چه بازیهایی را نمیتوان جلوی دیگران بازی کرد !؟

  • Thread starter Thread starter ke$ha
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.
sims3 رو من همیشه خیلی حرفه ای بازی میکردم...حتی در اون کودکی...وقتی پای صحنه های خطرناک و مورد دار میومد وسط همیشه یکی تو اتاق بود که به این بازی نظارت کنه...منم خیلی شیک دور بینو میبردم بیرون خونه روی اسمون زوم میکردم و خیلی رویایی بهش خیره میشدم...بعد به هرکی که اومده بود میگفتم: زیباست نه؟ طرفم سر تکون میداد میرفت بیرون(به احتمال 90 درصد فکر میکردن دیوانه شدم ولی ارزششو داشت...:d)
ولی یک بار که کوچیک تر بودم یک احمق بازی فوق بزرگ انجام دادم...زنه بار دار شده بود تو سیمز منم با خوشحالی پریدم از اتاقم بیرون گفتم سیمزم قراره بچه دار شه.
بعد مامانم نیشخند زد گفت: اِ؟ چه جوری؟
بعد من یهو ارور دادم...بعد قشنگ زرد شدم... اب دهنمو قورت دادم شروع کردم به عصبی خندیدن...مامانم همینجوری داشت نگام میکرد و من در جست و جوی پاسخ...بعد یه لحظه نگاهش کردم گفتم: ها؟(تو ذهنم داشتم به خودم فحش میدادم)
مامانم دوباره گفت:
- چه جوری؟
- اِمممم....شد...اره داره بچه دار میشه..مامان چایی نمیخوریم؟؟؟:d:d(شانس اوردم کار به جاهای باریک نکشید و مامانم هم ول کرد)
 
آخرین ویرایش:
شما با ماماناتون خیلی بست هفکر میکنن یا مامان من خیلی روشن فکره ؟ /:)
 
خانوم / آقای Ninga.Wiliiams شما خیلی Large هستی با پدر و مادرت هاااااااااا
باحاله.
دم هرکی این تاپیک رو زد گرم .
 
همین الان دوباره یه سوتی دادم
اومدم یادی از خاطرات قدیم بکنم PS2 رو آوردم خدای جنگ 1 بازی کنم یادم رفته بود اوراکل چقدر با حجابه:D همه هم دیدن ولی کسی چیزی نگفت
 
دقت کردین این تاپیک چقدر طرفدار داره؟:d
هر وقت میای داخلش حداقل 5-6 نفر دیگه هم دارن میبیننش:p
تا لایکش کردم...رفتم پایین دیدم فقط خودمم:-o

بابا شماها برای چی برنامه ریزی ندارید !؟
همتون داشتین خدای جنگ 3 رو جلوی خانواده و فامیل بازی میکردید ! مجبورید مگه !؟
من بازی هایی رو که حدس میزنم اون جوریه تک و تنها بازی میکنم ! حتی اگه مجبور بشم تا دو روز صبر میکنم تا موقعیت خوبی پیش بیاد بعد برم بازی کنم !
البته به مکان قرار گرفتم سیستم یا کنسول هم بستگی داره ! ولی دلیل نمیشه شما صبر نکنید !

لنگ دراز جان واجب شد من یه صحبتی با بابات داشته باشم:دی
 
من که تا حالا هیچ سوتی ندادم کامپیوتر یا کنسولم هم جای امنی نیست ولی تا حالا سوتی ندادم خدا رو شکر
بازی اونجوری زیاده یکیش هم sims و ....
 
بابا شماها چقدر مثبتید:دی
من 15 سالم بود خواستم دوست دخترم که سه سال ازم کوچیکتر بود رو اذیت کنم بردمش تو اتاقم بهش گفتم بیا PS1 بازی کنیم:دی اولش تکن4 رو با آنا تموم کردم اون سکانس معروف نشون داده شد:دی دختره سرخ شده بود و هی لبش رو گاز می گرفت:دی من یه چرتی گفت رو به ساحل تموم شد، گفت سهیل معنیش چی بود، منم هرهر خندیدم:دی بعدش دوک نوکم: تایم تو کیل رو گذاشتم البته قبلش گفتم صحنه داره بهش، دموی اینتروش رو از ثانیه اول تو کف بود ببینه کجاست، رسید به اون جاهاش باز لبش رو گزید و...:دی WC کردن دوک رو هم تو بازی نشونش دادم>:):))
خاطرات دیگه ای هم دارم که نمی شه اینجا گفت>:) از جمله اینکه راحت بازی های خاص رو بازی می کنم، تو هواپیما، محل کار و همه جا هم لوکیشن داره برای عشق و حال:دی
 
الان خاطرات سهیل با دوست دختر کوچولوش بود یا اصن چی بود این الان به نظرت سهیل ؟
 
الان خاطرات سهیل با دوست دختر کوچولوش بود یا اصن چی بود این الان به نظرت سهیل ؟
من همین الانش انقدر خوب موندم که عمرا تشخیص بدی 22 سالمه چون لاغرم و...:دی اون دختره اسمش 12-13 ساله بود ظاهرش 15-16 بود، گرفتی؟:دی بخاطر همینم بام دوست شده بود...:دی بعد اونموقع چشم و گوش من نیمه باز بود:دی
در کل باید می گفتی خاطرات سهیل کوچولو با دوست دخترش:دی
هنوزم باهم بازی می کنیم...:دی اونم PS3 :دی فکر بد هم نکنید:دی
 
من همین الانش انقدر خوب موندم که عمرا تشخیص بدی 22 سالمه چون لاغرم و...:دی اون دختره اسمش 12-13 ساله بود ظاهرش 15-16 بود، گرفتی؟:دی بخاطر همینم بام دوست شده بود...:دی بعد اونموقع چشم و گوش من نیمه باز بود:دی
در کل باید می گفتی خاطرات سهیل کوچولو با دوست دخترش:دی
هنوزم باهم بازی می کنیم...:دی اونم PS3 :دی فکر بد هم نکنید:دی

اون موقع که بردیش تو اتاقت کسی خونتون نبود؟ راستی الانم توی اتاقت با دوست دخترات بازی میکنی؟:d
راستی محل سکونتتم منو کشته =))
شوخی بود یه وقت ناراحت نشی بیای سراغم
(به موضوع ربطی نداره ولی باید بگم یه بار رفتم توی تاپیک PS3 اسم تاپیک کامل نبود منم فکر کردم همه میتونن نظر بدن یه پست گذاشتم بعد 2 دقیقه دیدم پروفایلم پر از کلمات بیکار به درد نخور و.... شده نگو یکی از فن های دو اتیشه ی PS3 امده هرچی از دهنش در میومده گفته یه وقت تو از اون ادما نباشیا:d)چون شما هم PS3 داری گفتم

---------- نوشته در 08:11 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:00 PM ارسال شده بود ----------

من که تا حالا هیچ سوتی ندادم کامپیوتر یا کنسولم هم جای امنی نیست ولی تا حالا سوتی ندادم خدا رو شکر
بازی اونجوری زیاده یکیش هم sims و ....
میثم جونم:) شما کاترین نو بازی کن حتما مشکل پیش میاد :))
 
اون موقع که بردیش تو اتاقت کسی خونتون نبود؟ راستی الانم توی اتاقت با دوست دخترات بازی میکنی؟:d
راستی محل سکونتتم منو کشته =))
شوخی بود یه وقت ناراحت نشی بیای سراغم
(به موضوع ربطی نداره ولی باید بگم یه بار رفتم توی تاپیک PS3 اسم تاپیک کامل نبود منم فکر کردم همه میتونن نظر بدن یه پست گذاشتم بعد 2 دقیقه دیدم پروفایلم پر از کلمات بیکار به درد نخور و.... شده نگو یکی از فن های دو اتیشه ی PS3 امده هرچی از دهنش در میومده گفته یه وقت تو از اون ادما نباشیا:d)چون شما هم PS3 داری گفتم
چرا مامان باباش پایین بودن:دی (خونه مون دو طبقه ست:دی) هنوزم بیاد خونه مون می برمش تو اتاقم:دی ولی الان دیگه دزدکی:دی اونوقت شماها نمی تونید یه صحنه دیدن رو مخفی کاری کنید:دی
من زیاد تنها شدن با دختر برام چیز عجیبی نیست که تو کفش باشم، چون زیاد تجربه اش رو داشتم. نه اهل دعوا نیستم:دی
به خدا چشم و گوشم اون موقع زیاد باز نبود و شیطنت کردم فقط:( اون دختره چشم و گوشش باز بود شیطون:دی
یه خاطره کوتاه هم بگم یه بار برای یه دختر خانمی بازی shade: wrath of angels نصب کردم بلد نبود بره هی می گفت تو نرو بذار خودم برم دست آخر مجبور شدم دستش رو بگیرم با موس تا بتونه رد کنه:دی
پ.ن: شب چارشنبه سوری کلی ملت دارن این تاپیک رو می خونن:دی چه خاطره جذابی گفتم:دی
پ.ن2: شب عیدی نریم حبس بخاطر این خاطرات؟:دی
 
چرا مامان باباش پایین بودن:دی (خونه مون دو طبقه ست:دی) هنوزم بیاد خونه مون می برمش تو اتاقم:دی ولی الان دیگه دزدکی:دی اونوقت شماها نمی تونید یه صحنه دیدن رو مخفی کاری کنید:دی
من زیاد تنها شدن با دختر برام چیز عجیبی نیست که تو کفش باشم، چون زیاد تجربه اش رو داشتم. نه اهل دعوا نیستم:دی
به خدا چشم و گوشم اون موقع زیاد باز نبود و شیطنت کردم فقط:( اون دختره چشم و گوشش باز بود شیطون:دی
یه خاطره کوتاه هم بگم یه بار برای یه دختر خانمی بازی shade: wrath of angels نصب کردم بلد نبود بره هی می گفت تو نرو بذار خودم برم دست آخر مجبور شدم دستش رو بگیرم با موس تا بتونه رد کنه:دی
پ.ن: شب چارشنبه سوری کلی ملت دارن این تاپیک رو می خونن:دی چه خاطره جذابی گفتم:دی
پ.ن2: شب عیدی نریم حبس بخاطر این خاطرات؟:دی
ok پسر پس خیلی کارت درسته ای کاش میشد به ما هم یاد بدی چون من اصلا بلد نیستم چیزیو مخفی کنم مثلا شبا هز خواب بلند میشم میرم سر کموم چیزای خوبی که دلم نمیاد کسی بوره میل بفرمایم یه دفه بابام میگه برای منم مبیار یا بابای من خیلی تیزه یا من خیلی بی دستوپا هسته بودیم:d
خیلی ازموضوع منحرف شدیم شرمنه ی همه#:-s
 
میثم جونم:) شما کاترین نو بازی کن حتما مشکل پیش میاد :))
بازی نکردمش ولی چشمم بهشه که بازیش کنم
ولی عمرا سوتی بدم:>
 
اینم لیست بازی های مورد داری که ما بازی کریم :
god of war 1 2 3
mafia 2
max payne 3
dante inferno
heavy rain
red dead
call of juarez the cartel

دیگه چیزی یادم نمیاد البته اینا از اون خفناش بود:d اگر مثل مکس 2 بخواین یه طومار میتونم بنویسم b-) .
 
آقا سر اون صحنه عشق و حال با آفرودیت تو God of War 3 که دوربین می رفت سمت حالات اون دو مومنه که...:( حالم بشدت دگرگون شد...:|
چیه باز فکر بد کردید؟:| گریه کردم چرا سختی می کشن:|
تو Ghost of Sparta هم موقعی که کریتوس وارد خونه عفاف اسپارتا شد دو متر پریدم هوا گفتم یوهو:laughing: :دی چند تا ملق هم زدم:دی
===
بازی مازی زیاده، کم کم یادم اومد خاطرات رو تعریف می کنم:دی یادش بخیر کدهای GTA ها...>:):دی
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
گفتگو بسته شده و امکان ارسال پاسخ وجود ندارد.

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or