devil girl
کاربر سایت
خوب بزرگتر که شدم ، وقتی میرفتیم نانوایی ، آدامس میچسبوندم روی نرده های صف...... برخورد از نوع نزدیک...... دیگه همونجا هم بودیم تا طرف بخاطر غیب پشت سرمون دچار غذاب وجدان نشه:dببینم تا حالا آدامس چسبوندی رو زنگ...؟ :d
هر وقت چسبوندی بیا با هم حرف بزنیم آق ابوذر...
عه......... ما هم اینو انجام میدادیم.......... ولی فقط سر کلاس علومهمبن دیگه وقتی میگم این نقطه بازی ما با نقطه بازی شما فرق فوکوله همینه :d ببین کاغذ رو از وسط به نیمه تا می زنی یه خط این وسط می کشی بعد بازیش دو نفره س یعنی دو تا رو به روی همین می شینین بعد دو طرف خط شروع می کنین تانک و ماشین جنگی و سرباز و اینا کشیدن :d مثلا پایگاه نظامی
بعد مثلا با خودکار یه نقط روی قسمت خودت پر رنگ می کشی بعد برگه را تا زده باید اثر نقطه روی اون طرف خط ایجاد بشه ، بعد اگه اثرش افتاد روی تانکی ، پایگاهی چیزی یعنی اون پایگاه منهدوم شده :d این بازی همینجور ادامه داره تا تمام نیروهای فرد رو با نقطه هات بپوکونی :d
آره....دیگه این نقطه بازی فقط تو محله های ما بوده :d
فعلا باید سعی کنم جونمو نجات بدمتا حالا دوبار هنگام بازی مچمو گرفتن مادر محترم.کلا زندگیم دیگه توقیف شدمن به شما پیشنهاد میکنم در آینده رشته گیمینگ رو انتخاب کنید :biggrin1:
چطوری تو دنگ و فنگ ...با توجه به این موضوع که بنده شدم افسر دژبان یه جایی، این داستان که بین من و یه آقای دکتر 5-34 ساله شیمی، دیروز اتفاق افتاد رو بخوونید:
سرباز: دکتر کیفتون رو بزارید رو X-ray
دکتر: حتماً
سرباز: جناب ستوان (خودم) چند لحظه بیاین
من: بله؟
سرباز: ببینید تو کیفشون مثه اینکه لپتاپه...
من: دکتر لپتاپ همراه دارید؟
دکتر: بله، آخه امروز دفاعیه ست
من: بجز لپتاپ هم گویا چیز دیگه ای هم هست... آره؟ چیه؟
دکتر: آهان... MP3 پلیره!
من: میتونم ببینمش؟
دکتر: بله... ایناهاش
من: دکتر! چی فکر کردی درباره من؟ نه، خداییش!!! یعنی جداً فکر کردی که من فرق بین MP3 پلیر با PSVita رو نمیدونم؟ :-o
دکتر: عه... شرمنده، نکنه شما هم اهل گیم هستی؟ آره؟ چیز خوبیه، ما کلا تو خونه هممون اینکاره ایم (اینطوریم کرد )
من: برو دکی، برو که ازت راضیم... (منم اینطوری کردم بهش =d> )
بابا پیر مرد تو هم داری میری تو دنیایی درونت فقط اگه دیدی روی تابلو نوشته بود به سایلنت هیل خوش اومدی تعجب نکن چون افکار من اونجا در انتظارته تا جیگرتو حال بیار:dسلام پیر مردا و البته پیر زن ها...
آمممممممم ..... نمیدونم چه جوری بگم بچه ها...
من به خاطر یه مشکل خاصی، مجبورم تا از BC برم. البته مشکلم مربوط به اینجا نمیشه. ولی خُب مجبورم اینجا رو ترک کنم. امیدوارم روزی بتونم برگردم، راستش خیلی ناراحتم که توی همچین شرایطی دارم از پیشتون میرم. حالا که کلی منتظر Silent Hill، Resident Evil، Devil May Cry HD Collection و خیلی چیزای دیگه بودم تا در موردشون کلی اسپم پراکنی کنم و با هم راجع بهشون صحبت کنیم و بزنیم تو سر کله ی همدیگه، باید بذارم برم... تازشم، همین امشب نِتم درست میشدا... قرار بود دیگه کلاً پِلاس باشم تو BC... ولی خُب... چه میشه کرد؟ چاره ای نیست!!!
میخواستم تا حداقل از این فرصت استفاده کنم و... از همه ی کسانی که خواه ناخواه ناراحتشون کردم، عذر خواهی کنم. جداً و از صمیم قلب متاسفم. من هیچ وقت قصدم ناراحت کردن کسی نبوده و مطمئنم که ناخواسته این اتفاق افتاده... این مسئله واقعاً برای من مهمه که کسی از دستم ناراحت نباشه... واقعاً مهمه.
راستش من اصلاً این آدم بگو بخندی که اینجا وانمود می کردم نیستم. اما همین که به خاطر شماها اینطوری بودم برام خیلی ارزش داشت. همین که به خاطر شماها یه آدم دیگه بودم، برام زیبا بود...
دیگه هم فرصت نمیشه تا 4شنبه سوری و سال نو رو پیشتون باشم، پس همینجا سال نو رو بهتون تبریک میگم... 4شنبه سوری هم که قرارمون بام تهران...
یه چیزی رو فراموش نکنیم و اونم اینکه ما GAMER ها هر چقدر هم از هم دور باشیم و همدیگه رو نشناسیم، اما با بازی کردن، همیشه یه حس مشترک داریم و خواهیم داشت...
توی لحظه های خاصی همراه کاراکترمون می خندیم، شاد میشیم... همراهش گریه می کنیم و غصه می خوریم... مشکلاتش میشه دغدغه های ما و شادی هاش میشه خوشحالی ما...
به همین خاطر اگر هم دیگه اینجا نباشم، همیشه به فکرتون هستم. تو این 3- 4 ماهی که من عضو BC شدم، بهترین لحظاتم رو داشتم و به همین خاطر از همتون ممنونم...
Farewell BC, I’m coming my Fantasy… my own DreamWorld
خیلی دوست داشتم حداقل برای ما پیر مرد های دنیای گیم بگی که چرا نمیتونی دیگه پیشمون باشیسلام پیر مردا و البته پیر زن ها...
آمممممممم ..... نمیدونم چه جوری بگم بچه ها...
من به خاطر یه مشکل خاصی، مجبورم تا از BC برم. البته مشکلم مربوط به اینجا نمیشه. ولی خُب مجبورم اینجا رو ترک کنم. امیدوارم روزی بتونم برگردم، راستش خیلی ناراحتم که توی همچین شرایطی دارم از پیشتون میرم. حالا که کلی منتظر Silent Hill، Resident Evil، Devil May Cry HD Collection و خیلی چیزای دیگه بودم تا در موردشون کلی اسپم پراکنی کنم و با هم راجع بهشون صحبت کنیم و بزنیم تو سر کله ی همدیگه، باید بذارم برم... تازشم، همین امشب نِتم درست میشدا... قرار بود دیگه کلاً پِلاس باشم تو BC... ولی خُب... چه میشه کرد؟ چاره ای نیست!!!
میخواستم تا حداقل از این فرصت استفاده کنم و... از همه ی کسانی که خواه ناخواه ناراحتشون کردم، عذر خواهی کنم. جداً و از صمیم قلب متاسفم. من هیچ وقت قصدم ناراحت کردن کسی نبوده و مطمئنم که ناخواسته این اتفاق افتاده... این مسئله واقعاً برای من مهمه که کسی از دستم ناراحت نباشه... واقعاً مهمه.
راستش من اصلاً این آدم بگو بخندی که اینجا وانمود می کردم نیستم. اما همین که به خاطر شماها اینطوری بودم برام خیلی ارزش داشت. همین که به خاطر شماها یه آدم دیگه بودم، برام زیبا بود...
دیگه هم فرصت نمیشه تا 4شنبه سوری و سال نو رو پیشتون باشم، پس همینجا سال نو رو بهتون تبریک میگم... 4شنبه سوری هم که قرارمون بام تهران...
یه چیزی رو فراموش نکنیم و اونم اینکه ما GAMER ها هر چقدر هم از هم دور باشیم و همدیگه رو نشناسیم، اما با بازی کردن، همیشه یه حس مشترک داریم و خواهیم داشت...
توی لحظه های خاصی همراه کاراکترمون می خندیم، شاد میشیم... همراهش گریه می کنیم و غصه می خوریم... مشکلاتش میشه دغدغه های ما و شادی هاش میشه خوشحالی ما...
به همین خاطر اگر هم دیگه اینجا نباشم، همیشه به فکرتون هستم. تو این 3- 4 ماهی که من عضو BC شدم، بهترین لحظاتم رو داشتم و به همین خاطر از همتون ممنونم...
Farewell BC, I’m coming my Fantasy… my own DreamWorld
نه چرا بریم :d................... این را هم چنان ادامه دارد و تا جایی که امکان داره کوتاه نمی آیمبابا شماها که فُسیل شدین نمیخواین برید پی زندگی تون !!؟
با عرض سلام خدمت دوستان
منم از خودتونم !!! حامد 24 ساله از اهواز ... لیسانسه شیمی. اول مهر هم میرم سربازی.
به به... یکی دیگه هم به جمع پیرمردا اضافه شدبابا شماها که فُسیل شدین نمیخواین برید پی زندگی تون !!؟
با عرض سلام خدمت دوستان
منم از خودتونم !!! حامد 24 ساله از اهواز ... لیسانسه شیمی. اول مهر هم میرم سربازی.
به به!!! چطوری دادا؟ خوبی؟ منم تازه آموزشیم تموم شده ولی یگان خدمتیم نزدیکه خونمونهسلام به بچه های گل بازی سنتر منننننننننن برگشتم ... تا 5/1/91 در کنار دوستان هستم حالتون خوبه؟؟ آرتاس چه عجب ما یه خبری ازت دیدیم کجا بودی تا حالا؟ با دوری من بهتون خوش میگذره؟ آرتاس دژبان کجایی؟ من که رفتم دوره کد توی جهنم سبز(خرم آباد) جزو آشغال ترین پادگان های ایرانه حالا خدارو شکر 1 ماه دیگه منتقلم میکنن یه جای دیگه.