بحث و تبادل نظر در مورد سری Devil May Cry (خلاصه داستان در پست اول)

  • Thread starter Thread starter alprh
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز

دوست دارین نسخه‌ی بعدی DMC رو چه استودیویی بسازه؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    313
SPARDA و VERGIL...
توضیح هم می خواد بچه ها...؟
آره عزیز می خواد
..........................................................................................
من دوس داشتم جای داداش کایری باشم که حتما هم آخرش کشته بشم ولی نمیگم بدست کی:d !!!!
اولش یه مشت و مال اساسی به این اگنوس موزمار میدادم و بعدش دوست داشتم خودم سنکتوس رو نابود کنم به جای اینکه این فرصت نصیب نیرو بشه. با یخورده فهم سیاسی بیشتر!
تاز حال این نیرو هم یخورده میگرفتم تا درد عشق رو حسابی بچشه. مگه الکیه که ........................
.......................................................................................................................................
اگه دوباره بانو آتوسا ازون سوالات تعیین شخصیت میذاشتن من میشدم گلوریا!!!!!!!!!!!! نه اینکه خیلی خوش شانسم:d
 
آخرین ویرایش:


SPARDA و VERGIL...
توضیح هم می خواد بچه ها...؟

آره عزیز می خواد
آخه به غیر از من و تو که کسی چیزی نگفتش که... ولی چون شما امر فرمودید... چشم...
خُب...
BEST CASE SENARIO
SPARDA
دوست داشتم جای Sparda می بودم و اگه بودم مطمئناً کاری رو که کرده بود حتماً می کردم...
به خاطر کسی که عاشقم باشه، همنوع خودم که سهله، جلوی دنیا و کهکشان ها میایستادم...
اما قدرتمو توی اون تو دو تا گردنبند نمی ذاشتم و دو دستی تقدیمش نمی کردم به دو تا پسرای بی عرضم... اصلاً چرا دو تا پسر...
به جای این Danteی تق و لق...
با عذرخواهی فراوان از فن های ایشون البته...
WOWWWWWWWWW
یه دختر بچه ی ماه و مامانی می داشتم که عالم و آدم رو به پاش می دادم... کاری میکردم که Lady و Trish که هیچ... خود Aphrodite و Athena و Artemis هم به وجودش، زیباییش، چابُکیش، UNIQUE بودنش، پسر خفه کنیش و ... قبطه بخورن...
بعدشم تو مبارزه با Mundes به همراه دخترم می ترکوندیمش... با هم... دو تایی...
Like Father and Daughter
آخرشم به خاطر همسرمEva ، پسرم Vergil و دختر نازنینم... ROSE... ;) به Immortality دست پیدا می کردم تا همیشه کنار خانوادم باشم...
من به خاطر این نظریه و تئوریم جایزه ی بهترین پدر تاریخ و مرد خانواده رو دریافت کردم... ;)
تشویق یادتون نره… خواهش می کنم...
WORSE CASE SENARIO
VERGIL
ولی اگه Vergil بودم قضیه فرق می کرد...
انتقامم رو از دنیا به فجیع ترین و بی رحمانه ترین شکل ممکن می گرفتم... از تمامی کسانی که سر راهم بودن و هستند... و یا شاید خواهند بود...
به هیچ وجه به Dante رحم نمی کردم... و تا جایی که می شد با YAMATO از هم می دریدمش...
Sparda رو زیر پام له می کردم... قدرتشو به زور می گرفتم.... و به خاطر ترک کردن دنیای شیاطین تو دادگاه خودم و با قوانین خودم مجازاتش می کردم...
و در نهایت انتقامم رو از Bitchی که به من خیانت کرد می گرفتم... با وحشیانه ترین حالت ممکن...
تا مرز جنون و ترس از، از هم گسسته شدن می بردمش و جاییکه تک تک ذرات وجودش به التماس و ندامت افتاد همونجا ولش می کردم که تا باقی عمر ناچیزش رو با غروری له شده و وجودی تیکه پاره شده همراه با احساس شکست و سرخوردگی در حالیکه وجودش لبریز از آتیش حسرت از دست دادن من بود.... بگذرونه...
---------------
راستی به Mundes هم رحم می کردم تا کارهای دربار رو انجام بده... ;)


---------- نوشته در 08:11 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:08 AM ارسال شده بود ----------

خُب الان موضوع سر چیه؟! داریم یا نه؟ اگه نداریم خلاقیتم گل کنه ;;)
موضوع اینه...
هر کدوممون اگه جای هر کدوم از شخصیت های دویل می کرای بودیم چیکار می کردیم؟مثلا" بیاین و بگین دوست داشتین جای کدوم بودید و اگه جای اون بودید چیکار می کردید و کدوم کاری رو که اون انجام داده انجام نمی دادید.
ولی اگه دوست داری می تونی خلاقیتت رو در این مورد به کار بگیری...
;)

---------- نوشته در 08:14 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:11 AM ارسال شده بود ----------

من دوس داشتم جای داداش کایری باشم که حتما هم آخرش کشته بشم ولی نمیگم بدست کی:d !!!!
عه... حالا چرا می خوای بترکی ابوذر...
راستی من می دونم می خوای به دست کی بمیری...
;)

تاز حال این نیرو هم یخورده میگرفتم تا درد عشق رو حسابی بچشه. مگه الکیه که ........................
.......................................................................................................................................
دِ.... ابوذر... بذار خوش باشن بابا...
اگر هم نخواستی که با اینکه از این Nero هه بدم میاد ولی بذار خودش سرش بخوره به سنگ... اینجوری بیشتر می خندیم...
 
عه... حالا چرا می خوای بترکی ابوذر...
با هیچ کدوم از دو طرف نباشم ( هر دوطرف هم باهاش جنگیدن نامردا) و غریب کش بشم:d
دِ.... ابوذر... بذار خوش باشن بابا...
اگر هم نخواستی که با اینکه از این Nero هه بدم میاد ولی بذار خودش سرش بخوره به سنگ... اینجوری بیشتر می خندیم...
اخه این چه وضعیه. خیلی لوس هستن!
 
راستی شما می خوای بابای دوم من در نبود پدرس آرتاس باشی ؟! :d
Sorry... دوست ندارم جای کسی رو بگیرم.

---------- نوشته در 01:17 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 01:15 PM ارسال شده بود ----------

با هیچ کدوم از دو طرف نباشم ( هر دوطرف هم باهاش جنگیدن نامردا) و غریب کش بشم:d
بابا فردیییییین... رمانتیک....
عاشقتم ابوذر... با این روحیه ات...

اخه این چه وضعیه. خیلی لوس هستن!
حالا که میگی لوسن... بزن جفتشونم بترکون اصلاً...
چه معنی داره اصلاً... ولی Nero رو بیشتر بترکون... نه Kaire رو... چون اصلاً خوشم نمیومد ازش...
اوق... از این دختر پخمه های معصوم بود...

---------- نوشته در 01:18 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 01:17 PM ارسال شده بود ----------

خب من اگه اسپاردا بودم اصلا ازدواج نمی کردم
GREAT... REALLY
50 امتیاز +...
 
من... من... من...من....من... :-?
بدم نمیومد جای نیرو بودم (از بقیه بیشتر میشناسمش) اگه جای اون بودم یه دختر دیگرو انتخاب میکردم :d انقدرم کله شق بازی درنمیوردم، با دانته هم منطقی تر برخورد میکردم :d
 
اتفاقا من دوست دارم جای نیرو باشم!!! بالاخره توی اون سن طبیعی هست که بخواد عاشق بشه!!!
شما مبارزه هاش رو بچسب.....
از ته دل و جون شمشیرشو روی سر یه نفر فرو میاره.....
اگر ارمین جون ببینه چی پشت سر نیرو میگین.....:d
 
من... من... من...من....من... :-?
بدم نمیومد جای نیرو بودم (از بقیه بیشتر میشناسمش) اگه جای اون بودم یه دختر دیگرو انتخاب میکردم :d
خوشم اومد از سلیقت آرمین جون که تو هم از اون پخمه خانم خوشت نمیاد...
;)


اتفاقا من دوست دارم جای نیرو باشم!!! بالاخره توی اون سن طبیعی هست که بخواد عاشق بشه!!!
شما مبارزه هاش رو بچسب.....
تو دیگه چرا ...؟ منکه می دونم تو از چیه Nero خوشت اومده...
دستش...
 
خداییش من یکی دوست ندارم جای شخص خاصی توی بازی باشم اما اگر قرار بود کاراکتری به سری اضافه بشه من خودم رو اضافه می کردم در نقش دختر ورجیل :x
سناریوی دختر ورجیل: آتوسا :d آرتیمیس رو هم دوست دارم البته :d
خلاصه آتوسا پیش باباش یعنی ورجیل بزرگ شده ورجیل بهش حالی می کنه که همه ی دنیا بر ضد من شدن و همه ی خانواده هم از جمله برادرم منو تنها گذاشت برادرم خیلی بد بود و می خواست دنیا رو نابود کنه و شیاطینی رو که مادر بزرگت رو کشته بودن برگردونه به این دنیا اون منو یک بار به سختی شکست داد و حتی می خواست منو بکشه ، حالا آتوسای من دختر قهرمانم :> برو و از عموت یعنی دانته انتقام بگیر :d
خلاصه آتوسا خانم زیبا و باهوش و زرنگ و قدرتمند مثه باباش :d پا میشه میره مغازه ی دانته خودش رو به عنوان یه مشتری معرفی می کنه ! آما آما یواشکی از درون دانته رو می پوکونه :d یعنی تریش و لیدی رو می اندازه به جون هم بعد دانته رو می اندازه به جون تریش و لیدی خلاصه این مدلی از دست تریش و لیدی راحت می شه و در نهایت عموش رو به مبارزه دعوت می کنه >:)
این جوری میشه که آتوسا دانته رو می کشه و دانته در لحظات مرگش می گه : تو واقعا کی هستی؟
آتوسا: من دختر بابامم :d(اشتباه شد!) من دختر ورجیل هست! برادرت که به نامردی کشتیش!!
دانته(درحال مرگ): نه این حقیقت نداره!
آتوسا(با عصبانیت): چرا داره! تو واقعا نامردی ! چطور تونستی که برادرت رو نابود کنی فقط برای بدست آوردن قدرت؟!
دانته: تو اشتباه می کنی این ورجیل بود که به دنبال قدرت می گشت !
آتوسا : نه این دروغه(آتوسا یاماتو رو بالا می بره تا اونو در قلب دانته فرو کنه که یهویی ورجیل میاد!!!! >:))
ورجیل میاد به یا قیافه ی حق به جانبی و میگه : آتوسا بکشش این مرد باید هر چه زودتر نابود بشه !
آتوسا به دانته نگاه می کنه ، دلش می سوزه!!
ورجیل: پس معطل چی هستی ؟
دانته: آتوسا ، ورجیل مادرت رو کشته !!!
آتوسا: چی ؟ تو یه دروغگویی!
-------------------------------
اگع علاقمند شدین بقیه ش رو بعدا براتون میگم ! خداییش جالب نشد :d
 
خداییش من یکی دوست ندارم جای شخص خاصی توی بازی باشم اما اگر قرار بود کاراکتری به سری اضافه بشه من خودم رو اضافه می کردم در نقش دختر ورجیل :x
سناریوی دختر ورجیل: آتوسا :d آرتیمیس رو هم دوست دارم البته :d
خلاصه آتوسا پیش باباش یعنی ورجیل بزرگ شده...
مرسی، یه داستان نویس پیدا شد که معنی توصیف جزییات رو می دونه. خوشم اومد...
فقط مشکل داستانت اینه که سناریوت FAKE هستش... Vergil بهش خیانت شده بوده و تنها زندگی می کرد. هیچ خبری از دختر و این حرفا نیست...
مگه اینکه...
OH MY GOD
 
مرسی، یه داستان نویس پیدا شد که معنی توصیف جزییات رو می دونه. خوشم اومد...
فقط مشکل داستانت اینه که سناریوت FAKE هستش... Vergil بهش خیانت شده بوده و تنها زندگی می کرد. هیچ خبری از دختر و این حرفا نیست...
مگه اینکه...
OH MY GOD
ورجیل خودش خیانت کرده بود ! بهش خیانت نشده بود :d شکلک بی مورده جدی گفتم این حرفمو!!
 
اما اگر قرار بود کاراکتری به سری اضافه بشه من خودم رو اضافه می کردم در نقش دختر ورجیل :x
دختر ورجیل؟ حالت خوبه؟ ورجیل یه پسر داشت که به لطف دانته هیچوقت نتونست باهاش حتی حرف بزنه!!!
کی گفت اسم ارتمیس رو انتخاب کنی؟ مگه نمیدونی...........؟:d
اگر توی داستانت،دختر ورجیل،دانته رو به 3 قسمت مساوی تقسیم کنه،همین الان من اونو نامزد جایزه اسکار اعلام میکنم!!!
دوستان کسانی که فیلم Immortals رو دیدن میدونن چه بلایی قراره سر فیلم DMC بیاد.....
 
ورجیل خودش خیانت کرده بود ! بهش خیانت نشده بود :d شکلک بی مورده جدی گفتم این حرفمو!!
You have no idea kid
منو مجبور می کنید که سناریوی Vergil رو بنویسما...

---------- نوشته در 11:09 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:08 AM ارسال شده بود ----------

دختر ورجیل؟ حالت خوبه؟ ورجیل یه پسر داشت که به لطف دانته هیچوقت نتونست باهاش حتی حرف بزنه!!!
بابا هیچ فرزندی نداشته...
داستانا Fake هستش... تراوشات یه Sick Mind
;)
 
You have no idea kid
منو مجبور می کنید که سناریوی Vergil رو بنویسما...
سناریویی که شما می نویسین فیک هست قطعا ! چون اونطور که کاپکوم گفته و ما فهمیدیم ورجیل بدون اینکه حتی عاشق کسی بشه(مطمئنا دختره عاشقش شده بوده!) با اون فرد بوده وقتی بهش ضربه وارد کرده ازش جدا شده و بهش خیانت کرده!!

تر ورجیل؟ حالت خوبه؟ ورجیل یه پسر داشت که به لطف دانته هیچوقت نتونست باهاش حتی حرف بزنه!!!
پر ورجیل که به هیچ دردی نخورد لااقلش دخترش مفید باشه :d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or