PlayStation *SPOILER ALERT* گفتگو در مورد داستان The Last of Us Part II (پست اول با دقت خوانده شود)

  • Thread starter Thread starter Nima
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز
اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
 
من در رابطه با پایان داستان و شخصیت الی یک نکته ای بگم و اون اینکه صرفا موضوع بخشیدن یا انتقام از ابی نبوده (که البته دوستان به این موضوع اشاره کردن) و دوست دارم این موضوع رو باز کنم. البته قبلش بگم که با داستان و روایت بازی کلا مشکل دارم و بنظرم از اساس اشتباه چیده میشه و در انتها حسی که به مخاطب میده در کل نارضایتی و سردرگمیه تا یک نتیجه گیری اخلاقی و هدفمند و تا حدودی معتقدم نیل برای بیان هدفی که داشته مدیوم رو اشتباه اومده یا بیانش به طور کلی به این صورت در گیم اشتباه بوده که نتیجه ی ناقص در پی داشته و نشده یک تجربه ی رضایتمند نصیب مخاطب کنه. گیم اسپات بود فکر کنم که یک تحلیل جالبی نسبت به پایان بازی کرده بود و من به دلم نشست.
الی بعد از فهمیدن حقیقت در رابطه با جول بسیار از دستش عصبانی میشه و رابطه شون بهم میخوره. الی همون موقع متوجه میشه در دنیایی که جان ادم ها در اون از کمترین ارزشی برخورداره و مرگ براحتی سراغ همه میاد، جان او ممکن بود تغییر بزرگی ایجاد کنه در نتیجه این موضوع به شخصیت و وجود او "هویت" و "ارزش" میداد، شانسی که جول از او گرفت. الی بیش از هر چیزی در این بازی بدنبال هویت بخشیدن بخودشه، بدنبال اینه که معنایی برای خودش و زندگییش در این دنیای بی ارزش پیدا کنه. بعد از این اتفاق الی سعی میکنه این موضوع رو پشت سر بگذاره ، با دینا رابطه برقرار میکنه و حتی به جول هم میگه که دوست داره اون رو ببخشه. درنتیجه در مقطعی از زندگی قرار میگیره که بنظر میرسه کم کم اون هویتی که نیاز داره زندگیش رو ارزشمند کنه برای خودش داره میسازه، در همین هنگام اما ابی از راه میرسه و جول رو میکشه! الی از اینجا به بعد با چند موضوع درگیر میشه. اول از همه انتقام از ابی و خشمی هست که در او ایجاد شده و از طرفی از دست دادن فرصت بخشیدن جول و ساختن زندگی هدفمندی که دنبالش بود.باید توجه کنیم اینجا الی با اینکه بدنبال انتقام از ابی هست اما هنوز موضوع جول هم برای او حل نشده. یه کات میکنم به انتهای بازی ، در اخر بازی و بعد از برخورد اولش با ابی بنظر میرسه الی تمام مسائل رو پشت سر خودش قرار داده و یک زندگی ارومی با دینا شروع کرده اما ما متوجه میشیم الی هنوز داره کابوس میبینه ، کابوسی که نشون میده مسئله انتقام برای اون هنوز حل نشده. در نتیجه در پی پیدا کردن ابی برمیاد. الی در اخر بازی موقعی که با ابی مواجه میشه ما با درگیری ذهنی او و درنتیجه تصمیمی که در انتها میگیره بیشتر اشنا میشیم. او که داره ابی رو غرق میکنه (حس انتقام و کات هایی که به صحنه قتل جول میخورد) از طرفی ذهنش درگیر جول و مسئله ی بخشش او هم بود (کات هایی که روابطش با جول رو نشون میداد) در اینجا ما متوجه میشیم الی داره از دو چیز رنج میبره یک انتقام از ابی هست و دو حس خشمی که از جول داره بخاطر تصمیمی که گرفته. اما در انتها الی تصمیم میگیره ابی رو رها کنه و با این کار هم خشمی که از ابی داشته رو رها کرده (ناشی از انتقام) و هم خشمی که از جول داشته (ناشی از تصمیم جول). بازی نشون میده الی برگشته به خونه اما متوجه میشه تمام چیزهایی که داشته رو از دست داده (دوباره بی هویته)، اونجاست که الی از خونه خارج میشه ، همینطور که بازی نشون داره میده اروم از گیتار دور میشه (که بنظرم نماد زندگی و هویتی بود که داشت و حالا با مرگ جول و اتفاقاتی که افتاد تماما از بین رفته و به صورت تلمیحی هم قطع شدن انگشت الی و گیتار نزدن او نشون از این موضوع بود ) تمام انچیزی که هویت قدیمی او بود رو رها میکنه ، پشت سر میگذاره و میره.
 
Neil خیلی بهتر میتونست داستان را جمع کنه ، بجای این چرخه انتقام ، میتونست روند داستان را به سمت Guilty Conscience ببره جایی که Joel به اشتباه خودش پی می بره ، اونوقت دیگه نیازی به تبدیل کردن Abby به یک ضد قهرمان وجود نداشت درست مثل

شاهکار داستایوفسکی

151742


Deterrence
Incapacitation
Rehabilitation
Retribution, and Restitution
 
علی تو میگی طرز تفکر نیله فقط و من میگم که فقط طرز تفکر نیل نیست و خیلی‌ها تو اون استودیو همچین تفکری دارن. عکس جشن‌های Pride تو استودیو رو ببین، قرار نیس همه کاسه کوزه‌ها سر نیل بشکنه. بعد کجای چیزایی که نیل سر کارکتراش اورد خلاف چهارچوب داستان‌نویسی بود؟بعد اعتبار؟ از اول هم بازی قرار نبوده فن‌سرویس باشه و نیل هم خودش گفت ۵۰ درصد فن‌‌ها متنفر میشن و ۳ ۴ بار هم گفت. بعد خیلی از ایده‌های امی داخل نسخه چهارم باقی مونده بودن پس نمیشه گفت احترام نذاشتن.

این بخشی که bold کردم خیلی درسته، خیلی ها تو ناتی داگ طرز تفکر مشابه نیل رو دارند و مسله همینجاست که این خیلی ها تغییرات ناتی داگ هست که در دوره عروج نیل رخ داده. الان دیر وقته وگرنه چند مقاله مفصل در همین باب امده که خیلی از اعضای ارشد جا به جا شدن (اینو حتما میذارم همینجا چون موضوع قشنگی برای بحث هست). و اینکه میگم اصلا و ابدا اینکه نیل دراکمن امده خط فکری شو در جز جز بازی اورده بد نیست! من نمیدونم همچین برداشتی کردی یا نه ! اتفاقا از نظر افلاطون و ارسطو هنر توسط "فرد" خلق میشه و این خوبه. من مثال زدم گه اتفاقا دلست 2 هم همینطور بازی شخص نیل دراکمن هست و این برای ویدیو گیم خوبه ولی حالا اینکه نیل موفق بوده یا نه بحث دیگه ای هست

من حقیقتا فکرمیکنم نقل قول نیل (که البته خودم ندیدم و صرفا شنیدم تو این فروم) بابت مرگ جوئل بوده! که خب به قول یکی از بچه ها مرگ جوئل شاید اجتناب ناپذیر بوده ولی نحوه مرگش که چه طوری چارچوب ساخته شده برای شخصیت ش (عدم اعتماد و بدبینی صرف ش) که در دلست یک دیدیم و حالا تغییر کرده بحثه! یکی مثل خوبی زد و گفته بود کسی مشکلی با مرگ شخصیت های اصلی نداره و از ند استارک و ارتور مورگان و جان مارستون مثال اورده بود ولی خب وقتی دلست 1 با گاردبالای جوئل شروع میشه و بعد از 20 سال میبینیم جوئل همچنان گاردبالایی داره و بازم همون شخصیت ایستاتیک سابق هست و حتی در انتهای دلست 1 بازم همون شخصیته، سخته تغییر 180 درجه ای ش در دلست 2 ...
 
این بخشی که bold کردم خیلی درسته، خیلی ها تو ناتی داگ طرز تفکر مشابه نیل رو دارند و مسله همینجاست که این خیلی ها تغییرات ناتی داگ هست که در دوره عروج نیل رخ داده. الان دیر وقته وگرنه چند مقاله مفصل در همین باب امده که خیلی از اعضای ارشد جا به جا شدن (اینو حتما میذارم همینجا چون موضوع قشنگی برای بحث هست). و اینکه میگم اصلا و ابدا اینکه نیل دراکمن امده خط فکری شو در جز جز بازی اورده بد نیست! من نمیدونم همچین برداشتی کردی یا نه ! اتفاقا از نظر افلاطون و ارسطو هنر توسط "فرد" خلق میشه و این خوبه. من مثال زدم گه اتفاقا دلست 2 هم همینطور بازی شخص نیل دراکمن هست و این برای ویدیو گیم خوبه ولی حالا اینکه نیل موفق بوده یا نه بحث دیگه ای هست

من حقیقتا فکرمیکنم نقل قول نیل (که البته خودم ندیدم و صرفا شنیدم تو این فروم) بابت مرگ جوئل بوده! که خب به قول یکی از بچه ها مرگ جوئل شاید اجتناب ناپذیر بوده ولی نحوه مرگش که چه طوری چارچوب ساخته شده برای شخصیت ش (عدم اعتماد و بدبینی صرف ش) که در دلست یک دیدیم و حالا تغییر کرده بحثه! یکی مثل خوبی زد و گفته بود کسی مشکلی با مرگ شخصیت های اصلی نداره و از ند استارک و ارتور مورگان و جان مارستون مثال اورده بود ولی خب وقتی دلست 1 با گاردبالای جوئل شروع میشه و بعد از 20 سال میبینیم جوئل همچنان گاردبالایی داره و بازم همون شخصیت ایستاتیک سابق هست و حتی در انتهای دلست 1 بازم همون شخصیته، سخته تغییر 180 درجه ای ش در دلست 2 ...
ببین حرفت راجب هنر فرد رو کاملا قبول دارم. یکم الان بازش می‌کنم، مثلا من تو یک جامعه مسلمان به دنیا اومدم(کاری با اعتقاد شخصی خودم ندارم) و اطرافم افرادی رو میبینم که مثلا نماز میخونن یا دعا میکنن و یا اعتقاد دارن. ازین جهت وقتی دستم به یک مدیومی برسه مثل کتاب یا فیلم یا گیم، طبیعتا کارکترهایی تو مدیوم من وجود دارن که احتمالا مذهبی هستن چون توی زندگی من وجود دارن. مثلا یهودی بودن شخصیت دینا که اتفاقا برای کارکترسازی چیز درستیه تعیین مذهب.(مثلا پرنس میشگین که شخصیت اصلی کتاب ابله داستایوفسکیه خب مسیحی مذهبیه اگه یادم مونده باشه) از اون طرف توی مسئله همجنسگرایی بازی ذره‌ای افراط نمیشه خدایی(بین کارکترارو میگم) و روابط بین الی و دینا رو من حتی تاحدودی بین دخترهای تو جامعه خودمون که رفیق صمیمی هستن هم میبینم(نه همش) و واسم کاملا قابل لمس بود. یکبار برای همیشه بحث مرگ جول رو باز کنم؛ جول توی اون فلش فوروارد ۲۰ساله‌ی نسخه اول کارش ادم‌کشی و زورگیری و اینا بوده و طبیعیه که اون خصلتش حتی بیشتر هم بشه ولی توی ۵ سال نسخه دوم، جول توی یک جامعه‌ای زندگی میکنه که همه‌چیز شبیه دوران قبل از شیوعه. بچه‌ها یه گوشه بازی می‌کنن و یکی قصابی داره و یکی اون گوشه موزیک میزنه و بعضی شب‌ها هم مهمونی خانوادگی میگیرن پس طبیعتا تاثیر میزاره روی خصلتش. توی اون سکانس هم تامی اسم خودش و جول رو میگه و جول خودش نمیگه اسمشو و اسم رو به یک "دختر"میگن. دیوید هم توی نسخه اول برای جلب اعتماد الی، اسمش رو بهش میگه و دوستش رو هم معرفی میکنه. جلوتر هم اینا افرادی هستن که نجاتشون دادن، mel میاد به تامی دست میده و اسمش رو میگه و طبیعتا تامی هم اسمشو میگه و میگه این برادرمه و نگاها میره سمت جول. دقیقا چی بگه اونجا خب؟ بگه اسمم به شماها ربطی نداره برین گم شین؟ این هم منطقی نیست خدایی. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی
 
ببین حرفت راجب هنر فرد رو کاملا قبول دارم. یکم الان بازش می‌کنم، مثلا من تو یک جامعه مسلمان به دنیا اومدم(کاری با اعتقاد شخصی خودم ندارم) و اطرافم افرادی رو میبینم که مثلا نماز میخونن یا دعا میکنن و یا اعتقاد دارن. ازین جهت وقتی دستم به یک مدیومی برسه مثل کتاب یا فیلم یا گیم، طبیعتا کارکترهایی تو مدیوم من وجود دارن که احتمالا مذهبی هستن چون توی زندگی من وجود دارن. مثلا یهودی بودن شخصیت دینا که اتفاقا برای کارکترسازی چیز درستیه تعیین مذهب.(مثلا پرنس میشگین که شخصیت اصلی کتاب ابله داستایوفسکیه خب مسیحی مذهبیه اگه یادم مونده باشه) از اون طرف توی مسئله همجنسگرایی بازی ذره‌ای افراط نمیشه خدایی(بین کارکترارو میگم) و روابط بین الی و دینا رو من حتی تاحدودی بین دخترهای تو جامعه خودمون که رفیق صمیمی هستن هم میبینم(نه همش) و واسم کاملا قابل لمس بود. یکبار برای همیشه بحث مرگ جول رو باز کنم؛ جول توی اون فلش فوروارد ۲۰ساله‌ی نسخه اول کارش ادم‌کشی و زورگیری و اینا بوده و طبیعیه که اون خصلتش حتی بیشتر هم بشه ولی توی ۵ سال نسخه دوم، جول توی یک جامعه‌ای زندگی میکنه که همه‌چیز شبیه دوران قبل از شیوعه. بچه‌ها یه گوشه بازی می‌کنن و یکی قصابی داره و یکی اون گوشه موزیک میزنه و بعضی شب‌ها هم مهمونی خانوادگی میگیرن پس طبیعتا تاثیر میزاره روی خصلتش. توی اون سکانس هم تامی اسم خودش و جول رو میگه و جول خودش نمیگه اسمشو و اسم رو به یک "دختر"میگن. دیوید هم توی نسخه اول برای جلب اعتماد الی، اسمش رو بهش میگه و دوستش رو هم معرفی میکنه. جلوتر هم اینا افرادی هستن که نجاتشون دادن، mel میاد به تامی دست میده و اسمش رو میگه و طبیعتا تامی هم اسمشو میگه و میگه این برادرمه و نگاها میره سمت جول. دقیقا چی بگه اونجا خب؟ بگه اسمم به شماها ربطی نداره برین گم شین؟ این هم منطقی نیست خدایی. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی
این پلاتی که جول خودشو معرفی میکنه من خیلی باهاش مشکلی ندارم و میشه ازش رد شد . ولی دو تا پلات بازی رو بهش نقد دارم . یکی پلاتی که ابی و الی روبرو میشن و ابی از نیم متری تیر میزنه تو کله تامی ! اونجا تو ۹۹ درصد مواقع یا باید فرد کشته بشه یا به فرض محال اگر تیر کمونه کنه و بخواد به چشم و عصباش اسیب بزنه و باعث کور شدن فرد بشه . نیازمند یه تیم پزشکی مجرب و اماده است که طرفو نیم ساعته برسونن بالا سرشون :D که با توجه به دنیای tlou و وضعیت الی با دستی که ابی ازش شکسته و اون وضع دینا و جنازه جسی یه مقداری پلات بالییوودی میشه به نظرم ! یه پلات دیگه هم مربوط به مبارزه تامی و ابی و تلپورته اون دخترست :D یهو از نا کجا اباد تله پورت کرد که ابی رو نکشه تامی ! از این ضعف تو ملات ها تو نسخه اول من جایی ندیدم . راجع به استراکچرم که قبلا گفتم ولی با کلیت داستان مشکلی ندارم به هیچ وجه.
 
فروش هفته دوم توی UK حدود %80 کاهش داشته فروش هفته دوم توی ژاپن %85. خودتون پرتقال فروش رو پیدا کنید :D.
این منوال یک چیز طبیعیه چون اوج فروش یک بازی توی همون ۳ روز اوله. مثلا آنچارتد۴ هم توی هفته دوم اینقدر افت داشت و کلی مثال دیگه... . اتفاقا توی هفته دوم تلو اندازه مجموع فروش ۹ بازی بعدی لیست، فروش داشته و نسخه اول تلو هم حتی تو لیست هست. یوزر اسکور هم بالا اومده و رسیده ۵.۱، اتفاقا شما پیدا کنید پرتقال‌فروش را
 
  • Like
Reactions: Peyman_sata
دوره کوجیما تموم شده ولی خب متاسفانه بازی جدیدش گوتی سال 2019 شده! دقیقا تو مدت زمانی که ناتی داگ دلست 2 رو ساخته استدیوی روی فرمی که بالای 400 500 نفر عضو داخلی داره و انجین اماده نسل هشتمی و غیره کوجیما دث رو ارائه داد که گوتی سال شد. چه بسا بودجه و فرم همچون ناتی در اختیارش بود مثل کل تاریخ 20 30 ساله اش بازی با متای بالای +90 هم تحویل میداد

دوره فرد محوری تو بازیهای AAA تموم شده؟ برای همین هست هوادارها دنبال این بودند که بدونند کارگردان نسخه جدید اساسینز کرید اشراف اسماعیل هست یا نه ؟ اونم اساسیز کریدی که قشنگ در حالت کارخونه ای تولید میشه! بازم ملت میخوان بدونند کارگردانش کیه!

نیل دراکمن تاثیری نداشته تو حس و حال بازیهای اخیر ناتی داگ؟ از تغییر جنسیت بچه نیتین درک گرفته که خالق اصلی داستان و شخصیت ها یعنی امی هنینگ میخواسته پسر باشه که از استدیو اخراج میشه و نیل و بروس داستان رو به دست میگیرند و باقی ماجرا میدونید که نیل میگه چرا دختر نباشه؟. از DLC لفت بیهایند که کامل روی شخصیت الی تمرکز داره و دغدغه های جنسی ش، ,

و اصلا همین که بدمن انچارتد 4 از نیدین عوض میشه به یک مرد و کاشف به عمل میاد نیدین اونقدر بد نبوده که دوتا برادرهای درک رو مثل آب خوردن کتک میزده و در لاست لگسی کنار کلوئی یک شخصیت اصلی میشه! و همین حالا کل داستان دلست 2!

تو این پستم نمیخوام اصلا درباره خوده دلست 2 حرفی بزنم که خوبه یا نه! ولی ولی ولی به خاطر فن بازی و نمیدونم هرچی فکت هارو خدشه دار نکنید. ایدیولوژی نیل دراکمن در تک تک آثار اخیر ناتی داگ دست کم به صورت شعاری قابل مشاهده هست و اصلا نمیتونی نه تاثیری تو فرهنگ استدیو نداشته! سرپرست نویسندگان کل پروژه ها هست! کارگردان دلست 2 هست! نائب رییس کل استدیو هست! بعد خط مش فکری شو نمیبینیم تو بازیها؟ تو طراحی محیطهای بازی nجا از پرچم رنگین کمونی همجنسگراها استفاده شده! یعنی تو طراحی محیطهای ریز هم نظارت داشته و چیزایی که میخواسته رو اورده

من بیشتر ترجیح دادم در این بحث ها تو ترد های مختلف TLOU2 سکوت کنم تا جنگ داخلی راه نیوفته با دوستان :D ولی شما تموم اون چیزی که میخواستم در جواب پست کاربر vaan 2 بگم رو گفتی.
به اندازه کافی هم حرفای بی پایه و اساس رو توی این چند وقت راجع به کوجیما از جانب بعضیا شنیدم فکر میکنم چوب خط این صحبتا هم دیگه پر شده وقتی نیل دراکمنی رو میبینم که توسط یه عده به این شدت داره کارهاش تایید و بولد میشه و در مقایسه توصیفات بی ارزشی که در مورد کوجیما صورت میگیره به این فکر میکنم که چطور صرفا طرفداری از یک عنوان انحصاری میتونه عقاید شخصی رو به اشتباه ترین شکل ممکن تغییر بده و نظریه های عجیب غریب ازش دربیاره.

بعدا مفصل بعد از تجربه کامل بازی نظرمو اینجا مینویسم دلیلی هم که اینجا دارم پست ها رو میخونم اینه که اسپویل زیاد برام مشکلی نداره و تجربه خود بازی برام شرطه فقط بگم برای منی که استودیو ناتی داگ و بازی هاش جزو بهترین های این صنعت به حساب میان این روندی که استودیو با اخراج امی هنینگ و هدایت دراکمن پیش گرفته اصلا قابل قبول نیست و بازی های ناتی داگ رفته رفته بیشتر با ساخته های قبلی این استودیو در حال فاصله گرفتن هستن که بنظرم چیز خوبی نیست.
 
آخرین ویرایش:
روندی که استودیو با اخراج امی هنینگ و هدایت دراکمن پیش گرفته اصلا قابل قبول نیست و بازی های ناتی داگ رفته رفته بیشتر با ساخته های قبلی این استودیو در حال فاصله گرفتن هستن که بنظرم چیز خوبی نیست.
ببین حرفت راجب هنر فرد رو کاملا قبول دارم. یکم الان بازش می‌کنم، مثلا من تو یک جامعه مسلمان به دنیا اومدم(کاری با اعتقاد شخصی خودم ندارم) و اطرافم افرادی رو میبینم که مثلا نماز میخونن یا دعا میکنن و یا اعتقاد دارن. ازین جهت وقتی دستم به یک مدیومی برسه مثل کتاب یا فیلم یا گیم، طبیعتا کارکترهایی تو مدیوم من وجود دارن که احتمالا مذهبی هستن چون توی زندگی من وجود دارن. مثلا یهودی بودن شخصیت دینا که اتفاقا برای کارکترسازی چیز درستیه تعیین مذهب.(مثلا پرنس میشگین که شخصیت اصلی کتاب ابله داستایوفسکیه خب مسیحی مذهبیه اگه یادم مونده باشه) از اون طرف توی مسئله همجنسگرایی بازی ذره‌ای افراط نمیشه خدایی(بین کارکترارو میگم) و روابط بین الی و دینا رو من حتی تاحدودی بین دخترهای تو جامعه خودمون که رفیق صمیمی هستن هم میبینم(نه همش) و واسم کاملا قابل لمس بود. یکبار برای همیشه بحث مرگ جول رو باز کنم؛ جول توی اون فلش فوروارد ۲۰ساله‌ی نسخه اول کارش ادم‌کشی و زورگیری و اینا بوده و طبیعیه که اون خصلتش حتی بیشتر هم بشه ولی توی ۵ سال نسخه دوم، جول توی یک جامعه‌ای زندگی میکنه که همه‌چیز شبیه دوران قبل از شیوعه. بچه‌ها یه گوشه بازی می‌کنن و یکی قصابی داره و یکی اون گوشه موزیک میزنه و بعضی شب‌ها هم مهمونی خانوادگی میگیرن پس طبیعتا تاثیر میزاره روی خصلتش. توی اون سکانس هم تامی اسم خودش و جول رو میگه و جول خودش نمیگه اسمشو و اسم رو به یک "دختر"میگن. دیوید هم توی نسخه اول برای جلب اعتماد الی، اسمش رو بهش میگه و دوستش رو هم معرفی میکنه. جلوتر هم اینا افرادی هستن که نجاتشون دادن، mel میاد به تامی دست میده و اسمش رو میگه و طبیعتا تامی هم اسمشو میگه و میگه این برادرمه و نگاها میره سمت جول. دقیقا چی بگه اونجا خب؟ بگه اسمم به شماها ربطی نداره برین گم شین؟ این هم منطقی نیست خدایی. امیدوارم متوجه منظورم شده باشی

سوال اصلی اینجاست چرا Abby زنده موند و چی شد Joel نجاتش داد ..؟


Oh wait deus ex machina


 
  • Like
Reactions: Love Console
علی تو میگی طرز تفکر نیله فقط و من میگم که فقط طرز تفکر نیل نیست و خیلی‌ها تو اون استودیو همچین تفکری دارن. عکس جشن‌های Pride تو استودیو رو ببین، قرار نیس همه کاسه کوزه‌ها سر نیل بشکنه. بعد کجای چیزایی که نیل سر کارکتراش اورد خلاف چهارچوب داستان‌نویسی بود؟بعد اعتبار؟ از اول هم بازی قرار نبوده فن‌سرویس باشه و نیل هم خودش گفت ۵۰ درصد فن‌‌ها متنفر میشن و ۳ ۴ بار هم گفت. بعد خیلی از ایده‌های امی داخل نسخه چهارم باقی مونده بودن پس نمیشه گفت احترام نذاشتن.
این دوستان کرانچ استودیو رو هم سر نیل میشکوندن ،، دیگه اینا که طبیعیه
 
  • Like
Reactions: last of amir
حقیقتش این ایراد رو دیگه نمیفهمم ینی چی. چرا جول یه دختر رو نجات داده؟

ایراد نیست یک trope هست که باور پذیری داستان را کم میکنه که در مورد The Last of Us 2 حضور همزمان Joel و Abby در یک موقعیت dramatic هست ، اون ویدیو را نگاه کنی متوجه میشی من چی میگم
 
ایراد نیست یک trope هست که باور پذیری داستان را کم میکنه که در مورد The Last of Us 2 حضور همزمان Joel و Abby در یک موقعیت dramatic هست ، اون ویدیو را نگاه کنی متوجه میشی من چی میگم
بازی قبلش توی ده‌تا دیالوگ پیش‌زمینه میچینه که جول رفته اون سمت‌ها و اصا الی هم با دوربین کلی روی اون اسکی لاج فوکوس می‌کنه. همینطوری کشکی نبوده بودن جول اونجا. یجورایی ایرادت مثل این میمونه که چرا دقیقا شب رد ودینگ، آریا استارک رسیده بود اونجا؟(ببخشید بابت مثال چون اولین چیزی که به ذهنم میاد رو مثال میزنم مگرنه مثال زیاده)
 
  • Like
Reactions: EAST2WEST

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or