یکیش تغییر زیاد شخصیتها نسبت به نسخه قبل بود، انگار اون آدمایی که ما میشناختیم دیگه نیستن. مثل جول که اشاره کردی قبل مرگش چه رفتار متفاوتی نسبت به جولی که از نسخه اول میشناختیم نشون داد (یا حتی رفتارش با الی که انگار همش دستپاچه هست و کلا Awkward بود). برا این مورد میشه دلیل داستانی اورد به هر حال 4 سال گذشته و رفتار یک فرد تا آخر عمرش ثابت نمیمونه، ولی اگه خودمون میدیدیم که این زمان رو چطور گذروندن و چی باعث شده انقدر عوض بشن، فکر کنم خیلی بیشتر میتونستیم با رفتار و تفکرات جدیدشون کنار بیایم. مثلا هم خودت هم من یه دلایلی برا حرکت سادهلوحانه جول که راحت به یه غریبه اعتماد کرد داریم، خیلی دلیل میشه براش اورد. ولی همش بر اساس حدس و فرضیاته، در نهایت نمیتونیم مطمئن شیم.
بجز تامی که اصلا برا عوض شدنش چیزی به ذهنم نمیرسه. آخه اون آدمی که ما میشناختیم به فکر بقیه بود، اصلا به نسخه قبل کاری ندارم تو همین نیم ساعت اول بازی به جول گفت اگه منم جات بودم همین کارو میکردم (الی رو نجات میدادم). بعد مرگ جول سعی کرد جلوی رفتن الی رو بگیره چون میدونست که چقدر خطرناکه. ولی آخر داستان اومده به الی میگه تنهایی بورو انتقام برادرم رو بگیر، تو به من قول دادی
به هیچ وجه درک نکردم من اون صحنه رو، کاملا Out of character بود به قولی.
بزرگترین نکته منفی هم... ده ساعت بازی کردن در نقش اَبی
و من کاملا هدف این کار رو درک میکنم، میفهمم که بازی روایت رو انقدر تغییر میده تا یک طرفه قضاوت نکنیم، نشون بده که نه قهرمانای نسخه اول ما کاملا آدم خوبی هستن نه کسی که اول بازی ازش متنفر میشیم لُرد وُلدمورت ـه. همونطور که از تمام جنبههای فکری، ذهنی و زندگی الی با خبریم، با ابی هم آشنا بشیم و بفهمیم تو زندگیش چی میگذره و تصمیماتش بر چه اساسی گرفته میشه، نمیگم خوشمون بیاد ازش، همون درک کردن این شخصیت منظورمه. ولی اصل اساسی یک Video game سرگرم کردنه، اگر قراره کنترل شخصیتی که یکی از محبوبترین کرکترای نسخه قبل رو کشته بدست بگیریم و از خودش خوشمون نیاد، دیگه باید باید استوریلاینهای مربوط بهش و شخصیتای فرعی دورش واقعا جذاب باشن که پلیر این حس مداوم نفرت و اینکه "من از ابی بدم میاد" رو در طول بازی فراموش کنه، یکم اهمیت بده و جذب داستانش بشه. اما نه داستان ابی با اعضای WLF، نه داستانش با لو و خواهرش، و نه شخصیتهای این دوتا استوری لاین اون جذابیت رو ندارن که من بخوام بهشون اهمیت بدم. یه فلش بک ده دقیقهای از گذشته ابی باعث نمیشه من درک کنم چرا این شخصیت نه تنها جول رو میکشه، بلکه اول شکنجش میده؟ حقیقتش تو دور ابی فقط منتظر بودم برسیم به پایان روز سوم سیاتل و ببینم ادامه داستان الی چی میشه.
حالا بعضیا هستن که داستان ابی براشون جذاب بود و تونستن با این شخصیت ارتباط برقرار کنن، در اون صورت خوش به حال شما چون با بزرگترین مشکل داستانی خیلی از بازیکنا اوکی هستین و میتونین از تمام بازی لذت ببرین. من دارم برا بار دوم میرم این دفعه واقعا میخوام که با استوریلاین و شخصیت ابی بیشتر ارتباط برقرار کنم، شاید مشکلمون حل شد