نقد و بررسی The Legend of Zelda: Spirit Tracks
Publisher: Nintendo
Developer: Nintendo EAD
Genre: Action, Adventure
Tags: Swords, Trains
Players: 4
Release Date: 7th Dec 2009 USA
11th Dec 2009 UK/EU
Series: Legend Of Zelda
در مقایسه با 2 بازی قبلی افسانه زلدا که در کنسول دستی نینتندو DS منتشر شده، این بازی قطعا از هر دوی آنها بهتر است.
این بازی از نظر هنر و شیوه طراحی بازی با نگارش پیشین آن، یعنی «ساعت شنی شبح» یکسان است. این بازی جدید دنباله بازی قدیمی است. چند چهره آشنا در این بازی وجود دارد که اولین بار در سال 2007 معرفی شدند. ردپای روح در واقع 100سال بعد از رویدادهای ساعت شنی شبح و در سرزمین هایرول رخ میدهد.
پادشاه شیطانی مالادوس میخواهد از زندان برج ارواح (که یکصد سال در آنجا زندانی است) فرار کند، بنابراین زنجیری که وی را در بند نگه داشته، پاره میکند. این زنجیر در واقع بازی ردپای روح را تشکیل میدهد. لینک جوان مهندسی است که بتازگی فارغالتحصیل شده و قرار است به ملاقات پرنسس زلدا برود تا گواهینامه رانندگی قطار خود را از وی دریافت کند.
اینجاست که زلدا به لینک میگوید مالادوس در حال قدرتگیری است و باید به برج ارواح برود تا هر دوی آنها بتوانند این مساله را بررسی کنند، اما پیش از این که به برج برسند مورد حمله قرار میگیرند. برج به خرابهای تبدیل میشود و فرمانده شیطانی کول و دنباله روش برن، جسد زلدا را میدزدند تا روح مالادوس را در بدن وی زنده کنند. روح زلدا از این پس به راهنمای لینک تبدیل میشود تا جلوی قدرت گرفتن شاه شیطانی را بگیرد و بدن پرنسس را به شکل جسمانی قبلی خود بازگرداند.
در سری زلدا این نخستین باری است که زلدا از همان ابتدای بازی میمیرد. زلدا علاوه بر این که راهنمای لینک است، کنترل اشباح را نیز برعهده دارد که در واقع، نگهبانان قدرتمند برج ارواح هستند و کسانی که بازی قبلی را انجام داده باشند، میدانند که این نگهبانان، همان نگهبانهای شکستناپذیر معبد اقیانوس هستند. در طول بازی میتوان لینک و اشباح تحت کنترل زلدا را هدایت کرد و این مکانیک جدید، مکانیک آزمون پس داده قبلی زلدا را بهبود میبخشد.
در برج ارواح تنها میتوان لینک و زلدا را کنترل کرد و در نواحی خاصی ممکن است چند بار نقشه جدید را بیابید تا ردپای ارواح در بخشهای مختلف بازی را دنبال کنید. چیزی که در این بازی به طرز غافلگیرکنندهای چالشبرانگیز است، کنترل و هدایت ترن به نقاط مختلف هایرول است. به این فکر خواهید افتاد که تعمیر خطوط راهآهن برای سفر از یک نقطه به نقطه دیگر کاری کسلکننده است، اما بازی آنقدر موقعیتهای گوناگون ایجاد میکند که بیشتر سفرها لذتبخش و جالب توجه خواهد بود. علاوه بر این که از بوق قطار میتوان برای کنار زدن احشام استفاده کرد، از توپ نیز میتوان برای از بین بردن دشمنان سر راه بهره برد. البته باید حواستان به قطارهای شیطانیای که در مسیرتان قرار میگیرد، باشد.
علاوه بر همه این دردسرها، باید مدام نقشه را چک و خطوط را عوض کنید تا به بنبست نخورید. برخورد با قطارهای دشمن، بزرگترین نقطهضعف بازی است چون متوجه خواهید شد اگر خطوط را اشتباهی عوض کنید، از تصادف نمیشود جلوگیری کرد و باید منتظر تصادف بمانید تا بازی را از نو آغاز کنید.
رانندگی قطار ساده است: 3 سرعت مختلف در بازی وجود دارد که میتوان در صفحه لمسی DS از آنها استفاده کرد. در سمت راست صفحه، اهرم سرعت قرار دارد، طناب بوق نیز در همین محل قرار دارد که میتوانید هر موقع خواستید آن را بکشید. کنترل بقیه بازی ساده و قابل درک است. با صفحه لمسی و یک قلم میتوان تمام کارها و عملیات را انجام داد. برای جابه جا کردن لینک، باید قلم را روی صفحه نگه داشت و بعد مسیر مورد نظر را انتخاب کرد. همچنین برای حمله به دشمنان، باید روی دشمن کلیک یا خط زد.
2 سال پیش از عرضه این نسخه با عرضه ساعت شنی شبح، بهترین کنترل در بازیهای لمسی وجود داشت و هنوز هم این قاعده از بین نرفته است.
میکروفن تعبیه شده در کنسول DS کاربرد مفیدی پیدا کرده است و میتوان با دمیدن در آن، تعدادی روح را به سوی دشمن فرستاد تا آنها را از پای در بیاورند. همچنین یک مینیگیم در بازی طراحی شده که با آن میتوان به فلوت نوازی پرداخت چنانچه در طول بازی چند آهنگ را فراخواهید گرفت که هر کدام از این آهنگها تاثیر خاصی دارند و میتوانند جان شما را در انواع دخمهها تقویت کنند.
با صرفنظر از پویشهای فرعی بازی، این بازی بیش از 14 ساعت زمان نیاز دارد، اما آنقدر کار برای متوقف کردن مالادوس وجود دارد که 14 ساعت برای انجام همه آنها کافی نیست. همانند بیشتر بازیهای زلدا، صندوقهای مخفی و رازهای ناگفته زیادی در بازی وجود دارد که به دنبال آنها بروید و خیلیها نیز تا زمانی که به سلاحهای قویتر دسترسی پیدا نکرده باشید، قابل بررسی نیستند. ترن نیز در چند پویش فرعی حضور دارد و در این ماموریتها کارهای مختلفی از جمله جابهجایی احشام یا شکار خرگوشها انجام خواهید داد. جایزه این جور پویشها نیز باعث میشود به جرات کاراکتر اضافه شده و بتواند به نقاطی که قبلا به آنها نمیرفته، برود.
ردپای ارواح برای هواداران این مجموعه بازی، آشناست، اما وجود مکانیک جدید بازی و اهمیت دادن به رانندگی قطار بخشهای زیادی به ماجراجویی لینک اضافه میکند. فرقی نمیکند اولین بار است به دنیای هایرول میروید یا دفعه پانزدهم، ردپای ارواح یک بازی الزامیبرای هواداران بازیهای سبک ماجراجویی است.