خب من هم بالاخره پس از تلاش های فراوان بازی رو تموم کردم (خسته نباشم ) و تمام این 15-20 صفحه ی قبل رو هم خوندم ولی با این وجود هنوز داره از مغزم دود بلند میشه
من کلا این قضیه ی شاخه ای بودن دنیا های موازی برام قابل درک نیست. اصلا نمیتونم این مسئله رو حذف کنم که چرا با کشتن یک بوکر قبل از غسل کردن تمام کامستاک ها و الیزابت ها از بین رفتن ؟! خب شاید یه بوکر دیگه تو یه دنیای دیگه باز غسل رو قبول میکرد و کامستاک میشد. اگر کسی این مورد رو تونسته هضم کنه خواهشا به زبون ساده بگه ما هم بفهمیم
دوستانی که فرینج رو دیدن این پارادوکس رو بهتر درک میکنن. تو فرینج هم پیتر تو یکی از دنیا های موازی تو بچگی میمیره ولی تو اون یکی دنیا والتر نمیذاره بمیره و اون رو به دنیای خودش میاره.
به عبارت دیگه هر فرد تو هر دنیا بر اساس انتخاب های خودش یا دیگران سرنوشتش عوض میشه و مرگ و زندگیش و همینطور مسیر زندگیش ربطی به دنیا های دیگه نداره. مثلا آقای X تو دنیای a ممکنه تو 5 سالگی بمیره ولی معادل همون آقای X تو دنیای b نمیمره و مثلا تو 45 سالگی میمیره.
خب من هم بالاخره پس از تلاش های فراوان بازی رو تموم کردم (خسته نباشم ) و تمام این 15-20 صفحه ی قبل رو هم خوندم ولی با این وجود هنوز داره از مغزم دود بلند میشه
من کلا این قضیه ی شاخه ای بودن دنیا های موازی برام قابل درک نیست. اصلا نمیتونم این مسئله رو حذف کنم که چرا با کشتن یک بوکر قبل از غسل کردن تمام کامستاک ها و الیزابت ها از بین رفتن ؟! خب شاید یه بوکر دیگه تو یه دنیای دیگه باز غسل رو قبول میکرد و کامستاک میشد. اگر کسی این مورد رو تونسته هضم کنه خواهشا به زبون ساده بگه ما هم بفهمیم
دوستانی که فرینج رو دیدن این پارادوکس رو بهتر درک میکنن. تو فرینج هم پیتر تو یکی از دنیا های موازی تو بچگی میمیره ولی تو اون یکی دنیا والتر نمیذاره بمیره و اون رو به دنیای خودش میاره.
به عبارت دیگه هر فرد تو هر دنیا بر اساس انتخاب های خودش یا دیگران سرنوشتش عوض میشه و مرگ و زندگیش و همینطور مسیر زندگیش ربطی به دنیا های دیگه نداره. مثلا آقای X تو دنیای a ممکنه تو 5 سالگی بمیره ولی معادل همون آقای X تو دنیای b نمیمره و مثلا تو 45 سالگی میمیره.
بهنام عزیز به نظرم میاد اصلا می تونیم خوشحال باشیم که ماجرا طوری روایت میشه که به ما اجازه می ده برداشت شخصی خودمون رو هم داشته باشیم.(اگه اشتباه نکنم صحنه پایانی بعد از تیتراژ هم داره یه جورایی
این اجازه رو بهمون می ده.)
من داستان بازی رو که صبح داشتم می خوندم ( یکی از بچه های اینجا به امضاش لینک داده بود ).هنوزم یه سری از جاهاش رو کامل شیرفهم نشدم.ابهام داره برام هنوز اما حداقل از این راضیم که بهمون اجازه دادن
کمی از تخیل ذهنی خودمون هم برای ساخت داستانش استفاده کنیم.
البته این به نظرم اومده تا اینجا.شاید هم زیاد حق نداشته باشم.
قبل از اینکه سوار کشتی بشیم که تهش الی با آچار میکوبه تو صورتمون:
توی مونوریل بهش توضیح میدی که دلیل اینجا اومدنت برا پول بوده و ... که هیچ واکنشی نشون نمیده، اما وقتی همین حرف رو وقتی که تو کشتی ازت می پرسه این مختصات نیویورکه نه پاریس دوباره بهش میگی میزنه زیر گریه؟ دفعه اول و دوم چه چیز متفاوتی گفته شد مگه؟
تو بازی همین حوالی هستم خواهشا جلوتر رو اسپویل نکنید ممنون
منم بازی رو شروع کردم بالاخره.الان اونجایی هستم که : خطر
الیزابت وقتی میفهمه داریم میبریمش نیویورک با اچار میزنه تو صورتمون.
حالا چقدر مونده تا تموم کنم؟(چند درصد رفتم؟)
.......
با عرض معذرت ولی..
اینا ظاهر الیزابت رو عوض کردن؟اخه تو عکس هایی که قدیما دیده بودم . . . .چطوری بگم؟.الان دکمه های لباسش تا بالا بسته هست و کاملا حجاب داره.ولی در ویدیو های قبلی خیلی . . جذاب بود.
اول بازی موقعی وقتی بوکر وارد اون lighthouse می شه, علاوه بر اینکه از اون جا به کلمبیا پرتاب می شه, وارد یه دنیای دیگه هم می شه؟
بوکر فکر می کرد جمله ی "bring us the girl and wipe away the debt" مربوط می شه به برگردوندن الیزابت به کسانی که استخدامش کرده بودن یا می دونست مربوط به زمانیه که Lutece ها می خواستن ازش انا رو بگیرن و ببرن پیش کامستاک؟
اینا ظاهر الیزابت رو عوض کردن؟اخه تو عکس هایی که قدیما دیده بودم . . . .چطوری بگم؟.الان دکمه های لباسش تا بالا بسته هست و کاملا حجاب داره.ولی در ویدیو های قبلی خیلی . . جذاب بود.
حل مشکل سیو در بازی: شما قبل از شروع بازی باید تاریخ کنسولتون رو به صورت دستی تنظیم کنید و تاریخ و ساعت روزی که دارید بازی رو انجام میدید بزارید، هر بار که کنسول رو روشن می کنید و میخواید بازی رو انجام بدید همین کار رو تکرار کنید، چون بازی همیشه آخرین سیو رو بر اساس تاریخ کنسول لود میکنه. حالا اگه یادتون رفتن همچین کاری رو انجام بدین فقط کافیه برید به بخش Chapter Select و از اونجا آخرین مرحله ای که رفتید رو انتخاب کنید چون تمام مراحل توسط بازی سیو میشن و مشکلی از این بابت نیست.
خب من هم بالاخره پس از تلاش های فراوان بازی رو تموم کردم (خسته نباشم ) و تمام این 15-20 صفحه ی قبل رو هم خوندم ولی با این وجود هنوز داره از مغزم دود بلند میشه
من کلا این قضیه ی شاخه ای بودن دنیا های موازی برام قابل درک نیست. اصلا نمیتونم این مسئله رو حذف کنم که چرا با کشتن یک بوکر قبل از غسل کردن تمام کامستاک ها و الیزابت ها از بین رفتن ؟! خب شاید یه بوکر دیگه تو یه دنیای دیگه باز غسل رو قبول میکرد و کامستاک میشد. اگر کسی این مورد رو تونسته هضم کنه خواهشا به زبون ساده بگه ما هم بفهمیم
دوستانی که فرینج رو دیدن این پارادوکس رو بهتر درک میکنن. تو فرینج هم پیتر تو یکی از دنیا های موازی تو بچگی میمیره ولی تو اون یکی دنیا والتر نمیذاره بمیره و اون رو به دنیای خودش میاره.
به عبارت دیگه هر فرد تو هر دنیا بر اساس انتخاب های خودش یا دیگران سرنوشتش عوض میشه و مرگ و زندگیش و همینطور مسیر زندگیش ربطی به دنیا های دیگه نداره. مثلا آقای X تو دنیای a ممکنه تو 5 سالگی بمیره ولی معادل همون آقای X تو دنیای b نمیمره و مثلا تو 45 سالگی میمیره.