اول برم سراغ غمانگیزترین صحنه سریال و یکی از تأثیرگذارترین صحنههای کل آثار کمیکی که بدجوری اشک من رو درآورد.
حتی همین الآن که دوباره دیدمش هم به فنا رفتم.
صحنه برمیگرده به آخر اپیزود پنجم که از ۳،۴ دقیقه قبلش رو گذاشتم تا اون لحظه:
--------------------
سریال پُر از ایستر اگ و Cameoهای جالب بود و تا قبل از اپیزود آخر، ۲،۳ تا از شخصیتهای معروف مارول رو ملاقات کردیم، در حد خیلی کوتاه. یعنی مثلاً روگ میره پیش کاپیتان آمریکا و چند دقیقه صحبت میکنه و بعد هم با عصبانیت، سپر حاجآقا رو پرت میکنه جایی که عرب نی انداخت!
یا مثلاً مورف (یکی از شخصیتها که قابلیت تغییر قیافه داره) پنج ثانیه به هالک تبدیل میشه!
یکی از جالبترین موارد هم توی سکانسی اتفاق میافته که مگنیتو گند میزنه به مغناطیس کره زمین و جریان الکتریسیته توی کل دنیا از بین میره. یه سری از شخصیتهای مثبت و منفی رو توی نقاط مختلف دنیا میبینیم که هرکدوم فقط ۲،۳ ثانیه میان و توی یه حالت صامت و بدون هیچ دیالوگی، این صحنه عجیب رو میبینن. یکی از اونها هم اسپایدرمن هست که داره برای خودش تار میزنه و یه دفعه از دیدن این صحنه تعجب میکنه، بدون هیچ دیالوگی!
واقعاً صحنه جالبیه و طراحی ایشون هم برگرفته از سریال انیمیشنی دهه ۱۹۹۰ هست، چون داستان توی اون زمان میگذره.
توی اپیزود آخر، تعداد این شخصیتهای مارول خیلی بیشتر میشه و اونها رو توی لحظات کوتاه میبینیم و باز جالبترین مورد برای اسپایدرمن هست که طرفدارهای ایشون رو کلی ذوقزده کرد!
من اون مجموعه رو کامل ندیدم، ولی جزو محبوبترین کارهای مارول توی دهه ۱۹۹۰ بوده، با پایانی که یه جورایی نیمهتمام موند. گویا مری جین از یه جایی به بعد گم و گور میشه و نمیدونم میافته توی دنیاهای دیگه و از این بحثها، تا اینکه بالاخره توی قسمت آخر پیتر پارکر میفهمه که مری جین کجاست و میخواد بره سراغش. ولی این داستان هیچوقت به تصویر کشیده نمیشه و سریال همونجا تموم میشه و ملت افسردگی میگیرن که خب آخرش چی شد؟!
حالا بعد از ۲۶ سال، توی قسمت آخر X-Men 97 و در حالی که دنیا در معرض نابودیه و شخصیتهای مختلف مارول رو توی یه حالت شوک و حیرت میبینیم و بروبچ X-Men توی فضا دارن تلاششون رو میکنن، یکی از این شخصیتهای روی زمین پیتر پارکر هست که در کنار مری جین داره از توی مغازه اخبار رو دنبال میکنه! یعنی بالاخره طرفدارهای اسپایدرمن بعد از سالها دیدن که این دو مرغ عشق به همدیگه رسیدن و خیالشون راحت شد!
--------------------
گذشته از شخصیتهای مثبت و خاکستری، دو تا ویلین اصلی داستان هم خیلی خوب بودن. Mister Sinister که توی سری قبلی حضور پررنگی داشت و اینجا هم خیلی جالب بود، ولی اصل ماجرا Bastion بود که غوغا کرد!
یه ویلین به شدت جذاب با گذشته جالب و صدای سـکسی(!) که تکتک لحظات حضورش توی سریال دیدنی بود. مخصوصاً اواخرش که قدرت بیشتری پیدا کرد و تغییر قیافه داد و بعد از زد و خورد با بروبچ X-Men، این شکلی شده بود:
برای فصل بعد هم باید منتظر بازگشت Apocalypse باشیم. هم حالت امروزی ایشون و هم حالت جوونش که توی ۵۰۰۰ سال پیش و وسط بیابونهای مصر با یه سری از شخصیتهای X-Men مواجه میشه و اون موقع اسمش En Sabah Nur بوده.