انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,286
بچه ها قرار نیست اختراعی مثه این تفنگ سگا و میکر بکنن که بتونیم باهاش CoD بزنیم؟! :(
عاشق ژست این تفنگا بودم! ای خــــــــــــــدا! کو اون دوران؟! این الانیا دلشون به چی خوشه، ما به چی خوش بودیم... :((
نبود سیو عالیه! حداقل همین الانش من سعی میکنم که اکثر بازیا بدون سیو تموم کنم... واقعا تو این زمینه خود آزاری حال میده :دی
سلام بر پیرمردها....
چرا دیگه کسی خاطره ای نمی گه از دوران جاهلیت و جوانی.... ;)
یاد اون تفنگا بخیر... راستش من هیچ وقت نداشتم... همش آویزون بچه های محل بودم واسه یه شلیک کردن...
 
همیشه از داداش بزرگم کتک میخوردم که چرا میرم کلوپ و پولهامو خرج میکنم . یه روز ظهر بود داشتم توکلوپ مورتال کومبت سگا بازی میکردم ، کلوپ یه قسمتیش حالت خرت و پرت فروشی مثل دکه روزنامه فروشی داشت یه قسمتش هم که کلوپ بود . داشتم بازی میکردم که یه صدای اومده که رضا ("صاحب کلوپ ) یه نخ وینیستون بده . دیدم صدا خیلی آشناست برگشتم دیدم داداشمه ، تا منو دید رنگش پرید به تته پته افتاد ، گفت تو اینجای ، گفتم آره ، گفت پس زود بیا خونه ، گفتم باشه . رفت بیرون ، یه نیم ساعتی بعد که من رفتم بیرون دیدم پشت در وایساده . گفت به بابا که چیزی نمی گی ، گفتم چی رو ؟ گفت سیگارو میگم دیگه . گفتم مگه سیگار می کشی ؟ گفت نه برای دوستم میخواستم . گفتم پس چرا داشتی روشنش میکردی ؟ گفت آخه دوست کبیریت نداشت . گفتم منم به بابا میگم برای دوستت میخواستی . گفت گه خوردی و زد زیره گوشم . آقا ما رو می گی دویدم و با همون دویدنم داد میزدم بابا بابا بابا . یه دفعه از پشت یقم ام رو گرفت گفت کره خر داری کجا میری . گفتم دارم میرم به بابا بگم . دست کرد تو جیبش یه 50 تومنی داد گفت حالا بیا برو بازی کن بابا که شب میاد . پولو گرفتم و رفتم کلوپ یه 2دو سه ساعتی بازی کردم . دیگه هفته ای دو سه بار ازش باج میگرفتم . حالا داداشم 3 تا فرزند داره و فرزند بزرگش داره دانشگاه میره .
 
همیشه از داداش بزرگم کتک میخوردم که چرا میرم کلوپ و پولهامو خرج میکنم . یه روز ظهر بود داشتم توکلوپ مورتال کومبت سگا بازی میکردم ، کلوپ یه قسمتیش حالت خرت و پرت فروشی مثل دکه روزنامه فروشی داشت یه قسمتش هم که کلوپ بود . داشتم بازی میکردم که یه صدای اومده که رضا ("صاحب کلوپ ) یه نخ وینیستون بده . دیدم صدا خیلی آشناست برگشتم دیدم داداشمه ، تا منو دید رنگش پرید به تته پته افتاد ، گفت تو اینجای ، گفتم آره ، گفت پس زود بیا خونه ، گفتم باشه . رفت بیرون ، یه نیم ساعتی بعد که من رفتم بیرون دیدم پشت در وایساده . گفت به بابا که چیزی نمی گی ، گفتم چی رو ؟ گفت سیگارو میگم دیگه . گفتم مگه سیگار می کشی ؟ گفت نه برای دوستم میخواستم . گفتم پس چرا داشتی روشنش میکردی ؟ گفت آخه دوست کبیریت نداشت . گفتم منم به بابا میگم برای دوستت میخواستی . گفت گه خوردی و زد زیره گوشم . آقا ما رو می گی دویدم و با همون دویدنم داد میزدم بابا بابا بابا . یه دفعه از پشت یقم ام رو گرفت گفت کره خر داری کجا میری . گفتم دارم میرم به بابا بگم . دست کرد تو جیبش یه 50 تومنی داد گفت حالا بیا برو بازی کن بابا که شب میاد . پولو گرفتم و رفتم کلوپ یه 2دو سه ساعتی بازی کردم . دیگه هفته ای دو سه بار ازش باج میگرفتم . حالا داداشم 3 تا فرزند داره و فرزند بزرگش داره دانشگاه میره .
=)) =)) =))
آقا دمت گرم...
خداییش کلی خندیدم.
واقعا دمت گرم، خیلی حال داد.
 
عجب تاپیکیه این تاپیک ...
من 21 سالمه ولی از زمانی که یادم میاد دیوانه وار عاشق گیم بودم ...
منم یه چندتا خط از خاطرات مینویسم که مطمئنم هیچکدومتون اینطوریش رو دیگه نکشیده بودید ...
اولین باری که یه کنسول دیدم آتاری بود که پسرخالم داشتش ... اونم نمیدونم از کدوم بدبختی گرفته بود که خراب بود و به ضرب قسم درستش کرده بود!
اونوقت 4 سال بیشتر نداشتم ... اولین باری هم که کنسوا رو تجربه کردم5 سالم بود که بابام یه میکرو برام خرید ... خریدن همانا و روزی 20 بار ماریو رو بدون اینکه بسوزم همانا ...
لازم به ذکره که این اولین و آخرین کنسولی بود که خریدم و تا همین لحظه هم کنسول ندارم!
خوب بالاخره میکرو هم دل زده شد و اسرار بر این کردم که یه سگا بخرن ... از اونجایی که وضع مالیمون اونوقت خوب نبود و بابام هم این چیزا حالیش نبود کوچکترین توجهی به من نشون نداد و هنوزم که هنوزه عقده سگا دارم ...
دیدیم اینطوری نمیشه ... یه نکته ای رو بگم که من خیلی خیلی کم از بابام پول می گرفتم و هنوزم همینطوریه ... یعنی ازش پول نمی گیرم!
کم کم پای ما به کلوپ باز شد ... خوب کلوپ هم پول می خواست و منم نداشتم! فقط بگم دوزار پول گیرمون میومد حروم کلوپ شده بود ... دیدیم اینطوری فایده نداره ... تابستون بود و ما هم بیکار ... با یکی از رفیقام که اون هم مثل من خره یه تصمیمی گرفتیم ... پول در بیاریم! حالا چیکار بکنیم؟! بهترین کار ممکن جمع کردن آشغالی بود و فروختنشون غروب هر روز! :d یعنی ما صبح از خونه میومدیم بیرون و تا غروب این کوچه اون کوچه به امید دو تیکه پلاستیک، آهن، سیم مس، آلومینیوم و ... غروب هم میرفتیم میفروختیم و فوق آخرش میشد 200 یا 300 تومن که بعدش بریم مثلا نیم ساعت کلوپ بازی کنیم!
اینم بگم که به علت تک پسر بودن هیچ رقابت و اذیتی برای بازی کردن وجود نداشت ولی بدبختی اینجا بود که هیچ کنسولی هم نبود که بخوایم بازی کنیم!
خلاصه مدتی رو به همین منوال گذروندیم که به مرور ترک شد ... پس از اسرارهای بسیار بسیار فراوان و راه رفتن روی مخ پدر اولین سیستمم رو سال اول راهنمایی خردیم که یه پنتیوم 2 بود و خوب بازی هم آنچنان توش انجام نمیشد! مثلا بازی های Lion King، هرکول،خانه مرگ، فیفا 2000 و ... رو میشد انجام داد که باز جای شکرش باقی بود ...
5 سال این سیستم رو داشتم که باز یه پنتیوم 4 خریدم ... با پنتیوم 4 بازی های خوبی مثل مافیا، شاهزاده ایرانی، کال آف دیوتی و ... میشد انجام داد و خوب بود ...
بعد از مدتی که سیستم قدیمی شد و بازی های روز رو نمیگرفت من هم از بازی زده شدم و رفتم تو خط فیلم ... (اینو بگم که از همون بچگی عاشق فیلم و سینما بوده ام و هستم و به یقین تا ابد هم خواهم بود و بگم که فیلم همیشه برای من اولویت داشته ...)
2 سال پیش هم رفتم خدمت و بعد اینکه تموم شد یه سیستم خوب خریدم و پس از چند سال دوری از دنیای گیم باز هم بد جوری افتادیم تو این حچل ...
 
  • Like
Reactions: alisantori
عجب تاپیکیه این تاپیک ...
من 21 سالمه ولی از زمانی که یادم میاد دیوانه وار عاشق گیم بودم ...
منم یه چندتا خط از خاطرات مینویسم که مطمئنم هیچکدومتون اینطوریش رو دیگه نکشیده بودید ...
اولین باری که یه کنسول دیدم آتاری بود که پسرخالم داشتش ... اونم نمیدونم از کدوم بدبختی گرفته بود که خراب بود و به ضرب قسم درستش کرده بود!
اونوقت 4 سال بیشتر نداشتم ... اولین باری هم که کنسوا رو تجربه کردم5 سالم بود که بابام یه میکرو برام خرید ... خریدن همانا و روزی 20 بار ماریو رو بدون اینکه بسوزم همانا ...
لازم به ذکره که این اولین و آخرین کنسولی بود که خریدم و تا همین لحظه هم کنسول ندارم!
خوب بالاخره میکرو هم دل زده شد و اسرار بر این کردم که یه سگا بخرن ... از اونجایی که وضع مالیمون اونوقت خوب نبود و بابام هم این چیزا حالیش نبود کوچکترین توجهی به من نشون نداد و هنوزم که هنوزه عقده سگا دارم ...
دیدیم اینطوری نمیشه ... یه نکته ای رو بگم که من خیلی خیلی کم از بابام پول می گرفتم و هنوزم همینطوریه ... یعنی ازش پول نمی گیرم!
کم کم پای ما به کلوپ باز شد ... خوب کلوپ هم پول می خواست و منم نداشتم! فقط بگم دوزار پول گیرمون میومد حروم کلوپ شده بود ... دیدیم اینطوری فایده نداره ... تابستون بود و ما هم بیکار ... با یکی از رفیقام که اون هم مثل من خره یه تصمیمی گرفتیم ... پول در بیاریم! حالا چیکار بکنیم؟! بهترین کار ممکن جمع کردن آشغالی بود و فروختنشون غروب هر روز! :d یعنی ما صبح از خونه میومدیم بیرون و تا غروب این کوچه اون کوچه به امید دو تیکه پلاستیک، آهن، سیم مس، آلومینیوم و ... غروب هم میرفتیم میفروختیم و فوق آخرش میشد 200 یا 300 تومن که بعدش بریم مثلا نیم ساعت کلوپ بازی کنیم!
اینم بگم که به علت تک پسر بودن هیچ رقابت و اذیتی برای بازی کردن وجود نداشت ولی بدبختی اینجا بود که هیچ کنسولی هم نبود که بخوایم بازی کنیم!
خلاصه مدتی رو به همین منوال گذروندیم که به مرور ترک شد ... پس از اسرارهای بسیار بسیار فراوان و راه رفتن روی مخ پدر اولین سیستمم رو سال اول راهنمایی خردیم که یه پنتیوم 2 بود و خوب بازی هم آنچنان توش انجام نمیشد! مثلا بازی های Lion King، هرکول،خانه مرگ، فیفا 2000 و ... رو میشد انجام داد که باز جای شکرش باقی بود ...
5 سال این سیستم رو داشتم که باز یه پنتیوم 4 خریدم ... با پنتیوم 4 بازی های خوبی مثل مافیا، شاهزاده ایرانی، کال آف دیوتی و ... میشد انجام داد و خوب بود ...
بعد از مدتی که سیستم قدیمی شد و بازی های روز رو نمیگرفت من هم از بازی زده شدم و رفتم تو خط فیلم ... (اینو بگم که از همون بچگی عاشق فیلم و سینما بوده ام و هستم و به یقین تا ابد هم خواهم بود و بگم که فیلم همیشه برای من اولویت داشته ...)
2 سال پیش هم رفتم خدمت و بعد اینکه تموم شد یه سیستم خوب خریدم و پس از چند سال دوری از دنیای گیم باز هم بد جوری افتادیم تو این حچل ...
رفیق، ورودت رو به جمع فسیل شده های دنیای GAME خوشامد میگیم... >:d :welcome:
در ضمن کی تو این هچل نیافتاده...؟ ;)
 
سلام تاپیک باحال و جالبیه چرا تا الان ندیده بودمش

من اولِ اول میکرو داشتم و باهاش کنترا(همون رامبوی خودمون:d) می زدم. بعد تو کلوپ سگا دیدم و بازی مورتال کامبت و شورش در شهر رو تو کلوپ بازی می کردم یادش بخیر تو مورتال کامبت با بروس لی جفت پا رو هوا می رفتم تو صورت یارو :d

کم کم عاشق سگا شدم و شبا خواب مورتال کامبتو می دیدم ;;)

سگا واسم شده بود آرزو که بعد از یه مدت تبدیل به واقعیت شد>:d<

تو بازیای سگا هم سونیک و اون دوتا کابوی چی بود آها Sunset Riders و فوتبال 96 گزارشگر که اولش یارو داد می زد Super Star Soccer Deluxe رو یادم میاد زیاد بازی می کردم.

یه مدت بعدش هم که PS1 اومد که اولاش تو کلوب فقط فوتبال 99 میزدم وبس

بعدش رفتم تو نخ 2 تا بازی جیمز باند Tommarow Never Dies و The world Is Not Enough

بعدش پپسی من و بازیای دیگه

بازی ای که بیشتر از همه باهاش تو PS1 حال کردم بازی گمنام Apocalypse بود که زوایای دوربین به شکل هنرمندانه ای در مراحل مختلف بازی عوض میشد.

بعد از سگا دیگه هیچ کنسولی رو بعلت گیر دادنها نگرفتم بعلت ---> تو دیگه بزرگ شدی این بازیا مال بچه هاس :-/

دیگه بعلت گیرهای والدین بصورت مخفی با PC بازی می کردم یا می رفتم کلوپ چندجانبه فوتبال 99 PS1 رو بازی می کردم اکثراً هم کرواسی (بازیکنی داشت بنام یارنی با سرعت 9) و یا کامرون که امبوما با قدرت شوت 9 رو داشت رو بر می داشتم.
بازیای wining eleven بعدی روی PS2 روهم تو کلوپ بازی میکردم. یادش بخیر دوره دبیرستان تو امتحانات بعداز اینکه امتحان حول و حوش 10 تموم میشد می رفتم کلوپ و با دوستم فوتبال می زدیم تا ظهر.

بازی Tomb Raider 5 رو PC هم باهاش خاطرات خوبی دارم

بازی Outlaws هم که باهاش زندگی کردم یادمه راهنمایی می خوندم این معماهای بازی بدجور کلافم کرده بود ولی هرجور شده بازیو تموم کردم (با دهن سرویس شده):|

آقا ساند ترک هاش محشره این Outlaws لااقل اگه بازی نکردین ساند ترکاشو دانلود کنین گوش بدین

ولی خداییش بسه دیگه تا کی میخوایم این روند رو ادامه بدیم :(

از کار و درس و زندگی افتادیم

من که بچم رو نمی ذارم بیش از حد بازی کنه و از سن خاصی دیگه محدودش می کنم واسه Game و به سمت تفریحات بهتر مثل هنر و ورزش و مطالعه سوقش میدم چون این گیم عین اعتیاد میمونه یه پک بزنی تا آخر اسیرش میشی

الانم که دارم فوق لیسانس میخونم این گیم دهنمو سرویس کرده

یه 2 سالی هم هست افتادم تو نخ بازی آنلاین مثل سری Battle Field و CoD که

به جوونترها توصیه می کنم به گیم معتاد نشن چون ضربات جبران ناپذیری به آینده و ارتباط اجتماعیشون میزنه

تا یادم نرفته بگم که دیماه امسال 25 سالم تموم میشه میرم تو 26 سالگی :|

مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر ......... ما همچنان تو کف گیم مانده ایم :(

جوونترا این راه که ما می رویم به ترکستان است شما این راهو نرین

خیلی حرف واسه گفتن داشتم که خوب حوصله ندارم بیشتر از این (یعنی حوصله برام نمونده با این وضع بیکاری و مشکلات نون درآوردن)
پ.ن: یه تاپیک ترک اعتیاد به گیم بزنین اونجا بطور ضربتی این عادت ننگین رو ترک کنیم:|
 
  • Like
Reactions: alisantori
سلام
خیلی مختصر و مفید بگم:
تا که رفتم خواستگاری (همین یکماه پیش بود) وقتی رفتم با عروس خانوم صحبت کنم بهش گفتم نه سیگار میکشم نه اهل برنامه خلاف و اینجور کارا هستم فقط به یه چیز اعتیاد شدید دارم اونم بازی های ویدئویه که اصلا نمیتونم ترکش کنم آیا میتونی با من زندگی کنی؟ یکدفعه دیدم دست بر قضا اونم گفت منم عاشق بازی های کامپیوتریم و دیگه بقیه ماجرا...
همه گیمرا موفق تا ابد شعار منه
 
تاپیک ترک اعتیاد به گیم توی بازی سنتر؟ شوخی می کنی؟ :دی

راجع به این مضرات بازی که نوشتی زیاد بچه ها بحث کردند، ولی یه مساله ای که همه گفتن و فکر می کنم بیشترمون هم قبولش داریم اینه که بازی با وجود این که وقت و پول آدم رو صرف می کنه و ممکنه جلوی موفقیت رو برای بعضی ها بگیره، ولی در عین حال از خیلی بدبختی های دیگه هم آدم رو مصون نگه می داره. یعنی حول و حوش سن 15 تا 23-22 سالگی برای اکثر آدم ها سن حماقته و هر چی مصیبت و بدبختی تو زندگی آدم هست مثل اعتیادها و خلاف های دودی و ... توی این سن آدم گرفتارش میشه و دیگه از شرش نمی تونه خلاص بشه. بچه های گیم بازی که من می شناسم اکثرشون چون سرشون توی بازی و سرگرمی های الکترونیک دیگه است خیلی دنبال چیزهای بدتر نمیرن و معمولا بچه های پاک تر و قابل اعتمادتری از بقیه بچه ها هستند...
سلام
خیلی مختصر و مفید بگم:
تا که رفتم خواستگاری (همین یکماه پیش بود) وقتی رفتم با عروس خانوم صحبت کنم بهش گفتم نه سیگار میکشم نه اهل برنامه خلاف و اینجور کارا هستم فقط به یه چیز اعتیاد شدید دارم اونم بازی های ویدئویه که اصلا نمیتونم ترکش کنم آیا میتونی با من زندگی کنی؟ یکدفعه دیدم دست بر قضا اونم گفت منم عاشق بازی های کامپیوتریم و دیگه بقیه ماجرا...
همه گیمرا موفق تا ابد شعار منه
مبارک باشه. :دی
از دستش ندیا! کم پیدا میشه! :دی
 
سلام
خیلی مختصر و مفید بگم:
تا که رفتم خواستگاری (همین یکماه پیش بود) وقتی رفتم با عروس خانوم صحبت کنم بهش گفتم نه سیگار میکشم نه اهل برنامه خلاف و اینجور کارا هستم فقط به یه چیز اعتیاد شدید دارم اونم بازی های ویدئویه که اصلا نمیتونم ترکش کنم آیا میتونی با من زندگی کنی؟ یکدفعه دیدم دست بر قضا اونم گفت منم عاشق بازی های کامپیوتریم و دیگه بقیه ماجرا...
همه گیمرا موفق تا ابد شعار منه
واااااااااااااو!!!!! رسما قیچی شدم :دی
مبارک باشـــــــــــه!!!! ایول بابا!!!!! خوشمان آمد! :دی
از دستش ندیا! اصلا پیدا نمیشه! :biggrin1:
در ضمن از الان بشین تیکن تمرین کن :دی
بازی با وجود این که وقت و پول آدم رو صرف می کنه و ممکنه جلوی موفقیت رو برای بعضی ها بگیره، ولی در عین حال از خیلی بدبختی های دیگه هم آدم رو مصون نگه می داره. یعنی حول و حوش سن 15 تا 23-22 سالگی برای اکثر آدم ها سن حماقته و هر چی مصیبت و بدبختی تو زندگی آدم هست مثل اعتیادها و خلاف های دودی و ... توی این سن آدم گرفتارش میشه و دیگه از شرش نمی تونه خلاص بشه. بچه های گیم بازی که من می شناسم اکثرشون چون سرشون توی بازی و سرگرمی های الکترونیک دیگه است خیلی دنبال چیزهای بدتر نمیرن و معمولا بچه های پاک تر و قابل اعتمادتری از بقیه بچه ها هستند...
بکوبید این جمله رو تو سر در تاپیک! تا کسی اینجا هوس ترک اعتیاد گیم نکنه :دی
من گفته دوستمونو کامل میکنم! جناب Internal فرمودن بچه مو سوقش میدم سمت هنر و ورزش!!! حالا اینجا رو داشته باش! شاید خنده دار باشه، ولی من موقعی که کمبت میزدم! جوش گرفت منو و رفتم رشته رزمی اسممو نوشتم تا کمربند مشکی و مسابقات و خلاصه تا اونجا که شد ادامش دادم! بماند چی شد که الان 5سالی هست ادامه ندادم + من وقتی PS1 اوومد تموم فایلای اویل رو با دیکشنری واسه خودم ترجمه میکردم (که الان هرچی زبان بلدم از همون دوران بلدم) و دیوانه طراحی شدم! حتی میشستم واسه خودم اون چیزی که تو ذهنم بودو طراحی میکردم، همین امر هم باعث شد برم دنبال کلاسهای طراحی و داستان نویسی! از طرفی دنبال موزیک هم رفتم!!!! شاید بجز ورزش هیچکدوم دیگه رو کامل ادامه ندادم؛ ولی به قول شما، همین گیم باعث سوق دادنم شد!!!! پس والدین آینده! بیاین نیمه پر لیوان هم ببینیم! و فقط نگیم چون گیم میخکوبمون میکنه، پس بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 
سلام تاپیک باحال و جالبیه چرا تا الان ندیده بودمش
سلام...
به شدت به تاپیک خوش اومدی پدر بزرگوار...

---------- نوشته در 12:04 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:03 PM ارسال شده بود ----------

من که بچم رو نمی ذارم بیش از حد بازی کنه و از سن خاصی دیگه محدودش می کنم واسه Game و به سمت تفریحات بهتر مثل هنر و ورزش و مطالعه سوقش میدم چون این گیم عین اعتیاد میمونه یه پک بزنی تا آخر اسیرش میشی
یعنی چی آقا، از شما بعیده...
نذار نسل GAMERها منقرض بشه...
;)

---------- نوشته در 12:07 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:04 PM ارسال شده بود ----------

سلام
خیلی مختصر و مفید بگم:
تا که رفتم خواستگاری (همین یکماه پیش بود) وقتی رفتم با عروس خانوم صحبت کنم بهش گفتم نه سیگار میکشم نه اهل برنامه خلاف و اینجور کارا هستم فقط به یه چیز اعتیاد شدید دارم اونم بازی های ویدئویه که اصلا نمیتونم ترکش کنم آیا میتونی با من زندگی کنی؟ یکدفعه دیدم دست بر قضا اونم گفت منم عاشق بازی های کامپیوتریم و دیگه بقیه ماجرا...
همه گیمرا موفق تا ابد شعار منه
رفیق دمت گرم....
سلیقت آفرین داره.... به تو می گن یه GAMER واقعی... همین که یکی رو پیدا کردی که عشق GAME هست کلی می ارزه...
من تو فکر اینم که بچتون چی می خواد بشه.... ;)
شما هم به همراه بانو موفق باشی...
راستی ازداوجت رو هم تبریک می گم... @};-

---------- نوشته در 12:11 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:07 PM ارسال شده بود ----------

حالا اینجا رو داشته باش! شاید خنده دار باشه، ولی من موقعی که کمبت میزدم! جوش گرفت منو و رفتم رشته رزمی اسممو نوشتم تا کمربند مشکی و مسابقات و خلاصه تا اونجا که شد ادامش دادم!
=)) =))
اوه اوه... از Mortal Kombat چه خطر... ;)
حالا بی شوخی...
یکی از دلایلی که باعث شد من به ادبیات English علاقه پیدا کنم و تو این رشته پیشرفت کنم همین GAME بود...
دنیای GAME، دنیای مجازی... واقعا یه چیز دیگست...

---------- نوشته در 12:13 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:11 PM ارسال شده بود ----------

اصلا می تونیم این رو به موضوع جدیدی واسه بحث تبدیل کنیم...
علاوه بر گفتن خاطرات، می تونیم دستاوردهای مفیدی رو که صرفا با GAME بهشون رسیدیم هم همینجا ذکر کنیم...
تا کودکان آینده بهتر رشد کنند... ;)
 
اصلا می تونیم این رو به موضوع جدیدی واسه بحث تبدیل کنیم...
علاوه بر گفتن خاطرات، می تونیم دستاوردهای مفیدی رو که صرفا با GAME بهشون رسیدیم هم همینجا ذکر کنیم...
تا کودکان آینده بهتر رشد کنند... ;)
با اجازت من شروع میکنم
من بدلیل علاقه بیش از حد به بازی (و البته لذتی که از بازی با PC میبرم)،چندین ساله که زمان خیلی زیادی رو در روز پشت کامپیوتر میشینم
برای همین خیلی زود به کامپیوتر و مباحث مربوط به اون آشنا شدم و پیشرفت کردم ، به مرور در کنارش اینترنت هم اضافه شد
و می‌تونم بگم خیلی از چیزهایی که من الان دارم(در زمینه کامپیوتر) ، شروعش بخاطر گیم بوده
 
با اجازت من شروع میکنم
من بدلیل علاقه بیش از حد به بازی (و البته لذتی که از بازی با PC میبرم)،چندین ساله که زمان خیلی زیادی رو در روز پشت کامپیوتر میشینم
برای همین خیلی زود به کامپیوتر و مباحث مربوط به اون آشنا شدم و پیشرفت کردم ، به مرور در کنارش اینترنت هم اضافه شد
و می‌تونم بگم خیلی از چیزهایی که من الان دارم(در زمینه کامپیوتر) ، شروعش بخاطر گیم بوده
ایول دانیال... 10 امتیاز +
به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی...
 
سلام...
اصلا می تونیم این رو به موضوع جدیدی واسه بحث تبدیل کنیم...
علاوه بر گفتن خاطرات، می تونیم دستاوردهای مفیدی رو که صرفا با GAME بهشون رسیدیم هم همینجا ذکر کنیم...
تا کودکان آینده بهتر رشد کنند... ;)
سلام
آره، این بحث خوبیه! میشه نیمه پر لیوان در نظر گرفت...
من که چند نمونه از دستاوردای گیم واسه خودمو گفتم ولی مهمترین چیز این بود که گذاشت فکرم باز بشه و به چیزایی بیشتر از عوام، فکر کنم
مثلا یادمه که تو دوران دبیرستان من با یکی از دوستام به اسم "رضا حمزی" داشتیم رو ساخت یه بازی کار میکردیم، هرچند که به دلیل نداشتن شرایط درست هیچ وقت درست نشد!
یادش بخیر هم والپیپرش رو طراحی کردیم، هم سیستم طراحی محیط؛ منتها نشد که بشه!!! اگه اون موقع رشته گیمینگ بود مطمئنا انگیزه برای درسم چندین برابر میشد :(
 
اگه اون موقع رشته گیمینگ بود مطمئنا انگیزه برای درسم چندین برابر میشد :(
شدید پایتم... باور می کنی یه مدته زده به سرم که بعدر از تموم شدن درسم، برم و از ابتدا رشته گرافیک بخونم....

راجع به دستاورد هم منم یه مطلب جالب بگم.
یادمه زمانی که شروع کردم به پیدا کردن درک درست از بازی ها... (آخه من از وقتی چشم باز کردم در حال بازی کردن بودم... :d ) و داشتم از Syberia لذت می بردم و یا Monkey island، همش کنار PC یه دیکشنری بود و هر کلمه ای رو که متوجه نمیشدم سریع از دیکشنری پیداش می کردم...
باور می کنید همین مسئله کوچیک زندگی منو تغییر داد...
یعنی باعث شد من رشته ام تو دوره کارشناسی مترجمی زبان باشه و الان هم که به لطف خدا دارم ارشد می خونم، دارم ادبیات انگلیسی می خونم...
ONLY GAMING
 
دستاوردهای گیم برای خود من:

1. دقیقا تکرار حرف F4T4L1TY که گفتند با دیکشنری دونه دونه کلمات انگلیسی توی بازی ها رو یاد گرفتند برای من هم بوده. یعنی قسمت زیادی از دانش لغاتم در انگلیسی از همین بازی ها میاد و در واقع انگار این جمله رو از دهن من نوشتی رفیق!
o9yixf2ub5cv8r8mz0k5.gif


2. دقیقا تکرار حرف دانیال که گفتند با کامپیوتر و مباحث مربوطه اش به خاطر گیم آشنا شدند باز هم عینا من هم همین طور بودم. هم ویندوز، هم نرم افزار، هم سخت افزار... یعنی باز هم انگار این جمله دقیقا از دهن من خارج می شد!
23t06dg.gif


3. همون مساله پاک موندن از تفریحات بدتر و مضرتر که بچه های دیگه محیط اطرافم به وفور سراغ شون می رفتند، و من هیچ وقت در مقابل تفریحی مثل گیم حوصله اونها رو نداشتم...

4. بعضی از مراحل زندگی من واقعا پراسترس بودند که وارد شدن و غرق شدن در دنیاهای مجازی موجود در بازی های کامپیوتری بسیار به من کمک می کرد استرس دنیای واقعی رو فراموش کنم (بعضی موقع ها آدم واقعا توی زندگی لازمش میشه که فقط و فقط وقتش رو یه طوری بگذرونه و متوجه تلخی های زندگی اش نشه).

و...
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or