خب من یه هفته ای از اتمام بازیم میگذره و کمی هیجاناتم فروکش کرده میخوام با دید منصفانه تری به الدن رینگ نگاه کنم.
۱. بازی قطعا سرگرم کننده هست. برای هرکی که حوصله کنه و قدم به قدم رو شخم بزنه کلی اتفاقات ریز و درشت داره که درگیر کنه. وقتی وارد بازی میشین میتونین به هر سمتی خواستین برید، دیگه کمتر با عبارت هایی مثل (opens from other side) مواجه میشید. اسبی در اختیار دارین که از روی اکثر موانع میپره، سریع هست و با چهارپا میتونید فرار کنید از مهلکه. این رو ازین بابت گفتم که سوای داستان اصلی بازی، دنیای پویا و زنده ای رو شاهدین که بخش عمده ای از ماجراجویی هاش در گوشه و کنارها و محیط های باز میتونه دنبال شه. در دل این دنیای بزرگ بازی، لوکیشن های مشخص و بسته تری رو شاهدیم که خط داستانی اونجا به پیش میره. توصیفش مثل رابطه ی زمین و خورشیده که محیط های بسته تر که برای داستان طراحی شدن رو میشه چپوند تو دنیای وسیعتری که برای لول آپ و گشت و گذار طراحی شدن.
۲. تنوع محیطی بازی بیداد میکنه. جنگل های انبوه، روز شب، باد، باران، مه، برف، آتیش و.. . معماری های بسیار زیبا و جزئیات خیلی زیاد محیط های سربسته. چرخه روز و شب بسیار طبیعی تر پیش میره. حتی بنظرم از red dead 2 هم منطقی تر هست چرخش شبانه روز در بازی.
۳. داستان بازی رو الان وقتی بهش نگاه میکنم، در قیاس با سری سولز، بنظرم شفافیت بیشتر و ابهامات کمتری رو شاهدیم. روابط رو بتونین پیدا کنین بین شخصیت ها، بیشتر معماها حل میشه. چیزایی که از دست بره هم جوری نیس که سختی زیادی در پیدا کردن جای درستش در پازل داستانی داشته باشید. کانسپت مشخص هست والبته تکراری (برقراری نظم در دنیایی پر آشوب) و تنها چیزی که باقی میمونه پیدا کردن دلایل آشوب و راه های برقراری نظم هست. در قیاس با سری دارک سولز، نمره کمتری به الدن رینگ میدم. در داستان سری سولز بخصوص نسخه اول و سوم شاهد نکات ریز و درشت بسیار بیشتری بودیم و البته این رو هم نمیشه نادیده گرفت که دنیای الدن رینگ بنظر میرسه هنوز داستان برای گفتن داشته باشه. دنیای این بازی پتانسیل زیادی برای DLC های متعدد داره. افزون اینکه سری سولز داستانش رو در سه نسخه تعریف کرد و الدن رینگ یک تنه در حال داستان سرایی هست و این باعث میشه نمره ای که در مقایسه با سولز کم کردم ازش رو مجدد برگردونم بهش.
یک مسئله که بشخصه اذیتم میکنه، کمبود شخصیت های بیاد موندنی در الدن رینگ هست.
از NPCهایی که کاری بهمون ندارن تا باس فایت نهایی، پلات بازی به نحوی چیده میشه که عمق روابطی که در دارک سولز داشتیم رو با شخصیت های این نسخه شاهد نیستیم یا حداقل من چنین ایمپرشنی نگرفتم از کارکترها. من هنوز نحوه شروع مبارزه با Abyss Watchers، Lorian & Lothric و Smough & Ornstein و Artorias وNameless King و.... رو یادم میاد موهای تنم سیخ میشه. میبینین؟ هرچی به دارک سولز فکر میکنم، شخصیت های بیادموندنی بیشتری سرازیر میشن تو ذهنم ولی در NG+ الدن رینگ کار به جایی رسید که اسکیپ میکردم اینتروی مبارزه با بعضی باس ها رو. کاش دانجن های کمتر و با کیفیت تری میداشت.
مورد دیگه اینکه خیلی باس و مینی باس تکراری شاهدیم.
دوبار با Moghwyn، دوبار با Ancestral و چندبار با Wyvern چندبار با Crystalines و همینطور چند باس دیگه.. حتی سه باس فایت نهایی منجر به پایان بازی برای من اونقدر Such a Wow نبودن علی الخصوص باس آخر که نه از بعد طراحی و نه از بعد پلات اثر آنچنان زیادی روم نداشت. یه جورایی وسعت بازی، بنظر میاره که یه جاهایی دیگه خسته شدن طراحان باس ها و با یک کپی پیست ساده سر و ته رو هم آوردن. در کل از بعد داستان الان که به بازی نکاه میکنم، نمیتونم مجاب شم که ارضاکننده بوده برام ولی با این وجود، بهش کمتر از ۹ از ۱۰ نمیدم در این بخش.
بعد از تکمیل مپ بازی، از دور که نگاه میکردم در تمام جهات جغرافیایی Grase Site ریخته بود. یه سری نکات دیگر هم بود که دیگه حوصله نوشتن و خوندن نیس
با تمام این نکات، همچنان معتقدم نمره کاملا درستی در متا برای بازی شاهدیم و خداروشکر که شرایط تجربه ی دستپخت جدید میازاکی دوست داشتنی بار دیگر برام در این دنیای آشفته ی امروز فراهم شد.. ۹.۵ از ۱۰.