بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    39

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست.
به روز میشود...

wire.png

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
re.jpg

جیمزساندرلند پس از دریافت نامه‌ای از همسرش مری شپرد-ساندرلند که سه سال پیش به دلیل یک بیماری لاعلاج درگذشته بود، به شهر سایلنت هیل می‌رود.نامه ادعا می‌کند که مری در «مکان مخصوصشان» منتظر اوست، که این موضوع باعث می‌شود جیمز سردرگم شود، زیرا کل شهر «مکان مخصوض» آن‌ها بود. با وجود اینکه شک دارد که نامه واقعاً توسط مری نوشته شده باشد، جیمز تصمیم می‌گیرد به دنبال او در شهر بگردد. جیمز پس از ترک observationdeck وعبور از مسیری طولانی وارد گورستان می‌شود درآنجا با آنجلا اوروسکو، زنی جوان و عصبی که به دنبال مادرش میگردد روبرو میشود و از او راهنمایی می‌خواهد.او راه را نشان می‌دهد اما به او هشدار می‌دهد که ممکن است شهر خطرناک باشد، اما جیمز هشدارهای او را نادیده می‌گیرد و می‌گوید که اهمیتی نمی‌دهد که خطرناک باشد و قصد داردفردگمشده خود را پیدا کند.قبل از اینکه جیمز راه خود را ادامه دهد,هردو برای یکدیگر آرزوی موفقیت می‌کنند.

way.jpg

وقتی جیمز به سايلنت هيل می‌رسد، متوجه می‌شود که شهر به مانند چند سال پیش که به آنجا رفته بودند، نیست. علاوه بر مه مرموزی که همه جا را پوشانده، شهر خالی از سکنه شده و در حال پوسیدن است.موجودات مبهم و انسان‌نما در خیابان‌ها پرسه می‌زنند و هر زمان ممکن است به جیمز حمله کنند. جیمز با کاوش درشهر متروکه، یک دستگاه پخش موسیقی خراب را تعمیر می‌کند که خاطراتش را از زمانی که او و مری از پارک رزواتر بازدید کردند، زنده می‌کند. با تعیین پارک به عنوان «مکان مخصوشان» ، جیمز راه خود را ادامه می‌دهد اما متوجه می‌شود که مسیر منتهی به پارک مسدود است.جیمز هنگام عبور از یک مجتمع آپارتمانی به اسم woodside appartement با دختربچه ای برخورد می‌کند که مانع پیشرفت او می‌شود و سپس با مردی چاق به نام ادی دامبروفسکی، روبرو می‌شود که از دیدن جسدی وحشت‌زده شده است و جیمز به او توصیه می‌کند که شهر را ترک کند. جیمز چندین بار با موجودی که کلاهی هرمی شکل بر سر دارد روبرو می‌شود. سپس از طریق دری وارد آپارتمان Blue Creek می‌شود, در اینجا جیمز برای اولین بار وارد دنیایی دیگرمیشود. در یکی از اتاق ها, جیمز آنجلا را افسرده در مقابل یک آینه بزرگ پیدا می‌کند که چاقویی در دستش دارد و به خودکشی فکر می‌کند. او سعی می‌کند آنجلا را منصرف کند و راه دیگری را به او نشان دهد، اگرچه آنجلا معتقد است که هر دوی آن‌ها سزاوار مرگ هستند. وقتی جیمز می‌گوید که مثل او نیست، آنجلا از جیمز می‌پرسد که آیا از مرگ می‌ترسد، اما بلافاصله عذرخواهی می‌کند.جیمز بعد از نشان دادن عکس مری از آنجلا می‌پرسد که آیا اورا دیده است یا نه، اما پس از اینکه به او اطلاع می‌دهد که مری سه سال پیش فوت کرده است، آنجلا احساس ناراحتی و آشفتگی می‌کند و به او می‌گوید که می‌خواهد جستجوی خود را برای پیدا کردن مادرش ادامه دهد.آنجلا از جیمز می‌خواهد که چاقویش را بگیرد، زیرا از کاری که ممکن است انجام دهد می‌ترسد، اما ناخواسته هنگامی که جیمز برای گرفتن چاقو تلاش می‌کند واکنشی که از روی ترس است از خود نشان میدهد و او را تهدید میکند و در حالی که وحشت‌زده شده است از آنجا فرار می‌کند. درنهایت جیمز موفق می‌شود از آپارتمان بیرون برود و دوباره پا در شهر بگذارد.

wood.jpg

در مسیر خود، جیمز دوباره با دختربچه روبرو می‌شود که در حال زمزمه کردن چیزی است و بر روی دیوار نشسته است. او نسبت به جیمز رفتاری خصمانه دارد و میگوید که تو هرگز مری را دوست نداشتی.این حرف باعث سردرگمی جیمز می‌شود، اما قبل از اینکه بتواند اطلاعات بیشتری از او کسب کند، از طرف دیگر دیوار می‌پرد. جیمز با رسیدن به پارک رزواتر، با شخصیت ماریا روبرو می‌شود که شباهت‌های زیادی به همسرش دارد اما رفتاری متفاوت از مری دارد. او پیشنهاد می‌کند تا به جیمز در جستجوی مکان‌هایی که ممکن است «مکان مخصوض» آن‌ها باشد، کمک کند. با توجه به اینکه مقصد آن‌ها توسط جاده‌ای فروریخته مسدود شده است، مجبور میشوند از یک کلوپ شبانه عبور کنند. که در آنجا جیمز از ماریا می‌پرسد که آیا دیوانه شده است که فکر می‌کند همسرش می‌تواند در شهر باشد، اما ماریا دیدی امیدوارنه به این موضوع دارد و جیمز را وسوسه می‌کند که نوشیدنی بنوشد ولی جیمز امتناع می‌کند. ماریا, او را به یک باغی که در آن نزدیکی است هدایت می‌کند اما هنوز هیچ نشانی از مری پیدا نمی‌کند.جیمز از عدم پیشرفت و تردید در مورد وضعیت ذهنی خود ابراز ناامیدی می‌کند اما ماریا او را آرام می‌کند و پیشنهاد می‌کند که مکان‌های بیشتری را با هم جستجو کنند.

night.jpg

ناگهان صدای جیغی از یک تئاتر محلی می‌آید، جیمز تصمیم می‌گیرد آنجا را بررسی کند اما ماریا ترجیح میدهد که بیرون منتظر او بماند. او دختربچه و ادی را پیدا می‌کند، دختربچه ترسیده و پنهان می‌شود. جیمز با ادی صحبت می‌کند. ادی نام دختر کوچک که لورا است را فاش می‌کند. جیمز به دنبال او میگردد.در خارج از تئاتر ماریا, لورا را می‌بیند که به سمت بیمارستان بروکهاون می‌رود و سپس هر دو به دنبال او می‌روند. درحین کاوش در بیمارستان، ماریا بیمار می‌شود و به طور موقت در یکی از اتاق ها استراحت می‌کند در حالی که جیمز به جستجوی لورا میپردازد و او را تا طبقه سوم تعقیب می‌کند اما با دری بسته روبرو میشود. سرانجام، جیمز لورا را پیدا میکند و از او می‌پرسد چگونه مری را می‌شناسد، لورا میگوید که او را از یک سال پیش می‌شناسد، اما جیمز به دلیل تناقض آشکار در باور خود و حرف‌های لورا عصبانی می‌شود. لورا ناراحت میشود و سعی می‌کند فرار کند اما جیمز که نگران امنیت اوست از این کار جلوگیری میکند. با این حال، لورا جیمز را در اتاقی به بهانه اینکه نامه مری در آنجاست حبس میکند. اما در همان حین هیولایی که از سقف آویزان است وارد آنجا می‌شود و به جیمز حمله میکند, او موجود را می‌کشد اما بعداً توسط یکی دیگر از آن‌ها ربوده می‌شود.

trap.jpg

جیمز به دنیای دیگر بیمارستان منتقل می‌شود، در آنجا به اتاق ماریا بازمی‌گردد اما اثری از او نیست. در نهایت بعداً او را در زیرزمین بیمارستان پیدا می‌کند؛ با این حال، ماریا عصبانی می‌شود و ادعا می‌کند که جیمز او را رها کرده است و به نظر نمی‌رسد که اهمیت دهد که او هنوز زنده است و او را متهم می‌کند که فقط به همسر مرده اش اهمیت می‌دهد. پس از آرام شدن ماریا، آن‌ها جستجوی خود را برای پیدا کردن لورا ادامه می‌دهند. درحین کاوش در زیرزمین، ماریا احساس ناراحتی و اضطراب می‌کند اما جیمز او را آرام می‌کند و سپس وارد راهرویی میشوند.ناگهان، کله هرمی دوباره ظاهر می‌شود و آن‌هارا تعقیب میکند، جیمز از ماریا پیشی می‌گیرد و به یک آسانسور می‌رسد باوجود تلاش‌های جیمز برای باز نگه داشتن درب,، ماریا قادر به ورود به آسانسور نیست و کله هرمی او را میکشد. جیمز تنها و غمگین از دست دادن ماریا، تصمیم می‌گیرد تمرکز خود را بر پیدا کردن لورا که از بیمارستان فرار کرده است، بگذارد.
هوا تاریک شده است. جیمز از بیمارستان بیرون میاید و به دنبال لورا می‌رود اما او را گم میکند. در پارک رزواتر، با آنجلا روبرو می‌شود که از این فکر که مادرش دیگر در شهر نیست و نمی‌خواهد او را ببیند ناامید شده است. جیمز از او می‌پرسد که آیا دختر کوچکی را دیده است یا نه. با این حال، آنجلا با شنیدن آن گویی که یه یاد چیز وحشتناکی افتاده است از آنجا میرود و جیمز را دوباره تنها می‌گذارد. با پیدا کردن یک سرنخ، جیمز به انجمن تاریخی شهر می‌رود که به زندان تولوکا منتقل می‌شود و با ادی که به نظردیوانه شده است روبرو می‌شود. او ظاهراً از کشتن لذت می‌برد و سپس از آنجا می‌رود.با کاوش بیشتر در زندان، جیمز سر از یک هزارتو در میآورد.

angela.jpg
در داخل آنجا، جیمز از قتل پدر آنجلا، مردی مست و خشن که او را مورد آزار و اذیت قرار میداده است، مطلع می‌شود. موجودی عجیبی در آنجا حضور دارد که که آنجلا آن را پدر صدا میزند و به جیمز التماس می‌کند که به او بگوید که "خوب خواهد بود". جیمز که گیج شده است با Abstract Daddy، که نمادی از پدر آنجلا است مبارزه میکند. او موجود را می‌کشد و آنجلا ضربه نهایی را وارد می‌کند. جیمز سعی می‌کند آنجلا را آرام کند اما او خشمگین میشود و ادعا می‌کند که مردانی مثل او فقط به دنبال«یک چیز» هستند اما جیمز می‌گوید که فقط به دنبال همسرش است.آنجلا او را متهم می‌کند که دیگر نمی‌خواسته همسرش اطرافش باشد و احتمالا قبلاً زن دیگری را پیدا کرده است. جیمز با عصبانیت آن حرف ها را رد می‌کند. با دیدن واکنش جیمز، آنجلا برای ادامه جستجوی خود می‌رود.
در اعماق هزارتو، جیمز ماریا را پیدا می‌کند که به طرز معجزه‌آسایی زنده است و در یک سلول زندانی شده. اما او رفتاری عجیب دارد و به دلیلی نامعلوم، به نظر می رسد که او خاطرات همسر جیمز را دارد .ماریا ادعا می‌کند که آن‌ها فقط در زیرزمین بیمارستان از هم جدا شده‌اند و او کشته نشده است. او میگوید که تو همیشه فراموشکار بودی و به من گفته بوده که همه چیز رو برداشتی ولی نواری که با هم ضبط کردیم را فراموش کردی که برداری. جیمز از این موضوع کاملاً گیج شده است اما قول می‌دهد که راهی پیدا کند تا بتواند به آن طرف سلول برود. اما پس از رسیدن به طرف دیگر سلول، ماریا را پیدا میکند که به طرز مرموزی مرده است و بر روی پوستش ضایعاتی دیده میشود.

maria.jpg
جیمز به راه خود ادامه میدهد و در نهایت با ادی روبرو می‌شود که در طول زندگی‌اش از طرف دیگران مورد تمسخر قرار میگرفته و حال دچار فروپاشی روانی شده است. او جیمز را متهم می‌کند که از اولین برخوردشان او رامسخره میکرده است و سپس به انبار گوشت فرار می‌کند جایی که با خوشحالی اعتراف می‌کند قبل از ورود به شهر, یک قلدر را مجروح کرده و سگش را کشته است. جیمز مجبور می‌شود برای دفاع از خود ادی را بکشد سپس از آنجا بیرون می‌رود و با قایقی که در کنار دریاچه تولوکا قرار دارد به سمت هتل لیک ویو میرود. در آنجا لورا راملاقات می‌کند و از او کمک می‌خواهد تا مری را پیدا کند.

edd.jpg

لورا نامه‌ای را به او می‌دهد که از پرستار مراقب‌شان، راشل، دزدیده است. مری در نامه نوشته که اگر اوضاع به گونه ای دیگر بود دوست داشت تا او را به فرزند خواندگی بگیرد او و تبریک تولد ۸ سالگی نوشته است, همچنین از او میخواسته تا با جیمز مهربانت برخورد کند ، با ادعای لورا مبنی بر اینکه او هفته گذشته ۸ ساله شده است، ارائه می‌دهد.جیمز امیدوار است که مری هنوز زنده باشد زیرا این با باور دیرینه‌اش درمورد مرگ مری در 3سال پیش مغایرت دارد. علاوه بر این، لورا فاش می‌کند که مری نامه‌ای برای جیمز نوشته بود که او آن را نگه داشته است.لورا میگوید که در ابتدا قصد پنهان کردن آن را داشته است اما حالا تصمیم گرفته است که طبق خواسته‌ مری عمل کند و آن را به جیمز بدهد.لورا پاکت نامه را به جیمز میدهد اما متوجه می‌شود که نامه‌ای در آن نیست.لورا از ترس اینکه ممکن است آن را انداخته باشد، از آنجا میرود تا اطراف را جستجو کند. درهمین حال، جیمز متوجه می‌شود که نوار تعطیلات آن‌ها در بخش کارمندان در طبقه اول نگهداری می‌شود. با بازیابی نوار و دسترسی به اتاقی که زمانی با مری در آنجا تعطیلات را سپری میکردند، جیمز نوار را پخش می‌کند. در آن آخرین لحظات شادی که با مری داشتن پخش میشود, ناگهان تصویری اتاقی نشان داده میشود که در آن مری خوابیده است, جیمز بر بالای سر او میرود و با بالش او را خفه میکند و در اینجا فیلم یه پایان میرسد. جیمز بی‌صدا می‌نشیند و او با حقیقت روبرو می‌شود. کمی بعد، لورا جیمز را پیدا می‌کند که تصمیم می‌گیرد حقیقت را به او بگوید. لورا دلشکسته و عصبانی می‌شود و با گریه از اتاق خارج می‌شود.

lakev.jpg

هتل حال به مکانی سوخته و زنگ زده تبدیل میشود. جیمز همچنان بر روی مبل نشسته که ناگهان صدای مری به طور ناواضحی از رادیو پخش می‌شود که از او می‌خواهد پیدایش کند. جیمز دوباره به جستجو میپردازد و با آنجلا که بر روی راه پله که در حال سوختن است روبرو میشود. آنجلا ابتدا او را با مادرش اشتباه می‌گیرد اما متوجه می‌شود و عذرخواهی میکند. او از جیمز تشکر می‌کند که قبلاً نجاتش داده است، اما آرزو می‌کند که کاش هرگز این کار را نمی‌کرد و او را به حال خود رها می‌کرد. آنجلا از او می‌خواهد که چاقویش را پس بدهد اما جیمز امتناع می‌کند. آنجلا از او می‌پرسد که آیا آن را برای خودش نگه داشته است، اما او پاسخ نمی‌دهد. وقتی آنجلا از پله‌ها بالا می‌رود، جیمز می‌گوید این اتاق مثل جهنم داغ است، که آنجلا پاسخ می‌دهد برای او«همیشه اینطور بوده است».جیمز که نمی‌تواند بیشتر به او کمک کند، آنجا را ترک می‌کند. در لابی، او ماریا را پیدا می‌کند که دوباره زنده شده است و این بار توسط دو کله هرمی کشته می‌شود. جیمز متوجه می‌شود که آن‌ها در نتیجه میل او به مجازات ایجاد شده‌اند، اما از آنجاییکه دیگر به آن‌ها نیازی ندارد، 2کله هرمی پس از ضعیف شدن کافی توسط جیمز، خودکشی می‌کنند. جیمز به یک راهرو هدایت می‌شود، در آنجا مکالمه ای بین او و زمانی که مری زنده بود پخش میشود. جیمز برای او گل آورده است، اما مری آن‌ها را رد میکند و با عصبانیت بر سر جیمز فریاد میزند و میگوید آنقدر منزجر کننده است که لیاقت آن‌ گلهای زیبا را ندارد و از جیمز میخواهد که از اتاق بیرون برود اما کمی بعد با التماس می‌خواهد که او را ترک نکند.

در نهایت جیمز از طریق راهرو و چندین راه پله به پشت بام می‌رسد و درآنجا با یک چهره آشنا روبرو می‌شود که منتظر اوست.

شخصیت ها

james_sunderland.png
mary_shepherd_sunderland.png
maria.png
angela_orosco.png
laura.png
eddie_dombrowski.png
پس از دریافت نامه‌ای از همسرش که سه سال پیش فوت کرده است، جیمز به مکانی می‌آید که خاطرات بسیاری را در آن با هم داشتند: سایلنت هیل، به امید اینکه برای آخرین بار او را ببیند.​
همسر مهربان و دوست‌داشتنی جیمز که سه سال پیش بر اثر بیماری نامعلومی درگذشت.​
این زن زیبا می‌تواند دوقلوی مری باشد. صورتش، صدایش...با این حال، تیپ و شخصیتش کاملاً متفاوت است. چطور ممکن است؟​
زنی جوان که به دنبال مادرش در سایلنت هیل است. او آشکارا از این مکان می‌ترسد.​
دختربچه ای که ظاهراً با مری دوست است. اگرچه لورا، مانند جیمز، به دنبال مری در سایلنت هیل است، اما به دلایلی از او بسیار بدش می‌آید.​
ادی انسانی ساده و بی‌آزار به نظر می‌رسد، اما در درون از آسیب دیدن می‌ترسد. دلیل سفر او به سایلنت هیل مشخص نیست.​
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,608
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 163
آخرین ویرایش:
سلام دوستان !
اگر براتون زحمتی نیست داستانهای کامل و دقیق Silent Hill 1.2.3.4 رو از کجا میشه گیر اورد ؟
اگه فارسی باشه که خیلی خوبه
با تشکر از همه دوست داران Silent Hill
 
[SIZE=-1]سلام اینا رو از تو نت تونستم پیدا کنم!
---------------
سایلنت هیل ،اسم یک شهر توریستی، جای در امریکاست. این شهر تاریخچه ای سیاه دارد و در سالهای جنگ داخلی، برده های زیادی در این شهر اعدام شده اند سالها مکان های قدیمی آن محل بازدید گردشگرها بوده ،ولی حالا شهر وضعیت دیگری پیدا کرده است دیگر کسی در آن ساکن نیست و شهر به یک مکان جن زده بدل شده است این اطلاعات اوایل شماره دوم به شما داده می شود اما دلیل این ماجراها چه بوده است؟
از شماره اول شروع می کنیم هری،نقش اول ماجرا، دختر7 ساله اش را در یک تصادف گم می کند و در سراسر بازی به دنبال اوست از طرفی یک پیرزن جادوگر به نام دالیلا نیز به دنبال دختر هری می گردد در شماره سوم بازی متوجه می شویم او وابسته به یک گروه شیطان پرستی بوده که برای احضار خدای خود، سامائل، اعتقاد به رسوم عجیبی دارند. یکی از این مراسم به دنیا آوردن فرزندی از یک مادر وابسته به این فرقه است که طبق پیش بینی قرار بوده حامل روح سامائل باشد ولی از بخت بد آنها مادر، 2 دختر دوقلو به دنیا می آورد شریل یکی از این دخترهاست که پس از رهاشدن در خیابان به عنوان فرزند خوانده هری بزرگ می شود لیسا دختر دیگر است که به خدمت دالیلا در می آید. دلیلا برای این که نیمه دیگر روح او را که در بدن شریل است احضار کند، دست به شکنجه الیسا می زند به همین علت الیسا که دارای روح شیطانی ساموئل و قدرت های تاریک اوست شهر را به مکانی نفرین شده تبدیل می کند.
در پایان ماجرای شماره اول، هری با موجودی که از ملاقات شریل و الیسا شکل می گیرد مبارزه می کند و پس از شکست دادن او نوزادی را می یابد که در حقیقت همان روح واحد شریل و الیساست و در قالب یک نوزاد دوباره به دنیا آمده است . اگر به جزییات بیشتر این ماجرا علاقه دارید فایلی را که داگلاس در نیمه بازی سایلنت هیل 3 به شما می دهد ،کامل بخوانید.
این دختر هدر نامیده می شود و 17 سال، بعد در سایلنت 3 با سرنوشت او آشنا می شویم. هدر همان قهرمان شماره سوم است که دوباره به وسیله اعضای فرقه شیطان پرستان مورد تعقیب قرار می گیرد این بار زنی به نام کلادیا در جستجوی هدر است کلادیا تصمیم دارد دوباره مراسم احضار سامائل را اجرا کند و برای این کار به هدر احتیاج دارد همان طور که در پاان بازی دیده اید. این مراسم با شکست مواجه م شود وهدر در پایان کلادیا را از میان می برد.
اما شماره دوم داستانی کاملا مستقل دارد ما در شماره دوم بیشتر با تاریخچه شهر آشنا می شویم و مکان های بیشتری را می بینیم اطلاعات کامل راجع به فرقه سامائل را می توانید در یک کتاب زیر بازی Bom from a Wish در سایلنت هیل 2 بیابد دریاچه شهر سایلنت هیل مکان است که یک کشتی مسافربری با تمام مسافرانش در آن غرق شده اند و جسد آنها هیچ وقت پیدا نشده است همچینین در زیر زمین موزه شهر ، ساهچال هایی پیدا می کنید که محل نگهداری و شکنجه برده ها زمان جنگ بوده است در آن زمان کسان به عنوان مامور اعدام برده ها وجود داشتند که صورت خود را با یک نوع ماسک هرمی شکل می پوشانده اند این اطلاعات را می توانید از بریده روزنامه هایی که در موزه هستند به دست بیاورید.
همچنین در سایلنت هیل 2 به راز شهر پ می بریم سایلنت هیل مکانی است که وقتی شخصی وارد آن می شود همه گناهان و پشیمانی های گذشته اش به صورت هیولاها و موجودات جهنمی به و حمله می کنند به این ترتیب معلوم م شود که چرا لارا که دختر کوچک و معصومی است می تواند بدون دیدن هیولا در شهر رفت و آمد کند یا وقتی جیمز از کابوس های خود برای دیگران صحبت می کند آنها حرفش را قبول نمی کنند.
شخصیت دیگر بازی ،ماریاست که شبیه همسر مرده جیمز است ماریا در حقیقت بزرگترین مجازات سایلنت هیل برای جیمز به شمار می آید ماریا انسان نیست،بلکه یک نوع توهم است (اگر دقت کنید این موضوع را در زیر بازی Bom from a wish متوجه خواهید شد) به همین علت بسیار شبیه همسر جیمز است و مرتب در طول داستان جلوی چشم جیمز کشته می شود تا خاطره مرگ همسرش را برای او زنده کند همسری که خود جیمز قاتلش بوده است شیوه پایان باز همان طور که می دانید به انتخاب شما بستگی دارد.
البته اگر در شماره اول داستان جانبی دکتر کافمن و بیمارستان عجیب و غریبش را دنبال کنید متوجه وجود داروهای توهم زای عجیبی به نام کلادیای سفید (به تشابه اسمی آن با شخصیت منفی شماره سوم توجه کنید) خواهید شد که ظاهرا دکتر کافمن روی بیماران خود استفاده می کرده و شاید به این معنا که باشد همه جریانات سایلنت هیل یک نوع توهم ناشی از داروست به هر حال ماجراهای سایلنت هیل همچنان ادامه دارند و هر شماره همان قدر معماهای گذشته را پاسخ می دهد که نقاط مبهم جدید به آن اضافه می کند. سید طه رسولی....کلیک مجله جام جم.
---------
[/SIZE]
اينم داستان silent hill4 این شماره یه جورایی به شماره دوم مرتبط است که در ادامه دلیل آن را ذکر میکنم . قهرمان این شماره مردی به نام هنری است که 2 سال پیش به آپارتمانی به بام South Ashfield آمده و در واحد شماره 302 زندگی میکند و محل زندگی او فاصله بسیار کمی از شهر سایلنت هیل دارد . حالا هنری چند شبی است که کابوسهای وحشتناکی میبیند . خواب میبیند که در خروجی اتاق او با قل و زنجیر بسته شده و اتاقها پر از ارواح شده اند . اما یک روز صبح که از خواب بلند میشود متوجه میشود که کابوسهای او حقیقت پیدا کرده و دیگر نمیتواند از اتاق خود خارج شود . تنها یک سوراخ عجیب در دستشویی وجود دارد که شما با هر بار ورود به این سوراخ به یکی از نقاط وحشتناک شهر سایلنت هیل میروید . اما قضیه چیست ؟ قبل از شما پسری به نام والتر سولیوان به همراه مادرش در این آپارتمان و در اتاق 302 زندگی میکرده اند. ( یعنی اتاقی که هنری در آن زندگی میکند ) مادروالتر در اثر حادصه ای میمیرد و والتر که حال مادر خود را از دست داده توسط گروهی ( احتمالا شیطان پرستی ) متوجه میشود که اگر 21 نفر را قربانی کند دوباره مادر وی زنده خواهد شد . پس او نیز شروع میکند به قربانی کردن انسانها به امید اینکه مادرش زنده شود . و این قربانیها از افراد مختلف ساختمانی هستند که والتر در آن زندگی میکند . والتر 15 نفر را قربانی میکند که ناگهان راز قتلها فاش شده و پلیس والتر را دستگیر ميكنن و والتر خودش را در زندان با يه قاشق خفه ميكند حال روح والتر در قالب یک بچه کوچک به این دنیا آمده تا 6 نفر دیگر را نیز قربانی کند تا مادرش زنده شود اما این 6 قربانی دیگر چه کسانی هستند ؟ اولی زنی است که در مترو با آن آشنا میشویم . نفر دوم مردی است که در جنگل او را میبینیم . نفر سوم را در زندان و نفر چهارم را هم در قسمت آپارتمانها میبینیم که هر کدام به طریقی کشته میشوند . اما نفر پنجم دختر نظافت چی آپارتمان است که در اتاق بقلی شما یعنی 301 زندگی میکند و نفر ششم و آخرین قربانی کسی نیست به جز خود شما یعنی هنری . و شما در طول بازی سعی میکنید جان خود و پنج نفر دیگر را نجات دهید اما در پایان تنها موفق به نجات جان خود و دختر نظافت چی که ایلین نام دارد میشوید . البته این یک نوع پایان است . بازی کلا 4 نوع پایان دارد که در بدترین نوع آن هم ایلین و هم شما کشته میشوید و والتر به هدف خود میرسد . اما دلیل ربط این بازی به شماره 2 چیست ؟ من شخصا سه دلیل برای آن دارم : اول اینکه صاحب این آپارتمانی که هنری در آن زندگی میکند شخصی است به اسم :فرانک ساندرلند که از نظر فامیل با جیمز در سایلنت هیل 2 مشابه است . دوم اینکه شما در سایلتت هیل 2 در قسمت آپارتمانها وقتی برای گرفتن یکی از سکه ها در زباله دانی هستید تکه ای روزنامه پیدا میکنید که در آن نوشته : قتلهای سریالی 15 نفر توسط والتر سولیوان . و سوم اینکه شما در آخرهای بازی سایلنت هیل 4 در اتاق مخفی که در اتاق شما وجود دارد و جنازه والتر در آنجا آویزان است . در کنار جسد چاقوی بسیار بزرگی دیده میشود که از نظر ظاهری بسیار مشابه چاقویی است که در سایلنت هیل 2 در دست آن موجود با ماسک هرمی شکل وجود دارد . خوب این بود توضیح مختصری از داستانهای 4 شماره سایلنت هیل . امیدوارم مورد توجهتون قرار گرفته باشه . اين قسمت رو هم اقاي طه رسولي در تكميل داستان دوستمون نوشتند: قبل از هنري يه نفر ديگه تو اين آپارتمان زندگي مي كرده كه به همين بلا دچار شده. اونم يه خبرنگار بوده (كه اسمش الان دقيقا يادم نيست) و اول بازي كه از ديد هنري داريم خواب مي بينيم در حقيقت روياهاي اون نفر قبلي رو مي بينيم (يادت باشه كه اول بازي عكس هنري رو تو اتاق مي بيني كه طرف نمي شناسش) كه خودش يكي از 21 قرباني والتر بوده. بيشتر نامه هايي رو كه وسط بازي دريافت مي كني از طرف همون آدمه. داستان هم اينجوريه كه وقتي مادر والتر مي ميره والتر رو به همون پرورشگاهي مي برن كه ما هم خرابه هاشو مي بينيم و دو دفعه مي ريم توش. ولي اين يتيم خونه رو آدمايي اداره مي كردن (مال همون فرقه شيطان پرستي سامايل) كه همه اين بلاها از به خاطر اوناست. بچه ها رو شكنجه مي دن و وقتي هم مي ميرن از تو سوراخ كف اتاق ها جسداشونو مي ندازن پايين.... والتر شديدا به تعليمات اين گروه اعتقاد پيدا مي كنه و مي خواد به اونا عمل كنه و طيق يكي از مراسم اونا براي زنده كردن مادرش تصميم به قتل 21 نفر داره و حتي مي خواد كودكي خودشو هم بكشه! (اون بچه فقط خاطرات دوران كودكي والتره نه خودش) والتر توسط پليس كشته نمي شه (طبق همون روزنامه در سايلنت هيل 2) بلكه خودشو تو زندان مي كشه (با يه قاشق)
----------------------
یه نگاه به صفحه های قبل همین تاپیکم بندازی میتونی داستان سایلنت هیل 2 رو که نمسیس نوشته بخونی یکی از جالبترین نقدهایی هست که من خوندم.
اینم کونامی نوشته و تو مقالات سایت هست که واقعا زیباست.
http://www.bazicenter.com/articles-3.html
دیگه چیزی پیدا نکردم.
 
شواهدی در همزمانی sh2وsh3

توی اخبار بازی ها همون عکسهای دوستمون evil رو با یک روز تاخیر گذاشته بودن دیدم اون پست 30 بار تشکر شده کف کردم نه بخاطر تشکرها بخاطر اینکه فکر نمیکردم اینهمه منتظر shv باشن بعد تاپیک بازی اینقدر کم رونق دنبال بشه.
جناب all4u سوالتون خیلی کلیه (نمیدونم اصلا سواله...جوابه...) اگر سواله یک کم بیشتر توضیح بدین تا اگه کمکی براومد انجام بدیم.
اما علت اصلی این پست:
....................

من دیگه حالا یقین پیدا کردم که حرف دوستمون ps3terabay درباره ی همزمانی sh2وsh3 کاملا درست بود. بعد از اینکه اون شباهت رو دیدم چون میدونستم که هیچ چیزی توی sh بی دلیل و از روی اتفاق نیست تصمیم گرفتم یه بار دیگه sh2 رو بازی کنم تا شاید دلایل دیگه ای برای این مدعا پیدا کنم که البته حدسم درست بود.
به عکس ها یی که پیوست کردم نگاه کنید .(خیلی سعی کردم توپست بذارم ولی نشد.)
فارغ از شباهت ظاهری دو ماشین که جای هیچ بحثی باقی نمیذاره به پلاک ماشین توی sh3 نگاه کنید. شماره پلاک : 3ADW764 حالا با هر برنامه ای که دم دستتون هست پلاک ماشین SH2 رو بزرگ کنید به وضوح میتونین 3 اول و 764 آخر پلاک رو ببینین و با یک کم دقت ADW هم دیده میشن.
حالا اینجا کجاست؟ JACKS INN یعنی مکان شروع sh3 توی silent hill .
اما نکته جالب تر اینکه وقتی توی sh3 حرف های داگلاس و هدر تمام میشه و هدر بعد از داگلاس بیرون میاد ، این ماشین اونجا نیست یعنی میشه اینطور نتیجه گرفت که الآن که جیمز اینجاست ، هدر و داگلاس توی متل دارن درباره ی اینکه کی کجا رو بگرده صحبت میکنن!

جالب بود نه؟ اما شما میتونید دو تا برخورد با این پست داشته باشین 1.بگید ایول به دقتت 2.بگید تو عجب بیکاری هستی که وقتت رو اینجوری تلف میکنی. انتخاب با شماست.
پاینده باشید.
 

Attachments

خیلی جالب بود horror_08 دستت درد نکنه.
ولی اگه اینجوری باشه پس قاتل هری جیمز نیست و قاتل یکی دیگست،چون وقتی زمان بازی یکی باشه پس ما باید هری رو کشته باشیم ولی همچین چیزی در بازی رخ نمیده!
اما یه چی همین الان به ذهنم اومد!
شایدم واقعا هری توسط جیمز کشته شده و ما هم هری رو کشتیم اما بصورتی که جیمز هری رو بصورت یه هیولا میدیده و اینجوری هری رو کشته!
با توجه به اینکه من خودم تو UFO دیدم که جیمز به هری حمله کرد.
هر چند پایان UFO یکم خالی بندی داره!!!
ولی بازم یه چی مسئله میشه و اون هیولایی که هدر کشت!اگه اون هیولا جیمز بوده خب باید تو سایلنت هیل 2 ما با هدر مبارزه میکردیم!یا کشته میشدیم!
درصورتی که جیمز اون موقع اونجا رو ترک کرده باشه و هیولا یکی دیگه باشه!
و بازم در مورد تحلیلم مشکل هست و انم عکسی بود کخ ps3 terabay گذاشت و در اون عکس ظاهرا اون فرد رو صندلی هری بود،پس جیمز اون رو هیولا ندیده بوده!
------------
یه سوال دیگه هم داشتم اونم اینه که کدوم پایان سایلنت هیل 2 در نظر گرفته شده؟
یعنی پایان اصلی کدومه؟چون تو هر پایان یه اتفاق میوفته که یکیش خودکشیه و یکش مری زنده میشه و اویکیاش هم یادم نیست!
در ضمن کسی که وارد other world میشه مثل والتر تو سایلنت هیل 4 که با وجود کشته شدنش باز تو other world وجود داشت میتونه تو زمان حرکت کنه؟یعنی به گذشته بر گرده!

 
سلام به دوستام عزیز.
این عکسها برا من خیلی جالب بود واسه شما هم میزارمشون.
cybilbennett-01.jpg

heather_silent_hill_-_alison_lohman.jpg

heather_silent_hill_3_-_mary-kate_ashley.jpg

jamessunderland-01.jpg

maria_silent_hill_2_-_cameron_diaz.jpg

maria_silent_hill_2_-_christina_aguilera.jpg


یه سری عکس دیگه هم بزودی میزارم که قابلیت بحث داره!
 
در همچین مواقعی هستش که ارزش حضور امثال اوس نمسیس و وجود تحلیلی مثل تحلیل ایشون بیش از پیش معلوم میشه ولی از اونجایی که نمسیس عزیز دوباره به خاطره ها پیوست و معلوم نیست کی دوباره وقت کنه به ما سر بزنه و چون من مطمئن نیستم بخاطر گستردگی مطلب در زمان زنده بودن ما اون تحلیل به قسمت تفسیر کاراکتر های SH2,3 برسه ، من برداشت خودم رو با توجه به جمیع جوانب میذارم که شاید تماما چرت و پرت باشه و شاید هم خیلی دور از واقعیت(؟) نباشه.
من 3 حالت رو برای این موضوع در نظر گرفتم که 2 تای اول بیشتر جنبه ی پاک کردن صورت مسئله رو داره تا حل مسئله و سومیش هم دیگه زیادی مباحث SH2,3 رو به هم پیوند میده و داستان رو خیلی پیچیده میکنه:
1.من خودم پایان UFO در SH3 رو ندیدم ولی از حرف های دوستان اینجور برمیاد که توی اون قاتل از پشت نشون داده میشه و صورتش معلوم نیست اگه اینجوری باشه شاید این مرد وافعا جیمز نباشه و همه ما رو سر گذاشته باشن .( این توجیه گرچه خیلی بعیده ولی من رو بیشتر راضی میکنه چون من اصلا تو کتم نمیره که جیمز یه نفر دیگه رو هم کشته باشه .)
2.چون اون فرد توی عکسی که PS3TERABAY گذاشته بود صورتش معلوم نیست شاید هری نباشه و همونجور که شما گفتی ما اون رو تو طول بازی وقتی به صورت هیولا میدیمش کشتیم.
3.تو صفحه قبل من گفتم که وقتی ما به اتاق اون مرد(هری؟) میرسیم اون مرده و به نظر هم میرسه که ph اون رو کشته اما اگر ما به نوعی ph و جیمز رو یکی در نظر بگیریم این مسئله هم به خودی خود حل میشه. توی صفحات اولیه تاپیک یکی از دوستان گفته بود که اولین بار که ما PH رو میبینیم (تو راهروی آپارتمان قبل از دیدن جسد هری(؟) ) انگار که داریم توی آینه به خودمون نگاه میکنیم این حرف خیلی جای بحث داره ولی من 3 تا دلیل برای قابل قبول بودن این حرف دارم:1.اون آزار جنسی که ph به اون موجودات میده ما رو به شدت یاد این میندازه که جیمز مری رو فقط بخاطر جسم و بدنش میخواست ، میشه گفت که ph ، جیمز و اون موجوداتی که فقط پایین تنه دارن مری هستن. 2.حرف جیمز قبل از مبارزه باph که : I needed you to punishment me for my sins از این حرف میشه برداشت کرد که درون جیمز ، ph رو برای مجازات قتل مری بوجود آورده. 3.کشته نشدن ph توسط جیمز . ph پس از اینکه تصمیم قاطع جیمز رو برای پذیرش واقعیت میبینه خودش رو میکشه یعنی ph قسمت فراموش شده ی جیمز هستش که پس از پذیرفتن واقعیت خودش رو میکشه و با جیمز یکی میشه.(در مورد توهم بودن ph استاد نمسیس توضیحات کاملی رو توی تحلیلشون دادن.)
اما چرا جیمز (ph) باید هری رو بکشه؟ من اینطوربرداشت میکنم که چون ph میخواد جیمز زودتر حقایق رو بیاد بیاره و اونها رو بپذیره هری رو میکشه تا بتونه اونرو از جلوی دری که صندلی هری راهش رو سد کرده برداره و جیمز بتونه به راهش ادامه بده. یعنی درحقیقت جیمز هری رو بخاطر پیدا کردن مری (التبه به خیال خودش ) میکشه نه بخاطر اینکه کلودیا به اون دستور داده.
....................
اما در مورد ان هیولا که هدر باهاش مبارزه میکنه من هنوز به نتیجه ای نریسیدم. و در مورد پایان ها هم باید بگم اگر همزمانی sh2,3 رو بپذیریم این قضیه چندان اهمیت پیدا نمیکنه چون تاثیری روی روند همدیگه نمیذارن ولی قطعا پایان UFO توی sh2 مدنظر نیست چون توی اون جیمز و هری همدیگه رو میبینن و هیچ مشکلی با هم پیدا نمیکنن.
باز هم میگم که این مطالب برداشت من از این موضوع بود از جایی نخوندم و از کسی هم نشنیدم پس امکان داره ناقص باشه یا درست نباشه.

پاینده باشید.
 
خیلی جالب بود.
در مورد ufo سایلنت هیل 3 باید بگم که همه میدونیم کارتونیه و توش صورت جیمز هم نشون داده میشه!
اینم لینک عکسهاش
http://z-o-g.org/gallery2/d/16720-1/snap468.jpg
http://z-o-g.org/gallery2/d/16718-1/snap462.jpg
سایزشون بزرگه وگرنه همین تاپیک میزاشتم!
و اما در مورد تحلیلت من نظریه این که ph هری رو کشته قبول میکنم چون نظریه جالبیه.
و شایدم اون غول همون ph ّباشه!
 
سلام دوستان عزیز اینم بازی silent hill : orphan که روی موبایل اومده.
این بازی واقعا زیباست و دارای داستانی بسیار قوی و جذاب است.طوری که از دیدگاه من بسیاری از بازی های نسل حاظر با وجود داشتن فضای فوق العاده زیاد به اندازه این بازی که تنها 400 کیلو بایت حجم داد داستان ندارند.
این هم لینک دانلود این بازی زیبا
http://graywolf.persiangig.com/silenthill_by_matin.zip
اگر دوستان این بازی را نمیتوانند به هر دلیلی بازی کنند میتوانند بوسیله شبیه ساز زیر بر روی کامپیوتر خود اجرا کنند.
http://graywolf.persiangig.com/MidpX131.exe
با تشکر از میلاد عزیز بابت نرم افزار شبیه ساز
لینک منبع
http://www.bazinama.com/message/showthread.php?t=3556
بزودی نقد و داستان و راهنمای کامل بازی رو قرار خواهیم داد.
 
سلام دوستان عزیز اینم بازی silent hill : orphan که روی موبایل اومده.
این بازی واقعا زیباست و دارای داستانی بسیار قوی و جذاب است.طوری که از دیدگاه من بسیاری از بازی های نسل حاظر با وجود داشتن فضای فوق العاده زیاد به اندازه این بازی که تنها 400 کیلو بایت حجم داد داستان ندارند.
این هم لینک دانلود این بازی زیبا
http://graywolf.persiangig.com/silenthill_by_matin.zip
اگر دوستان این بازی را نمیتوانند به هر دلیلی بازی کنند میتوانند بوسیله شبیه ساز زیر بر روی کامپیوتر خود اجرا کنند.
http://graywolf.persiangig.com/MidpX131.exe
با تشکر از میلاد عزیز بابت نرم افزار شبیه ساز
لینک منبع
http://www.bazinama.com/message/showthread.php?t=3556
بزودی نقد و داستان و راهنمای کامل بازی رو قرار خواهیم داد.
این راهنما خیلی خوبه ! یکی از وستام یه جا گیر کرده که من نفهمیدم کجا !؟!
خودمم بزودی میخرم Origins رو..............................
 
دوست عزیز این بازی واسه موبایله و اون نسخه ای که شما عرض میکنید مال psp هست.
و این بازی با شبیه سازاش همش شاید 2 مگ بشه!
اما تو این بازی اگه گیر کردین بگین چون از حفظم!
راهنما هم متاسفانه تایپ شده بود و شبی که قرار بود آپلود کنم اشتباهای پاک شد!!!
 
دوست عزیز این بازی واسه موبایله و اون نسخه ای که شما عرض میکنید مال psp هست.
و این بازی با شبیه سازاش همش شاید 2 مگ بشه!
اما تو این بازی اگه گیر کردین بگین چون از حفظم!
راهنما هم متاسفانه تایپ شده بود و شبی که قرار بود آپلود کنم اشتباهای پاک شد!!!
درست اسمش رو نخوندم فکر کردم Origins !
تو موبایل یه مقداری بازی کردم اما یه جا گیر کردم :
بعد از اینکه در دستشویی رو باز میکنی و علامت SH میاد و بعدش میری تو دنیای دیگر
اونجا یه چیزی شبیه اهرم پیدا کردم گذاشتم توی دیوار Officd (اول بازی انجا بودیم که از سمت چپ درش نقشه بر میداشتیم) بعد رفتم تو رو دیوار یه چیزهایی بود.
بعدش به دنیای عادی رفتم روی همونجا که نظورم Office روی دیوار یه تابلو بر داشتم که ازم رمز میخواد ؟
 
درست اسمش رو نخوندم فکر کردم Origins !
تو موبایل یه مقداری بازی کردم اما یه جا گیر کردم :
بعد از اینکه در دستشویی رو باز میکنی و علامت SH میاد و بعدش میری تو دنیای دیگر
اونجا یه چیزی شبیه اهرم پیدا کردم گذاشتم توی دیوار Officd (اول بازی انجا بودیم که از سمت چپ درش نقشه بر میداشتیم) بعد رفتم تو رو دیوار یه چیزهایی بود.
بعدش به دنیای عادی رفتم روی همونجا که نظورم Office روی دیوار یه تابلو بر داشتم که ازم رمز میخواد ؟
در ابتدا ششمی،بعد چهارمی،بعد پنجمی و بعد سومی را فشار دهید.
جو گرفت دوباره بشینم تایپ کنم!!!
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or