امتياز اعضای بازی‌سنتر به عناوین پلتفرم‌های PlayStation

Nathan Drake

Evanescence
کاربر سایت
درود
این تاپیک به این منظور باز شد تا دوستانی که عناوین مختلف رو تجربه کردند، امیتاز از 1 تا 10 به بازی مورد نظر بدن.
لطفا سعی کنید همراه با نمره یه توضیح کوچکی هم بدید.
با تشکر
 
آخرین ویرایش:

Demons Souls 8​


+گرافیک فوق العاده و 60 فریم
+فست تراول و لودینگ بشدت سریع
+سیستم گیم پلی سولز بورن
+تجدید خاطره عالی با یکی از بزرگترین سوپرایزهای زمان ps3

- world Tendency علاوه بر اینکه هیچ توضیحی در موردش داده نمیشه روی همه چیز بازی هم تاثیر میذاره و در کل تجربه بازی رو بشدت تحت تاثیر قرار میده
- درسته انتظار بازطراحی بازی از یک ریمیک نمیره ولی میشد برخی مشکلات پایه ای که از 13 سال پیش در بازی وجود داشت رو حل کرد ( رفع مشکل افتادن از لبه ها حین مبارزه با باس ها / ااضافه کردن یکی دو تاحرکت به مبارزه با باس ها / حل مشکل Equip Burden و ... )

.
 
Demon's Souls Remake 9

بازی از نظر تکنیکی فوق العاده خفنه واقعا بازی به این تمیزی ندیده بودم . گرافیک محشره ولی خفن تر از اون صدای بازیه ، تا حالا همچین کیفیت صدایی رو تجربه نکرده بودم . ترکیب صدای سه بعدی و هدست پالس و هپتیک فیدبک یه چیز فوق خفنه .
خود بازی هم خوبه گیم پلی خیلی روون عالی ، موزیک هم عالی ، داستان هم خوبه ولی خب زیاد چیزی برای تعریف کردن نداشت و دیگه زیادی مینیمال و ساده بود . من داستان بلادبورن و سکیرو رو بیشتر دوست داشتم . سیستم World Tendency هم زیاد خوشم نیومد .
در کل تجربه نسل بعدی خفنی بود و لذت بردم .
 
Demon's Souls Remake 9

بازی از نظر تکنیکی فوق العاده خفنه واقعا بازی به این تمیزی ندیده بودم . گرافیک محشره ولی خفن تر از اون صدای بازیه ، تا حالا همچین کیفیت صدایی رو تجربه نکرده بودم . ترکیب صدای سه بعدی و هدست پالس و هپتیک فیدبک یه چیز فوق خفنه .
خود بازی هم خوبه گیم پلی خیلی روون عالی ، موزیک هم عالی ، داستان هم خوبه ولی خب زیاد چیزی برای تعریف کردن نداشت و دیگه زیادی مینیمال و ساده بود . من داستان بلادبورن و سکیرو رو بیشتر دوست داشتم . سیستم World Tendency هم زیاد خوشم نیومد .
در کل تجربه نسل بعدی خفنی بود و لذت بردم .
این سیستم world tendency چی هس حالا؟ یه توضیحی میدین؟
 
1.JPG

درود
demon souls
من هم بازی تمام کردم البته برای بار چهارم و پلات شد.
خواستم نظر راجب بازی برای بنویسم.
به نظرم بی برو برگرد تا الان بهترین بازی برای ps5بود
از نظر گیم پلی واقعا بینظیر بود قبلش بگم که من بلادبوردن و ۳ تا دارم سوال هام سکیرو رو هم قبلا بازی کردم و تمامشون کردم ولی سازندگان واقعا سنگ تمام گذاشتند رو این بازی رو تک تک اینم ها و باس ها و حلقه ها که هر کدام داستان خودش داره که از بحث اینجا خارجه😁 چیزی که جالب بود واقعا ارزش تکرار به طرز عجیبی بالامی بره براتون بعد از دور اول بازی

از نظر موسیقی و صدا گذاری عالی و هر محیط با توجه به باس ها و کاراکتر های مختلف صدا گذاری خیلی خوبی گذاشته بودن مثلا صدای اژدها هم حس شکوه و عظمت بهت میده هم حس ترس و کشته شدن😁
از نظر گرافیک هم به نظرم بالاترین گرافیک رو ps5داشت رو تک تک جزییات محیط ها به خوبی کار شده بود.
نکته با توجه به این دنیاهای بزرگ و وسعت بازی به نظرم یکی از بازی های بود کمترین باگ ها ممکن داخلش داشت.
چند تا عکس زیبا هم گذاشتم براتون برای تجدید خاطرات :D

سخن آخر به هیچ عنوان از دست ندین بازی رو که جز بهترین تجربه های گیمتون می‌تونه باشه اگر از اینجور سبک ها خوشتون میاد

امتیازمن به بازی 10
مرسی Sony
 

Attachments

  • 1113707.jpg
    1113707.jpg
    2.2 MB · مشاهده: 30
  • 1113054.jpg
    1113054.jpg
    1.8 MB · مشاهده: 29
  • 1102639.jpg
    1102639.jpg
    2.1 MB · مشاهده: 30
  • 1154577.jpg
    1154577.jpg
    2.1 MB · مشاهده: 30
آخرین ویرایش:
7 Spider-Man Miles Morales
بازی خوبی بود با اینکه من اصلا اهل این لوس بازی های مارولی و تینیجری و دیالوگ های آبدوغ خیاری این سبک نیستم ولی خب راحت تا آخر رفتم و بازی خوش ساختی بود و داستانشم بدک نبود . گرافیکش در حد نسل بعد نبود و آپگرید PS4 بود بالاخره ولی خوشگل بود بعضی جاهاش ، موزیکش خوب بود و گیم پلیش هم همینطور هر چند ضرباتش اون حس چسبیدن و سنگینی رو نداشتن . ناخواسته همش با سری بتمن که خیلی تاریک و سنگین و شیک هستن مقایسه میکردم و با خودم میگفتم خداییش چقدر قشنگ بودن Batman Arkham ها و حیف که دیگه ادامه ندادن اون سبک رو .
از نظر کانتنت هم بازی خیلی عالیه کلی محتوا و چیز میز برای آزاد کردن داره و بازیه Rewarding یی هم هست .
 
cyberpunk 2077

یادش بخیر قبل اینکه بیاد چقدر براش هایپ بودم ولی با اون مشکلاتی که براش پیش اومد کلا بیخیال بازی شدم تا همین چندوقته قبل که این سریالرو دیدم دوباره به سرم زد بازی کنم
من الان اصلا کاری ندارم که چه وعده هایی دادن چی شد ایراداتش چی بود و ... الان به عنوان یه بازیی که تازه اومده بهش نگاه می کنم و سعی می کنم منصفانه نقدش کنم:
1.اولین نکته در مورد گرافیک بازی و طراحیه شهر نایت سیتیه که به نظر من به شدت زیبا پر از جزییات طراحی شده و واقعا تمامه سوراخ سمبه های این نقشه منحصربفرد پر جزییات و جذاب طراحی شده
2.طراحی شخصیت خیلی جزییات داره ولی خیلی بیخودیه وقتی بازی کلا اول شخصه و به جز یه فوتو مود و یکی دو تا کاتسینه کوتاه من قرار نیست خودمو ببینم این همه وقت و انرژی واسه چی گذاشتن
3.داستان اصلی بازی خوبه ولی شاهکار نیست صرفا یه داستان خوب داره که به نظر من اوایلش بهتر از یک سوم پایانیشه و هر چی جلوتر میره افت می کنه.
4. ابتدای بازی میشه پیشینه کاراکترتو مشخص کنی که هیچ تاثیری تو روند بازی نداره و صرفا چنتا دیالوگ اینور اونور می تونی بگی که هیچ تاثیری تو بازی ندارن فقط دروغ نگم تو یه ساید کويست یه دیالوگ میده که می تونه مهم باشه
5.رانندگی بازی چه با ماشین چه موتور خیلی خشکه و متوسط رو به پایینه کلا هیچ کسی نمی تونه بگه رانندگی لذت بخشه
6.بزرگترین مشکل بازی هوش مصنوعیه خیلی پایینه که به نظرم با استانداردایه نسل هفتم نمی خونه چه برسه نسل هشت و نه
7.مبارزات بازی به چهار دسته تقسیم می شه
تیر اندازی: شوتر که واقعیتش جالب نیست علتش هم فیزیک بازیه که تخریب پذیری محیط و کاور گیری درست و حسابی نداره هوش مصنوعی پایینم باعث می شه تا کیفیت مبارزات در حد شلیک کردن از فاصله یه متری تو چشم طرف پایین بیاد
مخفی کاری: اصلا بازی مکانیزمشو نداره نمی دونم چرا انقدر بهش پر و بال می ده آپگریدش می کنه پرک می ده با توجه به محیط بازی هوش مصنوعی پایین و سیستم غیر منطقی دوربین ها شدنی نیست مثلا نوع محیطی که طراحی شده جای قایم شدن درست و حسابی نداره مثله رفتن تو تاریکی یا کانالایه کولر یا قایم شدن به لطف هوش مصنوعیه داغونم تا اولین نفر ببینتت تا طبقه سومش همه شروع می کنن دنبالت گشتن خلاصه اصلا روش کار نکردن الکی اونجاست
سلاح سرد و مشت زدن : متوسطه رو به پایین
هک کردن: مکانیزمش جالبه هر چند مینی گیمش یه چیزی شبیهه یه سودوکو خسته کننده است زمانی که توش لول آپ شی حالت چیت کردن می گیره از دور آدمارو میسوزونی فلج می کنی مجبور به خودکشیش می کنی جالبه تنها راه مخفی کاری هم همینه
8.بازی بالانس نیست یکم ساید کويست بری لول بیست برسی به شدت آسون میشه
9.به عنوان یه Open World RPG تعاملی با محیط نداری NPC ها هیچ واکنشی ندارن بعضیاشون یه تک دیالوگ دارن بعضیاشونم نه بری سمتشون یا میشینن زمین جیغ می زنن یا مثله GTA3 فرار می کنن هوش مصنوعی پلیس فاجعه است فقط کافیه نزدیکشون شی تنها کاری که می کنن تیراندازیه نه سعی می کنن تسلیمت کنن یا هشدار بدن جالبه پلیس به هیچ وجه تعقیبت نمی کنه همه رو بکش بعد برو یه کوچه پایینتر پلیسا یادشون میره کی بودی هیچ مینی گیم حسابی تو بازی نیست هیچ Event یا داستانی نیست gangs بازی که گروه های زیادی هم هستن فقط تو محلاشون هستن اگه نزدیکشون شی تیر اندازی می کنن همین کلا بازی خیلی زیباست ولی هیچ عمقی نداره سر همینم اصلا ارزش تکرار یا چرخیدن تو شهرو نداره
10.ساید کويست ها چنتا دستن مثله Witcher یه سری علامت تعجب زردن رو نقشه یا دوستات زنگ میزنن بهت میدن بعضیاشون خوبن بعضیاشونم یه مشت دیالوگ کشدارو طولانین یه سری گیگ داره که مثله Witcher Contract هان رو نقشه مشخص میشن نزدیکشون میشی تلفنت زنگ می خوره یه بابایی یه قصه طولانی میگه آره یارو آدم بدیه قاتله متجاوزه باید بکشیش همشونم اینجوریه میری تو یه محیط ده نفرو می کشی میای بیرون پولتو می گیری چنتاشونم داستانه کوتاهی دارن که باید گروگانو آزاد کنی ولی در کل گیم پلیشون همونه محیط کوچیک ده تا دشمن همرو بکش بیا بیرون یه سری دیگم داره که جایگزین همون علامت سوالایه Witcher شده نزدیکشون میشی یه پیام میاد باید چهارتا آدمو تو یه حیاطی زیرزمینی بکشی از رو یه جنازه پول برداری .


در کل بازی قابل قبوله داستان خوب شهر زیبا گیم پلی متوسط ولی چیزی که درگیرت کنه و عمقی داشته باشه نداره
نمره نهایی7.5
 
منم چند روز پیش ps5 خریدم و واسه اولین گیم رفتم سراغ days gone

8.........DAYS GONE

برخلاف خیلی از دوستان که تو تاپیک اصلی بازی با داستان حال نکرده بودن شخصا خیلی واسم جذاب بود و خوشم اومد
موسیقی زیبا هم بدون شک خیلی تو روند بازی تاثیر گذار بود طوری که گاهی اوقات ترجیح میدی به جای این که از fast travel استفاده کنی بزنی به دل جاده و با موزیک و صدای اگزوز هارلی تو افق محو بشی

گرافیک بازی رو هم میشه به عنوان نقطه ضعفش حساب کرد و هم به عنوان نقطه قوت بازی
بعضی جاها مخصوصا شب و تو هوای مه آلود اینقدر گرافیگ بازی عالی بود که فراموش میکردی با یک بازی نسل هشتمی طرفی
از اون طرف توی هوای آفتابی و بدون هیچ افکت خاصی شدیدا تو ذوقت میخورد

بریم سراغ نکات منفی

شما وقتی شاهکاری مثل red dead 2 رو تجربه میکنی بین راه به خلافکار ها و راهزن هایی که قصد دارن ازت سرقت کنن برمیخوری
ولی راک استار اینقدر این اتفاق رو خوب مدیریت کرده که اصلا آزار دهنده نیست برات و برعکس لذت بخش هم هست
ولی این بازی دیگه مسخرش رو درآورده
بعضی وقتا تو یک مسیر ۲ دقیقه ای که واسه یک ماموریت باید بری چندین اتفاق همزمان واست میوفته که از خود ماموریت چالشش بیشتره
واسه شخص من بارها اتفاق افتاد که اول با اسنایپ میزدنم،بعد با طناب جاده رو میبستن و میخوردم زمین،بعد گرگ زامبی شده میومد دنبالم و در آخر هم تو تله میوفتادم و خلاصه که قبل این که به مقصد برسم تمام مهمات خالی میشد و باید با چاقو ماموریت اصلی رو میرفتم :D

نکته بعدی این که کسی تو این استدیو نبوده ۴ تا صورت واسه این npc های مادر مرده طراحی کنه یک صورت طراحی کردن و رو همه کپی شده

تغییرات آب و هوا هم خیلس مصنوعیه
مثلا تو ۲ ثانیه یکهو نور خورشید چندین متر جا به جا میشه جوری که انگار اول صبح تبدیل میشه به ظهر
یا در عرض چند ثانیه هوای بارونی تبدیل میشه به هوای صاف

رادیو بازی هم که باگ اصلیه
وسط ماموریت و مخفی کاری شروع میکنه به زر زدن با صدای بلند و قطع هم نمیشه و نابود میکنه اون حس و حال سکوت و مخفی کاری رو
برعکس جایی که باید شروع به کار کنه و ماموریت بده بهت باگ میخوره و تا ۱۰ دقیقه کار نمیکنه

وای بر اون شخصی که ایده بنزین زدن رو تو بازی گذاشت...نصف بازی باید درگیر پیدا کردن بنزین واسه موتورت باشی
شخصا ۳-۴ بار وسط ناکجا آباد بنزین تموم کردم و در حالی که زیر لب به تیم سازنده فحش میدادم دنبال شیب بودم تا موتور دور بگیره تا دیگه مجبور نباشم موتور رو هل بدم :D ~X(

در کل بازی خوبی بود و ازش لذت بردم
تو تایپکش خوندم که قرار نیست نسخه دوم ساخته بشه که شدیدا حال گیر بود برام
اگر تو نسخه دوم با گرافیک نسل نهمی و بدون باگ های نسخه اول عرضه بشه شدیدا میترکونه
 
آخرین ویرایش:
منم چند روز پیش ps5 خریدم و واسه اولین گیم رفتم سراغ days gone

8.........DAYS GONE

برخلاف خیلی از دوستان که تو تاپیک اصلی بازی با داستان حال نکرده بودن شخصا خیلی واسم جذاب بود و خوشم اومد
موسیقی زیبا هم بدون شک خیلی تو روند بازی تاثیر گذار بود طوری که گاهی اوقات ترجیح میدی به جای این که از fast travel استفاده کنی بزنی به دل جاده و با موزیک و صدای اگزوز هارلی تو افق محو بشی

گرافیک بازی رو هم میشه به عنوان نقطه ضعفش حساب کرد و هم به عنوان نقطه قوت بازی
بعضی جاها مخصوصا شب و تو هوای مه آلود اینقدر گرافیگ بازی عالی بود که فراموش میکردی با یک بازی نسل هشتمی طرفی
از اون طرف توی هوای آفتابی و بدون هیچ افکت خاصی شدیدا تو ذوقت میخورد

بریم سراغ نکات منفی

شما وقتی شاهکاری مثل red dead 2 رو تجربه میکنی بین راه به خلافکار ها و راهزن هایی که قصد دارن ازت سرقت کنن برمیخوری
ولی راک استار اینقدر این اتفاق رو خوب مدیریت کرده که اصلا آزار دهنده نیست برات و برعکس لذت بخش هم هست
ولی این بازی دیگه مسخرش رو درآورده
بعضی وقتا تو یک مسیر ۲ دقیقه ای که واسه یک ماموریت باید بری چندین اتفاق همزمان واست میوفته که از خود ماموریت چالشش بیشتره
واسه شخص من بارها اتفاق افتاد که اول با اسنایپ میزدنم،بعد با طناب جاده رو میبستن و میخوردم زمین،بعد گرگ زامبی شده میومد دنبالم و در آخر هم تو تله میوفتادم و خلاصه که قبل این که به مقصد برسم تمام مهمات خالی میشد و باید با چاقو ماموریت اصلی رو میرفتم :D

نکته بعدی این که کسی تو این استدیو نبوده ۴ تا صورت واسه این npc های مادر مرده طراحی کنه یک صورت طراحی کردن و رو همه کپی شده

تغییرات آب و هوا هم خیلس مصنوعیه
مثلا تو ۲ ثانیه یکهو نور خورشید چندین متر جا به جا میشه جوری که انگار اول صبح تبدیل میشه به ظهر
یا در عرض چند ثانیه هوای بارونی تبدیل میشه به هوای صاف

رادیو بازی هم که باگ اصلیه
وسط ماموریت و مخفی کاری شروع میکنه به زر زدن با صدای بلند و قطع هم نمیشه و نابود میکنه اون حس و حال سکوت و مخفی کاری رو
برعکس جایی که باید شروع به کار کنه و ماموریت بده بهت باگ میخوره و تا ۱۰ دقیقه کار نمیکنه

وای بر اون شخصی که ایده بنزین زدن رو تو بازی گذاشت...نصف بازی باید درگیر پیدا کردن بنزین واسه موتورت باشی
شخصا ۳-۴ بار وسط ناکجا آباد بنزین تموم کردم و در حالی که زیر لب به تیم سازنده فحش میدادم دنبال شیب بودم تا موتور دور بگیره تا دیگه مجبور نباشم موتور رو هل بدم :D ~X(

در کل بازی خوبی بود و ازش لذت بردم
تو تایپکش خوندم که قرار نیست نسخه دوم ساخته بشه که شدیدا حال گیر بود برام
اگر تو نسخه دوم با گرافیک نسل نهمی و بدون باگ های نسخه اول عرضه بشه شدیدا میترکونه
شاید این چیزی که میگم واسه خیلیا عجیب باشه ولی days gone برای من یکی از بهترین و به یادماندنی ترین تجربه های نسل هشتم بود.
همون طور که گفتی موسیقی بازی شاهکار و غم انگیز بود... من این بازی رو پاییز رفتم که با یه سری مشکلات شخصی همراه بود و فضا و موسیقی این بازی و تنهایی دیکن تو کوه های راکی این بازی و اون روزها رو تا عمر دارم تو ذهن من حک کرد.
گرافیک بازی هم با توجه به عظمت نقشه واقعا زیبا بود. یه مورد که خیلی واسه من قابل توجه بود و همیشه منو متعجب میکرد حرکات و میمیک های شخصیتهای اصلی بازی تو موقعیت های مختلف بود که به نظر من خیلی طبیعی و لذت بخش از آب دراومده.
در کل بخاطر تجربه شخصی نمرم واسه این بازی ۱۰ هست :D
 
شاید این چیزی که میگم واسه خیلیا عجیب باشه ولی days gone برای من یکی از بهترین و به یادماندنی ترین تجربه های نسل هشتم بود.
همون طور که گفتی موسیقی بازی شاهکار و غم انگیز بود... من این بازی رو پاییز رفتم که با یه سری مشکلات شخصی همراه بود و فضا و موسیقی این بازی و تنهایی دیکن تو کوه های راکی این بازی و اون روزها رو تا عمر دارم تو ذهن من حک کرد.
گرافیک بازی هم با توجه به عظمت نقشه واقعا زیبا بود. یه مورد که خیلی واسه من قابل توجه بود و همیشه منو متعجب میکرد حرکات و میمیک های شخصیتهای اصلی بازی تو موقعیت های مختلف بود که به نظر من خیلی طبیعی و لذت بخش از آب دراومده.
در کل بخاطر تجربه شخصی نمرم واسه این بازی ۱۰ هست :D
دیزگان برای من هم یک تجربه خاص و عالی بود . گرافیک محشر . مأموریت ها غالبا عالی . موسیقی و اون فضای آخر زمانی بی نظیر . مثل رد دد که باید با اسب به نقاط مختلف می رفتی این با موتور . خیلی باحال و نو بود تجربه ای که در اختیارم گذاشت . دوبار تمامش کردم
 
منم ۴ ماهی هست که ps5 گرفتم تو این مدت فقط سه تا بازی رسیدم تموم کنم که بترتیب نمرشون مینویسم.
Astro's playroom 8.5
بهترین استفاده رو از دسته کرده و از این نظر حس نسل بعد به خوبی منتقل میکرد گرافیک خوبی داشت گیم پلی هم فان و لذت بخش بود مخصوصا اگه کنار خونواده بازی کنید و نوستالژی بکار رفته هم بهترین شروع برا نسل جدید بود.
Red Dead Redemption 2 10
شماره یکش بعد u2 بهترین بازی نسل هفت برای من بود، خیلی منتظر آپدیت نسل بعدش بودم ولی خوب مثل اینکه حالا حالاها خبری ازش نیست و قبل از اینکه از پلاس حذف شه رفتم سراغش.
غرب وحشی و خلق یه دنیای بزرگ، زنده، با روح و پویا پر از ماموریت و کارهای جانبی متنوع، شخصیت پردازی بینظیر، گرافیک، صداگذاری و موزیک عالی و در آخر آرتور مورگان سوپرایزی بود که شاید تاابد تو ذهنم موندگار بشه.

Horizon forbidden west 9
داستان و شخصیت پردازی مثل نسخه قبلی ضعف اصلی بازیه و شخصیت ها کماکان نچسبن بخصوص که بعد بازی کردن rdr2 این موضوع خیلی بیشتر تو چشم میاد، پلتفرمینگ هم بعضا اذیت میکرد. ولی از اون طرف گیم پلی و پیشرفتش تو همه زمینه ها بخصوص تنوع و جذابیت ماموریت های جانبی نقطه قوت بازی بود که کم کسری از اصلی ها نداشتن، تنوع ربات ها و طراحی جالبشون و گرافیک پشم ریزون هم از دیگر نکات مثبت بازی بودن، کلا نزدیک ۹۰ ساعت رو درجه سختی هارد بازی کردم و به شدت چسبید.
 
The Last of Us Part II
8.5/10


The Last of Us™ Part II_20221024230252.jpg
The Last of Us™ Part II_20221031002747.jpg

تقریبا می تونم بگم که حدود 2 سال و 3 ماه تو کف تجربه این نسخه از بازی بودم، چون فروردین سال 99 بود که به دلایلی PS4 ـم رو فروختم (البته این نیت رو داشتم که پاییز PS5 بخرم :)) ) اما بعدش بحران کرونا و پرش قیمت دلار و ماین و کمبود تراشه و ... بوجود اومد که همه باعث شد تا همین چند ماه پیش بدون کنسول باقی بمونم! من پلتفرم اصلی گیمم هیچوقت کنسول نبوده و فقط به خاطر تجربه انحصاری های سونی ناچارم که پلی استیشن تهیه کنم، حالا خلاصه اینکه تقریبا اصلی ترین دلیلی که وادارم کرد PS5 رو بخرم تجربه نسخه دوم tlou بود!!
واقعا دو سال و سه ماه توی کف بودن و سر کردن با تریلر E3 2018 و اجتناب از جاهایی که ممکن بود بازی رو برام لیک کنه اونم این همه مدت خیلی فرسایشی بود! حتی چندین بار نزدیک بود که مراجعه کنم به یوتیوب و بازی رو تجربه کنم :D اما خب در نهایت مفتخرم که بگم که هیچ لیکی رو ندیدم و به جز تریلرهای بازی، هیچ اطلاع خاصی از محتوای خود بازی نداشتم!
البته قبل از تجربه این نسخه بازی، با توجه به اینکه 4 سال پیش نسخه اول بازی رو تجربه کرده بودم و تا حدی داستان بازی رو فراموش کرده بودم واجب بود که شماره اول رو هم مجددا بازی کنم که باید بگم اینبار نسبت به دفعه اول لذت خیلی خیلی بیشتری ازش بردم و بعدش دیگه همه چیز آماده تجربه شماره دوم شد. (البته به جز حال روحی که این روزا حال خیلیامون خوب نیست)
یکی از اصلی ترین عواملی که دنیای tlou و عناوین مشابهش رو برای من خیلی جذاب می کنه فضای آخرالزمانیه، شاید عجیب باشه اما من به شدت محیط های آخرالزمانی، شهرهای خالی از سکنه، هجوم طبیعت به بناهای مصنوعی ساخته انسانی، سکوت و آرامش دنیای آخرالزمانی و آدم هایی که به دور از تمدن به ذات اصلی خودشون نزدیک تر میشن رو خیلی دوست دارم! در حدی که یکی از فانتزی هام زندگی در Pripyat نزدیک چرنوبیله!!
توی tlou این فضا خیلی خوب ساخته و پرداخته شده، توی اکثر مراحل خبری از موسیقی اضافی نیست، فقط یه سکوت مرموز و شاید غم بار که گاهی با صدای یه زامبی یا یه خطر یا جوک های الی شکسته میشه.
خوشبختانه در tlou ii هم محیط های آخرالزمانی در همون راستای نسخه قبل به بهترین شکل ممکن طراحی شده و اینبار با گرافیک عالی این نسخه واقعا فوق العاده ـس. البته شاید بشه این ایرادو وارد کرد که ازونجایی که بخش زیادی از بازی در سیاتل می گذره، ممکنه برای بعضیا اون فضای جنگلی و سرسبز و مرطوب از یه جاهایی یه مقدار به مرور تکراری بشه. محیط مزرعه و سانتا باربارا و محیط برفی جکسون بخش خیلی کوچکی از تایم بازی رو شامل میشن.
بازی از نظر گیم پلی هم پیشرفت خوبی نسبت به قبل داشته و اون مواردی که توی نسخه اول دست و پا گیر بود مثل محدودیت مواجهه با کلیکرها برطرف شده
بزرگ شدن محیط بازی و خارج شدنش از حالت خطی با توجه به استایلی که بازی می کنید می تونه خوب یا بد باشه! مثلا کسایی که دوست دارن بازی رو کاملا مخفی کاری جلو برن (مخصوصا روی درجات سختی بالا که چاره ای جز مخفی کاریم نیست) می تونن از آپشن های زیادی که وجود داره لذت ببرن و روش های مختلفی رو امتحان کنن، اما ازونطرف کسی که بیشتر دنبال تجربه روایت بازیه و روی درجه سختی پایینه و میخواد اکشن تر و سریع جلو بره یه مقداری توی محیط های بزرگ بازی گیج میشه و گشت و گذارهای زیاد بعد از مدتی براش ممکنه خسته کننده بشه.
یکی از اصلی ترین نکات مثبت بازی برای من هوش مصنوعی دشمن ها و سینمایی شدن و واقع گرایی بی نظیره گیم پلیه نه به شکلی که فکر کنیم همه چیز اسکریپت شده باشه نه، انقدر روی جزئیات و انیمیشن های مختلف کار شده که واقعا هر کس موقع تجربه بازی با صحنه های فوق العاده جذابی رو به رو میشه انگار که یک تریلر سینمایی از پیش رندر شده رو داره بازی می کنه. واقعا این بخش بازی برام فراتر از تصور بود و به تیم انیمیشن و دیزاین گیم پلی بازی باید آفرین گفت.
اما از تمام این موارد که بگذریم به قول معروف می رسیم به Elephant in the room بازی! که شخصیت پردازی و داستان!
البته من این عقیده رو دارم که رسالت اصلی مدیوم ویدئو گیم قبل از هر چیزی ارائه یک گیم پلی خوب هست و داستان و شخصیت ها و گرافیک و ... همه در درجات پایین تری قرار می گیرن، بازی که گیم پلیش متناسب با ژانرش خوب نباشه جای هیچ دفاعی نداره به نظرم.
در مورد tlou ii خوشبختانه گیم پلی در راستای ژانر Survival/Action عالی هست به نظرم و مخصوصا روی درجات سختی بالا که مجبور به مخفی کاری و مدیریت تک تک منابع میشد به اوج کمال خودش میرسه اما داستان و شخصیت های شماره اول انقدر خوب و کار شده بودن که هر کسی رو علاقه مند به ادامه داستان در شماره دوم می کنه و برای خیلی ها داستان این سری تبدیل به یک بخش خیلی مهم شده.

من خداروشکر به جز تریلرهای بازی هیچ لیکی از محتوای خود بازی ندیدم و با تصوری که از تماشای تریلرها برام ایجاد شده بود فکر می کردم داستان انتقام خون دینا باشه (در واقع تریلرها عامدانه جوری ساخته شده بودن که این تصور ایجاد بشه)، اما درکمال تعجب اوایل بازی اتفاق دیگه ای رخ داد و کاملا سورپرایز شدم!
به نظر من داستان tlou ii بر خلاف نسخه اول خیلی پیچیده تره و اون عامه پسندی شماره اولم نداره! نه اینکه بگم کسایی که داستان شماره دومو تحسین می کنن خاص هستن، نه اینجا بحث اینه که روایت در نسخه دوم، میزان خشونت و از همه کاراکتر اَبی چیزایی نیستن که هر کسی باهاش ارتباط بگیره! ارتباط الی با جول توی نسخه اول با وجود اینکه خیلی زیبا و کار شده شکل گرفت، برای تقریبا هر کسی ساده و قابل درکه و باهاشون همزاد پینداری می کنیم! حتی اتفاق آخر بازی و نجات الی توسط جول احتمال خواست 99% کسایی که بازی رو تجربه کردن!
اما در نسخه دوم بازی به یکباره همه چیز ساختارشکنانه میشه، از همون اول بازی دیگه خبری ازون الی شاد و سرحال و معصوم نیست، رابطه صمیمی که با جول داشته تقریبا نابود شده، قیافه پارتنر جدید الی (دینا) اصلا اون استریوتایپ های یه دختر جذاب رو نداره، قیافه دینا شاید در بهترین حالت معمولیه (شاید حتی خیلیا بگن زشته!) اما به نظر من کاراکترش خیلی گرم و جذابه. من تقریبا از اولین باری که توی تریلر E3 دیدمش خیلی ازش خوشم اومد! (نه از قیافش، از شخصیتش!) همه اینا وجود داره تا زمانی که اَبی هم به یکباره وارد داستان میشه، از قیافه پسرونه ـش گرفته تا هیکل عضلانی و مردونه ـش که خب طبیعتا در نگاه اول مثل دینا شاید خیلیا نتونن ارتباطی باهاش برقرار کنن! و این دقیقا خواسته نویسنده داستانه!
در قدم بعد حتی کنترل این کارکتر جدید و مرموز بهمون داده میشه و در نهایت بزرگترین سورپرایز داستانی tlou ii اتفاق می افته و اینجاست که فکر می کنم تقریبا هر کسی از شماره اول tlou لذت برده حسی شبیه جنون بهش دست میده، مرگ وحشتناک جول توسط اَبی که تا همین جام خیلیامون ازش خوشمون نیومده اتفاق می افته اونم جلوی چشم الی!
حالا ما به طور کامل جای الی قرار می گیریم با همون حس، سراسر خشم و نفرت و مملو از حس انتقام
من تا اینجای کار مشکل اساسی با روایت و داستان نداشتم (هرچند که حذف جول اونم به این زودی و به این شکل برام غیر قابل قبول بود!) اما خیلی هایپ شدم برای دیدن ادامه ماجرا. همه چیز هم خوب پیش رفت مخصوصا پرداخت رابطه دینا و الی و فلش بک های الی و جول که عالی بودن تا جایی که خط داستانی اَبی آغاز میشه اونم جایی که Cliffhanger رویارویی الی و اَبی اتفاق افتاده!
به نظر بزرگترین ریسکی که دراکمن در خلق داستان این بازی کرد، کاراکتر اَبی و خط داستانیش بود، ما عملا قرار بوده که از ابتدای کار از اَبی متنفر باشیم (اکی تا اینجا مشکلی نیست) اما در ادامه باید حدود 30 40 درصد از تایم کل بازی رو با این کارکتر سر کنیم، بک استوریش رو ببینیم و یواش یواش باهاش اجبارا حس همدردی هم پیدا کنیم و اوج این فاجعه جایی خودش رو نشون میده که باید در نقش اَبی، الی رو زیر مشت و لگد هم بگیریم که شخصا برای من یکی از عذاب آور ترین و شکنجه ترین لحظات تجربه گیمیریم توی یک بازی بود!! :D Wow
لِو که اسم تولدش لیلی بوده در اصل یه دختر (جسمش) با هویت پسر هست که امروزه بهشون میگیم Transgender، که به همین خاطر از کالت ـشون ترد میشه، نمی دونم ولی این همه کاراکتر زن توی بازی، المان های گِی، ترنس یه مقدار دیگه به نظر من از اونور بوم افتادنه. من مشکلی خاصی با LGBT (یا حالا هر حرف دیگه ای که بهش اضافه شه ندارم!) ندارم، اما تا این حد توی یه گیم که پر از پروتگنیست مونث جورواجور (از لز*بین تا بدنساز و عضله!) هست یه مقدار به نظر من ازون ور بوم افتادنه، یه چیز تو مایه حمایت افراطی سیاه پوست ها که الان توی مدیا داره رخ میده!
حالا در این خط داستانی با یه سلسله اتفاقات اَبی هم به طور شتاب زده ای از گروهشون تَرد میشه و جدا افتاده میشه و هم لِو و خواهرش و در نهایت هم ریسک بچگانه لِو (البته بچه هم هست ولی بازم WTF) برای صحبت و قانع کردن مادرش که چندین بار هم به وضوح گفته شد یه زن کاملا افراطی و فِنَتیک هست که به واسطه اون یک سری اتفاقات افتاد که به نظر من بیشتر زوری و بعضا بدون منطق قوی توی داستان گنجونده شد تا به هدف نهایی دراکمن که ایجاد حس سمپاتی مخاطب با اَبیه برسه.

به نظر من شخصیت پردازی اَبی اگرچه قرار بود نهایتا خاکستری باشه مثل خیلیای دیگه اما عملا اینطوری معرفی شد: ابتدای کار به صورت یک شخصیت کاملا سیاه، اما توی خط داستانی خودش به خاطر اینکه ناچاریم اون همه سیاهی که توی معرفی اولیه ایجاد شده رو بشوریم ببره ناچارا از اَبی یک کاراکتر سفید ساخته میشه (با فداکاری های افراطی که برای نجات جون دو تا بچه انجام میده) که به نظر نویسنده شاید اینطوری بازم برآیندش میشده یک کاراکتر خاکستری که به نظر من و احتمالا خیلیای دیگه شاید باورپذیر نشد!
حتی اَبی به خود گیم پلی بازی هم یه مقدار آسیب زد و به نظر من باعث شد یه مقدار مدت زمان بازی دیگه بیش از حد طولانی بشه با توجه به اینکه روایت اَبی در همون سیاتل و همون حال و هوا اتفاق می افته و سه روز طولانی قبل ازون Cliffhanger ـه واقعا برای من یه جاهایی یکم خسته کننده شد چون به شدت منتظر رویاروییش با الی بودم.
بخش مزرعه و زندگی مشترک دینا و الی برای من باز خیلی جذاب بود و واقعا افسوس میخوردم که کاش به جای ابی به رابطه این دو نفر بیشتر پرداخته میشد! ولو به قیمت گرفتن جون دینا هم تمم میشد! به هر ترتیب این بخشم طولی نکشید و بازم پای اَبی به داستان باز شد و متاسفانه به اون دلایلی که گفتم هر وقت وارد داستان میشه، روایت بازی رسما خراب و تصنعی میشه! صحنه رویارویی آخر علی رغم اینکه روایت بازی از ابتدا سعی کرد از کلیشه ها دور بشه و به اصطلاح ساختارشکن بشه، نهایتا کلیشه ای و قابل پیش بینی بود.
توی چپتر آخر، بازگشت الی به مزرعه این سوالو ایجاد می کنه که آیا الی واقعا به آرامش رسید؟ حالا که دینا هم نیست ارزششو داشت؟ اگر جول زنده بود راجع به این تصمیمات الی چه نظری داشت؟ این چپتر بازی واقعا زیبا بود و اینجا دوست داشتم که کاش بازی چند ساعت دیگه (حالا که اَبی نیست!!) ادامه پیدا می کرد که متاسفانه تموم شد! هر چند که همه چیز محیای قسمت سومی شد.


در آخر باید بگم نسبت به داستان و روایت tlou ii حس متضادی دارم، نه می تونم بگم عالی بود و ازش لذت بردم نه می تونم بگم افتضاح بود، یه جاهایی خیلی خوب بود یه جاهایی خیلی بد بود
المان های LGBT و استفاده زیاد از کاراکترهای مونث و تقریبا نبود هیچ کاراکتر مذکر تاثیرگذار بر داستان به نظر من ترندی شبیه به جو حمایت از سیاه پوست ها توی رسانه های غرب بود، شاید یکم افراطی و تصنعی!
خود داستان tlou ii یک روایت پیچیده بود که اصلا عامه پسندی و سادگی (در عین عمق زیاد) شماره اولو نداشت و مشخصا هر کسی هم باهاش ارتباط نمی گیره، که به نظر من بخش زیادیش به این برمیگرده که با شخصیت اَبی و وقایع خط داستنیش ارتباط مدنظر نویسنده رو می گیرید یا نه!
به نظر من کلا خلق شخصیت اَبی و پرداخت تم انتقام پیرامون این کاراکتر ریسک بزرگی بود، مخصوصا که حدود 10 12 ساعت از بازی هم به شما اجبار میشه، به طور کلی در نوشتن داستان بازی تصمیمات جسورانه ای گرفته شد بعضا شاید خوب در اومد بعضا نه، به هر حال tlou قصه دراکمن بوده و این تصمیماتی بوده! Deal with it !

خوشحالم ازینکه عمری بود و بالاخره بعد از مدت ها انتظار تونستم این شاهکارو فارغ از مشکلاتی که با داستان و روایتش داشتم رو تجربه کنم

پ.ن: تریلر E3 2018 بازی به نظرم یکی از بهترین تریلرهای بازی های ویدئویی بود و این موسیقی چقدر زیبا بود :x :
 
آخرین ویرایش:
A Plague Tale: Requiem --------------- 8

+ داستان و روایت بسیار خوب و تاثیرگذار
+ گرافیک بصری عالی
+ دسته‌های عظیم موش‌ها
+ بعضی از پازل‌ها جذاب و هوشمندانه هستند
+ موسیقی


- کنترل خشک و ناراحت
- دسترسی سخت و گیج‌کننده به آیتم‌ها در مبارزات
- قسمت‌های خسته کننده در طول گیمپلی بازی
- نبود حالت 60 فریم و فریم‌ریت نه چندان پایدار
 
God of War Ragnarok 9

(+):
  1. کامبت سیستم فوق العاده و بسیار متنوع
  2. گرافیک متنوع، هنری و بی نقص
  3. اکتینگ ها و ویس اکتینگ های سطح بالا
  4. روابط جذاب پدر و پسری و سیر تحول شخصیتی مناسب کرکترها
  5. طراحی محیطهای عالی و تکرار نشدنی
  6. ساید کویست های باکیفیت

(-):
  1. افت کیفیت داستان اصلی از اواخر بازی
  2. افت بار حماسی داستان مخصوصا از اواخر بازی
  3. مارولی شدن فضای دیالوگی کرکترها(دنیا وارد جنگ عظیمی شده ولی همه شاد و خوشحال و بگو بخندن)
  4. کند بودن ریتم ۳۰...۴۰ درصد اول بازی.
  5. عدم تحقق وعده دسترسی کامل به هر 9 ریلم (دسترسی بود ولی برخی ریلم ها بسیار اندک و در حد کمی پیاده روی)

در نهایت خیلی با خودم کلنجار رفتم که به بازی نمره کامل رو بدم چون بازی از هیچ نظر مشکل خاصی نداره، ولی دلیلی که باعث شد نتونم به بازی نمره کامل بدم اینه که بازی DNA خودشو گم کرده و از خودش دور شده. بحث هم اصن سر خود کریتوس نیست که باز یه عده بیان بگن عوض شده و دیگه اون ادم سابق نیست و ..... . بحث اینه بازی خیلی فضای عامه پسندتری پیدا کرده و متعاقب اون حتی ابهت و عظمت مبارزات و دشمنا هم تحت ثاثیر قرار گرفته و بنظرم وارد کردن سایدکویست ها و پرداختن گاها بیش از حد به روابط پدر و پسری و سرنوشت بقیه کرکترها باعث شده خود داستان اصلی بازی بره تو حاشیه و اواخر بازی رو فقط خواستن یجور جمعش کنن.
بازی فوق العاده ای بود ولی چند سال بعد از من در مورد GOW RAGNAROK سوال کنن خیلی چیزاش به ذهنم خواهد اومد ولی مطمینا داستان و برخی از کرکترهای کلیدیش ( که فکر میکردم ماندگار بشن از دنیای نورث) جزو اونها نخواهند بود.​

.
 
آخرین ویرایش:
View attachment 276921

God of War: Ragnarok

مانند نسخه 2018 بازی در واقع فقط نام GOW رو یدک میکشه و نشان چندانی از فضای نسخه های اصلی توش دیده نمیشه. در واقع مشکل اصلیش اینه که تیم سازنده فکر کرده باید همه نقاط مثبت گذشته رو بریزن دور و یه GOW همراه با جو روز درست کنن.
طراحی مراحل چشم نواز, غول های عظیم الجثه بیادموندنی و فضای خشنُ بی رحم سری اصلی رو فدای داستان شوخ طبع گونه کریتوس جدید و بچه اش کردن که در سراسر بازی با شخصیتهای مختلف این طنز بی مزه زورکی رو بارها تجربه میکنیم.

دشمن ها با اینکه متنوع تر شدن ولی باز نوع حمله ها و سبک شکست دادنشون فرق زیادی باهم نداره, انگار با مود گرافیکی فقط ظاهرشون عوض میشه.
سبک گرافیکی بازی شباهت زیادی به سری هورایزن پلی استیشن داره, چیزی که بشدت ازش متنفرم.
شخصیت پردازی ها و صداپیشگی ها یکی از یکی درب و داغونتر. حتی نکردن روی آترئوس بیشتر کار کنن. همون حالت عقب مونده خشک قبلی رو اوردن تو رگناروک.
گیمپلی تکراری
گرافیک پیشرفت محسوسی نداره(با توجه به اینکه برای PS4 ساخته شده)

در پایان باید گفت God of War Ragnarok هم فدای ترندهای زورچپونی شد و صنعت گیم راهی رو داره میره که هالیوود و دیگر سرگرمی ها رو به تباهی کشوند.

امتیاز

بعنوان یک بازی مستقل: 6/10
بعنوان یک God of War: بی ارزش
با این حجم از هیت چجوری بازی به این طولانی مدت را تموم کردی اصن :D
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or