بازیه Fatal Frame 3
یک نوع از همین اشباح بود که می خزید مثل مارمولک حالا کنترل بازی افتاد دست اون دختر کوچیکه که سرعته فرار کردنش کمه رفتیم ما با اون تا رسیدیم به یه جاش که باید از زیر یک جایی مثل کانال اب رد میشدی ما هم رفتیم اولش یک نگاهی به فضا دورو ورم کردم گفتم هیچ خیالی نیست رفتیم که رد بشیم ناگهان از همینا که گفتم ظاهر شد منم گفتم چیزی نیست اینم عین همه یک چندتا عکس ازش میندازم نابود میشه اولین عکس رو که انداختم فشارم اومد پایین دیدم مثل این که این چهرش یک مقدار متفاوت تر از بقیه است یه مقداری ترسناک تره اونم افتاده به جون ما ولم نمی کرد حالا من مونده بودم به همراه این ادم حالا بدی قضیه هم این بود که ظاهرا زور خیلی زیادی هم داشت هرچی عکسم می گرفتم خیاله نابود شدن نداشت به این راحتی ها حالا شاید جالب باشه براتون اینو بگم من با هربار عکس انداختن ازش قلبم می ریخت بعد سریع تصمیم گرفتم با هربار عکس که می گیرم سریع صورتمو اون ور کنم یعنی دقیقا مثل رونالدینیو که وقتی پاس میده اون ورو نگاه می کنه خلاصه چون منم بار اولم بود باش در میوفتادم حسابی ما رو ازار داد یعنی کلی خون کم کردم حالا همین شد تا در ادامه بازی اگر میدیدمش جایی سریع صحنه رو خالی می کردم البته خدا رو شکر این موجود زیاد هم نبود البته اجباری هم برای نابود کردنش نبود همین شد تا ما یک نفس راحت حداقل از خزنده به ظاهر انسان بکشیم
یک نوع از همین اشباح بود که می خزید مثل مارمولک حالا کنترل بازی افتاد دست اون دختر کوچیکه که سرعته فرار کردنش کمه رفتیم ما با اون تا رسیدیم به یه جاش که باید از زیر یک جایی مثل کانال اب رد میشدی ما هم رفتیم اولش یک نگاهی به فضا دورو ورم کردم گفتم هیچ خیالی نیست رفتیم که رد بشیم ناگهان از همینا که گفتم ظاهر شد منم گفتم چیزی نیست اینم عین همه یک چندتا عکس ازش میندازم نابود میشه اولین عکس رو که انداختم فشارم اومد پایین دیدم مثل این که این چهرش یک مقدار متفاوت تر از بقیه است یه مقداری ترسناک تره اونم افتاده به جون ما ولم نمی کرد حالا من مونده بودم به همراه این ادم حالا بدی قضیه هم این بود که ظاهرا زور خیلی زیادی هم داشت هرچی عکسم می گرفتم خیاله نابود شدن نداشت به این راحتی ها حالا شاید جالب باشه براتون اینو بگم من با هربار عکس انداختن ازش قلبم می ریخت بعد سریع تصمیم گرفتم با هربار عکس که می گیرم سریع صورتمو اون ور کنم یعنی دقیقا مثل رونالدینیو که وقتی پاس میده اون ورو نگاه می کنه خلاصه چون منم بار اولم بود باش در میوفتادم حسابی ما رو ازار داد یعنی کلی خون کم کردم حالا همین شد تا در ادامه بازی اگر میدیدمش جایی سریع صحنه رو خالی می کردم البته خدا رو شکر این موجود زیاد هم نبود البته اجباری هم برای نابود کردنش نبود همین شد تا ما یک نفس راحت حداقل از خزنده به ظاهر انسان بکشیم
آخرین ویرایش: