لذت نقاشی - زبان اصلی - تمام قسمت ها در یوتیوب در دسترس است.
0/10
10/10
"حالا یه درخت کوچولوی خوشحال میزاریم اینجا" "حالا یه ابر کوچولوی خوشحال میزاریم اونجا" "حالا یه shit کوچولوی خوشحال میکاریم اینجا" فقط به خاطر این تیکه کلام های لوس و بی مزه 0/10 میدم!
10/10 چون نظیر نداره این شو.
نامبرده در ایران به عنوان "داد ماس" هم شناخته میشود. بخاطر یک شوی مبتذل تلیویزیونی دیگر بنام "ذلت نقاشی" که بر اساس شوی اصلی ساخته شد.
او 20 سال در ارتش آمریکا خدمت کرد. و عادت داشت بر سر دیگران داد و فریاد بزند. خودش گفته که اینکار را دوست نداشته.
سرانجام با درجه master sergeant بازنشسته شد. سال هایی زیادی از خدمت ارتش را در منطقه آلاسکا گذراند. طبیعت آلاسکا بعدها منبع الهام بسیاری از نقاشی هایش شد.
بند انگشت اشاره دست چپش قطع شده اما این موضوع در شوی تلیویزیونی به سختی معلوم بود و کسی متوجه نمیشد. چرا که با همان دست پالت نقاشی را میگرفت.
در جوانی در کارگاه نجاری پدرش مشغول به کار شد. قطعی بند انگشت هم یادگار همان دوران است.
در شوی تلیویزیونی بنظر میرسد که نقاشی ها را فی البداهه میکشد. اما او برای هر برنامه 3 نقاشی میکشید. یکی تمرینی قبل از برنامه. یکی حین برنامه و یکی هم بعد از برنامه با جزئیات و دقت بیشتر برای انتشار در کتابش.
مردم آمریکا از این برنامه و صدای آرامش بخش باب راس برای به خواب رفتن و ریلکس کردن استفاده میکردند. این یعنی شوی باب راس مخترع ASMR بود سال ها قبل از اینکه ASMR در یوتیوب باب شود!
فقط 10 درصد از مردم همراه با برنامه نقاشی میکردند (در ایران فکر کنم این آمار 1 درصد هم نباشه
)
اگر یک عرب شیخ نشین پولدار هستید و بدنبال خریدن نقاشی های باب راس باید بدانید که تابلوها فروشی نیستند!
او یک شبه معروف نشد. ابتدا برای تبلیغ کارهایش در پاساژها و فروشگاه های زنجیره ای به نقاشی می پرداخت.
هر برنامه او نیم ساعت است. اما فیلمبرداری آنها بسیار فشرده صورت میگرفت. مثلا او یک فصل کامل که شامل 10 قسمت میشد را تنها در 2 روز پُر میکرد!!
پسر او نیز نقاش است و گاهی در برنامه بعنوان مهمان دعوت میشد و یک تابلوی کامل را خودش میکشید.
باب راس این سبک سرعتی از نقاشی بنام wet on wet (خیس روی خیس) را از استادش بیل الکساندر یاد گرفت.
در ابتدا باب راس ناشناخته بود و طرفداران زیاد مثل بیل الکساندر نداشت برای همین بیل با ظاهر شدن در ابتدای هر برنامه با دادن قلمو به باب سعی داشت به او اعتبار ببخشد.
بیل الکساندر یک آلمانی فراری مهاجر بخاطر جنگ جهانی اول با نام واقعی ویلهلم الکساندر بود! نام برنامه محبوب او "جادوی نقاشی رنگ روغن" بود.
بیل الکساندر یک کوتوله کچل مچل بود و ظاهر کاریزماتیک باب راس را نداشت! شاید بهمین دلیل برنامه او هیچوقت به محبوبیت برنامه باب راس نرسید.
بیل الکساندر که استاد باب بود بعدها مدعی شد که او به وی خیانت کرده است! و حق استاد-شاگردی را بجا نیاورده!
باب راس از مدل مویش متنفر بود! ابتدا او فقط به این دلیل مدل موی afro را برگزید که آرایشگاه نرود اما بعد از اینکه تهیه کنندگان برنامه به او گفتند دیگر حق نداری دل مویت را عوض کنی حساب عصبانی شد.
او به طبیعت و حیوانات فوق العاده علاقه مند بود و گاهی یک سنجاب یا پرنده کوچک بعنوان مهمان افتخاری در برنامه او حضور میافتند!
انسان و فعالیت های انسانی بندرت در نقاشی هایش ظاهر میشوند. کلبه های چوبی تنها آبجکت های انسانی بودند که او در نقاشی هایش بیشتر استفاده میکرد. البته این کلبه ها نود درصد مواقع دودکش نداشتند!
او در سن 52 سالگی بدلیل سرطان خون درگذشت. در سال آخر عمر بشدت لاغر شد و تمام موهای سرش را از دست داد و کچل شد!
در سال آخر عمرش قرار شد با کلاه گیس یک فصل از برنامه را ضبط کند اما بدلیل حال بدش فقط قسمت اول از این فصل ضبط شد.