توی این بحبوحه Dune، کسی وقت کرد Titane رو ببینه؟
پ.ن: ما که دیدیم. میخوایم بحثی ایجاد شه پیرامونش. ambiguity از سر و رویش میباره.
پ.ن: ما که دیدیم. میخوایم بحثی ایجاد شه پیرامونش. ambiguity از سر و رویش میباره.
حقیقتش متوجه نشدم چی میگی. ژول ورن توی آثار علمی تخیلی خودش خیلی جالب ایدههایی رو مطرح میکنه که بعضیهاشون کم و بیش تبدیل به واقعیت شدن. فرانک هربرت هم کتابهاش علمی تخیلی هستن، ولی توی یه فاز کاملاً متفاوت که هم از نظر داستانی فرق میکنه و حالت عرفانیتری داره و دوز تخیلش هم خیلی بالاتر از اکثر کارهای ژول ورن هست و زمان اتفاق افتادنش هم برای هزاران سال بعده. یعنی اصلاً کارهای این دو نفر رو نباید مقایسه کرد.یعنی میخوان باور کنیم که اصل داستان تقریبا هم دوره و هم زمان با داستان دایی جان ناپلئون [ نوشته ایرج پزشک زاد (1350) عه ] اما داستانِ وقایعی که هنوز اتفاق نیفتاده یا بهتر بگم وقایع 8225 سال بعد رو روایت میکنه !
[ اشاره به سکانس ابتدایی فیلم " سال 10191 " ]
مثل این می مونه ژولورن که سال (۱۸۶۴) کتاب سفر به مرکز کره زمین و در سال (۱۸۷۰) بیست هزار فرسنگ زیر دریا رو نوشته دقیقا توصیف نزدیک به واقعیتی از کشتی و زیر دریایی و هواپیما و تجهیزات دنیای مدرن قرن بیست کرده ! یعنی به جناب نویسنده وحی شده که 8225 سال بعد چی میشه !!!!! یا اینجا باز خالیوود به صحنه اومده و کل کتاب رو اونطور که دلش خواسته به تصویر کشیده !!!!
غربیها کم کم دارن متوجه میشن که باید برن سراغ مهدویت!حقیقتش متوجه نشدم چی میگی. ژول ورن توی آثار علمی تخیلی خودش خیلی جالب ایدههایی رو مطرح میکنه که بعضیهاشون کم و بیش تبدیل به واقعیت شدن. فرانک هربرت هم کتابهاش علمی تخیلی هستن، ولی توی یه فاز کاملاً متفاوت که هم از نظر داستانی فرق میکنه و حالت عرفانیتری داره و دوز تخیلش هم خیلی بالاتر از اکثر کارهای ژول ورن هست و زمان اتفاق افتادنش هم برای هزاران سال بعده. یعنی اصلاً کارهای این دو نفر رو نباید مقایسه کرد.
منظور من از اون صحبت اینه که کتاب Dune سال ۱۹۶۵ نوشته شده و چیزی نیست که به سیاستهای امروز هالیوود ارتباط داشته باشه. فرانک هربرت در کنار نویسنده بودن، اقلیمشناس هم بوده و علاقه زیادی هم به بحثهای عرفانی و مذهبی و اینا داشته و توی کتابش سراغ این مسائل هم رفته. اتفاقاً صحبتهای خیلی جالبی رو هم مطرح میکنه مثل:
همین ماجراهای زیستمحیطی و گرمایش جهانی و این جور چیزها که سال ۱۹۶۵ در حد امروز مُد نبودن، ولی هربرت خیلی بهشون توجه کرده و یه سری نکاتی رو گفته که اون زمان کمتر کسی بهشون فکر میکرد.
یا این قضیه که چند هزار سال بعد، هنوز یه عده منتظر اومدن امام زمان هستن! چیزی که سال ۱۹۶۵ اصلاً در این حد مطرح نبود و حتی توی ایران هم در حد امروز راجع بهش صحبت نمیشد، چه برسه به فرنگ. یعنی در مورد زمانی صحبت میکنیم که حتی نظام هم عوض نشده بود! ولی هربرت خیلی جالب بهش اشاره کرده و داره میگه اگه این همه سال هم بگذره، باز یه عده هستن که این چیزها رو ول نکردن و اگه کسی رو با شرایط خاصی ببینن، فکر میکنن امام زمان هست!
کلاً منظور من اینه که این بحثهای حاشیهساز (که البته بیشتر برای ماها توی ایران حاشیهساز هست، وگرنه از نظر کلی خیلی هم خوب توی متن کتاب حل شده و حالت شعاری نداره به نظرم)، به کتابی برمیگرده که بیشتر از نیم قرن از نوشتنش گذشته. نه اینکه یه فیلمنامه کاملاً جدید و اوریجینال باشه که هالیوود برای مقاصد خاصی سراغش رفته باشه. مثلاً یکی نوشته بود که غربیها کمکم دارن متوجه میشن که باید سراغ مهدویت برن! یا یکی دیگه نوشته بود که این هالیوودیها میخوان امام زمانِ مخصوص خودشون رو معرفی کنن و مخاطبان سینما رو از واقعیت دور کنن!
نه. با تی وی نگاه کنی خوابت میگیره. خود فیلمش هم مالی نبود، استاروارز با تم فلسفیدوستان dune ارزش 20 گیگ دانلود واسه وب دی ال فور کی رو داره؟
من دیشب dune رو تماشا کردم.
کلی لذت بردم از تمام این پکیج.
فقط در قسمت فیلمبرداری من جای راجر دیکنز رو واقعاً خالی میدیدم. خوراکش همین چیزاست نمیدونم چرا اونو انتخاب نکردن برای این اثر.
داستان هم که یه مقدمهی تر و تمیز بود برای اتفاقات بعدی.
چند جا خوندم که بعضیها از نپرداختن به امپراطور و یه سری چیزای دیگه شاکیان. به احتمال زیاد گذاشته شدند برای قسمتهای بعد!
فتبارکالله عمو هانس زیمر که شنیدن کارش باز روح نواز بود...
بالاخره تونستم با بازی این تیموتی کنار بیام
و آیزک هم مثل ۴۵ درصد موارد خوب بود
این بانو زندیا هم با اون افکت چشمش بدجوری دلبری میکرد
چه ۰ -۱ سنگینی ادم میمونه چیکار کنه آدمو دچار دل درد سنگین میکنهنه. با تی وی نگاه کنی خوابت میگیره. خود فیلمش هم مالی نبود، استاروارز با تم فلسفی
ببین من خودم فیلمو دیدم نمیگم فیلم بدی بود ولی حالم باهاش نکردم و توصیه نمیکنم کسی که فیلم خیلی چشمشو نگرفته ببینش حداقل فعلا چون داستان فیلم ادامه داره و تازه شاید شماره اول فیلم یه چیزی حدود 20 درصد داستان رو جلو برده باشه مخصوصا فیلمایی مثل این و ارباب حلقه ها که در مورد یه یونیورس بزرگن و نمیشه تو یه قسمت جاشون داد و قسمت اولشون هم اکثرا صرف معرفی شخصیتا و مکان ها و ... میشه داستان زیاد توشون جلو نمیره بنابراین الان شما این فیلمو بشینید ببینید صرف نظر از این که باهاش حال کنید یا نه با فیلمی طرفید که بیشتر داره یونیورس داستانو معرفی میکنه تا اینکه داستانو جلو ببره و به قول اکثر کاربرا روند کندی داره و اخرم یه جای تقریبا مهمی فیلم تموم میشه و بقیه داستانو باید در شماره های بعدی دید که هنوز ساخته نشدنچه ۰ -۱ سنگینی ادم میمونه چیکار کنه آدمو دچار دل درد سنگین میکنه
من یکی از افتخاراتم اینه game of thrones رو ندیدم ۹۹.۹۹ درصد ایران دیدنبابا دو ساعت فیلمه دیگه! ببینید!
این فیلما به قول یه منتقد سینما، میرن جزو اطلاعات عمومی.
همه مردم میبینند و درباره اش حرف میزنند، و اگه شما ندیده باشید، انگار از یه چیزی عقب افتادید.
حالا دلیل بر شاهکار یا بد بودن اثر نیست. اما باید دیده شه.
Dune رو ندیدم هنوز ولی گرمایش جهانی که 1965 ازش یاد شده قابل تامل هست، ولی ولی.... .وعده موعود فقط مختص اسلام نیست، اکثر ادیان ابراهیمی همچین وعده ای رو دادن، یعنی اینکه 1965 در این باره بحث شده، چیز عجیبی نیست، یک نمونه چند هزار ساله قبل از اسلام و مهدویت "سوشیانت" در زرتشتیت، بقیه ادیان هم بعدا با اسم های دیگه همین داستان رو تعریف کردن یهودیت "ماشیح"/مسیح.حقیقتش متوجه نشدم چی میگی. ژول ورن توی آثار علمی تخیلی خودش خیلی جالب ایدههایی رو مطرح میکنه که بعضیهاشون کم و بیش تبدیل به واقعیت شدن. فرانک هربرت هم کتابهاش علمی تخیلی هستن، ولی توی یه فاز کاملاً متفاوت که هم از نظر داستانی فرق میکنه و حالت عرفانیتری داره و دوز تخیلش هم خیلی بالاتر از اکثر کارهای ژول ورن هست و زمان اتفاق افتادنش هم برای هزاران سال بعده. یعنی اصلاً کارهای این دو نفر رو نباید مقایسه کرد.
منظور من از اون صحبت اینه که کتاب Dune سال ۱۹۶۵ نوشته شده و چیزی نیست که به سیاستهای امروز هالیوود ارتباط داشته باشه. فرانک هربرت در کنار نویسنده بودن، اقلیمشناس هم بوده و علاقه زیادی هم به بحثهای عرفانی و مذهبی و اینا داشته و توی کتابش سراغ این مسائل هم رفته. اتفاقاً صحبتهای خیلی جالبی رو هم مطرح میکنه مثل:
همین ماجراهای زیستمحیطی و گرمایش جهانی و این جور چیزها که سال ۱۹۶۵ در حد امروز مُد نبودن، ولی هربرت خیلی بهشون توجه کرده و یه سری نکاتی رو گفته که اون زمان کمتر کسی بهشون فکر میکرد.
یا این قضیه که چند هزار سال بعد، هنوز یه عده منتظر اومدن امام زمان هستن! چیزی که سال ۱۹۶۵ اصلاً در این حد مطرح نبود و حتی توی ایران هم در حد امروز راجع بهش صحبت نمیشد، چه برسه به فرنگ. یعنی در مورد زمانی صحبت میکنیم که حتی نظام هم عوض نشده بود! ولی هربرت خیلی جالب بهش اشاره کرده و داره میگه اگه این همه سال هم بگذره، باز یه عده هستن که این چیزها رو ول نکردن و اگه کسی رو با شرایط خاصی ببینن، فکر میکنن امام زمان هست!
کلاً منظور من اینه که این بحثهای حاشیهساز (که البته بیشتر برای ماها توی ایران حاشیهساز هست، وگرنه از نظر کلی خیلی هم خوب توی متن کتاب حل شده و حالت شعاری نداره به نظرم)، به کتابی برمیگرده که بیشتر از نیم قرن از نوشتنش گذشته. نه اینکه یه فیلمنامه کاملاً جدید و اوریجینال باشه که هالیوود برای مقاصد خاصی سراغش رفته باشه. مثلاً یکی نوشته بود که غربیها کمکم دارن متوجه میشن که باید سراغ مهدویت برن! یا یکی دیگه نوشته بود که این غربیها کمکم دارن متوجه میشن که باید سراغ مهدویت برن!!