خیالی از انجام هدف کردیم)
خب بزرگ ترین اشکال این ماجرا کجاست؟ وقتی که مغز به صورت فیک فکر میکنه ما به هدف رسیدیم، و دیگه بعد از ان نه تنها کمکمون نمیکنه که به هدف در واقع نرسیده، برسیم، بلکه امکانات رسیدن به ان هدف مورد نظر رو هم تا حد زیادی محدود میکنه، چون مغز فکر میکنه دیگه نیازی به ان امکانات نیست، چون با مطرح کردنش در عموم، فریب خورده که ما به هدف رسیدیم!!
اینجوری میشه که احتمالا زیاد دیدیم طرف 10 سال پیش صبح و شب در مورد مهاجرت حرف میزد، تو بحث ها روش مانور میداد و ازش سواستفاده میکرد، به کار نکرده مغرور میشد، و هنوز که هنوزه بعد از 10 سال حتی نزدیک به تحقق ان هدف مثلا مهاجرت هم، نشده، در طرف مقابل هم این جوری میشه که میبینیم یهو یهو و یهو، کسی که فکرشم نمیکنیم، مهاجرت میکنه، به هدفش میرسه(چون ان شخص به جای اینکه به نظر دیگران اهمیت بده و خیلی زود رو هدف مورد نظر مانور بده و ازش سواستفاده کنه، صرفا با دقت و ارامش مراحل رسیدن به هدف رو طی میکنه، چون چنین شخصی تمرکزش رو نکات پیچیده هدفش هست، نه مانور و فخر فروشی با هدف فرضی جلو دیگران)
قطعا دوست، اقوام مورد اعتماد، همکار مورد اعتماد، مربی و استاد، میتونه کمکون کنه، اما سوشال مدیا، عموم، جمع های خاص، فقط میتونه حال کوتاه مدتمون رو به صورت فیک و تقلبی خوب کنه، و هدف اصلی رو به تاخیر بندازه....
*این موضوع شامل هر هدف و کار مهم یا بزرگ و خاصی هم میشه، نه لزوما فقط مهاجرت...