اگر کسی نمیخواد داستان بازی براش اسپویل بشه به هیچ وجه این تاپیک رو دنبال نکنه .
ببین همونجوری که گفتی اگه یک درصد این صحنه یا مشابهشو میذاشتن تو بازی ملت قیامت به پا میکردن . همینجوریشم این بنده خدا ها کم فحش نخوردن از دست فنهای خشمگین جول . واقعا هنوز جامعه گیمرا آمادگی چنین لحظاتی رو نداره . هرچند به شخصه بدم نمیومد چنین چیزی رو تو بازی ببینم . جول به شدت کاریزما داشت و عذاب دادنش قشنگ عذاب دادن مخاطبه .اقا ول کنید جوابه هر چیزی رو که نمیدن
بیایید به این سوال من جواب بدین :
تو کانسپتای بازی نشون میده ابی دست جویل رو قطع کرده و زندانیش کرده و داره شکنجش میده.....نشون میده خودشون اول میخواستن مرگش تدریجی باشه
چرا جایگزینش کردن....خوندم البته مصاحبه نیل رو ولی بازم برام جالب اومد....اون کانسپتی که پست جویل قطع شده عالیه ولی الان که فکر میکنم اگه طرفدارا میدیدن این صحنه رو واویلا میشد
.
جدای از بحث بالا ، معدود خواسته های برآورده نشدم این بود که ای کاش تامی رو یه خورده کاریزماتیک تر طراحی میکردن ، خیلی یبسه بنده خدا . پتانسیل اینو داشت که یه قیصر از بغلش در بیاد . مرحوم جول فرمونی بود واسه خودش D:
یه نسخه فرعی با تامی و جول باحال میشه ، هم میشه کاراکتر تامی رو حسابی پروروند هم یه خورده رو زوایای پنهان جول بیشتر کار کرد .به نظرم چارهی کار یه نسخه فرعی به همراه جول و تامی هستش. تامی خیلی کار داره تا خودشو به بقیه برسونه از نظر شخصیتی و پرستیژ برا همین یه نسخه مخصوص نیاز داره
اقا آریا این دید شما نسبت به شخصیت ابی هست.....بحث من به لحاظ انسانی هست...شما هزاریم از یکی کینه داشته باشی اونم در حد کشته شدن پدر وقتی جونت رو همونی که کینه داری ازش نجات داده و می دونی اگر نجات نمی داد در ظرف 1 دقیقه چیزی از استخون ازت باقی نمی موند نباید هنگامی که میخوای بکشیش ذره ای فقط فکر کنی به اون صحنه ؟؟...حالا اون شخص به دام افتاده..من باید چیکار کنم ؟ من باید به طرز فجیعی زجر کشش بکنم بعد بکشمش؟ یا نکشمش به خاطر این که جونم رو نجات داد ! یا سریع بکشمش که زجر نکشه ! شما خودت باشی به لحاظ انسانی کدوم رو انتخاب می کنی؟از این زاویه به قضیه نگاه کنین که طرف وقتی جسد پدرش رو دیده، یه کینهی عظیمی به دل گرفته و این کینه و حس انتقام هم به تدریج بیشتر و بیشتر شده و در حدی بوده که حتی سبک زندگی ابی رو تحت تأثیر قرار داده. یعنی اون حس انتقام انقدر شخصیت ابی رو عوض کرده که قابل مقایسه با قبل نیست و تبدیلش کرده به یه آدم دیگه. وقتی ابی سالها برای رسیدن این روز صبر کرده و برنامه چیده، نجات پیدا کردنش توسط جول و تامی نمیتونه اون انگیزه انتقام رو یه دفعه بشوره ببره.
یه نکته دیگه هم اینه که شاید ابی حتی تا آخرین لحظات قصد کشتن جول رو نداشته و به خاطر همون قضیه نجات که گفتی، میخواسته از خیر کشتنش بگذره و فقط شکنجهش کنه. ولی اتفاقاتی که توی اون اتاق افتاد باعث شد دیگه از شدت خشم به اون مرحله برسه.
ابی وقتی به پای جول تیر میزنه، بهش میگه «حدس بزن من کی هستم» و پیش خودش فکر میکنه پدرش در حدی مهم بوده که مثلاً جول اون قضیه رو یادش بیاد و بگه تو از فک و فامیل فلانی هستی و من رو ببخش و این حرفا. ولی جول با یه حالت نیش و کنایهای میگه «بیانیهای که آماده کردی رو بگو و کار رو تموم کن». از دید جول شاید حرف خیلی فجیعی نباشه، ولی برای ابی هست. یعنی این جمله حکم یه سیلی محکم رو به ابی داره که طرف پدرش رو کشته و الآن هم بهش میگه زودتر اون چرت و پرتهایی که از قبل مثل انشا حفظ کردی رو بگو و تمومش کنه بره.
یعنی اگه یه درصد هم میخواست از خیر کشتن جول بگذره، دیگه اون جمله کار خودش رو کرد و باعث شد تصمیمش نهایی بشه.
عالی بود! کاش یه ویدیویی هم ازش میاومد که ببینیم چطوری راه میرن و جنگولک بازی درمیارن!
فقط قیافهی اون پشتیها که با جدیت دارن کار میکنن! من اونجا باشم از خنده منهدم میشم!
این نظری که یه نفر زیرش داده هم خیلی خوب بود:
Imagine having "Rat King Mocap" on your resume
اولا تو اون دنیای آخرالزمانی فرار کردن از دسته اینفکتدها و نجات دادن همدیگه امر رایجیه به نسبت جهان عادی امروزیاقا آریا این دید شما نسبت به شخصیت ابی هست.....بحث من به لحاظ انسانی هست...شما هزاریم از یکی کینه داشته باشی اونم در حد کشته شدن پدر وقتی جونت رو همونی که کینه داری ازش نجات داده و می دونی اگر نجات نمی داد در ظرف 1 دقیقه چیزی از استخون ازت باقی نمی موند نباید هنگامی که میخوای بکشیش ذره ای فقط فکر کنی به اون صحنه ؟؟...حالا اون شخص به دام افتاده..من باید چیکار کنم ؟ من باید به طرز فجیعی زجر کشش بکنم بعد بکشمش؟ یا نکشمش به خاطر این که جونم رو نجات داد ! یا سریع بکشمش که زجر نکشه ! شما خودت باشی به لحاظ انسانی کدوم رو انتخاب می کنی؟
ناتی داگ امد با یک تیر دو نشون بزنه ! تو اون صحنه امد با نجات دادن ابی و بعد کشته شده فجیع جول نفرت زیادی تو کاربر ایجاد بکنه و اخر بازی هم با توجه به داستان ابی که زندگیش رو نمایش داد ما اون رو درکش کنیم ! دیگه وقتی تو همون سکانس اول به لحاظ انسانی این شخصیت مردود شده من نمی تونم با این شخصیت تا اخر بازی همراه شم و درکش کنم..امیدوارم منظورمو رسونده باشم بهتون.
اینجوری که شماها اولا دوما سوما راه میندازید اینگار دارید راجع به جدول مندلیف صحبت میکنید و حتما همینی که شما میگید درسته تنها کسی که من دیدم بیاد قبول کنه ممکنه خیلی ها به صورت کاملا منطقی نتونن با یه سری از بعد های داستان ، پلات ها و شخصیت abby ارتباط برقرار کنن و ضعیف بدوننش همین اریا و یه عده معدود دیگه ای مثل احسان و ... بودن . نمیدونم شما هم تو این دسته هستی یا نه البته و صحبتم کلی هست . واقعا شاید این حرفایی که میزنید برای خیلی ها توجیه پذیر نباشه و نتونن بپذیرن . مثل پلات تیر خوردن تو کله تامی که ممکنه شما یا هر کسی دوست داشته باشه قبول کنید تیر کمونه کرد و واسه این نمرد و کور شد یا پلات تراول کردن از عالم غیب دختر خانمی که باعث نجات جون abby موقع مبارزه با تامی شد . هیچاثری بی نقص نبوده و نخواهد بود ! یه ذره راجع به ضعف های هر اثری صحبت بشه هم بد نیست قطعا ! عدم نگاه صفر و صدی !اولا تو اون دنیای آخرالزمانی فرار کردن از دسته اینفکتدها و نجات دادن همدیگه امر رایجیه به نسبت جهان عادی امروزی
دوما سوای اینکه سر اون قضیه جویل هم پدرشو کشته و هم کلی از دوستاشو و هم اینکه عشقش اوون رو هم بخاطر دلمشغولی که به انتقام داشت عملا از دست میده(تو سکانس آکواریوم کاملا مشهود) نباید انتظار داشته باشی با یه نجات دادن جویل کل زندگی که مسبب نابودیش جویل بوده رو فراموش کنه تو یک لحظه
سوما اونطوری که به قول آریا جویل ابی رو تحریک کرد اگر نمی کشتتش غیر عادی بود
.
اینجوری که شماها اولا دوما سوما راه میندازید اینگار دارید راجع به جدول مندلیف صحبت میکنید و حتما همینی که شما میگید درسته تنها کسی که من دیدم بیاد قبول کنه ممکنه خیلی ها به صورت کاملا منطقی نتونن با یه سری از بعد های داستان ، پلات ها و شخصیت abby ارتباط برقرار کنن و ضعیف بدوننش همین اریا و یه عده معدود دیگه ای مثل احسان و ... بودن . نمیدونم شما هم تو این دسته هستی یا نه البته و صحبتم کلی هست . واقعا شاید این حرفایی که میزنید برای خیلی ها توجیه پذیر نباشه و نتونن بپذیرن . مثل پلات تیر خوردن تو کله تامی که ممکنه شما یا هر کسی دوست داشته باشه قبول کنید تیر کمونه کرد و واسه این نمرد و کور شد یا پلات تراول کردن از عالم غیب دختر خانمی که باعث نجات جون abby موقع مبارزه با تامی شد . هیچاثری بی نقص نبوده و نخواهد بود ! یه ذره راجع به ضعف های هر اثری صحبت بشه هم بد نیست قطعا ! عدم نگاه صفر و صدی !
نه من صرفا نظر خودمو گفتماینجوری که شماها اولا دوما سوما راه میندازید اینگار دارید راجع به جدول مندلیف صحبت میکنید و حتما همینی که شما میگید درسته تنها کسی که من دیدم بیاد قبول کنه ممکنه خیلی ها به صورت کاملا منطقی نتونن با یه سری از بعد های داستان ، پلات ها و شخصیت abby ارتباط برقرار کنن و ضعیف بدوننش همین اریا و یه عده معدود دیگه ای مثل احسان و ... بودن . نمیدونم شما هم تو این دسته هستی یا نه البته و صحبتم کلی هست . واقعا شاید این حرفایی که میزنید برای خیلی ها توجیه پذیر نباشه و نتونن بپذیرن . مثل پلات تیر خوردن تو کله تامی که ممکنه شما یا هر کسی دوست داشته باشه قبول کنید تیر کمونه کرد و واسه این نمرد و کور شد یا پلات تراول کردن از عالم غیب دختر خانمی که باعث نجات جون abby موقع مبارزه با تامی شد . هیچاثری بی نقص نبوده و نخواهد بود ! یه ذره راجع به ضعف های هر اثری صحبت بشه هم بد نیست قطعا ! عدم نگاه صفر و صدی !
من منظورت رو متوجه میشم، ولی قدرت کینه و انتقام رو نباید دست کم گرفت.اقا آریا این دید شما نسبت به شخصیت ابی هست.....بحث من به لحاظ انسانی هست...شما هزاریم از یکی کینه داشته باشی اونم در حد کشته شدن پدر وقتی جونت رو همونی که کینه داری ازش نجات داده و می دونی اگر نجات نمی داد در ظرف 1 دقیقه چیزی از استخون ازت باقی نمی موند نباید هنگامی که میخوای بکشیش ذره ای فقط فکر کنی به اون صحنه ؟؟...حالا اون شخص به دام افتاده..من باید چیکار کنم ؟ من باید به طرز فجیعی زجر کشش بکنم بعد بکشمش؟ یا نکشمش به خاطر این که جونم رو نجات داد ! یا سریع بکشمش که زجر نکشه ! شما خودت باشی به لحاظ انسانی کدوم رو انتخاب می کنی؟
ناتی داگ امد با یک تیر دو نشون بزنه ! تو اون صحنه امد با نجات دادن ابی و بعد کشته شده فجیع جول نفرت زیادی تو کاربر ایجاد بکنه و اخر بازی هم با توجه به داستان ابی که زندگیش رو نمایش داد ما اون رو درکش کنیم ! دیگه وقتی تو همون سکانس اول به لحاظ انسانی این شخصیت مردود شده من نمی تونم با این شخصیت تا اخر بازی همراه شم و درکش کنم..امیدوارم منظورمو رسونده باشم بهتون.
درستهمن منظورت رو متوجه میشم، ولی قدرت کینه و انتقام رو نباید دست کم گرفت.
اتفاقاً خود دراکمن در این زمینه یه مصاحبهای داشت که الآن دقیق یادم نیست، ولی یه چیزی تو این مایهها گفته بود که ما خیلی مطالعه کردیم در مورد حس انتقام، و به تحقیقاتی رسیدیم که خیلی از پدر و مادرها بعد از کشته شدن بچهشون، میگفتن اگه قاتل دم دستم باشه پوستش رو میکنم یا سرش رو قطع میکنم یا همچین چیزهایی. نه اینکه با اغراق بگن، بلکه واقعاً همچین حسی داشتن. اون هم پدر و مادری که مثلاً کارمند بانک هستن و یه آدم معمولی توی دنیای معمولی، نه شرایط آخرالزمانی که دیگه انقدر ملت به خاطر حفظ جون خودشون آدم و اینفکتد کشتن که براشون طبیعی شده.
توی همین ایران هم مثالهایی در این زمینه داریم. مثلاً چند سال پیش مطلبی میخوندم راجع به یه جوونی که دوستش رو کشته بود، اون هم نه با قصد و نقشه قبلی، بلکه خیلی اتفاقی سر یه ماجرای مسخره. دوستی که از ۱۵،۲۰ سال قبل با هم به شدت صمیمی بودن و از ۱۰،۱۱ سالگی یا شاید هم قبلش با هم رفت و آمد داشتن. میرفتن خونه همدیگه، هر روز با هم بودن و حتی خیلی وقتها شبها خونه هم میخوابیدن و خونوادههاشون هم خیلی نزدیک بودن.
ولی قتل اون جوون باعث شده بود مادرش به بخشیدن اون یکی رضایت نده و فقط دنبال اعدام باشه. مادری که خودش شاید صد بار برای طرف غذا درست کرده، براش تشک و پتو پهن کرده که خونهشون بخوابه و کلاً شبیه بچه خودش بوده، ولی به خاطر اون قتل درخواست اعدامش رو داشته.
یعنی بعضی وقتها طرف به قدری عصبانی هست که هیچ کاریش نمیشه کرد و این قضیه در مورد ابی بدتر هم میشه. ابی به جول به چشم یه آدم مزدور نگاه میکرده که زده پدرش رو کشته و گروهی که برای ابی مثل یه خونواده بودن (Fireflies) رو نابود کرده و امید نسل بشر رو هم منهدم کرده. برای همین نجات پیدا کردنش توسط جول توی اون لحظه نمیتونه کینهای که توی چند سال روی هم انباشته شده رو از بین ببره.
اگه قرار بود از بین ببره هم صحبتهای جول خرابش کرد. یعنی همونطور که گفتم و بچهها هم اشاره کردن، طرز صحبت جول با ابی تیر خلاص به این ماجرا بود. به هر حال جول آدم مغروری هست و وقتی میبینه یکی یهویی بهش شلیک کرده و پررو بازی درمیاره، اون هم کسی نیست که بگه تو رو خدا من رو ببخشین و غلط کردم. به جاش اون هم یه چیزی میگه که لج طرف مقابل رو دربیاره: «زودتر انشایی که حفظ کردی رو بگو و کار رو تموم کن». خب ابی هم دیگه خونش به جوش میاد و...
اگه دقت کنین، ابی از قبل مقدمات زجرکش کردن جول رو آماده نکرده بوده و برای همین وقتی جول بهش اون طوری میگه، تازه اونجا ابی به همراهانش میگه جلوی خونریزیش رو بگیرین (و اونا هم تعجب میکنن) و بعدش هم توی اتاق میگرده تا یه چیزی پیدا کنه. یعنی از نوع انیمیشنش مشخصه که دنبال یه چیزی برای شکنجه کردن جول میگرده و از قبل نمیدونه که چوب گلف کجاست. بعد هم که سراغ جول میره، بهش میگه: «پیرمرد احمق، عجلهای برای تموم کردن کارت نداریم.» که یه جور پاسخ به حرف جول هست که گفته بود زودتر تمومش کن. پس شاید اگه جول اون طوری صحبت نکرده بود، واکنش ابی هم متفاوت بود.
در مجموع به زور نمیشه از کسی خواست ماجراهای ابی رو قبول کنه و نظرات متفاوته. ولی برای من همهچیز توی اون سکانس منطقی پیش میره و همون چیزی هست که توی همچین شرایطی از آدمی مثل ابی انتظار دارم.
اریا راجع به پلات برخورد abby و الی و شلیک تو کله تامیچیه نظرت ؟ اونجا هم منطقی میدیدی زنده موندنش و کور شدنش رو ؟در مجموع به زور نمیشه از کسی خواست ماجراهای ابی رو قبول کنه و نظرات متفاوته. ولی برای من همهچیز توی اون سکانس منطقی پیش میره و همون چیزی هست که توی همچین شرایطی از آدمی مثل ابی انتظار دارم.
احتمال اینکه یه تیری از اون فاصله تو کلهی یکی بخوره و نمیره پایینه، ولی غیرممکن هم نیست و امکانپذیره. آدم داشتیم که قصد خودکشی داشته و اسلحه رو گرفته سمت خودش و به جای اینکه بترکه بمیره، تیر خورده به فلان جای سرش و فقط بدبختتر از قبل شده!اریا راجع به پلات برخورد abby و الی و شلیک تو کله تامیچیه نظرت ؟ اونجا هم منطقی میدیدی زنده موندنش و کور شدنش رو ؟
دقیقاً زیبایی داستان به همین چیزا هست و میشه از زوایای مختلف به قضیه نگاه کرد و به کاراکترها جدا از اینکه دوستشون داشتیم یا نه، حق داد یا مخالف رفتارشون بود. یعنی حق دادن به ابی مساوی نیست با بهتر دونستن اون نسبت به جول، و این طوری نیست که کسی که به ابی حق میده، جول براش یه شخصیت محبوب نبوده باشه.درسته
کلا موردی که نیل هم میخواسته مخاطب درگیرش بشه تو شماره 2 و من هم خیلی خوشم اومد ازش و نقطه قوت اصلی داستان این شمارس بنظرم همین فکر کردن در مورد انتخاب ها و عواقب این انتخاباس؟
ابی باید می کشت جویل رو؟
الی باید میرفت دنبال انتقام؟
ابی باید می بخشید الی و دینا رو؟
الی باید می بخشید ابی و لو رو ؟
جویل مستحق اون مرگ بود؟
ابی حق داشت اونطوری رفتار کنه با جویل ؟
ما پایان شماره 1 یدونه انتخاب به این صورت داشتیم اونم آخر بازی ولی این شماره این مسایل خیلی شدیدتر شده بود و من بشخصه حال کردن با این مساله
این جمله جول سنگین بود قشنگ یه میدل فینگر اساسی بود به یه لشکر بچه 20 ساله که اومدن به قول خودشون یه پیرمرد بکشن یعنی اگر زنده می موند ولی اینو نگفته بود دردآور تر بود خلاصه که جمجمه اش شکست ولی روح اش نشکست.....اگه قرار بود از بین ببره هم صحبتهای جول خرابش کرد. یعنی همونطور که گفتم و بچهها هم اشاره کردن، طرز صحبت جول با ابی تیر خلاص به این ماجرا بود. به هر حال جول آدم مغروری هست و وقتی میبینه یکی یهویی بهش شلیک کرده و پررو بازی درمیاره، اون هم کسی نیست که بگه تو رو خدا من رو ببخشین و غلط کردم. به جاش اون هم یه چیزی میگه که لج طرف مقابل رو دربیاره: «زودتر انشایی که حفظ کردی رو بگو و کار رو تموم کن». خب ابی هم دیگه خونش به جوش میاد و...
اگه دقت کنین، ابی از قبل مقدمات زجرکش کردن جول رو آماده نکرده بوده و برای همین وقتی جول بهش اون طوری میگه، تازه اونجا ابی به همراهانش میگه جلوی خونریزیش رو بگیرین (و اونا هم تعجب میکنن) و بعدش هم توی اتاق میگرده تا یه چیزی پیدا کنه. یعنی از نوع انیمیشنش مشخصه که دنبال یه چیزی برای شکنجه کردن جول میگرده و از قبل نمیدونه که چوب گلف کجاست. بعد هم که سراغ جول میره، بهش میگه: «پیرمرد احمق، عجلهای برای تموم کردن کارت نداریم.» که یه جور پاسخ به حرف جول هست که گفته بود زودتر تمومش کن. پس شاید اگه جول اون طوری صحبت نکرده بود، واکنش ابی هم متفاوت بود.