واقعا
نامردا یک قسمت هایی رو غیر مستقیم اسپویل میکردن.
من خودم با اینکه تا قسمت 14 حال کردم ولی واقعا قسمت 15 و ادامه انیمه و کل سری رو برام به یک سطح جدید برد!
اینقدر بالا که باعث شد دنباله همچین بحث هایی برم و حتی رمان اش رو بخونم.
فقط اینکه مگر نفرین 2020 باعث شه گند بزنن، وگرنه با نویسندگی که توی رمان ها خوندم واقعا پتانسیل انیمه سال شدن رو با همین 12 قسمت باید داشته باشه.
البته اگه کیفیت مثل فصل اول باشه که صد در صد هست
ولی من آخرش قانع نشدم چرا خود کایدو بهش میگفت پسرم
درسته یاماتو گفت میخواد شبیه اودن یه مرد باش ولی آقاش بخاطر همین کلی کتکش زده پس چرا الان داره پسرم صداش میکنه در حالی که اگه مخالف این کارش باشه باید از عمد بر خلاف خواست یاماتو دخترم صداش کنه تا ادب بشه
سر قضیه پیامه هم من آخرش نفهمیدم چی شد و کینمون چیکار کرد
فک کنم اینطوری شد که خود کینمون پیام رو عوض میکنه تا محل قرار رو تغییر بده ولی خودش نمیدونه این تغییری که میده معنیش چی میشه برا همین هم 9 غلافدار و کانجورو اشتباه پیام رو متوجه میشه ولی بقیه از جمله لوفی اینا پیام رو درست میفهمن...
خب این اصلا منطقی نیست بنظرم اودا داره الکی نشون میده که مثلا داره ما رو غافلگیر میکنه
در مورد ایس هم... خب به داداشش رفته... یه نیگا به دور و اطراف لوفی بنداز... لامصب هارم راه انداخته...
شما چه فاکتورهایی را موجب ماندگاری یک انیمه میدانید؟ کدام فاکتور برای شما مهمتر است؟ کارگردان انیمه؟ سورس داستانی (مانگا، رمان و ...)؟ یا استودیو سازنده؟
پیامت رو زیاد دقیق نخوندمش ولی...
کارگردان سینمایی بنظرم نباید مامورو هوسودا سنسه و از استودیو ها هم یوفوتیبل و پروداکشن ای جی رو جا انداخت
فاکتور های موثر هم والا همشون از جنبه های مختلف مهم اند ولی اگه فاکتوری که باعث ماندگاری میشه رو بخوای بنظرم اصلش سورس اثره چون اگه یه سورس مخاطب پسند داشته باشیم سرمایه و استودیو خوب خودش جور میشه و در نهایت درسته که فرم خیلی مهمه و اصلا میشه آثار رو بر اساس فرم هم دسته بندی کرد ولی من هنوزم معتقدم اصل یه اثر محتوای اونه و محتواست که باعث ماندگاری میشه
فیت دو فصل زیرو تموم شد. واقعا فوق العاده بودن (موندم قبلا چجوری بدون دیدن سری زیرو نشسته بودم سری نایت رو میدیدم و جالبیش اینجاست که جریان داستان رو بنظر خودم کاملا میفهمیدم )
ولی میدونید چند وقته انیمه های جدید (تا حالا ندیدمشون) رو که تموم میکنم دیگه ذوق نمی کنم؛ نه اینکه موقع دیدنش هیجان نداشته باشم ولی وقتی تموم میشه این حس رو دارم که "خب حالا که چی؟" یا اینکه "حالا چیکارش کنم؟" قبلا والا خیلی بیشتر احساسات نشون میدادم نسبت بهشون ولی حالا دیگه اونقدرا هم براشون ذوق ندارم (حتی رفتم تغییر محیط دادم نزدیک 3 هفته انیمه ندیدم ولی این حسم فرقی نکرد)
حالا بگذریم در مورد فیت زیرو اگه بخوام چیزی بگم میتونم بگم اثری بود که میشد درش شاهد اصطحکاک و کنش بین شخصیت ها بود. شخصیت هایی که ظاهرا در یک موقعیت و شرایط مشابه بودن ولی ایده آل ها و ذات ـشون اونا رو به راه های گوناگون و استفاده از روش های مخلف سوق میداد.
اون تقابل بین 3 پادشاه
آرتور، اسکندر و گیلگلمش
و تقابل بین دو کاراکتر
کوتومینه و کیریتسوگو
(منو یاد آخرای فصل اول سایکو پس انداخت) از نقاط عطف این اثر بود.
همون طور که قبلا هم گفتم اندینگ فصل اول فوق العاده بود و احساس نوسالژیک خاصی داشت؛ منظورم از نوستالژی اینه که برای تمام اون کاراکتر هایی که در این اندینگ بودن یه گذشته ای بوده و اون گذشته و پیوندی که باهاش دارن شخصیت الان اونا رو باعث شده ولی خب اونا الان فقط یه سرونت اند و همه اون خاطرات و گذشته دیگه اثری ازش نموده و دیدن این صحنه ها با همراهی اون موزیک ملایمی که داشت حس غریبی به آدم میداد.
یه نکته دیگه هم که به ذهنم رسید اینه که خیلی وقتا مخاطب میاد و پیش خودش خیال پردازی میکنه که اگه فلان شخصیت و فلان شخصیت تاریخی هم دوره همدیگه بودند چه اتفاقاتی بین شون میوفتاد و خب برای خلق این داستان نویسنده اومده و از خود شخصیت های تاریخی استفاده کرده. معمولا توی این دست آثار فانتزی دنیای اثر با الهام از اسامی و رویداد های افسانه هایِ تاریخیِ ملل شکل میگیره ولی اینکه خود اون شخصیت هایِ افسانه ای به صورت مستقیم وارد داستان بشن و به این شکل جذاب سازماندهی بشن واقعا جالب بود.
نکته دیگه اینکه دارم ناتسومه رو خیلی آروم آروم و اپیزودیک میبینم و خیلی حال میده اصلا بنظرم میاد اگه بخوام ناتسومه رو یه دفعه ای ببینم دیگه نمیتونم اینجور که الان دارم باحاش حال میکنم ازش لذت ببرم.
در مورد انیمه های تابستون:
اپنینگ فایر فورس خیلی خفن بود (by aimer) و قسمت اولش هم باحال بود
مخصوصا اون تیکه طنز "تقویم لختی" و البته توی اپنینگ فصل اول یه صحنه بود هی منتظر بودم توی انیمه بیاn این فایتی که با اون دوزخی غول پیکر انجام دادن تقریبا همون چینش و آرایش توی اپنینگ رو داشت
اپنینگ GOH هم والا بیشتر بدرد این میخورد که تو باشگاه باحاش حرکت بزنی... البته تریلر ها امیدوار کننده اند فقط باید منتظر موند و دید چی از آب در میاد.
در مورد سایر انیمه ها هم والا من هایپ دونم کلا پکیده... یعنی دیگه اصلا ندارمش... برا همینم برام مهم نیست ری زیرو یا ساعو کی میخوان بیان... هر وقت اومدن میبینیم دیگه... اینکه دیگه هایپ بودن نداره... (این حرف رو در حالی میزند که هنوز ته مونده سه چهار تا از انیمه های فصلی بهار مثل tog روی دستش باد کرده)
شما چه فاکتورهایی را موجب ماندگاری یک انیمه میدانید؟ کدام فاکتور برای شما مهمتر است؟ کارگردان انیمه؟ سورس داستانی (مانگا، رمان و ...)؟ یا استودیو سازنده؟
مهمترینش کارگردانه
سورس یک اثر هر چقدر هم فوق العاده باشه ولی تیم سازنده بد باشه انیمه تبدیل به یک کار ضعیف میشه (مثل Berserk)
و بالعکس سورس یک اثر معمولی باشه ولی تیم خوش ساختی داشته باشه انیمه تبدیل به یک اثر محبوب میشه (مثل Kimetsu no Yaiba)
در رابطه با فصل دوم Re Zero احتمال افتش وجود داره وقتی بین دو سیزن فاصله زیادی می افته بخشی از تیم سازنده ممکنه عوض بشه و سیزن جدید از نظر کارگردانی و کیفی در حد فصل قبلی نباشه
مثل فصل دوم Shingeki که با فصل اول چهار سال فاصله داشت و با اینکه فوق العاده بود ولی فصل اول از نظر کیفیت و کارگردانی در سطح بالاتری قرار داشت
مثال دیگه هم میشه به فصل چهارم Haikyuu اشاره کرد که با سیزن قبلی چهار سال فاصله داشت...
خلاصه امیدوارم افت نکنه ولی بیشتر از ری زیرو نگران فصل اخر شینگکی ام که MAPPA قراره بسازه...خدا کنه خرابش نکنن.
در سالهای اخیر انیمههای بسیاری دیدم که ازشون لذت بردم. به تدریج سلیقهام به سمت انیمههای روانشناختی کشیده شد و عاشق این سبک شدم. سبک روانشناختی به تنهایی نمیتونه کیفیت یک انیمه رو تضمین کنه کما اینکه انیمههای روانشناختی بسیار ضعیفی هم دیدم و برایم داستان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هست. انیمههایی که شخصیتهای خاص و منحصر به فرد دارند بیشتر جذبم میکنن. اما چیزی که هیجان و لذت یک انیمه رو زیاد میکنه از نظر من ویژگی غافلگیرکنندگی هست. من فکر میکنم Re: Zero این خصوصیات مثبت رو داشت. ری:زیرو جزئیات داستانی بالا و از طرفی حالت معمایی و مرموزانه داره به طوری که ذهن مخاطب رو درگیر میکنه. نظریههای مختلفی هم در مورد داستان گفته میشه و این نشون از این داره که ذهن همهی مخاطبانش رو مشغول کرده. ری:زیرو سطح خشونت انیمهها رو یک پله ارتقا داد و این خشونت رو با یک درام به شدت تأثیرگذار تلفیق کرد. به طوری که گاهی شما از شدت خشونت این انیمه سر درد میگیرید! آنجا که مغز بتلگیوس به لزره افتاد، مغز مخاطب هم به لرزه میفته! و گاهی از شدت درام تأثیرگذار و انسانی انیمه اشکتون در میاد.
گاهی ما سلیقه شخصی خودمون رو یک دلیل برای خوب بودن یا بد بودن یک اثر میدونیم. مثلأ میگیم: "ری:زیرو خوب هست چون دارک هست!" اما دارک بودن الزامأ دلیلی بر خوب بودن این انیمه نمیشه بلکه این سلیقه ماست که شاید انیمههای دارک رو بیشتر میپسندیم. اما گاهی اثبات میکنیم که فلان انیمه از عنصر دارک بودن استفاده درست و بجا کرده، اینجا دیگر فقط سلیقه خودمون رو اعمال نکردیم و برای حرفمون دلیل قانع کنندهای داریم. خصوصیت دارک بودن مناسب همهی انیمهها نیست یعنی هر عنصری باید در جای مناسب خودش استفاده بشه. یا گاهی دیده میشود که میبینیم افرادی میگویند فلان انیمه خوب نیست چون تخیلیه! این استدلال درستی نیست و اینکه جهان ری:زیرو "در یک دنیای فانتزی" روایت میشود ضعف آن نیست، بلکه سبک آن است! و میتوانم بگویم جهان فانتزی ری:زیرو به بهترین شکل به تصویر کشیده شده است و این جهان بسیار گستردهست، یک بخش از جهانِ انیمه به مقر پادشاهی و مبارزات سلطنتی تعلق دارد، یک بخش از جهانِ انیمه به جادوگر حسود و گناهان کبیره (همچون بتلگیوس و ...) تعلق دارد و یک بخش از جهانِ انیمه هم به زندگی عادی سوبارو تعلق دارد. انیمه ری:زیرو در به تصویر کشیدن جهان فانتزی خود موفق بوده است.
شاید شما از آن دست افرادی باشید که از شخصیتهای باعرضه مثل "سایتاما" در "وان پانچ من" خوشتان بیاید. شخصیتهایی که میگویند: "من هر کاری میتوانم انجام دهم و در همهچیز بهترینم" و از اینکه کاراکتر اصلی انیمهای بیعرضه باشد متنفر باشید. شخصیت بیعرضه اما پرتلاش، کسی که میخواهد فراتر از تواناییهایش برود و برایش مهم نیست چند بار شکست بخورد زیرا او به هیچ چیز جز هدفش نمیاندیشد. کاراکتر اصلی انیمه ری:زیرو در این زمینه در دسته بیعرضهها قرار میگیره اما این بیعرضه بودن هم در عالم انیمهها درجات مختلفی داره که میتونم بگم سوبارو در شمار بیعرضهترین کاراکترهای تاریخ انیمهها قرار میگیره. البته ویژگی اصلی انیمههای شونن هم همینه که کاراکتر اصلی داستان معمولأ اینقدر تلاش میکنه و بارها شکست میخوره تا اینکه بالاخره بتونه دشمنانش رو شکست بده و پیروز بشه. در انیمه ری:زیرو "سوبارو" تنها شخصی هست که توانایی بازگشت پس از مرگ رو داره و میتونه رخدادهای این جهان فانتزی رو تغییر بده. کسی که با کمک گرفتن از دیگران میتونه جهان و عزیزانش رو نجات بده. در واقع همهی نگاهها به سمت سوبارو هست. انیمه از نظر شخصیتها بسیار متنوع ظاهر شده و طراحی کاراکترها به بهترین و جذابترین شکل ممکن صورت گرفته. گرافیک انیمه هم در سطح بسیار بالایی قرار داره و جزئیات گرافیکی تصاویر بسیار زیاد هست. شخصیتپردازی برخی از کاراکترها همچون کاراکتر آنتاگونیست "بتلگیوس" و همچنین کاراکترهایی مثل "رِم"، "فِلت"، "روزوال"، "شکارچی روده" و "بئاتریس" عالی صورت گرفته. خصوصأ کاراکتر "بتلگیوس" که اسقف اعظم گناه تنبلی هست و یک شخصیت روانپریش و ترسناک است به بهترین شکل ممکن معرفی شده است. این کاراکتر بسیار شبیه به شخصیتهای کمیک همچون "ماسک" و همچنین "جوکر" است! انیمه صداپیشههای بسیار خوبی هم دارد خصوصأ صداپیشگی کاراکتر بتلگیوس شاهکار بود. همچنین صداپیشههای کاراکترهای "بئاتریس"، "سوبارو"، "رِم" و "فلت" نیز عالی ظاهر شدهاند.
این انیمه از نظر مفهومی هم حرفهایی برای گفتن داره که بعضیهاش خیلی سادهست مثل اینکه هرگز نباید امیدت رو از دست بدی یا مثلأ اینکه همه چیز رو نمیتونی به تنهایی انجام بدی، داشتن "جرأت نه گفتن"، موضوع از خود گذشتگی، زود قضاوت نکردن، یادگیری اعتماد به دیگران و ... کلأ انیمه آموزندهای هست. اما چیزی که مهم هست این است که این موضوعات ساده رو چجوری به مخاطب الهام کنی و با چه تاکتیکی نمایش بدی. من فکر میکنم انیمه ری:زیرو در این بخش کمی ضعف داشت و گاهی اینقدر انیمه شورش رو در میاره که مخاطب رو آزار میده. اگه بخوام مصداقی صحبت کنم باید اشاره کنم به همین موضوع مرگ و بازگشت از مرگ سوبارو، هرچند که "ایده" جذاب هست ولی "پرداخت" در تمام قسمتهای انیمه بینقص نبوده است. سوبارو هر بار که از مرگ برمیگرده امیدش رو از دست نمیده ولی این موضوع که سوبارو هر دفعه نسبت به دفعه قبل آشفتهتر میشه قابل انکار نیست و مصداق بارزش هم اپیزود شاهکار 15 هست. بار اولی که سوبارو پس از مرگ زنده میشه گیج هست و دقیق نمیفهمه چه اتفاقی افتاد، بار دوم از شدت تعجب بیهوش میشه و بار سوم دو هزاریش میفته و بعد از کمی تفکر میفهمه داستان از چه قراره... در بعضی از قسمتا این قضیه مرگ و زنده شدن سوبارو زیادی تکراری و خز میشه و اون جذابیت خودش رو از دست میده اما گاهی اوقات هم میبینیم که هرچی داستان جلوتر میره، سوبارو پس از هر بار مرگ آشفته و آشفتهتر میشه یعنی انیمه خیلی جاها هم به ما میفهمونه که قصد داره این آشفتگی رو نشون بده. اپیزود 15 این انیمه تنها قسمتی هست که نه تنها هیچ نقصی در این قسمت دیده نمیشه بلکه در تمام جنبهها در اوج و کمال قرار داره شاید بهترین اپیزود تاریخ انیمهها و الگوی مناسبی برای انیمههای روانشناختی باشه. باید کل انیمه رو اینجوری میساختن ولی متأسفانه میبینیم گاهی انیمه اینقدر افت میکنه که آهِ طرفداراش رو هم درمیاره چه برسه به هیترهاش. بنابراین مهمترین نقطه ضعف این انیمه افت و خیز زیاد اون هست.
در این انیمه، بازار نماد زندگی عادی هست و سوبارو بارها پس از مرگش دوباره به این مکان برمیگرده (یا به استراحتگاه خودش در عمارت روزوال و ...) و زندگی رو از نو شروع میکنه! اما دغدغههایی که او دارد اون رو از این زندگی عادی دور میکنه. نمیتونه دوستاش ("رِم/Rem"، "امیلیا/Emilia" و ...) رو رها کنه و تمام تلاشش رو میکنه تا همهی اونها رو نجات بده اما هر بار با غم از دست دادن "رِم" یا عزیز دیگری روبرو میشه. یعنی در شرایطی قرار بگیره که فقط یک انتخاب داشته باشه مثلأ یکی رو نجات بده اما دیگری بمیره. دقیقأ مثل سناریویی که انیمه "اشتاینز؛گیت" به خوبی پیادهسازی کرد. توی اشتاینز گیت اوکابه عاشق کوریسو بود ولی همزمان مایوری رو هم خیلی دوست داشت نمیتونست مرگ هیچ کدومشون رو بپذیره. در انیمه "ری:زیرو" هم سوبارو عاشق امیلیا بود ولی همزمان رِم رو هم خیلی دوست داشت و نمیتونه مرگ هیچکدومشون رو تحمل کنه.
یک ویژگی جذاب این انیمه این هست که سوالات بسیاری زیادی در ذهن مخاطب ایجاد میکنه و به شدت ذهن بیینده رو درگیر میکنه اما ویژگی آزاردهندهاش این هست که تقریبأ هیچ جوابی به بسیاری از سوالاتی که مطرح میکنه نمیده! حداقل تا به حال که فصل اول انیمه به پایان رسیده به بسیاری از سوالات جواب نداده و بخشیاش رو هم به بیننده واگذار کرده هرچند حدسهایی میشه زد و نظریههای مختلفی در مورد این انیمه مطرح شده (شاید اگر مانگای این انیمه مثل مانگای "حمله به غول" به صورت رایگان در اینترنت منتشر میشد اینقدر به انیمه حمله نمیشد! چند جلد از مانگاش منتشر شده ولی برای ما دسترسی رایگان بهش مقدور نیست. انیمه حمله به غول هم مثلأ در فصل اولش سوالات زیادی مطرح کرد و جواب بسیاری از سوالات رو در فصل دوم و سوم افشا کرد اما هیچ حملهای به انیمه "حمله به غول" نمیشه چون مانگاش بسیار جلوتر از انیمهاش هست و هر کسی بخواد زودتر به جواب سوالاتش برسه میتونه به مانگاش مراجعه کنه). مثلأ اینکه سوبارو چجوری و به چه علت به این جهان فانتزی احضار شده؟ چرا و چطوری سوبارو هر بار پس از مرگش زنده میشه؟ هدف جادوگر حسود چیه؟ (مثلأ یک جواب قانع کننده برای این سوالات میتونه این باشه: توسط جادوگر و دلیلش هم اینه که جادوگر حسود عاشق سوبارو شده بوده. اما اینجا باز هم یک سوال مطرح میشه: چرا جادوگر حسود عاشق سوبارو شده؟ مگر در جهان واقعی و در گذشته با او ارتباط خاصی داشته؟ انیمه هنوز به این موضوعات مهم اصلأ نپرداخته) امیلیا نیمهالف هست و یا نیمهشیطان؟ (یک حدس بسیار قوی این هست که نیمهالف باشه ولی هنوز انیمه به این سوال جواب نداده. یک ویژگی جالب این انیمه دقیقأ همین هست که شما را مرتب نسبت به کاراکترهای مختلف مردد و مشکوک میکند). بنابراین داستان انیمه جوری نیست که دست نویسنده و کارگردان بسته باشه و میتونن جوابهای قانعکنندهای برای این سوالات در نظر بگیرن. البته در انیمه زمینهچینیهای زیادی صورت گرفته و یه جورایی کدهای زیادی به مخاطب داده شده. لذت واقعی در این هست که فکر کنی تا جواب رو پیدا کنی، بعد تطبیق بدی و ببینی درست حدس زدی یا نه! مثلأ در انیمه افشا میشه که هنوز ساحره نتونسته جسم مناسب خودش رو پیدا کنه و ساحره هنوز متولد نشده! ساحره/ساتلا/جادوگر حسود یک دختر هست و بخشی از وجود جادوگر حسود درون سوباروست (شبیه جانپیچهای سری فیلم هری پاتر). اگه ساحره جسم واقعیش رو پیدا کنه و به داخلش نفوذ کنه جهان رو تاریکی فرا میگیره و روز جزا تکمیل میشه. توجه کنید که سوبارو همیشه هنگام مرگش و همینطور مواقعی که کلمهی "مرگ" رو تلفظ میکنه، دستِ جادوگر حسود میاد و "قلبش" رو فشار میده و با عشقش اون رو احیا میکنه و دوباره سوبارو زنده میشه! در قسمت 24 هم سوبارو میگه "ما خیلی به هم نزدیکیم، اون حتی قلبم رو هم گرفته"، مطمئنأ ساتلا/جادوگر حسود عاشق سوبارو هست. فقط جسمی به درد ساحره میخوره که نیمهشیطان باشه، در این صورت ساحره جسمش رو تسخیر میکنه و در غیر اینصورت جسمش رو رد میکنه. از طرفی فرقه ساحره دنبال امیلیا بودن چون فکر میکردن اون نیمهشیطان هست درحالی که اشتباه فکر میکردن و مطمئنأ اینطور نیست. اما یکی از حدسیات من که یک ایدهی قوی میتونه باشه این هست که ممکنه در فصل دوم مشاهده کنیم که ساحره رو وارد جسم "رم" کنن و تبدیل به جادوگر حسود بشه! احتمالش بسیار زیاد هست و در این صورت سوبارو مجبور به عملی میشه که حتی نمیتونه بهش فکر کنه! اینکه مجبور بشه "رِم" رو بکشه! هیچ دقت کردید در این انیمه چه سناریوهای جالبی میتونه اتفاق بیفته؟ نظریههای بسیار زیادی در مورد این انیمه مطرح شده و این نشون میده که این انیمه از نظر داستانی پتانسیل بسیار زیاد و بیانتهایی داره. به طوری که به جرأت میگم بعد از انیمه "حمله به غول" بیشترین نظریهها در مورد انیمه "ری:زیرو" مطرح شده و این نشون میده این داستانِ پر از رمز و راز دو انیمه حالت معمایی داره که ذهن رو درگیر خودش میکنه.
این انیمه از المانهای زیادی برای هرچه بیشتر غافلگیر کردن و گاهی حتی شوکه کردن مخاطب استفاده میکنه. المان اول زمینهچینیهاییست که بعدأ نتیجهی اونها رو میبینیم مثلأ در جایی میبینیم "راینهارد" یه ایده به ذهنش میزنه، به سرعت دست "فِلت" رو میگیره و با یک بهانه اون رو با خودش میبره (نمیگه چه جرمی انجام داده فقط میگه جرمش از دزدی هم سنگینتره!). اینجا مخاطب هم مشکوک میشه ولی انیمه فعلأ جوابی بهش نمیده. بعد از پیشرفت داستان و گذشت مدتی در کمال تعجب میبینیم که راینهارد در مسابقات سلطنتی شرکت کرده و دست در دست فِلت داره قدم برمیداره! یعنی از همون اول قصد داشته از فلت برای شرکت در مسابقات سلطنتی استفاده کنه و فلت رو به مقام ملکه برسونه! اینجاست که مخاطب به شدت غافلگیر میشه. المان دوم فلشبکهای انیمه هستن که گاهی در جهت شخصیتپردازی کاراکترها نیز استفاده میشدن (به عنوان مثال فلشبکهایی که به گذشته دو خواهر "رِم" و "رام" زده شد). المان سوم میزان بالای خشونت انیمه است که گاهی از شدت زیاد آن (مثلأ قسمتهای 15، 17 و 23) غافلگیر خواهید شد! المان چهارم ایدههای خلاقانه داستانی هست. مثلأ در قسمت 17 که رِم توسط برخورد به جادوی مه وال سفید فراموش میشه، کلأ وجود این کاراکتر زیر سوال میره! یعنی سوبارو با هر شخصی (مثل رام که خواهر رِم هست! و همینطور امیلیا) در مورد "رِم" حرف میزنه اونا رِم رو به یاد نمیارن و به طور کامل فراموشش کردن (رام اصلأ به یاد نمیاره که همچین خواهری داشته!) و فقط سوبارو هست که میدونه رِم وجود داشته و هرچه سعی میکنه دیگران رو متقاعد کردن کنه، موفق نمیشه. المان پنجم الهامگیری از آثار گذشته هست. انیمه ری:زیرو از آثار گذشته مثل فیلم "لبه ی فردا/Edge of Tomorrow" (ویژگی بازگشت پس از مرگ)، سری فیلم هری پاتر/Harry Potter ("انگشت" در ری:زیرو حکم همون "جانپیچ" در هری پاتر رو داره) و انیمه کیمیاگر تمام فلزی/Fullmetal Alchemist: Brotherhood (گناهان کبیره) الهام گرفته و در بخشهای مختلف داستان میتونیم نشانههایی از این آثار رو مشاهده کنیم. المان ششم شیوه روایت مرموز و تدریجی داستان هست. مثلأ هنوز شخصیت واقعی روزوال افشا نشده است و از مرموزترین کاراکترهای داستان است. از طرفی "رام" هم رابطه نزدیکی با او دارد و همین باعث میشود که اعتماد به او نیز سخت باشد (گول ظاهر معصوم این کاراکتر رو هم نباید خورد، این انیمه در شخصیتپردازی بسیار مرموزانه عمل کرده است). همچنین از کاراکتر بئاتریس هم کارهای عجیبی رقم خورده که اون رو هم در زمره کاراکترهای مرموز قرار میده.
فضای انیمه "ری:زیرو" گاهی بسیار دارک میشه، درجه خشونت انیمه زیاد میشه و کاملأ حالت روانشناختی خودش رو آشکار میکنه و گاهی هم فضای بسیار شاد، رومانتیک و آرامی به خود میگیره یعنی این انیمه روال ثابتی نداره و تنها یک سبک نداره! این انیمه ترکیبی از سبکهای روانشناختی، درام، فانتزی، کمدی، جادویی، رومانتیک، شونن و ... هست. انیمه تنوع زیادی هم در جهان و مکانهاش داره. یعنی گاهی در عمارت روزوال روایت میشه گاهی در جنگل گاهی در بازار و ... این ویژگی از تکراری شدن انیمه و خسته کردن مخاطب جلوگیری میکنه. موسیقی متن انیمه هم عالی و در بسیاری از موارد نیز میتوان گفت شاهکار هست! در انتها بد نیست به این نکته اشاره کنم که انیمه به فصل دوم کشیده شده و فصل دومش در تابستان 2020 پخش خواهد شد (به خاطر شیوع کرونا تأخیر خورده است). هنوز تکلیف انتخابات سلطنتی مشخص نشده و جادوگر حسود هم هنوز جسم مناسبش رو پیدا نکرده. تا به حال فقط یکی از گناهان کشته شده، فقط اسقف اعظم گناه تنبلی (بتلگیوس) کشته شده و تکلیف بقیه گناهان در فصل یا فصول آینده مشخص خواهد شد! در انتها باید بگویم "ری:زیرو" انیمهای غافلگیرکننده با پتانسیل داستانی بسیار بالا است که جهان بسیار گستردهای داره، انیمهای که نباید آن را دستکم گرفت!
توی OVA دوم به طور واضح معلوم شد امیلیا نیمه الف هست. معلوم شد که پاک به شکل اون موجود غول پیکر در میومد چون با امیلیا قرارداد بسته بوده که ازش مراقبت کنه. اگه بلایی سر امیلیا بیاد پاک دنیا رو نابود میکنه. توجه کنید که در فصل اول اونجا که سر سوبارو از جا کنده میشه و یه موجود غول پیکر پشمالو رو مشاهده میکنیم، اون موجود غول پیکر همون پاک بود و دلیل مرگ همگی هم چیزی نبود جز مرگ امیلیا! یعنی پاک همه (از فرقه ساحره گرفته تا همه اهالی قصر) رو کشته بوده!!! این دیالوگ رو یادتونه (این دیالوگ رو پاک به سوبارو میگه)؟ Sleep along with my daughter همراه با دخترم (امیلیا) بخواب [بمیر!]. اگه امیلیا بمیره اونوقت پاک همه شون رو تار و مار میکنه و همه میمیرن!! از طرفی سوبارو در وضعیتی گیر کرده که وقتی رم رو نجات میده امیلیا میمیره و بالعکس...
پیشبینیها (این پیشبینیها ممکن هست رخ ندهند ولی احتمال وقوع آنها زیاد است. مورد چهارم هرچند یک حدس هست ولی اگه رخ بده اسپویل شدیدی محسوب میشه):
1- من حدس میزنم ساتلا هم عاشق سوبارو هست و برای همین سوبارو رو به اون جهان فانتزی کشونده (این مورد با توجه به فصل اول احتمالش بالاست).
2- ساتلا هم احتمالأ مثل امیلیا نیمه الف بوده باشه.
3- (با توجه به OVA دوم این مورد تقریبأ قطعی هست) امیلیا همون ساتلا نیست! امیلیا نیمه الف هست و به دلیل اینکه به ساتلا شباهت داره مردم فکر میکنن همون جادوگر حسود یا ساتلا هست. Silver hair/موی نقرهای... Bluish Purple Eyes/چشمان بنفش مایل به آبی (ارغوانی)... Silver Elf/الف نقرهای. شباهتهاشون باعث شده مردم از امیلیا بترسن و فکر کنن اون جادوگر حسوده. (نکته قابل توجه اینه که اگر امیلیا نتونه قدرت (قدرت برفی) خودش رو کنترل کنه اونوقت وجود امیلیا هم برای بشر خطرناک به حساب میاد!)
4- شاید ساتلا خواهر امیلیا باشه!!!
ولی من آخرش قانع نشدم چرا خود کایدو بهش میگفت پسرم
درسته یاماتو گفت میخواد شبیه اودن یه مرد باش ولی آقاش بخاطر همین کلی کتکش زده پس چرا الان داره پسرم صداش میکنه در حالی که اگه مخالف این کارش باشه باید از عمد بر خلاف خواست یاماتو دخترم صداش کنه تا ادب بشه
سر قضیه پیامه هم من آخرش نفهمیدم چی شد و کینمون چیکار کرد
فک کنم اینطوری شد که خود کینمون پیام رو عوض میکنه تا محل قرار رو تغییر بده ولی خودش نمیدونه این تغییری که میده معنیش چی میشه برا همین هم 9 غلافدار و کانجورو اشتباه پیام رو متوجه میشه ولی بقیه از جمله لوفی اینا پیام رو درست میفهمن...
خب این اصلا منطقی نیست بنظرم اودا داره الکی نشون میده که مثلا داره ما رو غافلگیر میکنه
در مورد ایس هم... خب به داداشش رفته... یه نیگا به دور و اطراف لوفی بنداز... لامصب هارم راه انداخته...
صرفا اینکه عای اودا راه دیگهای پیدا نکرده واسه مرموز کردن این قضیه.
یه دیدگاه دیگه هم که خیلیها بهش بها دادن، ت.رنس بودن یاماتو که خب بعید میدونم درست باشه.
قضیه ایوانکو، اوکاما یا کراس درسینگ به نظرم موضوعی متفاوت با بحث فعلیه. اودا هیچوقت مستقیما به این مسائل ورود نکرده. تا این اواخر که اوکیکو وارد داستان شد. ولی خب خیلی فرقه بین اوکیکو و یاماتو. اوکیکو خودش شخصا میگه من قلبا زنم. موقع معرفیش هم ازش به عنوان poster girl / waitress یاد میشه که خب بحثی نمیمونه. یاماتو از طرفی صرفا از رو نگاهی که به اودن به عنوان یه الگو داشته یه تقلید لباس داره و البته مریدش هم هست. واسه معرفیش هم daughter استفاده شد. حالا چپترای بعد دقیق معلوم میشه.
کتکی که از کایدو خورده سر مردونه لباس پوشیدن که نه سر لباس اودن پوشیدنش بوده.
درباره کین هم اینکه همه اتفاقاتی که تا الان به نفع ساموراییا رخ داده صرفا اتفاق بوده و با اینکه همه پای درایت کین گذاشته میشه هیچکدوم پلن کین نبوده. میبینی که قبل همشون هم اودا اول چهره فرخورده کین رو نشون میده. در واقع فقط کین که بوده نفهمیده. وقتی هم که به بقیه خبر میده فقط میگه ۲ تا خط به نشان اضافه شده.
توضیحش زیاد جالب نمیشه از اونجایی که ریشه در کلمات جاپونی و کانجی اینا داره و منم تخصصی ندارم ولی:
پیام اصلی اونی بود که بین همه پخش کردن. ۲ تا پرنده، مار و هلال ماه. منظور از مار بندر مار یا همون habu minato. پرنده و هلال اینا زمان و مکان و ... رو نشون میده که توضیحش وقتگیره. (minato : harbor / port)
بعد که این نشان لو میره یاسوی میاد رو این نشان (روی مار) دوتا خط میکشه. کین فکر میکنه اون خطا پا هستن و ماره شده سوسمار و میگه خب قرارمون بندر lizard یا همون tokage minato. ولی در واقع اونا دوتا خط بودن واسه حذف کردن حروف وسط که habu minato میشه hato. معادل چیزی که خونده میشه، میشه docks یا wharf یه بخشی از اسکله. کیوشیرو و بقیه پیام اصلی رو میگیرن و تو همون بخش بندر habu منتظر میشن. تو نقشه وانو اگه یادت باشه این بندرا نزدیک هم بودن.
به جمع ما خوش اومدی مرد! همین انیمهلیست سرور ۲ ش داخلی حساب نمیکنه؟
----------
هعی. فصل دوم جاشین-چان رو هم بالاخره تموم کردم. این و کاگویا-ساما رو دلم براشون بد تنگ مره یره
فصل دوم کاگویا که شاهکار بود و باورنکردنی، ولی جاشین-چان چند قسمت اولاش مثل فصل قبل به دلم ننشسته بود و داشتم کمکم نگران میشدم که خوشبختانه از نیمهی کار دوباره جون گرفت و شد همون انیمهی مشدی کلهخراب باحالمون! و اما قسمت ۱۱ معرکه بود! بهویژه اون غافلگیری قشنگی که داشت
مونده بودم تو نیمهی دوم چه حرکتی میخواد بزنه و وقتی جدیجدی زد زیر آواز فکم افتاد! خـــیلی خــــوب بود پسر! از این بهتر نمیشد. حالوهوای کارهای جاپونی دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی مثل سیلی خورد تو صورتم. و چه ترکیب باحالی داشت با صحنههای منتخب انیمه! خدایی آفرین بهشون (آهنگ را با سوت میزند!)
خلاصه خوب فصلی بود آقا، خــــوب! شخصیتهای جدید جالب و بامزه بودن و ارجاعهای انیمه هم یکی از یکی بهتر که البته شخصا خیلیهاشون رو نفهمیدم تازه. جا داره از این تریبون از آمازون هم تشکر کنم (فقط یهجا نده قسمتها رو! مرسی اه )
--------
اوکائری داداش!
اِ، درست یادم باشه یکی از مدیراش گفته بود که سرور دو داخلی حساب میشه... ولی، نکنه مال قبل از این بود که براشون مشکل پیش بیاد الان که فکرشو میکنم اصولا سایت انیمه نباید نیمبها باشه و همین که وجود داره یعنی لطف کردن بچههای بالا! شایدم فایلی که اینا دادن آپدیت نباشه ها (البته برای همین سرورهایی هم که اسمشون هست یه سرویسدهنده نیم بها حساب میکنه یکی به کتفاش هم نیست!)
به جمع ما خوش اومدی مرد! همین انیمهلیست سرور ۲ ش داخلی حساب نمیکنه؟
----------
هعی. فصل دوم جاشین-چان رو هم بالاخره تموم کردم. این و کاگویا-ساما رو دلم براشون بد تنگ مره یره
فصل دوم کاگویا که شاهکار بود و باورنکردنی، ولی جاشین-چان چند قسمت اولاش مثل فصل قبل به دلم ننشسته بود و داشتم کمکم نگران میشدم که خوشبختانه از نیمهی کار دوباره جون گرفت و شد همون انیمهی مشدی کلهخراب باحالمون! و اما قسمت ۱۱ معرکه بود! بهویژه اون غافلگیری قشنگی که داشت
مونده بودم تو نیمهی دوم چه حرکتی میخواد بزنه و وقتی جدیجدی زد زیر آواز فکم افتاد! خـــیلی خــــوب بود پسر! از این بهتر نمیشد. حالوهوای کارهای جاپونی دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی مثل سیلی خورد تو صورتم. و چه ترکیب باحالی داشت با صحنههای منتخب انیمه! خدایی آفرین بهشون (آهنگ را با سوت میزند!)
خلاصه خوب فصلی بود آقا، خــــوب! شخصیتهای جدید جالب و بامزه بودن و ارجاعهای انیمه هم یکی از یکی بهتر که البته شخصا خیلیهاشون رو نفهمیدم تازه. جا داره از این تریبون از آمازون هم تشکر کنم (فقط یهجا نده قسمتها رو! مرسی اه )
صرفا اینکه عای اودا راه دیگهای پیدا نکرده واسه مرموز کردن این قضیه.
یه دیدگاه دیگه هم که خیلیها بهش بها دادن، ت.رنس بودن یاماتو که خب بعید میدونم درست باشه.
قضیه ایوانکو، اوکاما یا کراس درسینگ به نظرم موضوعی متفاوت با بحث فعلیه. اودا هیچوقت مستقیما به این مسائل ورود نکرده. تا این اواخر که اوکیکو وارد داستان شد. ولی خب خیلی فرقه بین اوکیکو و یاماتو. اوکیکو خودش شخصا میگه من قلبا زنم. موقع معرفیش هم ازش به عنوان poster girl / waitress یاد میشه که خب بحثی نمیمونه. یاماتو از طرفی صرفا از رو نگاهی که به اودن به عنوان یه الگو داشته یه تقلید لباس داره و البته مریدش هم هست. واسه معرفیش هم daughter استفاده شد. حالا چپترای بعد دقیق معلوم میشه.
کتکی که از کایدو خورده سر مردونه لباس پوشیدن که نه سر لباس اودن پوشیدنش بوده.
درباره کین هم اینکه همه اتفاقاتی که تا الان به نفع ساموراییا رخ داده صرفا اتفاق بوده و با اینکه همه پای درایت کین گذاشته میشه هیچکدوم پلن کین نبوده. میبینی که قبل همشون هم اودا اول چهره فرخورده کین رو نشون میده. در واقع فقط کین که بوده نفهمیده. وقتی هم که به بقیه خبر میده فقط میگه ۲ تا خط به نشان اضافه شده.
توضیحش زیاد جالب نمیشه از اونجایی که ریشه در کلمات جاپونی و کانجی اینا داره و منم تخصصی ندارم ولی:
پیام اصلی اونی بود که بین همه پخش کردن. ۲ تا پرنده، مار و هلال ماه. منظور از مار بندر مار یا همون habu minato. پرنده و هلال اینا زمان و مکان و ... رو نشون میده که توضیحش وقتگیره. (minato : harbor / port)
بعد که این نشان لو میره یاسوی میاد رو این نشان (روی مار) دوتا خط میشکه. کین فکر میکنه اون خطا پا هستن و ماره شده سوسمار و میگه خب قرارمون بندر lizard یا همون tokage minato. ولی در واقع اونا دوتا خط بودن واسه حذف کردن حروف وسط که habu minato میشه hato. معادل چیزی که خونده میشه، میشه docks یا wharf یه بخشی از اسکله. کیوشیرو و بقیه پیام اصلی رو میگیرن و تو همون بخش بندر habu منتظر میشن. تو نقشه وانو اگه یادت باشه این بندرا نزدیک هم بودن. View attachment 152271View attachment 152273
یه چیزی هم که من شنیدم اینه که کایدو برای اینکه با اوروچی اختلافش نشه قضیه دخترش که طرفدار اودن ـه رو مسکوت گذاشته برا همینم کاری به کارش نداره و همون طور که خودش می خواد "پسرم" صداش میکنه؛ البته بنظرم اینم زیاد منطقی نیست ولی به هر حال اینم نظری ـه.
در مورد کین و اون پیامه هم والا من بازم نفهمیدم (مرسی از توضیح دقیق ـت) ولی مهم اینه که میدونیم لوفی و کلا همه کسایی که طرف لوفی اند به معنای واقع کلمه خر شانس اند و حتی اشتباهاتشون هم به سودشون تموم میشه.
NICE MAPPA
آقا دم ماپا گرم عجب چیز خفنی ساخته
هر چقدر که اپیزود اول TOG ضد حال بود عوضش قسمت اول GOH درجه خفنیت رو چسبوند به سقف (به شدت به سیزن چهارم شینگکی امیدوار شدم)
یه نکته ای که تو اپنینگ ـش بود اینه که فقط از صحنه های قسمت اول تشکیل شده بود نمیدونم بخاطر بحث اسپویل و اینا این کار رو کردن یا میخوان op هر قسمت مخصوص خودش باشه (البته بعید میدونم)
NICE MAPPA آقا دم ماپا گرم عجب چیز خفنی ساخته
هر چقدر که اپیزود اول TOG ضد حال بود عوضش قسمت اولGOH درجه خفنیت رو چسبوند به سقف (به شدت به سیزن چهارم شینگکی امیدوار شدم)
من برای اینکه بعضی اوقات بخوام خارج از ترافیک نامحدود شبانه، یه قسمت انیمه رو دانلود کنم....توی سایت trainbit.com اکانت رایگان ساختم...
از سیستم ریموت آپلودش، لینک مستقیم فایل انیمه رو بهش میدم (مثلاً از erai-raws.info و یا از هر جای دیگه)....ریموت میکنه توی خودش، بعد از trainbit که دانلودش میکنم...نیم بها حساب میشه.
من برای اینکه بعضی اوقات بخوام خارج از ترافیک نامحدود شبانه، یه قسمت انیمه رو دانلود کنم....توی سایت trainbit.com اکانت رایگان ساختم...
از سیستم ریموت آپلودش، لینک مستقیم فایل انیمه رو بهش میدم (مثلاً از erai-raws.info و یا از هر جای دیگه)....ریموت میکنه توی خودش، بعد از trainbit که دانلودش میکنم...نیم بها حساب میشه.