خب خب خب
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
اینجا رو نخوندم ولی میشه حدث زد که چرا خیلی ها از داستان بدشون اومده باشه. به ترتیب سعی میکنم بگم
اولیش مرگ جوئل: مشکلی که مرگ داشت برای شخص من تریلری بود که به دروغ نشون میداد جوئل زنده هست و من تا چند دقیقه بعد مرگش هنوز فکر میکردم زندس که دیگه قبرش رو نشون دادن همه چی مشخص شد. بنظرم این یه مورد حس مرگش رو خراب کرد برای چند لحظه. حالا ایراد دیگه که ممکنه یه سری بگن اینه که چرا انقد زود کشته شد و پورتاگونیست نباید انقد زود بمیره. دو مورد. اول اینکه ما قبلا یه بازی کامل با جوئل داشتیم و کرکتری هست که از قبل باهاش آشنا بودیم پس از این نظر قابل قیاس با جان مارستن و امثالهم که بالا اشاره شده نیست
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
دو اینکه در ادامه بازی تعداد زیادی فلش بک داره که نشون میده در این چهار سال بین الی و جول چی گذشته و این فلش بک ها با مرگ زودهنگام جول همخونی دارن و بار احساسیش رو بیشتر میکنه.
مورد بعدی شخصیت ابی: برای من بدترین بخش بازی بود. بیش از حد کش اومد و بدتر از اون خود شخصیت اصلا جالب نیست. موتیویشناش جدا از گرفتن انتقام پدرش اصلا معلوم نیستش و تا آخر بازی خیلی نمیتونیم بگیم ابی اصلا چطور آدمیه. بنظرم اصلا انتخاب مناسبی نبود که دختر یه رندوم دکتر رو بزارن به عنوان نقطه مقابل الی. میشد کرکترهای دیگه ای هم برداشت که مخاطب بیشتر حس انتقامشون رو درک کنه. چون به خودش اهمیت نمیدادم در نتیجه به بقیه شخصیتهایی هم که باهاش ارتباط داشتن مثل اوِن هم اهمیت نمیدادم.
داستان لو و خواهرش: در ابتدا خیلی بی ربط بودن به داستان و حضورشون بی معنی و وقت تلف کنی بود. ولی بخش نهایی داستانشون بنظرم نه تنها اوکی بود که به تم داستان هم میخورد. در واقع وجود این دوتا برای نمایش درگیری بین دو گروه بزرگتر که ولف ها و اسکارها باشن بودش و اینکه چطور این دو گروه حرف همدیگه رو نمیفهمن و فقط دنبال نابودیه همدیگه هستن و حتی براشون مهم نیست که این وسط دوتا بچه کشته بشه. در واقع داستانشون همون داستان چرخه خشونته ولی در ابعاد خیلی بزرگتر و جنگ بین دو گروه مختلف. چیزی که کار رو خراب میکنه باز هم کرکتر ابی و عدم ارتباط گرفتن مخاطب با شخصیتشه که باعث میشه تاثیر این آرک داستانی هم روی آدم کمتر بشه.
پایان داستان: اینکه الی در نهایت از کشتن ابی صرف نظر میکنه برای من چیز عجیبی نبود. وقتی ابی و لو رو در اون حالت پیدا میکنه کلا حس انتقامش ضعیف تر میشه و اینو میشد در چهرش دید. شما ممکنه تا دم در یه کاری بری، ولی وقتی میخوای انجامش بدی قضیه فرق میکنه. اینجا هم الی وقتی رسید به اون لحظه گرفتن انتقامش و داشت ابی رو زیر آب خفه میکرد فهمید که از پسش برنمیاد. مطمئن باشید کار ساده ای نیست
در کل داستان بازی برای من پکیجی از نقاط قوت و ضعف بودش. تم های داستانی، فلش بک های الی و جوئل و پایان بندی رو من نکته مثبت میدونم و 90 درصد بخشهای مرتبط به ابی بنظرم نکته منفی بودش.