Anime & Animation Center (قوانین پست اول خوانده شود)

چند درصد از کیفیت ساخت انیمه One Piece راضی هستید؟

  • 100%

  • 80%-90%

  • 60%-70%

  • 40%-50%

  • 20%-30%

  • 10%

  • فاقد ارزش گذاری

  • وان پیس نگاه نمی کنم "دیدن نتایج"


Results are only viewable after voting.
با پایان این چپتر مشخصا برنامه میورا این بوده که گاتس رو بین دوراهی بین نفرت اش از گریفیث یا نجات پسرش Moonlight Boy(که الان کالبد گریفیث هست.) قراره بده، اگر انتقام رو الان گاتس انتخاب کنه، پس در نهایت با کشتن گریفیث پسر خودش هم میکشه. مثل خود گریفیث حاضر شده برای رسیدن به هدف اش یکی از عزیزان اش رو فدا کنه.

که متاسفانه الان شاید هیچموقع جواب این سناریو رو نفهمیم.
اینکه Moonlight Boy کالبد گریفیث هست کدوم قسمت بود؟ من یادم رفته اینجاهاش ?
 
سلام :D
یه مدتی بود که نه انیمه‌ای دیده بودم و نه به غیر از Attack on Titan مانگایی خونده بودم. شروع مجدد برج خدا باعث شد تا دوباره دل و دماق مانگا خوندن و انیمه دیدن رو پیدا کنم. مطابق عادت چند سال اخیر یه سرچی توی اینترنت کردم تا ببینم چپتر جدید برزرک منتشر شده یا نه، که فهمیدم کنتارو میورا فوت کرده :-s ناتمام ماندن داستان‌ها به خاطر مرگ نویسنده‌ها متاسفانه سابقه طولانی داره. یکی از معروف‌ترین مواردش مربوط به «رابرت جردن»، نویسنده کتاب «چرخ زمان» هست. اولین جلد از این مجموعه 15 جلدی توی سال 1990، یعنی یه سال بعد از شروع مانگای برزرک، منتشر می‌شه. رابرت جردن سال 2007 به خاطر بیماری قلبی که داشت می‌میره و داستانی که 17 سال پیش نوشتنش رو شروع کرده بود، نیمه کاره می‌‎مونه. نکته جالب در مورد جردن این هست که وقتی که می‌فهمه امیدی به خوب شدن نداره، ادامه داستان رو به همسرش (که ویراستر کتاب‌هاش هم بود) می‌گه و از همسرش می‌خواد که این مجموعه رو به سرانجام برسونه. همسرش هم به کمک برندون سندرسون، خالق مجموعه The way of kings، ادامه داستان رو در سه جلد می‌نویسه و جلد نهایی در سال 2013، شش سال بعد از مرگ رابرت جردن، منتشر می‌شه. امیدوارم مورد رابرت جردن در مورد میورا هم تکرار بشه و بتونیم پایان داستان رو بفهمیم، هرچند که بعیده :-s

اما در مورد برزرک... من خودم چندان از روندی که مانگاه توی نیمه دومش طی کرد، راضی نیسم، ولی نیمه ابتدایی مانگا، بدون شک یکی از بهترین داستان‌هایی هست که من توی تمام مدیوم‌ها خوندم. الانم قصد دارم از خوبی‌های برزرک و اینکه چرا با وجود کاستی‌هاش، اثر بزرگیه، صحبت کنم. نیچه یه جمله معروفی داره که از نظر من سنگ بنای داستان برزرک هست:


این نقل قول معروف، بیان‌کننده یکی از خصوصیت‌های ذاتی ما انسان‌هاست. ویژگی ذاتی که خیلی وقت‌ها بدون اینکه متوجه‌اش باشیم، داریم بروزش می‌دیم. بذارید یه مثال از دنیای خودمون بزنم. یه حکومت دیکتاتوری رو در نظر بگیرید که تمام مخالفانش را سلاخی می‌کنه. افرادی که مخالف این حکومت دیکتاتوری هستند، طی انقلابی حکومت را سرنگون می‌کنند و بعد از انقلاب، اولین کاری که می‌کنند از زیر تیغ گذروندن افرادی هست که در حکومت قبل مسئول بودند. به شکل کنایه آمیزی، افرادی که تمام عمرشون منتقد رفتار قهرآمیز بودند، با همون رفتار (و چه بسا بدتر) حکومتشون رو شروع می‌کنند. موردی که افرادی مثل «گاندی» و «نلسون ماندلا» رو برای همه دنیا بزرگ می‌کنه، این موضوعه که می‌تونن به این ویژگی فطری انسان غلبه کنند. انقدر بزرگ‌اند که بگن «چشم در برابر چشم همه دنیا رو کور می‌کنه» و «می‌بخشیم، ولی فراموش نمی‌کنیم». مثال‌های خیلی زیادی می‌شه در مورد این موضوع زد، مثل سرگذشت آرتوریاس توی Dark souls، داستان زندگی آناکین اسکای‌واکر در Star wars و مانگا/انیمه‌ی Made in Abyss که اصلا ترجمه‌ی حرف نیچه است: «داستان افرادی که دارند به عمق abyss میرن، ولی تلاش می‌کنند که به قسمتی از زشتی که اطرافشون رو گرفته، تبدیل نشن».

:همه‌ی این مثال‌ها به کنار، بعید می‌دونم اثر ادبی وجود داشته باشه که به خوبی برزرک بتونه این حرف نیچه رو به مخاطب انتقال بده

کسی که برای اولین بار این جمله نیچه رو می‌خونه، ناخودآگاه یاد گاتس می‌افته. درسته که گاتس کاملا در دایره تعریف این حرف نیچه قرار می‌گیره، ولی بهترین مثال این جمله، گریفیس هست. گریفیسی که از نظر ظاهری در تضاد کامل با این جمله هست، از زره براقش بگیر تا چشم‌های روشنش. هیچ چیز تاریکی در ظاهر گریفیس وچود نداره. حتی ایده‌آل گریفیث، چه وقتی که بهش می‌رسه و چه وقتی در آرزوهاش بهش فکر می‌کنه، هیچ ارتباطی با تاریکی نداره. پس چرا گریفیس بهترین مصداق برای جمله‌‎ی نیچه هست؟ برای اینکه درک بهتری از حرف نیچه داشته باشیم، باید این حرف رو توی context خودش مورد بررسی قرار بدیم. باید بدونیم با روان‌شناسی سروکار داریم که این جمله رو توی کتابی به نام «Beyond Good and Evil» گفته. پس مفهوم هیولا و abyss برای چنین فردی، فراتر از کارهای بدی مثل کشتار، دزدی و... هست. از نظر نیچه، پلیدی شامل احساسات منفی می‎شه که انسان از حالت‌هایی مثل خشم، نفرت و حسادت، دریافت می‌کنه. تاجری رو در نظر بگیرید که سودای موفقیت داره. توی این راه، افراد زیادی به این تاجرِ صادق خیانت می‌کنند. این موضوع باعث خشم تاجر می‌شه و این خشم، روش اثر منفی می‌ذاره. بعد از سال‌‌ها، می‌بینه افرادی که بهش خیانت کردند به جاهای خیلی بالاتری رسیدن. این موضوع حسادتش رو برمی‌انگیزه، ولی این حسادت از جنسی نیست که به تاجر انگیزه بده، بلکه روش اثر منفی می‌ذاره. ممکنه این تاجر به جایی برسه که بگه گور بابای هرچی صداقته و خودش برای رسیدن به هدفش، تبدیل به چیزی بشه که ازش نفرت داشت.

برمی‎‌گردیم به گریفیس... گریفیس کسی هست که آرزوی ساختن کشور خودش رو داره. توی فلش بک، این رویا رو در قالب قصری می‌بینه که توسط نور خورشید احاطه شده. درست همین زمان هست که پیشگوی پیری به گریفیس Beherit رو می‌ده. در مورد اینکه Beherit نماد چی هست، بعدا صحبت می‌کنم. این رویا تبدیل به هدف گریفیس می‌شه و گریفیس برای رسیدن به این هدف، سپاه خودش را تشکیل می‌ده. بعد از مدتی گریفیس با گاتس مواجه می‎‌شه و گاتس رو هم به استخدام خودش در می‌یاره و این اتفاق، یکی از نکات عطف زندگی گریفیس هست. بعد از پیوستن گاتس، سرعت حرکت گریفیس به سمت هدفش چند برابر می‌شه و گریفیس خیلی زودتر از اون چیزی که تصورش رو می‌کرد به هدفش نزدیک می‌شه. این روند ادامه داره تا زمانی که گاتس تصمیم به ترک سپاه می‌گیره و طی نبردی گریفیس رو به راحتی شکست می‌ده. احساسی که گریفیس توی این لحظه می‌کنه، مشابه با هر انسان عادی دیگه‌ای هست. گریفیس خشم رو تجربه می‌کنه، خشم از اینکه از هدفش دورتر شده و گذاشته گاتس از سپاهس بره. گریفیس حسادت رو تجربه می‌کنه، حسادت به گاتس و این حسادت این تصور رو براش ایجاد می‌کنه که نقشِ گاتس در رسیدن به جایگاه فعلیش، شاید حتی بیشتر از خودش بوده. آدم‌‌ها به شکل‌های مختلفی به این احساسات جواب می‌دن و خیلی وقت‌ها، نوع جواب دادن ما به این موضوع بستگی داره که چقدر به هدفمون دلبستگی داشته باشیم. گریفیسی که ساختن امپراطوری مطبوعش، تبدیل به هدف کل زندگیش شده بود، نمی‌تونه واکنش معقولی به این خشم و حسادت بده.

دومین نقطه عطف زندگی گریفیس مربوط به وقتی می‌شه که گاتس نجاتش داده و روی زمین نشسته و داره به بدن شکنجه شده‌اش نگاه می‌کنه. دقیقا توی همین لحظه است که گریفیس با این واقعیت رو به رو می‌شه که نمی‌تونه به هدفش برسه و درست همین جاست که از Beherit استفاده می‌کنه. Beherit شاهکار نمادسازی میورا هست. Beherit همان Abyss ای هست که نیچه ازش صحبت می‌کنه، Abyss ای که از احساسات منفی‌ گریفیس تشکیل شده، از ناامیدی، از خشم و از نفرتش. این abyss یا Beherit چشم باز می‌کنه و به گریفیس خیره می‌شه (if thou gaze long into an abyss, the abyss will also gaze into thee). اینجا لحظه‌ای هست که به قول نیچه گریفیس تبدیل به هیولا می‌شه و برای رسیدن به هدفش حاضر می‌شه تمام دوست‌هاش رو سلاخی کنه. نکته جالب اینجاست که وقتی گریفیس تبدیل به یکی از دستان خدا می‌شه، اولین باریه که ما گریفیس رو با ظاهری تاریک می‌بینیم.

گاتس هم در ادامه ماجرا مسیری مشابه با گریفیس رو طی می‌کنه. هدف گاتس انتقام گرفتن از گریفیس و نیروی محرکش، خشمی هست که داره. سوال اساسی داستان هم این هست که آیا گاتس در ادامه می‌تونه به خشمش غلبه کنه؟ یا اینکه این خشم تمام وجود گاتس رو می‌بلعه. معلم شیرکه هم حرف جالبی به گاتس در مورد Beherit ای که همراهش هست، می‌زنه: «امیدوارم وقتی که به Beherit نیاز پیدا می‌کنی، خشم وجودت رو نگرفته باشه».
عالی بود، ممنونم ازت که انقدر زیبا داستان انیمه رو از جانب روانشناختی شرح دادید. واقعا لذت بردم ??
 
از خوندن مانگا Tokyo Revengers خیلی زیاد لذت بردم البته چندتا اشکال خیلی جدی و حتی گاهی رو اعصاب داشت ولی برای من که خیلی وقت بود دنبال کاری با تم مدرسه و خلاف بازی و این حرف ها بودم خیلی خوب بود. شخصیت های خیلی خوب و دوست داشتنی داشت داستان هرکدوم هم جذاب بود. اگر داستان اون ویژگی رو نداشت (تو توضیحات مانگا/انیمه هم نوشته، هیچی اسپویل نشد!! ....) بهترین مانگایی میشد که تو این سبک ها وجود داره و شاید حتی خارج از این سبک چون از همه لحاظ تمیز و خوب بود. به نظرم دیالوگ های خوب و بدردبخوری هم داشت (تو بعضی کارها صرفاً حرف های قشنگی میزنن که در حد همون فضا یا امضا و غیره بدرد استفاده میخوره ولی این صحبت های خوبی داره). Takemichi هم خوشم اومد واقعا شخصیت اصلی هست بقیه شخصیت ها هم خیلی خوب بودن.

اشکالاتی هم که گفتم برمیگرده به داستان که بخوام بگم باید بهشون اشاره کنم که ترجیح میدم اگر کسی پیدا شد که خونده بود راجبش صحبت کنیم.
تریلر فیلم رو هم دیدم به نظر میومد خوب باشه.
 
سلام
از دوستان مخصوصا اهل فن فیت کسی زیرنویس انیمه Fate Stay Night Unlimited Blade Works فصل 1 و 2 رو بصورت کامل داره به ما لطف کنه بده؟!

والا هرچی زیرنویس پیدا کردیم از تو نت انگار یه جاهاییش رو ترجمه نکردن! :| چرا اینجوریه؟:( ( یا من اشتباه متوجه شدم؟) تا قسمت 4 فصل 1 با مشکل دیدم فعلا!
 
سلام
از دوستان مخصوصا اهل فن فیت کسی زیرنویس انیمه Fate Stay Night Unlimited Blade Works فصل 1 و 2 رو بصورت کامل داره به ما لطف کنه بده؟!

والا هرچی زیرنویس پیدا کردیم از تو نت انگار یه جاهاییش رو ترجمه نکردن! :| چرا اینجوریه؟:( ( یا من اشتباه متوجه شدم؟) تا قسمت 4 فصل 1 با مشکل دیدم فعلا!
دانلود زیرنویس فارسی انیمه Fate/stay night: Unlimited Blade Works
دانلود زیرنویس فارسی انیمه Fate/stay night: Unlimited Blade Works 2nd Season
 
چهار قسمت از 86 رو دیدم.
در واقع قسمت اول و دوم رو دیدم. قسمت سوم رو با سرعت بیشتری دیدم و قسمت چهارم رو نصفه ول کردم.
از اون کارهاست که می‌خواد اکشن رو با مقدار خیلی زیادی احساسات و یه شخصیت مذکر سوندره و یک شخصیت مونث دل پاک جلو ببره.
اما مقدار زیاد دیالوگ‌های سانتیمانتال شخصیت اصلی زن (به نسبت کل دیالوگ‌ها) و این که همه‌اش حس می‌کردم الآن این جوری میشه و بعد همون جوری میشد (:دی) باعث شد دراپش کنم.

نتیجه این که این فصل فقط وی وی رو دیدم که اونم بی‌عیب نیست اما حداقل به خاطر ساختار تقریباً اپیزودیک تنوع قابل قبولی داره. البته یه بار داشتم فکر می کردم اگر بخوای براش پلات هول دربیاری
خوب باهات راه میاد و چند صفحه مطلب بهت میده:دی ولی با این حال قابل قبوله.
 
متشکرم:Rose:
ولی قبلا ازین سایت هم استفاده کرده بودم. مثلا تو قسمت 4 از فصل دومش اون جایی که تو کلیسا ارباب کستر با آرچر دارن بحث میکنن ،اون تیکش یه بخشیش زیرنویس نشده!( جلو و عقب هم بردم زیرنویس رو )
بدجوری رو اعصابم هست که چی میگفتن :(
 
آخرین ویرایش:
متشکرم:Rose:
ولی قبلا ازین سایت هم استفاده کرده بودم. مثلا تو قسمت 4 از فصل دومش اون جایی که تو کلیسا ارباب کستر با آرچر دارن بحث میکنن ،اون تیکش یه بخشیش زیرنویس نشده!( جلو و عقب هم بردم زیرنویس رو )
بدجوری رو اعصابم هست که چی میگفتن :(
هاردم که توش انیمه بود سوخت.....و گرنه از آرشیوم زیرنویس رو بهت میدادم.....

P.S
دوستان کسی زیرنویس سالم توی آرشیو ـش داره؟
 
آخرین ویرایش:
متشکرم:Rose:
ولی قبلا ازین سایت هم استفاده کرده بودم. مثلا تو قسمت 4 از فصل دومش اون جایی که تو کلیسا ارباب کستر با آرچر دارن بحث میکنن ،اون تیکش یه بخشیش زیرنویس نشده!( جلو و عقب هم بردم زیرنویس رو )
بدجوری رو اعصابم هست که چی میگفتن :(

بیخیال شو
من فکر نکنم بعد انیم ورلد کسی فیت زیرو رو ساب فارسی زده باشه
انیم ورلد هم براساس نسخه تلویزیونی ساب کرده
اکثر سکانس هایی که می بینی ساب نداره سکانس هایی اند که تو بلوری به انیمه اضافه شدند
 
هاه هاه هاه... حدس بزنید کی اومده دوباره مانگا معرفی کنه و هیچ کدومتون حتی سرچش هم نکنید؟ :D >:) >:)
درسته، من =((

1622922005309.png

فکر کنم بشه گفت یکی از شونن های خوب و پر روحیه ولی آندرریتد حال حاضر ژانر رو پیدا کردم... البته شایدم خیلی نمیشه گفت آندرریتده چون دو فصل انیمه داره و به نسبت تعداد ویوهاش تو سایت های مانگا بالاست. ولی خب بحث در موردش به هیچ وجه اندازه مانگاهای هم نسل خودش زیاد نیست و الان توضیح میدم چرا

Maerimahita Iruma-Kun قصه یه پسر 14 ساله به اسم ایروما کنجی رو روایت می کنه. این پسر قصه ما یه پدر و مادر داره که به معنای واقعی لفظش تجسم بی مسئولیتی در قبال فرزند اند (رسما هرجا یه پنلی ازشون هست جفت شون با لبی خندان کله شون تو ابرهاست... از اون مدل بی مسئولیت های تو اوت اش) سر همین ایروما از همون یه سالگی که تونسته رو دست و پای خودش وایسته خیلی شانس نداشته. باید واقعا رو دست و پای خودش وایمیستاده :D 14 سال عذاب کشیدن به اواع مختلف نظیر ول شدن تو جنگل، سیر کردن شکم خودش با دست خودش و قبول کردن هر چیزی که هر کی بهش بگه، ایروما زندگی خودش رو میگذرونه
تا این که در اقدام نهایی این پدر و مادر نمونه خیلی زیبا صرف گرفتن پول، پسرشون رو به یه شیطان شاخ و دم داری به اسم سالیوان میفروشن و ایروما یهو سر از دنیای شیاطین درمیاره. سالیوان که عاشق نوه داشتنشه درجا نوه نو شو میفرسته مدرسه شیاطین تا اون جا خودی از خودش نشون بده، ایروما که میدونه اگه ملت این جا بفهمن این بشر آدمه درجا میخورنش خیلی سعی می کنه سرشو پایین نگه داره از همون اول و خیلی Low Profile زندگی مدرسه شو تو دنیای شیاطین بگذرونه. منتها تقریبا هیچ چیزی خوب پیش نمیره و از همون اول با دیدن این که مدیر مدرسه، همین بابابزرگ جدیدش سالیوانه و داره تو جشن ورودی قپی نوه جدیدشو میاد، دوزاریش میفته که دوران مدرسه آرومی رو اصن قرار نیست بگذرونه :D

1622923144748.png 1622924558295.png
این سالیوان خیلی عشقه... رسما شخصیت شیخ پسنده...خفن خوفناک و به شدت بامزه :D

مانگای ایروما-کون رسما مانگاییه که هم نسل کارایی مثل My Hero Academia و Black Clover ـه. ولی برخلاف اونا به نظرم خیلی ستینگ و نوع شروع شدن داستانش و دنیاش به شونن های دهه نود و هشتادی شبیهه که خیلی کمدی طور تر شروع می شدن تا حماسی و درگیر کننده. شاید به همین خاطره که خیلیا ستینگ وارد شدن یه پسر بچه به دبیرستان شیاطین رو نمی تونن خیلی جدی بگیرن و براشون جذاب نباشه ولی نظر منو بخواید اون دنیاپردازی و پرداخت به شخصیت های فرعی و اصلی و شیمی بین کاراکترها تو ایروما-کون از جفت MHA و BC واقعا بهتر دراومده.

این البته دلیلش هم سادست. ایروما-کون درسته که شونن با المان فانتزی ـه ولی خیلی اکشن اش کمتره و بیشتر به ژانر مدرسه ای بودنش پایبنده. تو کل 206 چپتری که من خوندم فقط یه آرک خارج از مدرسه داشتیم که اکشن جدی داشت. این شاید واسه اونایی که MHA رو خوندن و از بخش های مدرسه ای بدشون میاد خبر خوبی نباشه ولی خب در کل ایروما-کون به وضوح کار مدرسه ای خیلی بهتریه تا MHA و البته اکشن ضعیف تری هم هست از اون طرف. در کل جالبه وقتی بخونید، قابلیت های خیلی از شخصیت ها اصن متمرکز رو اکشن نیست. از کلاس Misfit ها (که کلاس اصلی ایروما و دوستاش رو تشکیل میده) قابلیت بچه ها اکثرا یه حالت Support یا Utility محور داره. مثل ترجمه صحبت حیوونا یا دزدیدن حواس پنج گانه... یکی شون هست قابلیت خونی اش رسما اینه که مثل شیکی از Kara no Kyoukai میتونه خط دسترسی به هر چیزی رو ببینه، ولی نه برای کشتن، بلکه برای دزدیدن :D خانوادگی اینا همه جیب بر و دست کج اند :D یه چیزای باحالی. البته یه سری قابلیت های جنریک مثل قدرت یخ و آتیش هم هست بین شخصیت های کلاس ولی رسما بیشتر تمرکز شخصیتی اونا هم رو Trait های دیگه شونه.


1622924645277.png
این که بهترین وایفوی سری هم یه Dere Dere ـی 190 سانتی ـه از نکات به شدت درخشان کل سریه :> تا باشه شخصیت های بیشتر مثل آمِری سان :x
باباش از خودش هم بهتره :))


خود شخصیت اصلی، ایروما هم به نظرم ورژن دوست داشتنی تر میدوریا از MHA ـه (باور کنید پنج دقیقه داشتم به مغزم فشار می آوردم تا اسمشو یادم بیاد، همش اسم دکو میومد جلو چشمم :D) کلا یه شخصیت ساده لوحی داره ولی عوضش این شخصیت Survivalist ـش یه سری لحظات کمدی داره حرف نداره. (در کل کمدی کار خیلی خوبه. مخصوصا هر جا که بهترین Dere Dereی دو عالم بانوی آمری روی صحنه اند :D) یه چیز خوبی که خود ایروما داره به عنوان شخصیت اصلی اون حس خوبیه که گینتاما هم داشت و توش شخصیت اصلی کلا بیشتر از رشد خودش، آدمای دور و برش رو تغییر می داد. سر همین به نظرم کلا رابطه ایروما با برو بچ Misfit Class خیلی دوست داشتنی تر از موارد مشابه تو مانگاهای دیگس

خلاصه اگه کار مدرسه ای با کمدی باحال، شخصیت های دوست داشتنی و لحظات واقعا به یاد موندنی میخواید به Maerimashita Iruma-Kun یه شانس بدید. کار خیلی عمیق و درجه یک ـی نیست. ولی اگه از چپترهای Old-School اولش بگذرید، پشتش یه داستان دلگرم کننده و باحالیه :x
تیمی هم که پشت ترجمه و اسکن اش الان هستند یکی از تیم های ترجمه به شدت دوست داشتنی ای اند که بین تیم های ترجمه غیر رسمی دیدم.
 
سلام :D
یه مدتی بود که نه انیمه‌ای دیده بودم و نه به غیر از Attack on Titan مانگایی خونده بودم. شروع مجدد برج خدا باعث شد تا دوباره دل و دماق مانگا خوندن و انیمه دیدن رو پیدا کنم. مطابق عادت چند سال اخیر یه سرچی توی اینترنت کردم تا ببینم چپتر جدید برزرک منتشر شده یا نه، که فهمیدم کنتارو میورا فوت کرده :-s ناتمام ماندن داستان‌ها به خاطر مرگ نویسنده‌ها متاسفانه سابقه طولانی داره. یکی از معروف‌ترین مواردش مربوط به «رابرت جردن»، نویسنده کتاب «چرخ زمان» هست. اولین جلد از این مجموعه 15 جلدی توی سال 1990، یعنی یه سال بعد از شروع مانگای برزرک، منتشر می‌شه. رابرت جردن سال 2007 به خاطر بیماری قلبی که داشت می‌میره و داستانی که 17 سال پیش نوشتنش رو شروع کرده بود، نیمه کاره می‌‎مونه. نکته جالب در مورد جردن این هست که وقتی که می‌فهمه امیدی به خوب شدن نداره، ادامه داستان رو به همسرش (که ویراستر کتاب‌هاش هم بود) می‌گه و از همسرش می‌خواد که این مجموعه رو به سرانجام برسونه. همسرش هم به کمک برندون سندرسون، خالق مجموعه The way of kings، ادامه داستان رو در سه جلد می‌نویسه و جلد نهایی در سال 2013، شش سال بعد از مرگ رابرت جردن، منتشر می‌شه. امیدوارم مورد رابرت جردن در مورد میورا هم تکرار بشه و بتونیم پایان داستان رو بفهمیم، هرچند که بعیده :-s

اما در مورد برزرک... من خودم چندان از روندی که مانگاه توی نیمه دومش طی کرد، راضی نیسم، ولی نیمه ابتدایی مانگا، بدون شک یکی از بهترین داستان‌هایی هست که من توی تمام مدیوم‌ها خوندم. الانم قصد دارم از خوبی‌های برزرک و اینکه چرا با وجود کاستی‌هاش، اثر بزرگیه، صحبت کنم. نیچه یه جمله معروفی داره که از نظر من سنگ بنای داستان برزرک هست:


این نقل قول معروف، بیان‌کننده یکی از خصوصیت‌های ذاتی ما انسان‌هاست. ویژگی ذاتی که خیلی وقت‌ها بدون اینکه متوجه‌اش باشیم، داریم بروزش می‌دیم. بذارید یه مثال از دنیای خودمون بزنم. یه حکومت دیکتاتوری رو در نظر بگیرید که تمام مخالفانش را سلاخی می‌کنه. افرادی که مخالف این حکومت دیکتاتوری هستند، طی انقلابی حکومت را سرنگون می‌کنند و بعد از انقلاب، اولین کاری که می‌کنند از زیر تیغ گذروندن افرادی هست که در حکومت قبل مسئول بودند. به شکل کنایه آمیزی، افرادی که تمام عمرشون منتقد رفتار قهرآمیز بودند، با همون رفتار (و چه بسا بدتر) حکومتشون رو شروع می‌کنند. موردی که افرادی مثل «گاندی» و «نلسون ماندلا» رو برای همه دنیا بزرگ می‌کنه، این موضوعه که می‌تونن به این ویژگی فطری انسان غلبه کنند. انقدر بزرگ‌اند که بگن «چشم در برابر چشم همه دنیا رو کور می‌کنه» و «می‌بخشیم، ولی فراموش نمی‌کنیم». مثال‌های خیلی زیادی می‌شه در مورد این موضوع زد، مثل سرگذشت آرتوریاس توی Dark souls، داستان زندگی آناکین اسکای‌واکر در Star wars و مانگا/انیمه‌ی Made in Abyss که اصلا ترجمه‌ی حرف نیچه است: «داستان افرادی که دارند به عمق abyss میرن، ولی تلاش می‌کنند که به قسمتی از زشتی که اطرافشون رو گرفته، تبدیل نشن».

:همه‌ی این مثال‌ها به کنار، بعید می‌دونم اثر ادبی وجود داشته باشه که به خوبی برزرک بتونه این حرف نیچه رو به مخاطب انتقال بده

کسی که برای اولین بار این جمله نیچه رو می‌خونه، ناخودآگاه یاد گاتس می‌افته. درسته که گاتس کاملا در دایره تعریف این حرف نیچه قرار می‌گیره، ولی بهترین مثال این جمله، گریفیس هست. گریفیسی که از نظر ظاهری در تضاد کامل با این جمله هست، از زره براقش بگیر تا چشم‌های روشنش. هیچ چیز تاریکی در ظاهر گریفیس وچود نداره. حتی ایده‌آل گریفیث، چه وقتی که بهش می‌رسه و چه وقتی در آرزوهاش بهش فکر می‌کنه، هیچ ارتباطی با تاریکی نداره. پس چرا گریفیس بهترین مصداق برای جمله‌‎ی نیچه هست؟ برای اینکه درک بهتری از حرف نیچه داشته باشیم، باید این حرف رو توی context خودش مورد بررسی قرار بدیم. باید بدونیم با روان‌شناسی سروکار داریم که این جمله رو توی کتابی به نام «Beyond Good and Evil» گفته. پس مفهوم هیولا و abyss برای چنین فردی، فراتر از کارهای بدی مثل کشتار، دزدی و... هست. از نظر نیچه، پلیدی شامل احساسات منفی می‎شه که انسان از حالت‌هایی مثل خشم، نفرت و حسادت، دریافت می‌کنه. تاجری رو در نظر بگیرید که سودای موفقیت داره. توی این راه، افراد زیادی به این تاجرِ صادق خیانت می‌کنند. این موضوع باعث خشم تاجر می‌شه و این خشم، روش اثر منفی می‌ذاره. بعد از سال‌‌ها، می‌بینه افرادی که بهش خیانت کردند به جاهای خیلی بالاتری رسیدن. این موضوع حسادتش رو برمی‌انگیزه، ولی این حسادت از جنسی نیست که به تاجر انگیزه بده، بلکه روش اثر منفی می‌ذاره. ممکنه این تاجر به جایی برسه که بگه گور بابای هرچی صداقته و خودش برای رسیدن به هدفش، تبدیل به چیزی بشه که ازش نفرت داشت.

برمی‎‌گردیم به گریفیس... گریفیس کسی هست که آرزوی ساختن کشور خودش رو داره. توی فلش بک، این رویا رو در قالب قصری می‌بینه که توسط نور خورشید احاطه شده. درست همین زمان هست که پیشگوی پیری به گریفیس Beherit رو می‌ده. در مورد اینکه Beherit نماد چی هست، بعدا صحبت می‌کنم. این رویا تبدیل به هدف گریفیس می‌شه و گریفیس برای رسیدن به این هدف، سپاه خودش را تشکیل می‌ده. بعد از مدتی گریفیس با گاتس مواجه می‎‌شه و گاتس رو هم به استخدام خودش در می‌یاره و این اتفاق، یکی از نکات عطف زندگی گریفیس هست. بعد از پیوستن گاتس، سرعت حرکت گریفیس به سمت هدفش چند برابر می‌شه و گریفیس خیلی زودتر از اون چیزی که تصورش رو می‌کرد به هدفش نزدیک می‌شه. این روند ادامه داره تا زمانی که گاتس تصمیم به ترک سپاه می‌گیره و طی نبردی گریفیس رو به راحتی شکست می‌ده. احساسی که گریفیس توی این لحظه می‌کنه، مشابه با هر انسان عادی دیگه‌ای هست. گریفیس خشم رو تجربه می‌کنه، خشم از اینکه از هدفش دورتر شده و گذاشته گاتس از سپاهس بره. گریفیس حسادت رو تجربه می‌کنه، حسادت به گاتس و این حسادت این تصور رو براش ایجاد می‌کنه که نقشِ گاتس در رسیدن به جایگاه فعلیش، شاید حتی بیشتر از خودش بوده. آدم‌‌ها به شکل‌های مختلفی به این احساسات جواب می‌دن و خیلی وقت‌ها، نوع جواب دادن ما به این موضوع بستگی داره که چقدر به هدفمون دلبستگی داشته باشیم. گریفیسی که ساختن امپراطوری مطبوعش، تبدیل به هدف کل زندگیش شده بود، نمی‌تونه واکنش معقولی به این خشم و حسادت بده.

دومین نقطه عطف زندگی گریفیس مربوط به وقتی می‌شه که گاتس نجاتش داده و روی زمین نشسته و داره به بدن شکنجه شده‌اش نگاه می‌کنه. دقیقا توی همین لحظه است که گریفیس با این واقعیت رو به رو می‌شه که نمی‌تونه به هدفش برسه و درست همین جاست که از Beherit استفاده می‌کنه. Beherit شاهکار نمادسازی میورا هست. Beherit همان Abyss ای هست که نیچه ازش صحبت می‌کنه، Abyss ای که از احساسات منفی‌ گریفیس تشکیل شده، از ناامیدی، از خشم و از نفرتش. این abyss یا Beherit چشم باز می‌کنه و به گریفیس خیره می‌شه (if thou gaze long into an abyss, the abyss will also gaze into thee). اینجا لحظه‌ای هست که به قول نیچه گریفیس تبدیل به هیولا می‌شه و برای رسیدن به هدفش حاضر می‌شه تمام دوست‌هاش رو سلاخی کنه. نکته جالب اینجاست که وقتی گریفیس تبدیل به یکی از دستان خدا می‌شه، اولین باریه که ما گریفیس رو با ظاهری تاریک می‌بینیم.

گاتس هم در ادامه ماجرا مسیری مشابه با گریفیس رو طی می‌کنه. هدف گاتس انتقام گرفتن از گریفیس و نیروی محرکش، خشمی هست که داره. سوال اساسی داستان هم این هست که آیا گاتس در ادامه می‌تونه به خشمش غلبه کنه؟ یا اینکه این خشم تمام وجود گاتس رو می‌بلعه. معلم شیرکه هم حرف جالبی به گاتس در مورد Beherit ای که همراهش هست، می‌زنه: «امیدوارم وقتی که به Beherit نیاز پیدا می‌کنی، خشم وجودت رو نگرفته باشه».
سلام و درود فراوان به شما عالی بود کامل و مفصل بله متأسفانه مانگاکا برزرک در اواخر به تنگنا آمده بود برای داستان البته این دلیل بر دیرکرد اون اثر و کم کردن تعداد چَپتر نیست کاملا دیتیل و دقت بالا در طرح ها مشهود واقعا متأسف شدم وقتی اون خبر دردناک رو شنیدم
ولی چیزی تا پایانش هم نمونده بود ولی به امید این هستم
روزی فردی با مغز استاد "کنتارو میورا" پیدا بشه و داستان رو جلو ببره عالی بود توضیحات شما مرسی تازه با این فروم آشنا شدم خیلی مخاطبین اگاه و خردمند داره ❤???
 
متشکرم:Rose:
ولی قبلا ازین سایت هم استفاده کرده بودم. مثلا تو قسمت 4 از فصل دومش اون جایی که تو کلیسا ارباب کستر با آرچر دارن بحث میکنن ،اون تیکش یه بخشیش زیرنویس نشده!( جلو و عقب هم بردم زیرنویس رو )
بدجوری رو اعصابم هست که چی میگفتن :(
@Z-fan خبر نداشتم بلوری اون متحوای تازه داره....

ابوذر، نسخه web-rip رو دانلود کن....مثلاً کار فن-ساب horriblesubs، زیرنویس دنیای انیمه با اون اوکی هستش
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or