نمی دونم دقیقا ترتیب مرحله ها چجوری بود ولی بعد از اون مرحله که دانته تو لیمبو و ورجیل تو دنیای واقعی وارد ساختمونِ فرماندهی موندوس شدن، بالاخره به هم می رسن و ورجیل به دانته میگه که تو برو و حواسِ موندوس رو پرت کن که من بتونم دروازه جهنمی رو با یاماتو ببندم. دانته هم در اتاقِ بزرگ موندوس رو باز می کنه (اینجا برای اینکه قشنگ حس کنی جو دمو رو
) اول اتاق یه راهروی طویل هست، دانته توش قدم می زنه بعد دوربین موندوس رو نشون میده که پشت به دانته روی صندلی چرم بزرگ و قرمز رنگش نشسته بعد موندوس به همان حالت میگه پس بالاخره اومدی و این حرفا (دیالوگهاش درست یادم نیست
) دانته اما هیچی نمیگه، موندوس از روی صندلی بلند میشه و رو به روی دانته می ایسته و میگه این که بچه م رو کشتی کافی نبود ؟ چرا پسرم رو کشتی ؟ دانته همین جور نگاهش می کنه بعد میگه چون تو مادرم رو کشتی، ( اینجا موندوس خیلی ریلکسه و هنوز عصبانی نشده) بعد یه صحنه دیگه نشون میده که ورجیل پشت در وایساده و میگه دانته زود باش، عصبانیش کن. بعد موندوس دوباره میگه : پس می خواستی انتقام بگیری ؟ دانته یه ذره فکر می کنه و میگه : نه همش این نبود، این بخاطر آزادی بود. موندوس یه پوزخندی می زنه و میگه : آزادی ؟ تو که همین حالاش هم آزادی داری ، تو تونستی کل سیستم منو بهم بریزی . دانته سریعا جواب میده :آزادی من نه، آزادی بشر!
موندوس می زنه زیر خنده (دیگه اصلا عصبانی نیست) و میگه : آزادی برای بشر ؟ تو برای بشر این کارا رو کردی ؟ می دونی من وقتی اومدم اینجا بشر آزادی داشت و می دونی اونا با این آزادی چیکار کردن ؟ غارت کردن، کشتن، نابود کردن. درست مثلِ کاری که تو کردی. نگاه کن از وقتی اومدی همه جا رو بوی مرگ گرفته !!!
دانته یه ذره فکر می کنه می بینه موندوس عصبانی نشد بعد بر میگرده با حالت تمسخر میگه : اصلا می دونی چیه ؟ من پسرت رو کشتم برای اینکه ازت انتقام بگیرم تو مادرمو کشتی، من این کارو برای بشر نکردم. من فقط می خواستم نابودی تو رو ببینم و ... ( این صحبتا
)
در همین لحظه موندوس عصبانی می شه و با یه حرکت سریع دانته رو پرت می کنه از اتاق بیرون. در شکسته میشه و ورجیل دانته رو می بینه که بیرون پرتاب شده و سرش رو به علامت تأیید برای دانته تکون میده. دانته دوباره تا میاد از جاش پاشه موندوس می پره رو سرش و هر دوشون از پنجره ی اتاق می افتن بیرون روی سقف یه ساختمونِ بلند. بعد موندوس می افته رو دانته و میگه : می خوام تماشا کنی وقتی که قلبت تپنده ت رو دارم می خورم. بعد با ناخن هاش توی قفسه ی سینه ی دانته رو فشار میده و دانته کلا دلش غش می ره
ورجیل از فرصت استفاده می کنه و میره سمت دروازه که اونا ببنده و بعد از اونکه دروازه بسته شد، فورا خودش رو به دانته می رسونه و با یاماتو از پشت به موندوس حمله می کنه و میگه : برادرم رو تنها بزار!
موندوس هم از بالای ساختمون پرت میشه پایین، دانته تف می کنه روش !
خلاصه ی ماجرا اینکه یهو همه چی بهم می ریزه و لیمبو و دنیای واقعی قاطی میشه و شیاطین بینِ مردم ظاهر میشن و موندوس هم به همون شکل شیطانیش در میاد. (اینجا خیلی شبیه به مبارزه با Holiness تو دویل 4 بود یعنی باید با دانته این طرف اون طرف می پریدی رو ساختمونا و اول دو تا دست موندوس و بعدشم سرش رو نابود میکرد، این وسط موندوس ورجیل رو میگیره اما دانته نجاتش میده
در نهایت موندوس نابود میشه و ورجیل با خوشحالی میگه : We Did it دانته میگه : I Did it
مرحله آخر هم که دانته و کت و ورجیل می بینن که شهر به هم ریخته و پر از جک و جونور شده، ورحیل یه نفس عمیقی می کشه و میگه حالا دیگه با خیال راحت میتونیم بر بشر فرمانروایی کنیم ؟
دانته به شدت کف (!)
میکنه میگه : فرمانروایی ؟ بعد ورجیل لبخند می زنه میگه پس برای چی موندوس رو نابود کردیم ؟ دانته میگه : من کمکت نکردم موندوس رو نابود کنی که بتونی تو جاش رو بگیری ! ورجیل میگه من مثه موندوس نیستم، بشر مثه طفل می مونه ما باید مواظبشون باشیم ! ( خلاصه اینجا کلی از این چرت و پرتها میگن
) بعد جنگ آغاز میشه!!!!
توی این جنگ ورجیل شکست میخوره و آخرش دانته می خواد بکشتش که کت میاد میگه نه دانته به خاطرِ من نکشش! دانته هم ولش میکنه، ورجیل عصبانی پا میشه کتش رو می تکونه و میگه : بد مسیری رو انتخاب کردی! نباید مقابلِ من وایسی و ...(این حرفا
) دانته میگه : از این به بعد دنیا تحتِ مراقبتِ منه! ورجیل آخرش میگه : من عاشقت
بودم، برادر!
و آخرش دانته میگه من نمی دونم کی هستم ، کت بهش میگه تو دانته هستی !!! لول !
آخرش لوس بود!