Sir Ryan Giggs

کاربر سایت
Oct 19, 2008
585
طبق این چیزی که من خوندم مشکل فراستی اینه که چرا فیلمهای فرهادی "جایزه" میگیرن :D حداقل 10 بار از کلمه جایزه تو متنش استفاده کرده:

فراستی بیشتر به آدمی شبیه هست که از حرص همین جایزه گرفتن های اصغر فرهادی شب ها خوابش نمیبره :D متاسفانه اسم این نقد نیست، مثلا میشه بهش گفت "حسادت نامه"!:D

من اولش که این نقد فراستی رو دیدم گفتم کی حال داره این همه رو بخونه ، چند خط خوندم ولی اصلا نتونستم بیخیالش بشم ، به نظر من حسادت نامه نیست و کاملا یه نقد حرفه ای و تمام عیاره ... هر چی داشته گذاشته وسط ، منکر این نمیشم که فراستی با فرهادی به شدت مشکل داره اما بالاخره نقد یعنی همین دیگه ، این رفتار بیشتر شبیه این کارگردان هایی هست که به فراستی میگن اگه راست میگی خودت بیا یه فیلم بساز ، آخه واقعا این چه حرفیه ، فرهادی و بقیه کارگردانهای ایرانی به جز کیارستمی فرهنگ نقد ندارن
 
  • Like
Reactions: yonestm and javid48

Frobary

Loyal Member
Jun 6, 2007
28,511
نام
محمد
من اولش که این نقد فراستی رو دیدم گفتم کی حال داره این همه رو بخونه ، چند خط خوندم ولی اصلا نتونستم بیخیالش بشم ، به نظر من حسادت نامه نیست و کاملا یه نقد حرفه ای و تمام عیاره ... هر چی داشته گذاشته وسط ، منکر این نمیشم که فراستی با فرهادی به شدت مشکل داره اما بالاخره نقد یعنی همین دیگه ، این رفتار بیشتر شبیه این کارگردان هایی هست که به فراستی میگن اگه راست میگی خودت بیا یه فیلم بساز ، آخه واقعا این چه حرفیه ، فرهادی و بقیه کارگردانهای ایرانی به جز کیارستمی فرهنگ نقد ندارن
به نظر من منتقد موقع نقد باید منصف باشه و محصول رو نقد کنه، نه سازنده رو. من چیزی که از نقدهای فراستی دیدم (خیلی هاش رو خوندم یا دنبال کردم)، بیشتر با خود کارگردان و نگاهش مشکل داره و برای همین دیگه براش مهم نیست اون بابا چی ساخته و به هر نحوی میاد و فیلمش رو میکوبه. به شخصه همچین چیزی رو نقد نمیدونم چون فراستی داره خصومت شخصی رو به انصافش، ارجحیت میده :D
 

mehdi88

کاربر سایت
Dec 31, 2011
434
من اولش که این نقد فراستی رو دیدم گفتم کی حال داره این همه رو بخونه ، چند خط خوندم ولی اصلا نتونستم بیخیالش بشم ، به نظر من حسادت نامه نیست و کاملا یه نقد حرفه ای و تمام عیاره ... هر چی داشته گذاشته وسط ، منکر این نمیشم که فراستی با فرهادی به شدت مشکل داره اما بالاخره نقد یعنی همین دیگه ، این رفتار بیشتر شبیه این کارگردان هایی هست که به فراستی میگن اگه راست میگی خودت بیا یه فیلم بساز ، آخه واقعا این چه حرفیه ، فرهادی و بقیه کارگردانهای ایرانی به جز کیارستمی فرهنگ نقد ندارن
بحث غیرت و بی غیرتی، وطن و بی‌وطنی برای این فیلم بی‌هویت زیادی است. ( الان اینا نقد فیلمه ؟ )

نه قصه‌ای دارد و فیلمنامه‌ای، نه کارگردانی، نه فیلمبرداری و نه تدوین.
( فروشنده این ها رو نداره حتما قلاده های طلا و اخراجی ها دارن :D )

فیلمساز در مصاحبه‌ای دیگر با ادای طنازانه‌ی‌ هیچکاکی –که اصلاً به او نمی‌آید- می‌گوید: "من که در حمام نبودم؛ نمی‌دانم چه روی داده.
" ( خدایی من حداقل تو هیچ نقد سینمایی نخوندم منتقد به مصاحبه های کارگردان اشاره ای کنه ! )
این ضد و نقیض‌ها، گواه سردرگمی و استیصال اگر نیست، پس چیست؟ اگر همین یک نکته در فیلم روشن بود و تعین داشت، "درام" باسمه‌ای چگونه جلو می‌رفت؟ ( اگر چه معنی میده ؟ اینکه اگه فلان میشد اگه فلان صحنه نبود و ... بی معنیه فیلم ساخته شده دیگه اگه نداره چیزی که ساخته شده باید نقد بشه این جمله مثل اینکه بگیم اگه بتمن از اول ماسک نمیزاشت چه نیازی بود بتمن ساخته بشه =)) )

برای فیلمساز، فروشنده و مشتری فرقی ندارد و متجاوز و قربانی نیز. همه حق دارند– به طور نسبی–. در واقع هیچ‌کس حق ندارد– باز هم به طور نسبی– جز فیلمساز "نسبی‌اندیش" ما. نسبی‌اندیشی برای این دسته از مرعوبانِ عقب نگه داشته شده‌ی مدرن‌زده، یعنی به طور نسبی اندیشیدن و نسبی حس کردن. پس نه حس می‌کنند و نه می‌اندیشند چراکه هم حس و هم اندیشه متعین‌اند. ( این الان نقد فیلمه ؟ عملا داره به فرهادی انگ میزنه و توهین میکنه )


اگر فروشنده، میلیاردی می‌فروشد، برای این فیلم محقر نیست؛ برای جایزه‌ی فرنگی و تم تجاوز آن است و دو بازیگر اصلی‌اش و ژست قلابی ضد خشونتش. بحث غیرت و بی غیرتی، وطن و بی‌وطنی برای این فیلم بی‌هویت زیادی است. ( اینم خالی کردن عقده از جوایز فرهادی و دلیل تراشیدن برای فروش فیلم اونم فیلمی که نه از ماهواره تبلیغ شده نه تو تلویزیون تبلیغ شده نه کلا تبلیغ درست حسابی داشته )


اول از همه، سکانس حمّام: عماد بدلیل گیردادن سانسورچی‌های تئاتر، دیرتر به خانه خواهد آمد و همین دیر آمدن امکان تجاوز را مهیا می‌کند. پس: مرگ بر سانسور و ممیزی. اما به راستی اگر سانسورچی‌ها گیر نمی‌دادند و عماد زود به خانه می‌رسید، با توجه به شخصیت عقیمش چه غلطی می‌کرد و "نقطه عطف" داستان چه می‌شد و فیلم چگونه ادامه می‌یافت؟ پس: زنده باد سانسور و ممیزی؟ ( بازم همون ایرادی که بالاترگفتم بلاخره باید یه اتفاقی میفتاد که کاراکتر فیلم نتونه به موقع برسه اینکه بگیم اگه این صحنه نبود چی میشد و ... خیلی حرف بی معنیه ! یه فیلمنامه نوشته میشه طی یه اتفاقاتی سری وقایعی برای کاراکترها اتفاق میفته خب اینا به هم وصل شدن که به یه نتیجه ای برسن اینکه بگیم اگه فلان صحنه نبود فلان میشد خیلی مضحک و احمقانس ! بیایم بگیم اگه تو ارباب حلقه ها همون اول حلقرو نابود میکردن چی میشد :D بعدم گور بابای فیلمنامه و کتاب و فیلم ساخته شده گیر الکیه دیگه دلم میخواد فرض محال بیارم :D )


دست در موهای رعنا بردن- ببخشید، توصیف اروتیک شد. تقصیر دیالوگ های فیلم است؛ ما بی تقصیریم ( بازم تخلیه عقده و چسبوندن انگ اروتیک بودن به فیلم !! )

چه خوب. ما هم می‌توانیم با او کمی شوخی کنیم؟ ناراحت که نمی‌شود و عصبانی؟ پیشِ وزیر و وردستِ سینمایی‌اش– که بخاطر جایزه‌ی کن به او تبریک گفته‌اند– نمی‌رود از ما شکایت کند؟ و به سبک آن فیلمساز فروشنده‌ی دیگر،" دونده..."- که البته جایزه نگرفته- بگوید فلانی دیگر نباید بنویسد؛ یا من یا او؛ اگر او بنویسد، من دیگر فیلم نمی‌سازم و جایزه نمی‌برم و شما هم نمی‌توانید پزش را بدهید؟ ( باز هم تخلیه عقده اصلا فرهادی بدبخت کی جواب منتقدهارو داده کی گفته نقد نکنید فقط در مورد مطلب مزخرف یالثارات واکنش نشون داده اینجا فراستی اشتباه یکی دیگرو میاره وسط تا به فرهادی بتوپه !! لازم نیست تکرار کنم این مثلا نقد فیلم فروشندس !! )

چراغها خاموش. " ممنتو فیلم" و "دوحه فیلم"- متعلق به دختر پادشاه قطر– تقدیم می‌کنند ( بازم انگ زنی )

و ... بهترین قسمتای نقد فراستی دقیقا اونجاهایی هستن که فیلم رو نقد میکنه ! بخاطر همین میگم پتانسیل از دست رفتس چون تمام انرژی خودشو میزاره رو حواشی اگه با این سواد خوب سینمایی فقط فیلم نقد میکرد و اینقدر روی منفور شدن و در اثر این منفوریت مشهور شدن اصرار نداشت میتونست بهترین منتقد ایران باشه ولی الان حتی منتقدم نیست
 

Sir Ryan Giggs

کاربر سایت
Oct 19, 2008
585
بحث غیرت و بی غیرتی، وطن و بی‌وطنی برای این فیلم بی‌هویت زیادی است. ( الان اینا نقد فیلمه ؟ )

نه قصه‌ای دارد و فیلمنامه‌ای، نه کارگردانی، نه فیلمبرداری و نه تدوین.
( فروشنده این ها رو نداره حتما قلاده های طلا و اخراجی ها دارن :D )

فیلمساز در مصاحبه‌ای دیگر با ادای طنازانه‌ی‌ هیچکاکی –که اصلاً به او نمی‌آید- می‌گوید: "من که در حمام نبودم؛ نمی‌دانم چه روی داده.
" ( خدایی من حداقل تو هیچ نقد سینمایی نخوندم منتقد به مصاحبه های کارگردان اشاره ای کنه ! )
این ضد و نقیض‌ها، گواه سردرگمی و استیصال اگر نیست، پس چیست؟ اگر همین یک نکته در فیلم روشن بود و تعین داشت، "درام" باسمه‌ای چگونه جلو می‌رفت؟ ( اگر چه معنی میده ؟ اینکه اگه فلان میشد اگه فلان صحنه نبود و ... بی معنیه فیلم ساخته شده دیگه اگه نداره چیزی که ساخته شده باید نقد بشه این جمله مثل اینکه بگیم اگه بتمن از اول ماسک نمیزاشت چه نیازی بود بتمن ساخته بشه =)) )

برای فیلمساز، فروشنده و مشتری فرقی ندارد و متجاوز و قربانی نیز. همه حق دارند– به طور نسبی–. در واقع هیچ‌کس حق ندارد– باز هم به طور نسبی– جز فیلمساز "نسبی‌اندیش" ما. نسبی‌اندیشی برای این دسته از مرعوبانِ عقب نگه داشته شده‌ی مدرن‌زده، یعنی به طور نسبی اندیشیدن و نسبی حس کردن. پس نه حس می‌کنند و نه می‌اندیشند چراکه هم حس و هم اندیشه متعین‌اند. ( این الان نقد فیلمه ؟ عملا داره به فرهادی انگ میزنه و توهین میکنه )


اگر فروشنده، میلیاردی می‌فروشد، برای این فیلم محقر نیست؛ برای جایزه‌ی فرنگی و تم تجاوز آن است و دو بازیگر اصلی‌اش و ژست قلابی ضد خشونتش. بحث غیرت و بی غیرتی، وطن و بی‌وطنی برای این فیلم بی‌هویت زیادی است. ( اینم خالی کردن عقده از جوایز فرهادی و دلیل تراشیدن برای فروش فیلم اونم فیلمی که نه از ماهواره تبلیغ شده نه تو تلویزیون تبلیغ شده نه کلا تبلیغ درست حسابی داشته )


اول از همه، سکانس حمّام: عماد بدلیل گیردادن سانسورچی‌های تئاتر، دیرتر به خانه خواهد آمد و همین دیر آمدن امکان تجاوز را مهیا می‌کند. پس: مرگ بر سانسور و ممیزی. اما به راستی اگر سانسورچی‌ها گیر نمی‌دادند و عماد زود به خانه می‌رسید، با توجه به شخصیت عقیمش چه غلطی می‌کرد و "نقطه عطف" داستان چه می‌شد و فیلم چگونه ادامه می‌یافت؟ پس: زنده باد سانسور و ممیزی؟ ( بازم همون ایرادی که بالاترگفتم بلاخره باید یه اتفاقی میفتاد که کاراکتر فیلم نتونه به موقع برسه اینکه بگیم اگه این صحنه نبود چی میشد و ... خیلی حرف بی معنیه ! یه فیلمنامه نوشته میشه طی یه اتفاقاتی سری وقایعی برای کاراکترها اتفاق میفته خب اینا به هم وصل شدن که به یه نتیجه ای برسن اینکه بگیم اگه فلان صحنه نبود فلان میشد خیلی مضحک و احمقانس ! بیایم بگیم اگه تو ارباب حلقه ها همون اول حلقرو نابود میکردن چی میشد :D بعدم گور بابای فیلمنامه و کتاب و فیلم ساخته شده گیر الکیه دیگه دلم میخواد فرض محال بیارم :D )


دست در موهای رعنا بردن- ببخشید، توصیف اروتیک شد. تقصیر دیالوگ های فیلم است؛ ما بی تقصیریم ( بازم تخلیه عقده و چسبوندن انگ اروتیک بودن به فیلم !! )

چه خوب. ما هم می‌توانیم با او کمی شوخی کنیم؟ ناراحت که نمی‌شود و عصبانی؟ پیشِ وزیر و وردستِ سینمایی‌اش– که بخاطر جایزه‌ی کن به او تبریک گفته‌اند– نمی‌رود از ما شکایت کند؟ و به سبک آن فیلمساز فروشنده‌ی دیگر،" دونده..."- که البته جایزه نگرفته- بگوید فلانی دیگر نباید بنویسد؛ یا من یا او؛ اگر او بنویسد، من دیگر فیلم نمی‌سازم و جایزه نمی‌برم و شما هم نمی‌توانید پزش را بدهید؟ ( باز هم تخلیه عقده اصلا فرهادی بدبخت کی جواب منتقدهارو داده کی گفته نقد نکنید فقط در مورد مطلب مزخرف یالثارات واکنش نشون داده اینجا فراستی اشتباه یکی دیگرو میاره وسط تا به فرهادی بتوپه !! لازم نیست تکرار کنم این مثلا نقد فیلم فروشندس !! )

چراغها خاموش. " ممنتو فیلم" و "دوحه فیلم"- متعلق به دختر پادشاه قطر– تقدیم می‌کنند ( بازم انگ زنی )

و ... بهترین قسمتای نقد فراستی دقیقا اونجاهایی هستن که فیلم رو نقد میکنه ! بخاطر همین میگم پتانسیل از دست رفتس چون تمام انرژی خودشو میزاره رو حواشی اگه با این سواد خوب سینمایی فقط فیلم نقد میکرد و اینقدر روی منفور شدن و در اثر این منفوریت مشهور شدن اصرار نداشت میتونست بهترین منتقد ایران باشه ولی الان حتی منتقدم نیست


به نظرم موضوع کمی هم شخصی شده مخصوصا در دو برنامه قبلی 7 ، قبلا هم گفتم منکر این نمیشم که فراستی با فرهادی به شدت مشکل داره ، در واقع با تمام کسایی که ادعاهای بزرگ دارن ولی عملا فیلمساز خوبی نیستن مشکل داره ، مثلا میرکریمی و مخصوصا مزخرفی به نام یه حبه قند ... من نمیدونم چرا فرهادی هیچ وقت نمیاد تو 7 با فراستی رو در رو حرف بزنه ... در مورد اخراجی ها و قلاده های طلا هم که دوستان در صفحات قبل توضیح دادن ، اینکه بیای یه تیکه از حرف های فراستی در مورد اون دو فیلم رو هی بگیم کار درستی نیست ، حرف های کاملش موجوده ... در مورد قسمت های قرمز رنگ هم کاملا مخالف هستم باهاتون ، نه انگ زنی هست نه عقده گشایی ... در واقع عقده ای بودن برای چی ، جایزه کن که کاملا هویتش مشخصه چی هست حتی خود اسکارشم زیر سواله ... اصلا کی گفته یه منتقد وقتی داره یه فیلمی رو نقد میکنه فقط باید نکات فنی فیلم رو بگه ، هر چیزی رو میشه نقد کرد ، در مورد دختر پادشاه قطر انگ زدن هم داره خدایی :) تکلیفشون معلومه اونا ، فرهادی اگر جسارت داره بیاد تو 7 :)
 
  • Like
Reactions: javid48

javid48

کاربر سایت
May 2, 2014
44
فراستی خودش رو یک وطن پرست شدید و واقعی (تریپ جان فورد) میدونه و از اون جایی که به انقلاب خیلی مدیونه(خودش میگفت قرار بود اعدامش کنند)نمیتونه با این نوع فیلم ها مثل جدایی کنار بیاد بیشتر مشکلش هم با جدایی سر دروغگو نشان دادن ایرانی ها و حضور بیگناهی که در آخر او هم دروغگو میشه و پایان بازی که مهر تایید بر ادامه این چرخه است.یکی از ایراد های اساسی که به فروشنده گرفته دیالوگی است که عماد میگه:اگه دست من بود این شهرو میکوبیدم از نو میساختم . و صاحبخونه میگه:یه بار کوبیدنش، از نو ساختن، مگه چیزی عوض شد؟ این دو دیالوگ کاملا نشون میده فرهادی مخالف انقلاب است(البته مخالف با ضد متفاوته)و قطعا فراستی نمیتونه از فیلم های همچین آدمی تعریف کنه.فراستی الان خیلی بهتر شده قبلا در نقد کلوزآپ اصلا به فیلم کاری نداشت فقط کیارستمی رو میکوبید اما الان در این نقد بیشتر درمورد فیلم صحبت کرده تا فیلمساز.به شخصه دوست ندارم مثل بقیه برای فروشنده از واژه "سیاه نمایی"استفاده کنم اما در فیلم جای ملی گرایی و ... بشدت خالی بود و به عنوان فیلمی که در جهان نماینده ایران است فرهنگ مردم ایران رو خیلی بد به تصویر کشیده و در این مورد با فراستی موافقم.در مورد تم تجاوز(به حریم یا شخص) هم بشخصه ندیده بودم در فیلمی اینجور به نمایش بیاد و در فیلم هایی مثل راز چشمانشان(نسخه آرژانتینی) و چشمه باکره که این تم رو دارند پایان به انتظار من نزدیک تره اما فروشنده خیر و در این مورد هم با فراستی موافقم.
بحث غیرت و بی غیرتی، وطن و بی‌وطنی برای این فیلم بی‌هویت زیادی است. ( الان اینا نقد فیلمه ؟ )

نه قصه‌ای دارد و فیلمنامه‌ای، نه کارگردانی، نه فیلمبرداری و نه تدوین.
( فروشنده این ها رو نداره حتما قلاده های طلا و اخراجی ها دارن :D )

فیلمساز در مصاحبه‌ای دیگر با ادای طنازانه‌ی‌ هیچکاکی –که اصلاً به او نمی‌آید- می‌گوید: "من که در حمام نبودم؛ نمی‌دانم چه روی داده.
" ( خدایی من حداقل تو هیچ نقد سینمایی نخوندم منتقد به مصاحبه های کارگردان اشاره ای کنه ! )
این ضد و نقیض‌ها، گواه سردرگمی و استیصال اگر نیست، پس چیست؟ اگر همین یک نکته در فیلم روشن بود و تعین داشت، "درام" باسمه‌ای چگونه جلو می‌رفت؟ ( اگر چه معنی میده ؟ اینکه اگه فلان میشد اگه فلان صحنه نبود و ... بی معنیه فیلم ساخته شده دیگه اگه نداره چیزی که ساخته شده باید نقد بشه این جمله مثل اینکه بگیم اگه بتمن از اول ماسک نمیزاشت چه نیازی بود بتمن ساخته بشه =)) )

برای فیلمساز، فروشنده و مشتری فرقی ندارد و متجاوز و قربانی نیز. همه حق دارند– به طور نسبی–. در واقع هیچ‌کس حق ندارد– باز هم به طور نسبی– جز فیلمساز "نسبی‌اندیش" ما. نسبی‌اندیشی برای این دسته از مرعوبانِ عقب نگه داشته شده‌ی مدرن‌زده، یعنی به طور نسبی اندیشیدن و نسبی حس کردن. پس نه حس می‌کنند و نه می‌اندیشند چراکه هم حس و هم اندیشه متعین‌اند. ( این الان نقد فیلمه ؟ عملا داره به فرهادی انگ میزنه و توهین میکنه )


اگر فروشنده، میلیاردی می‌فروشد، برای این فیلم محقر نیست؛ برای جایزه‌ی فرنگی و تم تجاوز آن است و دو بازیگر اصلی‌اش و ژست قلابی ضد خشونتش. بحث غیرت و بی غیرتی، وطن و بی‌وطنی برای این فیلم بی‌هویت زیادی است. ( اینم خالی کردن عقده از جوایز فرهادی و دلیل تراشیدن برای فروش فیلم اونم فیلمی که نه از ماهواره تبلیغ شده نه تو تلویزیون تبلیغ شده نه کلا تبلیغ درست حسابی داشته )


اول از همه، سکانس حمّام: عماد بدلیل گیردادن سانسورچی‌های تئاتر، دیرتر به خانه خواهد آمد و همین دیر آمدن امکان تجاوز را مهیا می‌کند. پس: مرگ بر سانسور و ممیزی. اما به راستی اگر سانسورچی‌ها گیر نمی‌دادند و عماد زود به خانه می‌رسید، با توجه به شخصیت عقیمش چه غلطی می‌کرد و "نقطه عطف" داستان چه می‌شد و فیلم چگونه ادامه می‌یافت؟ پس: زنده باد سانسور و ممیزی؟ ( بازم همون ایرادی که بالاترگفتم بلاخره باید یه اتفاقی میفتاد که کاراکتر فیلم نتونه به موقع برسه اینکه بگیم اگه این صحنه نبود چی میشد و ... خیلی حرف بی معنیه ! یه فیلمنامه نوشته میشه طی یه اتفاقاتی سری وقایعی برای کاراکترها اتفاق میفته خب اینا به هم وصل شدن که به یه نتیجه ای برسن اینکه بگیم اگه فلان صحنه نبود فلان میشد خیلی مضحک و احمقانس ! بیایم بگیم اگه تو ارباب حلقه ها همون اول حلقرو نابود میکردن چی میشد :D بعدم گور بابای فیلمنامه و کتاب و فیلم ساخته شده گیر الکیه دیگه دلم میخواد فرض محال بیارم :D )


دست در موهای رعنا بردن- ببخشید، توصیف اروتیک شد. تقصیر دیالوگ های فیلم است؛ ما بی تقصیریم ( بازم تخلیه عقده و چسبوندن انگ اروتیک بودن به فیلم !! )

چه خوب. ما هم می‌توانیم با او کمی شوخی کنیم؟ ناراحت که نمی‌شود و عصبانی؟ پیشِ وزیر و وردستِ سینمایی‌اش– که بخاطر جایزه‌ی کن به او تبریک گفته‌اند– نمی‌رود از ما شکایت کند؟ و به سبک آن فیلمساز فروشنده‌ی دیگر،" دونده..."- که البته جایزه نگرفته- بگوید فلانی دیگر نباید بنویسد؛ یا من یا او؛ اگر او بنویسد، من دیگر فیلم نمی‌سازم و جایزه نمی‌برم و شما هم نمی‌توانید پزش را بدهید؟ ( باز هم تخلیه عقده اصلا فرهادی بدبخت کی جواب منتقدهارو داده کی گفته نقد نکنید فقط در مورد مطلب مزخرف یالثارات واکنش نشون داده اینجا فراستی اشتباه یکی دیگرو میاره وسط تا به فرهادی بتوپه !! لازم نیست تکرار کنم این مثلا نقد فیلم فروشندس !! )

چراغها خاموش. " ممنتو فیلم" و "دوحه فیلم"- متعلق به دختر پادشاه قطر– تقدیم می‌کنند ( بازم انگ زنی )
هر فیلم اصولا بر اساس ادعاش نقد میشه برای همین اخراجی ها و فروشنده مقایسه درستی نیست .نقد های ایبرت هم همینجوره درش از مصاحبه کارگردان و حتی بازیگران وجود داره.خب بتمن درام نیست اما این درام و حتی رئال است.فروشنده که آپارات و فضای مجازی رو تسخیر کرده در تبلیغات.ببینید فرهادی قطعا منظور داشت و یه تلنگر خواست به سانسور بزنه.اینو من نمیدونم جواب منتقد ها رو تا حالا داده یا نه.فراستی خیلی هم از دست رفته نیست هم خیلی کتاب نوشته که اغلب فروش خوبی داشتند,در چند دانشگاه تدریس میکنه و کلاس اختصاصی هم برگزار میکنه و ..
 
  • Like
Reactions: Sir Ryan Giggs

mehdi88

کاربر سایت
Dec 31, 2011
434
به نظرم موضوع کمی هم شخصی شده مخصوصا در دو برنامه قبلی 7 ، قبلا هم گفتم منکر این نمیشم که فراستی با فرهادی به شدت مشکل داره ، در واقع با تمام کسایی که ادعاهای بزرگ دارن ولی عملا فیلمساز خوبی نیستن مشکل داره ، مثلا میرکریمی و مخصوصا مزخرفی به نام یه حبه قند ... من نمیدونم چرا فرهادی هیچ وقت نمیاد تو 7 با فراستی رو در رو حرف بزنه ... در مورد اخراجی ها و قلاده های طلا هم که دوستان در صفحات قبل توضیح دادن ، اینکه بیای یه تیکه از حرف های فراستی در مورد اون دو فیلم رو هی بگیم کار درستی نیست ، حرف های کاملش موجوده ... در مورد قسمت های قرمز رنگ هم کاملا مخالف هستم باهاتون ، نه انگ زنی هست نه عقده گشایی ... در واقع عقده ای بودن برای چی ، جایزه کن که کاملا هویتش مشخصه چی هست حتی خود اسکارشم زیر سواله ... اصلا کی گفته یه منتقد وقتی داره یه فیلمی رو نقد میکنه فقط باید نکات فنی فیلم رو بگه ، هر چیزی رو میشه نقد کرد ، در مورد دختر پادشاه قطر انگ زدن هم داره خدایی :) تکلیفشون معلومه اونا ، فرهادی اگر جسارت داره بیاد تو 7 :)
فرهادی من ندیدم هیچوقت ادعای بزرگی بکنه این بقیه هستن که بزرگش کردن و این بزرگیم حقشه وقتی تو نظرسنجی بی بی سی از منتقدای دنیا جدایی جز بهترین فیلما میشه وقتی اولین کارگردانیه که بعد کیارستمی چنین جوایزی گرفته بجای اینکه لذت ببری که ایرانیه بیای کل جوایز دنیا رو ببری زیر سوال و فرهادی بکوبی که چی اگه اینقدر بی ارزش بود که خودکشی نمیکردن ایستاده در غبار بفرستن !!
اصلا چه نیازیه فیلمساز بیاد بشینه با منتقد صحبت کنه ؟! فیلمساز کارش فیلم ساختنه منتقدم نقد میکنه کم پیش میاد این دوتا بشینن باهم صحبت کنن بعد یه نکته ام هست تو باید منتقدو قبول داشته باشی باهاش صحبت کنی که مشخصه فرهادی فراستی رو قبول نداره هرچند تو مصاحبه گفت تا وقتی به حریم خصوصیم وارد نشن میتونن هرچی خواستن نقد کنن وقتی فیلمساز شدم یعنی نقدم قبول کردم .
اینکه شما با حرف من مخالفی یا نه مهم نیست جملات خودشون واضح هستن و کاملا مشخصه نقاد عقده گشایی کرده همینطور اینکه کن و اسکار و گلدن گلوب و ... از دید تو بی ارزش و تکلیف معلومن نظر تو و محترم ولی بی ارزشه نظرت اعتبار این مراسما گویای همه چیزه البته جوایز همه چیز نیست اول و اخر فیلم باید خوب باشه که فیلمای فرهادی خوبن

فراستی خودش رو یک وطن پرست شدید و واقعی (تریپ جان فورد) میدونه و از اون جایی که به انقلاب خیلی مدیونه(خودش میگفت قرار بود اعدامش کنند)نمیتونه با این نوع فیلم ها مثل جدایی کنار بیاد بیشتر مشکلش هم با جدایی سر دروغگو نشان دادن ایرانی ها و حضور بیگناهی که در آخر او هم دروغگو میشه و پایان بازی که مهر تایید بر ادامه این چرخه است.یکی از ایراد های اساسی که به فروشنده گرفته دیالوگی است که عماد میگه:اگه دست من بود این شهرو میکوبیدم از نو میساختم . و صاحبخونه میگه:یه بار کوبیدنش، از نو ساختن، مگه چیزی عوض شد؟ این دو دیالوگ کاملا نشون میده فرهادی مخالف انقلاب است(البته مخالف با ضد متفاوته)و قطعا فراستی نمیتونه از فیلم های همچین آدمی تعریف کنه.فراستی الان خیلی بهتر شده قبلا در نقد کلوزآپ اصلا به فیلم کاری نداشت فقط کیارستمی رو میکوبید اما الان در این نقد بیشتر درمورد فیلم صحبت کرده تا فیلمساز.به شخصه دوست ندارم مثل بقیه برای فروشنده از واژه "سیاه نمایی"استفاده کنم اما در فیلم جای ملی گرایی و ... بشدت خالی بود و به عنوان فیلمی که در جهان نماینده ایران است فرهنگ مردم ایران رو خیلی بد به تصویر کشیده و در این مورد با فراستی موافقم.در مورد تم تجاوز(به حریم یا شخص) هم بشخصه ندیده بودم در فیلمی اینجور به نمایش بیاد و در فیلم هایی مثل راز چشمانشان(نسخه آرژانتینی) و چشمه باکره که این تم رو دارند پایان به انتظار من نزدیک تره اما فروشنده خیر و در این مورد هم با فراستی موافقم.
هر فیلم اصولا بر اساس ادعاش نقد میشه برای همین اخراجی ها و فروشنده مقایسه درستی نیست .نقد های ایبرت هم همینجوره درش از مصاحبه کارگردان و حتی بازیگران وجود داره.خب بتمن درام نیست اما این درام و حتی رئال است.فروشنده که آپارات و فضای مجازی رو تسخیر کرده در تبلیغات.ببینید فرهادی قطعا منظور داشت و یه تلنگر خواست به سانسور بزنه.اینو من نمیدونم جواب منتقد ها رو تا حالا داده یا نه.فراستی خیلی هم از دست رفته نیست هم خیلی کتاب نوشته که اغلب فروش خوبی داشتند,در چند دانشگاه تدریس میکنه و کلاس اختصاصی هم برگزار میکنه و ..
چجوری از اون دیالوگ به این نتیجه رسیدی که فرهادی با انقلاب مخالفه ! این دیالوگ نتیجش میشه اینکه با انقلاب مشکلات رفع نمیشه آدما باید تغییر کنن .
ملی گرایی ! مگه طرف قول داده فیلم ملی گرا بسازه ژانر و سبک فیلمای این کارگردان مشخصن این توقع بی جاییه که بخوایم طرف جوری فیلم بسازه که ما میخوایم ! فیلم میلیونر ذاغه نشین هند رو رسما خراب شده نشون داد ندیدم هندیا اعتراض کنن !
برخلاف تصور شما فیلماشم قضاوتی ندارن این مخاطبه که باید فکر کنه از بین اینهمه سیاهی اون اخلاقیات رو پیدا کنه و جواب مشکلاتو مثلا تو جدایی ما عواقب دروغگویی میبینیم انواع و اقسام مشکلات اجتماعی میبینیم ما هستیم که باید فکر کنیم چجوری میشه از این چیزا فرار کرد و بهتر شد .
در مورد فیلم سیاه نما و ... کلا نظری ندارم مفهومی نداره برام این کلمه .
عجیبه برام فیلمای فرهادی خیلی اخلاقگرا هستن چجوری فیلم میبینید که سیاه نما و ضدملی میشن :)
تو همین فروشنده میبینیم ورود به حریم شخصی دیگران چقدر میتونه مخرب باشه یا واقعیت جامعه امروز ما که فقط به ظاهر مدرنه ولی افکار سنتین و تو دوره جدال بین مدرنیته و سنتیم دوره ای که کشورای توسعه یافته خیلی وقت پیش ردش کردن ماهم باید ردش کنیم و ...
 

Cloud Strife

کاربر سایت
Nov 13, 2006
15,184
نام
ماکان
بیشتر مشکلش هم با جدایی سر دروغگو نشان دادن ایرانی ها و حضور بیگناهی که در آخر او هم دروغگو میشه و پایان بازی که مهر تایید بر ادامه این چرخه است.

خوب مگه غیر از اینه؟ ما مردم صادقی هستیم؟ برعکس بیشتر ما ایرانی ها دروغ گوییم. یادگرفتیم هرجا گیر کردیم، برای منفعت خودمون دروغ بگیم. از دروغ گفتن برای فرار کردن از زیر بار مسوولیت ها تا برای رسیدن به منفعت بیشتر، فرقی نداره تو مدرسه و سرکار باشه یا در مقام های مهم مملکتی. ما رییس جمهوری داشتیم که 8 سال زل میزد تو چشم های مردم دروغ میگفت، از هاله نور تا پاک ترین دولت. مشکل اینه که خیلی ها از دیدن چهره واقعی خودشون تو آینه بدشون میاد. ولی این واقعیت رو عوض نمیکنه.

یکی از ایراد های اساسی که به فروشنده گرفته دیالوگی است که عماد میگه:اگه دست من بود این شهرو میکوبیدم از نو میساختم . و صاحبخونه میگه:یه بار کوبیدنش، از نو ساختن، مگه چیزی عوض شد؟

اینم همینطور؟ چیزی بهتر شد؟ همه میدونیم که بدتر شد. دیگه بحث و تردید نداره. نه سلیقه هست، نه نظر شخصی، و نه برداشت شخصی. حقیقت محضه.

اما در فیلم جای ملی گرایی و ... بشدت خالی بود و به عنوان فیلمی که در جهان نماینده ایران است فرهنگ مردم ایران رو خیلی بد به تصویر کشیده و در این مورد با فراستی موافقم.

این حرف به شدت غلطه! اول اینکه هیچ فیلم و یا کلا هیچ اثر هنری هیچ وقت نمیتونه نماینده یک ملت باشه. فقط و فقط نماینده افکار فیلم ساز هست، و شاید منعکس کننده شرایط فرهنگی دوره ای که درش زندگی میکرده، نه نماینده ملت و فرهنگ و ... این کلمکات دهن پرکن رو خودمون برای تعریف و تخریب میسازیم. و اینکه شما انتظار داری چون فرهادی میدونه فیلم هاش مخاطب جهانی دارن بیاد به دروغ، ما ایرانی هارو با فرهنگ و خفن و همه چی تموم نشون بده؟ خوب انوقت برای مخاطب این سوال پیش نمیاد که اگه ما ایرانی ها انقدر که خودمون تصور میکنیم با فرهنگ و آریایی و هورا هستیم،پس چرا این همه غرق در همه مدل فساد دولتی و اخلاقی و اقتصادی به سر میبریم؟ یا مسبب همه اینا دشمنه؟

+++++

کلا این بحث سیاه نمایی، یا محکوم شدن فرهادی به تصویر کردن یه چهره بد از ما ایرانی ها، به شدت خنده داره! چون باید به دو تا سوال جواب داد؛ اول اینکه سیاه نمایی چه سفیدی؟ همونطور که گفتم وقتی یکی جلوی ما یه آینه میگیره و ما چهره حقیقی زشت خودمون رو میبینیم، به قول شاعر آیینه چون نقش تو بنمود راست، خود شکن آیینه شکستن خطاست! و دوم اینکه آیا واقعا این فیلم ها داره تو جهان از ما تصویر بدی ارایه میده؟ این خیلی قابل بحثه! چون برعکس این فیلم های فرهادی - و هنرمندهای مشابه - هستن که باعث میشن یه وجه دیگه از ایران و ایرانی بره توی شبکه های خبری. فرهادی باعث شده نام ایران با فرهنگ، سینما، هنر و ... شنیده بشه، وگرنه به آقایان مورد علاقه فراستی و افخمی باشه که همه جا اسم ما فقط در کنار جنگ، تجاوز، اعدام، اختلاس، فساد، مواد مخدر، سانسور، تروریسم و ... میاد! اینا سیاه نمایی نیست؟ اینکه بیشترین اعدام رو داریم، بیشترین فساد رو داریم، بیشترین دزدی رو داریم، تجاوز، فحشا، اعتیاد، پول شویی، فساد دولتی، اختلاف طبقاتی و .... اینا همش چهره بدی از ما نشون نمیده، بعد اینکه فرهادی میاد میره تو یه مراسم بی نهایت مهم مثل اسکار پیام صلح و دوستی میده و باعث میشه دنیا سینما ایران رو جدی بگیره سیاه نمایی، بی غیرتی و وطن فروشیه؟
 
آخرین ویرایش:

Cloud Strife

کاربر سایت
Nov 13, 2006
15,184
نام
ماکان
فرهادی تو لیست 100 کارگردان هیجان انگیز، بالاتر از کارگردان های بزرگی مثل فینچر و سادربرگ و نولان و اسپیلبرگ، 13 ام شده!

درباری فرهادی نوشته شده:

"سینما به طور کلی و سینمای ایران به طور مشخص، فقدانی بزرگ را با مرگ استاد عباس کیارستمی تجربه کرد، اما اگر بخشی از ابعاد یک اسطوره، سبک فیلمسازی او باشد که الهام می‌بخشد و مقدمات کار که فراهم می‌آورد، میراث کیارستمی قطعا قابل تشخیص است چرا که تا حد زیادی اصغر فرهادی را می‌توان بخشی از این میراث محسوب کرد. فرهادی پس از موفقیت بزرگش به دلیل شاهکار انسان‌گرایانه اش یعنی فیلم «جدایی» بسیار مورد توجه واقع شد اما فیلم‌های قبلی او به‌ویژه «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» این اطمینان را به وجود آوردند که او مدت‌ها پیش از آن که برنده جایزه اسکار فیلم خارجی‌زبان شود، فیلمسازی مطمئن بود. فرهادی با ساخت درام‌های انسانی بسیار مرتبط با هم و عمیقاً تاثیرگذار هم از نظر فرهنگی و جهانی و در عین حال دو فیلم «گذشته» و «فروشنده» که در جشنواره کن نیز به نمایش درآمد، هرچند کاملا به اندازه‌های بهترین کار او نمی‌رسند، با این حال هر دو فیلم باز هم فوق‌العاده هستند. این مختصر بیانگر همه چیزی است که لازم است درباره درخشش فرهادی بدانید که شاید بزرگ‌ترین و احساس‌برانگیزترین راوی ارتباطات انسانی دوران ما باشد."

جالب اینه که برای توصیف جدایی گفته شده شاهکار انسان گرایانه، و معلوم نیست چرا هیچکس سیاه نمایی و... رو درک نمیکنه، نمیبینه!:D

جعفر پناهی رتبه 59 و آنا امیرپور 92 هست.
 

REZA TAEL

کاربر سایت
Mar 25, 2007
4,138
نام
طائل
من حدالامکان سعی کردم وارد بحث نشم چون خیلی وقته از اخبار سینمایی ب دورم،اما در مورد اینکه فراستی سواد داره،ما مورد داریم فیلسوف، ک رفته اومانیسم رو از نظر لغوی ریشه شناسی کرده و ربطش داده به نازیسم و نهایتاً نژادپرستی،بعد شما سواد فراستی در مقابل انتقاداتی ک ازش میشه علم کردید؟
شما یادتون رفته انگار ما در مورد موجودی ب نام انسان داریم حرف میزنیم،کسی ک وقتی کِرم عقده/نفرت توش ب وجود میاد خیلی راحت تمام حس/شعور/عقل فرد رو به یوغ بندگی میکشه،و از اون ب بعد تنها وظیفه‌ای ک این خواص دارن اینه ک غذای این کِرم تهوع‌انگیز رو براورده کنن،و سواد هم دقیقاً جزو یکی از بندگانشه،اتفاقا هر چ سواد بیشتر تواناییش برای پیدا کردن غذا بیشتر و این کِرم ما هم هر روز چاق‌تر و فربه‌تر.
 

HalfLife G

کاربر سایت
Feb 21, 2009
3,762
نام
مراد حلیمی
تعجب برانگیزترین نکته ای که من از منتقدین فرهادی از جمله این اقای فراستی می بینم اینه که به زور میخوان سازنده بیان تو فیلمش از ایران و ایرانی خوب بگه و گل و بلبل نشون بده.... .

فیلم ارایه کننده یه داستان در زمان و بستری خاص.. همین و در نهایت نشان دهنده تفکر اون فیلمساز

مستند ایران رو نمیسازه که بره به به چه چه بسازه.

الان مثلا کاپولا میاد تو پدرخوانده جامعه امریکا رو اونجور فاسد و دست کلی تبهکار نشون میده کار زشتی کرده و باید امریکا رو گل و گلاب نشون میداد؟یا همونطور غلاف تمام فلزی....یا میلیونر زاغه نشین.....یا کلی فیلم که تجاوز و قتل و خشونت رو نشون میدن


تو ایران فیلمساز هم برای انتخاب موضوعش اول باید اجازه بگیره و فقط فیلمای گل و بلبل بسازه...جالب والله

در مورد رویارویی فرهادی در مقابل فراستی هم اصلا چرا باید فرهادی در مقابل ایشون بشینه و باهاش بحث کنه؟؟؟(تو دنیا کی این اتفاق افتاده که خالق بشینه رودرروی منتقد؟)
فرهادی وقتش طلاس داره آثار ماندگار خلق می کنه وقت سر و کله زدن با کسایی رو نداره که هنوز صبح تا شب فیلمای چند سال پیششو می بینن تا بلکه یه ایراد پیدا کنن و بزنن سرش نداره

.
 
آخرین ویرایش:

hs_gamer

کاربر سایت
Jul 26, 2013
726
نام
حمزه
آخه یعنی چی طرف فیلماش جایزه بگیره، پس باید به ساز اهداف سیاسی برقصه تا وجهه‌اش پیش دنیا خراب نشه و اون مکان رو پاک و منزه از مشکل نشون بده. یه اثر از یه هنرمند مولف صرفاً جهان بینی فرده و اگه یکی بیاد ربطش بده به «ملت» و اون «قومیت»ی که اثر توش ساخته شده مشکل از کوته فکری خودشه نه سازنده. با این حساب، امثال پازولینی و کوبریک و برگمان هم آثارشون بی ارزشه چون با عقاید و اهداف شخص فراستی جور در نمیاد. ایشون به جای نقد فیلم، با عقیده خودش محتوایی رو نقد می‌کنه که صرفاً تفکر فیلم‌سازه. و در واقع برچسب «بی‌ارزش»ی که به فیلما می‌چسبونه، برا این بی‌ارزش هستن چون با طرز فکر پوسیده‌ش در تضادن.
 

javid48

کاربر سایت
May 2, 2014
44
شما فیلم های ازو رو ببینید .عقده ادیپ رو دقیقا وارد فیلمش میکنه و کاملا فیلم درموردش شکل میگیره اما در کنارش به تمام جزئیات فرهنگ ژاپن بعد از جنگ جهانی میپردازه بطوری که من تا حدودی میدونم در اون زمان شرایط ژاپن و مردمش چجور بوده و شناختی خوبی ازش دارم.فلینی در زندگی شیرین دنیای ثروتمندان و دین رو نقد میکنه اما مردمش رو کاملا سیاه جلوه نمیده.در آمارکورد با طنز نشون میده مردم ساده اسیر دروغ های فاشیم و ... شدند. کوروساوا در راشومون در انتهای فیلمش نشانه امیدی باقی میگذاره.آنتونیونی در ماجرا به خوبی انسانیت رو نقد میکنه (چیزی شبیه جدایی و درباره الی اما متفاوت با فروشنده).حتی جدید تر روبان سفید هم بدی رو برای تمام افراد فیلم گسترش نمیده اما بدی جامعه رو بخوبی به تصویر میکشه.من نمیگم ایران رو گل و بلبل نشون بده اما با اینکه همه جامعه رو بد نشون بده کاملا مخالفم(در فیلم هایی که مثال زدید اینگونه نبود).جامعه ایران خوب نیست اما آدم خوب هست ولی در فروشنده من همچین کسی رو رویت نکردم و همه یا کاملا سیاه و یا خاکستری بودند.(از صاحبخونه ,مستاجر قبلی تا عماد) جدایی فیلم قوی بود من نظر فراستی رو گفتم و در مورد جدایی باهاش موافق نیستم اما فروشنده رو کاملا موافقم.شما مصاحبه های فرهادی رو هم دنبال کنید ایشون خودش رو یک روشنفکر کامل میدونه و ادعای بسیار زیادی داره بطوری که لحن صحبتش با رسانه های ایرانی و خارجی کاملا متفاوته.در ضمن شما مجید مجیدی و کیارستمی رو کاملا فراموش کردید که میگید سینمای ایران با نام فرهادی در جهان شناخته میشه.کیارستمی صاحب کلوزآپ یکی از پنجاه فیلم برتر تاریخ سینماست و مجیدی شاید اسکار نگرفت اما فیلم هاش توسط بیشتر منتقدان خارجی بویژه راجر ایبرت تحسین شد(لازم نیست در مورد رنگ خدا و بچه های آسمان حرف بزنم).در مورد اون دیالوگ فروشنده که گفتم منظور فیلمساز کاملا گویا هست و نیاز به توضیح نیست اما در مورد درستی یا نادرستی من سیاست مدار نیستم و به من ارتباطی نداره.
 
آخرین ویرایش:

BlackGamer

کاربر سایت
Oct 5, 2012
134
سلام
اقا چندتا فیلم مثل اودیسه { خدایان یونان} معرفی میکنید؟
و چندتا فیلم مثل زودیاک
ممنون
مثل زودیاک اینا فیلم های کاراگاهی خیلی خوبین که قدیمی هم نیستن خیلی(memories of murder هم مثل زودیاک براساس داستان واقعیه):
memories of murder-se7en-prisoners-l.a confidential-memento-mystic river-the girl with dragon tattoo
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر