وقتی که ترس حتی جای احساس را میگیرد

rjammehr

کاربر سایت
Oct 15, 2011
209
نام
رضا
بازیه Fatal Frame 3

یک نوع از همین اشباح بود که می خزید مثل مارمولک حالا کنترل بازی افتاد دست اون دختر کوچیکه که سرعته فرار کردنش کمه رفتیم ما با اون تا رسیدیم به یه جاش که باید از زیر یک جایی مثل کانال اب رد میشدی ما هم رفتیم اولش یک نگاهی به فضا دورو ورم کردم گفتم هیچ خیالی نیست رفتیم که رد بشیم ناگهان از همینا که گفتم ظاهر شد منم گفتم چیزی نیست اینم عین همه یک چندتا عکس ازش میندازم نابود میشه اولین عکس رو که انداختم فشارم اومد پایین دیدم مثل این که این چهرش یک مقدار متفاوت تر از بقیه است یه مقداری ترسناک تره اونم افتاده به جون ما ولم نمی کرد حالا من مونده بودم به همراه این ادم حالا بدی قضیه هم این بود که ظاهرا زور خیلی زیادی هم داشت هرچی عکسم می گرفتم خیاله نابود شدن نداشت به این راحتی ها حالا شاید جالب باشه براتون اینو بگم من با هربار عکس انداختن ازش قلبم می ریخت بعد سریع تصمیم گرفتم با هربار عکس که می گیرم سریع صورتمو اون ور کنم یعنی دقیقا مثل رونالدینیو که وقتی پاس میده اون ورو نگاه می کنه خلاصه چون منم بار اولم بود باش در میوفتادم حسابی ما رو ازار داد یعنی کلی خون کم کردم حالا همین شد تا در ادامه بازی اگر میدیدمش جایی سریع صحنه رو خالی می کردم البته خدا رو شکر این موجود زیاد هم نبود البته اجباری هم برای نابود کردنش نبود همین شد تا ما یک نفس راحت حداقل از خزنده به ظاهر انسان بکشیم
 
آخرین ویرایش:

keivan lambert

کاربر سایت
Nov 15, 2012
27
نام
starlight
یکی از قسمتهایه ترسناکه مربوط به بازی ها که هیچ وقت از یادم نمیره مربوط میشه به رزیدنت اویل 4 اون قسمتی که برایه بار اول با لیون وارد دهکده میشی و باید کلید کلیسا رو پیدا میکردیم و از راه مخفی داخلش به اون مکانی که اشلی توش زندانی بود میرفتیم مخصوصا اون قبرستون بزرگ که جلویه کلیسا قرار داشت و باید یه به یک رویه قبرهها رو چک میکردیم انصافی خیلی جالب بود !


یه لحظیه دیگه هم مربوط میشه به بازی قدیمی بازگشت به قلعیه ولفنشتاین که تویه مراحل اخریش که دنبال مقبریه هنری میگشتیم یه مراحلی بود که کلا تو تاریکی باید میرفتیم و هر لحظه هم امکان داشت کشته بشیم اونم خیلی هیجان انگیز بود.b-)
 

** MHN **

کاربر سایت
Mar 19, 2013
365
خدا رو شكر يك و دوش رو بازی نكردی وگرنه احتمالا به ملكوت اعلی می‌پيوستی!:d
حالا dead space خوبه همین بازی که عکس آواتارت رو گزاشتی من بازی کردی نمیدونی شب خواب میدیدم کلید سمت راست صفحه کلید رو میزنم زمان میره عقب سمت چپ رو میزنم زمان میره جلو!
اصلا توهم زده بودم حسابی تا دنیای 5 رفتم بیخیال بازی شدم!اسکرول موس رو میچرخوندم هی منتظر عقب جلو شدن زمان بودم!
بازی ترسناک فقط RE4 تنها بازی ترسناک باحال بود!البته داستان و گیم پلی هم داشت بازی dead space بیشتر چندش بود تا ترسناک!
سایلنت هیل هم اولاش ترسناک بود ولی یکم که پیش میرفتی ترسش افت میکرد!
 

Gish2012

کاربر سایت
Jul 19, 2013
68
نام
سيد مجتبی محمودی
حالا dead space خوبه همین بازی که عکس آواتارت رو گزاشتی من بازی کردی نمیدونی شب خواب میدیدم کلید سمت راست صفحه کلید رو میزنم زمان میره عقب سمت چپ رو میزنم زمان میره جلو!
اصلا توهم زده بودم حسابی تا دنیای 5 رفتم بیخیال بازی شدم!اسکرول موس رو میچرخوندم هی منتظر عقب جلو شدن زمان بودم!
بازی ترسناک فقط RE4 تنها بازی ترسناک باحال بود!البته داستان و گیم پلی هم داشت بازی dead space بیشتر چندش بود تا ترسناک!
سایلنت هیل هم اولاش ترسناک بود ولی یکم که پیش میرفتی ترسش افت میکرد!

من دفعه اولی كه شروع كردم هيچكدوم از دنيا ها رو نتونستم كامل برم. اعصابم خرد شد ديگه بازی نكردم تا يه سال بعد. دفعه دوم تو چهار روز تمومش كردم!
_________________
تو دو بازی يادم مياد خوب ترسيدم!
يه بار سر رزيدنت 1 كه يهو سگ ها می‌پرن جلوت. نه اونجايی كه از شيشه ها ميان. يه جا كه فكر كنم به يه كوره منتهی می‌شد. ديدم بن بسته. خواستم برگردم ادامه راه رو برم يهو يه سگ پريد جلوم! اصلا يه وضعی!
يه بار هم سر اولين باری كه هانتر رو می‌بينی. از دست هانتر اولی در رفتم در حالی كه جونم خيلی كم بود. داشتم می‌دويدم يهو هانتر دومی پريد اصلا خشكم زد. اون دستپاچه شدم كه داشتم با چاقو ميزدمش!
تو رزيدنت 4 هم اون جايی كه بايد با لوئيس تو خونه دوطبقه جلوی گانادو ها مقاومت كنی. هی داشتن ميريختن تو! البته اونجا بيشتر استرس و اضطراب داشتم.
 

Black Roz

کاربر سایت
Oct 14, 2007
2,793
هنوز یه عقب افتاده دنبالتون نکرده بفهمید ترس ینی چی!

شماره یک Condemned رو بازی کن دادا اونوقت معنی دیوانه های واقعی رو میفهمی که چطوری تو خونه های متروکه و خالی از سکنه و بدون داشتن سلاح میوفتن به جونت..اینقدر این Thomas اخرش ترسید که اخر سر خودش از لحاظ روانی زد انگشتشو قطع کرد..انصافا تجربه ای خارق العاده بود..البته شماره یکش خیلی عالی بود ترسش..شماره 2ش از لحاظ من ترسناک نبود.

البته خیلی یادم نیست خودش زد قطع کرد یا زدن قطعش کردن....ولی یادمه اخرش تو کلبه بود اونجا انگشتش بریده شد..شایدم زدن قطعش کردن..خیلی خاطرم نیست.
 

rjammehr

کاربر سایت
Oct 15, 2011
209
نام
رضا
اون قسمت هایی که باید تو بازیه Resident Evil 4 با اون موجوداتی که حالت زامبی داشتند قدشون هم بلند بود با دوربین خاصی باید توی بدنشون رو میدیدی بعد یه چیزایی رو میزدی سر قسمت اون موجودات واقعا ترسناک بود و به اضافه اون قسمتی که باید از یه جایی رد بشه ادم که قفسه قفسه هست حالت گمرکی هست بعد یه موجودی میاد ادمو بلند می کنه که خفه کنه اونجا هم ترسناک بود
 

122333

کاربر سایت
Jul 14, 2013
141
من بازی ترسناک نمیکنم ، چون میترسم خوب XD ولی خوب تو یه شماره یکی از مجله های بازی ( نمیدونم اسمشو میتونم بگم یا نه ولی خوب معروفه ) یه بازی بود . اسمش یادم نی . داداشم هی بهم گفت ترسناکه این ، بازیش نکنی . بازی نکن . ترسناکه . منم خوب از رو عکس اون موقع تشخیص میدادم بازی ها رو . عکس خاصی نداشت . اسمشم تو گوگل زدم یه سری عکس ها نامربوطه اورد منم گفتم سره کاریه .

خلاصه ، یه روز صبح همه خواب بودن رفتم پای کامپیوتر . نصبش کردم شروع کردم . تو یه کشتی بودش هوا طوفانی - بارونی بود . کشتی هی تکون میخورد . هیچی من رفتم تو این اتاق ناخدا . یه لحظه حس کردم یه چیزی اتفاق افتاد . ( اون موقع چشام قوی تر بودن . ) بعدش دنبال کلیدی چیزی بودم ببینم باید خوب چیکار کنم الان ؟ یه لحظه یه نگاه انداختم به شیشه دیدم یه چی اومد بالا . دیدم یه یارو کچل با خنده شیطانی اومده بالا هوا هم تاریک و طوفانی هست خوب . بعدش با اون چشای ترسناکش که دیدم دقت که کردم بهش بعدش که رفت پایین ... در یک عمله انحصاری با دست رفتم تو کلید power کامپیوتر و فرار کردم و رفتم خوابیدم .

گفتم بازی ترسناک نمیکنم ولی واقعا تو اون سن صبح اینا جداً گرخیدم . الان اخیرا زدم تو بازی ترسناک . یه Killing Floor میزنم . که روز اول خوب چون بازی ترسناک بود . مولتی هم بود . من تازه اومده بودم تو بازی خوب همه باهم رفته بودن تو یه خونه . من تنها مونده بودم . یه لگ زدم . بعدش دیدم که یه زامبی با کله پرید بهم .... سکته زدم .
 

M.V.S

کاربر سایت
Sep 28, 2012
897
نام
مسیح
ترسناک ترین تجربه های عمرم از بازی Dead Space 2 بود.
1.همیشه وقتی از توی اون هوا کشا خارج میشد نامرد یه جوری دوربین رو تنظیم میکرد که آدم اصلا نفهمه چی پشت سرش هست و همیشه این موضوع برام وحشت آفرین بود.
2.واقعا Dead Space 2 اولین بازی بود که توش فضای بسته رو به باز ترجیح میدادم چون وقتی همه جا تاریک بود، صدا میومد، توی فضای بسته حواسم به جلو و عقب بود اما فضای باز از عقب بهم میرسیدن و همیشه زهره ترک میشدم.
3.واقعا از این نیکروها که خودشون رو به ردن میزدن بدم میومد و چند دفعه به شدت شوکه شدم.
4.بار اولی که با اون یکی نیکرومورف ها که دوباره رشد میکنن رو اصلا حرفشو نزن:d.
 

Ƥ.s.Y.c.H.o

Hala Madrid ...y nada más
کاربر فعال
Apr 5, 2012
7,351
نام
Matthew
فقط Slender Man با هر دوتا نسخش ... نه DS منو ترسوند و نه RE ... البته یخورده Re Remake هم دلهره آور هست ولی اندازه Slender نه
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر