سلام.
بچه ها یه چند تا مانگای خوب معرفی میکنید.
اینا رو میخونم:
BERSERK
Black Clover
Kingdom
Kuroshitsuji
One Piece
One Punch-Man
The Promised Neverland
Vinland Saga
Ajin
Made in Abyss Drifters
حتما فارسی هم شده باشه.
چیزایی مثل هایکیو ، هیرو آکادمی و ... هم که انیمه های خوبی دارن و هی فصل جدیدشونم میاد مانگاشونو نمیخونم (البته اصلا نمیدونم فارسی میشن یا نه)
بلک کلور و وان پیس هم چون انیمشون خیلی داغونه مانگا میخونم ، البته هر از گاهی انیمشونم میبینم.
و این که من کلا مانگا زیاد نمیخونم پس خیلیارو نخوندم.
یه مانگایی هم هست به نام Historie نظرتون چیه در موردش؟
سلام.
بچه ها یه چند تا مانگای خوب معرفی میکنید.
اینا رو میخونم:
BERSERK
Black Clover
Kingdom
Kuroshitsuji
One Piece
One Punch-Man
The Promised Neverland
Vinland Saga
Ajin
Made in Abyss Drifters
حتما فارسی هم شده باشه.
چیزایی مثل هایکیو ، هیرو آکادمی و ... هم که انیمه های خوبی دارن و هی فصل جدیدشونم میاد مانگاشونو نمیخونم (البته اصلا نمیدونم فارسی میشن یا نه)
بلک کلور و وان پیس هم چون انیمشون خیلی داغونه مانگا میخونم ، البته هر از گاهی انیمشونم میبینم.
و این که من کلا مانگا زیاد نمیخونم پس خیلیارو نخوندم.
یه مانگایی هم هست به نام Historie نظرتون چیه در موردش؟
پیشنهاد من به شما مانگای کلیمور/Claymore هست. یک مانگا با داستان به شدت غافلگیرکننده و خشونتبار! با طراحی واقعأ جذاب. توی جهانی که مانگای کلیمور به تصویر میکشه هیولاهایی وجود دارن که به آنها "یوما" گفته میشه. این هیولاها در کنار انسان ها زندگی میکنن و با تغذیه از انسان و تصاحب بدن انسان به حیات خودشون ادامه میدن. سازمانی ناشناس شروع به تربیت افرادی با مهارت بسیار بالا با عنوان "کلیمور" برای مقابله با یوماها میکنه. این کلیمورها قدرت مافوق بشری دارن و نیمی آنها انسان و نیمه دیگرشان یوما هست! و وظیفهشان نجات جان انسانها و مبارزه با یوماهاست. در واقع جهان مانگای کلیمور چهار قشر عمده را در برمیگیره: 1- انسانها 2- یوماها 3- کلیمورها 4- سازمانی ناشناس با اهداف مرموز. کلیمورها جنگجویانی هستن که هر دو قشر انسانها و یوماها را میتونن درک کنن و در این بین تعدادی از آنها دست به خیانت میزنن و به یوما تبدیل میشن (البته عاقبت همه آنها همین تبدیل شدن به یوماست و روزی باید با سرنوشت خودشون روبرو بشن) و یا با یک سازمان مرموز روابط مخفیانه برقرار میکنن. بزودی نقد مانگاش رو هم مینویسم.
سلام.
بچه ها یه چند تا مانگای خوب معرفی میکنید.
اینا رو میخونم:
BERSERK
Black Clover
Kingdom
Kuroshitsuji
One Piece
One Punch-Man
The Promised Neverland
Vinland Saga
Ajin
Made in Abyss Drifters
حتما فارسی هم شده باشه.
چیزایی مثل هایکیو ، هیرو آکادمی و ... هم که انیمه های خوبی دارن و هی فصل جدیدشونم میاد مانگاشونو نمیخونم (البته اصلا نمیدونم فارسی میشن یا نه)
بلک کلور و وان پیس هم چون انیمشون خیلی داغونه مانگا میخونم ، البته هر از گاهی انیمشونم میبینم.
و این که من کلا مانگا زیاد نمیخونم پس خیلیارو نخوندم.
یه مانگایی هم هست به نام Historie نظرتون چیه در موردش؟
پیشنهاد من به شما مانگای کلیمور/Claymore هست. یک مانگا با داستان به شدت غافلگیرکننده و خشونتبار! با طراحی واقعأ جذاب. توی جهانی که مانگای کلیمور به تصویر میکشه هیولاهایی وجود دارن که به آنها "یوما" گفته میشه. این هیولاها در کنار انسان ها زندگی میکنن و با تغذیه از انسان و تصاحب بدن انسان به حیات خودشون ادامه میدن. سازمانی ناشناس شروع به تربیت افرادی با مهارت بسیار بالا با عنوان "کلیمور" برای مقابله با یوماها میکنه. این کلیمورها قدرت مافوق بشری دارن و نیمی آنها انسان و نیمه دیگرشان یوما هست! و وظیفهشان نجات جان انسانها و مبارزه با یوماهاست. در واقع جهان مانگای کلیمور چهار قشر عمده را در برمیگیره: 1- انسانها 2- یوماها 3- کلیمورها 4- سازمانی ناشناس با اهداف مرموز. کلیمورها جنگجویانی هستن که هر دو قشر انسانها و یوماها را میتونن درک کنن و در این بین تعدادی از آنها دست به خیانت میزنن و به یوما تبدیل میشن (البته عاقبت همه آنها همین تبدیل شدن به یوماست و روزی باید با سرنوشت خودشون روبرو بشن) و یا با یک سازمان مرموز روابط مخفیانه برقرار میکنن. بزودی نقد مانگاش رو هم مینویسم.
نمیخوام بهونه بیارم ولی خیلی طراحیاشون بده ، من مثلا کار خفنی مثل شینگکی به خاطر طراحی بد نمیتونم بخونم.
یه دفعه رفتم سراغ تاور طراحیش بد بود ، حالا منتظرم انیمش بیاد شاید بعدش تونستم بقیشو بخونم.
الانم دارم سولو لولینگ یه همچین چیزی رو دانلود میکنم ، ببینم این چجوریه
سلام.
بچه ها یه چند تا مانگای خوب معرفی میکنید.
اینا رو میخونم:
BERSERK
Black Clover
Kingdom
Kuroshitsuji
One Piece
One Punch-Man
The Promised Neverland
Vinland Saga
Ajin
Made in Abyss Drifters
حتما فارسی هم شده باشه.
چیزایی مثل هایکیو ، هیرو آکادمی و ... هم که انیمه های خوبی دارن و هی فصل جدیدشونم میاد مانگاشونو نمیخونم (البته اصلا نمیدونم فارسی میشن یا نه)
بلک کلور و وان پیس هم چون انیمشون خیلی داغونه مانگا میخونم ، البته هر از گاهی انیمشونم میبینم.
و این که من کلا مانگا زیاد نمیخونم پس خیلیارو نخوندم.
یه مانگایی هم هست به نام Historie نظرتون چیه در موردش؟
Otoyomegatari
یه کار تاریخی-رومنس ـه در مورد اهالی یه روستای ترکمنی (اگه اشتباه نکنم) اواخر قرن 19 و قصه امیرا و شوهر کوچولوش، کارلاک ـه و سختی های زندگیشون
جدا از روند داستانش که فقط امیرا و کارلاک مرکز اصلیش نیستن و بین کلی شخصیت دیگه می چرخه. آرت مانگا یه چیز عجیب خفنیه... چشمام درد میگیره سر بعضی از پنل هاش... جدا از اون تصویرسازی کائورو موری (نویسنده/طراح اش) از فرهنگ دامنه ترکمن تا ایران و بعدشم ترکیه فوق العادست
Houseki no Kuni
در وصف این مانگا و شخصیت اصلیش میشه گفت از نظر زجر کشیدن هم رده آقامون گاتس ـه
این وجه تراژیک اش به کنار (که البته شاید هم سطح برسرک باشه ولی نوعا شدید فرق داره) یه کار فانتزی پساآخرالزمانی در مورد دنیاییه که 6 بار از بین رفته و الان روی تنها خشکی های زمین یه سری موجوداتی که از جواهر تشکیل شدند با استاد راهب شون زندگی می کنند و باید از خودشون روبروی ماه نشین هایی که روزها بهشون حمله می کنند محافظت کنند. تم فانتزی، آرت و کانترست عجیب سیاه و سفید تو پنل هاش و... کلا یکی از غیرعادی ترین مانگاهای چند سال اخیر رو به وجود آورده
To you the Immortal
انیمه اش تازگیا تایید شده بود... در مورد یه نامیرائه است... که فقط نامیراست! یه موجودیه که نمیتونه بمیره ولی میتونه قالب چیزهای مرده ای که باهاشون به نحوی ارتباط داشته رو بگیره. قصه رشد این موجود به عنوان یه شخصیت تو یه داستان به شدت عظیم و غیر قابل پیش بینی ـه
کار همون نویسنده طراح Silent Voice ـه، ولی خب تم اش شدید فرق داره و خیلی داستانی تر و تراژیک تره
Otoyomegatari
یه کار تاریخی-رومنس ـه در مورد اهالی یه روستای ترکمنی (اگه اشتباه نکنم) اواخر قرن 19 و قصه امیرا و شوهر کوچولوش، کارلاک ـه و سختی های زندگیشون
جدا از روند داستانش که فقط امیرا و کارلاک مرکز اصلیش نیستن و بین کلی شخصیت دیگه می چرخه. آرت مانگا یه چیز عجیب خفنیه... چشمام درد میگیره سر بعضی از پنل هاش... جدا از اون تصویرسازی کائورو موری (نویسنده/طراح اش) از فرهنگ دامنه ترکمن تا ایران و بعدشم ترکیه فوق العادست
آخ آخ، این «داستان عروس» هرچی از آرتهاش بگیم کم گفتیم! آخه انقدر خفن، اونهم تک تک صفحههاش؟ فقط ایکاش و ایکاش یه سری آرتهای خاکبهسریش انقدر زیاد نبود. از شوهر نوجوون بنده خدا خجالت میکشه آدم موقع خوندناش شخصا از یه جا به بعد دیگه اعصابم نکشید ادامهش بدم و افسوس! خیلی مانگای دلچسبیه، به ویژه برای ما ایرانیا.
لوفی تیپه، برای اینکه توی دایره تعریف تیپ قرار میگیره. ما توی ادبیات مفهومی داریم به نام Archetype. آرک تایپ شامل عناصری از داستان (مثل شخصیت، اتمسفر، تم و پلات) میشه که به طور متداول در آثار مختلف تکرار شدن به شکلی که خواننده به سرعت با این عناصر همزاد پنداری میکنه. کارل یونگ بهترین تحلیل رو از مفهوم آرک تایپ کرده: آرک تایپ به عناصری گفته میشه که ریشه در «ناخودآگاه جمعی» یا collective unconscious بشر دارن. ناخودآگاه جمعی شامل مواردی مثل عشق، تلاش و مرگ میشه و از اون جایی که انسانها پیوسته با این مفاهیم درگیرن، به صورت ناخودآگاه باهاشون همزاد پنداری میکنن. مثلا توی یک داستان نویسنده لازم نیست توضیح بده که چرا یک مادر برای نجات بچهاش حاضره خودش رو قربانی کنه. فقط کافیه بگه که این زن، مادر این بچه است. ولی عکس این موضوع اتفاقا نیاز به توضیح داره، یه نویسنده باید توضیح بده که چرا یه مادر از بچهاش بدش مییاد. استفاده از آرک تایپ به هیچ عنوان چیز بدی نیست. در خیلی از مواقع کار نویسنده و خواننده را راحتتر میکنه. اما چرا لوفی یه شخصیت تیپیکال به حساب مییاد؟ تمام شخصیت لوفی توی چپتر اول مانگا شکل میگیره و در ادامه هم تغییر نمیکنه. توی چپتر اول، به واسطه ملاقات با دزدان دریایی، هدف لوفی مشخص میشه و در انتهای همین چپتر، به واسطه اتفاقاتی که میافته، مفهوم «دوستی» برای لوفی یک ارزش میشه. توی چپتر ده وقتی از لوفی میپرسن کی هستی، جواب میده: «من لوفیام و قراره پادشاه دزدان دریایی بشم». توی چپتر هشتصد هم لوفی پاسخ مشابهی به این سوال میده. لوفی نمونه مشخص آرک تایپ قهرمان عادلیه که با یک اراده تزلزل ناپذیر داره به سمت هدفش حرکت میکنه. اتفاقات لوفی رو تغییر نمیدن یا اتفاقاتی برای لوفی نمیافته که مقدمات تغییر را فراهم کنه.
آیا اینکه پروتاگونیست داستان تیپ باشه، ایراده؟ به نظر من ایراده، ولی این موضوع یه بحث ابجکتیو نیست. اینکه خوانندهای لوفی رو اتفاقا به خاطر همین ویژگی دوست داشته باشه، چیز عجیبی نیست. بحث ما اینجاست که تو معتقدی که شخصیتپردازی این همه کاراکتر توی My hero کار سختیه، ولی من باهات مخالفم. بین تمام افرادی که توی آکادمی حضور دارن، اگه سه نفری رو که اسم بردم جدا کنیم، بقیه اصلا شخصیت نیستن. نویسنده برای این افراد یکسری ویژگی شخصیتی متداول رو تعریف کرده و این افراد بر اساس همون ویژگیها دارن عمل میکنن.
با روندی که My hero academia پیش گرفته، به نظر من حتی شخصیتهای فعلی هم دارن به یک نقطهی سکون میرسن. حرفت در مورد میدوریا درسته. میدوریا مثل لوفی نیست. ولی این شخصیت داره به چه سمتی میره؟ آیا براش دغدغهی جدیدی پیش اومده؟ آیا از مسیرش عقب نشینی کرده؟ آیا از نظر اصول فکری توی ادامه مسیر شکست خورده؟ این مسائل باعث میشه نقطهی قوت My hero شخصیت پردازی کاراکترها نباشن. نقطهی مقابل این قضیه، پروتاگونیست برج خدا، یعنی بامه:
توی چپتر اول بام با یه عزم راسخ به دنبال راشل وارد برج میشه. من مخاطب با توجه به تجربیات قبلی که از خوندن آثار شونن دارم، انتظار دارم که بام با همین عزم راسخ به مسیرش ادامه بده. صد و اندی چپتر بعد، من مخاطب بام رو میبینم که داره توی تنهایی خودش قدم میزنه و توی یه منولوگ میگه: «من توی این برج دارم چیکار میکنم؟ برای چی اینجام؟»
این مقدار از تغییر چیز عجیبی نیست. ولی لازمه به وجود اومدنش این هست که اتفاق خاصی برای شخصیت اول داستان بیافته. اتفاقی که هنجارهای مورد قبول این فرد رو زیر سوال ببره. مثلا اگر فردی برای دوستی ارزش زیادی قائله، خیانت نزدیکترین دوستش میتونه باعث ایجاد این تلنگر بشه. اگر آنتاگونیست داستان حتی با وجود شکست توی مبارزه، از نظر فکری جلوتر از قهرمان داستان باشه، این موضوع میتونه باعث ایجاد تلنگر بشه. طبیعتا این اتفاقات سطح شخصیت پردازی یک اثر رو بالا میبرن، ولی لازمهاش این هست که نویسنده جرات بیشتری داشته باشه، مثلا قبول کنه که پروتاگونیست داستان میتونه از نظر فکری کاملا اشتباه کنه. با روندی که My hero پیش گرفته، من بعید میدونم که چنین اتفاقاتی توی داستان بیافته.
خب میدونی من این حرفایی که نوشتی رو قبول دارم و کلی هم چیز یاد گرفتم در واقع نظرم رو هم در مورد شاخ بودن کار شخصیت پردازی بوکونو هیرو برگردوندم ولی مسئله ای که هست و باید در نظر گرفت اینه که این اثر برای یه مخاطب خاص تهیه شده و قطعا این پیچیدگی هایی که شما در مورد اثری مثل TOG مثال زدی (و منم توی مانهوا این جور پیچیدگی ها رو بیشتر دیدم نسبت به مانگا و همینم به نظرم باعث جذاب شدن این دست از آثار میشه) باعث میشه بار محتوایی داستان سنگین تر و خشن تر بشه و این خشونت برای هر مخاطبی مناسب نیست و این اثر و آثار مشابه اش از اون دسته آثارین که سعی میکنند مفاهیم رو خیلی نرم تر و با خشونت کمتر به مخاطب ارائه کنند.
گرچه ممکنه از نظر نویسندگی ایجاد این جور تغییرات در قهرمان داستان کار دشوارتری نسبت به پیروی از آرک تایپ باشه ولی طبق چیزی که خودت گفتی ارک تایپ ریشه در ناخود آگاه بشر داره و در ارتباطه با مسائلی که انسان ها بیشتر باهاش درگیرن پس این طبیعیه که حجم بیشتری از مخاطب ها رو به خودشون جذب کنند؛ با این حال من اینجا یه مسئله ای برام پیش میاد.
ناامید شدن، تحقیر شدن، خرد شدن شخصیت، گم کردن هدف، فرار از واقعیت، انکار واقعیت، تنفر، انتقام، شکست زیر بار مسئولیت، از بین رفتن باور ها، زیر و رو شدن حقائق، خیانت و ... این جور مسائل که معمولا باعث چالش برای نویسنده میشن و پرداختن بهشون جذابیت خاصی هم داره اینا هم بخشی از ذات انسان اند فقط جنبه تاریک و خشن انسانیت منشا اوناست. پس نمیشه اینا رو مسائلی دونست که انسان ها باهاشون درگیر نیستن و میدونم که منظور تو هم این نبود. در واقع اصلا همین تقابل بین نیمه تاریک و روشن درونی انسان هاست که اساس خیلی از داستان ها میشه و برای همین هم هست که این جور آثار هم محبوب و پرمخاطب اند گرچه ممکنه مناسب هر مخاطبی هم نباشد.
در واقع من فکر میکنم (ممکنه درست هم نباشه) آرک تایپ دو وجه داره یکی مسائلی که افراد بیشتر باهاشون درگیرند و بنظر یه امر اخلاقی و عقلانی میاد یکی هم اون مسائلی که زاده خشونت پنهان درونی افراده و معمولا سعی میکنند اونا رو سرکوب یا پنهان کنند.
داداش لطفا یه منبع برای مطالعه معرفی کن یا بگو باید چه کلید واژه هایی رو سرچ کنم که بیشتر بتونم درباره ساختار داستان پردازی اطلاعات کسب کنم و ترجیحا هم فارسی باشه ممنون
سلام.
بچه ها یه چند تا مانگای خوب معرفی میکنید.
اینا رو میخونم:
BERSERK
Black Clover
Kingdom
Kuroshitsuji
One Piece
One Punch-Man
The Promised Neverland
Vinland Saga
Ajin
Made in Abyss Drifters
حتما فارسی هم شده باشه.
چیزایی مثل هایکیو ، هیرو آکادمی و ... هم که انیمه های خوبی دارن و هی فصل جدیدشونم میاد مانگاشونو نمیخونم (البته اصلا نمیدونم فارسی میشن یا نه)
بلک کلور و وان پیس هم چون انیمشون خیلی داغونه مانگا میخونم ، البته هر از گاهی انیمشونم میبینم.
و این که من کلا مانگا زیاد نمیخونم پس خیلیارو نخوندم.
یه مانگایی هم هست به نام Historie نظرتون چیه در موردش؟
اتفاقا منم فقط فارسی میخونم پس همه اینا که معرفی میکنم ترجمه شدن
من دیگه To you the Immortal که دوستمون معرفی کرد رو بی خیال میشم و اول هم از آثار نسبتا بلندتر شروع میکنم
Vagabond
داستانی در مورد مفهوم شکست ناپذیری
پر جزئیات ترین، دقیق ترین و زیباترین مانگا از نظر آرت، فضاسازی و پس زمینه که تا حالا خوندم
داستانش برگرفته از رمان ایچی یوشیگاوا درباره میاموتو موساشی ـه (سامورای ، فیلسوف ، استراتژیست ، نویسنده و رونین معروف ژاپنی)
اینوئه سنسه (مانگاکا) توی این اثر درباره موساشی قبل از معروف شدنش داستان سرایی کرده
داستان در مورد مفهوم قدرت و شکست ناپذیریه و سیر تحول روحی و فکری موساشی رو نشون میده
از نظر تاریخی و فرهنگی ژاپن با اینکه من اطلاعات زیادی نداشتم ولی به نظر میرسه خیلی خوب جو اون دوران رو ترسیم کرده و برام جالب بود
(Tokyo Ghoul (+re
شاید انیمه اش رو دیده باشی ولی بهت اطمینان میدم که انیمه این اثر هیچ بویی از ظرافت ها و زیبایی مانگا نبرده
داستانی فوق العاده با آرت تحسین شده ( by me) که لحظات لذت بخش و بعضا دلهره آروی رو برات به ارمغان میاره
Noragami
شاید دو فصل انیمه نوراگامی رو دیده باشی ولی داستان نوراگامی تازه بعد از فصل دومه که به اوج میرسه
و از اونجایی که تقریبا هیچ امیدی برای انیمه شدنش نیست توصیه میکنم مانگا رو بخونی
Claymore/Elfen Lied
توصیه اکید میکنم که مانگاشون رو بخونی
درسته که یه کم قدیمی اند و ممکنه آرتشون زیاد جالب نباشه
ولی اگه انیمه رو دیده باشه و بخوای داستان رو اونجور که باید بفهمی حتما باید مانگا رو بخونی انیمه خیلی ناقصه
Beelzebub/UQ Holder!
این دو تا انیمه دارن ولی من به شخصه فقط مانگاشون رو دارم میخونم و خیلی هم خوشم اوده
Oyaji/Blue Heaven
اینم دو تا مانگا کوتاه و خوش ساخت برای خوندن
Grashros
این اثر رو انیمه ورلد تازه ترجمه کرده و خودم تازه 15 چپترش رو خوندم
ازش خوشم اومد فضای نو و بدیعی داره
شاید ربطی نداشته باشه ولی حسی مشابه به دکتر استون به من داد
Houseki no Kuni
در وصف این مانگا و شخصیت اصلیش میشه گفت از نظر زجر کشیدن هم رده آقامون گاتس ـه
این وجه تراژیک اش به کنار (که البته شاید هم سطح برسرک باشه ولی نوعا شدید فرق داره) یه کار فانتزی پساآخرالزمانی در مورد دنیاییه که 6 بار از بین رفته و الان روی تنها خشکی های زمین یه سری موجوداتی که از جواهر تشکیل شدند با استاد راهب شون زندگی می کنند و باید از خودشون روبروی ماه نشین هایی که روزها بهشون حمله می کنند محافظت کنند. تم فانتزی، آرت و کانترست عجیب سیاه و سفید تو پنل هاش و... کلا یکی از غیرعادی ترین مانگاهای چند سال اخیر رو به وجود آورده
عجب لیست خفنی دهنم آب افتاد
از این 30 تا 16 تاشون ترجمه شده و خوندم و یا در حال خوندنم (شاید یه سری ترجمه شده رو هم بهشون بر نخورده باشم)
ولی واقعا مانهوا اصلا یه جذابیت دیگه ای داره نسبت به مانگا
نمیخوام بهونه بیارم ولی خیلی طراحیاشون بده ، من مثلا کار خفنی مثل شینگکی به خاطر طراحی بد نمیتونم بخونم.
یه دفعه رفتم سراغ تاور طراحیش بد بود ، حالا منتظرم انیمش بیاد شاید بعدش تونستم بقیشو بخونم.
الانم دارم سولو لولینگ یه همچین چیزی رو دانلود میکنم ، ببینم این چجوریه
ولی TOG که آرت خوبی داره.
بهر حال همون طور که توی لیستی که ce7en44 گذاشت هم بودن منم اینا رو پیشنهاد میکنم
که بنظر خودم آرت خفنی دارن (همشون هم ترجمه شده یا در حال ترجمه اند)
DICE / Noblesse / Red Storm / Eleceed / Solo Leveling / The Gamer / The God Of High School / Tomb Raider King / Second Life Ranker / ARMSBS / UnOrdinary
نمیخوام بهونه بیارم ولی خیلی طراحیاشون بده ، من مثلا کار خفنی مثل شینگکی به خاطر طراحی بد نمیتونم بخونم.
یه دفعه رفتم سراغ تاور طراحیش بد بود ، حالا منتظرم انیمش بیاد شاید بعدش تونستم بقیشو بخونم.
الانم دارم سولو لولینگ یه همچین چیزی رو دانلود میکنم ، ببینم این چجوریه
آرت هاشون آره اکثراً اوایل یه ذره درب و داغون هستن ولی به مرور بهتر میشن. تاور هم از فصل دو به بعد پیشرفت خیلی زیادی میکنه.
اگه به خاطر آرت باشه که خیلی از آثار خوب رو از دست میدی. مثلاً ادامه هانتر (با اینکه امیدی به پایانش نیست) واقعاً ارزشش رو داره که آرتش رو تحمل کنی.
عجب لیست خفنی دهنم آب افتاد
از این 30 تا 16 تاشون ترجمه شده و خوندم و یا در حال خوندنم (شاید یه سری ترجمه شده رو هم بهشون بر نخورده باشم)
ولی واقعا مانهوا اصلا یه جذابیت دیگه ای داره نسبت به مانگا
ولی TOG که آرت خوبی داره.
بهر حال همون طور که توی لیستی که ce7en44 گذاشت هم بودن منم اینا رو پیشنهاد میکنم
که بنظر خودم آرت خفنی دارن (همشون هم ترجمه شده یا در حال ترجمه اند)
DICE / Noblesse / Red Storm / Eleceed / Solo Leveling / The Gamer / The God Of High School / Tomb Raider King / Second Life Ranker / ARMSBS / Killer Stall
یه دو تا مانهوای دیگه هم من خوندم که توی لیست نیستن ولی ترجمه شدن، یکی LESSA و اون یکی هم TRACE. اونا هم پیشنهاد میدم بخونی.
همینطور اگه حوصله داستان های پیچیده رو داری، Kubera هم بهت پیشنهاد میدم، البته از چپتر 392 (فصل سوم قسمت 112) به بعد از لینکی که توی امضام گذاشتم بخون، چون ترجمه انیم ورلد رو یه مترجم جدید برداشته و متاسفانه نه ترجمه خوبی انجام داده و نه کوبرا مانهوایی هست که بدون پیش زمینه قبلی بشه ترجمه اش کرد.
پیشنهاد دیگر من مانگای بسیار عالی Flower Knight Dakiniهست. به زبان انگلیسی ترجمه شده، امیدوارم هرچه زودتر به فارسی هم ترجمه بشه و توجه بیشتری به این مانگا بشه (شایدم ترجمه شده و من خبر ندارم!)
مانگاکای مانگای Flower Knight Dakini آقای Shibamoto هست که قبلأ با کتاب منحصر به فرد Pandemonium معروف شده بوده. اگر مانگای Flower Knight Dakini رو مطالعه کنین متوجه میشوین آرت بینظیری داره و پر از سکانسهای خشن و اکشن هست!
از نظر طراحی شباهت زیادی به Made In Abyss داره و بسیار طوفانی هم شروع میشه! تا چپتر سوم میتونم بگم واقعأ حرف نداره!!
خلاصه داستانش هم اینه: ایدن همیشه یک استعداد ذاتی در هنر داشت. مهارتهای او به مرور زمان رشد کرد، زمانی که او در مدرسهای به دور از شهر "بوربیکاس" پذیرفته شد تا در زمینه هنر مطالعه کند. سپس گولمها از آسمان حمله کردند. یک سال بعد در "اینوث"، ایدن تلاش می کند تا در هر دو زمینه هنر و جنگاوری مهارت کسب کند. پس از اینکه او گم شد، با دختری عجیب و غریب در آسمان روبرو میشود که متوجه هنر او میشود. در حالی که سعی میکند متوجه شود بعد از آن چه کار باید کند، او اولین کسی است که پی میبرد که گولمهای آسمان نزدیک هستند. آن دختر به لحاظ ذهنی گولمها را که رعد خود را مستقیمأ به سوی آن دو نشانه گرفتهاند، سحر و نفرین میکند و شمشیر خودش را بیرون میکشد. نام او "داکینی" هست و مأموریتش این است که همه گولمها و رهبرشان را از بین ببرد. این ماجرای سفر او با ایدن است.
TG:re کلا شاهکاره فقط خیلی معمولی تموم میشه. اون اواخرش کاملا پتانسیل اینو داشت که خیلی اپیک و تراژدی تموم بشه ولی مسیر مزخرفی رو رفت و پایان مسخره ای داشت.
TG:re کلا شاهکاره فقط خیلی معمولی تموم میشه. اون اواخرش کاملا پتانسیل اینو داشت که خیلی اپیک و تراژدی تموم بشه ولی مسیر مزخرفی رو رفت و پایان مسخره ای داشت.
والا اصلا بعد اون ارکه(نگاه کن به یوزر نیم ام )
یکهو اول طراحی افت کرد و از اون بدتر خیلی از کرکترا سرانجام جالبی نداشتن
مثل موتسوکی که یکهو نویسند روانی ترین شخصیت داستان اوردش بعد یکهو رستگار شد تمام اون مشکلات اش رفع شدن:/
قشنگ من WTF شدم
باز تاکیزاوا میگفتی قبلا آدم عاقلی بوده یکم انسانیت توی وجودشه ولی این بشر رسما تهه خل و چل ها بود
تنها کرکتری که کرکتر ارک منسجم ایی داشت و تا پایان هم جذاب بود فوراتا بود.
هیده که محبوب ترین کرکتر خودم و رفیق اصلی کانکی بود، اصلا من اخرش پردازش درست و حسابی نشد، از بس هم دیر اومد دیگه بدتر شد.
خود کانکی از همه بدتر...نگاه کن یکی یا دو دفعه بگی کرکتری تغییری کنه اوکیه ولی ده بار این شخصیت رو تغییر ظاهری میدادن ولی تهش همونی بود که بود... من مشکلی ندارم کرکتری عوض نشه و داستان فقط راهی باشه که عقاید اش رو به چالش بکشه...ولی خود داستان میخواست مخاطب رو به این باور برسونه تغییری توی کرکتر شکل داده بعد کلا زیرش میزد.
بین اون ارک زندان و ارک جزیره اصلا پلات هول زمانی وجود داشت اتفاقات با هم جور در نمیومد کلا همین ارک جزیره ببعد داستان وحشتناک افت کرد...خود سویی ایشیدا هم بعد تمام شدن مانگا اعتراف کرد که از اونجا ببعد دیگه واقعا اشتیاقی به ادامه داستان نداشته و هم توان روحی و جسمی ادامش رو، فقط میخواسته بخاطر تموم شدن سریع ترش تموم بشه بره پی کارش
الان ریزه چی شد؟ و چقدر از پردازش کرکترش میدونیم نزدیک به هیچی
خدایا حتی بابای جغد که توی داستان هزار گفتن زنده اهه یکبار نیومد
حتی درست یادم باشه بابای ریزه هم درست و حسابی ندیدم اریما بکشه...اونم که گم و گور شد.
خود اون دختره جغد که از همه بدتر رسما هیچ معلوم نشد چه بلایی سرش اومد اخر اومد ولی نگفتن چه بلایی سرش اومده
خلاصه جدا از پایان مشکلات خیلی بزرگی مثل روند مزخرف و گیج کننده و ارک های بی هدف و بی ثمر بیشتر به داستان ضربه زدن تا خود پایان...چون همونطور که گفتی واقعا پایان معمولی بود.