alfisisili
کاربر سایت
كتابوگرفتم!خدايي6500 خيلي گرونه.نمي ارزه!اولش حرفهاي افشينو راجع به تلفظ اويل تكراركرده!افشين بچه معروف!مترجمشم طه رسوليه!بايدبشناسينش.
نظر من کاملا برعکس گرافیک رزیدنت ایول تو سه شماره اول ps رو با هیچ بازی دیگه ای تو اون نسل مقایسه نمیشه کرد تنها بازی که تو هر صحنه اش شما بینهایت جزیات دارین درواقع چون صحنه ها از پیش رندر شدن بینهایت جزییات دارین درسته متحرک نیستن ولی با این حال شما عمق دارین تو تصویر می تونین ساختمون های اطراف رو ببینین کلی شیشه خورده و ماشین که با هم تصادف کردن رو ببینین همین خودش کلی جو میده اصلا وقتی شما اون شماره 3 و2 رو بازی می کنین تو توی شهر و همزمان با دنیای روز اون موقع بوده یعنی سال 1998 این باعث میشه کاملا باورش کنین نه اینکه مثل شماره 4 و 5 از تو روستا شروع بشه که فقط 4 تا خونه داره و چهارتا گانادو که هی تکرار میشن و بعد از اون شمارو می بره به تمدنی که اصلا تخیل محض و بویی از واقعیت نداره امکان پذیر نیست>:d<
mr.kennedy منظورم از هركس با درك مخصوص به خودش با اويلهاي قديمي زندگي ميكرد يعني چون گرافيك پايين بود مغز انسان خودش به خودش جو ميداد..:dهرچي گرافيك بالاتر ميره اين اتفاق كمرنگ تر ميشه ..پس ترس كمتر ميشه..البته ميشه گفت به دليل نو بودن اين سبك بازي در اون زمان هم بوده.
البته با ترسناك بودن lost in nightmares موافقم..مخصوصا اون لنگر بدستان لعنتي!
ولي خب بازم فاصله داره با اوج.
نكته مخفي!:d:
در فلزي اصلي RPD كه تو اويل 3 ازش وارد ميشيد بعدش nemesis مياد..شما اون درو در اويل 2 هم ميتونيد ببينيد!
اواسط بازي از در هال اصلي بريد بيرون ..مستقيم بريد جلو تو ديوار! ناگهان زاويه دوربين تغيير خواهد كرد و شما اون درو با 3 زامبي در پشتش خواهيد ديد..اووم..ميتونيد بكشيدشون!:d
افشين خان چه حرفيه ..تاپيك بي شما صفا نخواهد داشت!
(نميدونم امروز تو جو كدوم بازيم اينجوري حرف ميزنم!)
كتابوگرفتم!خدايي6500 خيلي گرونه.نمي ارزه!اولش حرفهاي افشينو راجع به تلفظ اويل تكراركرده!افشين بچه معروف!مترجمشم طه رسوليه!بايدبشناسينش.
امضا نمی خواین :dکجا 6500 نمیارزه؟
کتاب تو ایم حجم من 10 تمن هم پولشو دادم
ولی کلا داستانش جالبه
نميتونم نخونم،همينم كه فعلاقطع كردم كلي هنركردم!ببین نوسنده چه قوه تخیل قوی ای داشته که تونسته به این دقیقی توصیف کنه لحظه لحظه بازی رو و واقعا هم مترجم شناخت کامل هم به امر ترجمه و هم به کل RE ها داشته دمشون گرم
--------
اینقدر تند نخون قشنگیش به اینه که در مورد هر فصل حسابی تفکر کنی بعد از خوندنش
افشینننننننننننن
افشییییییییننننن
یه امضا میدی؟
من وقت نکردم که مطالب این چند صفحه ی اخیر روبخونم.چون تاپیک خیلی سریع جلو میره.فقط به 3 تا نکته اشاره کنم:
1-من خودم می دونم که وسکر در رزیدنت اویل 1 نمرد و چطوری زنده شد.ولی میگم که کپکام وقتی رزیدنت اویل 1 رو می ساخت،اصلا قصد نداشت وسکر رو زنده کنه و اون موقع وافعا وسکر مرد.در زمان ساخت کد ورونیکا تصمیم گرفته شد که وسکر زنده بشه و اون موقع بود که اومدن اون داستان رو براش ساختند.گزارش وسکر که شما بهش اشاره کردی هم در زمان کد ورونیکا عرضه شد.کد ورونیکا هم به خاطر کلیر ساخته شد و بعدش اومدن ماجرای زنده شدن وسکر رو بهش اضافه کردند.وگرنه تا قبل از کد ورونیکا اصلا قرار نبود که وسکر زنده بشه و زنده شدن وسکر هم الزامی نبود.هیچ هیچ نشانه و مدرکی مبنی بر زنده بودن وسکر وجود نداشت.در حالی که ادامه دادن سرگذشت کلیر اجباری بود.چون داستانش نیمه کاره مونده بود.امیدوارم که متوجه منظورم شده باشی.
2-جناب Alfidhili!شما گفتی که بعد از کریس،کلیر رو قبول داری.منظورت اینه که به نظر تو هم از جیل مهم تره؟
3-حامد جان!من خودم اون کتاب ها رو به انگلیسی خوندم.مثل اینکه شما متوجه منظور من نشدی!من نمیگم که اون کتاب ها در خط اصلی داستان نیستند.میگم کلا جزو داستان رزیدنت اویل نیستند!چون زاییده ی ذهن یک نویسنده هستند.(مثل فیلم ها) مثل اینه که من از خودم یک داستان برای کلیر بنویسم.به نظر شما این داستان رسمیت داره و واقعا جزو سرگذشت کلیر محسوب میشه؟این کتاب ها هم همینطوری هستند.یعنی وقایع جدیدی که برای شخصیت ها بعد از بازگشت از عمارت و جاهای دیگه ذکر شده،کلا زاییده ی ذهن نویسنده ی کتاب ها هستند و رسمیت ندارند.گرفتی؟
4-قضیه ی مجله منحل شد.قرار شد که من با کمک احد تاریخچه و بیوگرافی ها رو به طور رسمی چاپ و روانه ی بازار کنیم.احتمالا تا ماه آینده چاپش انجام میشه.یعنی اولین کتاب رسمی رزیدنت اویل بعد از Archives در ایران نوشته شده! (اولین کتابی که داستان واقعی رزیدنت اویل رو نوشته نه داستان های من درآوردی!)
5-از حمید عزیز به خاطر عکس بی نظیرش تشکر می کنم.همون عکسی که همه دور میز ناهار خوری نشسته اند.کلیر کنار وسکر نشسته.چه سعادتی!
جیل بدبخت هم سر پا وایستاده! :d
Since the book was written a few years before the GameCube remake, the novelization lacks several plot changes and added details, including the presence of Lisa Trevor in the mansion. Interestingly enough, however, it adds George Trevor's diary to the story, which was later officially added in the remake.
نوشته شده توسط نیما ردفیلد;1512554 [COLOR=#000000:4-قضیه ی مجله منحل شد.قرار شد که من با کمک احد تاریخچه و بیوگرافی ها رو به طور رسمی چاپ و روانه ی بازار کنیم.احتمالا تا ماه آینده چاپش انجام میشه.یعنی اولین کتاب رسمی رزیدنت اویل بعد از Archives در ایران نوشته شده! (اولین کتابی که داستان واقعی رزیدنت اویل رو نوشته نه داستان های من درآوردی!) [/COLOR]
5-از حمید عزیز به خاطر عکس بی نظیرش تشکر می کنم.همون عکسی که همه دور میز ناهار خوری نشسته اند.کلیر کنار وسکر نشسته.چه سعادتی!
جیل بدبخت هم سر پا وایستاده! :d
چی؟بعدم لطف کن انقد جوک نگو
مثلا لیزا توی ریمیک از توی این داستان اضافه شده یعنی قبلا نبوده تو بازی ولی چون نویسنده کتاب با نوسنده های کپکام در ارتباط بوده و در واقع استخدام شده بوده واسه نوشتنش این ایده رو هم منتقل کرده
منم هرچی دقت کردم نفهمیدم منظورت چی بود(اون موقع رو میگم ها).الان فهمیدم.ولی تو هیچ اشاره ای نکرده بودی ملت از کجا بفهمن منظورت چی بود.من هر چی پست هاتو میخونم هی گفتی وسکر نمرده بوده و نمیدونم...شماتازه رسيدي به حرف من.من ازاولش هي سعي كردم كه بگم كپكام فهميدكه مردن وسكرخيلي مسخره است ولي خوب ازاولش دقت نميكنيدكه!بااين تفاوت كه به نظرمن بعدازخوداويل1به فكربرگشت وسكرافتادن نه يهويي وسرعرضه ي كدورونيكا!واگه تاكدورونيكاحرفي زده نشده جنبه ي سورپرايزداشته.به هرحال نظرهامتفاوته وادامه ي بحثم باعث تكرارميشه.
راجع به كلرهم بگم كه اينكه ميگم كلرروبيشترقبول دارم يه نظرشخصي وعلاقه ي فرديه.ولي قبول ندارم كه كلرتاثيرش بيشترازجيل ياحتي درسطح اون باشه.
اینم حرفیه.کاریش هم نمیشه کرد.راجع به كلرهم بگم كه اينكه ميگم كلرروبيشترقبول دارم يه نظرشخصي وعلاقه ي فرديه.ولي قبول ندارم كه كلرتاثيرش بيشترازجيل ياحتي درسطح اون باشه.
من تازه یک رو تموم کردم نمیشه تو سر کار بخونی اصلا نمیتونم تمرکز کنم میخوام بزارم شبا بخونمش البته من عادتمه کتاب رو دیر تموم میکنمنميتونم نخونم،همينم كه فعلاقطع كردم كلي هنركردم!
توصفحه ي چندي؟
آره من گرفتم چی میگی این نویسنده رو نمیدونم سبک کار هاش رو آشنایی داری یا نه؟ این میاد داستان فیلم یا بازی ها رو به رمان برمیگردونه و یکم هم اضافه میکنه (در حدی که به اصل ماجرا لطمه نخوره) و بعد چاپ میکنه کلا روش کاریش اینهحامد جان!من خودم اون کتاب ها رو به انگلیسی خوندم.مثل اینکه شما متوجه منظور من نشدی!من نمیگم که اون کتاب ها در خط اصلی داستان نیستند.میگم کلا جزو داستان رزیدنت اویل نیستند!چون زاییده ی ذهن یک نویسنده هستند.(مثل فیلم ها) مثل اینه که من از خودم یک داستان برای کلیر بنویسم.به نظر شما این داستان رسمیت داره و واقعا جزو سرگذشت کلیر محسوب میشه؟این کتاب ها هم همینطوری هستند.یعنی وقایع جدیدی که برای شخصیت ها بعد از بازگشت از عمارت و جاهای دیگه ذکر شده،کلا زاییده ی ذهن نویسنده ی کتاب ها هستند و رسمیت ندارند.گرفتی؟
عجب ادم بی جنبه ای هستی ها.یه سوال ازت پرسیدم.بعدشم با مثلا سوال هم میپرسن نمونش خودم.حالا خواستم یه گیری بدمیعنی حتی مثلا رو اول جمله ندیدی؟؟؟
با مثلا سوال می پرسن ؟؟؟
حداقل منبعش رو می خوندی!!!!!!!!!!!!!!!!!
دقیقا روی لفظ مسخره(مصغره)تاکید داشت؟شمااگه پروفايل خودتوببيني،اونجانوشتم كه خودكپكام هم فهميدكه حذف وسكركارمسخره اييه.حتي توتاپيك هم گفتم كه اگه وسكرحذف ميشدداستان مسخره ميشدولي حذف كلربعداز2هيچ اشكالي توبازي واردنميكرد كه به رگ غيرت نيمابرخورد!