PlayStation The Last of Us Part II

بالاخره در همایش PSX 2016 ، دومین نسخه از عنوان The Last of Us تایید شد.

در شماره ی دوم هم نظاره گرـه ماجراهای Joel و Ellie خواهیم بود، اما اینبار در نقش ـه Ellie ـه 19 ساله ی تشنه ی انتقام بازی خواهیم کرد.

برخلاف نسخه ی اول این بار کارگردانیه این عنوان تنها به عهده ی Neil Druckmann خواهد بود و Bruce Straley نقشی در این عنوان نخواهد داشت.
همچنین صداپیشه های نسخه ی اول ، برای ایفای نقش در این عنوان هم برگشته اند.

Spoiler

Spoiler

The Last of Us Part II - PSX 2016: Reveal Trailer
720p || 1080p || 4K

The Last of Us Part II - Teaser Trailer #2

آهنگ ساز این نسخه هم Gustavo Santaolalla خواهد بود که پیش تر وظیفه ی آهنگ سازیه شماره ی قبل این عنوان را بر عهده داشت.

Spoiler

Wayfaring Stranger - By Ellie & Joel - PSX 2017

10 نکته ای که از The Last of Us نمیدانید

​

با تشکر از @sabco برای لینک تریلر و احسان عزیز (@Kaine ) برای کارهای گرافیکی زیبای پست اول

 

[Arash Ezo]

آقا شما هم بعضا تو تشخیص راه اصلی بدون بازگشت و مسیر فرعی با قابلیت بازگشت به مشکل میخورید؟
من سر همین مورد دوتا اتاق رو از دست دادم NG+ باید برمشون.

مسیرهای اصلی معمولا دارای یه المان با رنگ زرد هستن

 

[RED_BEARD39]

دوستانی که بازیو تموم کردن و خودشون به صورت کامل تجربش کردن:

Spoiler: Ending

آخر بازی، بعد از دیدن ابی تو اون وضعیت و بعد از همه اتفاقاتی که از چشم اون دیدیم، بازم دوست داشتید مثل اول بازی بکشیدش و انتقام بگیرید؟ یا اینکه اینکه دیدتون کلا عوض شد و نسبت به این قضیه سرد شدید؟

 

[Little John]

دوستانی که بازیو تموم کردن و خودشون به صورت کامل تجربش کردن:

Spoiler: Ending

آخر بازی، بعد از دیدن ابی تو اون وضعیت و بعد از همه اتفاقاتی که از چشم اون دیدیم، بازم دوست داشتید مثل اول بازی بکشیدش و انتقام بگیرید؟ یا اینکه اینکه دیدتون کلا عوض شد و نسبت به این قضیه سرد شدید؟

Spoiler: کسی که بازی رو تموم نکرده , نخونه

با تمام اتفاقاتی که برای Abby افتاد , دوست داشتم بازم بکشمش

 

[Nameless King]

دوستانی که بازیو تموم کردن و خودشون به صورت کامل تجربش کردن:

Spoiler: Ending

آخر بازی، بعد از دیدن ابی تو اون وضعیت و بعد از همه اتفاقاتی که از چشم اون دیدیم، بازم دوست داشتید مثل اول بازی بکشیدش و انتقام بگیرید؟ یا اینکه اینکه دیدتون کلا عوض شد و نسبت به این قضیه سرد شدید؟

Spoiler: پایان بازی

من حس کردم انقدر زجر کشیده که از مرگ بدتر بوده براش، بخاطر همین راضی شدم البته وقتی داشت میکشتش خیلی هم خوشحال بودم، ولی اینکه در نهایت تصمیم گرفت نکُشَتش رو هم درک میکنم.

 

[Hamzeh_Yz]

یه چیزی که برام شخصیه درباره این بازی این هفت سالیه که گذشت
هفت سال از شروع تلو گذشت والان اینجاییم چه زود گذشت واقعا یه جوری انگار خودمونم با کاراکترا بزرگ شدیم .

Spoiler: اسپویل داستانی

دوباره جو احساسی اخر شماره یک تکرار شد اخر بازی با تنها موندن الی کلا این بازی یه حس غریب همزاد پنداری داره ولی جول زود رفت از بازی هنوز خیلی پتانسیل داشت با این حال بازم اخر بازی جو احساسیشو داشت و معلوم نیست چند سال دیگه دوباره باید صبر کنیم تا نسخه بعدی

 

[vivanred]

Spoiler: اسپویلر کامل داستان

آقا یک سوال کسایی که بازی کردن شده مثل من صحنه ای که ابی کله دینا رو میگیره میزنه زمین انگار کله خودشون داشتن میزدن زمین هنوز هم که هنوزه اون احساس بد بعد 2 روز روشون باشه و احساس بدی داشته باشن.

Spoiler: اسپویل کامل داستان

خوب شد به این مورد اشاره کردی چون خودم یادم رفت بهش اشاره کنم. بنظر منم اون تیکه عجیب بود و از تامی بعید بود. تنها دلیلی که می‌تونم براش پیدا کنم، اینه بعد اون همه سختی که تامی برای کشتن Abby به جون خرید، نمی‌تونست قبول کنه به سرانجامی نرسه و این همه زحمتش بخاطر هیچی بوده باشه.

Spoiler: اسپویل کامل داستانی

اتفاقا به نظر من کاملا طبیعی بود تصمیم تامی برای وقتی بود که فهمیده بود دینا نیاز داره که برگرده و حامله هستش و همگی سالم بودن نه برای وقتی که تامی یک چشش از دست داده و پاش هم یک جورایی از دست داده و هم برادرش از دست داده هم زندگیش پاشیده و الی هم قول داده که انتقام میگیره قبلش به نظر من رفتار تامی تا حدود زیادی طبیعی بود شما هم خودتون بزارین جای تامی ببین میتونی به راحتی بگزری ؟ مشخصا کلی وقت به خاطر وضعیتش کلی بد بختی کشیده مشخص نیست چه بار روانی براش داشته اون صحنه حرف دینا هم بعدش برای همین بود کلا به نظر من مشکلی نداشته و یک رفتاری بود که میتونه از هر کسی سر بزنه وقتی فشار روحی و روانی شدیدی دیده

 

[Amin.AP]

هولی فااااکینگ‌ شت اولین رویارویی با نوع جدید infectedها. خار مادر استرس بود مخصوصا رو survivor

 

[EAST2WEST]

یه چیزی که برام شخصیه درباره این بازی این هفت سالیه که گذشت
هفت سال از شروع تلو گذشت والان اینجاییم چه زود گذشت واقعا یه جوری انگار خودمونم با کاراکترا بزرگ شدیم .

Spoiler: اسپویل داستانی

دوباره جو احساسی اخر شماره یک تکرار شد اخر بازی با تنها موندن الی کلا این بازی یه حس غریب همزاد پنداری داره ولی جول زود رفت از بازی هنوز خیلی پتانسیل داشت با این حال بازم اخر بازی جو احساسیشو داشت و معلوم نیست چند سال دیگه دوباره باید صبر کنیم تا نسخه بعدی

مهندس جسارت نشه ، شما 7 سال صبر کردی ولی ما طرفدارهای Half-Life چی بگیم که بعد 13 سال صبر یه prequel گیرمون اومد ، خودمون که بزرگ شدیم هیچی بچه هامون هم بزرگ شدن ، شانش آوردین جای ما نیستین وگرنه دق می کردین

 

[kamyy]

Spoiler: اسپویل

نورا کشتم توی بیمارستان . چقدر از بازی مونده ؟؟؟

 

[Un_Tlou]

هولی فااااکینگ‌ شت اولین رویارویی با نوع جدید infectedها. خار مادر استرس بود مخصوصا رو survivor

چقدر اون بخش بازی خفنه یعنی همون چیزیه که من تو یه بازی دنبالشم
بعد میگن با دوربین سوم شخص نمیشه ترسوند
خاک تو سرت کپ کام re باید این شکلی میشد ...

Spoiler: اسپویل

نورا کشتم توی بیمارستان . چقدر از بازی مونده ؟؟؟

اول بازی هستی

 

[FrankinG]

تموم شد ، همینجوری نشستم خیره به تصویر ...

 

[M..AR..A]

بازی تموم شد.
بازی بنظرم 110/100 نمره شه !
لست 2 فرا تر یه گیم یا حتی یه فیلم درام با احساسات آدم بازی میکرد .
من بشخصه 3 بار تویه بازی داشتم رسما گریه می کردم !

Spoiler: اسپویل کلی داستان

بنظرم خیلی استادانه مردن جول رو جمع کردن با اینکه من عاشق جول بودم آخر بازی دوست نداشتم Abby بمیره یا بلایی سرش بیاد ! و 100 البته دوست نداشتم بلایی هم سر الی بیاد ! با یکی از بهترین پایان های تاریخ ویدو گیم طرفیم !

 

[vaan 2]

از بعد از ظهر که بعد از اون شک پلی رو خاموش کردم دیگه اون آدم قبلی نیستم ،، الان دراز کشیدم آهنگ غمگین گوش میدم و صحنه های بازی میاد جلوی چشمم ، انگار واقعا اونجا بودم ، واقعا منقلب کننده است

 

[Arash Ezo]

تنها Entertainmentیی بود که تجربه کردم و دیدم تمام اون حس‌های تم بازی (بی‌رحمی، تاریکی و به شدت سنگینی) رو پلیر برای خودش هم حس میکرد و نه صرفا همزاد پنداری با یک یا چند شخصیت داستان

 

[vaan 2]

تنها Entertainmentیی بود که تجربه کردم و دیدم تمام اون حس‌های تم بازی (بی‌رحمی، تاریکی و به شدت سنگینی) رو پلیر برای خودش هم حس میکرد و نه صرفا همزاد پنداری با یک یا چند شخصیت داستان

دقیقا همینطوره ، اون حس تنفرت ، هر چی جلوتر می‌ره تبدیل به ندامت میشه