Movie Center

فیلم کرش با زیر نویس فارسی هست من تازه گرفتم خیلی عالیه
راستی من چند تا فیلم قدیمی دارم که روی نوارهای وی اچ اس هست می خواستم ببینم چطوری میتونم روی هاردم منتقل کنم.
 
--------------- ليست ترين ها --------------


بهترين فيلم = Crash
بهترين فيلم ايراني = بيد مجنون
بهترين كارگرداني = Paul Haggis
بهترين فيلمنامه = Crash
بهترين بازيگر نقش اول مرد = Philip Seymour Hoffman
بهترين بازيگر نقش اول زن = Hillary Swank
بهترين بازيگر مكمل مرد = George Clooney
بهترين بازيگر مكمل زن = Charlize Theron
بهترين صدا برداري = King Kong
بهترين صداگذاري = King Kong
بهترين فيلمبرداري = Batman Begins
بهترين موسيقي متن = Crash
بهترين تدوين = Crash
بهترين جلوه هاي ويژه= King Kong
بهترين فيلم معنا گرا = Broken Flowers
بهترين فيلم كمدي يا موزيكال = Walk the Line
بهترين فيلم عاشقانه = closer
بهترين فيلم اكشن و ماجرايي= Constantine
بهترين فيلم ترسناك = SAW 2
بدترين فيلم = Alone In The Dark



--------------------------

داوران : kelark , Mehdi_18 , parham_safa , Taher , PC
 
خوب بهزاد جون

این داستان کرش خیلی جالبه و نمیشه زیاد روش مانور داد

چون اینکه مزه فیلم میره

برای همین من مختصری از روند داستان رو میگم ( اون چیزی که از فیلم متوجه شدم )

Crash


داستان یکی از شهرهای امریکا رو نشون میده در یک روز

داستان این طوری شروع میشه که یه نفر مرده و الان هم پلیس رفته سر جنازه طرف و بعدش

میزنه یک روز قبل و بدون هیچ پس زمینه قبلی فیلم شروع میشه

فیلم این طوریه که داستان چند تا خانواده و افراد یک جامعه رو نشون میده که در طول یک روز

با این جهان به این بزرگی و به این پر جمعیتی در عین حال چقدر با هم در تعامل و برخورد هستند

و از اول فیلم تا اخر فیلم تمام شخصیت ها یک جوری حوادث زندگیشون کامل به اون یکی مربوط

میشه . حالا توی این از چند شخصیت جامعه استفاده شده که به عنوان مرجمع یک جامعه بزرگ حساب میشند

که یکی از اونها یک خانواده ایرانی هستند که یک مغازه ( سوپر مارکت ) توی یکی از محله های این شهر دارند

شخصیت دیگه دوتا پلیس زن و مرد هستند که شخصیتشون توی طول فیلم برام یه خورده گیج کننده بودش

دوتا شخصیت پلیس مرد هستند که به نظرم بخش عمده فیلم رو داشتند

که یه برخورد مستیقم نه چندان جالب به دوتا زن و شوهر داشتند که یک طوری زندگیشون رو خراب کردند

دو تا دوزد هستند که باعث چند تا عامل بسیار زیبا توی فیلم میشه

و دوتا زن و شهر چینی ( یا ژاپنی ) هستند که بازم برای من یه خورده مشکل بود درک این دو شخصیت

و یک شخصیت مرد هستش که تعمیر کاره به همراه خانوادش هستش و یه بروخورد داره با اون ایرانیه که واقعا اوج فیلم هستش

شخصیت های دیگه هم هسنتد که باید دید ولی اصلی کاری هاشون همین ها بودند

که توی ذهنم بودش

+++++++++++++++++++++++++

من به این فیلم کرش ایمان دارم چون خودم چیزی رو دیدم که واقعا اون موقعه دهنم باز مونده بودش

میخواستم برای اون شخص توضیح بدم که چی شده ولی گفتم شاید طرف حالیش نشه همچین چیزی

دیگه اگه مشکلی کمو کساتی داره به بزرگی خودتون ببخشید
 
نوشته شده توسط PC:
--------------- ليست ترين ها --------------


بهترين فيلم = Crash
بهترين فيلم ايراني = بيد مجنون
بهترين كارگرداني = Paul Haggis
بهترين فيلمنامه = Crash
بهترين بازيگر نقش اول مرد = Philip Seymour Hoffman
بهترين بازيگر نقش اول زن = Hillary Swank
بهترين بازيگر مكمل مرد = George Clooney
بهترين بازيگر مكمل زن = Charlize Theron
بهترين صدا برداري = King Kong
بهترين صداگذاري = King Kong
بهترين فيلمبرداري = Batman Begins
بهترين موسيقي متن = Crash
بهترين تدوين = Crash
بهترين جلوه هاي ويژه= King Kong
بهترين فيلم معنا گرا = Broken Flowers
بهترين فيلم كمدي يا موزيكال = Walk the Line
بهترين فيلم عاشقانه = closer
بهترين فيلم اكشن و ماجرايي= Constantine
بهترين فيلم ترسناك = SAW 2
بدترين فيلم = Alone In The Dark



--------------------------

داوران : kelark , Mehdi_18 , parham_safa , Taher , PC


سلام اقا حسین گل

به نظرم چند چیز کم داره

بهترین طراحی لباس بهترین کارگردانی هنری و بهترین گریم و بهترین انیمیشین

ولی با این وجود بازم ممنون از شما اقا پرهام ، اقا میلاد ، اقا طاهر عزیز و مهدی جان گل
 
نوشته شده توسط mohsen:
یکی ما رو تحویل بگیره فکر کم یه سوال پرسیدم

سلام محسن جان

شما میتونی به وسیله یه ویدئو و یک کارت کبچیر میتونی اون رو وارد کامپیوتر کنی

البته اگه کارت کبچیر داری
 
نه ندارم اما می خوام تهیه کنم البته ببخشید که اینجا میگم اما می خواستم ببینم از این کپچر ها که تی وی کارت هم هست بدرد می خوره یا نه؟
 
نوشته شده توسط mohsen:
نه ندارم اما می خوام تهیه کنم البته ببخشید که اینجا میگم اما می خواستم ببینم از این کپچر ها که تی وی کارت هم هست بدرد می خوره یا نه؟

تا اون جایی که من اطلاع دارم کبچیر تی وی زیاد جالی نیست

چون خودم یه دونه داشتم

بهرته یه اسنازی کبچیر بگیری که یکی از دوستانم خریده 85 تومان بستگی به قدرت و مدل

و کیفیتش قیمتش خیلی بالا و پایین میشه اگه بخوای میتونم یه سوالی کنم و یه چرخی توی

نیت بزنم
 
فيلم كرش رو ميگي ديگه ؟
كجاش بد بود ؟ وقتي كه شيرين بر ميگرده ميگه : هنوز فكر ميكنن ما عرب هستيم و هنوز فرق فارس و عرب رو نميفهمن ( نقل به مضمون). به خاطر همين يه جمله بايد بري كلاهت رو بندازي هوا ! بقيه ي چيزهايي هم كه در مورد يه ايراني نشون داد همه ش حقيقت بود. اينكه يه نويسنده ي آمريكايي اين شناخت رو از يه ايراني داشته باشه و تو متني كه نوشته، اثري از تصورات غلط و غير حقيقي در مورد ايراني ها ديده نشه، خيلي خيلي ارزشمنده ...
همین که میزنه اون دختر بچه رو میکشه ( هر چند که به صورت اتفاقی هم بود ) تاثیر مخربش رو در ذهن بیننده مبزاره. بخصوص که از قبل هم اون دختر رو به عنوان یه بچه معصوم و بی گناه نشون داده بود.
 
تقدیم به همه فیلم دوستان این تاپیک


داستان اسکار: از آغاز تا کنون

با وجود همه دگرگونی هايی که در 77 سال گذشته در صنعت فيلم پيش آمده، جايزه اسکار همچنان پابرجا مانده است.از اواخر دهه 1920 و ورود صدا به سينما تا قرن 21 و استفاده از تصاويری که به کمک کامپيوتر توليد شده، دهه های متمادی شاهد پيدايش و از ميان رفتن سبکهای گوناگون بوده اند. هاليوود پيوسته سلطه خود را بر عالم خيال حفظ کرده و بر فيلمهای اروپايی، بريتانيايی و هندی - که البته تماشاگران خود را داشته اند – سايه افکنده است.ستارگان هاليوود نيز از نخستين بازيگران جهانی در دهه 1930 تا ستارگان شکوهمند دهه 1950 و چهره های پر زرق و برق دهه 1970 و بازيگران امروزی که روابط شان موضوع بحث رسانه هاست دستخوش تغيير های بسياری شده اند. در تمام اين سالها، جايزه اسکار نشان دهنده وضعيت کلی سينما بوده و به عنوان پاداشی به فيلمها، بازيگران و کارگردانانی که دستاوردهای پايداری داشته اند اهدا شده است. حتی هرگاه که آکادمی از يکی از اين نشانه ها غافل مانده، باز هم معيارهای مفيدی برای درک روندهای جاری در صنعت فيلم در اختيار مورخان گذاشته است.
****************************************دهه های 1920 و 1930
اسکار همزمان با ورود صدا به سينما پا به عرصه گذاشت. البته اين جايزه تا سال 1939 رسما نام اسکار را بر خود نداشت. با ورود صدا، استوديوهای فيلمسازی آمريکا بر صنعت فيلم مسلط شدند و آغاز عصر طلايی هاليوود را نويد دادند. با پيدايش فناوری تکنی کالر، بيشتر فيلمها به صورت رنگی فيلمبرداری شدند. اولين مراسم اسکار يا در واقع جايزه آکادمی در سال 1929 در کنار يک مراسم شام رسمی در تالار "بلاسام" يا همان "شکوفه" روم هتل روزولت هاليوود برگزار شد.
بت ديويس
فيلم بالها با داستانی درباره دو خلبان آمريکايی که هردو عاشق يک دختر می شدند، جايزه بهترين فيلم را برد و اميل يانينگز برای بازی در فيلم جسم يا همه تن جايزه بهترين بازيگر مرد را دريافت کرد. جنت گينور برای بازی در فيلم آسمان هفتم جايزه بهترين بازيگر زن را گرفت. سال 1930 شاهد پا به عرصه گذاشتن نخستين ستارگان جهانی بود: اسپنسر تریسی، کلارک گيبل، بت ديويس و کاترين هپبورن همه برای نخستين بار جايزه گرفتند و هر چهار تن بعد ها در دهه های بعد نيز برنده جايزه اسکار شدند.نخستين کارگردان- ستاره ها نيز رفته رفته وارد ميدان شدند. فرانک کاپرا در اين دهه سه بار (از جمله برای فيلم يک شب اتفاق افتاد) جايزه برد و جان فورد نيز اولين اسکار از چهار اسکار بهترين کارگردانی را در همين دهه برای فيلم خبرچين گرفت.

کلارک گيبل
در دهه 1930 دو فيلم کلاسيک از دو فيلم برنده جايزه شکست خوردند. در سال 1932 وداع با اسلحه با شرکت گری کوپر و آلن هيز جايزه را به سواره نظام باخت و فيلم صفحه اول با شرکت پت اوبراين نيز در سال 1930 – 31 در برابر فيلم وسترن سيمارون که برنده جايزه شد، ناکام ماند. در سال 1935 فيلم يک شب اتفاق افتاد به کارگردانی فرانک کاپرا نخستين فيلمی بود که پنج جايزه بهترين کارگردانی، بهترين بازيگران زن و مرد، بهترين فيلم و بهترين فيلمنامه را يکجا برد. داستان روزنامه نگاری که عاشق خانمی می شود که وارث ارثيه هنگفتی است اما از خانواده اش گريزان است، جايزه بهترين بازيگر مرد را برای کلارک گيبل به ارمغان آورد. در همان سال يکی از بزرگترين پيشگامان سينما، ديويد وارک گريفيث که "به مردی که هاليوود را اختراع کرد" شهرت داشت جايزه ويژه آکادمی را برد. گريفيث پيشگام ابداع و استفاده از بسياری از فنون داستانگويی در سينما بود و يکی از نخستين آثار کلاسيک سينما موسوم به تولد يک ملت را در سال 1915 کارگردانی کرد.

***********************************
دهه 1940
سينما همچنانکه از نظر اندازه و اهميت رشد می کرد، تعداد ستارگانش نيز رو به فزونی بود.اينگريد برگمان در اين دهه چهار بار نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگر زن شد و سرانجام در سال 1944 اين جايزه را برای ايفای نقش در فيلم چراغ گاز گرفت.لارنس اوليوير بازيگر تئاتر بريتانيا با موفقيت به هاليوود راه يافت و شش بار نامزد دريافت جايزه بهترين بازيگری و بهترين کارگردانی شد. جيمز استوارت نيز که جمعاً پنج بار نامزد دريافت جايزه اسکار شد، سه بار در اين دهه نامزد شد و در سال 1940 جايزه اسکار را برای بازی در فيلم داستان فيلادلفيا برد.

اينگريد برگمان و همفری بوگارت از محبوبترين بازيگراندهه چهل بودند. نمايی از کازابلانکا
به روايتی غولهای پيشگام سينمای آمريکا، فرانک کاپرا، بيلی وايلدر، جان فورد و اورسن ولز قويترين آثار خود را در اين دهه خلق کردند.
جيمز استوارت نيز که جمعاً پنج بار نامزد دريافت جايزه اسکار شد
در سال 1940 فيلم بربادرفته بيشتر جوايز اصلی اسکار را درو کرد. در حاليکه اين فيلم هنوز يک اثر کلاسيک به شمار می آيد، کارگردانش ويکتور فلمينگ در بوته فراموشی مانده است. در سال 1941 رقابت بر سر جايزه بهترين فيلم ميان فيلمهای خوشه های خشم، ربکا، داستان فيلادلفيا و ديکتاتور بزرگ بسيار فشرده بود.ربکای هيچکاک جايزه را برد؛ اما از آنجا که جايزه بهترين فيلم هميشه به تهيه کننده داده می شود، دست خود هيچکاک هرگز به جايزه اسکار نرسيد.در رقابت بر سر جايزه بهترين کارگردانی جان فورد از هيچکاک پيش افتاد. هيچکاک انگليسی چند بار ديگر نيز نامزد اسکار شد اما به آن دست نيافت.
هيچکاک چند بار ديگر نيز نامزد اسکار شد اما به آن دست نيافت
در سال 1942 والت ديزنی جايزه ايروين تالبرگ موسوم به جايزه دستاورد تمام عمر را گرفت. اين همان سالی بود که پروژه شخصی او، فانتازيا، شکست سختی خورد و ديزنی اشک ريزان از عدم توفيق آن در گيشه خبر داد. بازی روزگار اين است که امروز فانتازيا را يک اثر کلاسيک سينمای کارتونی می شناسند. مراسم اسکار سال 1942 يکی از بحث انگيزترين مراسم در نوع خود بود. دره من چه سبز بود به کارگردانی جان فورد اسکار بهترين فيلم را برد و همشهری کين اورسن ولز را ناکام گذاشت. فورد در زمينه بهترين کارگردانی هم اورسن ولز تازه کار را از جايزه محروم کرد. برخی استدلال می کند که اين بزرگترين بی عدالتی در تاريخ اسکار بود.
********************************
دهه 1950
اين دهه تحت تاثير نام تعدادی از بزرگترين کارگردانانی که به سينما شکوه بخشيده اند قرار داشت. ديويد لين، آلفرد هيچکاک، اليا کازان، جان هيوستن و جان فورد، همه شاهکارهای خود را در دهه پنجاه آفريده اند.

کاترين هپبورن با چهار اسکار پر افتخارترين بازيگر تاريخ سينما از نظر آکادمی است
اين همان دهه ای بود که شاهد نمايش سرگيجه، پل رودخانه کوای، در بارانداز، اتوبوسی به نام هوس و قايق افريکن کوئين (مشهور به ملکه آفريقايی) بود. مارلون براندو، يکی از تيزهوش ترين ستارگان هاليوود در دهه پنجاه بر پرده درخشيد. او پنج بار نامزد دريافت اسکار شد اما برای دريافت اسکار می بايست تا سال 1954 که بخاطر بازی در فيلم در بارانداز جايزه گرفت منتظر اسکار می ماند. کاترين هپبورن که دوبار هم در دهه های 30 و 40 نامزد دريافت اسکار شد بود سه بار هم در دهه 50 نامزد شد و چهار بار در دهه 60 و برای آخرين بار در سال 1982 نامزد اسکار شد.هپبورن در مجموع دوازده بار نامزد اسکار شد و چهار بار به اين جايزه دست يافت که هنوز هيچ بازيگری به اين رکورد دست نيافته است. جذابيت و محبوبيت هيچ بازيگر زن ديگری به اندازه او طولانی نشد و هيچ زنی هم به اندازه او در مراسم اسکار سالهای مختلف موفقيت کسب نکرد.
مارلون براندو نخستين اسکارش را برای فيلم در بارانداز بدست آورد
وجه غالب فيلمهای اين دوره ترکيبی از شگفت انگيزی و مسخرگی بود. با اين حال آکادمی در سال 1951 جايزه بهترين فيلم را – به درستی - به همه چيز درباره ايو و در سال 1955 به از اينجا تا ابديت اعطا کرد.اما در سال 1952 که اسکار بهترين فيلم به يک آمريکايی در پاريس داده شد (آنهم در برابر اتوبوسی به نام هوس) و در سال 1957 که اسکار را به دور دنيا در هشتاد روز دادند، آکادمی آشکارا به خطا رفته بود.در سال بعد از آن هم همين اتفاق افتاد. وقتی اسکار بهترين فيلم را به بزرگترين نمايش روی زمين دادند حتی مری پيکفورد که مجری برنامه بود، موقع اعلام نام فيلم برنده کاملا جاخورده بود.

باقیشو بعدا می ذارم
 
سلام
همین که میزنه اون دختر بچه رو میکشه ( هر چند که به صورت اتفاقی هم بود ) تاثیر مخربش رو در ذهن بیننده مبزاره. بخصوص که از قبل هم اون دختر رو به عنوان یه بچه معصوم و بی گناه نشون داده بود.
اگر دقت کرده باشی . فهمیدی که فشنگها مشقی بودن و اون دختر چیزیش نشد .
عکسالهل اون ایرانی هم از نظر نویسنده کاملا منطقی هست .
تازه بعد از این اتفاق هست که ایمان اون ایرانی که متزلزل هم شده دوباره قوت میگیره .
سلام.
ببخشید میشه درباره ی فیلم کرش یه توضیحی بدین که اصلا داستانش چیه؟؟؟
با زیرنویس گیر میاد؟؟
امین خدا خفت کنه
45.gif

نصف صفحات این تاپیک درباره فیلم crash هست .
حالا تو اومدی میگی دربارش توضیح بدین ؟
=====
بهزاد دستت درد نکنه .
 
******************************دهه 1960
در همان حال که آمريکا با راه پيمايی های هواخواهان آزاديهای مدنی و ترور جان اف کندی در حال دگرگونی بود، هاليوود هم - هرچند به آهستگی - داشت تغيير می کرد.در سال 1968 برنده اسکار بهترين فيلم، يعنی در گرمای شب و نامزدهای دريافت اين جايزه يعنی بانی و کلايد و گراجوئت نشان دهنده آمريکايی هشيارتر و با آگاهی سياسی بيشتر بودند. آمريکايی که قرار بود در دهه 1970 متحول شود. اسپنسر تريسی با سه بار نامزد شدن برای اسکار در اين دهه دوام کار حرفه ای اش را به اثبات رساند و در همان حال بت ديويس و کاترين هپبورن همچنان ستاره های محبوبی بودند.
بن هور نخستين فيلمی بود که به يازده اسکار دست يافت
يکی از موفقترين فيلمهای اين دهه بن هور بود که در سال 1960 با بردن 11 جايزه اسکار رکورد های قبلی را شکست و به مفهوم "فيلم عظيم حماسی" برنده جايزه اسکار معنی داد. بعدها فيلمهايی مانند رقصنده با گرگها، دلاور و گلادياتور از همين الگو پيروی کردند. در سال 1964 سيدنی پواتيه اولين بازيگر سياهپوستی بود که جايزه اسکار بهترين بازيگری را ( به خاطر بازی در فيلم سوسنهای مزرعه) گرفت. بازيگر سياهپوست بعدی که اسکار گرفت دنزل واشينگتن بود که اين جايزه را سه دهه بعد از آن برد.
ان بنکرافت و داستين هافمن در فيلم گراجوئت
در سال 1967 آکادمی سرانجام مشکل اعطای جايزه اسکار به آلفرد هيچکاک را با دادن جايزه دستاورد تمام عمر حل کرد. اين تنها باری بود که دست هيچکاک به مجسمه اسکار خورد. او فقط زير لب گفت: "ممنون!" و از صحنه پائين آمد.در دهه 60 موزيکالها هم محبوب بودند. داستان وست سايد، بانوی زيبای من ، آوای موسيقی ( در ايران: اشکها و لبخندها) و اوليور اسکار بهترين فيلم را گرفتند. در سال 1969 آکادمی يک بار ديگر نشان داد که برخی از تصميم هايش در دراز مدت اعتبار ندارد.2001: اديسه فضايی ( در ايران: راز کيهان) استنلی کوبريک که اينک يکی از تاثيرگذارترين فيلمهای تاريخ سينما به شمار می آيد هم در رشته بهترين فيلم و هم در زمينه بهترين کارگردانی ناديده گرفته شد. در عوض جايزه بهترين فيلم را به فيلم اوليور و اسکار بهترين کارگردانی را به کارول ريد دادند.
**********************************دهه 1970
سالهای 1970 برای فيلمسازان آمريکا دهه تجربه های بزرگ بود. فيلمسازان آمريکايی در اين دهه تعدادی از بهترين فيلمهای آمريکايی را ساختند. نسل جديدی از فيلمسازان جوان آمريکايی مانند مارتين اسکورسيزی، ويليام فريدکين، فرانسيس فورد کاپولا، استيون اسپيلبرگ، نورمن جيوسون و سيدنی پولاک در اين دهه پا به عرصه فيلمسازی گذاشتند.

مارلون براندو برای بازی در پدرخوانده دومين اسکارش را کسب کرد

در سال 1972 به چارلی چاپلين هم يک اسکار افتخاری دادند. بسياری لحظه دريافت جايزه او را عاطفی ترين لحظه در تاريخ اسکار ناميدند

در سال 1972 به چارلی چاپلين هم يک اسکار افتخاری دادند. بسياری لحظه دريافت جايزه او را عاطفی ترين لحظه در تاريخ اسکار ناميدند.چارلی بيست سال پيش از آن، هنگامی که رفتار سياسی او زير ذره بين قرار گرفت از آمريکا رفت و هنگامی که در سال 1972 برای دريافت جايزه اسکار برگشت طولانی ترين کف زدنها در حاليکه همه به پا ايستاده بودند، در انتظارش بود.تقريبا تمام فيلمهای بزرگ برنده اسکار اين دهه مانند پدرخوانده قسمت اول و دوم و پرواز برفراز آشيانه فاخته، (در ايران: ديوانه ای از قفس پريد) منهای چند استثنا هنوز در زمره فيلمهای کلاسيک هستند.در سال 1974 فيلم نيش (با بازی پل نيومن و رابرت ردفورد) با پشت سر گذاشتن ديوارنگاريهای آمريکايی و جن گير برنده اسکار شد و سه سال بعد، راکی سيلوستر استالونه با پشت سرگذاشتن راننده تاکسی مارتين اسکورسيزی و همه مردان رئيس جمهور آلن جی پاکولا جايزه بهترين فيلم و بهترين کارگردانی (جان آويلدسون) را برد.جنگ ستارگان، (جورج لوکاس) موفق ترين فيلم اين دهه در سال 1978 هفت جايره اسکار را در رشته های فنی برد اما جايزه اسکار بهترين فيلم و بهترين کارگردان را به آن ندادند.
*******************************
دهه1980
فيلمهای بزرگ نامزد اسکار در اين دهه به خوبی فيلمهای دهه 1970 نبودند. در اين دهه فيلمهای احساساتی مانند رانندگی برای خانم ديزی، دست و دل باز، (Rain Man( دختر شاغل، و کنار برکه طلايی نامزد اسکار شدند. اما فيلمهای خوبی مانند گمشده،عين جنس، رنگ ارغوانی، جوخه، فرزندان خدايی کهتر،اميد و جلال، و می سی سی پی می سوزد هم که ترکيبی از يک حس تاريخی و وجدان اجتماعی را بازتاب می دادند نيز در ميان نامزدهای اسکار ديده می شد.

مريل استريپ که در مجموع دوازده بار نامزد اسکار شده، از موفقترين بازيگران زن دهه 1980 بود
سال 1981 يک تجديد حيات کوچک هم برای سينمای بريتانيا بود. ارابه های آتش در هفت رشته نامزد شد و چهار جايزه اسکار را برد. سال بعد از آن، گاندی در 11 رشته نامزد شد و هشت جايزه را برد.
رين من برای داستين هافمن دومين اسکار را به ارمغان داشت
ارابه های آتش فيلم محبوب سال 1981 يعنی فيلم سرخهای وارن بيتی که در 12 رشته نامزد اسکار شده بود اما تنها سه جايزه برد را تحت الشعاع قرار داد. يکی از اين سه جايزه، اسکار بهترين کارگردانی بود. دو تن از مهمترين بازيگران اين دوره، مريل استريپ و داستين هافمن برای بازی در فيلم کريمر عليه کريمر اسکار گرفتند.استريپ که بعد از کاترين هپبورن موفقترين بازيگر برنده اسکار است، در اين دهه پنج بار ديگر هم نامزد دريافت جايزه شد.هافمن در سال 1983 برای فيلم توتسی نامزد شد و در آغاز دهه 1990 دومين اسکار بهترين بازيگری را برد.اين دهه با اين اتفاق ناميمون آغاز شد که درام خانوادگی رابرت ردفورد به نام مردم معمولی، اسکار بهترين فيلم و بهترين کارگردانی را از چنگ شاهکار مارتين اسکورسيزی به نام گاو خشمگين درآورد.
جک نيکلسون با سه جايزه اسکار محبوب ترين بازيگر مرد آکادمی است
در سال 1984 فيلم شرايط مهرورزی پنج جايزه اسکار از جمله سه جايزه برای جيمز بروکز به عنوان کارگردان، تهيه کننده و نويسنده را درو کرد. چنين موفقيتی را تنها چهار کارگردان ديگر داشته اند: لئو مک کری در سال 1944، بيلی وايلدر در سال 1960 ، فرانسيس فورد کاپولا در سال 1974 و جيمز کامرون در سال 1997.در سال 1981 رابرت دنيرو که چهار بار نامزد اسکار بهترين بازيگری شده بود سرانجام اسکارش را برای بازی در چهارمين فيلمی که با مارتين اسکورسيزی کار کرد برای ايفای نقش جيک لاموتای مشتزن در فيلم گاو خشمگين گرفت.جک نيکلسون همچنان محبوب آکادمی بود و اولين بازيگری بود که بعد از دريافت اسکار بهترين بازيگر (در سال 1976 برای فيلم پرواز بر فراز آشيانه فاخته) در سال 1984 (برای فيلم شرايط مهرورزی) اسکار بهترين بازيگر نقش مکمل را گرفت.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or