100 بازی برتر تاریخ از نگاه مجله معتبر EDGE

( Layken )

عضو تحریریه
مجله معتبر EDGE در یک رتبه بندی جدید به گردوآوری 100 بازی برتر تاریخ اقدام کرده که با هم مرور میکنیم:

super-mario-galaxy-656x370.jpg


در این رتبه بندی مجله سعی کردند تا در سری بازی یک عنوان رو انتخاب کنن و رویکرد مدرن رو داشتن.

In compiling the list, we worked to simple criteria: all formats – console, PC, portable, coin-op, touchscreen – were eligible; we could include only a single entry from any series that features straight-up sequels; and each game had to stand up today rather than making the cut for reasons of nostalgia or historic significance.”

100 – WarioWare Inc – GBA
99 – Spec Ops: The Line
98 – Papers, Please
97 – DriveClub
96 – Braid
95 – Super Hexagon
94 – Her Story
93 – Super Monkey Ball
92 – Final Fantasy XII
91 – Prince of Persia: The Sands of Time
90 – Katamari Damacy
89 – Animal Crossing: New Leaf
88 – Resogun
87 – Puzzle Bobble
86 – F-Zero GX
85 – The Sims 3
84 – R-Type Final
83 – Elite: Dangerous
82 – Bomberman
81 – Starcraft II
80 – Pac-Man Championship Edition
79 – BioShock
78 – CoD 4: Modern Warfare
77 – Puzzle & Dragons
76 – Tearaway
75 – League of Legends
74 – Super Meat Boy
73 – Xenoblade Chronicles
72 – Titanfall
71 – Outrun 2006: Coast 2 Coast
70 – Left 4 Dead 2
69 – Counter-Strike Global Offensive
68 – Civilization IV
67 – Rez
66 – Battlefield 4
65 – Metroid Prime
64 – Hearthstone
63 – Castlevania SotN
62 – Limbo
61 – Towerfall: Ascension
60 – Earthbound
59 – Batman: Arkham Knight
58 – Transistor
57 – Puyo Puyo
56 – FTL Advanced Edition
55 – Persona 4 Golden
54 – Mass Effect 2
53 – Okami
52 – The Stanley Parable
51 – XCOM: Enemy Unknown
50 – Monster Hunter 4 Ultimate
49 – The Witcher III
48 – Far Cry 4
47 – LittleBigPlanet 3
46 – Trials Fusion
45 – Nidhogg
44 – Fez
43 – Super Mario 3D World
42 – Journey
41 – Fire Emblem: Awakening
40 – Dead Space
39 – Dota 2
38 – Vanquish
37 – Super Mario Maker
36 – Shadow of the Colossus
35 – Halo 3
34 – Legend of Zelda: Majora’s Mask
33 – Spelunky HD
32 – Destiny
31 – Legend of Zelda: A Link to the Past
30 – Kerbal Space Program
29 – Dishonored
28 – Splatoon
27 – Legend of Zelda: Wind Waker
26 – Rock Band 3
25 – Skyrim
24 – Drop7
23 – Uncharted 2
22 – Ico
21 – Super Metroid
20 – Demon’s Souls
19 – Advance Wars
18 – Mario Kart 8
17 – Ultra Street Fighter IV
16 – MGS V: The Phantom Pain
15 – Super Mario World
14 – Red Dead Redemption
13 – Super Mario 64
12 – Portal
11 – Bayonetta 2

10 – Minecraft
9 – Resident Evil 4
8 – Legend of Zelda: Ocarina of Time
7 – Super Mario Galaxy 2
6 – Tetris
5 – Half-Life 2
4 – Bloodborne
3 – The Last of Us
2 – GTA V
1 – Dark Souls
منبع
 
آخرین ویرایش:
دوست عزیز چرا ناراحت می‌شی؟ خب توی فروم وقتی یه بی‌خبری مثل من یه چیزی رو بلد نیست و به قول دوستان مدام داره اطلاعات غلط به دیگران می‌ده، میاد این‌جا حرفش رو می‌زنه تا کسایی که بلدن اشتباهش رو تصحیح کنن. منم می‌خواستم اشتباهاتم رو بدونم که دیگه اطلاعات غلط به دیگران ندم. ;)
هدفم هم گفتگوی دوستانه است نه جنگ، جنگ تا پیروزی. :)

کاملاً اشتباه متوجه شدی... من اصلاً ناراحت و عصبی نشدم و کاملاً لحنم دوستانه بود، حالا شاید چون اسمایلی نذاشتم برداشت بد کردی :d
اُمیدوارم ناراحت نشده باشی.

پست قبلی شما راجع به داستان بازی از نظر من ایرادهای خیلی زیادی داشت برای همین پیشنهاد کردم که یکباره دیگه بازی رو انجام بدی

قسمت‌هایی از پست قبلی شما راجع به داستان بازی:
این بازی اصلاً داستان خاصی نداره یا بهتر بخوام بگم، اون چیزی که داره رو من اسمش رو نمی‌ذارم یه داستان کامل و پُرجزئیات و پُرپیچ‌ و خم

اتفاقاً از نظر من داستان بازی خیلی پرجزییات و پرپیچ و خم نوشته شده... همین که هر چی بیشتر بازی میکنی به نکات بیشتری از داستان بازی پی میبری (که تعدادشون بسیار زیاده) خودش نشون دهنده جزییات زیاد داستانیه.
ارتباط شخصیت‌های دنیای بازی مثل یه پازل میمونه که وقتی حل میشه تازه متوجه میشی که همه چی به هم ربط داشته، خیلی از شخصیتها باهم ارتباط زنجیروار داشتن و....

دارک سولز 1 جزو دسته‌ای از بازی‌هاست که هیچ چیز بدون دلیلی تو دنیاش وجود نداره، تمام شخصیت‌ها، دشمن‌ها، سلاح‌ها، اتفاقات، ظاهر لوکیشنها، طراحی مراحل و... همه و همه دلیل داستانی داره و کاملاً به لور بازی مرتبطه.
انصافاً دارید از کدوم NPCـها حرف می‌زنید اصلاً؟ 95% از NPCـهای بازی یا Covenant Leader بودن (که به‌درد بخش چندنفره می‌خوره فقط) یا Vendor بودن یا Blacksmith و هیچ‌کدوم هم هیچ نقشی توی داستان اصلی نداشتن. بعضی از شخصیت‌های مهم داستان رو فقط اسم‌شون رو می‌شنیدید و مابقی هم به محض این‌که می‌دیدن‌تون، باهاتون وارد مبارزه می‌شدن بدون یک کلمه حرف‌زدن!

NPC منظورم افرادی مثل Solaire و Siegmeyer و Shiva و Logan و Lautrec و Rhea و... است که هرکدوم داستان منحصر بفرد خودشون رو دارن که به بهترین شکل ممکن و با تاثیر مستقیم بازیکن روایت میشه، شما (منظورم شخصیت اصلی بازیه) رو سرنوشت تمام NPCهای بازی به طور مستقیم تاثیر دارید و بعضاً باعث تغییر سرنوشت افراد میشید که بسیار زیرکانه طراحی شده.

تمامی Bossهای بازی داستان منحصربفرد خودشون رو دارن... از Pinwheel گرفته که برای نجات خانواده‌اش به اون وضع افتاده و بازیکن با کشتنش عملاً تمام تلاشهایی که برای نجات خانواده‌اش کرده بود و از بین میبره تا Quelaag دختر ایزالیث که برای نجات خواهرش اونجاست و با شما مبارزه میکنه و خیلی‌های دیگه مثل شوالیه آرتوریاس که بدون شک از بهترین باس فایتهای تاریخ بازی‌های کامپیوتری هست و داستانش مو رو به تن آدم سیخ میکنه... کلاً انقدر مثال زیاده که اگه بخوام تک تک اسم ببرم خیلی مطلب طولانی میشه.

فقط همینو بگم که داستان باس‌های بازی گاهی اوقات انقدر زیبا و غمناک هست که واقعاً مبارزه دوباره با اونها (تو NewGame+) رو براتون عذاب‌آور میکنه... اینجاست که اسم بازی (Dark Souls) براتون معنی پیدا میکنه... واقعاً روایت و ارتباط تک تک اجزای بازی به داستان و لور اون شاهکاره.
حتی Gwyn هم به اون مهمی یه کلمه حرف نمی‌زنه و مستقیماً بهتون حمله می‌کنه.

این هم کاملاً دلیل داستانی داره... اینکه اصلاً Gwyn اونجا چکار میکرده، چرا قبل از رسیدن بهش باید با چندتا Black Knight مبارزه کنید، چرا به اون روز افتاده و اینکه چرا به محض دیدن شما بهتون حمله میکنه، تمام این اتفاقات و حتی نحوه چیدمان دشمنهای بازی کاملاً دلیل داستانی داره.
برای همینه که گفتم شما کاملاً متوجه داستان بازی نشدی... وگرنه اصلاً منظور بدی نداشتم و قصدم بی‌احترامی نبوده

همونطور که گفتم من اهل بحث کردن نیستم و این توضیحات رو فقط برای این دادم که حس کردم از پست قبلی من ناراحت شدی. :d
اُمیدوارم چیزی به دل نگرفته باشی چون واقعاً ارزش نداره سر داستان یه بازی از دست هم دلخور بشیم. :d
 
کاملاً اشتباه متوجه شدی... من اصلاً ناراحت و عصبی نشدم و کاملاً لحنم دوستانه بود، حالا شاید چون اسمایلی نذاشتم برداشت بد کردی :d
اُمیدوارم ناراحت نشده باشی.

پست قبلی شما راجع به داستان بازی از نظر من ایرادهای خیلی زیادی داشت برای همین پیشنهاد کردم که یکباره دیگه بازی رو انجام بدی

قسمت‌هایی از پست قبلی شما راجع به داستان بازی:


اتفاقاً از نظر من داستان بازی خیلی پرجزییات و پرپیچ و خم نوشته شده... همین که هر چی بیشتر بازی میکنی به نکات بیشتری از داستان بازی پی میبری (که تعدادشون بسیار زیاده) خودش نشون دهنده جزییات زیاد داستانیه.
ارتباط شخصیت‌های دنیای بازی مثل یه پازل میمونه که وقتی حل میشه تازه متوجه میشی که همه چی به هم ربط داشته، خیلی از شخصیتها باهم ارتباط زنجیروار داشتن و....

دارک سولز 1 جزو دسته‌ای از بازی‌هاست که هیچ چیز بدون دلیلی تو دنیاش وجود نداره، تمام شخصیت‌ها، دشمن‌ها، سلاح‌ها، اتفاقات، ظاهر لوکیشنها، طراحی مراحل و... همه و همه دلیل داستانی داره و کاملاً به لور بازی مرتبطه.


NPC منظورم افرادی مثل Solaire و Siegmeyer و Shiva و Logan و Lautrec و Rhea و... است که هرکدوم داستان منحصر بفرد خودشون رو دارن که به بهترین شکل ممکن و با تاثیر مستقیم بازیکن روایت میشه، شما (منظورم شخصیت اصلی بازیه) رو سرنوشت تمام NPCهای بازی به طور مستقیم تاثیر دارید و بعضاً باعث تغییر سرنوشت افراد میشید که بسیار زیرکانه طراحی شده.

تمامی Bossهای بازی داستان منحصربفرد خودشون رو دارن... از Pinwheel گرفته که برای نجات خانواده‌اش به اون وضع افتاده و بازیکن با کشتنش عملاً تمام تلاشهایی که برای نجات خانواده‌اش کرده بود و از بین میبره تا Quelaag دختر ایزالیث که برای نجات خواهرش اونجاست و با شما مبارزه میکنه و خیلی‌های دیگه مثل شوالیه آرتوریاس که بدون شک از بهترین باس فایتهای تاریخ بازی‌های کامپیوتری هست و داستانش مو رو به تن آدم سیخ میکنه... کلاً انقدر مثال زیاده که اگه بخوام تک تک اسم ببرم خیلی مطلب طولانی میشه.

فقط همینو بگم که داستان باس‌های بازی گاهی اوقات انقدر زیبا و غمناک هست که واقعاً مبارزه دوباره با اونها (تو NewGame+) رو براتون عذاب‌آور میکنه... اینجاست که اسم بازی (Dark Souls) براتون معنی پیدا میکنه... واقعاً روایت و ارتباط تک تک اجزای بازی به داستان و لور اون شاهکاره.


این هم کاملاً دلیل داستانی داره... اینکه اصلاً Gwyn اونجا چکار میکرده، چرا قبل از رسیدن بهش باید با چندتا Black Knight مبارزه کنید، چرا به اون روز افتاده و اینکه چرا به محض دیدن شما بهتون حمله میکنه، تمام این اتفاقات و حتی نحوه چیدمان دشمنهای بازی کاملاً دلیل داستانی داره.
برای همینه که گفتم شما کاملاً متوجه داستان بازی نشدی... وگرنه اصلاً منظور بدی نداشتم و قصدم بی‌احترامی نبوده

همونطور که گفتم من اهل بحث کردن نیستم و این توضیحات رو فقط برای این دادم که حس کردم از پست قبلی من ناراحت شدی. :d
اُمیدوارم چیزی به دل نگرفته باشی چون واقعاً ارزش نداره سر داستان یه بازی از دست هم دلخور بشیم. :d

من میدونستم داستان بازی خیلی مینیمالیستیک هست اما این چیزایی که دارین میگین رو من اصلا نتونستم بهش پی ببرم!!! واقعا دمت گرم، برم یه دور دیگه بازی کنم:دی
 
منم قبول دارم که انتقاد درست خیلی خوبه، اما اینکه یکی از موفق ترین بازی های نسل رو به قول معروف له کنی (هر بازی فرقی نداره) و به همه جای اون ایراد بگیری به نظرم اسمش انتقاد نیست.
من تو همین تاپیک گفتم لیست EDGE به نظرم جزء مذخرف ترین لیست هایی هست که دیدم و یکی از دلایلش هم همین مورد اول یعنی انتخاب DS بعنوان برترین بازی تاریخ هست، من از این لیست دفاع نمیکنم با این حال اگر چه سری DS بهترین بازی نسل برای من نبوده اما مطمئننا جزء ــشون هست، شاید از نظر من لایق برترین نباشه ولی بازی به شدت کامل و فوق العاده و البته قابل احترام هست.
والا من فقط نسخه دوم این سری رو تجربه کردم اما با توجه به اطلاعاتی که بدست آوردم می تونم بگم داستان این سری در نوع خودش کامل و منحصر به فرد هست، در کل باز هم میگم انتقاد خوبه اما تخریب بیخود و سیاه نمایی و ایراد گرفتن از یه بازی موفق (فرقی نمیکنه چی باشه، به صورت کلی) درست نیست.
باز هم میگم من از لیست EDGE دفاع نکردم به نظرم همچنان مذخرف هست!
 
تجربه به من ثابت کرده اکثر کسانی که از دارک سولز خوششون نمیاد٬ یا تا اخرش نرفتن و یا اگر رفته باشن خیلی به داستان و روایت و اینا اهمیت ندادن٬منتظرن بازی مثه مثلا ویچر تو کات سین و .....روایت بشه و کلا به اون فرم رایج باشه.خارج از اون فرم رایج روایت بشه کلا مخالفش میشن


ولی مهم اینه ما سول بازا در کنار منتقدا لذت میبریم

.
 
1- مثال هایی که برای مقایسه زده شد توی بخش ها و زمینه های مختلفی بودن که کاملا به بحث ربط داشتن .
2-به هیچ وجه نگفتم داستان بازی بده یا بازی داستان نداره ، بلکه گفتم داستان بازی در سطح خیلی از بازی های نقش افرینی غربی نیست و کاملا روی این حرفم تاکید میکنم . البته داستان بازی در حدی که این بازی نیاز داشته خوب بوده .
3-گفتم که نحوه ی طرقیه ی داستان توی این بازی سلیقه ایه ، به هیچ وجه این نحوه ی روایت داستان رو زیر سوال نبردم . شاید نحوه ی روایت داستان توی یک بازی مثل pillars of eternity و یا planescape : torment از نظر خیلی ها خوب نباشه . نحوه ی روایت داستان توی این بازی ها هم به وسیله ی حجم عظیمی از متنه و نه cutscenes !
4-گفتم که این بازی حجم عظیمی از مشکلات فنی داره و با توجه به open world نبودن و گرافیک فنی ضعیفو و frame rate افتضاح ، این حجم مشکلات فنی غیر قابل قبوله .
5-وقتی داریم در مورد بهترین بازی تاریخ بازی های ویدئویی بحث میکنیم با توجه به تعداد بسیار زیادی که بازی شاهکار و عالی وجود داره ، کم نقص بودن هم یک عامل بسیار مهم برای این انتخابه .
6- یک عده ان قدر روی lore سری dark souls تاکید میکنن که انگار بازی های دیگه فاقد هیچ گونه lore ای هستن ! همون بازی skyrim که main story به شدت ضعیفی داشت ، چنان lore عظیمی داره که به تنهایی میتونه باعث محبوبیت این بازی بشه ..... این که چه جور جنگ داخلی skyrim اغاز شد ، این که چرا nine divine به eight divine تبدیل شدن ! ، این که forsworn ها کیا بودن ، این که four corners of house of troubles کیا هستن ، یا این که dragonsreach چرا به این اسم نامیده میشه ، یا مثلا حتی نکته ای یه بی اهمیتی این که چرا مهمانخانه ی winking skeever این اسم رو داره ؟......
یا مثلا سری dragon age ، اطلاعات عظیمی از فرهنگ اقوام مختلف و تاریخشون توی این بازی وجود داره و همون qun به قدری پر جزئیاته که جای تعجب داره ! .... در مورد این که میگید هر کدوم از boss های dark souls تاریخچه ای برای خودشون دارن ، خب هر کدوم از judgement های dragon age : inquisition هم تاریخچه ی عظیمی پشتشون داره.......
یا مثلا lore بازی pillars of eternity در مورد مبحث saints war به قدری پر جزئیاته که متحیر کنندست !!!!
این ها رو نوشتم تا بگم lore بازی های مذکور اگه از lore بازی darl souls پر عظمت تر نباشه ، کم عظمت تر هم نیست . پس این قدر از این لحاظ این بازی رو ویژه ندونید !
7- این عده که همش میگن شما ها dark souls رو بازی نکردین و همش تهمت های بیجا میزنن ، جدا خودتون چند تا از بازی های مطرح crpg رو بازی کردید ؟! اصلا بازی ای مثل pillars of eternity و بازی کردید ؟!
 
من میدونستم داستان بازی خیلی مینیمالیستیک هست

داستان Dark Souls اصلا مینیمال نیست! من نمیدونم کی اینو باب کرده. مینیمال به داستان Super Mario Bros میگن! Bowser خانوم هلو رو دزدیدن و حالا ماریو باید بره نجاتش بده و تمام. همین. این میشه یه داستان یه خطی و مینیمال. اما برعکس داستان Dark Souls اتفاقا فوقالعاده پیچیدس. یعنی کاملا شخصیت ها و ستینگ خاص خودش رو داره. کافیه در مورد لور بازی سرچ کنید. میبینید که ملت هنوز دارن در مورد جزییات داستان با هم بحث میکنن و جالب اینه که هرکی برداشت خودش رو داره! مسلما به همچین داستانی نمیگن مینیمال!

مساله اصلی درباری داستان Dark Souls نوع روایت اون هست! Dark Souls از نظر خیلی ها داستان نداره چون این بازی کاملا ضد پیرنگ و فاقد یه خط روایی مستقیم هست. اکثر بازی ها توی یه ساختار سه پرده روایت میشن و به راحتی موضوع داستان، شخصیت ها، هدف، پیچ داستان و گره گشایی نهایی و ... مشخص میشه. اما DS چون از اساس ضد پیرنگ هست و روایتی ساختارمند این شکلی نداره شما ممکنه بازی رو تا آخر بری بدون اینکه اصلا بفهمی داستان چی بوده! یا حتی به این اشتباه بیفتی که آیا اصلا بازی داستان داشت؟ تو DS برای فهمیدن داستان باید جون بکنی! بگردی، بچرخی، مبارزه کنی، فکر کنی، خودت موضوعات رو به هم ربط بدی و خلاصه همون که اول گفتم، جون بکنی تا بتونی سر در بیاری داستان چیه! و این دقیقا متناسب با فضای خود بازی هست. یکی دل بده، وقت بزاره، بازی کنه و دنبال دیالوگ بگرده (!) میفهمه داستان DS نتنها مینیمال نیست، بلکه اتفاقا یه چیز خیلی خفنیه! ضمن اینکه میازاکی به نظر من به عمد خیلی نکات رو ناقص طراحی کرده. یعنی اجازه داده خود گیمرها درمورد یه سری جزییات تصمیم گیری کنن و دقیقا به خاطر همین موضوع هنوز کلی اختلاف نظر سر داستان بازی هست.

در کل به نظر من Dark Souls‌ و کلا سری Souls بازی های فوقالعاده ای هستن که برای همه ساخته نشدن. این بزرگترین نکته در مورد بازی های میازاکی هست. DS به راحتی جزو بی نقص ترین بازی های تاریخ طبقه بندی میشه اما یه شرایطی داره که باعث میشه تمام نقاط مثبت و تاثیر برانگیزش دقیقا نقطه ضعفش هم محسوب بشه. اونم اینه که لذت بردن از همچین بازی کار همه نیست. هرکسی غیر از این بخواد بگه من فکر میکنم اصلا درک نکرده Souls ها چی هستن! واقعا نمیشه به یکی ایراد گرفت و گفت تو چرا از اینکه برای فهمیدن کوچک ترین جزییات داستانی باید رنج بکشی خوشت نمیاد!؟ خیلی ها دلشون یه داستان ساده میخواد. یه گیم پلی متعادل. در نتیجه من فکر میکنم همه کسایی که هیتر DS هستن هم حق دارن. اون ها میتونن بگن ما DS رو دوست نداریم چون نمیتونیم با این جو سختگیرانش کنار بیاییم. در مقابل فن های بازی هم میتونن بگنن شما حق دارید اما این به معنی بد بودن بازی نیست. چون شما یه بازی اشتباهی رو برای انجام دادن انتخاب کردید. Dark Souls برای همه گیمرها ساخته نشده. یه بازی هست که مخالفاش حتی با شنیدن اسمش و یادآوری مردن های پشت سر هم توسط اولین دشمن بازی کهیر میزنن، و فن هاش هم تا سر حد مرگ میپرستنش. چندان حد وسطی نداره. یا عاشقش میشی یا متنفر!
 
داستان Dark Souls اصلا مینیمال نیست! من نمیدونم کی اینو باب کرده. مینیمال به داستان Super Mario Bros میگن! Bowser خانوم هلو رو دزدیدن و حالا ماریو باید بره نجاتش بده و تمام. همین. این میشه یه داستان یه خطی و مینیمال.

ماکان چی داری میگی ناموسن8-|داستان پر پیچ و خمش چه ربطی به روایت مینیمالش داره....
 
آخرین ویرایش:
ماکان چی داری میگی ناموسن8-|داستان پر پیچ و خمش چه ربطی به روایت مینیمالش داره....

چیز بدی نمیگم!:دی

دوستان میگن داستان DS مینیمال هست که میگم نخیر نتنها مینیمال نیست بلکه اتفاقا خیلی جزییات داره. مساله اصلی درباری DS نوع غیرساختارمند روایتش هست که ملت با نبود داستان اشتباه میگیرنش. من نمیدونم اصلا پست منو خوندی یا نه!:دی اما دقیقا صحبت من سر همینی هست که بلد کردم. داستان پرجزییات بازی ارتباطی با روایت خاصش نداره. الانم خیلی نفهمیدم اصلا چرا گیر دادی!:دی چون منم همین رو گفتم!:دی
 
چیز بدی نمیگم!:دی

دوستان میگن داستان DS مینیمال هست که میگم نخیر نتنها مینیمال نیست بلکه اتفاقا خیلی جزییات داره. مساله اصلی درباری DS نوع غیرساختارمند روایتش هست که ملت با نبود داستان اشتباه میگیرنش. من نمیدونم اصلا پست منو خوندی یا نه!:دی اما دقیقا صحبت من سر همینی هست که بلد کردم. داستان پرجزییات بازی ارتباطی با روایت خاصش نداره. الانم خیلی نفهمیدم اصلا چرا گیر دادی!:دی چون منم همین رو گفتم!:دی

دقیقا داری چیز بدی میگی :دی

تو میگی به داستان سوپر ماریو میگن مینیمال.مینیمال یعنی اینکه برای رسوندن مقصودت تمام چیزای زائد رو حذف کنی و دست به کمینه گرایی بزنی.حالا این سوپر ماریو که داستانش کلا اینه که ماریو بره پرنسس رو نجات بده چطور میخوای چیزای زائدش رو حذف کنی و از کمینه گرائی استفاده کنی؟:دی

مینیمال یعنی اینکه جای اینکه دارک سولز بیاد کامل توضیح بده (حالا با کات سین یا متن) که هاول علیه گوین کودتا کرده،تو آنورلوندو میاد تو یه صندوقچه ست هاول میزاره + Occult Club که این سلاح برای کشتن خدایانه.

داستان منظور همون نوع روایتش هست،داستان مینیمال دیگه نداریم که :دی با این تعریف تو تمام داستان های کوتاه مینیمال حساب میشن :دی یه فیلم میتونه 2 ساعت و نیم باشه ولی مینیمال باشه،اصلا ربطی نداره.
 
چیز بدی نمیگم!:دی

دوستان میگن داستان DS مینیمال هست که میگم نخیر نتنها مینیمال نیست بلکه اتفاقا خیلی جزییات داره. مساله اصلی درباری DS نوع غیرساختارمند روایتش هست که ملت با نبود داستان اشتباه میگیرنش. من نمیدونم اصلا پست منو خوندی یا نه!:دی اما دقیقا صحبت من سر همینی هست که بلد کردم. داستان پرجزییات بازی ارتباطی با روایت خاصش نداره. الانم خیلی نفهمیدم اصلا چرا گیر دادی!:دی چون منم همین رو گفتم!:دی

ببخشید ماکان جان در کمال احترام و ادب تعریفت از مینیمال کاملا غلطه
 
من که خودم توی دوری که بازی کردم چیز زیادی از داستان Dark Souls نفهمیدم و از گیم پلی، موسیقی و گرافیکش لذت بردم. لور های بازی رو هم بعدا از طریق یه سری ویدئو فهمیدم. خود گیم پلی به نظرم کافی بود که مراحل اصلی و اکثر مراحل فرعی رو تا آخرش برم و حتی از آژدهای دی ال سی بازی هم نگذرم ( اسمش کلامیت بود فکر کنم ). موسیقی Boss Fight ها و موسیقی زیبای Firelink Shrine که اصلا روح آدم رو جلا میدادند. گرافیک هنری بازی انقدر خوبه که بعد از چند ساعت ضعف های تکنیکی حتی برای سختگیری مثل من هم به چشم نمیاند. فقط اون آبشار توی Catacombs رو به یاد بیارید. Anor Londo که بماند. اوایل باس فایت Moonlight Butterfly فضا جوری بود که حتی وقتی بهم حمله کرد من دستم برای جاخالی دادن نمیرفت. وقتی نیتو رو درحالیکه هیچ استوس فلکسی برام نمونده بود و فقط یه ذره از خونم باقی مونده بود کشتم، حسی که بهم دست داد غیر قابل توصیف بود و بعیده بتونم تو هیچ بازی دیگه به جز بازیهای میازاکی دوباره تجربه اش کنم.

لحظاتی رو توی دارک سولز تجربه میکنید که دلتون نمیاد با هیچ بازی دیگه ای مقایسه اش کنید، بعضی از این لحظات هم منحصر به هر فردی هستند. به نظرم سری سولز فقط با خودشون قابل مقایسه اند.
 
قبل از این‌که کامنت پائین رو جواب بدم؛ خواستم بگم که واقعاً چه‌قدر تعجب‌آوره بعضی از کامنت‌ها:
"من می‌دونم که تو آدم باشعوری هستی، خب حالا بیا بگو داستان Dark Souls عالیه..." LOL (طرفم مجبوره بگه آره وگرنه فحش می‌خوره!)
این دیگه چه‌جور بحث‌کردنه؟! باز شد قضیه‌ی متا و تعداد GTOY و تحسین منتقدها و اینا؟ خب اصلاً دیگه صحبت بکنیم که چی بشه؟! باز من دارم این‌جا پُست‌هایی رو می‌بینم که طرف می‌گه:
"بعضی‌ها اومدن این‌جا بازیی رو که همگان تحسینش کردن رو ببرن زیر سوال..."
باز جبهه‌گیری‌های مسخره و توهم توطئه (که طرف فن The Witcherـه و اومده همه‌چیز رو له کنه) و ... شروع شد! یعنی اصلاً نمی‌تونم باور بکنم که خیلی‌ها این‌جا (با کمال احترام) دارن این‌قدر بچه‌گانه پُست می‌دن.
یعنی نمی‌شه نسبت به همه‌چیز منطقی بود و نظر شخصی داد؟ مثلاً Half-Life 2 بهترین FPS تاریخه به نظر من و یکی از بهترین بازی‌هاییه که تو زندگیم تجربه کردم اما مثلاً یه ایراد کوچیک داشت (که مهم هم نبود) و اونم این بود که معماهاش کاملاً اضافه و بی‌خود بودن. (مثلاً چون گوردون نمی‌تونست از روی یه سکوی 5 سانتی‌متری بپره، مجبور بودیم یه معماهای فوق‌العاده ساده و احمقانه حل کنیم!) حالا فکرش رو بکن یه نفر به صرِف شاهکاربودن Half-Life 2 بیاد بگه HL2 بهترین بازی معمایی تاریخه! الان مثلاً این منطقیه؟! قضیه‌ی داستان‌ِ خفنِ Dark Souls هم به نظرم همینه...
حالا جالب این‌جاست که بعضی از دوستان توی همین تاپیک گفتن The Witcher چرت‌ترین بازی دنیاست و هیچ‌کس هم بهش برنخورد و به خودش نگرفت؛ خیــــــــــلی راحت. =)) (کسی جرئت داره همین حرف رو راجع‌به Metal Gear Solid و The Last of Us بزنه؟!)
کاملاً اشتباه متوجه شدی... من اصلاً ناراحت و عصبی نشدم و کاملاً لحنم دوستانه بود، حالا شاید چون اسمایلی نذاشتم برداشت بد کردی :d
اُمیدوارم ناراحت نشده باشی.
پست قبلی شما راجع به داستان بازی از نظر من ایرادهای خیلی زیادی داشت برای همین پیشنهاد کردم که یکباره دیگه بازی رو انجام بدی
نه در واقع داشتم شوخی می‌کردم. پوستم خیلی کلفت‌تر از این‌حرفاست. :d
اما واقعاً چه‌قدر ساده‌اید؟! نه واقعاً فقط دوست دارم بدونم که شما فکر می‌کنید من متوجه این چیزهایی که می‌گید نشدم؟! ‌اصلاً نمی‌خوام شروع کنم به لاف‌زدن و بزرگ‌نمایی و تعریف از خودم اما همون‌طور که گفتم داستان Dark Souls واسه‌ی کسی که اهل نقش‌آفرینی‌های غربی (که هزاران‌هزار خط دیالوگ دارن) باشه دقیقاً حکم زنگ تفریح رو داره. داریم در مورد داستان بحث می‌کنیم، پس لطفاً برید Baldur's Gate و KOTOR و Pillars of Eternity و ... رو بازی کنید تا متوجه بشید داستان پُرپیچ و خم یعنی چی، چون گویا سطح انتظارات و استانداردهای ما با هم فرق داره. من داستان Pillars of Eternity رو (که به‌حدی پیچیده است و دیالوگ‌هاش سخته که حتی بعضی از انگلیسی‌زبان‌ها هم توش موندن) رو متوجه شدم، دیگه Dark Souls که سهله. :d
اتفاقاً از نظر من داستان بازی خیلی پرجزییات و پرپیچ و خم نوشته شده... همین که هر چی بیشتر بازی میکنی به نکات بیشتری از داستان بازی پی میبری (که تعدادشون بسیار زیاده) خودش نشون دهنده جزییات زیاد داستانیه.
ارتباط شخصیت‌های دنیای بازی مثل یه پازل میمونه که وقتی حل میشه تازه متوجه میشی که همه چی به هم ربط داشته، خیلی از شخصیتها باهم ارتباط زنجیروار داشتن و....
دارک سولز 1 جزو دسته‌ای از بازی‌هاست که هیچ چیز بدون دلیلی تو دنیاش وجود نداره، تمام شخصیت‌ها، دشمن‌ها، سلاح‌ها، اتفاقات، ظاهر لوکیشنها، طراحی مراحل و... همه و همه دلیل داستانی داره و کاملاً به لور بازی مرتبطه.
ببینید. قضیه شد شبیه به اون پُست دوست‌مون که گفت Miyazaki داستان بازیش رو توی دنیاش تعریف می‌کنه (حالا انگار بقیه‌ی بازی‌ها داستان‌شون رو بیرون از دنیاشون تعریف می‌کنن!)... منظورم اینه که حرف‌های خیلی از شما فن‌های سرسخت بازی بیش‌تر جنبه‌ی شعار داره تا واقع‌بینی. مثلاً در مورد بخشی که Bold کردم: یه بازی برای من اسم ببر که هرچی توش می‌ری جلوتر هیچ‌چیزِ بیش‌تری از داستان برات مشخص نشه! اصلاً داریم؟! اصلاً می‌شه؟! خب معلومه توی تمام بازی‌ها هرچی می‌ری جلوتر، بیش‌تر هم از داستان سر در میاری.
این‌که می‌گی داستان بازی مثل یک پازله، کاملاً درسته اما وقتی این پازل رو گذاشتی کنار هم به یک کُلیّت خیلی‌ساده می‌رسی (به‌جز چیزهایی که هنوز مشخص نیست و کسی نمی‌دونه). دلیل استفاده از شیوه‌ی مینی‌مالیستی هم همینه. توی مینی‌مالیسم، داستان رو ‌به‌شدت خلاصه و پراکنده می‌کنن (در واقع دور از چشم مخاطب) و به خیلی از جزئیات (مثلاً دلیل اتفاقات و انگیزه‌ی شخصیت‌ها و ...) نمی‌پردازن.
برخلاف نظر بعضی از دوستان که این‌جا گفتن داستان این بازی خیلی غنی و Richـه باید بگم که نه، دقیقاً برعکسه و اصولاً فلسفه‌ی استفاده از شیوه‎ی مینی‌مالیسم هم همینه. توی داستان‌ها و ادبیات‌های معمول همیشه همه‌چیز به‌طور کامل واسه‌ی مخاطب شرح داده می‌شه و تک‌تک شخصیت‌ها، مکان‌ها، آیتم‌ها، نژاد‌ها، گروه‌ها و ... بیوگرافی کامل دارن (خیلی‌هاشون هم ممکنه زیاد مهم نباشن). مینی‌مالیسم نقطه‌ی مقابل این رویکرده و توش سعی می‌شه چیزی که فقط برای ساختار و چارچوب کلی داستان مهم و حیاتیه گفته بشه و خیلی از جزئیات اصلاً بهشون پرداخته نمی‎شه تا مخاطب هرجوری خودش دوست داره برداشت بکنه (با توجه به سایر نشانه‌هایی که توی محیط می‌بینه، حدس می‌زنه).
چیزی که می‌گی درست نیست؛ یعنی فارغ از این‌که داستان Dark Souls خوب باشه یا بد، لذت‌بخش باشه یا کسل‌کننده، ساده باشه یا گنگ... مسلماً پُرجرئیات نیست چون این دقیقاً خلاف اون پایه و اساسی هستش که فلسفه‌ی روایت داستانش بر اون بنا شده. (مینی‌مالیسم = سادگی و نپرداختن به جزئیات)
نکته‌ی دیگه این‌که شما خیلی از چیزهای معمول و مرسوم و ساده رو جزء نکات برجسته‌ی بازی به حساب میارید؟! مثلاً این‌که تمام شخصیت‌ها، دشمن‌ها، سلاح‌ها، اتفاقات، ظاهر لوکیشن‌ها و ... دلیل داستانی دارن و با Lore بازی مطابقت کامل دارن خیلی چیز عجیب و خارق‌العاده‌ایه؟! مثلاً توی Fallout و Dragon Age این‌طوری نیست؟! سلاح‌ها از آسمون میاد؟ دشمن‌ها Cyborg‌ـن؟! اتفاقات‌شون بی‌ربط و غیرمنطقیه؟! یعنی واقعاً دل‌تون می‌خواد از کاه، کوه بسازید تا این‌که باور کنید این بازی هم از جهاتی که گفتم مثل بقیه‌ی بازی‌ها، معمولیه؟! یه‌جوری می‌گید که اصلاً انگار بازی‌های دیگه تماماً بین شخصیت‌ها و اتفاقات و طراحی لوکیشن‌هاشون تناقضه. تازه این منطقی و منسجم‌بودن Lore بازی‌ای مثل Dark Souls (که به جزئیات نمی‌پردازه) اصلاً هنر نیست. خیلی از جزئیات رو ما اصلاً نمی‌دونیم و بازی هم اشاره‌ای بهشون نمی‌کنه بلکه فقط می‌تونیم در موردشون یه‌سری حدسیات با احتمال بالا بزنیم.
NPC منظورم افرادی مثل Solaire و Siegmeyer و Shiva و Logan و Lautrec و Rhea و... است که هرکدوم داستان منحصر بفرد خودشون رو دارن که به بهترین شکل ممکن و با تاثیر مستقیم بازیکن روایت میشه، شما (منظورم شخصیت اصلی بازیه) رو سرنوشت تمام NPCهای بازی به طور مستقیم تاثیر دارید و بعضاً باعث تغییر سرنوشت افراد میشید که بسیار زیرکانه طراحی شده.
تمامی Bossهای بازی داستان منحصربفرد خودشون رو دارن... از Pinwheel گرفته که برای نجات خانواده‌اش به اون وضع افتاده و بازیکن با کشتنش عملاً تمام تلاشهایی که برای نجات خانواده‌اش کرده بود و از بین میبره تا Quelaag دختر ایزالیث که برای نجات خواهرش اونجاست و با شما مبارزه میکنه و خیلی‌های دیگه مثل شوالیه آرتوریاس که بدون شک از بهترین باس فایتهای تاریخ بازی‌های کامپیوتری هست و داستانش مو رو به تن آدم سیخ میکنه... کلاً انقدر مثال زیاده که اگه بخوام تک تک اسم ببرم خیلی مطلب طولانی میشه.
فقط همینو بگم که داستان باس‌های بازی گاهی اوقات انقدر زیبا و غمناک هست که واقعاً مبارزه دوباره با اونها (تو NewGame+) رو براتون عذاب‌آور میکنه... اینجاست که اسم بازی (Dark Souls) براتون معنی پیدا میکنه... واقعاً روایت و ارتباط تک تک اجزای بازی به داستان و لور اون شاهکاره.
داستان منحصربه‌فرد؟! هیچ‌کدوم از کاراکترهایی که اسم بردی توی هیچ سوراخی مخفی نشده بودن که احیاناً فکر کنی من ندیدم‌شون و ازشون بی‌اطلاعم. حتی می‌دونم که Logan رو باید 2-3 بار در طول بازی نجات بدی اما واقعاً متوجه نمی‌شم چه داستانی دارن اینا؟ چیزی که از این شخصیت‌ها مشخصه رو همه می‌تونن برن توی صفحات Wiki بازی ببینن. مثلاً Rhea آخه چه داستانی داره؟! داستانش اینه که توی صفحه‌ی Wiki هم هست:
Rhea of Thorolund is the daughter of a prestigious family in the land of Thorolund. She is also a priestess in the Way of White and is on a pilgrimage to find the Rite of Kindling in the Catacombs, along with her escorts Petrus, Vince, and Nico; the latter two were also her ex-classmates in her learning days.
واقعاً چیزی بیش‌تر از همین 2 خط شما بلدی؟! اگه بلدی بیا به ما هم بگو. Rhea همون دختره است که توی Firelink Shrine مشغول دعاکردنه و 2-3 نفر هم همراهش هستن. آخه من نمی‌فهمم این 2 خط داستان بی‌ربطی که مربوط می‌شه به ایشون چه چیزش مهمه؟! نه خب خودت بگو چیش مهمه انصافاً؟ تقریباً شخصیت‌های مثل این، همین‌طورین. چه بکشی‌شون چه نجات‌شون بدی، چه کمک‌شون بکنی، چه اصلاً کاری به کارشون نداشته باشی هیچ تاثیری توی داستان ندارن و مهم هم نیستن؛ همه‌شون یه Side-Story خیلی کوچیک واسه خودشون دارن که اصلاً هم به خط اصلی داستانی مربوط نمی‌شه. حالا نمی‌دونم واسه چی این رو مثال زدی؟!

یا مثلاً در مورد Siegmeyer:
Siegmeyer is a knight from Catarina, who has come to Lordran seeking adventure and excitement, even if he isn't totally prepared for it and his daughter is against it. He is seen throughout the game and has various events which continue his story-line. He's often getting into trouble as he goes along, but always remains optimistic that somehow the obstacle will be overcome (usually by the Chosen Undead). He typically will be seen sleeping or meditating on his current problem, determined to continue his adventure, wherever it will take him.
چه‌چیزی توی اطلاعات بالا جالبه آخه؟! چیش اصلاً به داستان اصلی ربط داره؟! چیش مهمه و باارزشه؟
بقیه‌ی کاراکترها هم همین‌طورین. شما دوست دارید خودتون رو گول بزنید رو نمی‌دونم؛ شاید هم تجربه‌تون توی RPGـهای غربی زیاد نباشه که این بازی واسه‌تون خیلی داستان و NPCـهای خفنی داره.
یه کم سطح استانداردهاتون ببرید بالا (وقتی اون بازی‌هایی که گفتم رو تجربه بکنید) دیگه نمیاید این‌جا از 4 خط داستان Dark Souls و یه مشت NPC بی‌ارزش تعریف و تمجید بکنید.
این هم کاملاً دلیل داستانی داره... اینکه اصلاً Gwyn اونجا چکار میکرده، چرا قبل از رسیدن بهش باید با چندتا Black Knight مبارزه کنید، چرا به اون روز افتاده و اینکه چرا به محض دیدن شما بهتون حمله میکنه، تمام این اتفاقات و حتی نحوه چیدمان دشمنهای بازی کاملاً دلیل داستانی داره.
Gwyn برای Link کردن First Flame رفته بود و نیمی از شوالیه‌هاش رو هم با خودش برده بود و آتش رو هم لینک کرد اما خودش، سوختِ اون آتش شد و تبدیل به خاکستر شد و تبدیل شد به Lord of Cinder.
Gwyn تبدیل به Hollow شده بود به خاطر همین مثل دیوونه‌ها به ‌محض دیدن‌مون بهمون حمله می‌کرد.
بحثِ من توجیهِ اتفاقاتی که می‌افته نیست، بحث اینه که اون اتفاق (یعنی حرف‌نزدن Gwyn) مسخره است حالا به هر دلیل بی‌خودی که می‌خواد بازی توجیهش کنه.
همونطور که گفتم من اهل بحث کردن نیستم و این توضیحات رو فقط برای این دادم که حس کردم از پست قبلی من ناراحت شدی. :d
اُمیدوارم چیزی به دل نگرفته باشی چون واقعاً ارزش نداره سر داستان یه بازی از دست هم دلخور بشیم. :d
نه من عین خیالم نیست! :d
 
آخرین ویرایش:
چیز بدی نمیگم!:دی

دوستان میگن داستان DS مینیمال هست که میگم نخیر نتنها مینیمال نیست بلکه اتفاقا خیلی جزییات داره. مساله اصلی درباری DS نوع غیرساختارمند روایتش هست که ملت با نبود داستان اشتباه میگیرنش. من نمیدونم اصلا پست منو خوندی یا نه!:دی اما دقیقا صحبت من سر همینی هست که بلد کردم. داستان پرجزییات بازی ارتباطی با روایت خاصش نداره. الانم خیلی نفهمیدم اصلا چرا گیر دادی!:دی چون منم همین رو گفتم!:دی

ماکان جان فکر کنم طائل همه ی حرفای منو زد ولی یه چیز بگم. اینکه میگم داستان بازی مینیمال هست، اصولا روایت داستان خودش زیر مجموعه داستان هست، مثلا داستان خودش هسته داره، نوع روایت داره و ... وقتی میگم مینیمال منظورم روایت بود، یعنی لور بازی یه عالمه جزئیات داره اما واست لقمه نمیکنه بندازه دهنت، خودت باید بگردی. البته خب شاید من بد توضیح دادم.

نظر شخصی من اینه که اگه دارک سولز همین داستان رو به سبک بازیهای سنتی روایت میکرد، اگه تو داستان تاثیر منفی نمیذاشت ( که من میگم میذاشت:دی)، تو گیم پلی بازی تاثیر منفی میذاشت! اگر با یه عالمه دیالوگ و کات سین درگیر بودیم هیچ وقت اج جرات نمیکرد این بازی رو بهترین بازی تاریخ حساب کنه! چون این جادوی گیم پلی بازی بود که هممونو محسور خودش کرد، و داستانش هرچقدر عالی باشه زیر سایه ی گیم پلی بازی قرار میگیره. دلایلشم دیگه اکثر دوستان خودشون استادن میدونن، توضیحش از حوصله ما خارجه:دی
 
وقتی میگن هیچی از داستان نمیدونی نگو نه.
حتی می‌دونم که Logan رو باید 2-3 بار در طول بازی نجات بدی
وای.هیچکس این نکته ای که تو گفتی رو نمیدونست واقعا.خسته نباشی.یخورده تو نت چرخ بزنی چراش رو هم میفهمی.
اون تیکه درباره Rhea و Siegmeyer رو خوندم از خنده ترکیدم.یعنی واقعا فک کردی داستان پشت سر اینا فقط همینه؟بنده خدا تک تک NPC های بازی کوئست دارن،حتی یسری از Invader ها که ناگهانی به پلیر حمله میکنن هم یه قضیه ای پشت سرشونه.
برا همینه دارن میگن بحث کردن باهات فایده نداره.تو حتی داستان Siegmeyer رو هم نمیدونی،چه برسه به Tarkus و Shiva و Artorias و ...
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or