اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
کما این که این اتفاق افتادکسی اگه میخواست تریگر بشه سر left behind میشد
همونطور که ایشون حق دارن هرکاری با بازیشون بکنن من هم حق دارم در موردش نظر بدم، لازم به گارد گیری نیست اگه من از چیزی خوشم نیاد از نظر من نکته منفی هست دلیلی نداره شما با من هم نظر باشی و وقتی یک چیزی برای شما جالب و نکته مثبت حساب میشه دلیلی نداره برای من هم همینطور باشه.
البته روند داستان وقتی آدم داستان رو میخونه ممکنه تندتر و خشک تر از چیزی به نظر بیاد (مثل اینکه چای رو به جای نرمه نرمه خوردن یکجا سر بکشی) که وقت بازی تجربه میکنه مثلاً کامیک بوکهای که تو دنیای بازی هست، ایستراگها، دیالوگهای جانبی و... میتونن فضا رو خیلی تلطیف کنن.مدیونید فکر کنید هر دفعه که این قضیه چرخه انتقام در مورد داستان بازی و پیامش مطرح میشه یاد ناروتو می افتم من
کما این که این اتفاق افتاد
هر چند خیلی مهم نیست اگه داستان بازی حالا گرایش شخصیت هاشم عوض می شد و "صاف تر" می شدن همه هم باز همه چی یجوری بود
یه خوبی باحالی که Tlou (اولی) داشت این بود که هی جوئل و الی تو یه چرخه ای ضمن سفرشون، هم همدیگه رو تو یه سری تعاملات بیشتر کشف می کردن هم با دنیای خفن پساآخرالزمانی بیشتر آشنا می شدند، هم درگیر یه سری سناریوی فاکدآپ می شدند که شدید حساس بود و انتخابات دردناکی مجبور بودند بکنند
لپ کلام این که یه تعادل عجیبی بین نقاط سیاه و سنگین اش و اون نقاط سفیدهای قشنگ بینش داشت
من نمیدونم، شاید مشکل این نوع انتشار لیک ها و خلاصه داستان باشه و تو بازی اصلی داستان خیلی متعادل تر باشه، ولی عجیب خوندن همین خلاصه داستان Tlou 2 از لیک ها اعصابم رو ریخت به هم. از نقطه ای که به کمپ الی اینا حمله میشه یه بند Tension، Tension، Tension درام، انتقام، مرگ، تعقیب گریز، مرگ
چخبره انگار تنها چیزی که از Tlou ی اول به Tlou ی دوم رسیده فاکدآپ بودنشه
البته بازم نمیدونم شاید محدود به این خلاصه داستانی ها باشه و بین همه اینا "فضای داستانی" واسه نفس گرفتن باشه عین Tlou ـی اول
ولی من این جوریم که وقتی این قدر فشار دراماتیک داستان پشت هم سنگین میشه میریزم به هم
بگذریم که دیدگاه های سیاسی ناتی داگ به نظرم نمیاد که چیز خاصی به داستان غیر از Bonus Political Stance اضافه کنه که اون رو این "رو مخ بودن" به طور فزاینده اضافه می کنه
توی نویسندگی درام مخصوصا درام سنگین یه سری چیزها باید رعایت بشه(مثلا طنزهای خیلی ریز و ...) که باعث زده شدن مخاطب از اون تلخی نشه و به درجه آزاردهندگی شدید نرسه(ولی خب برعکسشم هست مثلا Requeim For Dream هیچ بعد سفیدی نداره و اتفاقا فیلم موفق هم میشه) و توی همین چیزهایی هم که لیک شده یکسری محیطهای رنگارنگ و چندتا شوخی باحال وجود داره(توی اون دموهای منتقدین هم وجود داشت) و اتفاقا یجورایی عشق بین الی و دینا قراره این سنگینی رو قابل هضمتر بکنهمدیونید فکر کنید هر دفعه که این قضیه چرخه انتقام در مورد داستان بازی و پیامش مطرح میشه یاد ناروتو می افتم من
کما این که این اتفاق افتاد
هر چند خیلی مهم نیست اگه داستان بازی حالا گرایش شخصیت هاشم عوض می شد و "صاف تر" می شدن همه هم باز همه چی یجوری بود
یه خوبی باحالی که Tlou (اولی) داشت این بود که هی جوئل و الی تو یه چرخه ای ضمن سفرشون، هم همدیگه رو تو یه سری تعاملات بیشتر کشف می کردن هم با دنیای خفن پساآخرالزمانی بیشتر آشنا می شدند، هم درگیر یه سری سناریوی فاکدآپ می شدند که شدید حساس بود و انتخابات دردناکی مجبور بودند بکنند
لپ کلام این که یه تعادل عجیبی بین نقاط سیاه و سنگین اش و اون نقاط سفیدهای قشنگ بینش داشت
من نمیدونم، شاید مشکل این نوع انتشار لیک ها و خلاصه داستان باشه و تو بازی اصلی داستان خیلی متعادل تر باشه، ولی عجیب خوندن همین خلاصه داستان Tlou 2 از لیک ها اعصابم رو ریخت به هم. از نقطه ای که به کمپ الی اینا حمله میشه یه بند Tension، Tension، Tension درام، انتقام، مرگ، تعقیب گریز، مرگ
چخبره انگار تنها چیزی که از Tlou ی اول به Tlou ی دوم رسیده فاکدآپ بودنشه
البته بازم نمیدونم شاید محدود به این خلاصه داستانی ها باشه و بین همه اینا "فضای داستانی" واسه نفس گرفتن باشه عین Tlou ـی اول
ولی من این جوریم که وقتی این قدر فشار دراماتیک داستان پشت هم سنگین میشه میریزم به هم
بگذریم که دیدگاه های سیاسی ناتی داگ به نظرم نمیاد که چیز خاصی به داستان غیر از Bonus Political Stance اضافه کنه که اون رو این "رو مخ بودن" به طور فزاینده اضافه می کنه
البته این باز خیلی به این بستگی داره که هنر و اثر هنری رو کنش سیاسی یا اجتماعی بدونید؛ اینطوری هم اون به بلوغ رسیدن معنا پیدا میکنه هم "باید" مطرح کردن مسائل "مهم". خارج از این به نظر من حداقل "باید مطرح کردن مسائل مهم دنیا" توی هنر معنای مشخصی نداره. میشه از اثر هنری برداشت سیاسی-اجتماعی داشت، ولی این که اثر بخواد صرفاً تبدیل به کنش سیاسی-اجتماعی مولفش بشه هر چیزی هست غیر از هنری تر شدن یا به بلوغ هنری رسیدن. مهم ترین دلیلش هم برای من از دست رفتن انعطاف تجربه ی اثر هست. اینطوری اون انعطافی که باعث بالا رفتن ظرفیت معنایی اثر (و از نظر من هنری تر شدنش) میشه رو ازش میگیرن و نهایتاً دسته بندی ای بین مخاطب هاشون ایجاد میکنن که تا حد زیادی متاثر از مسائلی هست که خارج از اثر قرار دارن و بحث و ارزیابیش کاملاً از تجربه ای که اثر برای مخاطبش میسازه خارج میشه. بهترین مثالی که الان به ذهنم میرسه، از این نظر که تا حدی سیاسی-اجتماعی هست ولی دیدگاه هاش رو با اون انعطافی که گفتم بیان کرده، Disco Elysium هست. همینجا هم بگم انعطافی که دارم ازش حرف میزنم آنچنان ربطی به RPG بودن و باز بودن دست مخاطب توی انتخاب هاش نداره، بیشتر به این مربوطه که بازی چطور بهشون پرداخته.چه خوشتون بیاد چه نه، فرم های هنری و مدیوم هاش؛ کارکرد سیاسی و اجتماعی دارن، بازی ها هم دارن کم کم به بلوغ میرسن.
باید مسایل مهمی که توی دنیا وجود داره مطرح بشه
من بهتر بود اولش یه به نظر من اصافه میکردم چون خودمم از اینکه نوشته هام مثل بیانیه به نظر برسن خوشم نمیاد. درباره نوشته شما هم دقیقا منظور منم همینی هست که گفتید، به مقدار زیادی. من خودم دقیقا جوری که بازی مثل Disco Elysium پرداخته خوشم میاد، اصلا یکی از بهترین بازی هایی هست که تاحالا تجربه کردم.البته این باز خیلی به این بستگی داره که هنر و اثر هنری رو کنش سیاسی یا اجتماعی بدونید؛ اینطوری هم اون به بلوغ رسیدن معنا پیدا میکنه هم "باید" مطرح کردن مسائل "مهم". خارج از این به نظر من حداقل "باید مطرح کردن مسائل مهم دنیا" توی هنر معنای مشخصی نداره. میشه از اثر هنری برداشت سیاسی-اجتماعی داشت، ولی این که اثر بخواد صرفاً تبدیل به کنش سیاسی-اجتماعی مولفش بشه هر چیزی هست غیر از هنری تر شدن یا به بلوغ هنری رسیدن. مهم ترین دلیلش هم برای من از دست رفتن انعطاف تجربه ی اثر هست. اینطوری اون انعطافی که باعث بالا رفتن ظرفیت معنایی اثر (و از نظر من هنری تر شدنش) میشه رو ازش میگیرن و نهایتاً دسته بندی ای بین مخاطب هاشون ایجاد میکنن که تا حد زیادی متاثر از مسائلی هست که خارج از اثر قرار دارن و بحث و ارزیابیش کاملاً از تجربه ای که اثر برای مخاطبش میسازه خارج میشه. بهترین مثالی که الان به ذهنم میرسه، از این نظر که تا حدی سیاسی-اجتماعی هست ولی دیدگاه هاش رو با اون انعطافی که گفتم بیان کرده، Disco Elysium هست. همینجا هم بگم انعطافی که دارم ازش حرف میزنم آنچنان ربطی به RPG بودن و باز بودن دست مخاطب توی انتخاب هاش نداره، بیشتر به این مربوطه که بازی چطور بهشون پرداخته.
صحبتم بیشتر با اون نکته ای که بهش اشاره شد بود، وگرنه با چندتا ماچ و بوسه و هیکل نشون دادن نمیشه گفت بازی چه رویکردی به مسائلش داشته و چطوری بهشون پرداخته. خودمم نظر خاصی نسبت بهش ندارم تا وقتی که نقداش (نه نمره هاش ) بیان.
اتفاقا من با این نوع نظر خیلی موافقم. بنظرم اینکه بازی ساز مجبور باشه بخاطر ملاحظات سیاسی دست به خود سانسوری بزنه خیلی بده. ایراد گرفتن به RE5 خیلی مسخره و بی منطق بوده. وقتی طبق دنیای بازی ویروس میتونه انسانهای عادی رو تبدیل به زامبی کنه و شماره های قبلی همه تو آمریکا و یا بعضا اروپا سفید پوستا رو آلوده میکرده حالا که داستان تو آفریقا اتفاق میفته طبیعی هست که زامبی ها سیاه پوست باشن.فکر کنم مشکل از اونجاست که چیزی که الان باهاش مواجه هستیم (و فکر کنم شما باهاش مخالفی) یک عکس العمل هست که برمیگرده به یک نوع موج فرهنگی به شدت تعصب برانگیز که توی گیم، سینما و تلویزیون راه افتاده و اتفاقا عکس چیزی که شما میگید بیشتر برقرار هست. میشه تعداد زیادی مثال زد برای نمونه:
نژاد پرستی چیز بدی هست و اینکه یک گروه و نژاد خاص رو بر خلاف واقعیت کلاً به جبهه شر ربط بدیم (توی گیم، سینما یا...) اصلاً خوب نیست اما به نظر شما اینکه توی بازی مثل RE5 که داستانش تو افریقا بود به اینکه چرا زامبیهای این نسخه سیاه پوست هستن اعتراض شد منطقی هست؟ به نظر من این خودش یکجور نژاد پرستی هست در نهایت هم به صورت غیر منطقی زامبی و کارکتر سفید پوست به بازی اضافه شد (در شماره های قبلی که زامبی ها اکثرا سفید پوست بودن هیچ اعتراضی وجود نداشت).
مثل همین موضوع تو بحث جنسیت هم برقرار هست توی نسخه اول دراگون ایج برخی کاراکتر ها استریت بودن بعضی گی بعضیم بای س... که هیچ مشکلی از نظر توهین به یک گروه جنسیتی نیست. اما توی شماره دوم تقریبا تمام لاو اینترست ها دوگانه بودن!! حتی کارکتر استریت شماره اول کلاً تغییر فاز داده بود تو DA2!!!
حالا شما حالت برعکس این رو در نظر بگیر اتفاق بیفته ، سریع ندای وایت واش شدن و استریت واش شدن یکسری میره هوا، این منطقی هست؟
در مورد سینما هم شما گوست باستر جدید رو در نظر بگیر که شخصیت ها از مذکر به مونث تبدیل شدن آیا با همون منطق میشه کاراکتر واندر ومن رو مذکر کرد؟
منم اصلا حوصله ندارم برم اونجادقت کردید تاپیک بقلی اصلا لذتی نداره؟ میرم توش خوابم میگیره
بله اعتراض به زامبی سیاه پوست هم واسه بازی که داستانش تو آفریقا جریان داره به همون اندازه غیرمنطقیه که اعتراض به گرایش جنسی یک شخصیت تو یه بازیه دیگه.فکر کنم مشکل از اونجاست که چیزی که الان باهاش مواجه هستیم (و فکر کنم شما باهاش مخالفی) یک عکس العمل هست که برمیگرده به یک نوع موج فرهنگی به شدت تعصب برانگیز که توی گیم، سینما و تلویزیون راه افتاده و اتفاقا عکس چیزی که شما میگید بیشتر برقرار هست. میشه تعداد زیادی مثال زد برای نمونه:
نژاد پرستی چیز بدی هست و اینکه یک گروه و نژاد خاص رو بر خلاف واقعیت کلاً به جبهه شر ربط بدیم (توی گیم، سینما یا...) اصلاً خوب نیست اما به نظر شما اینکه توی بازی مثل RE5 که داستانش تو افریقا بود به اینکه چرا زامبیهای این نسخه سیاه پوست هستن اعتراض شد منطقی هست؟ به نظر من این خودش یکجور نژاد پرستی هست در نهایت هم به صورت غیر منطقی زامبی و کارکتر سفید پوست به بازی اضافه شد (در شماره های قبلی که زامبی ها اکثرا سفید پوست بودن هیچ اعتراضی وجود نداشت).
مثل همین موضوع تو بحث جنسیت هم برقرار هست توی نسخه اول دراگون ایج برخی کاراکتر ها استریت بودن بعضی گی بعضیم بای س... که هیچ مشکلی از نظر توهین به یک گروه جنسیتی نیست. اما توی شماره دوم تقریبا تمام لاو اینترست ها دوگانه بودن!! حتی کارکتر استریت شماره اول کلاً تغییر فاز داده بود تو DA2!!!
حالا شما حالت برعکس این رو در نظر بگیر اتفاق بیفته ، سریع ندای وایت واش شدن و استریت واش شدن یکسری میره هوا، این منطقی هست؟
در مورد سینما هم شما گوست باستر جدید رو در نظر بگیر که شخصیت ها از مذکر به مونث تبدیل شدن آیا با همون منطق میشه کاراکتر واندر ومن رو مذکر کرد؟
ایراد گرفتن به RE5 خیلی مسخره و بی منطق بوده. وقتی طبق دنیای بازی ویروس میتونه انسانهای عادی رو تبدیل به زامبی کنه و شماره های قبلی همه تو آمریکا و یا بعضا اروپا سفید پوستا رو آلوده میکرده حالا که داستان تو آفریقا اتفاق میفته طبیعی هست که زامبی ها سیاه پوست باشن.
من چند بار این سوالو تو تاپیک پرسیدم کسی جواب منو نداد الان دوباره از شما میپرسم.من زیاد اینجا فعال نیستم، ولی میخوام نظر شصخودمو بنویسم.
اول میخوام بگم که همو فوبیک نیستم و به دلیل شغلم خیلی با هم جنس گراها در ارتباط بودم و مشکلی ندارم باهاشون.
در این که بازی اول The last of us یکی از بهترین بازی های تمام دوران هست شکی نیست. تو لفت بیهایند هم ما دیدیم گرایش جنسی الی چی هست و مشکلی نبود، ولی...
تو این بازی جدید(بر اساس این لیک ها) داره اسفاده تبلیغاتی میشه از کاراکتر ها و من با این مشکل دارم. تو سینما و آثار هنری، جدیدا دارن از این موضوع سو استفاده میکنن و حتی میبینیم فیلم ها یا نقاشی های معمولی و سطح پایینی که تم همجنس گرایی دارن و SJW دارن، به شدت نمرات بالایی میگیرن و هر کسی نقد کنتشون، هزار جور انگ و تهمت بهش میزنن.
جدیدا موضوعاتی مثل ترنس ها، همجنس گراها فمنیست ها یا حتی گرمایش زمین به یه وسیله ی تبلیغاتی تبدیل شده.
من ازمردن جوئل خیلی ناراحت شدم، ولی بیشتر از همه ناراحتیم از اینه که بازی مهبوبم تبدیل داره میشه به یک وسیله برای تبلیغات و پروپوگندا. با women power گفتن و تو حلق مردم کردن یه سری مباحثی که پشتش منافع سیاسی یا چپ افراطی باشه مشکل دارم.
بعضی ها هم میگن کارگردان بوده بازی خودشه و کسی حق نداره انتقاد کنه، پس لیدر یه کشور یا یک امپراتور هم میتونه هر کاری و بلایی به سر مردم بیاره و بگه الان من حکم رانم و کسی حق اتقاد نداره.