بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    62

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

در ژاپن دهه ۱۹۶۰، نوجوانی به نام شیمیزو هیناکو در شهر کوچک و دورافتاده ابیسوگااوکا زندگی می‌کند، شهری که در گذرگاهی کوهستانی پنهان شده است. زندگی او چیزی جز روزمرگی‌های یک نوجوان معمولی نیست و روزهایش بدون اتفاقی ویژه سپری می‌شود.
تا آنکه مهی غلیظ بر ابیسوگااوکا فرومی‌نشیند و همه آنچه هیناکو می‌شناسد، در هم فرو می‌پاشد. خانه‌ای که زمانی برایش آشنا بود، حال به مکانی پر از تهدیدی ناشناخته تبدیل شده، خیابان‌های شهر خالی از سکنه‌اند، و آنچه در دل این مه می‌خزد، چیزی جز وحشتی ناملموس نیست.
اکنون، هیناکو باید از میان مسیرهای پیچ‌درپیچ ابیسوگااوکا عبور کند، معماها را حل کرده و برای زنده ماندن بجنگد. تلاشی برای رسیدن به تصمیمی که گریز از آن ممکن نیست. تلاشی برای پایان دادن به چیزی که باید نابود شود.
آیا او زیبایی و ظرافت را برمی‌گزیند؟ یا مسیرش او را به ورطه جنون و وحشت خواهد کشاند؟
داستانی از تصمیم‌هایی ناممکن، از زیبایی در دل وحشت، و وحشتی که از زیبایی زاده می‌شود.
======
شخصیت ها
Shimizu Hinako (شیمیزو هیناکو)
shimizu_hinako-.png
شخصیت اصلی بازی.
دختری نوجوان که زیر فشار انتظارات دوستان، خانواده و جامعه گرفتار شده است. او در کودکی شاد و پرانرژی بود، اما با گذر زمان به فردی آرام و محتاط‌تر تبدیل شده و اکنون به‌ندرت لبخند می‌زند.
======​
  1. نویسنده این اثر ریوکیشی۰۷ است، نویسنده‌ی نام‌آشنای رمان‌های تصویری ژاپنی که آثارش اغلب بر محور معماهای قتل، وحشت روان‌شناختی و عناصر فراطبیعی می‌چرخند.
  2. Kera طراحی موجودات و شخصیت‌های بازی را بر عهده داشته است.
  3. محل وقوع داستان، شهر خیالی ابیسوگااوکا (Ebisugaoka)، برگرفته از مکانی واقعی به نام کانایاما (Kanayama) در شهر گرو، واقع در استان گیفو (Gifu) است.
  4. دنیای دیگر در این بازی با نام معبد تاریک (Dark Shrine) شناخته می‌شود.
  5. موسیقی متن بازی توسط تیمی متشکل از دو آهنگساز ساخته شده است. موسیقی دنیای مه‌آلود (Fog World) توسط آکیرا یامائوکا، آهنگساز قدیمی این مجموعه، ساخته شده است، در حالی که کنسوکه ایناگه، کهنه‌کار صنعت موسیقی، مسئول موسیقی دنیای دیگر (Otherworld) است. علاوه بر این، آهنگسازان dai و xaki، که در دیگر آثار ریوکیشی۰۷ نیز نقش داشته‌اند، در برخی صحنه‌های خاص همکاری کرده‌اند.
  6. Silent Hill f نخستین بازی در این مجموعه است که در ژاپن رتبه‌بندی CERO:Z (مخصوص افراد ۱۸ سال به بالا) را دریافت کرده است.
=======
Staff Comments
ریوکیشی۰۷ - نویسنده‌ داستان:
«تا به امروز، هنوز احساسی را که هنگام نخستین مواجهه‌ام با جو خفقان‌آور و سرکوبگر سایلنت هیل داشتم، به خاطر می‌آورم. این حس همچنان مرا عمیقاً تسخیر کرده و به‌شدت مجذوبم می‌کند. افتخار بزرگی است که در مجموعه‌ای دخیل باشم که این‌همه خاطره از آن دارم. من تمام تلاش و توانم را در این داستان به کار گرفته‌ام، آن‌قدر که حتی اگر این آخرین چیزی باشد که می‌نویسم، برایم اهمیتی ندارد. برای من، مجموعه‌ی سایلنت هیل تنها یک مجموعه‌ی داستانی نیست؛ بلکه رسانه‌ای است—راهی شگفت‌انگیز و خارق‌العاده برای کاوش و تجربه‌ی قلب و ذهن انسان. امیدوارم که بازیکنان نیز بتوانند آن را به همین شکل درک و تحسین کنند. و به تمامی دوستانمان در آن سوی مرزها، امیدوارم از تجربه‌ی سایلنت هیل در فضایی متفاوت، جایی همچون ژاپن، لذت ببرید.»

Kera - طراح موجودات و شخصیت‌ها:
«من عاشق مجموعه سایلنت هیل هستم و این سری تأثیر بزرگی بر من داشته است. به‌ویژه، همیشه سایلنت هیل ۲ را به خاطر می‌آورم—پیام‌های روی دیوارها، موسیقی، و طراحی هیولاها. بنابراین، وقتی نوبت به سایلنت هیل f رسید و قرار شد فضای بازی را به ژاپن منتقل کنیم، باید چیزی خلق می‌کردیم که اندکی متفاوت به نظر برسد، و من واقعاً باید درباره‌ی چگونگی انتقال آن احساس فکر می‌کردم. طراحی هیولاها سخت‌ترین بخش کار بود. من باید همه‌ی آنچه پیش‌تر در سایلنت هیل آمده بود را در نظر می‌گرفتم و راهی می‌یافتم تا این بازی را به مسیری متفاوت ببرم، بدون اینکه جوهره‌ی سایلنت هیل را از دست بدهد. شاید این بار با همان مناظر خون‌آلود و زنگ‌زده روبه‌رو نباشید، اما صمیمانه امیدوارم از دیدگاه ما و جهانی که خلق کرده‌ایم، لذت ببرید.»

=======​
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: 25 سپتامبر 2025
پلتفرم‌ها: PC. PS5. Xbox Series X/S
سیستم مورد نیاز:
system.jpg

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,614
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 181
آخرین ویرایش:
دوستان من فيلم سايلنت هيل رو ديدم و حالا چند تا سوال واسم پيش اومده
مگه كله مثلثي زاييده فكر جيمز توي سايلنت هيل 2 نبود.پس اينجا چيكار ميكرد؟
و اين كه شخصيت اصلي سايلنت هيل يك اسمش هري بود و يك مرد بود ولي توي فيلم شخصيت اصلي يك زن بود.علت اين كارشون چي بوده؟
و در اخر بعضي جاهاي فيلم اصلا شبيهه داستان اصلي نبود.كلا فيلم از داستان اصلي تبعيت داشته يا ميخواد واسه خودش مسير مشخصي رو طي كنه؟؟
ممنون
 
  • Like
Reactions: Miniature Rose
دوستان من فيلم سايلنت هيل رو ديدم و حالا چند تا سوال واسم پيش اومده
مگه كله مثلثي زاييده فكر جيمز توي سايلنت هيل 2 نبود.پس اينجا چيكار ميكرد؟
و اين كه شخصيت اصلي سايلنت هيل يك اسمش هري بود و يك مرد بود ولي توي فيلم شخصيت اصلي يك زن بود.علت اين كارشون چي بوده؟
و در اخر بعضي جاهاي فيلم اصلا شبيهه داستان اصلي نبود.كلا فيلم از داستان اصلي تبعيت داشته يا ميخواد واسه خودش مسير مشخصي رو طي كنه؟؟
ممنون

سر هرمیها کلا منحصر به فرد خاصی نیستن travis هم باش سروکار داشت(origins
بعضی تغییرات برای اینکه پتانسیل یک فیلم را داشته باشد ضروری بود مثل نشان دادن اعضای فرقه تا داستان ملموستر باشد.
یا ابن که تو فیلم نمیشه boss fight داشت.و....
 
سلام
یه مطلبی چند وقته همچین رفته رو مخم. چرا همیشه سایلنت هیل شماره 2 رو زاده ذهن جیمز قلمداد می‌کنیم. «چرا اون رو دنیای ذهن مری نبینیم؟»
مگه نه اینکه مری توینامه آخرش از جیمز متوقع هست که فراموشش نکنه.
من نمیتونم بهت امر کنم که من رو به خاطر بسپاری ولی اینم نمیتونم تحمل کنم که من رو از یاد ببری
مری هست که برای یادآوری به همسر فراموشکارش (دیالوگ ماریا تو Labyrinch رو بیاد بیارید) اون رو به شهر فرا می‌خونه. جیمز میگه تمام این شهر محل مخصوص ما بود.
مری هست که وضعیت خوش رو در حال بیماری به شکل Lying Creature برای جیمز مصور میکنه.
مری هست که قسمت پاک و معصوم خودش رو به همراه قسمتی که می دونست جیمز از اون بیشتر خوشش میاد (ماریا) رو در دنیای ذهنش جلوی جیمز قرار میده.
مخصوصاً اگه قبول کنیم وقتی جیمز از چنگال هیولاهای آویزان تو بیمارستان خلاص میشه، مری هستش که اون رو به مکانی امن می‌‌بره.
مری هست که سرهرمی رو برای جیمز وعده می‌گیره.
دست آخر وقتی جیمز همه چیز رو بیاد میاره و قبول می‌کنه، انتخاب سرنوشتش رو به خودش واگذار می‌کنه.
 
آخرین ویرایش:
بچه ها من فكر ميكنم داستان saw خيلي شبيه silent hill هست.تو هر دو تا افراد گناهكار جذب مكان خاصي ميشن و عذابهاي خاصي رو بايد تحمل كنند.فقط توي saw عذاب جسمي و توي silent hill عذاب روحي.به شخصه اعتقاد خاصي به عذاب جسمي ندارم به همين علت نظرم اينه كه saw نسخه بچه بازي silent hill كه فقط ميخواد با هيجان بيخود داستان رو پيش ببره و با عذابهاي غير منظقي فيلم رو گرم ميكنه كه واقعا هم موفق بوده.ولي توي silent hill با عذاب روحي سر و كار داريم كه صددرصد عميق تر از عذاب جسميه.
ولي حرف اصلي كه ميخواستم بزنم اين بود كه واقعا silent hill با اين همه پتانسيلي كه داره واسه تبديل شدن به يك فيلم فوق العاده ولي تا به اينجا كسي از اين پتانسيل بهره اي نبرده:(
 
بچه ها من فكر ميكنم داستان saw خيلي شبيه silent hill هست.تو هر دو تا افراد گناهكار جذب مكان خاصي ميشن و عذابهاي خاصي رو بايد تحمل كنند.فقط توي saw عذاب جسمي و توي silent hill عذاب روحي.به شخصه اعتقاد خاصي به عذاب جسمي ندارم به همين علت نظرم اينه كه saw نسخه بچه بازي silent hill كه فقط ميخواد با هيجان بيخود داستان رو پيش ببره و با عذابهاي غير منظقي فيلم رو گرم ميكنه كه واقعا هم موفق بوده.ولي توي silent hill با عذاب روحي سر و كار داريم كه صددرصد عميق تر از عذاب جسميه.
ولي حرف اصلي كه ميخواستم بزنم اين بود كه واقعا silent hill با اين همه پتانسيلي كه داره واسه تبديل شدن به يك فيلم فوق العاده ولي تا به اينجا كسي از اين پتانسيل بهره اي نبرده:(

در مورد اون سوال های قبلیت فعلا نمیتونم جوابت رو بدم( سرم شلوغ عجیب!) ولی بعدا برات توضیح میدم!

میدونی مشکلت چیه؟! تو بعد از بازی کردن نسخه 2 که مربوط به 2001 هست رفتی سراغ فیلم سال 2006! تو این مدت تازه اویجینز هم در دست ساخت بوده!

شما فعلا فرض کن تا نسخه دوم ریلیز شده و به مرور بازی ها در حال عرضه شدن هستند! شاید خیلی از تئوری های خودم تو اون مقاله نوشتم رو بعدا خودم از عمد زیر سوال ببرم ولی چون تو اون بازه زمانی که مقاله رو مینوشتم چیزی بهتر از اون برای رفع ابهام نبود، از اونها استفاده کردم!

به هر حال شما کلمل ترین درک از سایلنت هیل رو بعد از کامل کردن نسخه دان پور بدست خواهید آورد!

در مورد فیلم هم نسخه اولش تا حدی تحریف شده بود ولی در مجموع به نظرم خوب ساخته شد! حال منتظریم تا ببینیم نسخه دومش چی از آب در میاد!
 
سلام
یه مطلبی چند وقته همچین رفته رو مخم. چرا همیشه سایلنت هیل شماره 2 رو زاده ذهن جیمز قلمداد می‌کنیم. «چرا اون رو دنیای ذهن مری نبینیم؟»
مگه نه اینکه مری توینامه آخرش از جیمز متوقع هست که فراموشش نکنه.

مری هست که برای یادآوری به همسر فراموشکارش (دیالوگ ماریا تو Labyrinch رو بیاد بیارید) اون رو به شهر فرا می‌خونه. جیمز میگه تمام این شهر محل مخصوص ما بود.
مری هست که وضعیت خوش رو در حال بیماری به شکل Lying Creature برای جیمز مصور میکنه.
مری هست که قسمت پاک و معصوم خودش رو به همراه قسمتی که می دونست جیمز از اون بیشتر خوشش میاد (ماریا) رو در دنیای ذهنش جلوی جیمز قرار میده.
مخصوصاً اگه قبول کنیم وقتی جیمز از چنگال هیولاهای آویزان تو بیمارستان خلاص میشه، مری هستش که اون رو به مکانی امن می‌‌بره.
مری هست که سرهرمی رو برای جیمز وعده می‌گیره.
دست آخر وقتی جیمز همه چیز رو بیاد میاره و قبول می‌کنه، انتخاب سرنوشتش رو به خودش واگذار می‌کنه.

یک نظریه کاملا اگزیستانسیالیسمی ...
کاملا افکار من رو دگرگون کرد ...
تاحالا از این زاویه نگاه نکرده بودم ...
=d>
 
سلام
یه مطلبی چند وقته همچین رفته رو مخم. چرا همیشه سایلنت هیل شماره 2 رو زاده ذهن جیمز قلمداد می‌کنیم. «چرا اون رو دنیای ذهن مری نبینیم؟»
مگه نه اینکه مری توینامه آخرش از جیمز متوقع هست که فراموشش نکنه.

مری هست که برای یادآوری به همسر فراموشکارش (دیالوگ ماریا تو Labyrinch رو بیاد بیارید) اون رو به شهر فرا می‌خونه. جیمز میگه تمام این شهر محل مخصوص ما بود.
مری هست که وضعیت خوش رو در حال بیماری به شکل Lying Creature برای جیمز مصور میکنه.
مری هست که قسمت پاک و معصوم خودش رو به همراه قسمتی که می دونست جیمز از اون بیشتر خوشش میاد (ماریا) رو در دنیای ذهنش جلوی جیمز قرار میده.
مخصوصاً اگه قبول کنیم وقتی جیمز از چنگال هیولاهای آویزان تو بیمارستان خلاص میشه، مری هستش که اون رو به مکانی امن می‌‌بره.
مری هست که سرهرمی رو برای جیمز وعده می‌گیره.
دست آخر وقتی جیمز همه چیز رو بیاد میاره و قبول می‌کنه، انتخاب سرنوشتش رو به خودش واگذار می‌کنه.

خوشمان امد دمت گرم:x
 
می گم این نظریه چطوره: سازنده های سایلنت هیل یه چیزی درست کردن که هیچ چیزه دقیق و محکم و قابل اثباتی نداشته باشه تا همه برن سر کار!!!

ولی کلا دمشون گرم خیلی خفن کار کردن.
من دیروز اسم چندی از سران تیم سایلنت رو سرچ کردم دیدم تقریبا نابود شدن. فقط می دونم یکی از گنده ها شون(یکی از نویسنده ها) در متال گیر4 برای میان پرده های بازی کار می کرده.
کلا امیدی به بازگشت اینا نیست. حیف
 
سلام
ک نظریه کاملا اگزیستانسیالیسمی ...
کاملا افکار من رو دگرگون کرد ...
تاحالا از این زاویه نگاه نکرده بودم ...
خوشمان امد دمت گرم
چی‌چی لیسمی؟!:-/
از لطف همگی متشکرم.
سازنده های سایلنت هیل یه چیزی درست کردن که هیچ چیزه دقیق و محکم و قابل اثباتی نداشته باشه تا همه برن سر کار!!!
این که 100%. این کلاً سبک آبزورد هست که ژاپنی‌ها توش تبحر خاصی دارن.
 
سلام بر همه
مقداری عکس درست و درمون از سایلنت هیل جدید منتشر شده که لین هاشون براتون می گذارم.
http://www.silenthillmemories.net/sh8/screens/pics/sh_downpour_screen_20110225_05.jpg

http://www.silenthillmemories.net/sh8/screens/pics/sh_downpour_screen_20110225_02.jpg

http://www.silenthillmemories.net/sh8/screens/pics/sh_downpour_screen_20110225_04.jpg

اما در مورد گرافیک بازی باید بگم که شخصیت اصلی از پشت سر خیلی شبیه شخصیت اصلی سایلنت هیل4 هست (یک تقلید)
محیط بازی مانند گذشته دارای مه است که شاید در نگاه اول جالب باشد. اما به نظر می رسد چنین مه ساده ای تنها برای جلوگیری از سنگین شدن گرافیک بازی است. تا با توجه به دوربین بازی در صحنه های جزئیات خیلی زیاد نشوند.
فضا سازی بازی خیلی خوب است و انسان با نگاه دقیق به بازی واقعا احساس می کند در شهر تنها است. البته ظاهرا فعلا پاییز است و با دقت به درختان می بینید که برگ ندارند و مقداری برگ را می بینیم که در هوا در حال حرکت هستند. هوا هم که همیشه بارانی است.
اما در مورد محیط داخلی هم می بینیم که جزئیات به شکل واقعا مناسبی رعایت شده و ظاهرا نور پردازی هم مثل همیشه خوب است. البته این بازی رقیب بسیار قدری مثل هوای مرده ی 2 دارد که از نور پردازی داینامیک فوق العاده ای استفاده می کند.
 
سلام دوستان .. سایلنت هیل 2 رو که نصب کردم اوایل مشکلی نداشت اما از کات اسنسها مشکل داره .. رو ویندوز 32 بیتی که اصلا پخش نمیشد رو 64 بیتی هم صداش نرمال بود و تصویر اهسته... 2 تا پچ بازیو از گیم اسپات دانلود کردم از اونی که قبلا هم بود افتاد و کل سیستم تو کات سنسها هنگ میکنه یه جورایی و مجبور میشم بازیو ببندم ... راه حلی واسه این مشکل نیست؟ لطفا اگه کسی در این مورد تجربه داره بگه!
 
خب همونطور که احتمالا میدونید بعد از چیزی نزدیک به دو سال که صحبت ساخت فیلم دوم از سری وجود داشت یکی دو هفته ای هست که رسما این قضیه شدت گرفته و گفته میشه فیلم برداری این شماره تابستون 90 در کانادا به پایان میرسه ، هفته پیش دو بازیگر از فیلم معرفی شدند که مهمش این که تقش اصلی فیلم رو که در حقیقت نقش هدر میسون ( اگر نمیدونید داستان در مورد هدر و پدرش هست که سال ها در حال فرارند بدون اینکه هدر علت رو بدونه در شب تولد 18 سالگیش پدرش گم میشه و هدر هم دچار کابوس هایی از شهر میشه این شروعی بر فاش شدن رازی هست که 18 سال از هدر مخفی شده ) هست رو قراره Adelaide Clemens بازی کنه که مهمترین فیلمش یه نقش فرعی توی آخرین فیلم Xmen بوده!
تهیه کننده ها تغییری نکردند اما نویسنده و کارگردان فیلم تغییر کردند و این امید که رجر آواری که مغز متفکر شماره ی اول بود این جا هم باشه از بین رفت!
ظی یکی دو روز اخیر هم اخبار جدیدی از فیلم منتشر شده که در مورد بازیگران اعلام شده sean bean ( پدر شارون )، radha mitchell ( رز ، مادر شارون ) و Deborah Kara Unger ( دالیا ) از فیلم اول همگی در این شماره هم بازی خواهند کرد و کارگردان مکرمه هم در این مورد اظهار نظر تاریخی فرمودند که : "بدون بازیگرای شماره ی اول نمیتونستیم چیزی شبیه به اون بسازیم ! " البته امیدوارم کارگردانی و نویسندگی این بابا مثل طرز تفکرش نباشه !
آخرین مورد هم این که طراحی مانسترهای فیلم توسط Patrick Tatopoulos صورت خواهد گرفت که توی فیلم شماره ی اول هم طراحی هیولاها رو به عهده داشت و اگر چه با کپی برداری از بازی خیلی نیاز به خلاقیت نداشت اما چیزهایی که مثلا طراحی کرد بعدها در شماره ی بازگشت به خانه به عینه دیده شدند مثله ph بازگشت به خانه که دیگه کله هرمی شماره ی دوم نبود و سرش نوک تیز شده بود یا پرستارهای فیلم که بدون کوچک ترین کم و کاست در homecoming مورد استفاده قرار گرفتند ! پس میبینید که این فرد به ظاهر فرعی توی سری تاثیر زیادی داشته و این خبر که توی فیلم جدید هم هست میتونه توی دل هوادارای این سری دلهره ایجاد کنه که بعد از revelation و توی شماره های بعدی بازی چه تغییراتی توی قیافه و نحوه ی حرکت موجودات بازی شاهد خواهند بود!
با این همه خبر خوش امیدوارم به این فیلم تازه امیدوار شده باشید !
در آخر به عنوانین سر خط خبرها ... ببخشید به یک شات موجود از فیلم جدید توجه کنید :
sh_revelation_photo_20110316_01.jpg

پ.ن: نمیدونم این عکسه چرا اینقدر آشناست !:d
پ.ن2 : منبع هم همون sh memories خودمون !
پاینده باشید!
 
سلام
سال نو همگی مبارک.
نمی‌دونم خبری خوبی بود یا بد اشکان جان ولی امیدوارم حداقل از فیلم اول پایین‌تر نباشه. من وقتی فیلم رو دیدم احساس کردم یه سایلنت هیل جدید رو تموم کردم.
بلاخره SH:HC رو با همه پایان‌هاش تموم کردم. چیزی که قطعی هست هیچ‌وقت دلم برای اینبازی تنگ نخواهد شد. مخصوصاً Bogeymon خیلی حالم رو گرفت. کاملاً بی‌ربط. امیدوارم Downpour بهتر از این‌ها باشه. البته فعلاً خبری از نسخه PC نیست. این هم چند تا تصویر که تو سایت خود کونامی قرار داره.

download.php
download.php

download.php

download.php

download.php

download.php

download.php

این هم معرفی شخصیت‌های بازی که تو سایت silenthillmemories قرار داده شده با ترجمه دست و پا شکسته من.
Murphy Pendleton
pendleton.jpg

شخصیت اصلی بازی
یک زندانی فراری که (همونطور که تو پیش‌نمایش دیدیم) پس از تصادف اتوبوس انتقال زندانی ها
وارد شهر میشه. (اسم این طرف من رو یاد داستان بابالنگ-دراز انداخت)

Anne Cunningham
cunningham.jpg

مأمور زندان که در حال تعقیب مورفی هستش. در اثر تصادف، سر اون در حال خونریزی است.

Unknown Man
unknown_man.jpg

مردی ناشناس از شهر سایلنت هیل. او مشغول بازی با یک جفت سکه بزرگ در دستان خود است. به محض دیدن مورفی در شهر با طعنه می‌گوید:«ملاقات‌کننده تازه‌وارد!»

Postman
postman.jpg

پستچی سیاه‌پوست شهر که چیزی می‌گوید که تشخیص آن مشکل است.

Kids
kids.jpg

یک پسربچه و یک دختربچه که در فلاش-بک دیده می‌شوند. تصویر دختری مشابه این هم در آپارتمانی که قهرمان اصلی وارد آن شده دیده می‌شود. سبک لباس بچه‌ها نشان می‌دهد که این سکانس احتمالاً متعلق به گذشته است. آیا این بچه‌ها ارواحی از گذشته هستند؟ اگه اینطور باشه، به نحوی با مورفی پندلتون در ارتباط هستند؟ (که قطعاً هستن)
 
آخرین ویرایش:
یک زندانی فراری که (همونطور که تو پیش‌نمایش دیدیم) پس از تصادف اتوبوس انتقال زندانی ها
وارد شهر میشه. (اسم این طرف من رو یاد داستان بابالنگ-دراز انداخت)

اول سال نو مبارک;)
دوستان سایلنت هیل 2 تمام زیباییش به این بود که فرد خودش از فشار اعصاب یا خاطرات گمشده به سایلنت هیل پناه می برد تا خودش رو از فشار روحی نجات بده...
ولی حالا این دو ورژن آخریhomecoming با این ورژن جدیده)x به زور دارند می برنشون:d ببخشید یک کمی حرفم ضایع است... اصلا بازی داره عوض می شه باور کنید منم حدس می زدم این این هم مثل Homecomign باشه
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or