اچیومنت ربطی به جو بازی و ... نداره. من نه دویل باز خفنم که 100 ساعت DMC بازی کرده باشم و نه فن و کشت مرده ی بازی. همه ی اینا به گیم پلی ربط داره و من شخصا خودم رو در حد یک دویل باز که بشینه فکر کنه کمبو ترکیب کنه و بعد اونا رو اجرا کنه نمیدونم (و از این کارم متنفرم) ولی میتونم تشخیص بدم که آزادی عمل این بازی برای همچین کارایی بسیار زیاده. گیم پلی بازی فوق العاده هست طوری که فقط بازی های P* میتونه باش در بیوفته. من تمام حرفم روی نکات دیگه ی بازی هست. این بازی عملا جز گیم پلی یک بازی دیگه هست و اون المنت های Reboot رو هم جا گذاشته. Reboot به معنای این نیست که هرچی تو سری قبلی بوده خوب نابود کن و فقط اسم شخصیت ها و پایه های داستانی رو برگردون. نمونه ی بارز Reboot کردن، گیم پلی بازی هست، به این میگن Reboot. ترکیب المان های قدیمی با المان های جدید (البته برای سری DMC جدید) و اراعه ی اون در شکلی کاملا نو. این معنی Reboot میشه و کاملا هم درست اجرا شده. اما در موارد دیگه، مثلا جو و اتمسفر بازی دقیقا یک چیزی مثل Max Payne هست. جو کاملا تغییر کرده و از همین میترسیدم که همینم شد. چند صفحه قبل گفتن بازی Reboot هست اشکال نداره اون Reboot نبود! یعنی اگه اسم مکس پین رو اون 3 رو برمیداشتن و Reboot میزاشتن، همه خوشحال بودن؟ چه ربطی داره. بازی ذاتا حسش تغییر کرده. ا
ز فضای Dark رفته به یک فضای قرمز و رنگی و شاد. دیگه خبری از یک منطقه ی بزرگ نیس که اول بازی یک در ببینی بسته ی و آخر بازی بتونی بازش کنی. شخصیت ها که قیافه عوض شده، خوب قابل تحمل هست، ولی فقط قیافه عوض نشده! تمام وجودش احساس میکنی عوض شده! اصلا دانته رو آدم میدید انرژی میگرفت، اینو میبینه و مثلا میخواد دیالوگ بگه نه لبخندی نه چیزی : Dont give a shit. اصلا اون شخصیت خاص خودشو که در عین این که نشون میداد مهم نیست - ولی مهم هست - رو از دست داده. ورژیل که اصلا حرفشو نزن. جدا اگه جلوتر بازی چیز خاصی نبینم مزخرف ترین DMCای میشه که تابحال بازی کردم (اصولا من DMC رو به خاطر چیزهایی فراتر از گیم پلی بازی میکردم) اگه واقعا معنی Reboot اینه که 100 سال سیاه Reboot نخواستیم. پ.ن : میگم برا شما هم وسط بازی دسته خاموش میشه یکدفعه؟
یا فقط مشکل من هست؟ اولین بازی ای هست که اینقدر دستم خاموش میشد.