۶ داستان کریپیپاستا که باید براساس آنها فیلمی ساخته شوند.
کریپیپاستا (CreepyPasta) محتوا، افسانهها، تصاویر یا ویدیوهای دلهرهآور و گاهی ترسناکی هستند که در سطح اینترنت بین کاربران بسیار دست به دست میشود. این محتوا اغلب داستانهای ماوراءالطبیعهای هستند که توسط کاربران اینترنتی برای ترساندن خوانندهها نوشته میشود، اما میتواند واقعی هم باشد. از جمله کریپی پاستاهای واقعی میتوان به ماجرای مرگ الیسا لم و ویدیوی ضبط شده از او در آسانسور هتل سیسیل اشاره کرد.
با وجود اینکه قدمت داستان های کریپیپاستا به ۲۳ پیش برمیگردد، اما تنها داستانی که بشدت مورد توجه رسانه ها و مردم عادی قرار گرفته بود، اسلندرمن بوده است که آنهم از سال ۲۰۰۸ در مورد آن بحث و تبادل می شود.
دیگر داستانهای مهم کریپیپاستا الهامبخش رمانها و فیلمهای کوتاه بودهاند، اما از نظر روایتهای طولانی عناوین مشخص و قوی ای نیستند! حتی شناخته شده ترین داستان های کریپیپاستا که فقط به اینترنت محدود شده اند، فرصت جذب مخاطب در سطح گسترده را از دست داده اند.
در اینجا فقط تعداد انگشت شماری از نوشته های کریپیپاستا وجود دارد که شایسته پیروی از اسلندرمن هستند.
داستان اول: Smile Dog Delivers a Haunted Picture Tale
منشاء دقیق چگونگی پیدایش تصویر سگ خندان (که بیشتر با نام smile.jpg شناخته میشود.) مشخص نیست، اما شایعات و نظریه پردازی از زمانی شروع شد که تصویری با این مضمون در سال ۲۰۰۸ در سایت 4chan منتشر شد.
در توضیحات این تصویر (تصویر بالا) آمده است که هر شخصی زیاد به این تصویر نگاه کنند، دیوانه میشود!
ساخت فیلمی براساس افسانه «سگ خندان»، ممکن است که نتیجه کار آن چیزی شبیه به فیلم جن گیر ۱۹۷۳ تبدیل شود!
بنا بر گزارش های که در آن زمان منتشر شده بود، تماشاگران فیلم جن گیر در زمان مشاهده این فیلم یا بیهوش میشدند یا بشدت به گریه می افتادند!
در صورت استفاده از منبع اولیه یعنی داستان سگ خندان، به راحتی میتواند یک نسل از تماشاگران برا بترساند؛ به خصوص که فرضیه اش آنقدر دور از ذهن است که واقعیت داشته باشد.
داستان دوم: BEN Drowned Involves a Haunted Legend of Zelda Cartridge
در کنار افسانه اسلندرمن، داستان «بن غرق شده» را نیز می توان جز معروف ترین داستان های کریپیپاستا حال حاضر دانست!
این بازی توسط الکس هال که با نام Jadusable نیز شناخته می شود، ساخته شد و حول بازی ویدئویی نینتندو در سال ۲۰۰۰ با نام The Legend of Zelda: Majora's Mask می چرخد.
داستان تا جایی پیش می رود که Jadusable پس از به دست آوردن یک کارتریج جن زده از بازی ویدئویی Majora's Mask کنسول Nintendo 64 خود را در بمدت یک هفته توسط فردی به ظاهر دانای کل با نام BEN فراخوانده می شود.
یک فرقه مرموز به نام بچه های ماه که ماه را با قربانی کردن انسان می پرستیدند و بن نیز جز افرادی هست که با غرق کردنش در آب او را به قتل رساندند؛ احتمالاً، بن یک روح شکنجه شده است که در داخل کارتریج Majora's Mask به دام افتاده است.
اول و مهمتر از همه، «بن غرق شده» باید یک اقتباس سینمایی - یا حتی یک سه گانه بلند - بر اساس عمق خط داستانی خود دریافت کند. در این مجموعه سه قسمتی چیزهای زیادی برای حل کردن وجود دارد که می تواند ساعت ها داستان جذابی را ارائه کند.
داستان سوم: Jeff The Killer Spotlights a Fictional Serial Killer
جف قاتل همتراز با اسلندرمن و بن غرق شده، یک پاستای ترسناک فوق العاده نمادین است که بر روی شخصیت شرور خود تمرکز می کند؛ پسر نوجوانی که عقل خود را از دست می دهد و برای ارضای تمایلات خود به یک قاتل زنجیره ای تبدیل می شود.
بر اساس آنچه در مورد جف می دانیم، بعد از اینکه او توسط گروهی از قلدرها ربوده میشود و برای اینکه شاهدی بجا نمانده باشد او را آتش می زنند، اما بر حسب اتفاقی او زنده می ماند، اما شعله های آتش باعث میشود که صورت او بشدت ترسناک و کریه المنظر شود و از طرفی دیگر، عقل و ذهن خود را مدت کمی بعد از این اتفاق از دست میدهد؛ گفته می شود که او پدر و مادرش را با چاقو به قتل رساند و در همان هیاهو برادرش لیو از خواب بیدار میشود و در حالی که جف می خواست چاقو را در بدنش فرو کند، جمله به یاد ماندنی خود را به زبان آورد: «برو بخواب لیو».
تقریباً همه فیلمهای ترسناک موجود در جهان، دارای یک قاتل زنجیرهای هستند، بنابراین به تصویر کشیدن جف قاتل مضحکتر از زنده کردن جوکر نیست که ثابت کرده است یک شاهکار بسیار سخت و موفق در سطح جهانی است.
داستان چهارم: The Expressionless Brings the Chills
طبق داستانی منتشر شده، زنی بی نام در ژوئن 1972 با لباس سفید خون آلود به بیمارستان Cedar Senai منتقل شد و با توجه به افرادی مجروح و بیمار هر روز به بیمارستان می آورند آن چنان هم تعجبآور نبود، اما چیزی که این زن را از سایر بیماران متمایز میکرد این بود که ظاهری شبیه به مانکن داشت و در عین حال مانند هر انسانی عادی حرکت میکرد. صورت او نیز فاقد برخی ویژگی های یک انسان مانند ابرو بود که البته آرایش زیادی هم کرده بود.
پس از چند تلاش برای درمان این بیمار بی نام، او در هر مرحله با کادر پرستاری وقتی که میخواستند به او آرامش بخش ترزیق کنند، بشدت مقابله میکرد و وقتی که اولین دکتر به بالای سر او رسید، سعی کرد او را آرام کند.
بیمار بیمار لبخندی ترسناک به دکتر زد، اما دندان هایش دندان های انسان نبود، بلکه چیزی شیطانی تر بود، دکتر فریاد زد و پرسید:
تو دیگر چه هستی؟
او پاسخ داد: من... خدا هستم.
به راحتی میتوان گفت که داستان The Expressionless ، منبع فوق العاده ای برای خلق فیلمنامه ترسناک خواهد بود و صدالبته ترس و لرز فراوانی را به همراه خواهد داشت؛ طوری که تا مدتها آن را فراموش نخواهد کرد!
داستان پنجم: Sonic.EXE Combines Horror and a Video Game Icon
داستان Sonic.EXE، بشدت برای کسانی که به این شخصیت دوست داشتنی خاطره دارند و مصداق بارز نابود کردن رویاهای کودکی بسیار از افراد هست!
Sonic.EXE با الهام از یک اسکرین شات ویرایش شده از این شخصیت که یک موجودی عجیب و نامانوس است و شکل Sonic the Hedgehog را به خود می گیرد، خلق شده است!
یک دیسک بازی جن زده که در آن شاهد موجودی هستیم که در حال کشتن شخصیت های اصلی بازی Sonic است.
با مشاهده گیم پلی بازی، می بینیم که بازیکن در جهنمی مهر و موم شده قرار دارد و در نهایت باید Sonic.EXE روح قربانی خود را بدست آورده و آنها را برده خود کند.
هیچ چیز آزاردهنده تر از تبدیل شدن چهره SEGA به یک شیطان که وظیفه تصاحب روح دیگران را دارد، نیست!
Sonic.EXE مطمئناً نیاز فیلمی به فیلمی با درجه سنی R دارد (به دلایل واضح) و طراحی اولیه فیلم، می تواند طرفداران Sonic The Hedgehog و علاقه مندان به آثار ترسناک را تا حدودی به توافق برساند.
داستان آخر: The Russian Sleep Experiment
آزمایش خواب روسی توانست تبدیل به منبعی فوق العاده برای تولید رمانها و داستانهای کوتاه شود و برخی آن را بزرگترین داستان کریپیپاستا در تمام دورانها میدانند.
در اواخر دهه ۴۰ میلادی گروهی از دانشمندان روس تصمیم می گیرند برای تحقیق و بررسی درباره تاثیرات بیخوابی بر انسان دست به یک آزمایش نامتعارف بزنند. آنها پنج زندانی را انتخاب کرده و از آنان میخواهند در ازای آزادی به مدت ۱۵ روز و در بعضی منابع ۳۰ روز متوالی نخوابند. دانشمندان روس برای بیدار نگه داشتن این پنج زندانی از گازی موسوم به گاز نیکولایف مخلوط با اکسیژن استفاده کردند. این آزمایش درنهایت به ماجراهای وحشتناک و منزجرکننده ای ختم می شود و طبق داستان، زندانیان پس از گذشت چند روز علایم دیوانگی و در نهایت آدمخواری از خود نشان داده و همدیگر را می کشند.
ماجرای این آزمایش هم به داستان و افسانه میماند و حقیقت آن هرگز ثابت نشد و مدارک مستندی از آن به دست نیامد، اما این داستان مخوف و افسانهای اقبال بیشتری برای ساخت اثری بشدت ترسناک در تمام دوران دارد.