منم الان دیدمش یکی از بهترین فصلهای سریال بود مخصوصا کلیف هنگر اخرش که دیگه حجت رو بر همه تموم کرد
امیدوارم فصل بعدی زودتر ساخته بشه تا بازیگرها بزرگتر نشدن
در کل این فصل خیلی بهتر از چیزی بود که انتظار داشتم و این جدا شدن شخصیت های سریال از هم و خط های داستانی مختلف به نظرم خیلی خوب بود، تا قسمت 6-7 از داستان روسیه و هارپر زیاد راضی نبودم ولی حتی داستان اینا رو هم خیلی خوب تموم کردن و اون مبارزه های قسمت اخر توی زندان هم عالی بودن.
فقط امیدوارم فصل 5 زودتر اماده پخش بشه و دوباره چندسال طول نکشه
منتظر بودم که برادران دافر دو قسمت پایانی این فصل ازهم گسسته و بزرگتر از فصلهای گذشته را چگونه به پایان میرسانند که خوشبختانه کارشان را به خوبی انجام دادند. مسئله کشتهشدن شخصیتهای اصلی سریال مربوط به این فصل نبود، انتقادی که از زبان بابی براون بیرون آمد و از قضا در فصل پایانی، بسیاری از شخصیتهای اصلی دار فانی را وداع خواهند کرد. نبرد فصل نهایی به مثابه یک نبرد جهانی است، این دقیقا جایی است که الون نیاز به یک همکار با قدرت ماورایی مشابه دارد، این جاست که اپیزود The Lost Sister (اپیزود بد و البته نفرین شده فصل دوم) باید اهمیت پیدا کند، شخصیت کالی (همان دختر با قدرت مشابه الون) شاید نیمه گمشده نابودی وکنا باشد. دیگه سازندگان شخصیت مکس را با جیگر و دندون نگه داشتند، همانند کاری را کردند که در فصل سوم با مرگ احتمالی هارپر انجام دادند. همین که شخصیت استیو کشته نشد و از نظر من بهترین شخصیت سریال است، جای شکرش باقی است.
دیگه از نظر احساسی در حدی نبود که اشک مخاطب را در بیاید؛ از نظر روایت پراکنده و پیوستن به یک نقطه مرکزی، شبیه به Twin Peaks Return بود ولی از نظر بعد احساسی، ST دو سه لول از ساخته لینچ پایین تر است. موسیقی بادالامنتی نمیگذارد که با یک بغض ساده از اپیزودهای شانزدهم و هفدهم تویین پیکس راحت عبور کنید.
منتظر بودم که برادران دافر دو قسمت پایانی این فصل ازهم گسسته و بزرگتر از فصلهای گذشته را چگونه به پایان میرسانند که خوشبختانه کارشان را به خوبی انجام دادند. مسئله کشتهشدن شخصیتهای اصلی سریال مربوط به این فصل نبود، انتقادی که از زبان بابی براون بیرون آمد و از قضا در فصل پایانی، بسیاری از شخصیتهای اصلی دار فانی را وداع خواهند کرد. نبرد فصل نهایی به مثابه یک نبرد جهانی است، این دقیقا جایی است که الون نیاز به یک همکار با قدرت ماورایی مشابه دارد، این جاست که اپیزود The Lost Sister (اپیزود بد و البته نفرین شده فصل دوم) باید اهمیت پیدا کند، شخصیت کالی (همان دختر با قدرت مشابه الون) شاید نیمه گمشده نابودی وکنا باشد. دیگه سازندگان شخصیت مکس را با جیگر و دندون نگه داشتند، همانند کاری را کردند که در فصل سوم با مرگ احتمالی هارپر انجام دادند. همین که شخصیت استیو کشته نشد و از نظر من بهترین شخصیت سریال است، جای شکرش باقی است.
دیگه از نظر احساسی در حدی نبود که اشک مخاطب را در بیاید؛ از نظر روایت پراکنده و پیوستن به یک نقطه مرکزی، شبیه به Twin Peaks Return بود ولی از نظر بعد احساسی، ST دو سه لول از ساخته لینچ پایین تر است. موسیقی بادالامنتی نمیگذارد که با یک بغض ساده از اپیزودهای شانزدهم و هفدهم تویین پیکس راحت عبور کنید.
احتمالا همین خواهد شد. اون قسمت فصل دوم باید به کمک بیاد!
اما یه سوال؟! با کمک اون دختر و دوستاش ST شبیه به اونجرز نمیشه؟
آقا با این عمو استیو چیکار داری؟ زبونت رو گاز بگیر اما واقعا یکی از احتمالات ترسناکه که بلایی سرش بیاد!
بدجوری رفته توو فاز سید جواد هاشمی! البته منو یاد جیمی لنیستر هم میندازه! اونم فصل اول یه آشغال بود، یهو تغییر موضع داد و به درجهی رفیع شهادت نائل شد...
.
آقا چیکار کنیم؛ گریه کردیم خب!
دیگه تبدیل به اونجررزش کردند دیگه؛ جدا از کاراکترهای اصلی و کالی، نیروهای چریکی شوروی (یوری و اون هم سلولی هارپر)، ارتش، جاسوسای دکتر اوونز و مردم هاوکینز دست به دست هم میدن که برن وکنا رو شکست بدن.
تو دنیاب اصلی که مکس و اینا رفتن
تو وارونه هم که با شاتگان و کوکتل اون ۳ تا درگیر شدن
این سومی که الون توش با وان درگیر شد و باقی قربانی ها رو توش سیخ میکرد دیگه کجا بود؟
تو دنیاب اصلی که مکس و اینا رفتن
تو وارونه هم که با شاتگان و کوکتل اون ۳ تا درگیر شدن
این سومی که الون توش با وان درگیر شد و باقی قربانی ها رو توش سیخ میکرد دیگه کجا بود؟
سکانس مبارزه eddie و Dustin بهترین سکانس فصل 4 برایم بود.طوری که انگار از درون دوباره متولد شدم،چنان شور و سرزندگی در این سکانس وجود دارد،که گویی هیچ نیرویی قادر به شکست آن نیست ،بازی خیر کننده joseph quinn مو را به تن آدم سیخ می کند.آنجا که به داستین می گوید: هیچوقت تغییر نکن، مثل این می ماند که یه تنه در مقابل دنیا ایستاده باشی ،کیفیت کلی سریال نیاز به تعریف ندارد،اما این سکانس بحثش جداست،این سکانس برای زنده ماندن نیازی به دنیای stranger things ندارد.
هر فصل که می گذره کارکتر استیو منو بیشتر دیوونه خودش می کنه، آخ عجب حالی داد جیسون از وسط نصف شد! از صعود تا سقوط آدم رو زیبا به تصویر کشید طوری که در پایان منتظر بودم لوکاس در مورد این تنزل و ذهن بسته ای که صرفا از شعار پر شده دیالوگ بگه، که به بهترین نحو اون بت خیالی رو شکست!
ادی در سکانس های مختلف منو برد به دنیای تالکین و ارباب حلقه ها، با اینکه در یک فصل حضور داشت ولی به اندازه شخصیت های اصلی سری اگر محبوبیتش بیشتر نباشه برام مطمئنا کمتر نبود
همه چیز سریال در بالاترین سطح بود و پایان خوبی هم داشت، تنها چیزی که انتظارو سخت می کنه وضعیت مکس بود که معلوم نیست بعد از ریسپاون شدنش توسط ال، که به این تصمیم هم شک و تردید داشت، عایا می تونه معادلات هنری رو بهم بزنه یا نه