در مورد ME2 اولین باریه که چنین عبارتی رو میشنومتا حالا همیشه اوج بازی های فضایی و اینا ازش یاد میشده(حالا من موافقم یا نه بحث دیگریست:دس )
اون بخش کپی و ریپ آف و اینا حقیقتا خیلیییی جاده خاکیه!
اینکه یک موضوع، یک طراحی یا هرچیزی اولین جا کجا استفاده شده نه اینکه اصلا مهم نیست، ولی همه چیز هم نیست!
نمونه واضحش همین ایندیانا جونز ، اینکه آنچارتد تو اون سبک و سیاقه، یعنی سطحش پایین تره؟
نه حقیقتا! چه تو صحنه هایی که ارائه میدن ، چه داستان و کاراکترها اصلا مقایسه مسخره ایه
همین مورد در مورد طراحی اسنیک که گفتی هم هست! اصلا اسنیک کپی برابر اصل ، ولی این وسط داستانی هم وجود دارد، شخصیت پردازی هایی هم وجود دارد و ... ، به صرف شبیه بودن یک کاراکتر نمیتونیم بگیم چون اون فیلمه، فیلم لهی بوده و MGS طراحیش رو از اون الهام گرفته ، پس در نتیجه MGS سطح پایین تری حتی از اون فیلم دارد
خلاصه چیزی که میگی به نظر من که منطقی نیست و صرفا نظر شخصی میتونه باشه
وگرنه چندین مثال از بازی ها هم زده شد که فقط داستان و روایت تنها تو همین مدیوم بازی میشه در اورد یا بهتر میشه در اورد که صحبت خاصی در جوابش نداشتی
---
بزار یک مورد دیگه هم بگم از نقاط قوتی که تو بازی ها هست و فکر نمیکنم چندان تو فیلم بشه بهش پرداخت
توی یک سری بازی ها (احتمالا نمونه بارزش کارهای میازاکی ولی مثال من از گنشینی هست که خودم زدم) تو وارد یک محیط جدیدی میشی ، که حالا مخروبه و ایناست و شاید خالی از سکنه یا حالا خیلی له و درب و داغون یه عده باشن
به هر حال این محیط داستانی برای گفتن داره ، که چرا و چگونه اینجوری شده
تو این اطلاعات رو از خود محیط ، از آیتم های دراپ ، از صحبت با NPCها ، ماموریت های اصلی و فرعی و ... میگیری
کسی نمیاد تو دو خط بهت بگه آره اینجا این بوده و الان این شده به فلان دلیل(البته تو دو خط میگن ولی داستان کامل رو نمیتونند بگن) ...تجربه ای از داستانه که فقط میتونی از بازی بگیری
داستان به صورت تکه های پازل وجود داره و باید بچینی کنار هم و ببینی عجب!
توی گنشین مثلا محیطی داشتیم به نام انکانومیا
اطلاعات اولیه ت فقط اینه که یه تمدنی اینجا بودن
تو با گشتن تو محیطه که میفهمی این تمدن چرا اونجان ، چجور به وجود اومدن ، چجوری زندگی میکردن ک چه اعتقاداتی داشتن ، فلان سازه ای که وسط مپ وجود داره چرا ساخته شده و استفاده ش چی بوده ، چجوری از بین رفتن و ...
همین مورد رو مثلا ما توی U4 هم چنین چیزی داشتیم و مقایسه U4 با بازی های قبل کاملا مشخصه ...
اون مدینه ی فاضله ی دزدان دریایی رو از ایده اولیه ش، تا لحظه ترکیدنش رو نه به عنوان یک داستان/بازی/فیلم مستقل، که با خود نیت از اول تا آخر تجربه کردیم، کدوم فیلم برای داستان یک گنج یاب میاد چنین کاری رو برات بکنه؟ نمیتونه بکنه! چون کسی نمیشینه 20 ساعت پای یک فیلم
این مورد حتی توی کتاب و رمان هم قابل گفتن نیست توی خود داستان اصلی عموما ، نتیجه ش میشه خوب حالا بریم یک کتاب Lore بنویسیم براش!
ببین این موضوع که همه فیلم سازها و بازیساز ها، حتی همه آدم ها از صبح که بیدار میشن تحت تاثیر دنیای بیرون و اطرافشون هستن یه فکته و من قبول دارم. ولی بالاخره یه مرزی بین همون Inspiration و Rip-off هست. مثلا انتظار شما از کسی که داره یه فرنچایز خلق میکنه با یه آدم معمولی فرق داره. بعضی جاها کار به جایی میرسه که دیگه نمیشه اسمش رو "منبع الهام گذاشت. همین سری Uncharted منبع الهامش خودت گفتی Indiana Jones و منم گفتم (چون خیلی ها اصلا این سری رو ندیدن) National Treasure بوده. ولی در حین حال تجربه کاملا جدیدی هستن.
درباره قسمت دوم، منظورت Environmental Story Telling هستش که چند صفحه پیش بحث کردیم، در سینما هم ما Visual Narrative داریم که از فیلم های جدید تا قدیمی مثال زدم ( از قدیمی ها Eraserhead 1977 و جدید ها A Quiet Place 2018) که دیالوگ و توضیح به حداقل خودش رسیده و خود بیننده باید اتفاقات رو کشف کنه، در بازی ها باید پلیر بیشتر Interactive باشه که اطلاعات رو جذب کنه. درکل هر دو یک چیز هستن ولی اینور فنهای صنعت بازی فکر میکنن کلا سبک و ایده جدیدی هست. بعضی مواردی که اشاره کردی رو هم قبول دارم.
مشکل این بحث اینه که این دوستمون یه سری پیش فرض برای خودش در نظر گرفته که فلان فیلم چون در سینما خیلی خوب و خفنه پس در بازی ها چنین چیزی نمیشه داشته باشیم. خبر بد اینه که این حرف صرفا نظر شماست و اصلا و ابدا نمیشه به عنوان یه فکت جهانی حتی با مقبولیت عمومی قابل توجه در نظر گرفتش. از نظر من مدل داستان سرایی سولز لایکها خودش یه انقلاب در روایته داستانه، حالا شما بگو همشهری کین تاثیرگذار بود منم میگم دارک سولز هم تاثیرگذار بوده. کیه که تعیین کنه کدومش بزرگتر از اونیکیه؟ هر کدوم در مدیوم خودشون درخشیدن به طوری که نمیشده جاشون رو با هم عوض کرد.
بحثی هم که در مورد کتاب و سینما شد کاملا درسته. اگه به مقایسه موردیه ما هم از هری پاتر مثال میاریم که چقدر فیلم هاش به نسبت کتاب هاش افتضاح بوده یا حتی ارباب حلقه ها که فیلم هاش محبوبیت بسیار زیادی داره باز هم نسبت به عمق کتاب هاش خیلی ناقصه و هیچوقت نمیتونه تجربه کتاب رو به طور کامل بهت انتقال بده. خب الان باید نتیجه بگیریم که مدیوم سینما همیشه نسبت به کتاب عقب موندس و هیچوقت نمیتونه بدرخشه و ریده؟
حالا نکته باحال گیم ها اینه که اکثر داستان های خفن گیمی اتفاقا برداشت از کتاب و فیلم نبودن بلکه آثاری اورجینال محسوب میشدن که اتفاقا از این نظر به سینما برتری داره بنظر من. مثلا اسکورسیزی که به عنوان یکی از خفن ترین کارگردان های تاریخ سینما شناخته میشه خیلی از کارهاش بر اساس رمان ساخته شده (من جمله همین فیلم آخرش که هنوز نیومده) ولی چنین چیزی رو در بازی ها شاهد نیستیم که بنظر من نکته مثبته. عموما هم بازی هایی از نظر داستانی ماندگار شدن که مخصوص این مدیوم بودن و هیچ جور دیگه ای نمیشده در سینما یا کتاب اون مدل داستان سرایی رو ارائه داد. یعنی داستانی که کاملا خاصه این صنعت هستش.
راجع به ریپ آف سری متال گیر از بی مووی هم که واقعا بحث مسخره ای بودش. اینکه کوجیما عاشق سینما بوده و بجاش اومده بازی ساخته و از یه سری بی مووی الهام گرفته باید این نتیجه استخراج شه که سینما از گیم بالاتره؟! این دیگه چجور استدلالیه؟اصلا مگه کوجیما نماینده صنعت گیمه؟ بعدم شما با مبحثی به اسم ادای دین آشنایی دارید انشالا؟ یعنی شما اگه از یه سری المان بی مووی الهام بگیری یا ادای دین کنی نتیجه کارت ضعیف تر از اون آثار میشه اوتومات؟ سر و ته حرفاتون کلا اتصال درستی نداره و از یه سری موارد رندوم دارید نتیجه گیری بی ربط میکنید و حس خفن بودن هم گرفتید تازه
الان تو همون MGS3 که ذکر شدش میشه بگید در کدوم یکی از اون فیلمهایی که به عنوان منبع الهام نام بردید صحنه ای تاثیرگذار تر از لحظه خداحافظی اسنیک و باس میتونید نام ببرید؟ اصلا ایجاد اون صحنه در مدیوم دیگه ای امکان پذیره؟
حالا بگذریم که همین الان هم سینمای هالیوود تحت تاثیر گیم قرار گرفته و میتونیم تاثیرات روایی و سینماتوگرافیش رو در خیلی از فیلم های امروزی مشاهده کنیم.
خلاصه که بحث شما بشدت شخصیه و استدلال هاتون اصلا بیس خوبی نداره و این اصراری که بر مقبولیت عمومی حرفاتون دارید حقیقتا عجیب و حتی خنده داره....
من از اولش درباره روایت داستان ها مقایسه کردم که پایین بودن سطح کارگردان ها ونویسنده های صنعت گیم به صورت کلی ربطی به فیلم یا بازی (Interactive بودنش نداره). خب باز بیا بگو سری سولز انقلابیه چون بدون دیالوگ و کاتسین داستان رو به مخاطب انتقال میده،( Environmental Story Telling )منم میگم ما تو سینما از قدیم Visual Narrative داریم، حتی انسان های اولیه با کشیدن شکل روی دیوار بهم دیگه یه موضوعی رو انتقال میدادن بعد شما میگی "انقلاب". فکت اینه در 10 سال گذشته، طرفدار این مدل داستان گویی بین گیمر ها بیشتر شده، چون برای گیمر ها جدید هستش.
Rip-off بودن MGS رو خود John Carpenter گفته. البته اگه مثل همیشه نگی" منم میگم فلان و بهمان کی به کیه!؟
البته شما امثال John Carpenter رو "هیچکس" حساب میکنین و حرفشون مهم نیست و بقیه هم بگن، میگین "حرف طرف بی اساسه". تعصبتون هم به قدری هم زیاد هستش که حتی به زبون نمیارین کوجیما نتونست وارد سینما بشه و میگین عاشق سینما بوده.
من شرط میبیندم حتی Escape From New York رو ندیدی ولی اینجا وظیفه خودت رو میدونی از بازیساز مورد علاقت دفاع کنی. برای اینکه زیاد اصرار داری اتفاقات این دو رو مقایسه کنیم تا بفهمیم چیزی که میگی منبع الهام بوده یا چیز دیگه ای:
- اسم کرکتر اول هر دو Snake هست.
- هردو 24 ساعت دارن تا ماموریتشون رو به سرانجام برسونن.
- اشاره میشه هردو بصورت داوطلبانه به ماموریت فرستاده نشدن.
- هر دو سنیک موقع توضیح ماموریت با سلاحی آلوده میشن.
- هر دو اشاره میکنن از سوزن بدشون میاد.
- Solid Snake با FoxDie آلوده میشه Snake Plissken هم با دوتا کپسول میکروسکوپی که به خونش انتقال داده میشه.
- هردو تنهایی میرن بدنبال ماموریت بدون هیچ کمکی به غیر از رادیو.
- هردو اولین شخصی که باید نجاتش بدن طعمه هستش، ولی در Escape From New York یک فرد مست که دستبند رئیس جمهور رو به دستش داره.
- هردو رو یه شخصی ساپورتشون میکنه که قبلا ملاقات کردن در MGS شخصیت Grey Fox. در EFNY شخصیت Harold "Brain" Herman.
- هردو رو یه شخصیت هم ساپورت میکنه Meryl و Maggie
- هردو رو اسیر میگیرن و شکنجه میکنن. Solid Snake رو صندلی الکتریکی. Snake Plissken رو تو یه میدان رینگ با یه شخص بزرگ که هیچ شانسی نداره.
- صحنه تعقیب رو گریز آخر هردو، Solid Snake با جیپ، Snake Plissken با تاکسی. و هردو رو یه شخصیت منفی داره دنبال میکنه Liquid Snake و The Duke
- هردو بصورت شانسی از مرگ حتمی نجات پیدا میکنن، Liquid Snake که دنبال سولید سنیک بود با FoxDie. بعد The Duke با The Presidents M16.
- هردو دوتا مهندس به اسم های Otacon و Brain دارن که بصورت اجباری با تروریست ها همکاری میکنن.
- ماموریت در هردو باید بصورت پنهانی انجام بشه، ولی با این حال اتفاقات در داستان هردو ثابت میکنه "پنهانی بودن" زیاد مهم نبوده به هر حال.
- تروریست ها هر دو، حرکتشون رو یک روز قبل از معاهده بین المللی هسته ای انجام میدن.
- در هردو باجگیری از رییس جمهور وجود داره.
- هردو ماموریتشون رو قبل از 24 تموم میکنن و هردو با اختلاف چند ثانیه ای .
- در نزدیک های پایان داستان هر دو یه فایت بدون سلاح وجود داره.
- اطلاعات واقعی دزدیده شده. Casette وسیله Snake Plissken و در طرف مقابل Metal Gear REX data بوسیله Ocelot.
- در آخر هردو شخصیت اسمش واقعی شون به شخصی میگن:
Hauk: "ما تیم خوبی میشیم اسنیک"
Snake: "اسم من Plissken هستش"
و اما در MGS:
Meryl: "خب، کجا بریم اسنیک.
Snake: "دیوید، اسم من دیوید هستش."
حالا من نمیخوام بحث سری James Bond یا Sequel همین Escape From New York رو بیارم چون این لیست به شکل وحشتناکی بلند تر میشه.
احتمالا بازهم فکر میکنی، اینها فقط یه "منبع الهام" بوده. تعصب چه ها که با آدم نمیکنه
در این 6 سال فعالیتم در این انجمن هم من هیچوقت تاحالا حرف اشتباه یا بی اساسی نزدم، خواستی برو پست های من رو مطالعه کن
حتی اگه میگفتین کوجیما pastiche کرده قبول میکردم، مشکل اینجاست نمیدونین pastiche یعنی چی.
بعدش میبینی Arima Kishou میگه "گیم ها با همون MGS ها هنر تلقی میشند، نیازی به RDR2 نیست." فرض کن وقتی اسم Rockstar و بازیهاش میاد، زورت میاد قبول کردن سطح Rockstar.(قبلا هم گفتم در 10 سال گذشته 3 بازی باعث شد، صنعت بازی رو کل دنیا جدی بگیره که شدیدا هم داستان محور و سینمایی بودن، TLoU 2013 و GTA V , RDR2)یادت نره ولی وقتی به امثال Leslie, Dan, Sam, aaron garbut جایزه بفتا رو دادن این کوجیما بود که اونجا باهاشون عکس مینداخت نه برعکس. و یا اینکه شما نمیبینی این چهار نفر بیان بگن بازی کوجیما بازی مورد انتظار ماست، ولی کوجیما قبلا گفته بود RDR2 بازی مورد انتظارشه. قطعا سطح کاری استودیویی که در همه سبک ها از جمله Action, Thriller, Comedy, Horror , Noire بازی ساخته متفاوت هست با کسی که صرفا رو یه آیپی کار کرده.
زمان عرضه GTA V کوجیما اگه درست یادم باشه گفته بود بخاطرش در مقایسه با فانتوم پین "افسردگی" گرفته.

متاسفانه یه سری غرق در بازیساز های شرقی شدن و ازشون بت درست کردن، هرچقدر براشون توضیح بدی، فایده نداره. مخصوصا که در کودکی چون این بازیهارو انجام دادن فکر میکنن، اینها بهترین هستش و دیگر هیچ.