اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
عالی بودن بازی که شکی توش نیست و امتیازات بازی گویای همه چیزه و دستان بازی عالیهخب ببینین، حتما بچهها قبلا این رو گفتن، ولی هدف سازنده این بوده که یه داستان کاملا دو طرفه روایت کنه و آخرش هم کاملا به این میرسه. تقارن عالی بین ماجرای دو شخصیت، گواهی بر این حرفه. حقیقتا خیلی جرات میخواست که این مسیر رو برن و برخلاف آنچارتد یا همین GoW از شخصیتای ثابت شده قبلی استفاده نکنن، در حالی که اونطوری هم همه رو خوشحال و راضی نگه میداشتن.
این ریسکی که کردن، واقعا ارزشمنده و یه قدم کاملا رو به جلوئه، نه فقط برای صنعت بازی، که به طور کلی برای هنر.
دقیقا خالق این دنیا خود دراکمن هستاین وسط یه تفکر اشتباهی هم وجود داره که خیلیها (از جمله خودم تا مدتی پیش) فکر میکنن بروس استریلی توی داستان نسخه اول خیلی نقش مهمی داشته و مثلاً اون بوده که کمک کرده داستان انقدر خفن بشه و با جدایی بروس از ناتی داگ، نیل دراکمن پلید گند زده به داستان!
در حالی که داستان نسخه اول هم کاملاً کار خود دراکمن بوده و توی Credits بازی هم به این قضیه اشاره شده و جلوی Written By فقط نوشتن نیل دراکمن:
حتی ایدههای اولیه داستان به مدتها قبل از ساخت بازی برمیگرده و در دوران دانشگاه دراکمن به ذهنش رسیده بوده و بعداً به تدریج کاملترش کرده:
While at university, Druckmann had an idea to merge the gameplay of Ico (2001) in a story set during a zombie apocalypse, like that of George A. Romero's Night of the Living Dead (1968), with a lead character similar to John Hartigan from Sin City (1991–2000). The lead character, a police officer, would be tasked with protecting a young girl; however, due to the lead character's heart condition, players would often assume control of the young girl, reversing the roles. Druckmann later developed it when creating the story of The Last of Us
یعنی نویسنده نسخه اول رسماً و شرعاً خود دراکمن بوده و یه داستانی نوشته و کاراکترهایی خلق کرده که دوست داشته توی نسخه دوم مسیر رو به این سمت ببره. دیگه این وسط نباید از کسی اجازه میگرفته که! اینکه یه عده خوششون نیاد عیبی نداره و طبیعیه، ولی اینکه فکر میکنن باید بروس استریلی بالای سرش بود که این خیانت صورت نگیره، یه ذره عجیبه!
این وسط یه تفکر اشتباهی هم وجود داره که خیلیها (از جمله خودم تا مدتی پیش) فکر میکنن بروس استریلی توی داستان نسخه اول خیلی نقش مهمی داشته و مثلاً اون بوده که کمک کرده داستان انقدر خفن بشه و با جدایی بروس از ناتی داگ، نیل دراکمن پلید گند زده به داستان!
در حالی که داستان نسخه اول هم کاملاً کار خود دراکمن بوده و توی Credits بازی هم به این قضیه اشاره شده و جلوی Written By فقط نوشتن نیل دراکمن:
حتی ایدههای اولیه داستان به مدتها قبل از ساخت بازی برمیگرده و در دوران دانشگاه دراکمن به ذهنش رسیده بوده و بعداً به تدریج کاملترش کرده:
While at university, Druckmann had an idea to merge the gameplay of Ico (2001) in a story set during a zombie apocalypse, like that of George A. Romero's Night of the Living Dead (1968), with a lead character similar to John Hartigan from Sin City (1991–2000). The lead character, a police officer, would be tasked with protecting a young girl; however, due to the lead character's heart condition, players would often assume control of the young girl, reversing the roles. Druckmann later developed it when creating the story of The Last of Us
یعنی نویسنده نسخه اول رسماً و شرعاً خود دراکمن بوده و یه داستانی نوشته و کاراکترهایی خلق کرده که دوست داشته توی نسخه دوم مسیر رو به این سمت ببره. دیگه این وسط نباید از کسی اجازه میگرفته که! اینکه یه عده خوششون نیاد عیبی نداره و طبیعیه، ولی اینکه فکر میکنن باید بروس استریلی بالای سرش بود که این خیانت صورت نگیره، یه ذره عجیبه!
دقیقا خالق این دنیا خود دراکمن هست
حتی اگه مصاحبه اخیر دراکمن رو هم بخوونیم خودش میگه که اخر بازی قرار بوده که الی ابی رو بکشه ولی بقیه تیم پیشنهاد میدن که ابی زنده بمونه و تغییرش میدن
+
منظور اینکه درسته دراکمن به عنوان نویسنده هر شماره از یه عده مشورت خواسته و نظر گرفته ولی خالق و صاحب دنیای بازی خود دراکمنه و هرسمتی بخواد میبره بازیشو
خوب یا بد دراکمن نخواسته بازی قهرمان پرورانه بسازه و بازی رو بر اساس تاوان و انتقام ساخته....حال نکردن یه عده کاملا طبیعیه ولی ایراد و نقص نیست و چیزی هم دراکمن به هیچ کس به عنوان خالق داستانش بدهکار نیس
.
اومدم کلی بنویسم، ولی به این سه جمله که رسیدم گفتم چه کاریه بابا!من درک میکنم، خیلی دوست دارید از دلست 2 دفاع کنید. ولی حکایت اون فن های پلی استیشن نشین که امی هنینگ رو فحش میدادند به خاطر خلق انچارتد!
و الان عملا بروس رو هیچکاره کردید.
همین الان هم با قدرت گرفتن نیل دراکمن در ناتی داگ (نائب رییس استدیو شده) و یکجورایی دلست رو اورتیک کرده.
اولا روی صحبتمون تو یکی دو پست اخیر با اون دو تا دوستمون بودن که از چرایی کشته شدن جویل ناراحت بودن و میخواستن که داستان طوری پیش می رفت که جویل نمیمیرد ، نه همه کساییکه نسبت به بازی انتقاد داشتن(تاپیک رو متشنج نکن لطفا)دقیقا فرق نسخه اول با دوم همین هست، همین تصمیمات درست که استرلی به عنوان کارگردان گرفته بود و نیل دراکمن نتونسته! و کشته نشدن ابی هم آخر بازی اتفاقا نقطه ضعف اصلی داستان هست که باعث شده آرک الی بی منطق در بیاد
و دوم گفتم کریدت دلست رو به نیل دراکمن ندید، ایده ساخت دلست زمانی شکل گرفته که نیل دراکمن و بروس استرلی باهم همزمان! یک مستند درباره سیاره میدیدن و درباره یک قارچی (مثل چیزی که تو بازی هست) اطلاعات می آمده و ایده دلست اونطوری شکل گرفته!
جالبه! همچنان بعد از 150 صفحه (و کلی صفحه در تاپیک اصلی) منتقدهای بازی رو به این متهم میکنید چون جوئل مرده! قهرمان بازی تون مرده شما ناراحت هستید! نه رد دد2 خیلی خفن تر اینکارو میکنه و هیچ کسی هم ناراحت نشد و اتفاقا همه از داستاشن به عنوان شاهکار یاد میکنند
اینو گفتی باعث شد یاد این بیفتم که منم اوایل بعد از تموم کردن بازی یه سرگرمی که پیدا کرده بودم که شاید البته کار درستی نبود ولی لذت بخش بود این بود که میرفتم تویچ اونایی که لایو استریم میکردن و تعداد زیادی هم بیننده نداشتن و کامنت ها رو میخوندن و جواب میدادن، موقع بازی کردن ازشون در رابطه با داستان ، شخصیت ها نظرشون و اینکه جانب کدوم شخصیت رو تو بازی میگرن سوال میکردم. تلو٢ برخلاف بقیه بازیها هضم داستان و اتفاقاتش خیلی سخته یعنی تو بازی رو تموم بکنی چند روز فقط تو بهت و حیرتی! حالا شما فرض کن وسط بازی و جاهای حساس داستان یکی هی بیاد بهت بگه چرا اینجوری شد چرا اونجوری شد نظرت چیه چرا نظرت اینه و ...! و لذتبخش ترین پارت داستان من با این استریمرها استیصال و درموندگی اونها توی توضیح دادن احساساتشون از بازی بود دروغ چرا خیلی سرگرم کننده بود مثلا موقع دعوای الی و ابی هی ازشون بپرسی تو جانب کدوم طرف رو میگیری چرا داری از این طرفداری میکنی اگه از این طرفداری میکنه مگه فلانی اونکارو نکرد پس چرا ازش داری طرفداری میکنی! و جالب اینکه جز یه تعداد که از همون اول طرف الی گرفته بودن و بالطبع نمیتونستن نه ابی رو تحمل کنن و نه این صحنه ها رو و فورا جواب میدادن یه تعداد دیگه که به ابی هم حق میدادن از طرفی پیشزمینه ی مثبتی که از جول و الی داشتن هنوز توی ذهنشون بود درنتیجه این تصمیم گیری احساسی و نتیجه گیری در رابطه اتفاقاتی که داشت میفتاد در اون لحظه ها و جواب دادنشون به من واقعا براشون سخت بود و برای من هم دیدن این درگیری احساسی که دچار میشدن جالب بودمن از قدیم حالم بهم میخورده از این استریمها و ویدیوهایی که ملت از بازی کردنشون توی یوتیوب میذارن، ولی توی این چند وقت نشستم کلی ویدیو از TLoU2 دیدم که ببینم واکنشها چطوریه، چون به هر حال داستان بازی نسبت به اکثر بازیهای معروف چیز واقعاً متفاوتیه. منظورم اون ویدیوهای «مثلاً» نقد هم نیست که بیشتر حکم شو و نمایش رو دادن و هرچی بیشتر ملت رو بخندونن لایک بیشتری میگیرن. فقط ویدیوهایی رو دیدم که طرف از اول تا آخر بازی میکنه و یه سری بخشهای خاص و مهم بازی رو در نظر گرفتم که واکنشها رو ببینم و چقدر هم متفاوت هستن واکنشها!
یه سری از بخشهایی که برای دیدن انتخاب کردم اینا بودن: مرگ جول، کشتن مِل و اوون توسط الی، از راه رسیدن ابی برای انتقام، لحظهای که کنترل ابی رو به دست میگیریم و مشخص میشه باید در نقش قاتل بازی کنیم، دوباره از راه رسیدن ابی برای انتقام ولی این بار از زاویه دید این کاراکتر و مبارزهش با الی، و در نهایت مبارزه پایانی و تیتراژ.
قشنگ میشه گفت یه جور کلاس شخصیتشناسی هستن این ویدیوها. تنوع به شدت بالاست و بعید میدونم هیچ بازی دیگهای در این حد با واکنشهای متفاوت همراه شده باشه.
جالبترین قسمت همون مبارزه پایانی هست که اوج تفاوتها رو میشه دید! یه عده جوری با عشق و لذت به ابی مشت میزنن و دنبال کشتنش هستن که انگار در واقعیت یکی بهشون فجیعترین ظلم ممکن رو کرده. یکی دو تاشون که با داد و فریاد نعره میزدن زنیکه #$^*^#%$ بیفت بمیر و گورت رو گم کن! از اون طرف یه عده حد وسط داشتن و یه عده دیگه هم زیر اشک و آه در حال غرق شدن بودن و خیلی دوست داشتن الی دست از سر ابی برداره و ولش کنه، ولی چون بازی حق انتخاب نمیده (که به نظرم کار درستی هم کردن) چارهای جز خفه کردن ابی نداشتن و توی لحظهای که الی ابی رو رها میکنه، این دسته از افراد هم انگار یه بار سنگینی از روی دوششون برداشته شده. یکیشون که بنده خدا انقدر توی اون لحظات گریه کرد که فکر کنم بعد از تموم کردن بازی باید چشمپزشک بره! بگذریم که خودم هم به عنوان یه نره خر توی بعضی بخشهای بازی انقدر اشکم در اومد و مثل یه بچه ۳ ساله گریه کردم که... (مخصوصاً دو تا از فلشبکها و برخورد بد الی با جول و همینطور لحظات غرق شدن ابی ).
یکی از جالبترین واکنشها رو میشه توی این ویدیو دید که مال برایان دکارت، بازیگر نقش کانر توی بازی Detroit هست و کنار همسرش نشسته بازی میکنه. از حدود ۲:۳۲:۰۰ اون بخش پایانی شروع میشه و به نظرم یه سری بهش بزنین. خانومه رسماً ذوب میشه توی اون قسمت!
اینم کار جالبیه!اینو گفتی باعث شد یاد این بیفتم که منم اوایل بعد از تموم کردن بازی یه سرگرمی که پیدا کرده بودم که شاید البته کار درستی نبود ولی لذت بخش بود این بود که میرفتم تویچ اونایی که لایو استریم میکردن و تعداد زیادی هم بیننده نداشتن و کامنت ها رو میخوندن و جواب میدادن، موقع بازی کردن ازشون در رابطه با داستان ، شخصیت ها نظرشون و اینکه جانب کدوم شخصیت رو تو بازی میگرن سوال میکردم. تلو٢ برخلاف بقیه بازیها هضم داستان و اتفاقاتش خیلی سخته یعنی تو بازی رو تموم بکنی چند روز فقط تو بهت و حیرتی! حالا شما فرض کن وسط بازی و جاهای حساس داستان یکی هی بیاد بهت بگه چرا اینجوری شد چرا اونجوری شد نظرت چیه چرا نظرت اینه و ...! و لذتبخش ترین پارت داستان من با این استریمرها استیصال و درموندگی اونها توی توضیح دادن احساساتشون از بازی بود دروغ چرا خیلی سرگرم کننده بود مثلا موقع دعوای الی و ابی هی ازشون بپرسی تو جانب کدوم طرف رو میگیری چرا داری از این طرفداری میکنی اگه از این طرفداری میکنه مگه فلانی اونکارو نکرد پس چرا ازش داری طرفداری میکنی! و جالب اینکه جز یه تعداد که از همون اول طرف الی گرفته بودن و بالطبع نمیتونستن نه ابی رو تحمل کنن و نه این صحنه ها رو و فورا جواب میدادن یه تعداد دیگه که به ابی هم حق میدادن از طرفی پیشزمینه ی مثبتی که از جول و الی داشتن هنوز توی ذهنشون بود درنتیجه این تصمیم گیری احساسی و نتیجه گیری در رابطه اتفاقاتی که داشت میفتاد در اون لحظه ها و جواب دادنشون به من واقعا براشون سخت بود و برای من هم دیدن این درگیری احساسی که دچار میشدن جالب بود
اون پیام ها رو اینجا ببینند جفتمون رو به آتیش میکشناومدم کلی بنویسم، ولی به این سه جمله که رسیدم گفتم چه کاریه بابا!
در این حد بگم که اونهایی که با من آشنا هستن میدونن تا قبل از تجربه TLoU2 چه نظری در مورد دراکمن داشتم. از بحثهایی که با @Akiba کردیم و در جریان ماجرا هست تا این پست که همین چند ماه قبل زده بودم و احساسم نسبت به بروس استریلی و نیل دراکمن توی اون کاملاً مشخصه. حالا متهم میشم به اینکه استریلی رو هیچکاره دونستم!
-----------------------
وقتی میبینم TLoU2 یه شاهکار هست و یکی از محشرترین بازیهای عمرم، طبیعیه که از دراکمن تعریف میکنم و برام تبدیل میشه به یکی از بهترین کارگردانهای این صنعت. چون این مدلی نیستم که وقتی یه تفکری نسبت به کسی داشته باشم، تا آخر عمر اون تفکر رو دنبال کنم و ممکنه نظرم بعد از مدتی در مورد طرف عوض بشه.
-----------------------
پیشنهاد من به شما اینه که یه دور از اول بازی رو با تمرکز انجام بدین و زیاد هم توی تموم کردنش عجله نکنین. اون وقت سراغ همچین چیز به شدت چرتی هم نمیرین و متوجه میشین تامی کسی هست که اول به ابی اسم خودش و داداشش رو میگه. بعدش هم دیگه جول نمیتونسته بگه برادر من منگل هست و اسم واقعی من اصغر هست و داداشم هم اکبر هست و اصلاً جول و تامی اینجا نداریم! با تمرکز که بازی کنین، شاید از این ایرادات هم کمتر بگیرین!
اولا روی صحبتمون تو یکی دو پست اخیر با اون دو تا دوستمون بودن که از چرایی کشته شدن جویل ناراحت بودن و میخواستن که داستان طوری پیش می رفت که جویل نمیمیرد ، نه همه کساییکه نسبت به بازی انتقاد داشتن(تاپیک رو متشنج نکن لطفا)
دوما کردیت رو به هرکس هم بدین در نهایت نویسنده دراکمن هست حالا طی هر خاطره ای که میخواد بازی به ذهنشون رسیده بازی نویسنده دراکمنه
سوما اتفاقا پایان بازی یکی از بهترین قسمتای بازیه و تو حال نمی کنی قرار نیس حتما غلط باشه.........نظرت محترمه ولی فکت نیس
چهارما اینکه تو رو خدا اینجا رو دیگه به گند نکش.....اینجا تاپیک جنگ کنسولا و ..... نیس بذار یه تاپیک پر از ترول و ..... نشه ....بیخودی هم کاربرا رو به جون هم ننداز
یدونه این تاپیک بیام تو bc بعد اینهمه سال عضویت ازدست برخی کاربرا که اینجا هم به گند کشیده بشه دیگه remove account باید کرد
.
علی اتفاقا مشخصه اصلا داستان بازی و مفهومشو درک نکردی ، ویدیوی زیر و اون فایل pdf ببین حتمااتفاقا مشکل اصلی پایان هست! الی صد ها نفر رو کشت! ده ها نفر ولی فرق اوناها با ابی چی بود که یکهو سره ابی تصمیم گرفت انتقام نگیره؟ ادبیات حال کردن و نکردن نداره، شاخصه داره
npc قبلی که کشته شد تا به ابی برسه نمیتونست یک مادر باشه، یک پدر باشه، یک خواهر، برادر، یک دوست؟ اتفاقا پایان بازی بده! شخصیت کنش گری داریم که یکهو منفعل میشه؟ اونم در حالی که گیمپلی اصلا همچین چیزی نشون نمیده و قبلش مثل ترمیناتور همه رو درو میکنیم! اون ویژن جوئل نمیتونست سره NPC کشته شده آخر به الی برسه؟
حتی نبرد نهایی با ابی هم بده! اونقدر باید چاقوکشی رو تکرار کنی که حتما به صحنه سینمایی قطع شدن انگشتهای الی برسه! حتی اگر پلیر درست بازی کنه! پایان هیلو ریچ رو ببینید. پلیر محکوم به مرگ هست ولی بازی میذاره بازی کنه، اونقدر بازی کنه که به معنی واقعی مهماتش تموم بشه و موج دمشن ها بیشتر و بیشتر بشه که واقعا نتونه کاری بکنه! ا حس سقوط ریچ رو به گیمر القا کنه! تفاوت گیم 2010 با 2020. نه اینکه اندینگ لست 2! ملت تعجب کنند چرا نتونستیم ابی رو بکشیم! در حالی که تا 5 دقیقه قبلش داشتیم همه رو درو میکردیم تو حیاط خونهه
اتفاقا همین دفاع کردن های بی منطق و بی اساس باعث شده خیلی کاربرها کلا فروم نیان و ریموو اکانت کنند
اتفاقا همین دفاع کردن های بی منطق و بی اساس باعث شده خیلی کاربرها کلا فروم نیان و ریموو اکانت کنند. حکایت دلست 2 در نسل هشت هم همینه: در شهر کوران، یک چشم پادشاست
چون تو واقعیت یکسری افراد وجود دارن که با وجود جرمهای زیادی که کردن خوش و خرم زندگی میکنن پس باید قانون یک ویدیوگیم رو هم بر اون اساس قرار بدیم؟ شما تعیینکننده قوانین داخلی آثار هنری هستی؟ این همه فیلم و کتاب و ... وجود دارن که داستانهاشون بر اساس تاوان دادن نوشته شدن که اتفاقا اثار فاخری هم هستن ولی یهویی سر تلو تبدیل میشه به نقطه ضعف و اینکه نباید همه داستانها شبیه هم باشن؟ این دنیا مثل دنیای خیلی از داستانهای دیگه بر اساس تاوان نوشته شده و واقعا خیلی مضحکه که اینو شما نقص در نظر بگیری و درنهایت بگی همشون نباید شبیه هم باشن. هرچقدر که نگاه اون افرادی که میگی میخوان جول رو قاتل نشون بدن سطحیه، نگاه شما هم سطحیه که صددرصد کار جول رو صحیح میبینی و صددرصد کار فایرفلایهارو غلط میبینی و تازه "مجرم" هم خطابشون میکنی. بر این اساس خب جول هم مجرمه چون اون همه آدم رو کشته و تازه قاچاقچی اسلحه هم هست. لطفا سعی کنین از چند ساید به قضیه نگاه کنین. خود الی هم میخواست فدا بشه که یکاری برای دنیا کرده باشه. شما خودت رو قرار بده جای فایرفلایها، چندین میلیون زامبی در دنیا وجود داره و نسل بشریت درحال انقراضه و همه دارن همدیگه رو برای غذا میکشن و شما راهحل احتمالی رو توی واکسن گرفتن از یه بچه میبینی، اون لحظه حاضری خودتو مجرم خطاب کنی و بگی وای من نباید ازین واکسن بگیرم چون اشتباه پزشکیه؟ مسئله اینجاس که خودتو جای جول میزاری ولی جای فایرفلای نه.
بعله الی اون همه آدم رو کشت ولی ابیای هم این وسط وجود داره که دو بار از جون الی گذشته و الی هم این قضیه رو دیده. شما زجر کشیدن الی سر کشتن نورا و مل و اوون رو دیدی که این زجر در جهت موافق پایان بازیعه. متوجه هستید که Lev یک بچهاس؟ این نگاه سرباز دشمن خیلی سطحیه برای این بازی. خب بر اساس حرف شما، دیوید هم کاملا حق داشته که الی رو بکشه چون از دشمن بوده و کلی از دوستاشم زده کشته.
"رابطه لو و ابی خیلی سطحیعه" ببینید منم میتونم یه فکت کلی و سطحی راجب یک مسئله بدم بدون باز کردن اون قضیه و ضعیف نشون بدم چیزی رو. الان بیا بازش کن نه اینکه فکت بدی، مثلا منم بیام بگم شخصیتپردازی آنکل توی رد دد ضعیفه، خب یه فکت سطحی و کلیعه بدون اینکه اثباتش کنم و یکی باید بیاد کلی واس من مدرک بیاره که بگه نه قویعه؟
دونهدونه استدلالهای داستانیت دارن همدیگه رو نقض میکنن و کلا بر این اساس هستن که هرچی سمت جوله درسته و هرچی سمت فایرفلای و ابیعه غلطه، من نمیگم برعکسش هم درسته ولی یکم ازونور هم ببین قضایارو لطفا
چون تو واقعیت یکسری افراد وجود دارن که با وجود جرمهای زیادی که کردن خوش و خرم زندگی میکنن پس باید قانون یک ویدیوگیم رو هم بر اون اساس قرار بدیم؟ شما تعیینکننده قوانین داخلی آثار هنری هستی؟ این همه فیلم و کتاب و ... وجود دارن که داستانهاشون بر اساس تاوان دادن نوشته شدن که اتفاقا اثار فاخری هم هستن ولی یهویی سر تلو تبدیل میشه به نقطه ضعف و اینکه نباید همه داستانها شبیه هم باشن؟
عزیز کجا کارگردان اینکارو کرده؟ اولا اینکه یک چیزی وجود داره به نام عاقبت عمل و جول بدون شک باید عاقبت کارشو میدید.
"رابطه لو و ابی خیلی سطحیعه" ببینید منم میتونم یه فکت کلی و سطحی راجب یک مسئله بدم بدون باز کردن اون قضیه و ضعیف نشون بدم چیزی رو. الان بیا بازش کن نه اینکه فکت بدی،
متوجه هستید که Lev یک بچهاس؟
واقعا خیلی مضحکه که اینو شما نقص در نظر بگیری و درنهایت بگی همشون نباید شبیه هم باشن.
قرار نیست داستانها همه یه شکل باشن.
واقعا خیلی مضحکه که اینو شما نقص در نظر بگیری
شما فکر کن نقض میکنه، اهمیتی نداره.دونهدونه استدلالهای داستانیت دارن همدیگه رو نقض میکنن و کلا بر این اساس هستن که هرچی سمت جوله درسته و هرچی سمت فایرفلای و ابیعه غلطه