Movie Center

سلام
چشم مونا خانم . چشم آقا پرهام دیگه ادامه نمیدیم
قربون حاجی جون برم .
البته فکر نکین ما با بحث موسیقس مخالفیما .
منظور من و مونا این بود که یه بحثی باشه که همه ازش استفاده کنیم و تاپیک رو به جنجال نکشه .
 
آقا کسی نبود جاواب مارو بده؟این همه رپ و ومتال و بحث این سبکای چرتو میکنین!!!(حکم قتل خودمو فتوا کردم!!)این گروه واقعا چرت پاپ رو هم یه چیزی ازش بگین!!من فقط به خاطر یه کلیپش ازش خوشم اومده!بعدشم آقا من دیروز بعد از 4 و اندی سال آرزو بالاخره فهرست شیندلر رو دیدم.عجب فیلمی بود بابا.....چخ چف ورده!!!یکی از اونgreat missهای معروف من بودا!!مث نجات سرباز رایان!!!که هنوزم ندیدمش!!!!!!!کلا من با فیلمای اسپیلبرگ باید یکم انتظار بکشم بعد!آخه الب اینه که من ای.تی رو هم ندیدم!!!در ضمن مونا و پرهام تو امضاتون زده لنگ تیک ها خبر دارین یا نکته ی هنریه؟!!در ضمن اون دوستی که گفته بود آواتارو لگولاس بذارم آقا آواتار بده ما بذاریم.مخلص شما(چون چن صفحه قبله حال ندارم برگردم تا اونجا ببیم کی بود)
 
با سلام..

آقا کسی نبود جاواب مارو بده؟این همه رپ و ومتال و بحث این سبکای چرتو میکنین!!!(حکم قتل خودمو فتوا کردم!!)این گروه واقعا چرت پاپ رو هم یه چیزی ازش بگین!!من فقط به خاطر یه کلیپش ازش خوشم اومده!

بابا حالا چرا داغ کردی... :D ..
Five یه گروه انگلیسی هست که در سال 1997 بوجود اومد اما در 27 سپتامبر 2001 منحل شد..

FIVE.jpg


اعضای گروه : Idin Breen, Scott Robinson, Richard Neville, Sean Conlon, guya

میتونی اطلاعات بسیار کاملی از این سایت به دست بیاری... کلی هم اهنگ و کلیپ ازشون به صورت فلش داره
http://www.5iveusa.com

( فقط بجونب که این سایت فقط تا 31 اکتبر ( یعنی حدود 16 روز دیگه) فایلها رو میخاد هاست کنه و بعد پاکشون میکنه)

Cheers
 
سلام
عماد جون فهرست شیندلر رو من dvd ش رو دارم . واقعا بازیه لیام نیسون در نقشه شیندلر وحشتناک قشنگه .
در ضمن مونا و پرهام تو امضاتون زده لنگ تیک ها خبر دارین یا نکته ی هنریه؟
جونم برات بگه همه چی داریم .
اما به علت قبول شدن بعضیا تو کنکور و در پیش بودن کنکور برا بعضی دیگه و همچنین مدیر شدن اونایه دیگه تو یه جاهایی ( منظورم سپهر نیستااااا ) یکم دیر به دیر آپ میشه . ولی خوبه .
خودت یه سر بزن .
 
پرهام منم دی وی دیشو دیدم دیگه!!دیگه فیلم 93 رو که نمیرم پرده بگیرم!!!واقعا عالی بازی کرده بود هم نیسون هم سر بن کینگزلی.مخصوصا اون آخرش که شیندلر میخواد بره و شروع میکنه گریه کردن.داود دمت رم بازم حال زیادی دادی.......پس دیسباند شده.
 
قربون حاجی جون برم .
البته فکر نکین ما با بحث موسیقس مخالفیما .
منظور من و مونا این بود که یه بحثی باشه که همه ازش استفاده کنیم و تاپیک رو به جنجال نکشه .
حق با شماست پرهام جان . چشم . فقط بحث مفید !
متال و بحث این سبکای چرتو میکنین!!!(حکم قتل خودمو فتوا کردم!!
97.gif
97.gif

چرت !! رای هیئت منصفه صادر شد . شما جمعه صبح اعدام میشید . با گیتار الکتریکی !
24.gif
 
خب فکر کنم کمی به موسیقی اونم در حد نابش بپردازیم بد نباشه!
البته در این ترجمه زیر کاملا زندگی خارا رو توضیح داده ولی من از پایان زندگیش یه مختصری میگم!
در زمان کودتاهای کمونیستی دهه های 60 -70 دولت کمونیستی شیلی حدود 10 هزار نفر از مردم شیلی رو در یک ورزشگاه جمع میکنه در همین حین سربازی ویکتور خارا خواننده مردمی و معترض رو شناسایی میکنه و از اون میخواد تا برای مردم آهنگی بنوازه ..او هم گیتارشو بر میداره و یکی از بهترین آهنگاشو میخونه(chilie estadio) با خوندن این آهنگ موج عظیمی از شادی استادیوم رو بر میداره و مامورین از ترسشون که مبادا شورش نشه مانع خواندن خار میشند ولی خارا باز هم میخونه تا جایی که مجبور به شکستن دستاش میشند! ولی اون باز هم میخونه...و در آخر کشته میشه..بعدا ماموری که خارا رو شناسایی کرده بود ترور میشه!!
آخرین آلبوم خارا که بعد از مرگ مثله همه هنرمندان جاودانه میشه مانیفست نام داره (Manifiesto ) (اونوقت مانیفست خونهای مارو ببین!) .....
و حالا:
ترجمه و بازنويسی: آيدين فرنگی منبع: پايگاه اينترنتی sol
دست‌های ویکتور خارا، دست‌هایی که برای آزادی سرزمین و نیک‌روزی ملتش سیم‌های گیتار را به فریادویکتور خارا وامی‌داشت. دست‌های ویکتور خارا... دست‌های شکسته ویکتور خارا...

ویکتور خارا خواننده و گیتارنواز شیلیایی در روستایی فقیر به دنیا آمد. مادرش سراینده‌ای بومی بود که پس از پایان کارهای روزمره در جشن‌های درو و آیین‌های تدفین به خواندن ترانه‌ها و سرودهای سنتی می‌پرداخت و بدین ترتیب خارا توانست ترانه‌های روستایی و نخستین درس‌های گیتار را از مادرش بیاموزد.

خارا در کودکی از آموزه‌های دو محیط متفاوت بهره برد: محیط روستا و سپس شهر سانتیاگو که خانواده‌اش به آنجا مهاجرت کرده بود.

ترانه‌های بومی‌ای که خارا در کودکی آموخت و موسیقی او ارتباط بسیار نزدیکی با گنجینه موسیقی مردمی آمریکای لاتین دارد. موسیقی آمریکای لاتین در نقطه اتصال موسیقی‌های اسپانیایی و قبیله‌های بومی ( مانند آزتک‌ها و مایاها) ، سازهای محلی و نواهای آفریقایی، صاحب ترانه‌هایی شده که زندگی روزمره، امیدها و حسرت‌های ساکنان این منطقه را بازمی‌تاباند. خارا نیز که تصویر جاندار زندگی خود را در این موسیقی یافته بود، در آثارش به بازآفرینی طبیعت، انسان‌ها و بخصوص زندگی فقیرانه حاکم بر دشت‌ها و صحراهای شیلی پرداخت و سرانجام ویکتور خارارضایت خویشتن‌اش را در تلاش برای محو فقر از جامعه دید.

خارای جوان پس از مرگ مادرش در اثر یک خلا عاطفی راه مدرسه دینی را پیش گرفت، اما از آنجا که آموزه‌های دینی نتوانست خلا درونی او را پر کند، پس از دو سال این مدرسه را ترک کرده و عازم دوره اجباری نظامی‌گری شد. با پایان دوره سربازی، خارا تحصیل در دانشگاه را آغاز نمود و در آنجا به کار پیرامون موسیقی مردمی شیلی پرداخت. در همان مقطع به دلیل علاقه روز افزونش به تیاتر، پس از گذراندن یک دوره آکادمیک بازی‌گری، در سال ۱۹۶۱ با عنوان کارگردان در تیاتر دانشگاه فعالیت خود را آغاز نمود و اگرچه توانست با نمایش‌نامه‌هایی که روی صحنه برده بود شهرتی به دست بیاورد، اما هرگز ارتباطش را با دنیای موسیقی قطع نکرد. شناختن «ویولت پارا» ـ آهنگساز شیلیایی ـ تاثیر ژرفی بر زندگی هنری خارا گذاشت: آشنایی با جریان « سرود نو» /nueva cancion / که در آمریکای لاتین در حال زایش بود. «سرود نو» عنوان جریانی است در موسیقی آمریکای لاتین که از همنوایی سازهای سنتی و ترانه‌های بومی با خیزش‌های سوسیالیستی منطقه بوجود آمد. این جریان اگرچه نخستین بار در آرژانین تحت حاکمیت «پرون» زاده شد، اما از آنجا که در آن کشور به بازتاب قالب‌های سنتی پرداخت، امکان گسترش نیافت؛ ولی همین جریان توانست در شیلی اتحادی بین تلخناکی‌ها و شادکامی‌هایویکتور خارا کهن مردم با مسایل سیاسی روز ایجاد کرده و نواهای بسیاری را برای شعرها و آثار منظوم شاعران «پیشرو» ی منطقه، به شکلی ساده و روان و بدون محدود کردن لحن و آهنگ آنها تولید نماید.

خارا در سال ۱۹۶۹ و همزمان با سال‌های پرالتهاب آمریکای لاتین، نخستین آلبوم «سلو» ی خود را ارائه نمود و در همین سال‌ها آشنایی خارا با دیدگاه‌های سوسیالیستی، سومین تاثیر مهم را در افکار و زندگی او برجای گذاشت. مقابله هنرمندان جریان سرود نو با تبدیل شدن آمریکای لاتین به «حیاط خلوت» ایالات متحده و کوشش‌های خارا در راه آزادی و عدالت، هویتی ضد امپریالیستی به موسیقی او بخشید. خارا می‌گفت:«معتقد نیستم که خواننده انقلابی بودن صرفا مترادف با خواندن سرودهای سیاسی باشد. انقلابی‌گری یعنی نجات دادن ارزش‌های مردم از دست امپریالیزم.»

ویکتور خارادر سال ۱۹۶۹ حزب کمونیست، سوسیالیست‌ها و دیگر گروه‌های چپ شیلی ائتلافی را با نام «جمعیت مردم»(united popular) تشکیل دادند که این ائتلاف یک سال بعد با معرفی «سالوادور آلنده» به عنودان کاندیدا، وارد رقابت‌های انتخاباتی شد. خارا که تا آن زمان بیشترین فعالیت خود را در زمینه تیاتر متمرکز کرده بود، با آگاهی از محدودیت صحنه‌های نمایش در یافتن مخاطب بیشتر، و از آنجا که به واسطه موسیقی می‌توانست ارتباط گسترده‌ای با توده مردم برقرار کند، خود و گیتارش را وقف جنبش انقلابی شیلی نمود و به همراه چند هنرمند دیگر در استادیوم «شیلی» شهر سانتیاگو کنسرت بزرگی را اجرا کرد. پس از پیروزی «اتحاد مردم» در انتخابات، پربارترین روزهای خارا نیز آغاز شد. او که در فاصله سال‌های ۷۳ - ۱۹۷۰ روزانه بیست ساعت کار می‌کرد، با سفر به سراسر شیلی، کنسرت‌های بسیاری برای کارگران معدن‌ها و کارخانه‌ها، زاغه نشین‌ها، دانشجویان و دانش آموزان برگزار کرد و همچنین در مدت سه سال،ویکتور خارا: گیتارم نه برای ثروتمندان است، نه برای کاسه لیسان آنها / ترانه هایم اسکله ای است برای رسیدن به ستاره ها چهار آلبوم موسیقی نیز انتشار داد. اما در سال ۱۹۷۳ کودتای پینوشه ـ که از طرف صاحبان معادن مس و سرمایه‌داران بزرگ شیلی، با همکاری ایالات متحده سازمان یافته بود ـ شرایط دیگری بر شیلی حاکم ساخت. بسیاری از انقلابی‌های پیشرو و از جمله سالوادور آلنده در همان روزهای نخست کودتا به قتل رسیدند و بسیاری نیز بازداشت شدند. خارا نیز که در جمع دانشجویان دانشکده فنی دستگیر شده بود، به همراه بسیاری از جوانان انقلابی، به استادیوم «شیلی» شهر سانتیاگو انتقال یافت. در همان استادیوم بود که خارا آخرین سرود خود را خواند: «استادیوم شیلی» (chilie estadio) . پس از آنکه خارا این سرود را خواند، چند هزار جوان بازداشت شده در استادیوم، یکصدا آنرا خواندند و ...

آخرین آلبوم آهنگ های خارا: مانیفستخارا سیم های گیتارش را برای آرمان های انقلابی‌اش به فریاد وامی‌داشت و کودتاچیان برای مقابله با او تبر را سلاح مناسبی دیدند... فرزندان دیکتاتور پس از شکستن دست های خارا، جان او را هم در همان استادیوم گرفتند...

متن آهنگ مانیفست به شیلیایی(میدونم به درد نمیخوره ولی از translator ها میشه کمک جست!)
Yo no canto por cantar
Ni por tener buena voz
Canto porque la guitarra
Tiene sentido y razón
Tiene corazón de tierra
Y alas de palomita
Es como el agua bendita
Santigua glorias y penas
Aquí se encajó mi canto
Como dijera Violeta
Guitarra trabajadora
Con olor a primavera.

Que no es guitarra de ricos
Ni cosa que se parezca
Mi canto es de los andamios
Para alcanzar las estrellas
Que el canto tiene sentido
Cuando palpita en las venas
Del que morirá cantando
Las verdades verdaderas
No a las lisonjas Fugaces
Ni las famas extranjeras
Sino el canto de una lonja
Hasta el fondo de la tierra

Ahí donde llega todo
Y donde todo comienza
Canto que ha sido valiente
:/Siempre será canción nueva./:

فعلا
13.gif
 
مخصوصا اون آخرش که شیندلر میخواد بره و شروع میکنه گریه کردن
عماد جان محض اطلاعات بگم که این صحنه یکی از ده سکانس برتر تاریخ سینما شناخته شد .. و البته اگه ری ویوی کاربران آی ام دی بی رو بخونی فکر کنی خودت هم متوجه بشی که کمتر کسی تونسته جلوی گریه خودشو تو این صحنه بگیره اگه واقعا تو فیلم بیده باشه !
راستی بنظر من هر کس میخواد دی وی دیشو بخره با زیرنویس فارسیشو بخره چون نسبتا که چه عر کنم خیلی فیلم سطح بالاییه ....
(آخ گفتم بیده ...... بچه ها نطرتون راجع به برره ای ها چیه ؟ بنظر من مهران مدیری پیشرفت چشم گیری کرده ....... من میدوم خیلی هاتون که کلاستون به این ایرانیها نمیخوره .... میگید که این میمون بازیها چیه ولی خودتون هم میدونید که در تمام کشورهای جهان این سریالهای طنز شبانه وجود داره .... و فقط قصدش تا حدی کنایه زدتن به اون دولت .. و البته سرگرم کردن مردم برای ساعتی هست ....... که فقط یک ساعت در روز هم که شده آدم بدبختی هاش یادش بره .. بخصوص تو ایران .........
این روستای برره ی بنظر من بهترین تمثیل برای شاید 70-80 درصد مردم ماست . بی کسی برنخوره ها ... یه واقعیته ........
این نظر من بود .... نظر شما چیه ؟؟؟ )
 
این روستای برره ی بنظر من بهترین تمثیل برای شاید 70-80 درصد مردم ماست . بی کسی برنخوره ها ... یه واقعیته ........
این نظر من بود .... نظر شما چیه ؟؟؟ )

تا حدودی موافقم . نه اینطور که یه کم حجیم شده هست اخلاقیاتشون ولی تا حدودی زیادی عاداتیه که بین خود ما هم هست .
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or