والا من یه سوتی داشتم اما از اون ناجوراش
ac bh رو که همه با اوایل معروفش آشنایین ما هم اون موقع برق تلفونه تو حالمون خراب بودمامانم تلفونو زده بود به اتاق من
منم میشناختم بازیو(منظورم قشنگیشه)سریع داداشم که کلاس اولیه:dرو صدا کردم گفتم بیا یه بازی خفن گرفتم(آخه چه میدونستم اینجوریه
رسید به وقت موعود زنا رم که میشناسید یه ساعت پای تلفنن ولم نمیکنن از یه طرف دستم رو چشه دادشم بود که میگفت داداشای چیکار میکنی ودست منو کنار میزد
از یه طرف میخواستم اسکیپ کنمش که بلدم نیبودم
و........
دیگه میدونید چه اتفاقا ی جالبی افتاد بین من و مادرم
حالا این وسط داداشم هی میپرسید داداش اونا چرا لب همدیگرو میبوس#دن؟
نتیجه ی اخلاقی:
هیچ وقت نزارین مامانتون تلفن بیار اتاقتون>:d
این درباره ی فیلمه
من کلاس چهارم بودم که هری پاتر 7 پارت 1ش اومد منم فن هری بودم با مامانم رفتم بخرم(زیرنویسشو
)
بعد تو حال
نشتم تو تلویزون 42 اینچی به دیدن
رسید یه یک بوسه کوتاه که یه صحنه ی خنده دار رو هم همراه بود مامانم گفت سپهر این پیه داری میبینی؟
منم گفتم همونیه که با هم خریدم
:d
اونم خیط شد اما یه ساعت نصیحتم کرد#