سابو

همینطور که پیشبینی میشد تنها دلیل موجهی که چرا سابو به مارینفورد نرفته بود!

ولی اونجایی که خاطراتش رو یادش میاد...

این قسمت با اینکه خیلیش فلش بک بود،ولی بس ما را احساساتی نمود

سه برادر

و نکته ی عجیب این بود که بعد از مبارزه ، اودا 3 روز رو گذروند! و هنوز هیچ خبری از سانی نیست! گویا واقعا اودا فراموششون کرده

(به قولی... سانجی/نامی/چوپر/ بروک کی بیدن؟

)
صحنه ی های خداحاقظی سابو هم همینطور که زورو گفت،یاد آور خاطرات خوب و بدی بود

امیدوارم دیگه این اتفاق نیفته!
و ... اون کلاع ها خیلی مشکوک بودن! و حرف هم میزدن؟ یعنی چه جور قدرت یا میوه ایه؟ اگر زوان بود،نباید اینجوری جدا میبودن کلاغ ها...ولی الان؟؟؟ نمیدونم!
و باز هم هفته آینده چپتر نداریم

البته کاملا مورد انتظار بود! چون وقتش شده بود :d