بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 118
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
حالا کجاش تناقض داشته بید؟ :-/
اینجاش:
بهترین یا خاطره‌انگیزترین پایان Silent Hill 1 از نظر شما

کدومش مدنظر هست؟ من وقتی پایان BAD رو انتخاب کردم، یاد اولین تجربه ی خودم از بازی افتادم،در واقع میشه خاطره انگیز ترین!
وقتی بحث بهترین میشه ،همانطور که در نتیجه ی حاصله در نظرسنجی میبینیم، GOOD+ خودنمایی میکنه.
تازه اگر نخوایم این سوال(فلسفی)رو مطرح کنیم که:بهترین از چه نظر،بهترین زچه روی؟! بهتر از چی؟!!!

اصلا حالا که بهترین پایان رو انتخاب کردین،بدترین پایان رو هم با رسم شکل توضیح دهید!(لازم به ذکر نیست که با مسعود نبودم:d)

این خودش یه نظرسنجی جداگانه می‌خواد.
:-b

قبلش باید در مورد گزینه های احتمالی به اجماع برسیم(توافق کنیم) سپس گزینه های انتخابی رو وارد شور میکنیم! بعد گزینه های نهایی رو توی نظرسنجی قرار میدیم که حقی از کسی ضایع نشه #:-s چطوره؟ :>
 

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
اینجاش:
بهترین یا خاطره‌انگیزترین پایان Silent Hill 1 از نظر شما

کدومش مدنظر هست؟ من وقتی پایان BAD رو انتخاب کردم، یاد اولین تجربه ی خودم از بازی افتادم،در واقع میشه خاطره انگیز ترین!
وقتی بحث بهترین میشه ،همانطور که در نتیجه ی حاصله در نظرسنجی میبینیم، GOOD+ خودنمایی میکنه.
تازه اگر نخوایم این سوال(فلسفی)رو مطرح کنیم که:بهترین از چه نظر،بهترین زچه روی؟! بهتر از چی؟!!!
خب پس به این نتیجه می‌رسیم که اون تناقض تو عنوان نظرسنجی نیست. بلکه تو ذهن مخاطب شکل می‌گیره. اتفاقاً دلیل انتخاب این عنوان هم همین بوده.
یکی دوست داره فراتر از سلیقه‌ش و کاملاً در چهارچوب اصول و منطق گزینه انتخاب کنه. یکی اصلاً دوست داره هنجارگریزی کنه. یکی دیگه کاری به اصول نداره و کاملاً سلیقه‌ای رفتار می‌کنه. یکی دنبال تنوع میره و یکی هم این میون دچار پارادوکس میشه که بین سلیقه و اصولش (بین دل و عقل یا بین احساس و منطق) کدوم رو انتخاب کنه.
یعنی یه جورایی انتخاب بین بهترین و خاطره‌انگیزترین هم هست. این موضوع تو این شماره خیلی جلوه نمی‌کنه اما تو شماره‌ی 2 کاملاً محسوس میشه. جاییکه اسم پایان‌ها کمکی به انتخاب نمی‌کنه هیچ،‌ آدم رو مستاصل می‌کنه و گیر میندازه.
جالبه که تاحدودی نتیجه نظرسنجی تا اینجا هم این مطلب رو رد نمی‌کنه. اینکه بیشتر دوستان +Good رو انتخاب کردند و نکته‌ی جالبش اینه که همه مذکر هستند. انتخاب تمام بانوان تاپیک (من رو فاکتور بگیرید:d) گزینه‌ی Good هست که خودش میتونه چندتا نتیجه‌گیری داشته باشه. لازمه یه آلارم مختصر بدم چند خط پایین ممکنه کمی قلقلک‌زا باشه. :d
بنده که دلیلم فقط بحث منطقی بود و عرض کردم. اما اینکه چرا اینجوری شده چندتا دلیل می‌تونه داشته باشه. با کسب اجازه از محضر دوستان (آقایان و خانم‌ها)
اول: بانوان معمولاً در اینجور مواقع فارغ از خلاقیت‌های هنجاری یا توجه به جنبه‌های فان و تنوع، سعی می‌کنند کار درست و البته روتین رو انجام بدن ولی آقایان بدشون نمیاد برخی اوقات خلاف جهت آب شنا کنند یا تنوعی به رفتارشون بدن.
دوم: شاید دلیل این تفاوت در انتخاب، وجه تمایز دو پایان باشه. یعنی حضور یا عدم حضور سیبل! شاید ناخودآگاه بانوان اون‌ها رو بر این داشته تا حضور یک زن دیگه در زندگی هری رو قبول نکنند. البته غیر از هدر. اما همین حضور سیبل در کنار هری که می‌تونه پایان +Good رو تبدیل به Love Ending کنه، شاید محرک اصلی آقایان در انتخاب پایان مربوطه باشه. خب یه جورایی حیفه بازی تموم بشه و سیبل کنار هری به زندگی ادامه نده.
دوستانی که پایان UFO‌ رو انتخاب کردن به احتمال زیاد تنوع‌طلب‌تر از باقی دوستان هستند.
طرفداران Bad احتمالاً افرادی کم‌و‌بیش احساساتی هستند. به اولین پایانی که دست پیدا کردند رای دادند و این نشون میده برخورد اول براشون خیلی اهمیت داره.

اینکه +Bad هیچ رایی نداره هم نشون میده همه بار اول از زحمات و کمک‌های سیبل به نحو احسن سپاسگزاری کردیم.
اصلا حالا که بهترین پایان رو انتخاب کردین،بدترین پایان رو هم با رسم شکل توضیح دهید!(لازم به ذکر نیست که با مسعود نبودم:d)
یعنی باور کنم؟/:)
قبلش باید در مورد گزینه های احتمالی به اجماع برسیم(توافق کنیم) سپس گزینه های انتخابی رو وارد شور میکنیم! بعد گزینه های نهایی رو توی نظرسنجی قرار میدیم که حقی از کسی ضایع نشه #:-s چطوره؟ :>
:wacko::surrender:
========================================================
اگه من حق انتخاب مجدد داشتم،‌+Bad رو انتخاب می‌کردم صرفاً برای اینکه اون گزینه هم خالی نمونه. :d
 
آخرین ویرایش:

graywolf

کاربر سایت
مسعود تحلیلت دولا پهنا تو حلقم!!!
پس تو با توجه به آرای نظر سنجی ملت میتونی به واکاوی شخصیتشون بپردازی!!این رفتار مغایر با حریم خصوصی افراده!:D

---------
یک خبر بد!
اسم کوجیما از روی کاور mgs: phantom pain برداشته شده!
ای بابا این چه وضعشه!
 

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
مسعود تحلیلت دولا پهنا تو حلقم!!!
پس تو با توجه به آرای نظر سنجی ملت میتونی به واکاوی شخصیتشون بپردازی!!این رفتار مغایر با حریم خصوصی افراده!:D
:bighug:
حریم خصوصی اینجا مصداق نداره، چون تو نظرسنجی هشدار داده شده::-"

:arrowd::arrowd::arrowd::arrowd::arrowd::arrowd::arrowd:​
این نظرسنجی، عمومی می باشد: کاربران دیگر می توانند از رای شما با خبر شوند.
احمدجان شما هم یکی از کوپن‌های ویدیو-چک‌تون رو مصرف کردید. :d
یک خبر بد!
اسم کوجیما از روی کاور mgs: phantom pain برداشته شده!
ای بابا این چه وضعشه!
با MGS که اینجوری می‌کنند ببینید با SHS چه خواهند کرد.8-|
======================
باز 2 صبح شنبه شد. :d
شهام‌جان کجایی ارشادمون کنی؟
===============================
باز نزدیک مسابقات والیبال شد این ویدیو-چک افتاد سر زبون ما. :-b
 
آخرین ویرایش:

mohsen gt5

کاربر سایت
سلامی به ساکتی 3 نیمه شب!
آقا مسعود مشتتون نمونه خروار نیست. بنده به شخصه خیلی دنبال تنوع نیستم و هر چیزی رو تا جایی که راه داره باهاش راه میام. چه اشیا چه غیر :bighug:
 

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
سلامی به ساکتی 3 نیمه شب!
آقا مسعود مشتتون نمونه خروار نیست. بنده به شخصه خیلی دنبال تنوع نیستم و هر چیزی رو تا جایی که راه داره باهاش راه میام. چه اشیا چه غیر :bighug:
موافقم شدید. آدم‌ها مثل عددها نیستند که تو هر فرمولی قرار بگیرند جواب مشخص باشه.
منم اون راه فرارِ «به احتمال زیاد» رو برای همین گذاشتم. :d
البته همین «بنده به شخصه خیلی دنبال تنوع نیستم» یعنی از کمی تنوع بدتون نمیاد. منظور من بیشتر افرادی بود که بدشون نمیاد از چهارچوب و اصول سایلنت هیلیِ‌ پایان‌ها کمی خارج بشن.
 
آخرین ویرایش:

graywolf

کاربر سایت
سلام

موافقم شدید. آدم‌ها مثل عددها نیستند که تو هر فرمولی قرار بگیرند جواب مشخص باشه.
منم اون راه فرارِ «به احتمال زیاد» رو برای همین گذاشتم. :d
البته همین «بنده به شخصه خیلی دنبال تنوع نیستم» یعنی از کمی تنوع بدتون نمیاد. منظور من بیشتر افرادی بود که بدشون نمیاد از چهارچوب و اصول سایلنت هیلیِ‌ پایان‌ها کمی خارج بشن.

سلام.
پس یعنی منظورت منم که تنوع طلبم دیگه!!!
نمیدونستم با من مشکلی داری!
مدگرا و متزلل شدم دیگه!
چه انگهایی که به من نمیزنی!!!
=((
پ.ن :تنها منو محسن به ufo رای دادیم!!
 

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
سلام.
پس یعنی منظورت منم که تنوع طلبم دیگه!!!
نمیدونستم با من مشکلی داری!
مدگرا و متزلل شدم دیگه!
چه انگهایی که به من نمیزنی!!!
=((
پ.ن :تنها منو محسن به ufo رای دادیم!!
تنوع‌طلب مگه بده. تنوع‌طلبی چه ارتباطی با تزلزل داره. :p
منو تو بد موقعیتی قرار دادید. الان چکار کنم رضایت تون جلب بشه؟ :((
احمدجان شما تنها ایرادی که داری رو نمیشه اینجا مطرح کرد باید تو تاپیک فوتبال در موردش بحث کنیم. :d
 

graywolf

کاربر سایت
سلام

تنوع‌طلب مگه بده. تنوع‌طلبی چه ارتباطی با تزلزل داره. :p
منو تو بد موقعیتی قرار دادید. الان چکار کنم رضایت تون جلب بشه؟ :((
احمدجان شما تنها ایرادی که داری رو نمیشه اینجا مطرح کرد باید تو تاپیک فوتبال در موردش بحث کنیم. :d

تنوع طلب یعنی از هم گسیختگی اراده در مواجهه با انتخاب درست!(لااقل تو سعی داشتی من و محسن رو بهش متهم کنی)

برای رضایتم باید یک اجماع کلی بگذاریم!

در ضمن مشکل فوتبالی بنده هم ملالی نیست!فعلا گویا شانس سعود بر وفق ما و بر ضد شماست!

نمیدونستم با انتخاب ufo دچار چنین تنزل شخصیتی میشم!
وگرنه بصورت روتین به همون bad,good+ رای میدادم!
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
@graywolf
آقا چرا ویرایش نمودی پست را، داشتم پاسخ می‌نگاشتم بر آن. :-t:-?
البته بنده متن قبلی رو ذخیره کردم دارم.:-"
تنوع طلب یعنی از هم گسیختگی اراده در مواجهه با انتخاب درست!(لااقل تو سعی داشتی من و محسن رو بهش متهم کنی)
چرا جوسازی می‌کنی اخوی! ایها‌الناس! :wallbash: :d
برای رضایتم باید یک اجماع کلی بگذاریم!
چی شده این روزا خواستاران اجماع کلی زیاد شده‌اند. :-b
در ضمن مشکل فوتبالی بنده هم ملالی نیست!فعلا گویا شانس سعود در وفق ما و بر ضد شماست!
فکر می‌کنم بد نیست تاریخ رو یه مروری بکنیم. مخصوصاً که سالگردش نزدیکه.
نمیدونستم با انتخاب ufo دچار چنین تنزل شخصیتی میشم!
وگرنه بصورت روتین به همون bad,good+ رای میدادم!
نمیشه با هم کنار بیایم؟
-----------------------------------
@graywolf
پ.ن: این اجماع کلی هم خیلی سخته هم دقیقاً نمی دونم چی‌چیه؟ همون شرط قبلی بهتره. فرمودید از چی پیشی بگیرم؟ :-":d
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
داشتم به همین بحث تفاوت پایان‌های شماره 1 و نقطه‌ی انفصال اونها که حضور یا عدم حضور سیبل در انتهای بازی هست فکر می‌کردم، یکی از اون ایده‌های به قول اشکان محیرالعقول و شگفت به/توی آستینم خطور کرد. :d
نظرتون در مورد برگزاری نظرسنجی با موضوع زیر چیه؟
* بهترین یا متناسب‌ترین زوج سایلنت هیلی از نظر شما.
=================================
پ.ن: یه جوون‌مرد تنوع‌طلب می‌خوام بیاد چراغ سوم پایان UFO رو روشن کنه بلکه احمدخان باور کنه منظوری نداشتم. :cry:
 
آخرین ویرایش:

graywolf

کاربر سایت
سلام
داشتم به همین بحث تفاوت پایان‌های شماره 1 و نقطه‌ی انفصال اونها که حضور یا عدم حضور سیبل در انتهای بازی هست فکر می‌کردم، یکی از اون ایده‌های به قول اشکان محیرالعقول و شگفت به/توی آستینم خطور کرد. :d
نظرتون در مورد برگزاری نظرسنجی با موضوع زیر چیه؟
* بهترین یا متناسب‌ترین زوج سایلنت هیلی از نظر شما.
=================================
پ.ن: یه جوون‌مرد تنوع‌طلب می‌خوام بیاد چراغ سوم پایان UFO رو روشن کنه بلکه احمدخان باور کنه منظوری نداشتم. :cry:

تو شماره اول که موشکلی نداریم و هری و سیبل و یا هری و لیزا هست!!!!
تو نسخه دوم هم جیمز و ماریا رو داریم!
نسخه سوم چی؟؟؟بر اساس فیلم eggs, sci-fi! نسخه دوم شاید شاید بشه هدر رو به وینست ربط داد!البته داگلاس هم گزینه بدی نیست!:-&
نسخه چهارم هم که هنری و سینتیا!!! راستش اسم اون دختره یادم رفته!!!:D یادم اومد هنری و ایلین!
........
بازم که تنوع طلب شد!!!حتما باید مارو بکوبی مسعود خان!؟
 
آخرین ویرایش:

mohsen gt5

کاربر سایت
سلام دوستان
آقا خیر ببینین, دارین جوونای مردم رو به راه راست هدایت میکنین و دستشون رو میزارین تو دست هم. فقط یه چیزی الان اینا مشکل مسکن و کار ندارن? مثلا هنری با اون آپارتمان کذاییش الان میخواد آیلینو کجای دلش قرار بده? اومدیم طفلی هوس کرد بعد از ظهری بره پارک دو قدم راه بره, باید منتظر باشه شووهرش بیاد با اره برقی قفلارو باز کنه ?!? تازه اگه بعد یهو دره به سولاخه حموم واز نشه !!!!
حالا این مشکله خونه بود تازه, اگه آیلین یهو حوس کرد تعطیلات بره شمال تولوکا لیک? اوتموقع این جوان خوش سیما آیا اتوموبیلی در خوره آیلین خانم دارد آیا, نه خب اینارو اول موشخص کتید بعد این کبوترای عاشق سیاه بختو بندازید به جونه هم .:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
سلام
تو شماره اول که موشکلی نداریم و هری و سیبل و یا هری و لیزا هست!!!!
تو نسخه دوم هم جیمز و ماریا رو داریم!
نسخه سوم چی؟؟؟بر اساس فیلم eggs, sci-fi! نسخه دوم شاید شاید بشه هدر رو به وینست ربط داد!البته داگلاس هم گزینه بدی نیست!:-&
نسخه چهارم هم که هنری و سینتیا!!! راستش اسم اون دختره یادم رفته!!!:D یادم اومد هنری و ایلین!
........
زوج‌ها می‌تونن بالفعل باشن یا بالقوه. یعنی یه زوج واقعی مثل جیمز و مری یا پتانسیل زوج شدن رو داشته باشن مثل هنری و آیلین یا هیچکدوم، فقط به عنوان یه گزینه‌ی محال مطرح باشن مثل دکتر کافمن و سیبل.
باید در این مورد بحث کنیم.
بازم که تنوع طلب شد!!!حتما باید مارو بکوبی مسعود خان!؟
الان جو جوری شده من در مورد یه چیز بی‌ربط مثل برف‌پاک‌کن ترن مترو حرف بزنم ربطش میدی به این موضوع. :d
آی ایهالناس! هم اکنون نیازمند اجماع‌تان هستیم. :((
سلام دوستان
آقا خیر ببینین, دارین جوونای مردم رو به راه راست هدایت میکنین و دستشون رو میزارین تو دست هم. فقط یه چیزی الان اینا مشکل مسکن و کار ندارن? مثلا هنری با اون آپارتمان کذاییش الان میخواد آیلینو کجای دلش قرار بده? اومدیم طفلی هوس کرد بعد از ظهری بره پارک دو قدم راه بره, باید منتظر باشه شووهرش بیاد با اره برقی قفلارو باز کنه ?!? تازه اگه بعد یهو دره به سولاخه حموم واز نشه !!!!
حالا این مشکله خونه بود تازه, اگه آیلین یهو حوس کرد تعطیلات بره شمال تولوکا لیک? اوتموقع این جوان خوش سیما آیا اتوموبیلی در خوره آیلین خانم دارد آیا, نه خب اینارو اول موشخص کتید بعد این کبوترای عاشق سیاه بختو بندازید به جونه هم .:d
شما تکلیف ما رو مشخص کنید طرفدار خانواده عروس هستید یا داماد./:)
این سنگ‌هایی که شما جلوی پای این بخت‌برگشته‌ها انداختید جاده هراز رو سر مسافران نوروزی ننداخت. :d
===========================
به نظر میاد نظر جمع در مورد کلیت پیشنهاد مثبته. با اجازه بزرگترها به لیست گزینه های میز اضافه‌ش می‌کنم.
==========================
پ.ن: هرگونه نام بردن از آنجلا :x پیگرد قانونی دارد. /:)
 
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
انتخاب سختی بود ولی انجام شد.
اول از همه این گزینه رو از روی میز حذف کنم که چون مسعود گفت یکی بیاد به فلان رای بده اینکارو کردم. دیگه شما خودتون واقفید که اصولاً بنده مخالفم.
بعد هم در مورد اینکه چرا:
دوگزینه به راحتی حذف میشد چون من مرگ سیبل عزیز، اولین یار صدیق و تنها سایدکیک‌ی که وبال گردنمون نشد توی سری و مجبور به مراقبت ازش نشدیم، رو اصلاً خوش ندارم.
ولی بین سه گزینه دیگه کار خیلی سخت بود. هر کدوم یه مزایایی داشتن. یکی فان بود یکی پایان خوش قصه و اونیکی یه نیمه پر داشت که نمیشد ازش گذشت.
هیچ به این فکر کردین که اگه هدر به وجود نمیومد چی میشد؟
یکیش اینکه شاید اون فرقه درب و داغون شاید بیخیال احضار خدا میشد. چون دیگه نیمه‌ای از شریل نمونده بود که بخواد باهاش کاری بکنـه.
ولی یه فایده خیلی بزرگ اینکه هری دیگه نمیمرد. هری به خاطر گرفتن نیمه‌ای از خدا و فرار با اون کشته شد. اگه هدری نبود هری هم دلیلی نداشت کشته بشه با سیبل دوتایی میرفتن یه گوشه‌ای زندگیشون رو میکردن:d
آخرین نکتـه، اینکه اون "ددی! تنک یو ددی! گودبای" رو هم به عنوان آخرین حرف شریل این پایان داره. که همچین به نظر هم نمیاد ناراحت باشه. به نظر خلاص شده. رها شده.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top