ارزش خوندن داره ادامه مانگا ؟ به نظر من انیمه کلا بعد از مردن Ulqiourra اون فرمت خاص خودش رو از دست داد . آرک آخر خوب بود ولی داستان جالبی برای تموم کردن انیمه نبود .
من فقط میخوام برای تجدید خاطره با شخصیت ها ببینمش :d ولی انقدر کانتنت هر اپیزود پایینه که هفتگی دیدن بیشتر رو اعصابه تا لذت بخش :d
ارزش خوندن داره ادامه مانگا ؟ به نظر من انیمه کلا بعد از مردن Ulqiourra اون فرمت خاص خودش رو از دست داد . آرک آخر خوب بود ولی داستان جالبی برای تموم کردن انیمه نبود .
من فقط میخوام برای تجدید خاطره با شخصیت ها ببینمش :d ولی انقدر کانتنت هر اپیزود پایینه که هفتگی دیدن بیشتر رو اعصابه تا لذت بخش :d
انیمههایی که فصل زمستان شروع به پخش شدن و تو بهار هم ادامه دارن:
Assassination Classroom
Nijiiro Days
سری تلویزیونیهای جدیدی که فصل بهار شروع به پخش میشن (لیست به ترتیب حروف الفبا):
12Sai: Chiccha na Mune no Tokimeki Age 12: A Little Heart-Pounding
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: رمانس – Slice of Life
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
شخصیت اصلی داستان دختری 12 ساله بنام هاناهی-ه که تو یه سنی هست که نه کاملاً بچه حساب میشه و نه کاملاً بالغ. هاناهی یکروز بصورت تصادفی معلم کلاسشو میبینه که در حال بوسیدن دوست پسرشه. این اتفاق باعث نگرانی هاناهی میشه که خدایی نکرده قبل از دوستاش دچار تغییرات روحی روانی مرتبط با دیدن این اتفاق نشه!!
داستانی روایتگر نگرانیهای هاناهی و اولین تجربه عشقی اونه.
¯\_(ツ)_/¯
قشنگ تفاوت فرهنگه وزین ایران و ژاپنو میشه تو این انیمه دید.
ما 12 سالمون بود آخرته خلافمون نگهداشتن عکس اون خانومه رو صابون لوکس و تفریحمون هم پنجشنبهها ساعت یک دعوا سر کوچه وثوق بود... حالا اینا رو نگا تو رو امام زمان!
ای تُف به این زندگی... (\°□°)\︵ ┻━━━━┻
دو تا OVA قبلآً از مانگا ساخته شده که مثل خود مانگاش باقالیه... کلاً مانگا چیزه خاصی نداره که بخوام توضیح بدم و انتظار خاصی هم از انیمهاش نداشته باشید.
ساکورا دختر دبیرستانی هست که هر روز مسیر خونه تا مدرسه رو به سختی با دوچرخهاش طی میکنه.
یکروز که داشته میرفته مدرسه یه موتورسیکلت بسرعت از کنارش رد میشه و ساکورا هم با یه نگاه عاشق و روانی موتور سیکلت میشه... موتور برای همکلاسی جدید ساکورا دختری بنام آمانو هست که تنها دلیلی که به این مدرسه اومده اینه که تو این دبیرستان دانشآموزان مشکلی برای داشتن موتورسیکلت ندارن.
ساکورا و آمانو سه سوت باهم چفت میشن و میرن به عضویت کلابه موتورسواری مدرسه درمیان و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا کار خوب و جالبیه... از این کارهای فان که نه جدیه و نه کمدی توالتی. یه اتمسفر و داستان ملویی داره که خوندنش خیلی راحته و وقتی مثل چی گیر میکنی که الان باید چکار کنی و سراغ کدوم مانگا/انیمه/بازی (LowLevel Human) یا دوجین/هن*ای/اروگه (High-Intelligence Super Human) بری بدادت میرسه و بعد از خوندنش یه حسه بدون حس و شوید واری بهت دست میده که خیلی باحاله!
اصولاً تجربه ثابت کرده اینجور کارها انیمههای خوبی (در سطح و اندازه خودشون) ازشون در میاد... کارهایی مثل Himouto و Sabagebu از چند فصل اخیر هم تو همین دسته قرار دارن (منظورم حس و حال و سادگی اوناست وگرنه ربطی بهم ندارن) و من شخصاً با اینجور کارها خیلی حال میکنم. البته از اونجایی که من دلم مثل دریاست و با همه چی حال میکنم، بهتره بجای گوش دادن به حرفای من به ندای قلبی و علاقه شخصیتون توجه کنید.
تنها نگرانی این نیشیمورا (کارگردان) است که با توجه به کارهای اخیرش (Glasslip و DogDays) خطری میزنه، هماهنگکنندهام که بنده خدا اوته کلاً. هرچند از اونجایی که نیشیمورا قدیم ندیما Ranma رو هم کارگردانی کرده میشه یه نیمچه اُمیدی داشت که به یاده اون موقعها یه تکونی به خودش بده که خیلی بعید میدونم و احتمالاً به همین شیوه حمال واری که در پیش گرفته به زندگی نکبت بارش ادامه میده.
شخصیت اصلی داستان پسری دبیرستانی بنام «اِیجی» (Eiji) هست که وقتی بچه بوده آرزوی نابودی جهان رو داشته و همین آرزو باعث شده که فاجعه عظیمی رخ بده... یکسری موجود به اسم Fairy به تعدادی از آدمها قدرتهایی رو میدن که به Order معروفه و هر کدوم از انسانهایی که این قدرتهارو بدست آوردن برحسب و اندازه آرزوشون میتونن از قدرتشون استفاده کنن.
اِیجی با توجه به آرزویی که داشته یه قدرت تخیلی داره که اصلاً قابل قیاس با کسی نیست و همین مسئله 10 سال قبل موقعی که بچه بوده باعث بروز اون فاجعه خیلی عظیم شده. 10 سال از اون اتفاق گذشته و اِیجی بخاطر ترس از قدرت بیش از اندازش اصلاً از اون استفاده نمیکنه تا اینکه یکروز... (اسپویل حساب میشه بقیهاش)
¯\_(ツ)_/¯
مانگا کاره «ساکائه اِسونو» همون مانگاکای Mirrai Nikki هست که وقتی اسمش میاد همتون تگریهای کل ماهتون رو آماده میکنید و میپاشید وسط تاپیک. البته من اینجوری که شما اینجا بهش هیت میورزید ازش بدم نمیاد، قبول دارم که شخصیت اصلی خیلی رو مخه و داستان هم از وسط کاملاً میره تو باقالی ولی خب اساساً هیت خاصی بهش ندارم که برمیگرده به همون دله دریایی منو این حرفا (lol) پس زیاد توجه نکنید و به هیتتون ادامه بدید.
اینارو گفتم که بگم BigOrder یکجورایی همون Mirai Nikki هست و تمام اون المانهارو حالا ضعیفتر یا قویتر تو خودش داره... تم داستان که مثل میرای نیکی ترکوندنه زمین و زمان و ایناست، شخصیت اصلی زن داستان (هیرویین) یه Yandere تمام عیاره که فتوکپی «یونو» تو میرای نیکی حساب میشه با یکسری اصلاحات اِسونو-گونه (مانگاکا)، لعنتی مدل موهاشم همونه. «رین» (هیرویین داستان) همزمان هم قصد کشتن اِیجی رو داره و هم دوست دخترشه... سندروم هارم شدن هم از اونجایی که همهگیره جلوتر به صورت نامحسوس وارد داستان میشه و کلاً روابط F*ckedUp زیادی تو مانگا وجود داره که اگه راجع بهشون توضیح بدم میگید چه باحال ولی تو خود داستان اصلاً اونقدر باحال از آب در نیومده.
من با مبارزات و نحوه اتمامشون هم مشکل اساسی دارم که حالا خودتون انیمه رو ببینید مطمئناً متوجهاش میشید... شخصیت اصلی هم با اینکه اوایل بد نیست ولی کمکم همون راهه «یوکیترو» رو میره و به راهپیمایی رو اعصاب و روانتون ادامه میده... من در کل هیچوقت فازه بعضی از این نویسندههای ژاپنی رو نفهمیدم... آخه چرا به یکی یه قدرتی میدید که هیچوقت ازش استفاده نمیکنه!!!! این چه کرمیه آخه.
خب بمیر، اون قدرتو بهش نده وقتی قراره مثل بُز بقیه رو نگاه کنه!
اصولاً قدرت زیاد با خودش اعتماد بنفس میاره، اعتماد بنفس هم این نیست که کرکترت فقط زق بزنه تو داستان...این یه مسئله واضحه. داشتن المانهای دارک، خون و خونریزی و یه مشت روانپریش نمیتونه تنهایی بار کل کارو به دوش بکشه و اینا المانهایی هستن که باید حول یه داستان بچرخن و بهش جذابیت بیشتر بدن... نه اینکه داستان کلاً دور اینا بچرخه.
البته تمام مشکلات درست مثل میرای نیکی از وسط داستان شروع میشه و شروع و اوایل داستان (تا نیمههاش) جذابه ولی به همون نسب سقوطش هم خیلی جذابه!!
در کل من با توجه به خوندن مانگای هر دو کار بنظرم: Mirai Nikki > Big Order
دیگه خود دانید!
فصل جدید از بازسازی جدیده سری Sailor Moon که قراره آرک داستانی Death Busters که خیلی معروف و محبوبه رو اقتباس کنه.
¯\_(ツ)_/¯
حرف خاصی نیست، اگه از فصل قبلی خوشتون اومده این فصل رو حتماً ببینید که جزو بهترین آرکهای داستانه.
دلیلی اصلی معروف بودنش هم اینه که تو این آرک تمام Sailorها دور هم جمع شدن و Let’s Rock Baby.
داستان در دنیایی اتفاق میافته که 90% جمعیت اون رو افرادی تشکیل میدن که قدرتهای ماورایی و SuperPower دارن و داشتن این قدرتها یه چیز عادیه و نداشتنشون عجیب.
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ایزوکو» (Izuku) هست که جزو افرادی حساب میشه که بدون هیچگونه قدرتی بدنیا اومده و یه آدم کاملاً معمولی هست... ایزوکو از بچگی آرزوی تبدیل شدن به بهترین قهرمان دنیا رو داشته و بخاطر نداشتن هیچ قدرتی همیشه مورد تمسخر دیگران بوده.
یکروز وقتی یکی از همکلاسیهای ایزوکو مورد حمله آدمبدها قرار میگیره، ایزوکو تنها کسی هست که با وجود نداشتن قدرت به کمک اون میره و شجاعتی که از خودش نشون میده باعث میشه تا AllMight (قویترین و معروفترین Heroی کل جهان) قدرت خودش رو به ایزوکو ببخشه تا اون راهشو ادامه بده... قدرتی که به One For All معروفه.
ایزوکو وارد آکادمی قهرمانان میشه و ماجراجویی خودش برای تبدیل شدن به بهترین قهرمان رو شروع میکنه.
¯\_(ツ)_/¯
«بوکو نو هیرو آکادمیا» یکی از مورد انتظارترین انیمههای فصل بهاره که دلایل زیادی داره.
اولاً که مانگا کار خیلی عالی از آب در اومده، درسته که نکته یونیک و خاصی که بخواد از بقیه عناوین سبک متمایزش کنه نداره ولی یه داستان کلیشهای شونن رو به بهترین و جذابترین شکل ممکن روایت میکنه... یعنی بجای اینکه مثل خیلی از کارهای دیگه دنباله یه پلات خفن با ایدههای جدید باشه میاد یه داستان کلاسیک From Zero to Hero رو به بهترین حالت روایت میکنه و همین "عالی بودن در کنار عادی بودن" میشه وجه تمایز اصلیش با باقی کارهای سبک که عموماً "خاص بودن در کنار زباله بودن" رو ترویج میکنن.
دشمنهای سری، قدرتهای متفاوت و مبارزات جالب و Perfect نبودن هیچکس تو داستان از بخشهای خیلی خوب کاره... البته مانگا تازه 16-17 ماهه که داره میاد و معلوم نیست جلوتر چی بشه، ولی با این فرمونی که داره میره مطمئناً نباید منتظر رفتنش تو باقالیها باشیم و بنظرم خیلی راحت میتونه به همین روند خوبش ادامه بده.
مسئله بعدی استودیو سازندهاست... BONES (ص).
مطمئناً از هر انیمهبین هاردکوری تا کارگرهای سر ساختمون که بنده خداها خیلی هم زحمت میکشن بپرسید بهترین استودیوهای ساخت انیمه رو نام ببر، MadHouse(ع) و BONES(ص) تو همون 4-5تای اولن... دو تا استودیویی که توضیح راجع به کیفیت بالای کارهاشون و اینکه چرا انقدر خوبن توضیح واضحاته و همتون دلایلشو میدونید. اگه طرفداری و نظر شخصی رو بزاریم کنار که من با فلان انیمه بیشتر حال میکنم و این حرفا، میشه گفت MadHouse و BONES به ترتیب قدرتمندترین و باثباتترین استودیوهای انیمهسازی ژاپن حساب میشن.
نکته بعدی شباهت کلی «بوکو نو هیرو» به «وان پانچ من»ه. البته اینجا خبری از OP بودن شخصیت اصلی نیست، بیشتر منظورم یه دنیا پر از هیرو و مبارزه با آدم بدها و کمدی جالب کار و این حرفاست... همه اینا باعث میشه که بوکو نو هیرو پتانسیل تبدیل شدن به یه شونن خیلی خوب و باکیفیت و داشته باشه. البته اینم اضافه کنم که اصلاً به صورت هد تو هد با وان پانچ من مقایسهاش نکنید که خارج از تفاوتهایی که دارن (تو نحوه روایی داستان) کاملاً بعیده که بوکو نو هیرو بتونه در اون ابعاد بترکونه.
نکته آخرم اینکه (همش شد نکته و مسئله!!) این انیمه یکبار دیگه ثابت میکنه تو عناوین اقتباسی مهمترین نقش هماهنگکننده است (بجز اشخاص خاص و تاپ صنعت)... حضور آدمی مثل «کورودا» (هماهنگکننده) در کنار عملهای بنام «ناگاساکی» (کارگردان) کاملاً نشون دهنده این مسئله است.
«ناکاجیما آتسوشی» پسری هست که از یتیم خونهای که اونجا زندگی میکرده اخراج میشه و جایی برای موندن و غذایی برای خوردن نداره، تو همین اوضاع که داره از گشنگی تلف میشه میره کنار رودخونه و مردی رو میبینه که میخواد خودکشی کنه. آتسوشی به شکلی این مرد که اسمش «دازای اُساما» هست و نجات میده.
اُساما بهمراه همکارش «کونیکیدا» عضو یک آژانس کارآگاهی خاص هستن. اعضای این آژانس به حل پروندههای خیلی خطرناکی میپردازن که از عهده پلیس و دولت خارجه... در حال حاضر اُساما و همکارش دنبال ببری هستن که تو منطقه ظاهر شده و رابطه عجیبی با اومدن آتسوشی به اونجا داشته... بعد از حل این پرونده آینده آتسوشی بیشتر و بیشتر با آژانس کارآگاهی و اعضای اون گره میخوره.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظاره بهار که پتانسیل خیلی خفنی داره.
تمام نقش اصلیهای داستان و اعضای آژانس کارآگاهی در اصل نویسندههای واقعی بودن... میشه گفت خفنترین نویسندههای ژاپن.
«اُساما دازای» از معروفترین نویسندههای ژاپنه... شاهکاراش هم کتاب Ningen Shikkaku یا همون No Longer Humanه که 4 قسمت اول انیمه AoiBungaku اقتباس از همین کتابه... حتماً بخونیدش، فوقالعاده است. (در ضمن دومین کتاب پرفروش تاریخ ژاپن هم حساب میشه)
«ریونوسکه آکوتاگاوا» که بعنوان پدر داستانهای کوتاه ژاپنی شناخته میشه و اگه تو کاره کتاب خوندنید مطمئناً باید بشناسیدش یا حداقل اسمشو شنیده باشید... فیلم «راشامون» اثر کوروساوا اقتباس از یکی از داستانهای آکوتاگاوا است.
«اِدوگاوا رانپو» هم که قبلاً (2-3 فصل پیش) راجع بهش توضیح دادم... یکی از معروفترین نویسندههای داستانهای معمایی... انیمه Ranpo Kitan هم که چند فصل پیش پخش شد در واقع یه ادای احترامی به رانپو بود که خب ر*یدن با این ادای احترامشون رفت، هر چند از جَوگیری مثل «کیشی سِیجی» (کارگردان رانپو کیتان) بیشتر از اینم انتظار نمیرفت.
در مجموع اینکه تمام شخصیتها نویسندههای معروف ژاپنی هستن... داستان مانگا و معماهایی که مطرح میکنه عالیه، روایت خیلی خوبی داره و کرکترها هم خیلی باحالن و سریع به دل آدم میشینن.
انیمه دومین کار BONES برای بهار هست و با توجه به اینکه اینا چند تا تیم مختلف دارن مطمئناً نباید مشکلی پیش بیاد. فقط یه نکته هست که به صورت کلی «بوکو نو هیرو» با توجه به سبک و شونن بودنش خیلی معروفتره و باید بودجه بیشتری داشته باشه... از این طرف افرادی که رو Bungou Stray Dogs دارن کار میکنن آدمهای خیلی کاربلدتر و حرفهایتری هستن، هم «ایگاراشی» که قبلاً SoulEater رو کارگردانی کرده و هم «اِنوکیدو».
اینم بگم که ساخت اقتباس از Bungou Stray Dogs با توجه به حال و هوایی که داره کاره سختتری از بوکو نو هیروئه. این بوکو نو هیرو رو همون پنلهای مانگا رو عیناً بیان با انیمیشنهای خفن بدن بیرون کار خوبی ازش در میاد.
حالا باید دید که کدوم این دوتا بهتر جواب میده، بودجه بالاتر یا افراد کاربلدتر.
حرف خاصی نیست جز اینکه اگه با فصل اول حال کردید که اینم ببینید اگرم از فصل اول خوشتون نیومده (که احتمالاً همینطوره) بیخیال این فصل شید.... فصل اول انیمه رو تضمین میدم اگه 4بار بادقت ببینید متوجه همه چی میشید و بهش نمره 6-6.5 میدید و بعنوان یه کاره خوب ازش یاد میکنید... فقط مشکل اینجاست که واقعاً کاری نیست که ارزش 4 بار دیدن اونم با دقت و داشته باشه که تازه بخواید بفهمید چی به چی بوده... تو این زمان میشه خیلی کارهای بهتر و سرراستتری رو دید... یکسری صحنهها هم که کلاً خیلی کول و باحالن ولی هیچی ازشون نمیفهمید و معلوم نیست اصلاً برای چی این صحنهها این شکلی تو انیمه ظاهر میشن... این «میزوشیما» بدبخت کلاً بعد از فول متال الکمیست روانی شد رفت!
البته تو بخشه نویسندگی فصل دوم قراره «اوروبوچی گن» معروف هم یکمقدار کمک کنه که میتونه یه سروسامونی به فصل دوم بده ولی از اونجایی که نویسنده اصلی نیست معلومه که فقط آوردنش تا یه کمکی به تیم ساخت کنه و از تِرکاری تا حد ممکن جلوگیری بشه.
اینم بگم که انیمه سومین کاره BONES برای بهاره... نه به اینکه یک فصل اصلاً کاری ندارن و نه به حالا که 3تا 3تا باهم پخش میکنن.
«شون آساناگا» پسر 15 سالهای هست که شخصیتی سرزنده و آینده روشنی داره. یکروز شون تو دفتر پدرش که یه محقق هست کریستال عجیبی رو پیدا میکنه و به محض اینکه بهش دست میزنه وارد یه دنیای دیگه به اسم Endria میشه.
«امیلیو» پسری 16 سالهای هست که بعنوان شاهزاده Endria شناخته میشه ولی از پادشاه متنفره و حالا که به سن قانونی رسیده میخواد ازش انتقام بگیره و تاج و تخت و بدست بیاره... ولی از اونجایی که گ*هه اضافهتر از دهنش خورده پادشاه متوجه میشه و میندازتش تو زندان... امیلیو که در اوج نااُمیدی به سر میبره و داره به دیوار زندان نگاه میکنه، یکدفعه متوجه تغییر شکل اون میشه و شون از توش ظاهر میشه.
حالا این دو تا نو گل شکفته نشده، هرکدومشون بدنبال رسیدن به هدف خودشه... شون میخواد به دنیای خودش برگرده و امیلیو هم میخواد گ*هی که قبلاً نتونسته بخوره رو بخوره.
¯\_(ツ)_/¯
واقعاً چه انتظاری دارید... واقعاً از داستان اُرجینالی که با این آرت و ویژوال توسط BrainBase و بوسیله کارگردان فیلمهای KiddyGrade و هماهنگکننده Dramatical Murder داره ساخته میشه چه انتظاری دارید؟! نه اله وکیلی به من بگید چه انتظاری دارید؟!
«کوواتا ماکوتو» یه Witchه (ساحر زن) شیرین عقله که میره خونه یکی از فامیلهاشون زندگی کنه و داستان روایتگر اتفاقات روزمرهای هست که براش میفته.
¯\_(ツ)_/¯
یکی از مورد انتظارهای فصل بعد برای من... <(^.^<) (>^.^)>
مانگاش که عالی کار شده، از همون کارهای ساده، گوگول و صلح جهانی که بعد از خوندن/دیدنشون یه حسه بیحسی به آدم دست میده... راست کاره منه این جور انیمهها و عموماً تو یکسال شاید 3-4 بار بازبینیشون کنم. (علاوه براینکه همون موقعی که میان 2ست یه کله میبینمشون!)
داستان حالت اپیزودیک داره و احتمالاً هر قسمت انیمه 2-3 تا ماجرای مختلف رو پوشش بده.
-----------------------------------------
*برگی از خاطرات حکیم عالم اندیش*
-----------------------------------------
حکیم را گفتند: اندر خم این زندگی، ما را اَدوایزی کن.
حکیم گفت: viva simplicity, f*ck you complexity
مریدان دسته جمعی جان به جان آفرین تسلیم کردند.
فصل دوم انیمه Gakusen Toshi و ادامه مزخرفات فصل قبل.
¯\_(ツ)_/¯
اینم از همونایی که اگه از فصل اولش خوشتون اومده برید سراغش، اگرم خوشتون نیومده یا اینکه اصلاً نرفتید سراغش و یادتون نمیاد که چی هست، سریع اسکرول کنید پایین و برید سراغ عنوان بعدی و تمام این حرفارو هم از ذهنتون شیفت دیلیت کنید.
واقعاً من بعضی اوقات به خودم شک میکنم، شک میکنم که آیا واقعاً من روانیام یا اینکه هنوز استعدادهام کشف نشده... چجوری من 4 جلد از لایت ناولهاشو خوندم مسئلهای هست که هنوز برخودمم پوشیده است. (کلا 9 جلد تا حالا ازش اومده و تا جلد 7 ترجمه شده).
کلاً خیلی خیلی سخت میشه سرنوشت خوبی رو برای انیمههای اقتباس شده از بازیهای کامپیوتری متصور شد... چون عموماً در بهترین حالت از یک عنوان معمولی فراتر نمیرن. البته Ace Attorney یه مزیتی که داره اینه که داستان کلی (همون حل معماهای مختلف و پرونده جنایی و نجات جان موکل) جوری هست که میشه ازش اقتباس انیمهای خوبی در آورد.
هرچند کارهای اقتباس شده قبلی از بازیهای کامپیوتری با کلی سروصدای بیشتر از این اومدن و اکثراً هم ری*دن رفتن. برای همین نمیشه به اینم زیاد اُمید داشت... گرچه همین که خبری از اون کچل ملعون (کیشی سیجی) توی یه انیمه اقتباسی از بازی نیست خودش جای شکر داره، انشالا زودتر گور به گور شه تا راحت شم از دستش و دست از سر ساختن انیمههای درجه 2-3 از بازیهای محبوب من برداره.
با تبدیل شدن ژاپن به یک کشور دریایی که حفاظت از اون تو اُلویت قرار داره، آکادمی (مدرسهای دخترونه) تاسیس میشه که اونجا مهارتهای لازم رو برای مراقبت و محافظت از اُقیانوس به دانشآموزاش یاد میدن... افرادی که از این آکادمی فارغالتحصیل میشن به Blue Mermaid معروفان که حرفهاشون محافظت و مراقبت و کارهای مربوط به مسائل دریایی ه.
داستان روایتگر ماجراهای چند تا از دانشآموزان این آکادمیه.
¯\_(ツ)_/¯
داستان اُرجیناله ولی یه مانگایی هم داره که الان 3-4 ماهه داره منتشر میشه (من نخوندمش)... بعید میدونم چیزی ازش در بیاد و باید یه کاره در بهترین حالت معمولی باشه... البته خانم «یوشیدا» (هماهنگکننده) آدم فوقالعاده کار درست و حرفهای و باتجربهای هست ولی اصولاً از همچین انیمههایی که اینجوری سروکلشون پیدا میشه هیچ وقت چیزی در نمیاد.
Hundred اسم تنها سلاحی هست که میتونه بیگانههایی که به زمین حمله کردن رو نابود کنه. شخصیت اصلی داستان پسری بنام «هایاتو کیساراگی»ه که برای تبدیل شدن به یک Slayer (افرادی که میتونن از Hundred استفاده کنن)، وارد آکادمی میشه. همون روز اول قویترین Slayer آکادمی دختری بنام Queen میاد و هایاتو رو به مبارزه دعوت میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
این «میساکی جون» (نویسنده کتابها) دیگه آخرشه!
قشنگ همون پلات و شخصیتهای Infinite Stratos رو اومده کپی/پیست کرده و همون داستان و تو یه آکادمی دیگه داره تعریف میکنه! تمام اتفاقهای داستانی و حتی ترتیبشون هم دقیقاً مثل همه... تنها تفاوت اینه که اینجا بجای ربات با بیگانهها میجنگن... البته اون IS هم خودش خیلی کلیشهای بود و داستان خیلی سادهای هم داشت ولی حداقل کپی کلمه به کلمه از یه کتابه دیگه نبود.
اگه نمیدونید هم بدونید که نویسنده کتابهای Infinite Stratos یه بنده خدای دیگه است و ربطی به این بیچشم و رو نداره.
Hundred کاملاً نشوندهنده خوردن بیحیایی با آفتابه مسیه... کیفیت داغونی هم داره و حضور استاد «شیرانه» (هماهنگکننده) هم تضمین کننده زباله بودن انیمه است.
فصل چهارم از سری Jojo’s Bizarre Adventure که چهارمین جوجو پسری بنام «جوسکه هیگاشیکا» رو معرفی میکنه. «جوسکه» (شخصیت اصلی) در واقع پسره «جوسف جوستار» (شخصیت اصلی دومین سری جوجو) که معروفترین جوجو هم هست حساب میشه.
«جوتارو کوجو» (سومین جوجو و شخصیت اصلی سری قبل و ماجراهای مصر) که نوه «جوسف جوستار» (شخصیت اصلی سری دوم) هست متوجه میشه که پدربزرگش طی یه رابطهای یه بچه دیگه هم داره... جوتارو میره سراغ این بچه و متوجه میشه که اونم توانایی استفاده از Standهارو داره و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
اولاً که اگه فصلهای قبلی رو هنوز ندیدید که پیشنهاد میکنم حتماً برید سراغش... سری جوجو یکی از بهترین کارهای اقتباسیه و دقیقاً مثل مانگاش عالی کار شده.
برای دیدن فصل جدید هم حتماً باید فصلهای قبلی رو دیده باشید وگرنه زیاد چیزی متوجه نمیشید، مخصوصاً از حرکات و تکنیکها و... البته یه خوبی که پارتهای مختلف جوجو داره اینه که اصولاً همشون تو سبک اکشن هستن ولی سبک و سیاق کلیشون خیلی باهم فرق میکنه و برای همین هر پارته داستانی حس و حال متفاوتی داره و همین باعث میشه که اصلاً برای آدم تکراری یا خسته کننده نشه.
جوسکه شخصیت اصلی پارت 4، کمطرفدارترین جوجوئه... کلاً یه آدم معمولیه که خصوصیات جالبی داره ولی نکته خاص و یونیکی نداره که مثل باقی جوجوها خیلی متمایزش کنه... البته اینم بگم که سری چهارم به صورت کلی یکی از نقاط قوتش شخصیتهای خیلی خوبیه که داره هم دوست و هم دشمن... تنها نکته بد داستان هم بنظرم تغییر شخصیت جوسف جوستار (بهترین و محبوبترین جوجو) هست که از اونجایی که خیلی بزرگتر شده دیگه اون اخلاقهای باحال قبلی رو نداره و به سندروم Adu|t=Sucker تو انیمههای شونن دچار شده.
ختم کلا اینکه الان بهترین وقت برای رفتن سراغ جوجوئه... 3 فصل اول ببینید و خودتون رو برای فصل چهارم آماده کنید.
سال 1973 قبل از شروع جنگ جهانی دوم، سرهنگ «یوکی» از اعضای ارتش ژاپن، گروهی متشکل از افراد خبره که زیر نظر خودش آموزش میبینن رو تشکیل میده بنام Agency D. تو این گروه افراد کاربلد و با پتانسیل بالا فقط عضو میشن که لزوماً نباید حتماً عضو ارتش باشن و میتونن از افراد غیر ارتشی هم باشن. شعار اصلی این گروه "نکش، کشته نشو، دستگیر نشو" هست.
سرهنگ یوکی با این هدف یه تیم از مامورهای خبره رو تعلیم میده تا به مقابله با تهدیدهای خارجی بپردازن.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای بهار که من خیلی منتظرشم ببینم چی از آب در میاد.
رُمان اصلی رو من نخوندم و یه مانگا هم مثل اینکه داره که اونم نخوندم و نمیدونم تو چه سطحیه... ولی پلات داستان خیلی خوبه و با توجه به اینکه رمان بوده (لایت ناول نیست) مطمئناً کیفیت بدی نباید داشته باشه که میخوان انیمهاش کنن، از طرف دیگه ویژوال و KeyArtهای انیمه خیلی خوبه و اگه مشکلی پیش نیاد میتونه یه کاره عالی از آب در بیاد که اُمیدوارم همینجوری بشه.
در ضمن «تاکو کیشیموتو» (هماهنگکننده) هم با اینکه کارهای زیادی تو کارنامهاش نداره ولی خیلی کارش درسته و تمام کارهاش تو دسته کارهای خوب و عالی قرار دارن، اُمیدوارم اینجام دوباره بترکونه و یه چیزه مشتی تحویل بده.
داستان تو شهر خیالی بنام «سوگوموری» اتفاق میفته... شهری که هر ساله تعداد جمعیت اون کمتر و کمتر میشه.
یکروز دختری بنام «سونوساکی» به یکی از همکلاسیهاش پسری بنام «کاتسوهیرا» میگه که: "تو بعنوان یه Kiznaiver انتخاب شدی."
سیستمی به نام «کیزونا سیستم» وجود داره که برای برقراری صلح ساخته شده. افرادی که عضو این سیستم هستن بعنوان Kiznaiver شناخته میشن. Kiznaiverها وقتی زخمی میشن و صدمه میبینن، کیزونا سیستم میاد و این زخم رو بین تمام اعضا و سایر Kiznaiverها تقسیم میکنه.
داستان روایتگر اتفاقاتی است که برای کاتسوهیرا و باقی اعضا میاُفته.
¯\_(ツ)_/¯
استودیو «Trigger» که معرف حضور هست، همون سازنده KillLaKill که قبلاً کلی راجع بهشون و اینکه چجوری استودیو تاسیس شده صحبت کردیم... یکی از سوپر ترولترین حرکات ممکن رو اینا با معرفی Ninja Slayer زدن!
انصافاً کی فکر میکرد قراره نینجا اسلیر همچون چیزه ترولی باشه... لعنتی چقدرم منتظرش بودم من. (lol)
بگذریم، این همون انیمهای هست که باید در اصل نینجا اسلیر میبود... یه کار کامل با آرت و ویژوال و انیمیشنهای معروفه Trigger... اُمیدوارم بتونه مثل «کیل لا کیل» حسابی بترکونه و یه کاره مشتی دیگه از Trigger رو شاهد باشیم.
نویسنده و هماهنگکننده کار خانم «ماری اُکادا» است که مطمئناً میشناسیدش... از اونجایی که داستان اُرجینال هست و اقتباسی نیست مسلماً نقش ایشون خیلی خیلی مهمه... در کاربلدی ایشون هم که اصلاً شکی نیست و خود اسمش به تنهایی میتونه تضمین برای کیفیت بالای یه کار باشه.
تنها نگرانی اینه که اُکادا هماهنگکننده فوقالعادهای هست و تو نوشتن داستانهای اقتباسی جزو بهترینهاست ولی نوشتن داستان اُرجینال یکمقدار بحثش فرق میکنه... با نهایت وجودم اُمیدوارم اینجا بتونه از پس کار بر بیاد و رو سفیدمون کنه و پرچم خودشو Trigger و بالا نگه داره.
یکروز هیولایی سروکلهاش پیدا میشه که راهی برای کشتنش نیست مگه اینکه قلبش رو بشکافن... قلبی که حفاظی از آهن دور اون پیچیده شده. این هیولا هرکی رو که گاز بگیره طرف تبدیل به یه موجود نامیرا و وحشی میشه که به نام «کابانه» معروف هستن.
تو جزیره شرقی «هینوموتو» انسانها ایستگاههایی رو تو فواصل مشخص ساختن که بعنوان پناهگاه آدمها در مقابل کابانهها استفاده میشن و رفت و آمد بین این ایستگاهها فقط توسط قطارهای بخاری به اسم «هایاجیرو» امکانپذیره.
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ایکوما» است که تو ایستگاهی بنام «آراگانه» تو ساخت هایاجیرو (قطارهای بخار) نقش داره. ایکوما سلاحی برای خودش میسازه و اسم اونو «سورانوکیزوتسو» میزاره، سلاحی که به گفته خودش برای از بین بردن کابانهها ساخته شده. یک شب که ایکوما میخواد برای تست سلاحش بره بیرون با دختری بنام «مو-مِی» (Mumei) روبرو میشه و تو همین حین یکی از هایاجیروها (قطارهای بخار) از کنترل خارج میشه و طی اتفاقی تمام افراد داخلش تبدیل به کابانه میشن... حالا بهترین فرصت برای ایکوما است که بتونه سلاح جدید خودشو تست کنه.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از موردانتظارترین انیمههای فصل بهار.
انیمه قراره از Noitamina پخش بشه که قبلاً بارها راجع بهش صحبت کردیم و خوب باهاش آشنا هستین... نویتامینا معروفترین بازه زمانی پخش انیمه از FujiTV هست که اکثر کارهایی که تو این زمان پخش شدن کارهای عالی و بعضاً شاهکار بودن... البته پخش شدن از نویتامینا به تنهایی نمیتونه تضمین کیفیت باشه برای اینکه زبالههایی مثل GuiltyCrown و Punchline هم تو همین بازه زمانی پخش شدن.
در کل بنظرم بهتره بگیم که هر سال یکی دوتا از کارها و انیمههایی که قراره ک*نه آسمونو جر بدن و هایپ عظیم و سازندگان خفنی پشتشون دارن از نویتامینا پخش میشن و حالا یا میترکونن (Psycho-Pass) یا می*رینن (Guilty Crown).
مسئله بعدی استودیو سازنده است یعنی Wit.... استودیو تازه تاسیسی که با «اتک آن تایتان» حسابی معروف شدن و بعدش با ساخت «هوزوکی» که کاملاً سبک وسیاق متفاوتی داره نشون دادن که واقعاً تو ساخت عناوین اقتباسی کارشونو بلدن و آرت و ویژوال عالی هم که امضای کارهاشونه... همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه با ساخت Owari no Seraph اون روی سکه رو نشون دادن و معلوم شد که هر گردی گردو نیست و Witام میتونه از یه مانگای خیلی خوب یه انیمه زباله در بیاره (مخصوصاً فصل اول) و هنوز خیلی کار دارن تا بشه با استودیوهای نامبر وان صنعت مقایسهشون کرد.
نکته بعدی تیم ساخته خیلی ترسناکه انیمه است. «تتسورو آراکی» (کارگردان) که همه با دث نوت و اتک آن تایتان خیلی خوب میشناسنش. «ایچیرو اوکوچی» (نویسنده داستان) هم که خالق CodeGeass هست و اصلاً نیاز به توضیح اضافه نداره. آهنگسازه کارم سلطان «هیرویوکی ساوانو» (اتک آن تایتان و کیل لا کیل) هست که از همین الان میتونیم مطمئن باشیم که اگه انیمه خرابم کنه مطمئناً موسیقیش چیز بترکونی از آب در میاد.
البته تیم ساخت هم مثل نویتامینا و Wit Studio دو روی متفاوت داره، آراکی درسته خیلی کارش ردیفه ولی قبلاً کارگردان GuiltyCrown هم بوده و اوکوچی هم با اینکه همون CodeGeass به تنهایی برای هفت نسل بعده خودش کافیه ولی خالق و نویسنده GuiltyCrown هم بوده! تو این چند ساله (3-4 سال اخیر) هم کاملاً ثابت شده که ترکیب اسمهای گنده کنار هم همیشه جواب مثبت نمیده.
در هر صورت تا الان همه چیز انیمه خیلی اُمیدوارکننده بوده ولی یه ترسی از خرابکاری هم با توجه به کار قبلی همین تیم (GuiltyCrown) وجود داره که اُمیدوارم ترس بیخودی باشه و در نهایت با یه کاره حسابی طرف باشیم که تا سالها به این و اون پیشنهادش بدیم... انشالا یه بودجه مشتی هم براش در نظر گرفته باشن... وگرنه از همین الان میشه مطمئن بود که یه چرتی مثل OwariNoSeraph از آب در میاد که از همه جاش زده بودن. (یعنی Wit قشنگ تِر زد به اون همه پتانسیلی که OnS داشت)
«ماچی» شخصیت اصلی داستان یه دختره 14 ساله است که تو یه منطقه حاشیهای نقش Miko رو داره (همون Shrine Maiden). ماچی یه محافظی داره که در اصل یه خرس سخنگو بنام «ناتسو»ئه... یکروز ماچی به ناتسو میگه که برای ادامه تحصیل (مدرسه) باید بره شهر و ناتسو تصمیم میگیره یکسری آموزشها به ماچی که خیلی دختر خل و بیخیالی هست بده تا بتونه تو شهر مراقب خودش باشه و مشکلی براش پیش نیاد.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظار من، از همون کارهای ساده و گوگول.
بهار از لحاظ اینجور کارها برای من خیلی خوبه و حسابی سرگرم میشم... فقط اُمیدوارم از این کارهای 5 دقیقهای نباشه که احتمالاً هست و تُف به این شانس!
از داستان هنوز چیزی مشخص نیست جز اینکه شخصیت اصلی یه ساموراییه که تو زمان حال بیدار میشه.
¯\_(ツ)_/¯
این انیمه بعنوان 15 سالگی استودیو P.A.Works معرفی شده و قراره پخش بشه.
حرف خاصی نیست، از داستان که چیزی معلوم نشده و فقط یکسری آرت و اطلاعات اولیه مثل اسم شخصیتها رو اعلام کردن... P.A.Works استودیو خوبی هست و «اُکامورا» (کارگردان) هم آدم کاربلدیه و میشه انتظار یه کار متوسط رو داشت.
داستان 8 سال بعد از اتفاقات انیمه Macross F یا همون Macross Frontier پیگیری میشه و دو تیم Walkure (متشکل از یکسری Idol بااستعداد( و Delta (متشکل از خلبانان باتجربه Valkyrie یا همون رباتها) باید با یه موجودیت ناشناخته که داره تمام فضا رو تو خودش غرق میکنه مبارزه کنن و تو این راه شوالیههای «پادشاهی باد» از اصلیترین دشمنهای اونا بحساب میان.
¯\_(ツ)_/¯
ترکیب Mecha و Idol... یعنی واقعاً >>>>> ¯\_(ツ)_/¯
اگه تو کارهای مکای معروف و قدیمی Gundam رو عرش در نظر بگیریم Macross همیشه فرشه قضیه بوده... جدیداً هم که از فرش داره به سمت کاسه توالت حرکت میکنه.
داستان 30 سال قبل از ماجراهای مانگا Magi رخ میده و داستان روایتگر ماجراجوییهای سنباد برای رسیدن به پادشاهیه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا یه عنوان فرعی از سری Magi حساب میشه که تاحالا 4-5تا OVA ازش اومده.
مانگا کار خوبیه... داستان جالبی داره و سنباد کلاً شخصیت باحالی از آب در اومده... OVAها هم خوب بود... استودیو سازنده که تازه این سومین کارشه و کلاً تو دیواره ولی از اونطرف «کیشیموتو» (هماهنگکننده) همونطور که بالاترم گفتم با اینکه زیاد پرکار نیست ولی کارش خیلی درسته... اینم دومین کار کیشیموتو بعنوان هماهنگکننده تو این فصله، JokerGame هم اولیشه.
در کل میشه اُمید داشت که کار جالبی از آب در بیاد.
اتوبوسی حامل 30 مرد و زن جوان که متعلق به یه تور تفریحی هست به سمت دهکدهای بنام «ناناکیمورا» حرکت میکنه. دهکدهای که بنظر خیلیها اصلاً وجود خارجی نداره و طبق شایعات جایی هست که همون حکم Utopia رو داره و آدمها میتونن اونجا به دور از تمام مشکلات و دغدغههای زندگی در کمال آرامش و صلح زندگی کنن.
وقتی اتوبوس به دهکده ناناکیمورا میرسه، مسافرین با یه منطقه خالی از سکنه روبرو میشن... حالا اینکه ناناکیمورا چه رازی رو تو خودش پنهان کرده مسئلهای هست که انیمه قراره جوابشو بده.
¯\_(ツ)_/¯
یکی از کارهای بهار که هم احتمال ترکوندنش هست هم اینکه قشنگ تِر بزنه بره.
این دومین انیمه خانم «ماری اُکادا» برای فصل بهاره و اینم مثل Kiznaiver داستان اُرجینال داره که نویسندگیش بعهده اُکادا است... البته از اونجایی که داستان اولین چیزیه که تو انیمههای این مدلی آماده میشه مطمئناً نباید تداخلی با Kiznaiver داشته باشه و داستان هر دو باید از خیلی وقت پیش آماده باشه... فقط من یه حسی دارم که یکی از این دوتا ممکنه خراب بشه و احتمال بیشتر رو به همین Mayoiga میدم.
شخصیتهایی که از داستان معرفی کردن اکثراً فنچان... شخصیت اصلی یه پسر 16 ساله و هیرویین داستان هم یه دختر 17 ساله است... یک 14 ساله و 16 ساله دیگه و یه مرد و زن 24 و 25 ساله هم نشون دادن.
همین کرکترهایی که نشون دادن بنظرم اولین مشکل داستانی میتونه باشه، آخه کدوم بچه 16-17 سالهای میتونه مشکلی داشته باشه و بجایی رسیده باشه که بخواد دنیا رو ول کنه و بره پی Utopia!! اله وکیلی خیلی خنده داره این بخشه قضیه... البته درسته که سن و سال تو انیمه عموماً کشکه ولی خب اگه همین پلات رو میدادن دست یکی مثل «تاچیکاوا» مطمئناً با یکسری شخصیت بالغتر و داغونتر یه داستان بزرگسال و بترکون اساسی ازش در میاورد... البته انیمه هنوز نیومده که بخوایم نظر خاصی بدیم ولی بعید میدونم بتونه چیزه خیلی خفنی در بیاد که اُمیدوارم اشتباه کنم.
شخصیت اصلی داستان پسری هست که تو یه بازی آنلاین از یه دختر خواستگاری میکنه ولی بعد متوجه میشه که این دختر در واقعیت پسره و شخصیت بازیش دختره... این مسئله باعث میشه که تصمیم بگیره دیگه هیچوقت به هیچ شخصیت دختری تو بازی آنلاین اعتماد نکنه.
حالا دو سال از این موضوع گذشته و یه شخصیت دختر تو دنیای بازی ازش خواستگاری میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
لایت ناول 5 جلد ازش اومده که هیچکدومش ترجمه نشده و منم چیزی ازش نخوندم، البته یه مانگا اقتباسی هم مثل اینکه داره.
در کل یه کاره اِچی که لایت ناول بوده و توسط استودیو بوقعلیعباسه پروجکت 9 و کارگردان Ru-Kyu-Bu و هماهنگکننده IDOLM@STER داره ساخته میشه و مطمئناً نمیشه آینده خوشی رو براش متصور شد.
تنها نکته جالب آرتهای خیلی خوشگل و بامزه لایت ناوله و خیلی خوب میشه اگه کمدی و روند جالبی هم بتونه داشته باشه.
بازی Onigiri بازیکن رو وارد دنیایی فانتزی و پر از موجودات جادویی و افسانههای ژاپنی میکنه، بازیکن بعنوان یه Oni تنها باید به مبارزه با «کامیکوی»ها (که نمیدوم چه کوفتیه) بپردازه و تو این راه 8 تا NPC با خلق و خوی و تواناییهای متفاوت با بازیکن همراه میشن تا شخصیت اصلی بتونه افسانه خودش رو تکمیل کنه.
¯\_(ツ)_/¯
یک عنوان اقتباسی از بازی MMORPGی بنام Onigiri که تنها هدفش بوست کردن بینندهها برای تجربه بازی هست و مطمئناً محصول نهایی یه مزخرف بی سروتهی مثل انیمه Balde&Soulه.
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: کمدی – Slice of Life
منبع مورد اقتباس: 4-Kuma
داستان:
شخصیت اصلی داستان دختر دبیرستانی و خلوچل و سادهای بنام «مینامی»ه که عاشق خوردن نون بعنوان صبحانه است. داستان راجع به نون پختن و نون خوردن و این جور حرفاست.
¯\_(ツ)_/¯
باتوجه به اینکه مانگا 4 پنله است فکر کنم از این کارهای کوتاه باشه، البته هنوز چیزی مشخص نیست.
این مدل کارها جزو مدیاهایی هستن که در ظاهر ساده و گوگولان ولی اون روح لازمه رو برای تبدیل شدن به عناوین صلح جهانی ندارن (lol)... کلاً فکر نکنید هر چیز سادهای میتونه تو این دسته قرار بگیره.
-----------------------------------------
*برگی از خاطرات حکیم عالم اندیش*
-----------------------------------------
مریدان از عالم اموات به محضر حکیم آمده و گفتند: ای حکیم! What is made simplicity so simple?
حکیم گفت: Just thinking about it makes it complex
مریدان دسته جمعی Fade شده و به دیدار حضرت گ*ا رفتند.
شخصیت اصلی داستان پسری دبیرستانی بنام «سوبارو ناتسوکی»ه که یک روز وقتی داشته میرفته سوپرمارکت به یکباره تو یه دنیای دیگه ظاهر میشه، دنیایی که هیچی از اون نمیدونه... تو همین اوضاع سوبارومورد حمله قرار میگیره ولی توسط یه دختر با موهای نقرهای نجات پیدا میکنه...
سوبارو با دختره همراه میشه تا بفهمه این دنیا کجاست و چی به چیه که دوباره مورد حمله قرار میگیرن و ایندفعه سوبارو و دختره هر دوتاشون کشته میشن... سوبارو بعد از اینکه چشمهاشو باز میکنه متوجه میشه که سالمه و به زمانی برگشته که تازه وارد این دنیا شده بود، در اصل سوبارو قدرتی داره که بهش اجازه میده بعد از مردن بتونه زمان رو برگردونه... وقتی هم بعد از مردنش زمان برمیگرده تنها کسی که همه چیز رو یادشه سوبارو هست و باقی آدمها چیزی از اتفاقاتی که "تو زمان برگردونده شده" افتاده یادشون نمیاد.
حالا باید دید سوبارو که هیچ قدرتی جز برگردوندن زمان بعد از مرگش نداره میتونه دختر مو نقرهای و خودشو از سرنوشت شومی که منتظرشونه نجات بده یا نه.
¯\_(ツ)_/¯
لایتناول 7 جلد ازش اومده و هیچکدوم ترجمه نشده، فقط چپتر اول جلد 1 ترجمه داره... یه مانگای اقتباسی هم داره که من 10-11 قسمت اولشو خوندم و کاره بدی نیست، یه داستان و روایت کلیشهای داره مثل اکثر کارهای این سبک... البته مشکل خاصی اصلاً نداره و اگه از این سبک کارها خوشتون بیاد میتونه براتون کار لذت بخش و فانی باشه.
با توجه به حضور «یوکوتانی» هم میشه انتظار داشت که با کار جالبی روبرو باشیم و یه کاره متوسطه فصلی از آب در بیاد... البته این متوسط بودن که میگم اصلاً چیزه بدی نیستها.
همونطور که خودتون میدونید عموماً هر فصل 40% کارها رو KiddyShowهای فصلی، IdolSh!t و کارهای خیلی سطح پایینه دیگه تشکیل میدن و فقط باید طرفدار دو آتیشه اون سبک یا سری باشید تا برید سراغشون و ببینیدشون یا اینکه مثل من مختون تعطیل باشه و کلاً همه چیرو نگاه کنید...
50% هم کارهای متوسط رو به پایین تا متوسط رو به بالا رو تشکیل میدن که تو سبک خودشون میتونن کارهای جالب و لذتبخشی برای طرفدارها باشن و خیلیهامون میریم سراغشون ولی 5-6 ماه بعد ممکنه اصلاً یادمون نیاد که همچین انیمههایی هم وجود داشته.
میمونه 10% باقی مونده (3-4 تا کار تو هر فصل) که فارغ از سبکشون، کیفیت بالایی دارن و تو دسته کارهای خوب یا عالی قرار میگیرن... هر چند فصل یکبارم ممکنه یکی یا دوتا از این کارها تبدیل به یه شاهکاره اساسی بشه...
البته این درصدهایی که گفتم همش تراوشات ذهنی بنده است و قرار نیست بعنوان آمار قبولش کنید و هر فصل مطمئناً این اعداد میتونه خیلی بالا و پایین بشه.
همه اینارو گفتم که متوجه باشید وقتی میگم یه کاره متوسط، منظورم چیزه بد و داغونی نیست. مطمئناً همه انیمهبینها خیلی خوب میدونن که از بین تمام انیمههایی که تاحالا دیدن حداقل 50-60% جزو کارهای معمولی بودن و هرچی بیشتر انیمه ببینید این درصد بیشتر و بیشتر میشه... مگه اینکه دیگه خیلی سختگیر باشید و هرچیزی رو نگاه نکنید.
استودیو سازنده: Studio DEEN
کارگردان: Shinji Takamatsu
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: کمدی – مدرسهای - Seinen
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ساکاموتو»ه که خفنترین و کولترین دانشآموز مدرسه است... به محض اینکه سال جدید تحصیلی شروع میشه تمام توجهها به سمت ساکاموتو جلب میشه. دخترها عاشقش میشن و پسرها هم ازش متنفر و همش سعی میکنن که ساکاموتو رو خراب کنن و برای اینکار نقشههای زیادی میریزن که تمامشون بوسیله ساکاموتو به کولترین شکل ممکن نقش بر آب میشه.
درسته که ساکوموتو خیلی کول و جذابه ولی توکمک کردن به دیگران هیچ وقت کم کاری نمیکنه و همیشه به آدمها برای حل مشکلاتشون کمک میکنه... داستان روایتگر اتفاقاتی هست که تو مدرسه برای ساکوموتو میفته.
¯\_(ツ)_/¯
با اختلاف مورد انتظارترین انیمه فصل بهار برای من.
مانگای ساکاموتو فوقالعاده است... داستان از یکسری اتفاقهای رندوم تشکیل شده که برای ساکاموتو میفته و اونم به بهترین شکل ممکن بهشون عکسالعمل نشون میده... لعنتی یه چارمی داره که دیوانش میشین.
اولاً که کرکتر ساکاموتو عالی کار شده و اصلاً و ابداً رو مخ نیست و همون قسمت اول عاشقش میشین... یه چیزی مثل «سایتاما» تو «وان پانچ من» که درسته نقش خدا رو داره و کاملاً برتر از بقیه است ولی امکان نداره ازش خوشتون نیاد... ساکاموتو هم همینطوره و با اینکه یه آدم Perfect به معنای واقعیه ولی سریع به دل آدم میشینه و از آشنایی باهاش احساس خوشبختی میکنید (lol)
البته قصدم از مقایسه با وان پانچ من فقط این بود که بگم ساکاموتو هم مثل سایتاما یه کرکتره خیلی خیلی OverPower شخصیتیه... وگرنه دو تا داستان ربطی بهم نداشته و هرکدوم حال و هوای متفاوتی دارن، داستان ساکاموتو تو دنیای واقعی اتفاق میفته و خبری از قهرمان بازی و هیولا و مبارزه و این حرفا نیست ولی یه حالت اپیک و خیلی خوبی داره... سیستم کمک کردن ساکاموتو به دیگران و "تبدیل دشمن به دوست" عالیه و یه حس خیلی خوبی داره و آدمو یاده کارهایی مثل GTO و Angel Densetsu میندازه.
حضور «تاکاماتسو» بعنوان کارگردان هم خودش مایه دلگرمیه... تاکاماتسو کارگردانی 100 قسمت اول «گینتاما» و انیمه Daily Lives of High School Boys و چند تا کاره خوبه دیگه بوده و این جور اقتباسها راست کاره خودشه... البته هنوز هماهنگکننده مشخص نشده ولی من فکر کنم تاکاماتسو قراره هم کارگردان باشه و هم هماهنگکننده.
ختم کلام اینکه اُمیدوارم انیمه بتونه مثل مانگاش یه چیزه بترکونی از آب در بیاد... واقعاً حیفه که پتانسیلش خراب بشه. خوندن مانگا رو هم در هر صورت بهتون پیشنهاد میدم، حالا چه انیمه بترکونه و چه خراب کنه.
داستان در مورد سه تا دختره عجیب غریبه.
«فوتابا اوداگیری» دانشآموز جدیدیه که به مدرسه اومده و شخصیت فوقالعاده پرانرژی داره... «ترو هایاما» مبصرکلاسه و برخلاف قیافه مظلومش شخصیته خیلی بدجنسی داره و آخرین نفر هم «یوکو نیشیکاوا» است که قبلاً فوقالعاده پولدار بودن و الان بدبخت بیچاره شدن ولی هنوز شخصیت بچه پولداری و پرنسس واره یوکو عوض نشده.
داستان روایتگر اتفاقات روزمرهای هست که برای این سه تا دوسته عجیب میفته.
¯\_(ツ)_/¯
من مانگاشو نخوندم و نمیدونم چی به چیه ولی با توجه به حضور «کویاسو» (هماهنگکننده) میشه انتظار داشت که یه کاره متوسطی از آب در بیاد و طرفداری سبک باهاش حال کنن... یه چیزی مثل Kin-iroMosaic یا A-Channel با کمدی بیشتر.
داستان انیمه در یه دنیای فانتزی بنام «کوناان» اتفاق میافته.
سه پادشاهی مختلف در این جهان وجود دارن که هر سه در مرحلهای هستند که هر لحظه ممکنه بینشون جنگ بوجود بیاد و آغاز جنگ بین هرکدوم از سه پادشاهی به معنای آغاز آشوب در کل سرزمین «کوناان»ه. این وسط یه اژدهای شیطانی بنام «داگانزورد» هم وجود داره که بسیار قدرتمنده و هیچکس توان رویارویی و نابودی اونو نداره و این اژدها هم به خرابی و کشت و کشتار خودش ادامه میده.
مرد و زنی و بنامهای «بایرو» و «کیسمیته» بهمراه گروهی از جادوگران راهی سفری برای مهر و موم (Seal) کردن اژدها میشن ولی تو این راه شکست میخورن و کشته میشن... یکی از اعضای گروه بنام «گیرو» پسره این مرد و زن رو یعنی «هیرو» رو نجات میده... سالها از این اتفاق میگذره و وقتی هیرو 16 ساله میشه بهمراه گیرو سفر خودش برای نابودی اژدهای شیطانی «داگانزورد» و گرفتن انتقام مرگ پدر و مادرش، آغاز میکنه و تو این سفر با افراد زیادی همراه میشه... داستان روایتگر ماجراجوییهای هیرو برای نابودی داگانزورده.
¯\_(ツ)_/¯
انیمه اقتباس از یه بازی کارتی برای موبایله که خب اصولاً از این جور عناوین نمیشه انتظار زیادی داشت... ولی نکته اینجاست که چند فصل پیش انیمه «Shingeki no Bahamut» هم یه همچون اقتباسی بود که کار خیلی خوبی از آب در اومد و نشون داد که یه بودجه خوب در کنار آدمهای کاربلد میتونه از چرتترین منابع هم اقتباس خوبی در بیاره، اینم با توجه به حضور «کوندو» که همون هماهنگکننده «فول متال الکمیست: برادرهود»ه میشه انتظار داشت که محصول نهایی کار جالبی باشه.
«چیهیرو» (شخصیت اصلی) یه پسر بچه دبستانی و پرانرژیه که تو انجام کارهای خونه و آشپزی و تمیزکاری خیلی وارده... وقتی بطور ناگهانی مادر چیهیرو میمیره، از اونجایی که هیچ فامیلی نداره بیخانمان میشه… تا اینکه مرد پولداری بنام «تاکهتوری» سروکلش پیدا میشه و میگه که من عموتم و بیا با من زندگی کن... چیهیرو پیشنهاده عموشو قبول نمیکنه ولی وقتی کاخ کثیف تاکاتوری رو میبینه تصمیم میگیره تمیزش کنه و عموش دوباره بهش پیشنهاد میده که بیاد اینجا زندگی کنه ولی در عوض تروتمیز کاری و کارهای داخلی خونه رو اون انجام بده... چیهیرو قبول میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
من چند قسمت از مانگا رو خوندم و تو این چند قسمت کار باحالی بود... یه کار ساده، بامزه و صلح جهانی با مایههای کمدی، البته از اونجایی که هر دو تا اصلیها پسرن باید دید جلوتر چی میشه... از ته دل اُمیدوارم همین روندی که تو چند قسمت اول داشت و ادامه بده و نزنه جاده خاکی. (uke-seme)
البته سبک کار «شوجو»ه و بعید میدونم که اون سمتی بره ولی در هر صورت از اونجایی که این روزها دیگه به هیچ کوفتی نمیشه اعتماد کرد بهتره که آمادگیشو داشته باشید.
«روکورو» پسره یکی از معروفترین خانوادههای جنگیره که هدفشون مبارزه با شیاطینی بنام «کِگاره» (Kegare) است. روکورو وقتی 12 سالش بوده بعنوان یه جنگیره نابغه که آینده خیلی روشنی داره شناخته میشده تا اینکه طی یه حادثه روکورو با دنیای جنگیری خداحافظی میکنه و رویای تبدیل شدن به خواننده، بازیکن فوتبال و کلاً هر چیزی بجز جنگیری رو تو سرش میپرورونه که همشون هم با شکست روبرو میشن... دو سال از این قضیه میگذره تا اینکه یکروز یه جنگیره دیگه، دختری بنام «بنیو» (Benio) سروکلش پیدا میشه و این مسئله آتش رقابت بین این دو تا رو روشن میکنه و روکورو دوباره به شغل شریف جنگیری برمیگرده.
اوضاع وقتی جالبتر میشه که روکورو و بنیو متوجه میشن که در اصل "Twin Star Exorcist" هستن... دو جنگیرو مبارز فوقالعاده که سرنوشتشون اینه که باهم ازدواج کنن و بچه دار بشن، بچهای که قراره تمام کگارههای شیطانی جهان رو نابود کنه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا یه کاره شونن اکشن با مبارزات جالب و تم و اتمسفر تقریباً تاریکیه.
درسته پلات اصلی داستان خیلی کلیشه است ولی دو تا شخصیت اصلی (روکورو و بنیو) کرکترهای خوبی از آب در اومدن و رابطه باحالی دارن و هر چی داستان جلوتر میره بهتر و بهتر میشن... در کل مانگا تو سبک خودش جزو کارهای خوب حساب میشه و میشه انتظار داشت که انیمهاش هم یه اکشنه خوب باشه... البته با وضعیتی که چند وقت پیش برای Owari no Seraph پیش اومد که هم سبک و سیاقه همین کارم بود و اونم خیلی مانگای خوبی داشت ولی انیمهاش قشنگ تِر زد، نمیشه زیاد به اینم مطمئن بود.
در هر صورت اُمیدوارم سرنوشتی مثل اُواری نو سراف در انتظارش نباشه و بتونه کاره بهتری از آب در بیاد.
«هارو» پسری دبیرستانی هست که برای تعطیلات به کانادا و خونه مادرش میره و اونجا با پسری بنام «رن» (Ren) ملاقات میکنه، کسی که مادرش به تازگی اونو به فرزند خوندگی قبول کرده و در واقع برادر کوچکتر و ناتنی هارو حساب میشه.
رن آدم اجتماع گریزی هست و اصلاً اهل رفت و آمد و صحبت کردن با دیگران نیست برای همین مادر هارو بهش دستور میده که رن رو آدم کنه و به اجتماع برگرونتاش.
داستان روایتگر رابطه این دو تا برادر ناتنیه.
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: اکشن - Seinen
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
یکروز تو جنگل یه شمشیر ساز معروف به اسم «آمون» در کنار یک زن مرده بچهای رو پیدا میکنه و اونو با خودش به خونهاش میبره... ده سال از این موضوع میگذره و این پسر بنام «گای» تبدیل به شاگرد آمون میشه و تو یه حادثه دست راست خودش رو از دست میده.
آمون تصمیم میگیره که شمشیر شیطانی که نسل اندر نسل تو خانوادشون دست به دست شده رو بجای دست راست گای بهش پیوند بزنه... حالا گای تبدیل به انسانی با دست راست شیطانی میشه و داستان روایتگر مبارزات و ماجراجوییهای اونه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا تا اونجا که میدونم ترجمه نداره... از تیم ساخت هم که هیچی معلوم نیست و پلات داستان هم که خیلی کلی و کلیشهایه... باید صبر کرد 2-3 قسمت پخش شه ببینیم چی به چیه و باید تو دسته زبالههای فصلی قرار بدیمش یا کارهای متوسط، چون خیلی سخت میشه تصور کرد که کاره عالی و شاهکاری از انیمهای که نه مانگاش ترجمه داره، نه هایپی داره و نه تیم ساختش هنوز مشخصه در بیاد.
«تاناکا» شخصیت اصلی داستان یه پسر دبیرستانیه که کلاً حال هیچ کاری رو نداره و حتی نفس کشیدن هم گاهی اوقات براش خستهکننده است... «اوتا» (Oota) یه پسره قد بلند و آروم و خیلی سخت کوشیه که دوست تاناکا است و داستان اتفاقهای روزمرهای که برای این دونفر میافته رو روایت میکنه.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظار من تو بهار.
مانگا که عالیه... یه Slice of Life مشتی و صلح جهانی با کمدی جالب... اصولاً از اینجور کارها نباید انتظار داستان خاصی داشت چون عملاً داستانی وجود نداره و بیشتر اتفاقهای روزمرهای که برای شخصیتها میافته رو بازگو میکنن، Tanaka-kun هم از این قاعده مستثنا نیست و تمام مانورش روی زندگی روزمره شخصیتهاشه... درست مثل Kimi to Boku.
اُمیدوارم انیمه هم کار خوبی باشه که مطمئناً همینجوره چون عموماً یه همچین داستانهایی رو خیلی سخت میشه خراب کرد... تریلری هم که ازش اومده خیلی خوبه و همون حس و حال و آرت استایل باحاله مانگا رو داره.
کلاً بهار از لحاظ کارهای Slice of Life و بیهدف خیلی خیلی فصل پرباریه و برای یکی مثل من که شدید با این سبک کارها حال میکنه میتونه یکی از بهترین فصلها باشه.
فصل اول انیمه یه کاره اقتباسی فوق افتضاح بود و معلوم نیست چجوری از تو همچون مانگایی تونستن چنین چرتی رو در بیارن.
البته کارگردان و هماهنگکننده جفتشون عوض شدن و آدمهای باتجربهتری جایگزین شدن... مخصوصاً «آراکاوا» (هماهنگکننده) که مهمترین نقش رو داره.... فصل اول کارگردان دهن پرکنی داشت، همون «هاماساکی» که یکی از کارگردانان Steins;Gate هم بوده ولی تو فصل اول Terraformars قشنگ تِر زد و بیشترم بخاطر اون «یاسوکاوا» (هماهنگکننده فصل اول) بوده.
هرچند نکته داستان اینجاست که این هاماساکی (کارگردان فصل اول) تو Steins;Gate هم نقش باقالی داشته و دلیل اصلی ترکوندن اشتاین گیت بیشتر «جوکی هانادا» بوده که آدم خیلی کاردرستیه.
بگذریم... کلاً با وضعی که فصل اول داشته نمیشه اُمیدی به فصل دومم داشت مخصوصاً که احتمالاً مثل فصل اول خوار مادره سانسور و میخواد بیاره جلو چشامونو و هر دو دقیقه یکبار 70% تصویر به مدت 30 ثانیه سیاه شه. (اینم بگم که نسخه بدون سانسور فصل اول هم کلاً باقالی بود و خانه از پایه ویران بوده)
حالا باید دید آراکاوا میتونه خاطرات بد فصل اول و پاک کنه و کاره بهتری تحویل بده یا نه؟ من که بعید میدونم.
داستان در مورد کلاس 7-1 تو آکادمی «تنوگوفونه» است... جایی که تمام دانشآموزایی که سرنوشت خیلی بدی دارن دور هم جمع شدن.
دختری بنام «هیباری» روز اول مدرسه با «هاناکو»ئه خیلی بدشانس و «بوتان»ه همیشه مریض آشنا میشه و این سه نفر در کنار یکی دو تا دیگه از دوستاشون سعی میکنن با تمام مشکلاتی که دارن اوقات خوشی رو سپری کنن.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا ترجمه نداره و معلوم نیست در چه سطحیه... بعیده که کار خوبی ازش در بیاد، البته «اونوما» کارگردان خوبیه ولی هماهنگکنندهی باقالی کنار دستش گذاشتن که میتونن کاملاً همدیگه رو خنثی کنن و بر*ینن به همه چی.
فصل دوم انیمه Ushio to Tora و ادامه مستقیم فصل اول.
¯\_(ツ)_/¯
فصل اول کار جالب و متوسطی بود که اگه از طرفدارهای سبک شونن باشید دیدنش میتونه براتون لذتبخش باشه... فصل دوم هم مطمئناً همون روند خوبه فصل اول رو ادامه میده.
فارغ از اینکه از فصل اول خوشتون اومده یا نه میشه گفت که Ushio to Tora یه انیمه اقتباسی خیلی خوبه، برای اینکه دقیقاً همون حس و حال مانگا رو داره و کاملاً بهش وفاداره و اگه از طرفدارهای مانگاش بودید مطمئناً احساس نمیکنید که سازنده بهتون خیانت کرده (مثل خیلی از انیمههای اقتباسی دیگه)... البته روند اپیزودیک و آرومتر کار نسبت به باقی کارهای شونن ممکنه به مزاق بعضیها خوش نیاد... هرچند من خیلی باهاش حال کردم که خب با توجه به SuperWide بودن Range علاقهمندیهای من اصولاً نمیشه به حرفام اعتماد کرد و بهترین کار اینه که خودتون برید تو کارش.
«کوکی نارومی» پسری دبیرستانیه که مانگاکا هم هست و تو یه مجله هفتگی معروف مانگاش چاپ میشه ولی از اونجایی که سبک کارش کمدی-رمانسه، این مسئله که مانگاکاست رو از بقیه پنهان کرده و فقط خواهر کوچکتر و دوست صمیمیش ازش اطلاع دارن.
همه چی خوب پیش میره تا اینکه یکروز رییس انجمن دانشآموزی مدرسه (همون Student Council) که دختری بنام «کائوروکو»ه تصمیم میگیره یه عضو جدید که پسر باشه رو به انجمن اضافه کنن... تو همین بین «کائوروکو» متوجه میشه که «نارومی» مانگاکا است و نارومی برای اینکه رازش برملا نشه مجبور میشه به انجمن دانشآموزی بپیونده و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
انیمه اقتباس از یه ویژوال ناول بزرگساله که احتمالاً مملو از صحنههای خاک بر سریه... گفتم احتمالاً چون ویژوال ناول هنوز نیومده و تازه قراره ماه آپریل تو ژاپن بیاد و نسخه انگلیسی هم تایید شده ولی هنوز تاریخ مشخصی نداره.
کلاً اُمیدی نیست و مطمئناً با یه کاره هارم-اِچی داغون طرفیم که تنها هدفش بوست فروش ویژوال ناوله.
*بغیر از این انیمههایی که توضیح دادم یکسری KiddyShowهای فصلی و IdoSh!t، بعلاوه چند تا کاره کوتاه دیگهام قراره پخش بشه که خب چیز دندون گیری توشون دیده نمیشه و منم حال و حوصله نوشتن راجع بهشون رو ندارم.
*فیلم خیلی خاصی هم بهار قرار نیست پخش بشه... یک فیلم جدید از سری Detective Conan میاد که پایه ثابته هر فصله... فیلم Ajin و Garo هم قراره اکران شه.
یه فیلم دیگهام به اسم: Zutto Mae Kara Suki Deshita.: Kokuhaku Jikkou Iinkai I want to let you know that I love you
قراره اکران بشه که در مورد دو سه تا آهنگ معروف و عاشقانه است و سبک رمانس-مدرسهای داره و توسط کارگردان HighSchoolDxD قراره کارگردانی شه!!!! (-(-.-)-)
*از OVAهایی هم که میاد مهمترینهاشون Ajin و Kekkai Sensen هستن که قبلاً سری تلویزیونی ازشون پخش شده و تو بین کارهای اُرجینالم Under the Dog مهمترین کاره، همونی که قبلاً پروژه کیکاستارتر داشته و سبک اکشن sci-fi داره.
در کل فصل خوبیه... درسته که کار اَبر هایپ و فوق خفنی قرار نیست پخش بشه ولی اُمید هست که اکثرشون بتونن کارهای متوسط و متوسط رو به بالایی ظاهر بشن.
.
.
.
حالا که این همه حرف زدمو شمام خوندین تموم شد رفت... ولی اله وکیلی یکی بیاد به من بگه این متوسط رو به بالا و پایین که من میگم یعنی چی؟! انگار مثلاً متر برای اندازهگیری انیمهها داریم... خدایی بعضی اوقات یه تفتی میدم فوق حرفهای که خودمم توش میمونم!...(ツ)
انیمههایی که فصل زمستان شروع به پخش شدن و تو بهار هم ادامه دارن:
Assassination Classroom
Nijiiro Days
سری تلویزیونیهای جدیدی که فصل بهار شروع به پخش میشن (لیست به ترتیب حروف الفبا):
12Sai: Chiccha na Mune no Tokimeki Age 12: A Little Heart-Pounding
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: رمانس – Slice of Life
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
شخصیت اصلی داستان دختری 12 ساله بنام هاناهی-ه که تو یه سنی هست که نه کاملاً بچه حساب میشه و نه کاملاً بالغ. هاناهی یکروز بصورت تصادفی معلم کلاسشو میبینه که در حال بوسیدن دوست پسرشه. این اتفاق باعث نگرانی هاناهی میشه که خدایی نکرده قبل از دوستاش دچار تغییرات روحی روانی مرتبط با دیدن این اتفاق نشه!!
داستانی روایتگر نگرانیهای هاناهی و اولین تجربه عشقی اونه.
¯\_(ツ)_/¯
قشنگ تفاوت فرهنگه وزین ایران و ژاپنو میشه تو این انیمه دید.
ما 12 سالمون بود آخرته خلافمون نگهداشتن عکس اون خانومه رو صابون لوکس و تفریحمون هم پنجشنبهها ساعت یک دعوا سر کوچه وثوق بود... حالا اینا رو نگا تو رو امام زمان!
ای تُف به این زندگی... (\°□°)\︵ ┻━━━━┻
دو تا OVA قبلآً از مانگا ساخته شده که مثل خود مانگاش باقالیه... کلاً مانگا چیزه خاصی نداره که بخوام توضیح بدم و انتظار خاصی هم از انیمهاش نداشته باشید.
ساکورا دختر دبیرستانی هست که هر روز مسیر خونه تا مدرسه رو به سختی با دوچرخهاش طی میکنه.
یکروز که داشته میرفته مدرسه یه موتورسیکلت بسرعت از کنارش رد میشه و ساکورا هم با یه نگاه عاشق و روانی موتور سیکلت میشه... موتور برای همکلاسی جدید ساکورا دختری بنام آمانو هست که تنها دلیلی که به این مدرسه اومده اینه که تو این دبیرستان دانشآموزان مشکلی برای داشتن موتورسیکلت ندارن.
ساکورا و آمانو سه سوت باهم چفت میشن و میرن به عضویت کلابه موتورسواری مدرسه درمیان و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا کار خوب و جالبیه... از این کارهای فان که نه جدیه و نه کمدی توالتی. یه اتمسفر و داستان ملویی داره که خوندنش خیلی راحته و وقتی مثل چی گیر میکنی که الان باید چکار کنی و سراغ کدوم مانگا/انیمه/بازی (LowLevel Human) یا دوجین/هن*ای/اروگه (High-Intelligence Super Human) بری بدادت میرسه و بعد از خوندنش یه حسه بدون حس و شوید واری بهت دست میده که خیلی باحاله!
اصولاً تجربه ثابت کرده اینجور کارها انیمههای خوبی (در سطح و اندازه خودشون) ازشون در میاد... کارهایی مثل Himouto و Sabagebu از چند فصل اخیر هم تو همین دسته قرار دارن (منظورم حس و حال و سادگی اوناست وگرنه ربطی بهم ندارن) و من شخصاً با اینجور کارها خیلی حال میکنم. البته از اونجایی که من دلم مثل دریاست و با همه چی حال میکنم، بهتره بجای گوش دادن به حرفای من به ندای قلبی و علاقه شخصیتون توجه کنید.
تنها نگرانی این نیشیمورا (کارگردان) است که با توجه به کارهای اخیرش (Glasslip و DogDays) خطری میزنه، هماهنگکنندهام که بنده خدا اوته کلاً. هرچند از اونجایی که نیشیمورا قدیم ندیما Ranma رو هم کارگردانی کرده میشه یه نیمچه اُمیدی داشت که به یاده اون موقعها یه تکونی به خودش بده که خیلی بعید میدونم و احتمالاً به همین شیوه حمال واری که در پیش گرفته به زندگی نکبت بارش ادامه میده.
شخصیت اصلی داستان پسری دبیرستانی بنام «اِیجی» (Eiji) هست که وقتی بچه بوده آرزوی نابودی جهان رو داشته و همین آرزو باعث شده که فاجعه عظیمی رخ بده... یکسری موجود به اسم Fairy به تعدادی از آدمها قدرتهایی رو میدن که به Order معروفه و هر کدوم از انسانهایی که این قدرتهارو بدست آوردن برحسب و اندازه آرزوشون میتونن از قدرتشون استفاده کنن.
اِیجی با توجه به آرزویی که داشته یه قدرت تخیلی داره که اصلاً قابل قیاس با کسی نیست و همین مسئله 10 سال قبل موقعی که بچه بوده باعث بروز اون فاجعه خیلی عظیم شده. 10 سال از اون اتفاق گذشته و اِیجی بخاطر ترس از قدرت بیش از اندازش اصلاً از اون استفاده نمیکنه تا اینکه یکروز... (اسپویل حساب میشه بقیهاش)
¯\_(ツ)_/¯
مانگا کاره «ساکائه اِسونو» همون مانگاکای Mirrai Nikki هست که وقتی اسمش میاد همتون تگریهای کل ماهتون رو آماده میکنید و میپاشید وسط تاپیک. البته من اینجوری که شما اینجا بهش هیت میورزید ازش بدم نمیاد، قبول دارم که شخصیت اصلی خیلی رو مخه و داستان هم از وسط کاملاً میره تو باقالی ولی خب اساساً هیت خاصی بهش ندارم که برمیگرده به همون دله دریایی منو این حرفا (lol) پس زیاد توجه نکنید و به هیتتون ادامه بدید.
اینارو گفتم که بگم BigOrder یکجورایی همون Mirai Nikki هست و تمام اون المانهارو حالا ضعیفتر یا قویتر تو خودش داره... تم داستان که مثل میرای نیکی ترکوندنه زمین و زمان و ایناست، شخصیت اصلی زن داستان (هیرویین) یه Yandere تمام عیاره که فتوکپی «یونو» تو میرای نیکی حساب میشه با یکسری اصلاحات اِسونو-گونه (مانگاکا)، لعنتی مدل موهاشم همونه. «رین» (هیرویین داستان) همزمان هم قصد کشتن اِیجی رو داره و هم دوست دخترشه... سندروم هارم شدن هم از اونجایی که همهگیره جلوتر به صورت نامحسوس وارد داستان میشه و کلاً روابط F*ckedUp زیادی تو مانگا وجود داره که اگه راجع بهشون توضیح بدم میگید چه باحال ولی تو خود داستان اصلاً اونقدر باحال از آب در نیومده.
من با مبارزات و نحوه اتمامشون هم مشکل اساسی دارم که حالا خودتون انیمه رو ببینید مطمئناً متوجهاش میشید... شخصیت اصلی هم با اینکه اوایل بد نیست ولی کمکم همون راهه «یوکیترو» رو میره و به راهپیمایی رو اعصاب و روانتون ادامه میده... من در کل هیچوقت فازه بعضی از این نویسندههای ژاپنی رو نفهمیدم... آخه چرا به یکی یه قدرتی میدید که هیچوقت ازش استفاده نمیکنه!!!! این چه کرمیه آخه.
خب بمیر، اون قدرتو بهش نده وقتی قراره مثل بُز بقیه رو نگاه کنه!
اصولاً قدرت زیاد با خودش اعتماد بنفس میاره، اعتماد بنفس هم این نیست که کرکترت فقط زق بزنه تو داستان...این یه مسئله واضحه. داشتن المانهای دارک، خون و خونریزی و یه مشت روانپریش نمیتونه تنهایی بار کل کارو به دوش بکشه و اینا المانهایی هستن که باید حول یه داستان بچرخن و بهش جذابیت بیشتر بدن... نه اینکه داستان کلاً دور اینا بچرخه.
البته تمام مشکلات درست مثل میرای نیکی از وسط داستان شروع میشه و شروع و اوایل داستان (تا نیمههاش) جذابه ولی به همون نسب سقوطش هم خیلی جذابه!!
در کل من با توجه به خوندن مانگای هر دو کار بنظرم: Mirai Nikki > Big Order
دیگه خود دانید!
فصل جدید از بازسازی جدیده سری Sailor Moon که قراره آرک داستانی Death Busters که خیلی معروف و محبوبه رو اقتباس کنه.
¯\_(ツ)_/¯
حرف خاصی نیست، اگه از فصل قبلی خوشتون اومده این فصل رو حتماً ببینید که جزو بهترین آرکهای داستانه.
دلیلی اصلی معروف بودنش هم اینه که تو این آرک تمام Sailorها دور هم جمع شدن و Let’s Rock Baby.
داستان در دنیایی اتفاق میافته که 90% جمعیت اون رو افرادی تشکیل میدن که قدرتهای ماورایی و SuperPower دارن و داشتن این قدرتها یه چیز عادیه و نداشتنشون عجیب.
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ایزوکو» (Izuku) هست که جزو افرادی حساب میشه که بدون هیچگونه قدرتی بدنیا اومده و یه آدم کاملاً معمولی هست... ایزوکو از بچگی آرزوی تبدیل شدن به بهترین قهرمان دنیا رو داشته و بخاطر نداشتن هیچ قدرتی همیشه مورد تمسخر دیگران بوده.
یکروز وقتی یکی از همکلاسیهای ایزوکو مورد حمله آدمبدها قرار میگیره، ایزوکو تنها کسی هست که با وجود نداشتن قدرت به کمک اون میره و شجاعتی که از خودش نشون میده باعث میشه تا AllMight (قویترین و معروفترین Heroی کل جهان) قدرت خودش رو به ایزوکو ببخشه تا اون راهشو ادامه بده... قدرتی که به One For All معروفه.
ایزوکو وارد آکادمی قهرمانان میشه و ماجراجویی خودش برای تبدیل شدن به بهترین قهرمان رو شروع میکنه.
¯\_(ツ)_/¯
«بوکو نو هیرو آکادمیا» یکی از مورد انتظارترین انیمههای فصل بهاره که دلایل زیادی داره.
اولاً که مانگا کار خیلی عالی از آب در اومده، درسته که نکته یونیک و خاصی که بخواد از بقیه عناوین سبک متمایزش کنه نداره ولی یه داستان کلیشهای شونن رو به بهترین و جذابترین شکل ممکن روایت میکنه... یعنی بجای اینکه مثل خیلی از کارهای دیگه دنباله یه پلات خفن با ایدههای جدید باشه میاد یه داستان کلاسیک From Zero to Hero رو به بهترین حالت روایت میکنه و همین "عالی بودن در کنار عادی بودن" میشه وجه تمایز اصلیش با باقی کارهای سبک که عموماً "خاص بودن در کنار زباله بودن" رو ترویج میکنن.
دشمنهای سری، قدرتهای متفاوت و مبارزات جالب و Perfect نبودن هیچکس تو داستان از بخشهای خیلی خوب کاره... البته مانگا تازه 16-17 ماهه که داره میاد و معلوم نیست جلوتر چی بشه، ولی با این فرمونی که داره میره مطمئناً نباید منتظر رفتنش تو باقالیها باشیم و بنظرم خیلی راحت میتونه به همین روند خوبش ادامه بده.
مسئله بعدی استودیو سازندهاست... BONES (ص).
مطمئناً از هر انیمهبین هاردکوری تا کارگرهای سر ساختمون که بنده خداها خیلی هم زحمت میکشن بپرسید بهترین استودیوهای ساخت انیمه رو نام ببر، MadHouse(ع) و BONES(ص) تو همون 4-5تای اولن... دو تا استودیویی که توضیح راجع به کیفیت بالای کارهاشون و اینکه چرا انقدر خوبن توضیح واضحاته و همتون دلایلشو میدونید. اگه طرفداری و نظر شخصی رو بزاریم کنار که من با فلان انیمه بیشتر حال میکنم و این حرفا، میشه گفت MadHouse و BONES به ترتیب قدرتمندترین و باثباتترین استودیوهای انیمهسازی ژاپن حساب میشن.
نکته بعدی شباهت کلی «بوکو نو هیرو» به «وان پانچ من»ه. البته اینجا خبری از OP بودن شخصیت اصلی نیست، بیشتر منظورم یه دنیا پر از هیرو و مبارزه با آدم بدها و کمدی جالب کار و این حرفاست... همه اینا باعث میشه که بوکو نو هیرو پتانسیل تبدیل شدن به یه شونن خیلی خوب و باکیفیت و داشته باشه. البته اینم اضافه کنم که اصلاً به صورت هد تو هد با وان پانچ من مقایسهاش نکنید که خارج از تفاوتهایی که دارن (تو نحوه روایی داستان) کاملاً بعیده که بوکو نو هیرو بتونه در اون ابعاد بترکونه.
نکته آخرم اینکه (همش شد نکته و مسئله!!) این انیمه یکبار دیگه ثابت میکنه تو عناوین اقتباسی مهمترین نقش هماهنگکننده است (بجز اشخاص خاص و تاپ صنعت)... حضور آدمی مثل «کورودا» (هماهنگکننده) در کنار عملهای بنام «ناگاساکی» (کارگردان) کاملاً نشون دهنده این مسئله است.
«ناکاجیما آتسوشی» پسری هست که از یتیم خونهای که اونجا زندگی میکرده اخراج میشه و جایی برای موندن و غذایی برای خوردن نداره، تو همین اوضاع که داره از گشنگی تلف میشه میره کنار رودخونه و مردی رو میبینه که میخواد خودکشی کنه. آتسوشی به شکلی این مرد که اسمش «دازای اُساما» هست و نجات میده.
اُساما بهمراه همکارش «کونیکیدا» عضو یک آژانس کارآگاهی خاص هستن. اعضای این آژانس به حل پروندههای خیلی خطرناکی میپردازن که از عهده پلیس و دولت خارجه... در حال حاضر اُساما و همکارش دنبال ببری هستن که تو منطقه ظاهر شده و رابطه عجیبی با اومدن آتسوشی به اونجا داشته... بعد از حل این پرونده آینده آتسوشی بیشتر و بیشتر با آژانس کارآگاهی و اعضای اون گره میخوره.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظاره بهار که پتانسیل خیلی خفنی داره.
تمام نقش اصلیهای داستان و اعضای آژانس کارآگاهی در اصل نویسندههای واقعی بودن... میشه گفت خفنترین نویسندههای ژاپن.
«اُساما دازای» از معروفترین نویسندههای ژاپنه... شاهکاراش هم کتاب Ningen Shikkaku یا همون No Longer Humanه که 4 قسمت اول انیمه AoiBungaku اقتباس از همین کتابه... حتماً بخونیدش، فوقالعاده است. (در ضمن دومین کتاب پرفروش تاریخ ژاپن هم حساب میشه)
«ریونوسکه آکوتاگاوا» که بعنوان پدر داستانهای کوتاه ژاپنی شناخته میشه و اگه تو کاره کتاب خوندنید مطمئناً باید بشناسیدش یا حداقل اسمشو شنیده باشید... فیلم «راشامون» اثر کوروساوا اقتباس از یکی از داستانهای آکوتاگاوا است.
«اِدوگاوا رانپو» هم که قبلاً (2-3 فصل پیش) راجع بهش توضیح دادم... یکی از معروفترین نویسندههای داستانهای معمایی... انیمه Ranpo Kitan هم که چند فصل پیش پخش شد در واقع یه ادای احترامی به رانپو بود که خب ر*یدن با این ادای احترامشون رفت، هر چند از جَوگیری مثل «کیشی سِیجی» (کارگردان رانپو کیتان) بیشتر از اینم انتظار نمیرفت.
در مجموع اینکه تمام شخصیتها نویسندههای معروف ژاپنی هستن... داستان مانگا و معماهایی که مطرح میکنه عالیه، روایت خیلی خوبی داره و کرکترها هم خیلی باحالن و سریع به دل آدم میشینن.
انیمه دومین کار BONES برای بهار هست و با توجه به اینکه اینا چند تا تیم مختلف دارن مطمئناً نباید مشکلی پیش بیاد. فقط یه نکته هست که به صورت کلی «بوکو نو هیرو» با توجه به سبک و شونن بودنش خیلی معروفتره و باید بودجه بیشتری داشته باشه... از این طرف افرادی که رو Bungou Stray Dogs دارن کار میکنن آدمهای خیلی کاربلدتر و حرفهایتری هستن، هم «ایگاراشی» که قبلاً SoulEater رو کارگردانی کرده و هم «اِنوکیدو».
اینم بگم که ساخت اقتباس از Bungou Stray Dogs با توجه به حال و هوایی که داره کاره سختتری از بوکو نو هیروئه. این بوکو نو هیرو رو همون پنلهای مانگا رو عیناً بیان با انیمیشنهای خفن بدن بیرون کار خوبی ازش در میاد.
حالا باید دید که کدوم این دوتا بهتر جواب میده، بودجه بالاتر یا افراد کاربلدتر.
حرف خاصی نیست جز اینکه اگه با فصل اول حال کردید که اینم ببینید اگرم از فصل اول خوشتون نیومده (که احتمالاً همینطوره) بیخیال این فصل شید.... فصل اول انیمه رو تضمین میدم اگه 4بار بادقت ببینید متوجه همه چی میشید و بهش نمره 6-6.5 میدید و بعنوان یه کاره خوب ازش یاد میکنید... فقط مشکل اینجاست که واقعاً کاری نیست که ارزش 4 بار دیدن اونم با دقت و داشته باشه که تازه بخواید بفهمید چی به چی بوده... تو این زمان میشه خیلی کارهای بهتر و سرراستتری رو دید... یکسری صحنهها هم که کلاً خیلی کول و باحالن ولی هیچی ازشون نمیفهمید و معلوم نیست اصلاً برای چی این صحنهها این شکلی تو انیمه ظاهر میشن... این «میزوشیما» بدبخت کلاً بعد از فول متال الکمیست روانی شد رفت!
البته تو بخشه نویسندگی فصل دوم قراره «اوروبوچی گن» معروف هم یکمقدار کمک کنه که میتونه یه سروسامونی به فصل دوم بده ولی از اونجایی که نویسنده اصلی نیست معلومه که فقط آوردنش تا یه کمکی به تیم ساخت کنه و از تِرکاری تا حد ممکن جلوگیری بشه.
اینم بگم که انیمه سومین کاره BONES برای بهاره... نه به اینکه یک فصل اصلاً کاری ندارن و نه به حالا که 3تا 3تا باهم پخش میکنن.
«شون آساناگا» پسر 15 سالهای هست که شخصیتی سرزنده و آینده روشنی داره. یکروز شون تو دفتر پدرش که یه محقق هست کریستال عجیبی رو پیدا میکنه و به محض اینکه بهش دست میزنه وارد یه دنیای دیگه به اسم Endria میشه.
«امیلیو» پسری 16 سالهای هست که بعنوان شاهزاده Endria شناخته میشه ولی از پادشاه متنفره و حالا که به سن قانونی رسیده میخواد ازش انتقام بگیره و تاج و تخت و بدست بیاره... ولی از اونجایی که گ*هه اضافهتر از دهنش خورده پادشاه متوجه میشه و میندازتش تو زندان... امیلیو که در اوج نااُمیدی به سر میبره و داره به دیوار زندان نگاه میکنه، یکدفعه متوجه تغییر شکل اون میشه و شون از توش ظاهر میشه.
حالا این دو تا نو گل شکفته نشده، هرکدومشون بدنبال رسیدن به هدف خودشه... شون میخواد به دنیای خودش برگرده و امیلیو هم میخواد گ*هی که قبلاً نتونسته بخوره رو بخوره.
¯\_(ツ)_/¯
واقعاً چه انتظاری دارید... واقعاً از داستان اُرجینالی که با این آرت و ویژوال توسط BrainBase و بوسیله کارگردان فیلمهای KiddyGrade و هماهنگکننده Dramatical Murder داره ساخته میشه چه انتظاری دارید؟! نه اله وکیلی به من بگید چه انتظاری دارید؟!
«کوواتا ماکوتو» یه Witchه (ساحر زن) شیرین عقله که میره خونه یکی از فامیلهاشون زندگی کنه و داستان روایتگر اتفاقات روزمرهای هست که براش میفته.
¯\_(ツ)_/¯
یکی از مورد انتظارهای فصل بعد برای من... <(^.^<) (>^.^)>
مانگاش که عالی کار شده، از همون کارهای ساده، گوگول و صلح جهانی که بعد از خوندن/دیدنشون یه حسه بیحسی به آدم دست میده... راست کاره منه این جور انیمهها و عموماً تو یکسال شاید 3-4 بار بازبینیشون کنم. (علاوه براینکه همون موقعی که میان 2ست یه کله میبینمشون!)
داستان حالت اپیزودیک داره و احتمالاً هر قسمت انیمه 2-3 تا ماجرای مختلف رو پوشش بده.
-----------------------------------------
*برگی از خاطرات حکیم عالم اندیش*
-----------------------------------------
حکیم را گفتند: اندر خم این زندگی، ما را اَدوایزی کن.
حکیم گفت: viva simplicity, f*ck you complexity
مریدان دسته جمعی جان به جان آفرین تسلیم کردند.
فصل دوم انیمه Gakusen Toshi و ادامه مزخرفات فصل قبل.
¯\_(ツ)_/¯
اینم از همونایی که اگه از فصل اولش خوشتون اومده برید سراغش، اگرم خوشتون نیومده یا اینکه اصلاً نرفتید سراغش و یادتون نمیاد که چی هست، سریع اسکرول کنید پایین و برید سراغ عنوان بعدی و تمام این حرفارو هم از ذهنتون شیفت دیلیت کنید.
واقعاً من بعضی اوقات به خودم شک میکنم، شک میکنم که آیا واقعاً من روانیام یا اینکه هنوز استعدادهام کشف نشده... چجوری من 4 جلد از لایت ناولهاشو خوندم مسئلهای هست که هنوز برخودمم پوشیده است. (کلا 9 جلد تا حالا ازش اومده و تا جلد 7 ترجمه شده).
کلاً خیلی خیلی سخت میشه سرنوشت خوبی رو برای انیمههای اقتباس شده از بازیهای کامپیوتری متصور شد... چون عموماً در بهترین حالت از یک عنوان معمولی فراتر نمیرن. البته Ace Attorney یه مزیتی که داره اینه که داستان کلی (همون حل معماهای مختلف و پرونده جنایی و نجات جان موکل) جوری هست که میشه ازش اقتباس انیمهای خوبی در آورد.
هرچند کارهای اقتباس شده قبلی از بازیهای کامپیوتری با کلی سروصدای بیشتر از این اومدن و اکثراً هم ری*دن رفتن. برای همین نمیشه به اینم زیاد اُمید داشت... گرچه همین که خبری از اون کچل ملعون (کیشی سیجی) توی یه انیمه اقتباسی از بازی نیست خودش جای شکر داره، انشالا زودتر گور به گور شه تا راحت شم از دستش و دست از سر ساختن انیمههای درجه 2-3 از بازیهای محبوب من برداره.
با تبدیل شدن ژاپن به یک کشور دریایی که حفاظت از اون تو اُلویت قرار داره، آکادمی (مدرسهای دخترونه) تاسیس میشه که اونجا مهارتهای لازم رو برای مراقبت و محافظت از اُقیانوس به دانشآموزاش یاد میدن... افرادی که از این آکادمی فارغالتحصیل میشن به Blue Mermaid معروفان که حرفهاشون محافظت و مراقبت و کارهای مربوط به مسائل دریایی ه.
داستان روایتگر ماجراهای چند تا از دانشآموزان این آکادمیه.
¯\_(ツ)_/¯
داستان اُرجیناله ولی یه مانگایی هم داره که الان 3-4 ماهه داره منتشر میشه (من نخوندمش)... بعید میدونم چیزی ازش در بیاد و باید یه کاره در بهترین حالت معمولی باشه... البته خانم «یوشیدا» (هماهنگکننده) آدم فوقالعاده کار درست و حرفهای و باتجربهای هست ولی اصولاً از همچین انیمههایی که اینجوری سروکلشون پیدا میشه هیچ وقت چیزی در نمیاد.
Hundred اسم تنها سلاحی هست که میتونه بیگانههایی که به زمین حمله کردن رو نابود کنه. شخصیت اصلی داستان پسری بنام «هایاتو کیساراگی»ه که برای تبدیل شدن به یک Slayer (افرادی که میتونن از Hundred استفاده کنن)، وارد آکادمی میشه. همون روز اول قویترین Slayer آکادمی دختری بنام Queen میاد و هایاتو رو به مبارزه دعوت میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
این «میساکی جون» (نویسنده کتابها) دیگه آخرشه!
قشنگ همون پلات و شخصیتهای Infinite Stratos رو اومده کپی/پیست کرده و همون داستان و تو یه آکادمی دیگه داره تعریف میکنه! تمام اتفاقهای داستانی و حتی ترتیبشون هم دقیقاً مثل همه... تنها تفاوت اینه که اینجا بجای ربات با بیگانهها میجنگن... البته اون IS هم خودش خیلی کلیشهای بود و داستان خیلی سادهای هم داشت ولی حداقل کپی کلمه به کلمه از یه کتابه دیگه نبود.
اگه نمیدونید هم بدونید که نویسنده کتابهای Infinite Stratos یه بنده خدای دیگه است و ربطی به این بیچشم و رو نداره.
Hundred کاملاً نشوندهنده خوردن بیحیایی با آفتابه مسیه... کیفیت داغونی هم داره و حضور استاد «شیرانه» (هماهنگکننده) هم تضمین کننده زباله بودن انیمه است.
فصل چهارم از سری Jojo’s Bizarre Adventure که چهارمین جوجو پسری بنام «جوسکه هیگاشیکا» رو معرفی میکنه. «جوسکه» (شخصیت اصلی) در واقع پسره «جوسف جوستار» (شخصیت اصلی دومین سری جوجو) که معروفترین جوجو هم هست حساب میشه.
«جوتارو کوجو» (سومین جوجو و شخصیت اصلی سری قبل و ماجراهای مصر) که نوه «جوسف جوستار» (شخصیت اصلی سری دوم) هست متوجه میشه که پدربزرگش طی یه رابطهای یه بچه دیگه هم داره... جوتارو میره سراغ این بچه و متوجه میشه که اونم توانایی استفاده از Standهارو داره و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
اولاً که اگه فصلهای قبلی رو هنوز ندیدید که پیشنهاد میکنم حتماً برید سراغش... سری جوجو یکی از بهترین کارهای اقتباسیه و دقیقاً مثل مانگاش عالی کار شده.
برای دیدن فصل جدید هم حتماً باید فصلهای قبلی رو دیده باشید وگرنه زیاد چیزی متوجه نمیشید، مخصوصاً از حرکات و تکنیکها و... البته یه خوبی که پارتهای مختلف جوجو داره اینه که اصولاً همشون تو سبک اکشن هستن ولی سبک و سیاق کلیشون خیلی باهم فرق میکنه و برای همین هر پارته داستانی حس و حال متفاوتی داره و همین باعث میشه که اصلاً برای آدم تکراری یا خسته کننده نشه.
جوسکه شخصیت اصلی پارت 4، کمطرفدارترین جوجوئه... کلاً یه آدم معمولیه که خصوصیات جالبی داره ولی نکته خاص و یونیکی نداره که مثل باقی جوجوها خیلی متمایزش کنه... البته اینم بگم که سری چهارم به صورت کلی یکی از نقاط قوتش شخصیتهای خیلی خوبیه که داره هم دوست و هم دشمن... تنها نکته بد داستان هم بنظرم تغییر شخصیت جوسف جوستار (بهترین و محبوبترین جوجو) هست که از اونجایی که خیلی بزرگتر شده دیگه اون اخلاقهای باحال قبلی رو نداره و به سندروم Adu|t=Sucker تو انیمههای شونن دچار شده.
ختم کلا اینکه الان بهترین وقت برای رفتن سراغ جوجوئه... 3 فصل اول ببینید و خودتون رو برای فصل چهارم آماده کنید.
سال 1973 قبل از شروع جنگ جهانی دوم، سرهنگ «یوکی» از اعضای ارتش ژاپن، گروهی متشکل از افراد خبره که زیر نظر خودش آموزش میبینن رو تشکیل میده بنام Agency D. تو این گروه افراد کاربلد و با پتانسیل بالا فقط عضو میشن که لزوماً نباید حتماً عضو ارتش باشن و میتونن از افراد غیر ارتشی هم باشن. شعار اصلی این گروه "نکش، کشته نشو، دستگیر نشو" هست.
سرهنگ یوکی با این هدف یه تیم از مامورهای خبره رو تعلیم میده تا به مقابله با تهدیدهای خارجی بپردازن.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای بهار که من خیلی منتظرشم ببینم چی از آب در میاد.
رُمان اصلی رو من نخوندم و یه مانگا هم مثل اینکه داره که اونم نخوندم و نمیدونم تو چه سطحیه... ولی پلات داستان خیلی خوبه و با توجه به اینکه رمان بوده (لایت ناول نیست) مطمئناً کیفیت بدی نباید داشته باشه که میخوان انیمهاش کنن، از طرف دیگه ویژوال و KeyArtهای انیمه خیلی خوبه و اگه مشکلی پیش نیاد میتونه یه کاره عالی از آب در بیاد که اُمیدوارم همینجوری بشه.
در ضمن «تاکو کیشیموتو» (هماهنگکننده) هم با اینکه کارهای زیادی تو کارنامهاش نداره ولی خیلی کارش درسته و تمام کارهاش تو دسته کارهای خوب و عالی قرار دارن، اُمیدوارم اینجام دوباره بترکونه و یه چیزه مشتی تحویل بده.
داستان تو شهر خیالی بنام «سوگوموری» اتفاق میفته... شهری که هر ساله تعداد جمعیت اون کمتر و کمتر میشه.
یکروز دختری بنام «سونوساکی» به یکی از همکلاسیهاش پسری بنام «کاتسوهیرا» میگه که: "تو بعنوان یه Kiznaiver انتخاب شدی."
سیستمی به نام «کیزونا سیستم» وجود داره که برای برقراری صلح ساخته شده. افرادی که عضو این سیستم هستن بعنوان Kiznaiver شناخته میشن. Kiznaiverها وقتی زخمی میشن و صدمه میبینن، کیزونا سیستم میاد و این زخم رو بین تمام اعضا و سایر Kiznaiverها تقسیم میکنه.
داستان روایتگر اتفاقاتی است که برای کاتسوهیرا و باقی اعضا میاُفته.
¯\_(ツ)_/¯
استودیو «Trigger» که معرف حضور هست، همون سازنده KillLaKill که قبلاً کلی راجع بهشون و اینکه چجوری استودیو تاسیس شده صحبت کردیم... یکی از سوپر ترولترین حرکات ممکن رو اینا با معرفی Ninja Slayer زدن!
انصافاً کی فکر میکرد قراره نینجا اسلیر همچون چیزه ترولی باشه... لعنتی چقدرم منتظرش بودم من. (lol)
بگذریم، این همون انیمهای هست که باید در اصل نینجا اسلیر میبود... یه کار کامل با آرت و ویژوال و انیمیشنهای معروفه Trigger... اُمیدوارم بتونه مثل «کیل لا کیل» حسابی بترکونه و یه کاره مشتی دیگه از Trigger رو شاهد باشیم.
نویسنده و هماهنگکننده کار خانم «ماری اُکادا» است که مطمئناً میشناسیدش... از اونجایی که داستان اُرجینال هست و اقتباسی نیست مسلماً نقش ایشون خیلی خیلی مهمه... در کاربلدی ایشون هم که اصلاً شکی نیست و خود اسمش به تنهایی میتونه تضمین برای کیفیت بالای یه کار باشه.
تنها نگرانی اینه که اُکادا هماهنگکننده فوقالعادهای هست و تو نوشتن داستانهای اقتباسی جزو بهترینهاست ولی نوشتن داستان اُرجینال یکمقدار بحثش فرق میکنه... با نهایت وجودم اُمیدوارم اینجا بتونه از پس کار بر بیاد و رو سفیدمون کنه و پرچم خودشو Trigger و بالا نگه داره.
یکروز هیولایی سروکلهاش پیدا میشه که راهی برای کشتنش نیست مگه اینکه قلبش رو بشکافن... قلبی که حفاظی از آهن دور اون پیچیده شده. این هیولا هرکی رو که گاز بگیره طرف تبدیل به یه موجود نامیرا و وحشی میشه که به نام «کابانه» معروف هستن.
تو جزیره شرقی «هینوموتو» انسانها ایستگاههایی رو تو فواصل مشخص ساختن که بعنوان پناهگاه آدمها در مقابل کابانهها استفاده میشن و رفت و آمد بین این ایستگاهها فقط توسط قطارهای بخاری به اسم «هایاجیرو» امکانپذیره.
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ایکوما» است که تو ایستگاهی بنام «آراگانه» تو ساخت هایاجیرو (قطارهای بخار) نقش داره. ایکوما سلاحی برای خودش میسازه و اسم اونو «سورانوکیزوتسو» میزاره، سلاحی که به گفته خودش برای از بین بردن کابانهها ساخته شده. یک شب که ایکوما میخواد برای تست سلاحش بره بیرون با دختری بنام «مو-مِی» (Mumei) روبرو میشه و تو همین حین یکی از هایاجیروها (قطارهای بخار) از کنترل خارج میشه و طی اتفاقی تمام افراد داخلش تبدیل به کابانه میشن... حالا بهترین فرصت برای ایکوما است که بتونه سلاح جدید خودشو تست کنه.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از موردانتظارترین انیمههای فصل بهار.
انیمه قراره از Noitamina پخش بشه که قبلاً بارها راجع بهش صحبت کردیم و خوب باهاش آشنا هستین... نویتامینا معروفترین بازه زمانی پخش انیمه از FujiTV هست که اکثر کارهایی که تو این زمان پخش شدن کارهای عالی و بعضاً شاهکار بودن... البته پخش شدن از نویتامینا به تنهایی نمیتونه تضمین کیفیت باشه برای اینکه زبالههایی مثل GuiltyCrown و Punchline هم تو همین بازه زمانی پخش شدن.
در کل بنظرم بهتره بگیم که هر سال یکی دوتا از کارها و انیمههایی که قراره ک*نه آسمونو جر بدن و هایپ عظیم و سازندگان خفنی پشتشون دارن از نویتامینا پخش میشن و حالا یا میترکونن (Psycho-Pass) یا می*رینن (Guilty Crown).
مسئله بعدی استودیو سازنده است یعنی Wit.... استودیو تازه تاسیسی که با «اتک آن تایتان» حسابی معروف شدن و بعدش با ساخت «هوزوکی» که کاملاً سبک وسیاق متفاوتی داره نشون دادن که واقعاً تو ساخت عناوین اقتباسی کارشونو بلدن و آرت و ویژوال عالی هم که امضای کارهاشونه... همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه با ساخت Owari no Seraph اون روی سکه رو نشون دادن و معلوم شد که هر گردی گردو نیست و Witام میتونه از یه مانگای خیلی خوب یه انیمه زباله در بیاره (مخصوصاً فصل اول) و هنوز خیلی کار دارن تا بشه با استودیوهای نامبر وان صنعت مقایسهشون کرد.
نکته بعدی تیم ساخته خیلی ترسناکه انیمه است. «تتسورو آراکی» (کارگردان) که همه با دث نوت و اتک آن تایتان خیلی خوب میشناسنش. «ایچیرو اوکوچی» (نویسنده داستان) هم که خالق CodeGeass هست و اصلاً نیاز به توضیح اضافه نداره. آهنگسازه کارم سلطان «هیرویوکی ساوانو» (اتک آن تایتان و کیل لا کیل) هست که از همین الان میتونیم مطمئن باشیم که اگه انیمه خرابم کنه مطمئناً موسیقیش چیز بترکونی از آب در میاد.
البته تیم ساخت هم مثل نویتامینا و Wit Studio دو روی متفاوت داره، آراکی درسته خیلی کارش ردیفه ولی قبلاً کارگردان GuiltyCrown هم بوده و اوکوچی هم با اینکه همون CodeGeass به تنهایی برای هفت نسل بعده خودش کافیه ولی خالق و نویسنده GuiltyCrown هم بوده! تو این چند ساله (3-4 سال اخیر) هم کاملاً ثابت شده که ترکیب اسمهای گنده کنار هم همیشه جواب مثبت نمیده.
در هر صورت تا الان همه چیز انیمه خیلی اُمیدوارکننده بوده ولی یه ترسی از خرابکاری هم با توجه به کار قبلی همین تیم (GuiltyCrown) وجود داره که اُمیدوارم ترس بیخودی باشه و در نهایت با یه کاره حسابی طرف باشیم که تا سالها به این و اون پیشنهادش بدیم... انشالا یه بودجه مشتی هم براش در نظر گرفته باشن... وگرنه از همین الان میشه مطمئن بود که یه چرتی مثل OwariNoSeraph از آب در میاد که از همه جاش زده بودن. (یعنی Wit قشنگ تِر زد به اون همه پتانسیلی که OnS داشت)
«ماچی» شخصیت اصلی داستان یه دختره 14 ساله است که تو یه منطقه حاشیهای نقش Miko رو داره (همون Shrine Maiden). ماچی یه محافظی داره که در اصل یه خرس سخنگو بنام «ناتسو»ئه... یکروز ماچی به ناتسو میگه که برای ادامه تحصیل (مدرسه) باید بره شهر و ناتسو تصمیم میگیره یکسری آموزشها به ماچی که خیلی دختر خل و بیخیالی هست بده تا بتونه تو شهر مراقب خودش باشه و مشکلی براش پیش نیاد.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظار من، از همون کارهای ساده و گوگول.
بهار از لحاظ اینجور کارها برای من خیلی خوبه و حسابی سرگرم میشم... فقط اُمیدوارم از این کارهای 5 دقیقهای نباشه که احتمالاً هست و تُف به این شانس!
از داستان هنوز چیزی مشخص نیست جز اینکه شخصیت اصلی یه ساموراییه که تو زمان حال بیدار میشه.
¯\_(ツ)_/¯
این انیمه بعنوان 15 سالگی استودیو P.A.Works معرفی شده و قراره پخش بشه.
حرف خاصی نیست، از داستان که چیزی معلوم نشده و فقط یکسری آرت و اطلاعات اولیه مثل اسم شخصیتها رو اعلام کردن... P.A.Works استودیو خوبی هست و «اُکامورا» (کارگردان) هم آدم کاربلدیه و میشه انتظار یه کار متوسط رو داشت.
داستان 8 سال بعد از اتفاقات انیمه Macross F یا همون Macross Frontier پیگیری میشه و دو تیم Walkure (متشکل از یکسری Idol بااستعداد( و Delta (متشکل از خلبانان باتجربه Valkyrie یا همون رباتها) باید با یه موجودیت ناشناخته که داره تمام فضا رو تو خودش غرق میکنه مبارزه کنن و تو این راه شوالیههای «پادشاهی باد» از اصلیترین دشمنهای اونا بحساب میان.
¯\_(ツ)_/¯
ترکیب Mecha و Idol... یعنی واقعاً >>>>> ¯\_(ツ)_/¯
اگه تو کارهای مکای معروف و قدیمی Gundam رو عرش در نظر بگیریم Macross همیشه فرشه قضیه بوده... جدیداً هم که از فرش داره به سمت کاسه توالت حرکت میکنه.
داستان 30 سال قبل از ماجراهای مانگا Magi رخ میده و داستان روایتگر ماجراجوییهای سنباد برای رسیدن به پادشاهیه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا یه عنوان فرعی از سری Magi حساب میشه که تاحالا 4-5تا OVA ازش اومده.
مانگا کار خوبیه... داستان جالبی داره و سنباد کلاً شخصیت باحالی از آب در اومده... OVAها هم خوب بود... استودیو سازنده که تازه این سومین کارشه و کلاً تو دیواره ولی از اونطرف «کیشیموتو» (هماهنگکننده) همونطور که بالاترم گفتم با اینکه زیاد پرکار نیست ولی کارش خیلی درسته... اینم دومین کار کیشیموتو بعنوان هماهنگکننده تو این فصله، JokerGame هم اولیشه.
در کل میشه اُمید داشت که کار جالبی از آب در بیاد.
اتوبوسی حامل 30 مرد و زن جوان که متعلق به یه تور تفریحی هست به سمت دهکدهای بنام «ناناکیمورا» حرکت میکنه. دهکدهای که بنظر خیلیها اصلاً وجود خارجی نداره و طبق شایعات جایی هست که همون حکم Utopia رو داره و آدمها میتونن اونجا به دور از تمام مشکلات و دغدغههای زندگی در کمال آرامش و صلح زندگی کنن.
وقتی اتوبوس به دهکده ناناکیمورا میرسه، مسافرین با یه منطقه خالی از سکنه روبرو میشن... حالا اینکه ناناکیمورا چه رازی رو تو خودش پنهان کرده مسئلهای هست که انیمه قراره جوابشو بده.
¯\_(ツ)_/¯
یکی از کارهای بهار که هم احتمال ترکوندنش هست هم اینکه قشنگ تِر بزنه بره.
این دومین انیمه خانم «ماری اُکادا» برای فصل بهاره و اینم مثل Kiznaiver داستان اُرجینال داره که نویسندگیش بعهده اُکادا است... البته از اونجایی که داستان اولین چیزیه که تو انیمههای این مدلی آماده میشه مطمئناً نباید تداخلی با Kiznaiver داشته باشه و داستان هر دو باید از خیلی وقت پیش آماده باشه... فقط من یه حسی دارم که یکی از این دوتا ممکنه خراب بشه و احتمال بیشتر رو به همین Mayoiga میدم.
شخصیتهایی که از داستان معرفی کردن اکثراً فنچان... شخصیت اصلی یه پسر 16 ساله و هیرویین داستان هم یه دختر 17 ساله است... یک 14 ساله و 16 ساله دیگه و یه مرد و زن 24 و 25 ساله هم نشون دادن.
همین کرکترهایی که نشون دادن بنظرم اولین مشکل داستانی میتونه باشه، آخه کدوم بچه 16-17 سالهای میتونه مشکلی داشته باشه و بجایی رسیده باشه که بخواد دنیا رو ول کنه و بره پی Utopia!! اله وکیلی خیلی خنده داره این بخشه قضیه... البته درسته که سن و سال تو انیمه عموماً کشکه ولی خب اگه همین پلات رو میدادن دست یکی مثل «تاچیکاوا» مطمئناً با یکسری شخصیت بالغتر و داغونتر یه داستان بزرگسال و بترکون اساسی ازش در میاورد... البته انیمه هنوز نیومده که بخوایم نظر خاصی بدیم ولی بعید میدونم بتونه چیزه خیلی خفنی در بیاد که اُمیدوارم اشتباه کنم.
شخصیت اصلی داستان پسری هست که تو یه بازی آنلاین از یه دختر خواستگاری میکنه ولی بعد متوجه میشه که این دختر در واقعیت پسره و شخصیت بازیش دختره... این مسئله باعث میشه که تصمیم بگیره دیگه هیچوقت به هیچ شخصیت دختری تو بازی آنلاین اعتماد نکنه.
حالا دو سال از این موضوع گذشته و یه شخصیت دختر تو دنیای بازی ازش خواستگاری میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
لایت ناول 5 جلد ازش اومده که هیچکدومش ترجمه نشده و منم چیزی ازش نخوندم، البته یه مانگا اقتباسی هم مثل اینکه داره.
در کل یه کاره اِچی که لایت ناول بوده و توسط استودیو بوقعلیعباسه پروجکت 9 و کارگردان Ru-Kyu-Bu و هماهنگکننده IDOLM@STER داره ساخته میشه و مطمئناً نمیشه آینده خوشی رو براش متصور شد.
تنها نکته جالب آرتهای خیلی خوشگل و بامزه لایت ناوله و خیلی خوب میشه اگه کمدی و روند جالبی هم بتونه داشته باشه.
بازی Onigiri بازیکن رو وارد دنیایی فانتزی و پر از موجودات جادویی و افسانههای ژاپنی میکنه، بازیکن بعنوان یه Oni تنها باید به مبارزه با «کامیکوی»ها (که نمیدوم چه کوفتیه) بپردازه و تو این راه 8 تا NPC با خلق و خوی و تواناییهای متفاوت با بازیکن همراه میشن تا شخصیت اصلی بتونه افسانه خودش رو تکمیل کنه.
¯\_(ツ)_/¯
یک عنوان اقتباسی از بازی MMORPGی بنام Onigiri که تنها هدفش بوست کردن بینندهها برای تجربه بازی هست و مطمئناً محصول نهایی یه مزخرف بی سروتهی مثل انیمه Balde&Soulه.
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: کمدی – Slice of Life
منبع مورد اقتباس: 4-Kuma
داستان:
شخصیت اصلی داستان دختر دبیرستانی و خلوچل و سادهای بنام «مینامی»ه که عاشق خوردن نون بعنوان صبحانه است. داستان راجع به نون پختن و نون خوردن و این جور حرفاست.
¯\_(ツ)_/¯
باتوجه به اینکه مانگا 4 پنله است فکر کنم از این کارهای کوتاه باشه، البته هنوز چیزی مشخص نیست.
این مدل کارها جزو مدیاهایی هستن که در ظاهر ساده و گوگولان ولی اون روح لازمه رو برای تبدیل شدن به عناوین صلح جهانی ندارن (lol)... کلاً فکر نکنید هر چیز سادهای میتونه تو این دسته قرار بگیره.
-----------------------------------------
*برگی از خاطرات حکیم عالم اندیش*
-----------------------------------------
مریدان از عالم اموات به محضر حکیم آمده و گفتند: ای حکیم! What is made simplicity so simple?
حکیم گفت: Just thinking about it makes it complex
مریدان دسته جمعی Fade شده و به دیدار حضرت گ*ا رفتند.
شخصیت اصلی داستان پسری دبیرستانی بنام «سوبارو ناتسوکی»ه که یک روز وقتی داشته میرفته سوپرمارکت به یکباره تو یه دنیای دیگه ظاهر میشه، دنیایی که هیچی از اون نمیدونه... تو همین اوضاع سوبارومورد حمله قرار میگیره ولی توسط یه دختر با موهای نقرهای نجات پیدا میکنه...
سوبارو با دختره همراه میشه تا بفهمه این دنیا کجاست و چی به چیه که دوباره مورد حمله قرار میگیرن و ایندفعه سوبارو و دختره هر دوتاشون کشته میشن... سوبارو بعد از اینکه چشمهاشو باز میکنه متوجه میشه که سالمه و به زمانی برگشته که تازه وارد این دنیا شده بود، در اصل سوبارو قدرتی داره که بهش اجازه میده بعد از مردن بتونه زمان رو برگردونه... وقتی هم بعد از مردنش زمان برمیگرده تنها کسی که همه چیز رو یادشه سوبارو هست و باقی آدمها چیزی از اتفاقاتی که "تو زمان برگردونده شده" افتاده یادشون نمیاد.
حالا باید دید سوبارو که هیچ قدرتی جز برگردوندن زمان بعد از مرگش نداره میتونه دختر مو نقرهای و خودشو از سرنوشت شومی که منتظرشونه نجات بده یا نه.
¯\_(ツ)_/¯
لایتناول 7 جلد ازش اومده و هیچکدوم ترجمه نشده، فقط چپتر اول جلد 1 ترجمه داره... یه مانگای اقتباسی هم داره که من 10-11 قسمت اولشو خوندم و کاره بدی نیست، یه داستان و روایت کلیشهای داره مثل اکثر کارهای این سبک... البته مشکل خاصی اصلاً نداره و اگه از این سبک کارها خوشتون بیاد میتونه براتون کار لذت بخش و فانی باشه.
با توجه به حضور «یوکوتانی» هم میشه انتظار داشت که با کار جالبی روبرو باشیم و یه کاره متوسطه فصلی از آب در بیاد... البته این متوسط بودن که میگم اصلاً چیزه بدی نیستها.
همونطور که خودتون میدونید عموماً هر فصل 40% کارها رو KiddyShowهای فصلی، IdolSh!t و کارهای خیلی سطح پایینه دیگه تشکیل میدن و فقط باید طرفدار دو آتیشه اون سبک یا سری باشید تا برید سراغشون و ببینیدشون یا اینکه مثل من مختون تعطیل باشه و کلاً همه چیرو نگاه کنید...
50% هم کارهای متوسط رو به پایین تا متوسط رو به بالا رو تشکیل میدن که تو سبک خودشون میتونن کارهای جالب و لذتبخشی برای طرفدارها باشن و خیلیهامون میریم سراغشون ولی 5-6 ماه بعد ممکنه اصلاً یادمون نیاد که همچین انیمههایی هم وجود داشته.
میمونه 10% باقی مونده (3-4 تا کار تو هر فصل) که فارغ از سبکشون، کیفیت بالایی دارن و تو دسته کارهای خوب یا عالی قرار میگیرن... هر چند فصل یکبارم ممکنه یکی یا دوتا از این کارها تبدیل به یه شاهکاره اساسی بشه...
البته این درصدهایی که گفتم همش تراوشات ذهنی بنده است و قرار نیست بعنوان آمار قبولش کنید و هر فصل مطمئناً این اعداد میتونه خیلی بالا و پایین بشه.
همه اینارو گفتم که متوجه باشید وقتی میگم یه کاره متوسط، منظورم چیزه بد و داغونی نیست. مطمئناً همه انیمهبینها خیلی خوب میدونن که از بین تمام انیمههایی که تاحالا دیدن حداقل 50-60% جزو کارهای معمولی بودن و هرچی بیشتر انیمه ببینید این درصد بیشتر و بیشتر میشه... مگه اینکه دیگه خیلی سختگیر باشید و هرچیزی رو نگاه نکنید.
استودیو سازنده: Studio DEEN
کارگردان: Shinji Takamatsu
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: کمدی – مدرسهای - Seinen
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ساکاموتو»ه که خفنترین و کولترین دانشآموز مدرسه است... به محض اینکه سال جدید تحصیلی شروع میشه تمام توجهها به سمت ساکاموتو جلب میشه. دخترها عاشقش میشن و پسرها هم ازش متنفر و همش سعی میکنن که ساکاموتو رو خراب کنن و برای اینکار نقشههای زیادی میریزن که تمامشون بوسیله ساکاموتو به کولترین شکل ممکن نقش بر آب میشه.
درسته که ساکوموتو خیلی کول و جذابه ولی توکمک کردن به دیگران هیچ وقت کم کاری نمیکنه و همیشه به آدمها برای حل مشکلاتشون کمک میکنه... داستان روایتگر اتفاقاتی هست که تو مدرسه برای ساکوموتو میفته.
¯\_(ツ)_/¯
با اختلاف مورد انتظارترین انیمه فصل بهار برای من.
مانگای ساکاموتو فوقالعاده است... داستان از یکسری اتفاقهای رندوم تشکیل شده که برای ساکاموتو میفته و اونم به بهترین شکل ممکن بهشون عکسالعمل نشون میده... لعنتی یه چارمی داره که دیوانش میشین.
اولاً که کرکتر ساکاموتو عالی کار شده و اصلاً و ابداً رو مخ نیست و همون قسمت اول عاشقش میشین... یه چیزی مثل «سایتاما» تو «وان پانچ من» که درسته نقش خدا رو داره و کاملاً برتر از بقیه است ولی امکان نداره ازش خوشتون نیاد... ساکاموتو هم همینطوره و با اینکه یه آدم Perfect به معنای واقعیه ولی سریع به دل آدم میشینه و از آشنایی باهاش احساس خوشبختی میکنید (lol)
البته قصدم از مقایسه با وان پانچ من فقط این بود که بگم ساکاموتو هم مثل سایتاما یه کرکتره خیلی خیلی OverPower شخصیتیه... وگرنه دو تا داستان ربطی بهم نداشته و هرکدوم حال و هوای متفاوتی دارن، داستان ساکاموتو تو دنیای واقعی اتفاق میفته و خبری از قهرمان بازی و هیولا و مبارزه و این حرفا نیست ولی یه حالت اپیک و خیلی خوبی داره... سیستم کمک کردن ساکاموتو به دیگران و "تبدیل دشمن به دوست" عالیه و یه حس خیلی خوبی داره و آدمو یاده کارهایی مثل GTO و Angel Densetsu میندازه.
حضور «تاکاماتسو» بعنوان کارگردان هم خودش مایه دلگرمیه... تاکاماتسو کارگردانی 100 قسمت اول «گینتاما» و انیمه Daily Lives of High School Boys و چند تا کاره خوبه دیگه بوده و این جور اقتباسها راست کاره خودشه... البته هنوز هماهنگکننده مشخص نشده ولی من فکر کنم تاکاماتسو قراره هم کارگردان باشه و هم هماهنگکننده.
ختم کلام اینکه اُمیدوارم انیمه بتونه مثل مانگاش یه چیزه بترکونی از آب در بیاد... واقعاً حیفه که پتانسیلش خراب بشه. خوندن مانگا رو هم در هر صورت بهتون پیشنهاد میدم، حالا چه انیمه بترکونه و چه خراب کنه.
داستان در مورد سه تا دختره عجیب غریبه.
«فوتابا اوداگیری» دانشآموز جدیدیه که به مدرسه اومده و شخصیت فوقالعاده پرانرژی داره... «ترو هایاما» مبصرکلاسه و برخلاف قیافه مظلومش شخصیته خیلی بدجنسی داره و آخرین نفر هم «یوکو نیشیکاوا» است که قبلاً فوقالعاده پولدار بودن و الان بدبخت بیچاره شدن ولی هنوز شخصیت بچه پولداری و پرنسس واره یوکو عوض نشده.
داستان روایتگر اتفاقات روزمرهای هست که برای این سه تا دوسته عجیب میفته.
¯\_(ツ)_/¯
من مانگاشو نخوندم و نمیدونم چی به چیه ولی با توجه به حضور «کویاسو» (هماهنگکننده) میشه انتظار داشت که یه کاره متوسطی از آب در بیاد و طرفداری سبک باهاش حال کنن... یه چیزی مثل Kin-iroMosaic یا A-Channel با کمدی بیشتر.
داستان انیمه در یه دنیای فانتزی بنام «کوناان» اتفاق میافته.
سه پادشاهی مختلف در این جهان وجود دارن که هر سه در مرحلهای هستند که هر لحظه ممکنه بینشون جنگ بوجود بیاد و آغاز جنگ بین هرکدوم از سه پادشاهی به معنای آغاز آشوب در کل سرزمین «کوناان»ه. این وسط یه اژدهای شیطانی بنام «داگانزورد» هم وجود داره که بسیار قدرتمنده و هیچکس توان رویارویی و نابودی اونو نداره و این اژدها هم به خرابی و کشت و کشتار خودش ادامه میده.
مرد و زنی و بنامهای «بایرو» و «کیسمیته» بهمراه گروهی از جادوگران راهی سفری برای مهر و موم (Seal) کردن اژدها میشن ولی تو این راه شکست میخورن و کشته میشن... یکی از اعضای گروه بنام «گیرو» پسره این مرد و زن رو یعنی «هیرو» رو نجات میده... سالها از این اتفاق میگذره و وقتی هیرو 16 ساله میشه بهمراه گیرو سفر خودش برای نابودی اژدهای شیطانی «داگانزورد» و گرفتن انتقام مرگ پدر و مادرش، آغاز میکنه و تو این سفر با افراد زیادی همراه میشه... داستان روایتگر ماجراجوییهای هیرو برای نابودی داگانزورده.
¯\_(ツ)_/¯
انیمه اقتباس از یه بازی کارتی برای موبایله که خب اصولاً از این جور عناوین نمیشه انتظار زیادی داشت... ولی نکته اینجاست که چند فصل پیش انیمه «Shingeki no Bahamut» هم یه همچون اقتباسی بود که کار خیلی خوبی از آب در اومد و نشون داد که یه بودجه خوب در کنار آدمهای کاربلد میتونه از چرتترین منابع هم اقتباس خوبی در بیاره، اینم با توجه به حضور «کوندو» که همون هماهنگکننده «فول متال الکمیست: برادرهود»ه میشه انتظار داشت که محصول نهایی کار جالبی باشه.
«چیهیرو» (شخصیت اصلی) یه پسر بچه دبستانی و پرانرژیه که تو انجام کارهای خونه و آشپزی و تمیزکاری خیلی وارده... وقتی بطور ناگهانی مادر چیهیرو میمیره، از اونجایی که هیچ فامیلی نداره بیخانمان میشه… تا اینکه مرد پولداری بنام «تاکهتوری» سروکلش پیدا میشه و میگه که من عموتم و بیا با من زندگی کن... چیهیرو پیشنهاده عموشو قبول نمیکنه ولی وقتی کاخ کثیف تاکاتوری رو میبینه تصمیم میگیره تمیزش کنه و عموش دوباره بهش پیشنهاد میده که بیاد اینجا زندگی کنه ولی در عوض تروتمیز کاری و کارهای داخلی خونه رو اون انجام بده... چیهیرو قبول میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
من چند قسمت از مانگا رو خوندم و تو این چند قسمت کار باحالی بود... یه کار ساده، بامزه و صلح جهانی با مایههای کمدی، البته از اونجایی که هر دو تا اصلیها پسرن باید دید جلوتر چی میشه... از ته دل اُمیدوارم همین روندی که تو چند قسمت اول داشت و ادامه بده و نزنه جاده خاکی. (uke-seme)
البته سبک کار «شوجو»ه و بعید میدونم که اون سمتی بره ولی در هر صورت از اونجایی که این روزها دیگه به هیچ کوفتی نمیشه اعتماد کرد بهتره که آمادگیشو داشته باشید.
«روکورو» پسره یکی از معروفترین خانوادههای جنگیره که هدفشون مبارزه با شیاطینی بنام «کِگاره» (Kegare) است. روکورو وقتی 12 سالش بوده بعنوان یه جنگیره نابغه که آینده خیلی روشنی داره شناخته میشده تا اینکه طی یه حادثه روکورو با دنیای جنگیری خداحافظی میکنه و رویای تبدیل شدن به خواننده، بازیکن فوتبال و کلاً هر چیزی بجز جنگیری رو تو سرش میپرورونه که همشون هم با شکست روبرو میشن... دو سال از این قضیه میگذره تا اینکه یکروز یه جنگیره دیگه، دختری بنام «بنیو» (Benio) سروکلش پیدا میشه و این مسئله آتش رقابت بین این دو تا رو روشن میکنه و روکورو دوباره به شغل شریف جنگیری برمیگرده.
اوضاع وقتی جالبتر میشه که روکورو و بنیو متوجه میشن که در اصل "Twin Star Exorcist" هستن... دو جنگیرو مبارز فوقالعاده که سرنوشتشون اینه که باهم ازدواج کنن و بچه دار بشن، بچهای که قراره تمام کگارههای شیطانی جهان رو نابود کنه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا یه کاره شونن اکشن با مبارزات جالب و تم و اتمسفر تقریباً تاریکیه.
درسته پلات اصلی داستان خیلی کلیشه است ولی دو تا شخصیت اصلی (روکورو و بنیو) کرکترهای خوبی از آب در اومدن و رابطه باحالی دارن و هر چی داستان جلوتر میره بهتر و بهتر میشن... در کل مانگا تو سبک خودش جزو کارهای خوب حساب میشه و میشه انتظار داشت که انیمهاش هم یه اکشنه خوب باشه... البته با وضعیتی که چند وقت پیش برای Owari no Seraph پیش اومد که هم سبک و سیاقه همین کارم بود و اونم خیلی مانگای خوبی داشت ولی انیمهاش قشنگ تِر زد، نمیشه زیاد به اینم مطمئن بود.
در هر صورت اُمیدوارم سرنوشتی مثل اُواری نو سراف در انتظارش نباشه و بتونه کاره بهتری از آب در بیاد.
«هارو» پسری دبیرستانی هست که برای تعطیلات به کانادا و خونه مادرش میره و اونجا با پسری بنام «رن» (Ren) ملاقات میکنه، کسی که مادرش به تازگی اونو به فرزند خوندگی قبول کرده و در واقع برادر کوچکتر و ناتنی هارو حساب میشه.
رن آدم اجتماع گریزی هست و اصلاً اهل رفت و آمد و صحبت کردن با دیگران نیست برای همین مادر هارو بهش دستور میده که رن رو آدم کنه و به اجتماع برگرونتاش.
داستان روایتگر رابطه این دو تا برادر ناتنیه.
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: اکشن - Seinen
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
یکروز تو جنگل یه شمشیر ساز معروف به اسم «آمون» در کنار یک زن مرده بچهای رو پیدا میکنه و اونو با خودش به خونهاش میبره... ده سال از این موضوع میگذره و این پسر بنام «گای» تبدیل به شاگرد آمون میشه و تو یه حادثه دست راست خودش رو از دست میده.
آمون تصمیم میگیره که شمشیر شیطانی که نسل اندر نسل تو خانوادشون دست به دست شده رو بجای دست راست گای بهش پیوند بزنه... حالا گای تبدیل به انسانی با دست راست شیطانی میشه و داستان روایتگر مبارزات و ماجراجوییهای اونه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا تا اونجا که میدونم ترجمه نداره... از تیم ساخت هم که هیچی معلوم نیست و پلات داستان هم که خیلی کلی و کلیشهایه... باید صبر کرد 2-3 قسمت پخش شه ببینیم چی به چیه و باید تو دسته زبالههای فصلی قرار بدیمش یا کارهای متوسط، چون خیلی سخت میشه تصور کرد که کاره عالی و شاهکاری از انیمهای که نه مانگاش ترجمه داره، نه هایپی داره و نه تیم ساختش هنوز مشخصه در بیاد.
«تاناکا» شخصیت اصلی داستان یه پسر دبیرستانیه که کلاً حال هیچ کاری رو نداره و حتی نفس کشیدن هم گاهی اوقات براش خستهکننده است... «اوتا» (Oota) یه پسره قد بلند و آروم و خیلی سخت کوشیه که دوست تاناکا است و داستان اتفاقهای روزمرهای که برای این دونفر میافته رو روایت میکنه.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظار من تو بهار.
مانگا که عالیه... یه Slice of Life مشتی و صلح جهانی با کمدی جالب... اصولاً از اینجور کارها نباید انتظار داستان خاصی داشت چون عملاً داستانی وجود نداره و بیشتر اتفاقهای روزمرهای که برای شخصیتها میافته رو بازگو میکنن، Tanaka-kun هم از این قاعده مستثنا نیست و تمام مانورش روی زندگی روزمره شخصیتهاشه... درست مثل Kimi to Boku.
اُمیدوارم انیمه هم کار خوبی باشه که مطمئناً همینجوره چون عموماً یه همچین داستانهایی رو خیلی سخت میشه خراب کرد... تریلری هم که ازش اومده خیلی خوبه و همون حس و حال و آرت استایل باحاله مانگا رو داره.
کلاً بهار از لحاظ کارهای Slice of Life و بیهدف خیلی خیلی فصل پرباریه و برای یکی مثل من که شدید با این سبک کارها حال میکنه میتونه یکی از بهترین فصلها باشه.
فصل اول انیمه یه کاره اقتباسی فوق افتضاح بود و معلوم نیست چجوری از تو همچون مانگایی تونستن چنین چرتی رو در بیارن.
البته کارگردان و هماهنگکننده جفتشون عوض شدن و آدمهای باتجربهتری جایگزین شدن... مخصوصاً «آراکاوا» (هماهنگکننده) که مهمترین نقش رو داره.... فصل اول کارگردان دهن پرکنی داشت، همون «هاماساکی» که یکی از کارگردانان Steins;Gate هم بوده ولی تو فصل اول Terraformars قشنگ تِر زد و بیشترم بخاطر اون «یاسوکاوا» (هماهنگکننده فصل اول) بوده.
هرچند نکته داستان اینجاست که این هاماساکی (کارگردان فصل اول) تو Steins;Gate هم نقش باقالی داشته و دلیل اصلی ترکوندن اشتاین گیت بیشتر «جوکی هانادا» بوده که آدم خیلی کاردرستیه.
بگذریم... کلاً با وضعی که فصل اول داشته نمیشه اُمیدی به فصل دومم داشت مخصوصاً که احتمالاً مثل فصل اول خوار مادره سانسور و میخواد بیاره جلو چشامونو و هر دو دقیقه یکبار 70% تصویر به مدت 30 ثانیه سیاه شه. (اینم بگم که نسخه بدون سانسور فصل اول هم کلاً باقالی بود و خانه از پایه ویران بوده)
حالا باید دید آراکاوا میتونه خاطرات بد فصل اول و پاک کنه و کاره بهتری تحویل بده یا نه؟ من که بعید میدونم.
داستان در مورد کلاس 7-1 تو آکادمی «تنوگوفونه» است... جایی که تمام دانشآموزایی که سرنوشت خیلی بدی دارن دور هم جمع شدن.
دختری بنام «هیباری» روز اول مدرسه با «هاناکو»ئه خیلی بدشانس و «بوتان»ه همیشه مریض آشنا میشه و این سه نفر در کنار یکی دو تا دیگه از دوستاشون سعی میکنن با تمام مشکلاتی که دارن اوقات خوشی رو سپری کنن.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا ترجمه نداره و معلوم نیست در چه سطحیه... بعیده که کار خوبی ازش در بیاد، البته «اونوما» کارگردان خوبیه ولی هماهنگکنندهی باقالی کنار دستش گذاشتن که میتونن کاملاً همدیگه رو خنثی کنن و بر*ینن به همه چی.
فصل دوم انیمه Ushio to Tora و ادامه مستقیم فصل اول.
¯\_(ツ)_/¯
فصل اول کار جالب و متوسطی بود که اگه از طرفدارهای سبک شونن باشید دیدنش میتونه براتون لذتبخش باشه... فصل دوم هم مطمئناً همون روند خوبه فصل اول رو ادامه میده.
فارغ از اینکه از فصل اول خوشتون اومده یا نه میشه گفت که Ushio to Tora یه انیمه اقتباسی خیلی خوبه، برای اینکه دقیقاً همون حس و حال مانگا رو داره و کاملاً بهش وفاداره و اگه از طرفدارهای مانگاش بودید مطمئناً احساس نمیکنید که سازنده بهتون خیانت کرده (مثل خیلی از انیمههای اقتباسی دیگه)... البته روند اپیزودیک و آرومتر کار نسبت به باقی کارهای شونن ممکنه به مزاق بعضیها خوش نیاد... هرچند من خیلی باهاش حال کردم که خب با توجه به SuperWide بودن Range علاقهمندیهای من اصولاً نمیشه به حرفام اعتماد کرد و بهترین کار اینه که خودتون برید تو کارش.
«کوکی نارومی» پسری دبیرستانیه که مانگاکا هم هست و تو یه مجله هفتگی معروف مانگاش چاپ میشه ولی از اونجایی که سبک کارش کمدی-رمانسه، این مسئله که مانگاکاست رو از بقیه پنهان کرده و فقط خواهر کوچکتر و دوست صمیمیش ازش اطلاع دارن.
همه چی خوب پیش میره تا اینکه یکروز رییس انجمن دانشآموزی مدرسه (همون Student Council) که دختری بنام «کائوروکو»ه تصمیم میگیره یه عضو جدید که پسر باشه رو به انجمن اضافه کنن... تو همین بین «کائوروکو» متوجه میشه که «نارومی» مانگاکا است و نارومی برای اینکه رازش برملا نشه مجبور میشه به انجمن دانشآموزی بپیونده و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
انیمه اقتباس از یه ویژوال ناول بزرگساله که احتمالاً مملو از صحنههای خاک بر سریه... گفتم احتمالاً چون ویژوال ناول هنوز نیومده و تازه قراره ماه آپریل تو ژاپن بیاد و نسخه انگلیسی هم تایید شده ولی هنوز تاریخ مشخصی نداره.
کلاً اُمیدی نیست و مطمئناً با یه کاره هارم-اِچی داغون طرفیم که تنها هدفش بوست فروش ویژوال ناوله.
*بغیر از این انیمههایی که توضیح دادم یکسری KiddyShowهای فصلی و IdoSh!t، بعلاوه چند تا کاره کوتاه دیگهام قراره پخش بشه که خب چیز دندون گیری توشون دیده نمیشه و منم حال و حوصله نوشتن راجع بهشون رو ندارم.
*فیلم خیلی خاصی هم بهار قرار نیست پخش بشه... یک فیلم جدید از سری Detective Conan میاد که پایه ثابته هر فصله... فیلم Ajin و Garo هم قراره اکران شه.
یه فیلم دیگهام به اسم: Zutto Mae Kara Suki Deshita.: Kokuhaku Jikkou Iinkai I want to let you know that I love you
قراره اکران بشه که در مورد دو سه تا آهنگ معروف و عاشقانه است و سبک رمانس-مدرسهای داره و توسط کارگردان HighSchoolDxD قراره کارگردانی شه!!!! (-(-.-)-)
*از OVAهایی هم که میاد مهمترینهاشون Ajin و Kekkai Sensen هستن که قبلاً سری تلویزیونی ازشون پخش شده و تو بین کارهای اُرجینالم Under the Dog مهمترین کاره، همونی که قبلاً پروژه کیکاستارتر داشته و سبک اکشن sci-fi داره.
در کل فصل خوبیه... درسته که کار اَبر هایپ و فوق خفنی قرار نیست پخش بشه ولی اُمید هست که اکثرشون بتونن کارهای متوسط و متوسط رو به بالایی ظاهر بشن.
.
.
.
حالا که این همه حرف زدمو شمام خوندین تموم شد رفت... ولی اله وکیلی یکی بیاد به من بگه این متوسط رو به بالا و پایین که من میگم یعنی چی؟! انگار مثلاً متر برای اندازهگیری انیمهها داریم... خدایی بعضی اوقات یه تفتی میدم فوق حرفهای که خودمم توش میمونم!...(ツ)
انیمههایی که فصل زمستان شروع به پخش شدن و تو بهار هم ادامه دارن:
Assassination Classroom
Nijiiro Days
سری تلویزیونیهای جدیدی که فصل بهار شروع به پخش میشن (لیست به ترتیب حروف الفبا):
12Sai: Chiccha na Mune no Tokimeki Age 12: A Little Heart-Pounding
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: رمانس – Slice of Life
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
شخصیت اصلی داستان دختری 12 ساله بنام هاناهی-ه که تو یه سنی هست که نه کاملاً بچه حساب میشه و نه کاملاً بالغ. هاناهی یکروز بصورت تصادفی معلم کلاسشو میبینه که در حال بوسیدن دوست پسرشه. این اتفاق باعث نگرانی هاناهی میشه که خدایی نکرده قبل از دوستاش دچار تغییرات روحی روانی مرتبط با دیدن این اتفاق نشه!!
داستانی روایتگر نگرانیهای هاناهی و اولین تجربه عشقی اونه.
¯\_(ツ)_/¯
قشنگ تفاوت فرهنگه وزین ایران و ژاپنو میشه تو این انیمه دید.
ما 12 سالمون بود آخرته خلافمون نگهداشتن عکس اون خانومه رو صابون لوکس و تفریحمون هم پنجشنبهها ساعت یک دعوا سر کوچه وثوق بود... حالا اینا رو نگا تو رو امام زمان!
ای تُف به این زندگی... (\°□°)\︵ ┻━━━━┻
دو تا OVA قبلآً از مانگا ساخته شده که مثل خود مانگاش باقالیه... کلاً مانگا چیزه خاصی نداره که بخوام توضیح بدم و انتظار خاصی هم از انیمهاش نداشته باشید.
ساکورا دختر دبیرستانی هست که هر روز مسیر خونه تا مدرسه رو به سختی با دوچرخهاش طی میکنه.
یکروز که داشته میرفته مدرسه یه موتورسیکلت بسرعت از کنارش رد میشه و ساکورا هم با یه نگاه عاشق و روانی موتور سیکلت میشه... موتور برای همکلاسی جدید ساکورا دختری بنام آمانو هست که تنها دلیلی که به این مدرسه اومده اینه که تو این دبیرستان دانشآموزان مشکلی برای داشتن موتورسیکلت ندارن.
ساکورا و آمانو سه سوت باهم چفت میشن و میرن به عضویت کلابه موتورسواری مدرسه درمیان و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا کار خوب و جالبیه... از این کارهای فان که نه جدیه و نه کمدی توالتی. یه اتمسفر و داستان ملویی داره که خوندنش خیلی راحته و وقتی مثل چی گیر میکنی که الان باید چکار کنی و سراغ کدوم مانگا/انیمه/بازی (LowLevel Human) یا دوجین/هن*ای/اروگه (High-Intelligence Super Human) بری بدادت میرسه و بعد از خوندنش یه حسه بدون حس و شوید واری بهت دست میده که خیلی باحاله!
اصولاً تجربه ثابت کرده اینجور کارها انیمههای خوبی (در سطح و اندازه خودشون) ازشون در میاد... کارهایی مثل Himouto و Sabagebu از چند فصل اخیر هم تو همین دسته قرار دارن (منظورم حس و حال و سادگی اوناست وگرنه ربطی بهم ندارن) و من شخصاً با اینجور کارها خیلی حال میکنم. البته از اونجایی که من دلم مثل دریاست و با همه چی حال میکنم، بهتره بجای گوش دادن به حرفای من به ندای قلبی و علاقه شخصیتون توجه کنید.
تنها نگرانی این نیشیمورا (کارگردان) است که با توجه به کارهای اخیرش (Glasslip و DogDays) خطری میزنه، هماهنگکنندهام که بنده خدا اوته کلاً. هرچند از اونجایی که نیشیمورا قدیم ندیما Ranma رو هم کارگردانی کرده میشه یه نیمچه اُمیدی داشت که به یاده اون موقعها یه تکونی به خودش بده که خیلی بعید میدونم و احتمالاً به همین شیوه حمال واری که در پیش گرفته به زندگی نکبت بارش ادامه میده.
شخصیت اصلی داستان پسری دبیرستانی بنام «اِیجی» (Eiji) هست که وقتی بچه بوده آرزوی نابودی جهان رو داشته و همین آرزو باعث شده که فاجعه عظیمی رخ بده... یکسری موجود به اسم Fairy به تعدادی از آدمها قدرتهایی رو میدن که به Order معروفه و هر کدوم از انسانهایی که این قدرتهارو بدست آوردن برحسب و اندازه آرزوشون میتونن از قدرتشون استفاده کنن.
اِیجی با توجه به آرزویی که داشته یه قدرت تخیلی داره که اصلاً قابل قیاس با کسی نیست و همین مسئله 10 سال قبل موقعی که بچه بوده باعث بروز اون فاجعه خیلی عظیم شده. 10 سال از اون اتفاق گذشته و اِیجی بخاطر ترس از قدرت بیش از اندازش اصلاً از اون استفاده نمیکنه تا اینکه یکروز... (اسپویل حساب میشه بقیهاش)
¯\_(ツ)_/¯
مانگا کاره «ساکائه اِسونو» همون مانگاکای Mirrai Nikki هست که وقتی اسمش میاد همتون تگریهای کل ماهتون رو آماده میکنید و میپاشید وسط تاپیک. البته من اینجوری که شما اینجا بهش هیت میورزید ازش بدم نمیاد، قبول دارم که شخصیت اصلی خیلی رو مخه و داستان هم از وسط کاملاً میره تو باقالی ولی خب اساساً هیت خاصی بهش ندارم که برمیگرده به همون دله دریایی منو این حرفا (lol) پس زیاد توجه نکنید و به هیتتون ادامه بدید.
اینارو گفتم که بگم BigOrder یکجورایی همون Mirai Nikki هست و تمام اون المانهارو حالا ضعیفتر یا قویتر تو خودش داره... تم داستان که مثل میرای نیکی ترکوندنه زمین و زمان و ایناست، شخصیت اصلی زن داستان (هیرویین) یه Yandere تمام عیاره که فتوکپی «یونو» تو میرای نیکی حساب میشه با یکسری اصلاحات اِسونو-گونه (مانگاکا)، لعنتی مدل موهاشم همونه. «رین» (هیرویین داستان) همزمان هم قصد کشتن اِیجی رو داره و هم دوست دخترشه... سندروم هارم شدن هم از اونجایی که همهگیره جلوتر به صورت نامحسوس وارد داستان میشه و کلاً روابط F*ckedUp زیادی تو مانگا وجود داره که اگه راجع بهشون توضیح بدم میگید چه باحال ولی تو خود داستان اصلاً اونقدر باحال از آب در نیومده.
من با مبارزات و نحوه اتمامشون هم مشکل اساسی دارم که حالا خودتون انیمه رو ببینید مطمئناً متوجهاش میشید... شخصیت اصلی هم با اینکه اوایل بد نیست ولی کمکم همون راهه «یوکیترو» رو میره و به راهپیمایی رو اعصاب و روانتون ادامه میده... من در کل هیچوقت فازه بعضی از این نویسندههای ژاپنی رو نفهمیدم... آخه چرا به یکی یه قدرتی میدید که هیچوقت ازش استفاده نمیکنه!!!! این چه کرمیه آخه.
خب بمیر، اون قدرتو بهش نده وقتی قراره مثل بُز بقیه رو نگاه کنه!
اصولاً قدرت زیاد با خودش اعتماد بنفس میاره، اعتماد بنفس هم این نیست که کرکترت فقط زق بزنه تو داستان...این یه مسئله واضحه. داشتن المانهای دارک، خون و خونریزی و یه مشت روانپریش نمیتونه تنهایی بار کل کارو به دوش بکشه و اینا المانهایی هستن که باید حول یه داستان بچرخن و بهش جذابیت بیشتر بدن... نه اینکه داستان کلاً دور اینا بچرخه.
البته تمام مشکلات درست مثل میرای نیکی از وسط داستان شروع میشه و شروع و اوایل داستان (تا نیمههاش) جذابه ولی به همون نسب سقوطش هم خیلی جذابه!!
در کل من با توجه به خوندن مانگای هر دو کار بنظرم: Mirai Nikki > Big Order
دیگه خود دانید!
فصل جدید از بازسازی جدیده سری Sailor Moon که قراره آرک داستانی Death Busters که خیلی معروف و محبوبه رو اقتباس کنه.
¯\_(ツ)_/¯
حرف خاصی نیست، اگه از فصل قبلی خوشتون اومده این فصل رو حتماً ببینید که جزو بهترین آرکهای داستانه.
دلیلی اصلی معروف بودنش هم اینه که تو این آرک تمام Sailorها دور هم جمع شدن و Let’s Rock Baby.
داستان در دنیایی اتفاق میافته که 90% جمعیت اون رو افرادی تشکیل میدن که قدرتهای ماورایی و SuperPower دارن و داشتن این قدرتها یه چیز عادیه و نداشتنشون عجیب.
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ایزوکو» (Izuku) هست که جزو افرادی حساب میشه که بدون هیچگونه قدرتی بدنیا اومده و یه آدم کاملاً معمولی هست... ایزوکو از بچگی آرزوی تبدیل شدن به بهترین قهرمان دنیا رو داشته و بخاطر نداشتن هیچ قدرتی همیشه مورد تمسخر دیگران بوده.
یکروز وقتی یکی از همکلاسیهای ایزوکو مورد حمله آدمبدها قرار میگیره، ایزوکو تنها کسی هست که با وجود نداشتن قدرت به کمک اون میره و شجاعتی که از خودش نشون میده باعث میشه تا AllMight (قویترین و معروفترین Heroی کل جهان) قدرت خودش رو به ایزوکو ببخشه تا اون راهشو ادامه بده... قدرتی که به One For All معروفه.
ایزوکو وارد آکادمی قهرمانان میشه و ماجراجویی خودش برای تبدیل شدن به بهترین قهرمان رو شروع میکنه.
¯\_(ツ)_/¯
«بوکو نو هیرو آکادمیا» یکی از مورد انتظارترین انیمههای فصل بهاره که دلایل زیادی داره.
اولاً که مانگا کار خیلی عالی از آب در اومده، درسته که نکته یونیک و خاصی که بخواد از بقیه عناوین سبک متمایزش کنه نداره ولی یه داستان کلیشهای شونن رو به بهترین و جذابترین شکل ممکن روایت میکنه... یعنی بجای اینکه مثل خیلی از کارهای دیگه دنباله یه پلات خفن با ایدههای جدید باشه میاد یه داستان کلاسیک From Zero to Hero رو به بهترین حالت روایت میکنه و همین "عالی بودن در کنار عادی بودن" میشه وجه تمایز اصلیش با باقی کارهای سبک که عموماً "خاص بودن در کنار زباله بودن" رو ترویج میکنن.
دشمنهای سری، قدرتهای متفاوت و مبارزات جالب و Perfect نبودن هیچکس تو داستان از بخشهای خیلی خوب کاره... البته مانگا تازه 16-17 ماهه که داره میاد و معلوم نیست جلوتر چی بشه، ولی با این فرمونی که داره میره مطمئناً نباید منتظر رفتنش تو باقالیها باشیم و بنظرم خیلی راحت میتونه به همین روند خوبش ادامه بده.
مسئله بعدی استودیو سازندهاست... BONES (ص).
مطمئناً از هر انیمهبین هاردکوری تا کارگرهای سر ساختمون که بنده خداها خیلی هم زحمت میکشن بپرسید بهترین استودیوهای ساخت انیمه رو نام ببر، MadHouse(ع) و BONES(ص) تو همون 4-5تای اولن... دو تا استودیویی که توضیح راجع به کیفیت بالای کارهاشون و اینکه چرا انقدر خوبن توضیح واضحاته و همتون دلایلشو میدونید. اگه طرفداری و نظر شخصی رو بزاریم کنار که من با فلان انیمه بیشتر حال میکنم و این حرفا، میشه گفت MadHouse و BONES به ترتیب قدرتمندترین و باثباتترین استودیوهای انیمهسازی ژاپن حساب میشن.
نکته بعدی شباهت کلی «بوکو نو هیرو» به «وان پانچ من»ه. البته اینجا خبری از OP بودن شخصیت اصلی نیست، بیشتر منظورم یه دنیا پر از هیرو و مبارزه با آدم بدها و کمدی جالب کار و این حرفاست... همه اینا باعث میشه که بوکو نو هیرو پتانسیل تبدیل شدن به یه شونن خیلی خوب و باکیفیت و داشته باشه. البته اینم اضافه کنم که اصلاً به صورت هد تو هد با وان پانچ من مقایسهاش نکنید که خارج از تفاوتهایی که دارن (تو نحوه روایی داستان) کاملاً بعیده که بوکو نو هیرو بتونه در اون ابعاد بترکونه.
نکته آخرم اینکه (همش شد نکته و مسئله!!) این انیمه یکبار دیگه ثابت میکنه تو عناوین اقتباسی مهمترین نقش هماهنگکننده است (بجز اشخاص خاص و تاپ صنعت)... حضور آدمی مثل «کورودا» (هماهنگکننده) در کنار عملهای بنام «ناگاساکی» (کارگردان) کاملاً نشون دهنده این مسئله است.
«ناکاجیما آتسوشی» پسری هست که از یتیم خونهای که اونجا زندگی میکرده اخراج میشه و جایی برای موندن و غذایی برای خوردن نداره، تو همین اوضاع که داره از گشنگی تلف میشه میره کنار رودخونه و مردی رو میبینه که میخواد خودکشی کنه. آتسوشی به شکلی این مرد که اسمش «دازای اُساما» هست و نجات میده.
اُساما بهمراه همکارش «کونیکیدا» عضو یک آژانس کارآگاهی خاص هستن. اعضای این آژانس به حل پروندههای خیلی خطرناکی میپردازن که از عهده پلیس و دولت خارجه... در حال حاضر اُساما و همکارش دنبال ببری هستن که تو منطقه ظاهر شده و رابطه عجیبی با اومدن آتسوشی به اونجا داشته... بعد از حل این پرونده آینده آتسوشی بیشتر و بیشتر با آژانس کارآگاهی و اعضای اون گره میخوره.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظاره بهار که پتانسیل خیلی خفنی داره.
تمام نقش اصلیهای داستان و اعضای آژانس کارآگاهی در اصل نویسندههای واقعی بودن... میشه گفت خفنترین نویسندههای ژاپن.
«اُساما دازای» از معروفترین نویسندههای ژاپنه... شاهکاراش هم کتاب Ningen Shikkaku یا همون No Longer Humanه که 4 قسمت اول انیمه AoiBungaku اقتباس از همین کتابه... حتماً بخونیدش، فوقالعاده است. (در ضمن دومین کتاب پرفروش تاریخ ژاپن هم حساب میشه)
«ریونوسکه آکوتاگاوا» که بعنوان پدر داستانهای کوتاه ژاپنی شناخته میشه و اگه تو کاره کتاب خوندنید مطمئناً باید بشناسیدش یا حداقل اسمشو شنیده باشید... فیلم «راشامون» اثر کوروساوا اقتباس از یکی از داستانهای آکوتاگاوا است.
«اِدوگاوا رانپو» هم که قبلاً (2-3 فصل پیش) راجع بهش توضیح دادم... یکی از معروفترین نویسندههای داستانهای معمایی... انیمه Ranpo Kitan هم که چند فصل پیش پخش شد در واقع یه ادای احترامی به رانپو بود که خب ر*یدن با این ادای احترامشون رفت، هر چند از جَوگیری مثل «کیشی سِیجی» (کارگردان رانپو کیتان) بیشتر از اینم انتظار نمیرفت.
در مجموع اینکه تمام شخصیتها نویسندههای معروف ژاپنی هستن... داستان مانگا و معماهایی که مطرح میکنه عالیه، روایت خیلی خوبی داره و کرکترها هم خیلی باحالن و سریع به دل آدم میشینن.
انیمه دومین کار BONES برای بهار هست و با توجه به اینکه اینا چند تا تیم مختلف دارن مطمئناً نباید مشکلی پیش بیاد. فقط یه نکته هست که به صورت کلی «بوکو نو هیرو» با توجه به سبک و شونن بودنش خیلی معروفتره و باید بودجه بیشتری داشته باشه... از این طرف افرادی که رو Bungou Stray Dogs دارن کار میکنن آدمهای خیلی کاربلدتر و حرفهایتری هستن، هم «ایگاراشی» که قبلاً SoulEater رو کارگردانی کرده و هم «اِنوکیدو».
اینم بگم که ساخت اقتباس از Bungou Stray Dogs با توجه به حال و هوایی که داره کاره سختتری از بوکو نو هیروئه. این بوکو نو هیرو رو همون پنلهای مانگا رو عیناً بیان با انیمیشنهای خفن بدن بیرون کار خوبی ازش در میاد.
حالا باید دید که کدوم این دوتا بهتر جواب میده، بودجه بالاتر یا افراد کاربلدتر.
حرف خاصی نیست جز اینکه اگه با فصل اول حال کردید که اینم ببینید اگرم از فصل اول خوشتون نیومده (که احتمالاً همینطوره) بیخیال این فصل شید.... فصل اول انیمه رو تضمین میدم اگه 4بار بادقت ببینید متوجه همه چی میشید و بهش نمره 6-6.5 میدید و بعنوان یه کاره خوب ازش یاد میکنید... فقط مشکل اینجاست که واقعاً کاری نیست که ارزش 4 بار دیدن اونم با دقت و داشته باشه که تازه بخواید بفهمید چی به چی بوده... تو این زمان میشه خیلی کارهای بهتر و سرراستتری رو دید... یکسری صحنهها هم که کلاً خیلی کول و باحالن ولی هیچی ازشون نمیفهمید و معلوم نیست اصلاً برای چی این صحنهها این شکلی تو انیمه ظاهر میشن... این «میزوشیما» بدبخت کلاً بعد از فول متال الکمیست روانی شد رفت!
البته تو بخشه نویسندگی فصل دوم قراره «اوروبوچی گن» معروف هم یکمقدار کمک کنه که میتونه یه سروسامونی به فصل دوم بده ولی از اونجایی که نویسنده اصلی نیست معلومه که فقط آوردنش تا یه کمکی به تیم ساخت کنه و از تِرکاری تا حد ممکن جلوگیری بشه.
اینم بگم که انیمه سومین کاره BONES برای بهاره... نه به اینکه یک فصل اصلاً کاری ندارن و نه به حالا که 3تا 3تا باهم پخش میکنن.
«شون آساناگا» پسر 15 سالهای هست که شخصیتی سرزنده و آینده روشنی داره. یکروز شون تو دفتر پدرش که یه محقق هست کریستال عجیبی رو پیدا میکنه و به محض اینکه بهش دست میزنه وارد یه دنیای دیگه به اسم Endria میشه.
«امیلیو» پسری 16 سالهای هست که بعنوان شاهزاده Endria شناخته میشه ولی از پادشاه متنفره و حالا که به سن قانونی رسیده میخواد ازش انتقام بگیره و تاج و تخت و بدست بیاره... ولی از اونجایی که گ*هه اضافهتر از دهنش خورده پادشاه متوجه میشه و میندازتش تو زندان... امیلیو که در اوج نااُمیدی به سر میبره و داره به دیوار زندان نگاه میکنه، یکدفعه متوجه تغییر شکل اون میشه و شون از توش ظاهر میشه.
حالا این دو تا نو گل شکفته نشده، هرکدومشون بدنبال رسیدن به هدف خودشه... شون میخواد به دنیای خودش برگرده و امیلیو هم میخواد گ*هی که قبلاً نتونسته بخوره رو بخوره.
¯\_(ツ)_/¯
واقعاً چه انتظاری دارید... واقعاً از داستان اُرجینالی که با این آرت و ویژوال توسط BrainBase و بوسیله کارگردان فیلمهای KiddyGrade و هماهنگکننده Dramatical Murder داره ساخته میشه چه انتظاری دارید؟! نه اله وکیلی به من بگید چه انتظاری دارید؟!
«کوواتا ماکوتو» یه Witchه (ساحر زن) شیرین عقله که میره خونه یکی از فامیلهاشون زندگی کنه و داستان روایتگر اتفاقات روزمرهای هست که براش میفته.
¯\_(ツ)_/¯
یکی از مورد انتظارهای فصل بعد برای من... <(^.^<) (>^.^)>
مانگاش که عالی کار شده، از همون کارهای ساده، گوگول و صلح جهانی که بعد از خوندن/دیدنشون یه حسه بیحسی به آدم دست میده... راست کاره منه این جور انیمهها و عموماً تو یکسال شاید 3-4 بار بازبینیشون کنم. (علاوه براینکه همون موقعی که میان 2ست یه کله میبینمشون!)
داستان حالت اپیزودیک داره و احتمالاً هر قسمت انیمه 2-3 تا ماجرای مختلف رو پوشش بده.
-----------------------------------------
*برگی از خاطرات حکیم عالم اندیش*
-----------------------------------------
حکیم را گفتند: اندر خم این زندگی، ما را اَدوایزی کن.
حکیم گفت: viva simplicity, f*ck you complexity
مریدان دسته جمعی جان به جان آفرین تسلیم کردند.
فصل دوم انیمه Gakusen Toshi و ادامه مزخرفات فصل قبل.
¯\_(ツ)_/¯
اینم از همونایی که اگه از فصل اولش خوشتون اومده برید سراغش، اگرم خوشتون نیومده یا اینکه اصلاً نرفتید سراغش و یادتون نمیاد که چی هست، سریع اسکرول کنید پایین و برید سراغ عنوان بعدی و تمام این حرفارو هم از ذهنتون شیفت دیلیت کنید.
واقعاً من بعضی اوقات به خودم شک میکنم، شک میکنم که آیا واقعاً من روانیام یا اینکه هنوز استعدادهام کشف نشده... چجوری من 4 جلد از لایت ناولهاشو خوندم مسئلهای هست که هنوز برخودمم پوشیده است. (کلا 9 جلد تا حالا ازش اومده و تا جلد 7 ترجمه شده).
کلاً خیلی خیلی سخت میشه سرنوشت خوبی رو برای انیمههای اقتباس شده از بازیهای کامپیوتری متصور شد... چون عموماً در بهترین حالت از یک عنوان معمولی فراتر نمیرن. البته Ace Attorney یه مزیتی که داره اینه که داستان کلی (همون حل معماهای مختلف و پرونده جنایی و نجات جان موکل) جوری هست که میشه ازش اقتباس انیمهای خوبی در آورد.
هرچند کارهای اقتباس شده قبلی از بازیهای کامپیوتری با کلی سروصدای بیشتر از این اومدن و اکثراً هم ری*دن رفتن. برای همین نمیشه به اینم زیاد اُمید داشت... گرچه همین که خبری از اون کچل ملعون (کیشی سیجی) توی یه انیمه اقتباسی از بازی نیست خودش جای شکر داره، انشالا زودتر گور به گور شه تا راحت شم از دستش و دست از سر ساختن انیمههای درجه 2-3 از بازیهای محبوب من برداره.
با تبدیل شدن ژاپن به یک کشور دریایی که حفاظت از اون تو اُلویت قرار داره، آکادمی (مدرسهای دخترونه) تاسیس میشه که اونجا مهارتهای لازم رو برای مراقبت و محافظت از اُقیانوس به دانشآموزاش یاد میدن... افرادی که از این آکادمی فارغالتحصیل میشن به Blue Mermaid معروفان که حرفهاشون محافظت و مراقبت و کارهای مربوط به مسائل دریایی ه.
داستان روایتگر ماجراهای چند تا از دانشآموزان این آکادمیه.
¯\_(ツ)_/¯
داستان اُرجیناله ولی یه مانگایی هم داره که الان 3-4 ماهه داره منتشر میشه (من نخوندمش)... بعید میدونم چیزی ازش در بیاد و باید یه کاره در بهترین حالت معمولی باشه... البته خانم «یوشیدا» (هماهنگکننده) آدم فوقالعاده کار درست و حرفهای و باتجربهای هست ولی اصولاً از همچین انیمههایی که اینجوری سروکلشون پیدا میشه هیچ وقت چیزی در نمیاد.
Hundred اسم تنها سلاحی هست که میتونه بیگانههایی که به زمین حمله کردن رو نابود کنه. شخصیت اصلی داستان پسری بنام «هایاتو کیساراگی»ه که برای تبدیل شدن به یک Slayer (افرادی که میتونن از Hundred استفاده کنن)، وارد آکادمی میشه. همون روز اول قویترین Slayer آکادمی دختری بنام Queen میاد و هایاتو رو به مبارزه دعوت میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
این «میساکی جون» (نویسنده کتابها) دیگه آخرشه!
قشنگ همون پلات و شخصیتهای Infinite Stratos رو اومده کپی/پیست کرده و همون داستان و تو یه آکادمی دیگه داره تعریف میکنه! تمام اتفاقهای داستانی و حتی ترتیبشون هم دقیقاً مثل همه... تنها تفاوت اینه که اینجا بجای ربات با بیگانهها میجنگن... البته اون IS هم خودش خیلی کلیشهای بود و داستان خیلی سادهای هم داشت ولی حداقل کپی کلمه به کلمه از یه کتابه دیگه نبود.
اگه نمیدونید هم بدونید که نویسنده کتابهای Infinite Stratos یه بنده خدای دیگه است و ربطی به این بیچشم و رو نداره.
Hundred کاملاً نشوندهنده خوردن بیحیایی با آفتابه مسیه... کیفیت داغونی هم داره و حضور استاد «شیرانه» (هماهنگکننده) هم تضمین کننده زباله بودن انیمه است.
فصل چهارم از سری Jojo’s Bizarre Adventure که چهارمین جوجو پسری بنام «جوسکه هیگاشیکا» رو معرفی میکنه. «جوسکه» (شخصیت اصلی) در واقع پسره «جوسف جوستار» (شخصیت اصلی دومین سری جوجو) که معروفترین جوجو هم هست حساب میشه.
«جوتارو کوجو» (سومین جوجو و شخصیت اصلی سری قبل و ماجراهای مصر) که نوه «جوسف جوستار» (شخصیت اصلی سری دوم) هست متوجه میشه که پدربزرگش طی یه رابطهای یه بچه دیگه هم داره... جوتارو میره سراغ این بچه و متوجه میشه که اونم توانایی استفاده از Standهارو داره و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
اولاً که اگه فصلهای قبلی رو هنوز ندیدید که پیشنهاد میکنم حتماً برید سراغش... سری جوجو یکی از بهترین کارهای اقتباسیه و دقیقاً مثل مانگاش عالی کار شده.
برای دیدن فصل جدید هم حتماً باید فصلهای قبلی رو دیده باشید وگرنه زیاد چیزی متوجه نمیشید، مخصوصاً از حرکات و تکنیکها و... البته یه خوبی که پارتهای مختلف جوجو داره اینه که اصولاً همشون تو سبک اکشن هستن ولی سبک و سیاق کلیشون خیلی باهم فرق میکنه و برای همین هر پارته داستانی حس و حال متفاوتی داره و همین باعث میشه که اصلاً برای آدم تکراری یا خسته کننده نشه.
جوسکه شخصیت اصلی پارت 4، کمطرفدارترین جوجوئه... کلاً یه آدم معمولیه که خصوصیات جالبی داره ولی نکته خاص و یونیکی نداره که مثل باقی جوجوها خیلی متمایزش کنه... البته اینم بگم که سری چهارم به صورت کلی یکی از نقاط قوتش شخصیتهای خیلی خوبیه که داره هم دوست و هم دشمن... تنها نکته بد داستان هم بنظرم تغییر شخصیت جوسف جوستار (بهترین و محبوبترین جوجو) هست که از اونجایی که خیلی بزرگتر شده دیگه اون اخلاقهای باحال قبلی رو نداره و به سندروم Adu|t=Sucker تو انیمههای شونن دچار شده.
ختم کلا اینکه الان بهترین وقت برای رفتن سراغ جوجوئه... 3 فصل اول ببینید و خودتون رو برای فصل چهارم آماده کنید.
سال 1973 قبل از شروع جنگ جهانی دوم، سرهنگ «یوکی» از اعضای ارتش ژاپن، گروهی متشکل از افراد خبره که زیر نظر خودش آموزش میبینن رو تشکیل میده بنام Agency D. تو این گروه افراد کاربلد و با پتانسیل بالا فقط عضو میشن که لزوماً نباید حتماً عضو ارتش باشن و میتونن از افراد غیر ارتشی هم باشن. شعار اصلی این گروه "نکش، کشته نشو، دستگیر نشو" هست.
سرهنگ یوکی با این هدف یه تیم از مامورهای خبره رو تعلیم میده تا به مقابله با تهدیدهای خارجی بپردازن.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای بهار که من خیلی منتظرشم ببینم چی از آب در میاد.
رُمان اصلی رو من نخوندم و یه مانگا هم مثل اینکه داره که اونم نخوندم و نمیدونم تو چه سطحیه... ولی پلات داستان خیلی خوبه و با توجه به اینکه رمان بوده (لایت ناول نیست) مطمئناً کیفیت بدی نباید داشته باشه که میخوان انیمهاش کنن، از طرف دیگه ویژوال و KeyArtهای انیمه خیلی خوبه و اگه مشکلی پیش نیاد میتونه یه کاره عالی از آب در بیاد که اُمیدوارم همینجوری بشه.
در ضمن «تاکو کیشیموتو» (هماهنگکننده) هم با اینکه کارهای زیادی تو کارنامهاش نداره ولی خیلی کارش درسته و تمام کارهاش تو دسته کارهای خوب و عالی قرار دارن، اُمیدوارم اینجام دوباره بترکونه و یه چیزه مشتی تحویل بده.
داستان تو شهر خیالی بنام «سوگوموری» اتفاق میفته... شهری که هر ساله تعداد جمعیت اون کمتر و کمتر میشه.
یکروز دختری بنام «سونوساکی» به یکی از همکلاسیهاش پسری بنام «کاتسوهیرا» میگه که: "تو بعنوان یه Kiznaiver انتخاب شدی."
سیستمی به نام «کیزونا سیستم» وجود داره که برای برقراری صلح ساخته شده. افرادی که عضو این سیستم هستن بعنوان Kiznaiver شناخته میشن. Kiznaiverها وقتی زخمی میشن و صدمه میبینن، کیزونا سیستم میاد و این زخم رو بین تمام اعضا و سایر Kiznaiverها تقسیم میکنه.
داستان روایتگر اتفاقاتی است که برای کاتسوهیرا و باقی اعضا میاُفته.
¯\_(ツ)_/¯
استودیو «Trigger» که معرف حضور هست، همون سازنده KillLaKill که قبلاً کلی راجع بهشون و اینکه چجوری استودیو تاسیس شده صحبت کردیم... یکی از سوپر ترولترین حرکات ممکن رو اینا با معرفی Ninja Slayer زدن!
انصافاً کی فکر میکرد قراره نینجا اسلیر همچون چیزه ترولی باشه... لعنتی چقدرم منتظرش بودم من. (lol)
بگذریم، این همون انیمهای هست که باید در اصل نینجا اسلیر میبود... یه کار کامل با آرت و ویژوال و انیمیشنهای معروفه Trigger... اُمیدوارم بتونه مثل «کیل لا کیل» حسابی بترکونه و یه کاره مشتی دیگه از Trigger رو شاهد باشیم.
نویسنده و هماهنگکننده کار خانم «ماری اُکادا» است که مطمئناً میشناسیدش... از اونجایی که داستان اُرجینال هست و اقتباسی نیست مسلماً نقش ایشون خیلی خیلی مهمه... در کاربلدی ایشون هم که اصلاً شکی نیست و خود اسمش به تنهایی میتونه تضمین برای کیفیت بالای یه کار باشه.
تنها نگرانی اینه که اُکادا هماهنگکننده فوقالعادهای هست و تو نوشتن داستانهای اقتباسی جزو بهترینهاست ولی نوشتن داستان اُرجینال یکمقدار بحثش فرق میکنه... با نهایت وجودم اُمیدوارم اینجا بتونه از پس کار بر بیاد و رو سفیدمون کنه و پرچم خودشو Trigger و بالا نگه داره.
یکروز هیولایی سروکلهاش پیدا میشه که راهی برای کشتنش نیست مگه اینکه قلبش رو بشکافن... قلبی که حفاظی از آهن دور اون پیچیده شده. این هیولا هرکی رو که گاز بگیره طرف تبدیل به یه موجود نامیرا و وحشی میشه که به نام «کابانه» معروف هستن.
تو جزیره شرقی «هینوموتو» انسانها ایستگاههایی رو تو فواصل مشخص ساختن که بعنوان پناهگاه آدمها در مقابل کابانهها استفاده میشن و رفت و آمد بین این ایستگاهها فقط توسط قطارهای بخاری به اسم «هایاجیرو» امکانپذیره.
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ایکوما» است که تو ایستگاهی بنام «آراگانه» تو ساخت هایاجیرو (قطارهای بخار) نقش داره. ایکوما سلاحی برای خودش میسازه و اسم اونو «سورانوکیزوتسو» میزاره، سلاحی که به گفته خودش برای از بین بردن کابانهها ساخته شده. یک شب که ایکوما میخواد برای تست سلاحش بره بیرون با دختری بنام «مو-مِی» (Mumei) روبرو میشه و تو همین حین یکی از هایاجیروها (قطارهای بخار) از کنترل خارج میشه و طی اتفاقی تمام افراد داخلش تبدیل به کابانه میشن... حالا بهترین فرصت برای ایکوما است که بتونه سلاح جدید خودشو تست کنه.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از موردانتظارترین انیمههای فصل بهار.
انیمه قراره از Noitamina پخش بشه که قبلاً بارها راجع بهش صحبت کردیم و خوب باهاش آشنا هستین... نویتامینا معروفترین بازه زمانی پخش انیمه از FujiTV هست که اکثر کارهایی که تو این زمان پخش شدن کارهای عالی و بعضاً شاهکار بودن... البته پخش شدن از نویتامینا به تنهایی نمیتونه تضمین کیفیت باشه برای اینکه زبالههایی مثل GuiltyCrown و Punchline هم تو همین بازه زمانی پخش شدن.
در کل بنظرم بهتره بگیم که هر سال یکی دوتا از کارها و انیمههایی که قراره ک*نه آسمونو جر بدن و هایپ عظیم و سازندگان خفنی پشتشون دارن از نویتامینا پخش میشن و حالا یا میترکونن (Psycho-Pass) یا می*رینن (Guilty Crown).
مسئله بعدی استودیو سازنده است یعنی Wit.... استودیو تازه تاسیسی که با «اتک آن تایتان» حسابی معروف شدن و بعدش با ساخت «هوزوکی» که کاملاً سبک وسیاق متفاوتی داره نشون دادن که واقعاً تو ساخت عناوین اقتباسی کارشونو بلدن و آرت و ویژوال عالی هم که امضای کارهاشونه... همه چی خوب پیش میرفت تا اینکه با ساخت Owari no Seraph اون روی سکه رو نشون دادن و معلوم شد که هر گردی گردو نیست و Witام میتونه از یه مانگای خیلی خوب یه انیمه زباله در بیاره (مخصوصاً فصل اول) و هنوز خیلی کار دارن تا بشه با استودیوهای نامبر وان صنعت مقایسهشون کرد.
نکته بعدی تیم ساخته خیلی ترسناکه انیمه است. «تتسورو آراکی» (کارگردان) که همه با دث نوت و اتک آن تایتان خیلی خوب میشناسنش. «ایچیرو اوکوچی» (نویسنده داستان) هم که خالق CodeGeass هست و اصلاً نیاز به توضیح اضافه نداره. آهنگسازه کارم سلطان «هیرویوکی ساوانو» (اتک آن تایتان و کیل لا کیل) هست که از همین الان میتونیم مطمئن باشیم که اگه انیمه خرابم کنه مطمئناً موسیقیش چیز بترکونی از آب در میاد.
البته تیم ساخت هم مثل نویتامینا و Wit Studio دو روی متفاوت داره، آراکی درسته خیلی کارش ردیفه ولی قبلاً کارگردان GuiltyCrown هم بوده و اوکوچی هم با اینکه همون CodeGeass به تنهایی برای هفت نسل بعده خودش کافیه ولی خالق و نویسنده GuiltyCrown هم بوده! تو این چند ساله (3-4 سال اخیر) هم کاملاً ثابت شده که ترکیب اسمهای گنده کنار هم همیشه جواب مثبت نمیده.
در هر صورت تا الان همه چیز انیمه خیلی اُمیدوارکننده بوده ولی یه ترسی از خرابکاری هم با توجه به کار قبلی همین تیم (GuiltyCrown) وجود داره که اُمیدوارم ترس بیخودی باشه و در نهایت با یه کاره حسابی طرف باشیم که تا سالها به این و اون پیشنهادش بدیم... انشالا یه بودجه مشتی هم براش در نظر گرفته باشن... وگرنه از همین الان میشه مطمئن بود که یه چرتی مثل OwariNoSeraph از آب در میاد که از همه جاش زده بودن. (یعنی Wit قشنگ تِر زد به اون همه پتانسیلی که OnS داشت)
«ماچی» شخصیت اصلی داستان یه دختره 14 ساله است که تو یه منطقه حاشیهای نقش Miko رو داره (همون Shrine Maiden). ماچی یه محافظی داره که در اصل یه خرس سخنگو بنام «ناتسو»ئه... یکروز ماچی به ناتسو میگه که برای ادامه تحصیل (مدرسه) باید بره شهر و ناتسو تصمیم میگیره یکسری آموزشها به ماچی که خیلی دختر خل و بیخیالی هست بده تا بتونه تو شهر مراقب خودش باشه و مشکلی براش پیش نیاد.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظار من، از همون کارهای ساده و گوگول.
بهار از لحاظ اینجور کارها برای من خیلی خوبه و حسابی سرگرم میشم... فقط اُمیدوارم از این کارهای 5 دقیقهای نباشه که احتمالاً هست و تُف به این شانس!
از داستان هنوز چیزی مشخص نیست جز اینکه شخصیت اصلی یه ساموراییه که تو زمان حال بیدار میشه.
¯\_(ツ)_/¯
این انیمه بعنوان 15 سالگی استودیو P.A.Works معرفی شده و قراره پخش بشه.
حرف خاصی نیست، از داستان که چیزی معلوم نشده و فقط یکسری آرت و اطلاعات اولیه مثل اسم شخصیتها رو اعلام کردن... P.A.Works استودیو خوبی هست و «اُکامورا» (کارگردان) هم آدم کاربلدیه و میشه انتظار یه کار متوسط رو داشت.
داستان 8 سال بعد از اتفاقات انیمه Macross F یا همون Macross Frontier پیگیری میشه و دو تیم Walkure (متشکل از یکسری Idol بااستعداد( و Delta (متشکل از خلبانان باتجربه Valkyrie یا همون رباتها) باید با یه موجودیت ناشناخته که داره تمام فضا رو تو خودش غرق میکنه مبارزه کنن و تو این راه شوالیههای «پادشاهی باد» از اصلیترین دشمنهای اونا بحساب میان.
¯\_(ツ)_/¯
ترکیب Mecha و Idol... یعنی واقعاً >>>>> ¯\_(ツ)_/¯
اگه تو کارهای مکای معروف و قدیمی Gundam رو عرش در نظر بگیریم Macross همیشه فرشه قضیه بوده... جدیداً هم که از فرش داره به سمت کاسه توالت حرکت میکنه.
داستان 30 سال قبل از ماجراهای مانگا Magi رخ میده و داستان روایتگر ماجراجوییهای سنباد برای رسیدن به پادشاهیه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا یه عنوان فرعی از سری Magi حساب میشه که تاحالا 4-5تا OVA ازش اومده.
مانگا کار خوبیه... داستان جالبی داره و سنباد کلاً شخصیت باحالی از آب در اومده... OVAها هم خوب بود... استودیو سازنده که تازه این سومین کارشه و کلاً تو دیواره ولی از اونطرف «کیشیموتو» (هماهنگکننده) همونطور که بالاترم گفتم با اینکه زیاد پرکار نیست ولی کارش خیلی درسته... اینم دومین کار کیشیموتو بعنوان هماهنگکننده تو این فصله، JokerGame هم اولیشه.
در کل میشه اُمید داشت که کار جالبی از آب در بیاد.
اتوبوسی حامل 30 مرد و زن جوان که متعلق به یه تور تفریحی هست به سمت دهکدهای بنام «ناناکیمورا» حرکت میکنه. دهکدهای که بنظر خیلیها اصلاً وجود خارجی نداره و طبق شایعات جایی هست که همون حکم Utopia رو داره و آدمها میتونن اونجا به دور از تمام مشکلات و دغدغههای زندگی در کمال آرامش و صلح زندگی کنن.
وقتی اتوبوس به دهکده ناناکیمورا میرسه، مسافرین با یه منطقه خالی از سکنه روبرو میشن... حالا اینکه ناناکیمورا چه رازی رو تو خودش پنهان کرده مسئلهای هست که انیمه قراره جوابشو بده.
¯\_(ツ)_/¯
یکی از کارهای بهار که هم احتمال ترکوندنش هست هم اینکه قشنگ تِر بزنه بره.
این دومین انیمه خانم «ماری اُکادا» برای فصل بهاره و اینم مثل Kiznaiver داستان اُرجینال داره که نویسندگیش بعهده اُکادا است... البته از اونجایی که داستان اولین چیزیه که تو انیمههای این مدلی آماده میشه مطمئناً نباید تداخلی با Kiznaiver داشته باشه و داستان هر دو باید از خیلی وقت پیش آماده باشه... فقط من یه حسی دارم که یکی از این دوتا ممکنه خراب بشه و احتمال بیشتر رو به همین Mayoiga میدم.
شخصیتهایی که از داستان معرفی کردن اکثراً فنچان... شخصیت اصلی یه پسر 16 ساله و هیرویین داستان هم یه دختر 17 ساله است... یک 14 ساله و 16 ساله دیگه و یه مرد و زن 24 و 25 ساله هم نشون دادن.
همین کرکترهایی که نشون دادن بنظرم اولین مشکل داستانی میتونه باشه، آخه کدوم بچه 16-17 سالهای میتونه مشکلی داشته باشه و بجایی رسیده باشه که بخواد دنیا رو ول کنه و بره پی Utopia!! اله وکیلی خیلی خنده داره این بخشه قضیه... البته درسته که سن و سال تو انیمه عموماً کشکه ولی خب اگه همین پلات رو میدادن دست یکی مثل «تاچیکاوا» مطمئناً با یکسری شخصیت بالغتر و داغونتر یه داستان بزرگسال و بترکون اساسی ازش در میاورد... البته انیمه هنوز نیومده که بخوایم نظر خاصی بدیم ولی بعید میدونم بتونه چیزه خیلی خفنی در بیاد که اُمیدوارم اشتباه کنم.
شخصیت اصلی داستان پسری هست که تو یه بازی آنلاین از یه دختر خواستگاری میکنه ولی بعد متوجه میشه که این دختر در واقعیت پسره و شخصیت بازیش دختره... این مسئله باعث میشه که تصمیم بگیره دیگه هیچوقت به هیچ شخصیت دختری تو بازی آنلاین اعتماد نکنه.
حالا دو سال از این موضوع گذشته و یه شخصیت دختر تو دنیای بازی ازش خواستگاری میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
لایت ناول 5 جلد ازش اومده که هیچکدومش ترجمه نشده و منم چیزی ازش نخوندم، البته یه مانگا اقتباسی هم مثل اینکه داره.
در کل یه کاره اِچی که لایت ناول بوده و توسط استودیو بوقعلیعباسه پروجکت 9 و کارگردان Ru-Kyu-Bu و هماهنگکننده IDOLM@STER داره ساخته میشه و مطمئناً نمیشه آینده خوشی رو براش متصور شد.
تنها نکته جالب آرتهای خیلی خوشگل و بامزه لایت ناوله و خیلی خوب میشه اگه کمدی و روند جالبی هم بتونه داشته باشه.
بازی Onigiri بازیکن رو وارد دنیایی فانتزی و پر از موجودات جادویی و افسانههای ژاپنی میکنه، بازیکن بعنوان یه Oni تنها باید به مبارزه با «کامیکوی»ها (که نمیدوم چه کوفتیه) بپردازه و تو این راه 8 تا NPC با خلق و خوی و تواناییهای متفاوت با بازیکن همراه میشن تا شخصیت اصلی بتونه افسانه خودش رو تکمیل کنه.
¯\_(ツ)_/¯
یک عنوان اقتباسی از بازی MMORPGی بنام Onigiri که تنها هدفش بوست کردن بینندهها برای تجربه بازی هست و مطمئناً محصول نهایی یه مزخرف بی سروتهی مثل انیمه Balde&Soulه.
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: کمدی – Slice of Life
منبع مورد اقتباس: 4-Kuma
داستان:
شخصیت اصلی داستان دختر دبیرستانی و خلوچل و سادهای بنام «مینامی»ه که عاشق خوردن نون بعنوان صبحانه است. داستان راجع به نون پختن و نون خوردن و این جور حرفاست.
¯\_(ツ)_/¯
باتوجه به اینکه مانگا 4 پنله است فکر کنم از این کارهای کوتاه باشه، البته هنوز چیزی مشخص نیست.
این مدل کارها جزو مدیاهایی هستن که در ظاهر ساده و گوگولان ولی اون روح لازمه رو برای تبدیل شدن به عناوین صلح جهانی ندارن (lol)... کلاً فکر نکنید هر چیز سادهای میتونه تو این دسته قرار بگیره.
-----------------------------------------
*برگی از خاطرات حکیم عالم اندیش*
-----------------------------------------
مریدان از عالم اموات به محضر حکیم آمده و گفتند: ای حکیم! What is made simplicity so simple?
حکیم گفت: Just thinking about it makes it complex
مریدان دسته جمعی Fade شده و به دیدار حضرت گ*ا رفتند.
شخصیت اصلی داستان پسری دبیرستانی بنام «سوبارو ناتسوکی»ه که یک روز وقتی داشته میرفته سوپرمارکت به یکباره تو یه دنیای دیگه ظاهر میشه، دنیایی که هیچی از اون نمیدونه... تو همین اوضاع سوبارومورد حمله قرار میگیره ولی توسط یه دختر با موهای نقرهای نجات پیدا میکنه...
سوبارو با دختره همراه میشه تا بفهمه این دنیا کجاست و چی به چیه که دوباره مورد حمله قرار میگیرن و ایندفعه سوبارو و دختره هر دوتاشون کشته میشن... سوبارو بعد از اینکه چشمهاشو باز میکنه متوجه میشه که سالمه و به زمانی برگشته که تازه وارد این دنیا شده بود، در اصل سوبارو قدرتی داره که بهش اجازه میده بعد از مردن بتونه زمان رو برگردونه... وقتی هم بعد از مردنش زمان برمیگرده تنها کسی که همه چیز رو یادشه سوبارو هست و باقی آدمها چیزی از اتفاقاتی که "تو زمان برگردونده شده" افتاده یادشون نمیاد.
حالا باید دید سوبارو که هیچ قدرتی جز برگردوندن زمان بعد از مرگش نداره میتونه دختر مو نقرهای و خودشو از سرنوشت شومی که منتظرشونه نجات بده یا نه.
¯\_(ツ)_/¯
لایتناول 7 جلد ازش اومده و هیچکدوم ترجمه نشده، فقط چپتر اول جلد 1 ترجمه داره... یه مانگای اقتباسی هم داره که من 10-11 قسمت اولشو خوندم و کاره بدی نیست، یه داستان و روایت کلیشهای داره مثل اکثر کارهای این سبک... البته مشکل خاصی اصلاً نداره و اگه از این سبک کارها خوشتون بیاد میتونه براتون کار لذت بخش و فانی باشه.
با توجه به حضور «یوکوتانی» هم میشه انتظار داشت که با کار جالبی روبرو باشیم و یه کاره متوسطه فصلی از آب در بیاد... البته این متوسط بودن که میگم اصلاً چیزه بدی نیستها.
همونطور که خودتون میدونید عموماً هر فصل 40% کارها رو KiddyShowهای فصلی، IdolSh!t و کارهای خیلی سطح پایینه دیگه تشکیل میدن و فقط باید طرفدار دو آتیشه اون سبک یا سری باشید تا برید سراغشون و ببینیدشون یا اینکه مثل من مختون تعطیل باشه و کلاً همه چیرو نگاه کنید...
50% هم کارهای متوسط رو به پایین تا متوسط رو به بالا رو تشکیل میدن که تو سبک خودشون میتونن کارهای جالب و لذتبخشی برای طرفدارها باشن و خیلیهامون میریم سراغشون ولی 5-6 ماه بعد ممکنه اصلاً یادمون نیاد که همچین انیمههایی هم وجود داشته.
میمونه 10% باقی مونده (3-4 تا کار تو هر فصل) که فارغ از سبکشون، کیفیت بالایی دارن و تو دسته کارهای خوب یا عالی قرار میگیرن... هر چند فصل یکبارم ممکنه یکی یا دوتا از این کارها تبدیل به یه شاهکاره اساسی بشه...
البته این درصدهایی که گفتم همش تراوشات ذهنی بنده است و قرار نیست بعنوان آمار قبولش کنید و هر فصل مطمئناً این اعداد میتونه خیلی بالا و پایین بشه.
همه اینارو گفتم که متوجه باشید وقتی میگم یه کاره متوسط، منظورم چیزه بد و داغونی نیست. مطمئناً همه انیمهبینها خیلی خوب میدونن که از بین تمام انیمههایی که تاحالا دیدن حداقل 50-60% جزو کارهای معمولی بودن و هرچی بیشتر انیمه ببینید این درصد بیشتر و بیشتر میشه... مگه اینکه دیگه خیلی سختگیر باشید و هرچیزی رو نگاه نکنید.
استودیو سازنده: Studio DEEN
کارگردان: Shinji Takamatsu
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: کمدی – مدرسهای - Seinen
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
شخصیت اصلی داستان پسری بنام «ساکاموتو»ه که خفنترین و کولترین دانشآموز مدرسه است... به محض اینکه سال جدید تحصیلی شروع میشه تمام توجهها به سمت ساکاموتو جلب میشه. دخترها عاشقش میشن و پسرها هم ازش متنفر و همش سعی میکنن که ساکاموتو رو خراب کنن و برای اینکار نقشههای زیادی میریزن که تمامشون بوسیله ساکاموتو به کولترین شکل ممکن نقش بر آب میشه.
درسته که ساکوموتو خیلی کول و جذابه ولی توکمک کردن به دیگران هیچ وقت کم کاری نمیکنه و همیشه به آدمها برای حل مشکلاتشون کمک میکنه... داستان روایتگر اتفاقاتی هست که تو مدرسه برای ساکوموتو میفته.
¯\_(ツ)_/¯
با اختلاف مورد انتظارترین انیمه فصل بهار برای من.
مانگای ساکاموتو فوقالعاده است... داستان از یکسری اتفاقهای رندوم تشکیل شده که برای ساکاموتو میفته و اونم به بهترین شکل ممکن بهشون عکسالعمل نشون میده... لعنتی یه چارمی داره که دیوانش میشین.
اولاً که کرکتر ساکاموتو عالی کار شده و اصلاً و ابداً رو مخ نیست و همون قسمت اول عاشقش میشین... یه چیزی مثل «سایتاما» تو «وان پانچ من» که درسته نقش خدا رو داره و کاملاً برتر از بقیه است ولی امکان نداره ازش خوشتون نیاد... ساکاموتو هم همینطوره و با اینکه یه آدم Perfect به معنای واقعیه ولی سریع به دل آدم میشینه و از آشنایی باهاش احساس خوشبختی میکنید (lol)
البته قصدم از مقایسه با وان پانچ من فقط این بود که بگم ساکاموتو هم مثل سایتاما یه کرکتره خیلی خیلی OverPower شخصیتیه... وگرنه دو تا داستان ربطی بهم نداشته و هرکدوم حال و هوای متفاوتی دارن، داستان ساکاموتو تو دنیای واقعی اتفاق میفته و خبری از قهرمان بازی و هیولا و مبارزه و این حرفا نیست ولی یه حالت اپیک و خیلی خوبی داره... سیستم کمک کردن ساکاموتو به دیگران و "تبدیل دشمن به دوست" عالیه و یه حس خیلی خوبی داره و آدمو یاده کارهایی مثل GTO و Angel Densetsu میندازه.
حضور «تاکاماتسو» بعنوان کارگردان هم خودش مایه دلگرمیه... تاکاماتسو کارگردانی 100 قسمت اول «گینتاما» و انیمه Daily Lives of High School Boys و چند تا کاره خوبه دیگه بوده و این جور اقتباسها راست کاره خودشه... البته هنوز هماهنگکننده مشخص نشده ولی من فکر کنم تاکاماتسو قراره هم کارگردان باشه و هم هماهنگکننده.
ختم کلام اینکه اُمیدوارم انیمه بتونه مثل مانگاش یه چیزه بترکونی از آب در بیاد... واقعاً حیفه که پتانسیلش خراب بشه. خوندن مانگا رو هم در هر صورت بهتون پیشنهاد میدم، حالا چه انیمه بترکونه و چه خراب کنه.
داستان در مورد سه تا دختره عجیب غریبه.
«فوتابا اوداگیری» دانشآموز جدیدیه که به مدرسه اومده و شخصیت فوقالعاده پرانرژی داره... «ترو هایاما» مبصرکلاسه و برخلاف قیافه مظلومش شخصیته خیلی بدجنسی داره و آخرین نفر هم «یوکو نیشیکاوا» است که قبلاً فوقالعاده پولدار بودن و الان بدبخت بیچاره شدن ولی هنوز شخصیت بچه پولداری و پرنسس واره یوکو عوض نشده.
داستان روایتگر اتفاقات روزمرهای هست که برای این سه تا دوسته عجیب میفته.
¯\_(ツ)_/¯
من مانگاشو نخوندم و نمیدونم چی به چیه ولی با توجه به حضور «کویاسو» (هماهنگکننده) میشه انتظار داشت که یه کاره متوسطی از آب در بیاد و طرفداری سبک باهاش حال کنن... یه چیزی مثل Kin-iroMosaic یا A-Channel با کمدی بیشتر.
داستان انیمه در یه دنیای فانتزی بنام «کوناان» اتفاق میافته.
سه پادشاهی مختلف در این جهان وجود دارن که هر سه در مرحلهای هستند که هر لحظه ممکنه بینشون جنگ بوجود بیاد و آغاز جنگ بین هرکدوم از سه پادشاهی به معنای آغاز آشوب در کل سرزمین «کوناان»ه. این وسط یه اژدهای شیطانی بنام «داگانزورد» هم وجود داره که بسیار قدرتمنده و هیچکس توان رویارویی و نابودی اونو نداره و این اژدها هم به خرابی و کشت و کشتار خودش ادامه میده.
مرد و زنی و بنامهای «بایرو» و «کیسمیته» بهمراه گروهی از جادوگران راهی سفری برای مهر و موم (Seal) کردن اژدها میشن ولی تو این راه شکست میخورن و کشته میشن... یکی از اعضای گروه بنام «گیرو» پسره این مرد و زن رو یعنی «هیرو» رو نجات میده... سالها از این اتفاق میگذره و وقتی هیرو 16 ساله میشه بهمراه گیرو سفر خودش برای نابودی اژدهای شیطانی «داگانزورد» و گرفتن انتقام مرگ پدر و مادرش، آغاز میکنه و تو این سفر با افراد زیادی همراه میشه... داستان روایتگر ماجراجوییهای هیرو برای نابودی داگانزورده.
¯\_(ツ)_/¯
انیمه اقتباس از یه بازی کارتی برای موبایله که خب اصولاً از این جور عناوین نمیشه انتظار زیادی داشت... ولی نکته اینجاست که چند فصل پیش انیمه «Shingeki no Bahamut» هم یه همچون اقتباسی بود که کار خیلی خوبی از آب در اومد و نشون داد که یه بودجه خوب در کنار آدمهای کاربلد میتونه از چرتترین منابع هم اقتباس خوبی در بیاره، اینم با توجه به حضور «کوندو» که همون هماهنگکننده «فول متال الکمیست: برادرهود»ه میشه انتظار داشت که محصول نهایی کار جالبی باشه.
«چیهیرو» (شخصیت اصلی) یه پسر بچه دبستانی و پرانرژیه که تو انجام کارهای خونه و آشپزی و تمیزکاری خیلی وارده... وقتی بطور ناگهانی مادر چیهیرو میمیره، از اونجایی که هیچ فامیلی نداره بیخانمان میشه… تا اینکه مرد پولداری بنام «تاکهتوری» سروکلش پیدا میشه و میگه که من عموتم و بیا با من زندگی کن... چیهیرو پیشنهاده عموشو قبول نمیکنه ولی وقتی کاخ کثیف تاکاتوری رو میبینه تصمیم میگیره تمیزش کنه و عموش دوباره بهش پیشنهاد میده که بیاد اینجا زندگی کنه ولی در عوض تروتمیز کاری و کارهای داخلی خونه رو اون انجام بده... چیهیرو قبول میکنه و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
من چند قسمت از مانگا رو خوندم و تو این چند قسمت کار باحالی بود... یه کار ساده، بامزه و صلح جهانی با مایههای کمدی، البته از اونجایی که هر دو تا اصلیها پسرن باید دید جلوتر چی میشه... از ته دل اُمیدوارم همین روندی که تو چند قسمت اول داشت و ادامه بده و نزنه جاده خاکی. (uke-seme)
البته سبک کار «شوجو»ه و بعید میدونم که اون سمتی بره ولی در هر صورت از اونجایی که این روزها دیگه به هیچ کوفتی نمیشه اعتماد کرد بهتره که آمادگیشو داشته باشید.
«روکورو» پسره یکی از معروفترین خانوادههای جنگیره که هدفشون مبارزه با شیاطینی بنام «کِگاره» (Kegare) است. روکورو وقتی 12 سالش بوده بعنوان یه جنگیره نابغه که آینده خیلی روشنی داره شناخته میشده تا اینکه طی یه حادثه روکورو با دنیای جنگیری خداحافظی میکنه و رویای تبدیل شدن به خواننده، بازیکن فوتبال و کلاً هر چیزی بجز جنگیری رو تو سرش میپرورونه که همشون هم با شکست روبرو میشن... دو سال از این قضیه میگذره تا اینکه یکروز یه جنگیره دیگه، دختری بنام «بنیو» (Benio) سروکلش پیدا میشه و این مسئله آتش رقابت بین این دو تا رو روشن میکنه و روکورو دوباره به شغل شریف جنگیری برمیگرده.
اوضاع وقتی جالبتر میشه که روکورو و بنیو متوجه میشن که در اصل "Twin Star Exorcist" هستن... دو جنگیرو مبارز فوقالعاده که سرنوشتشون اینه که باهم ازدواج کنن و بچه دار بشن، بچهای که قراره تمام کگارههای شیطانی جهان رو نابود کنه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا یه کاره شونن اکشن با مبارزات جالب و تم و اتمسفر تقریباً تاریکیه.
درسته پلات اصلی داستان خیلی کلیشه است ولی دو تا شخصیت اصلی (روکورو و بنیو) کرکترهای خوبی از آب در اومدن و رابطه باحالی دارن و هر چی داستان جلوتر میره بهتر و بهتر میشن... در کل مانگا تو سبک خودش جزو کارهای خوب حساب میشه و میشه انتظار داشت که انیمهاش هم یه اکشنه خوب باشه... البته با وضعیتی که چند وقت پیش برای Owari no Seraph پیش اومد که هم سبک و سیاقه همین کارم بود و اونم خیلی مانگای خوبی داشت ولی انیمهاش قشنگ تِر زد، نمیشه زیاد به اینم مطمئن بود.
در هر صورت اُمیدوارم سرنوشتی مثل اُواری نو سراف در انتظارش نباشه و بتونه کاره بهتری از آب در بیاد.
«هارو» پسری دبیرستانی هست که برای تعطیلات به کانادا و خونه مادرش میره و اونجا با پسری بنام «رن» (Ren) ملاقات میکنه، کسی که مادرش به تازگی اونو به فرزند خوندگی قبول کرده و در واقع برادر کوچکتر و ناتنی هارو حساب میشه.
رن آدم اجتماع گریزی هست و اصلاً اهل رفت و آمد و صحبت کردن با دیگران نیست برای همین مادر هارو بهش دستور میده که رن رو آدم کنه و به اجتماع برگرونتاش.
داستان روایتگر رابطه این دو تا برادر ناتنیه.
استودیو سازنده: نامشخص
کارگردان: نامشخص
هماهنگکننده: نامشخص
سبک: اکشن - Seinen
منبع مورد اقتباس: مانگا
داستان:
یکروز تو جنگل یه شمشیر ساز معروف به اسم «آمون» در کنار یک زن مرده بچهای رو پیدا میکنه و اونو با خودش به خونهاش میبره... ده سال از این موضوع میگذره و این پسر بنام «گای» تبدیل به شاگرد آمون میشه و تو یه حادثه دست راست خودش رو از دست میده.
آمون تصمیم میگیره که شمشیر شیطانی که نسل اندر نسل تو خانوادشون دست به دست شده رو بجای دست راست گای بهش پیوند بزنه... حالا گای تبدیل به انسانی با دست راست شیطانی میشه و داستان روایتگر مبارزات و ماجراجوییهای اونه.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا تا اونجا که میدونم ترجمه نداره... از تیم ساخت هم که هیچی معلوم نیست و پلات داستان هم که خیلی کلی و کلیشهایه... باید صبر کرد 2-3 قسمت پخش شه ببینیم چی به چیه و باید تو دسته زبالههای فصلی قرار بدیمش یا کارهای متوسط، چون خیلی سخت میشه تصور کرد که کاره عالی و شاهکاری از انیمهای که نه مانگاش ترجمه داره، نه هایپی داره و نه تیم ساختش هنوز مشخصه در بیاد.
«تاناکا» شخصیت اصلی داستان یه پسر دبیرستانیه که کلاً حال هیچ کاری رو نداره و حتی نفس کشیدن هم گاهی اوقات براش خستهکننده است... «اوتا» (Oota) یه پسره قد بلند و آروم و خیلی سخت کوشیه که دوست تاناکا است و داستان اتفاقهای روزمرهای که برای این دونفر میافته رو روایت میکنه.
¯\_(ツ)_/¯
یکی دیگه از کارهای مورد انتظار من تو بهار.
مانگا که عالیه... یه Slice of Life مشتی و صلح جهانی با کمدی جالب... اصولاً از اینجور کارها نباید انتظار داستان خاصی داشت چون عملاً داستانی وجود نداره و بیشتر اتفاقهای روزمرهای که برای شخصیتها میافته رو بازگو میکنن، Tanaka-kun هم از این قاعده مستثنا نیست و تمام مانورش روی زندگی روزمره شخصیتهاشه... درست مثل Kimi to Boku.
اُمیدوارم انیمه هم کار خوبی باشه که مطمئناً همینجوره چون عموماً یه همچین داستانهایی رو خیلی سخت میشه خراب کرد... تریلری هم که ازش اومده خیلی خوبه و همون حس و حال و آرت استایل باحاله مانگا رو داره.
کلاً بهار از لحاظ کارهای Slice of Life و بیهدف خیلی خیلی فصل پرباریه و برای یکی مثل من که شدید با این سبک کارها حال میکنه میتونه یکی از بهترین فصلها باشه.
فصل اول انیمه یه کاره اقتباسی فوق افتضاح بود و معلوم نیست چجوری از تو همچون مانگایی تونستن چنین چرتی رو در بیارن.
البته کارگردان و هماهنگکننده جفتشون عوض شدن و آدمهای باتجربهتری جایگزین شدن... مخصوصاً «آراکاوا» (هماهنگکننده) که مهمترین نقش رو داره.... فصل اول کارگردان دهن پرکنی داشت، همون «هاماساکی» که یکی از کارگردانان Steins;Gate هم بوده ولی تو فصل اول Terraformars قشنگ تِر زد و بیشترم بخاطر اون «یاسوکاوا» (هماهنگکننده فصل اول) بوده.
هرچند نکته داستان اینجاست که این هاماساکی (کارگردان فصل اول) تو Steins;Gate هم نقش باقالی داشته و دلیل اصلی ترکوندن اشتاین گیت بیشتر «جوکی هانادا» بوده که آدم خیلی کاردرستیه.
بگذریم... کلاً با وضعی که فصل اول داشته نمیشه اُمیدی به فصل دومم داشت مخصوصاً که احتمالاً مثل فصل اول خوار مادره سانسور و میخواد بیاره جلو چشامونو و هر دو دقیقه یکبار 70% تصویر به مدت 30 ثانیه سیاه شه. (اینم بگم که نسخه بدون سانسور فصل اول هم کلاً باقالی بود و خانه از پایه ویران بوده)
حالا باید دید آراکاوا میتونه خاطرات بد فصل اول و پاک کنه و کاره بهتری تحویل بده یا نه؟ من که بعید میدونم.
داستان در مورد کلاس 7-1 تو آکادمی «تنوگوفونه» است... جایی که تمام دانشآموزایی که سرنوشت خیلی بدی دارن دور هم جمع شدن.
دختری بنام «هیباری» روز اول مدرسه با «هاناکو»ئه خیلی بدشانس و «بوتان»ه همیشه مریض آشنا میشه و این سه نفر در کنار یکی دو تا دیگه از دوستاشون سعی میکنن با تمام مشکلاتی که دارن اوقات خوشی رو سپری کنن.
¯\_(ツ)_/¯
مانگا ترجمه نداره و معلوم نیست در چه سطحیه... بعیده که کار خوبی ازش در بیاد، البته «اونوما» کارگردان خوبیه ولی هماهنگکنندهی باقالی کنار دستش گذاشتن که میتونن کاملاً همدیگه رو خنثی کنن و بر*ینن به همه چی.
فصل دوم انیمه Ushio to Tora و ادامه مستقیم فصل اول.
¯\_(ツ)_/¯
فصل اول کار جالب و متوسطی بود که اگه از طرفدارهای سبک شونن باشید دیدنش میتونه براتون لذتبخش باشه... فصل دوم هم مطمئناً همون روند خوبه فصل اول رو ادامه میده.
فارغ از اینکه از فصل اول خوشتون اومده یا نه میشه گفت که Ushio to Tora یه انیمه اقتباسی خیلی خوبه، برای اینکه دقیقاً همون حس و حال مانگا رو داره و کاملاً بهش وفاداره و اگه از طرفدارهای مانگاش بودید مطمئناً احساس نمیکنید که سازنده بهتون خیانت کرده (مثل خیلی از انیمههای اقتباسی دیگه)... البته روند اپیزودیک و آرومتر کار نسبت به باقی کارهای شونن ممکنه به مزاق بعضیها خوش نیاد... هرچند من خیلی باهاش حال کردم که خب با توجه به SuperWide بودن Range علاقهمندیهای من اصولاً نمیشه به حرفام اعتماد کرد و بهترین کار اینه که خودتون برید تو کارش.
«کوکی نارومی» پسری دبیرستانیه که مانگاکا هم هست و تو یه مجله هفتگی معروف مانگاش چاپ میشه ولی از اونجایی که سبک کارش کمدی-رمانسه، این مسئله که مانگاکاست رو از بقیه پنهان کرده و فقط خواهر کوچکتر و دوست صمیمیش ازش اطلاع دارن.
همه چی خوب پیش میره تا اینکه یکروز رییس انجمن دانشآموزی مدرسه (همون Student Council) که دختری بنام «کائوروکو»ه تصمیم میگیره یه عضو جدید که پسر باشه رو به انجمن اضافه کنن... تو همین بین «کائوروکو» متوجه میشه که «نارومی» مانگاکا است و نارومی برای اینکه رازش برملا نشه مجبور میشه به انجمن دانشآموزی بپیونده و ادامه ماجرا.
¯\_(ツ)_/¯
انیمه اقتباس از یه ویژوال ناول بزرگساله که احتمالاً مملو از صحنههای خاک بر سریه... گفتم احتمالاً چون ویژوال ناول هنوز نیومده و تازه قراره ماه آپریل تو ژاپن بیاد و نسخه انگلیسی هم تایید شده ولی هنوز تاریخ مشخصی نداره.
کلاً اُمیدی نیست و مطمئناً با یه کاره هارم-اِچی داغون طرفیم که تنها هدفش بوست فروش ویژوال ناوله.
*بغیر از این انیمههایی که توضیح دادم یکسری KiddyShowهای فصلی و IdoSh!t، بعلاوه چند تا کاره کوتاه دیگهام قراره پخش بشه که خب چیز دندون گیری توشون دیده نمیشه و منم حال و حوصله نوشتن راجع بهشون رو ندارم.
*فیلم خیلی خاصی هم بهار قرار نیست پخش بشه... یک فیلم جدید از سری Detective Conan میاد که پایه ثابته هر فصله... فیلم Ajin و Garo هم قراره اکران شه.
یه فیلم دیگهام به اسم: Zutto Mae Kara Suki Deshita.: Kokuhaku Jikkou Iinkai I want to let you know that I love you
قراره اکران بشه که در مورد دو سه تا آهنگ معروف و عاشقانه است و سبک رمانس-مدرسهای داره و توسط کارگردان HighSchoolDxD قراره کارگردانی شه!!!! (-(-.-)-)
*از OVAهایی هم که میاد مهمترینهاشون Ajin و Kekkai Sensen هستن که قبلاً سری تلویزیونی ازشون پخش شده و تو بین کارهای اُرجینالم Under the Dog مهمترین کاره، همونی که قبلاً پروژه کیکاستارتر داشته و سبک اکشن sci-fi داره.
در کل فصل خوبیه... درسته که کار اَبر هایپ و فوق خفنی قرار نیست پخش بشه ولی اُمید هست که اکثرشون بتونن کارهای متوسط و متوسط رو به بالایی ظاهر بشن.
.
.
.
حالا که این همه حرف زدمو شمام خوندین تموم شد رفت... ولی اله وکیلی یکی بیاد به من بگه این متوسط رو به بالا و پایین که من میگم یعنی چی؟! انگار مثلاً متر برای اندازهگیری انیمهها داریم... خدایی بعضی اوقات یه تفتی میدم فوق حرفهای که خودمم توش میمونم!...(ツ)
چه بی سر و صدا برگشتی!:d
چقدر دلم برای پیش نمایش های آریا ساما تنگ شده بوددستت درد نکنه و دمتم گرم:bighug:
از الان معلومه بهار از اون فصل های مشتی قراره بشه:d ایشالا فصل های بعد بازم Preview داشته باشیم