killers of the flower moon
آخرین اثر کارگردان بزرگ سینما مارتین اسکورسیزی . فیلمی که از زمان تایید خبر ساختش هایپ اش بالا بود و انتظارات ازش بالا بود . به عنوان فیلمی 3 ساعته شخصا انتظار داشتم کند و خسته کننده باشه اما نبود .فیلمی خوش ساخت که با دیدنش کاملا میشه حس کرد یک کارگردان کارکشته و استاد پشت ساختش هست .
فیلم همه چیز رو برای یک شاهکار بودن داره . مدت زمان طولانی که میتونه فرصتی برای پرداختن به همه جنبه های اثر بشه و در اشل فیلم های حماسی سینماست. داستانی جذاب از یک برهه تاریخی که کمتر بهش پرداخته شده و تیم بازیگری جذاب و قوی . اما متاسفانه نتونسته از تمام پتانسیل هاش به درستی استفاده کنه
مشکل اصلی فیلم اینه که به نظرم پرسپکتیو درستی براش انتخاب نشده بود
اسکورسیزی داستان رو از نقطه نظر کاراکتر های منفی و نفرت انگیز فیلم نشون میده و در آخر براشون حکم صادر می کنه . اما مشکل اینجاست که بیننده به خاطر پرداخت نه چندان مناسب کاراکترها از اونا متنفر میشه و این کاملا در مقابل سبک کاری اسکورسیزی قرار داده . آثار استاد همیشه شخصیت محور بودن و فرقی نداشت این شخصیت در چه جایگاهی قرار داره . می خواد یک راننده تاکسی جامعه ستیز باشه یا جوانی عشق گانگستر بودن یا راننده آمبولانسی مشکل دار و حتی یک دلال حریص . سینمای استاد همیشه به شخصیت های اصلی جذاب و به یادماندنی اش مشهوره . اما این جا هیچ کدام از کاراکتر ها به عمق نمیرسن .
کاراکتر ارنست رسما رو هواست . فیلم سعی می کنه بر روی بی ثبات بودن شخصیت ارنست و ضعیف النفس بودنش مانور بده اما زیاده روی میکنه و بیننده رسما تکلیفش نه با شخصیت نه با کارهایی که میکنه مشخص نیست . شخصیت مالی با بازی لیلی گلدستون فاجعه است . در آغاز فیلم به نظر میاد با کاراکتری باهوش و قوی طرف هستیم اما در طول فیلم شخصیتی احمق و مطیع ازش می دیدیم که منفعل بود و خیلی دیر وارد گود میشه و تاثیرگذار میشه . شاید بشه گفت تنها کاراکتر کینگ هیل با بازی رابرت دنیرو واقعا شخصیت پردازی داره . کاراکتری که در ظاهر مردی خیر خواه و یک فرشته نجات است اما در باطن هیولایی حریص و بی رحم است . کاراکتری که من رو یاد ناکی تامسون در سریال بوردواک امپایر (که اسکورسیزی تهیه کننده و کارگردان 2 قسمت ابتدایی اش بود ) می اندازه . اما همین کاراکتر هم در 20 دقیقه پایانی فیلم به لجن کشیده میشه و تبدیل به کاریکاتور میشه .
بماند که فیلم یک سری شخصیت مسخره هم داره که واقعا بود و نبودنشون فرقی نداره . مشکلی که بنده تا حدی با اپن هایمر دیگر فیلم مهم امسال هم داشتم. مثلا شخصیت وکیل با بازی برندان فریزر فاجعه است و خنده داره .و واقعا لزومی نبود از بازیگر مهم براش استفاده بشه . حداقل اگه یک بازیگر ناشناس بود بیننده حواسش به سمتش جلب نمیشد اما الان کاملا بیننده روش زوم میکنه و متوجه ضعف هاش میشه
و بزرگترین مشکلی که من با کلیت داستان داشتم اینه که خیلی تابلو بود کی پیشت این جنایت هاست و هر آدم نسبتا عاقلی با یکم 2 2 تا 4 تا می تونست بفهمه که چه کسی از این جنایات نفع میبره .اما شخصیت های به خصوص سرخپوست این فیلم رسما ابله بودن
همان طور که گفتم مشکل فیلم انتخاب روایت از نقطه نظر اشتباهی بوده . به نظرم اگر فیلم به صورت دنبال کردن یک پرونده جنایی از دید مامورین فدرال نیمه دوم فیلم دنبال میشد و نقشی که دیکاپریو بازی کرده با جسی پلمونز عوض میشد و در عین حال نقبی هم به جنایت ها از دید قاتلین میزد با فیلمی جذاب تر طرف بودیم . هرچند ساختار کلیشه ای داشت و به خصوص ممکنه بود با آثاری مثل میسی سی پی می سوزد مقایسه بشه اما حداقل نتیجه ای بهتر رو در پی داشت
فیلم از 1 ساعت آخر کمی ریتمش تند تر میشه و حوادث بیشتری اتفاق می افتند .اما حجم حوادث زیاده و بیننده فرصت هضم درست اون هارو پیدا نمی کنه .
رویکرد اسکورسیزی برام جذاب بود . در این فیلم بر خلاف آثار قبلی اش که شخصیت ها بی محابا دست به جنایت می زدن جانیانی رو نمایش میده که در کمال خونسردی و با صبر و حوصله برای طعمه اشون کمین می کنن و در طول زمان اون رو آروم آروم به سمت مرگ هدایت می کنن
فیلم از نظر ساختار قویه . فیلم برداری و موسیقی در سطح بالایی قرار دارن. اسکورسیزی نماهای جذابی رو در طول فیلم گرفته و تجربه بصری جذابی برای بیننده به ارمقان اورده
در کل killers of flower moon شاید در کارنامه کاری اسکورسیزی اثر رو به جلویی حساب نشه اما 10 هیچ از خیلی از آثار مدعی این سال ها جلو تره
امتیاز 7.5 از 10