سابو
![20 :(( :((](/styles/default/xenforo/smilies/meep/20.gif)
همینطور که پیشبینی میشد تنها دلیل موجهی که چرا سابو به مارینفورد نرفته بود!
![2 :( :(](/styles/default/xenforo/smilies/meep/2.gif)
ولی اونجایی که خاطراتش رو یادش میاد...
![20 :(( :((](/styles/default/xenforo/smilies/meep/20.gif)
این قسمت با اینکه خیلیش فلش بک بود،ولی بس ما را احساساتی نمود
![20 :(( :((](/styles/default/xenforo/smilies/meep/20.gif)
سه برادر
![2 :( :(](/styles/default/xenforo/smilies/meep/2.gif)
و نکته ی عجیب این بود که بعد از مبارزه ، اودا 3 روز رو گذروند! و هنوز هیچ خبری از سانی نیست! گویا واقعا اودا فراموششون کرده
![21 :)) :))](/styles/default/xenforo/smilies/meep/21.gif)
(به قولی... سانجی/نامی/چوپر/ بروک کی بیدن؟
![21 :)) :))](/styles/default/xenforo/smilies/meep/21.gif)
)
صحنه ی های خداحاقظی سابو هم همینطور که زورو گفت،یاد آور خاطرات خوب و بدی بود
![2 :( :(](/styles/default/xenforo/smilies/meep/2.gif)
امیدوارم دیگه این اتفاق نیفته!
و ... اون کلاع ها خیلی مشکوک بودن! و حرف هم میزدن؟ یعنی چه جور قدرت یا میوه ایه؟ اگر زوان بود،نباید اینجوری جدا میبودن کلاغ ها...ولی الان؟؟؟ نمیدونم!
و باز هم هفته آینده چپتر نداریم
![20 :(( :((](/styles/default/xenforo/smilies/meep/20.gif)
البته کاملا مورد انتظار بود! چون وقتش شده بود :d