اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
بازی قبلش توی دهتا دیالوگ پیشزمینه میچینه که جول رفته اون سمتها و اصا الی هم با دوربین کلی روی اون اسکی لاج فوکوس میکنه. همینطوری کشکی نبوده بودن جول اونجا. یجورایی ایرادت مثل این میمونه که چرا دقیقا شب رد ودینگ، آریا استارک رسیده بود اونجا؟(ببخشید بابت مثال چون اولین چیزی که به ذهنم میاد رو مثال میزنم مگرنه مثال زیاده)
اون حضور دنریس رو واقعا قبول دارم ولی حضور جول در اون لحظه واقعا شبیه اون قضیه دنریس نیست کلی پیشزمینه پشتشه تقریبا که جول رفته طرف اون منطقه گشتزنی کنه و طبیعتا جایی که هورد وجود داره هم پیداشون میشه. مثلا پیداشدن بیل توی نسخه اول دقیقا زمانی که یه زامبی افتاده رو جول. خب اولش کلی پیشزمینه داستانی راجب حضور بیل تو اون منطقه هست و اینکه طبیعتا سر و صدا جذبش کرده که به اونجا برسهحضور آریا در شب عروسی خونین deus ex machina نیست ولی جایی که daenerys از راه میرسه برای نجات Jon Snow یک مثال بارز دیگه از این امر هست ، برای بار دوم میگم deus ex machina یه trope محبوب برای جذاب کردن داستان هست ولی وقتی تم
و پایه داستان بنا بر immersive بودن باشه این trope تبدیل به یک چالش دراماتیک میشه
اون حضور دنریس رو واقعا قبول دارم ولی حضور جول در اون لحظه واقعا شبیه اون قضیه دنریس نیست کلی پیشزمینه پشتشه تقریبا که جول رفته طرف اون منطقه گشتزنی کنه و طبیعتا جایی که هورد وجود داره هم پیداشون میشه.
خوب چرا ، چرا ابی کشته نشد ، چرا یارش کشته شد ...هر دو پیش زمینه دارن ، بهترین راه برای دور زدن این plot به این شکله (البته این نظر منه) :
1- Joel و Tommy باید back-up داشته باشن
2- Abby در درگیری با infected ها کمک داشته باشه ، یارش کشته بشه ، خودش هم زخمی بشه ولی نجات پیدا کنه البته نه در دقیقه 90
خوب چرا ، چرا ابی کشته نشد ، چرا یارش کشته شد ...
این بخش داستان برای این بود که ابی رو کاملا تو چشم مخاطب تا ته جهنم بفرسته ... وگرنه هزار تا راه سیف تر برای روبرو شدن این دار و دسته با جوئل بود که البته اونم سوالات خودش رو پیش میرود ، مثل اینکه به عنوان پناهجو وارد جکسون میشدن و تو بعد مدتی تو یکی از گشت ها جوئل رو گیر می انداختن ... ولی خوب صد تا سوال دیگه پشتش در میومد
داداشا دو دقیقه دیگه طاقت نمیارم میرم میجورمش ها. بگید لطغاسلام رفقا.
آقا ما تا یک ساعت و ۴۰ دقیقه حدودا رفتیم بازی رو جایی که حشیش میکشن
آقا طاقت ندارم فقط یه جا بنظرم میاد دیدم که گفته بود جول تو دو ساعت اول بازی میمیره.
لعنتیا تحمل و تاقت ندارم جان این CPU پلی استیشن ۵ بگید دقیقا کی میمیره. چند دقیقه با اون فاصله دارم.
یه کوچولو دیگه برو جلو چرا اخه یکی باید بدونه که کجا چه اتفاقی میوفته لذت ببر از بازیداداشا دو دقیقه دیگه طاقت نمیارم میرم میجورمش ها. بگید لطغا
طاقت نداره دلم.یه کوچولو دیگه برو جلو چرا اخه یکی باید بدونه که کجا چه اتفاقی میوفته لذت ببر از بازی
فقط دستمال کنارت بزار اگه دفعه اوله که اون سکانسو میبینی، من که خیلی اشک ریختمطاقت نداره دلم.
من کل بازیای عمرم اولش اسپویل شدم (از قصد ) اینم روش میخوام میخوام.
از نظر من سازنده بی نقص ترین گزینه ممکن رو انتخاب کرده ... هر چیز دیگه ای انتخاب میکرد ، کل هدف و محتوای بازی و نتیجه گیریش ، بر باد میرفت ...خب دیگه این چالشیه که بر دوش نویسنده هست که چجوری این plot holes ها را پر کنه ، غیر ممکن هم نیست فقط زمانبر هست ، بهترین روش تقسیم plot در دو بازی هست The Last of Us II برای پوشش داستان Abby و The Last of Us III جایی که برخورد
شخصیتها رخ میده ، اینجوری character arc ها بی نقص در میان
با اجازه میپرم میون کلم من برام بازی و فیلمی علاقه دارم همه شخصیت ها مثل سگ بمیرن مثل مثلاً هیلو ریچ.از نظر من سازنده بی نقص ترین گزینه ممکن رو انتخاب کرده ... هر چیز دیگه ای انتخاب میکرد ، کل هدف و محتوای بازی و نتیجه گیریش ، بر باد میرفت ...
......
الان قلم و کاغذ جلوی شما ،، چه راه حلی برای این بخش ارائه میدادی ؟؟
از نظر من سازنده بی نقص ترین گزینه ممکن رو انتخاب کرده ... هر چیز دیگه ای انتخاب میکرد ، کل هدف و محتوای بازی و نتیجه گیریش ، بر باد میرفت ...
......
الان قلم و کاغذ جلوی شما ،، چه راه حلی برای این بخش ارائه میدادی ؟؟
این جواب سوال من نبود ، ولی به هر حال اوکی....نظر شخصی شما محترمه ولی یک اصل نیست که چیزی را ثابت کنه ، متاسفانه چنان غرق در subtext شدید که فراموش کردین context و محتوایی هم وجود داره. این دو نباید در تضاد با هم باشن، باید با هم همگام بشن. همیشه خرمندان و بزرگان گفتن که دنیا مثل یک
لیوان نیمه پر هست ، پوچ گراها همیشه نیمه خالی ، خوشبین ها همیشه نیمهی پر و واقعگراها هر دو نیمه را می بینن، در پست قبلی یک مثال از داستایوفسکی و رمان زیباش جنایات و مکافات در بخورد با موضوع قتل و تاثیرش بر قاتل و چگونگی رستگاری انسان خطا کار
زدم. شخصیت جوئل هنوز خیلی جای کند و کاو داشت و باید زمانی بیشتری برای این شخصیت در داستان گذاشته میشد تا قبل از چشیدن عقوبت خطاهای گذشتهاش به آنها پی ببره ، در اون زمان هست که تاثیرگذاری داستان چند برابر میشه.
حرف شما مثل اینه که هیشکی به عنوان شهروند این کشور نباید به وضعیت اقتصادی اعتراض بکنه چون بعدش بهش میگن خب شما راه بهتر برای اداره اقتصاد کشور بلدی برو وزیر اقتصاد شو! مردم مشکل رو میبینن و بهش اشاره میکنن، اونی که در نهایت باید حلش کنه یکی دیگس.این جواب سوال من نبود ، ولی به هر حال اوکی....