شخصیت ابی برای من از دو جهت جالب بود.
یکی خود شخصیتپردازیش بود که واقعاً دوست داشتم و روند تغییراتی که داشت و تبدیلش از یه ترمیناتور بیاحساس انتقامجو به یه شمایل متفاوت و پُر از مهر و احساس، از نظر من خیلی خوب کار شده بود. ابی کسی بود که فقط و فقط دنبال انتقام بود و توی این مسیر، عشق و علاقه خودش و بقیه رو زیر پا میذاشت و بدن خودش رو مطابق با همون انتقام شکل داده بود و کلاً زندگیش شده بود این قضیه. ولی بعد از انتقام و رسیدن به هدفش، تونست جنبههای دیگه زندگی رو هم ببینه و به عشقش برسه و یه حالتی از مادری رو هم تجربه کنه و کلاً وارد یه دنیای دیگهای بشه. این وسط به خاطر همون ماجرای انتقام، کل اطرافیانش رو هم از دست داد و تلخی این قضیه خیلی روش تأثیر گذاشت و توی تصمیمش در برابر الی تأثیرگذار بود. در مجموع بالا و پایینهای این شخصیت رو دوست داشتم و صداگذاری فوقالعاده لورا بیلی هم به جذابتر شدن شخصیتش کمک کرد.
ولی موضوع دیگه که باعث میشه بیشتر به قدرت نویسندگی و شخصیتپردازی سازندههای TLoU2 ایمان بیارم، این بود که ابی نه یه شخصیت معمولی یا بیاهمیت، بلکه یکی از محبوبترین شخصیتهای این سالهای صنعت بازی رو کشت و اون هم به فجیعترین شکل ممکن، ولی در نهایت تونستم بهش حق بدم. این اصلاً چیز کمی نیست و طراحی شخصیت تازهواردی که یه شخصیت محبوب رو نابود کنه و در نهایت آدم ازش متنفر نباشه و حتی بهش حق هم بده، واقعاً کار سخت و پیچیدهای هست و حداقل من مشابهش رو سراغش ندارم. نمیگم نیست، ولی من نمیشناسم.
حالا این رو بذاریم کنار ویژگیهای ظاهری و فیزیکی ابی که اون حس همذاتپنداری رو سختتر هم میکنه. دیگه تعارف که نداریم! هر چقدر هم آدم بگه «صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، ای برادر سیرت زیبا بیار» و از این صحبتها، ولی باز نمیشه انکار کرد که اگه سازندههای بازی یه دختر معصوم و خیلی خوشگل و ســـکسی رو توی اون نقش قرار میدادن، مخاطب کمتر عصبانی میشد تا شخصیتی مثل ابی با اون ابعاد و هیکل پهلوونی و حال و هوای لاتی!
یعنی قشنگ مشخصه که قصد داشتن با اعصاب و روان مخاطب بازی کنن و کسی سراغ قتل جول بره که در نگاه اول، به سختی میشه باهاش ارتباط برقرار کرد و حس نفرت رو به راحتی به آدم منتقل میکنه، ولی با ادامه روایت داستان و اطلاع از گذشته این شخصیت، میشه فهمید جریان چیه و بهش حق داد. همونطور که توی نسخه اول هم میشد به جول حق داد.
کلاً جذابیت شخصیتپردازیهای TLoU توی هر دو نسخه، همین خاکستری بودنشون هست که نیما هم اشاره کرد. خود جول که برای اکثر ما شخصیت محبوبی بوده، به شدت خاکستریه و اصلاً یه قهرمان کلاسیک نیست که به نفع بشریت کار کنه. اتفاقاً اگه بخوایم خیلی گیر بدیم و رفتار جول رو در برابر همه انسانها در نظر بگیریم، بُعد منفی جول بیشتر از بُعد مثبتش هست و به خاطر عشق و علاقه شخصی، امید بشریت برای مبارزه با اون مصیبت آخرالزمانی رو نابود کرد. این هم چیزی نیست که بگم تازه بعد از تجربه TLoU2 بهش رسیدم، بلکه همون سال ۲۰۱۳ که نسخه اول رو تازه تموم کرده بودم هم
اینجا گفتم که:
جول با نجات دادن الی (که اون رو یاد دختر از دست رفتهش مینداخت که جلوی چشمش مُرد) باعث میشه که واکسنی که میتونست کل این مشکلات و بدبختیها رو تموم کنه و درمانی برای این بیماری باشه، دیگه تولید نشه. یعنی جول به خاطر خودخواهی خودش باعث شد نسل بشر روز به روز اوضاعش بدتر بشه.
--------------
الآن داشتم اون پست قدیمی رو میخوندم و این تیکه که سال ۲۰۱۳ نوشته بودم هم برام جالب بود!
نمیدونم چرا فکر میکنین مرگ جول باعث میشده دنبالهای در کار نباشه. کلاً مرگ جول تضادی با دنبالهدار بودن بازی نداره و با مرگ جول هم بازی خیلی راحت میتونسته دنبالهدار بشه. به شخصه فکر میکنم کاراکتر اصلی و مهم بازی الی بود و نقشش از جول مهمتر بود. الی بود که باعث شد این ماجرا شکل بگیره و حتی توی یه سری از بخشها هم کنترلش رو بدست گرفتیم که جزو لذتبخشترین قسمتهای بازی هم بود. حتی روی جلد بازی هم الی به دوربین نزدیکتره و بزرگتر از جول دیده میشه.
به نظرم اصلاً بعید نیست که جول توی نسخه بعدی (اگه ساخته بشه که احتمالش هم زیاده) نقشش خیلی کمرنگتر باشه. یعنی
بالای ۸۰٪ احتمال میدم که توی نسخه بعدی یا از اول جول مُرده باشه و توی یه فلش بکی چیزی علت مرگش رو ببینیم ، یا توی خود بازی بمیره (سکانس اول بازی هم با مرگ جول میتونه خیلی خفن شروع بشه). بعدش هم یه کاراکتر دیگه جایگزینش میشه ولی الی باقی میمونه و حتی ممکنه ۱۰،۱۵ سال هم بزرگتر شده باشه!
چون TLoU از نظر داستانی مثل Uncharted نیست که هر نسخه نیتن و سالی و بقیه برن سراغ یه ماجرای جدید بیارتباط با نسخههای قبلی. توی TLoU داستان یه حالت دیگه داره و برای اینکه کشش لازم رو داشته باشه، بعید نیست از این جور چیزها توش اتفاق بیفته.
ولی اصلاً فکرش رو نمیکردم که ناتی داگ کنترل شخصیتی که جول رو میکشه، به دست بازیکن بده و انقدر هم خفن این کار رو انجام بده که با ایفای نقش قاتل، از تنفر آدم نسبت بهش کم بشه و بهش حق بده بابت اون کار. این حق دادن هم به معنی این نیست که به جول علاقه نداشتم، بلکه برعکس عاشق این شخصیت بودم ولی رفتار ابی رو هم بابت اون ماجراها درک کردم.