Arthas
آرتاس پسر شاه ترنس و شاهزاده پالادینها بود . ماموریتی بهش داده میشه که بره و نواحی مرزی رو بررسی کنه اونجا لرد آدر و جینا پرادمور رو میبینه و با اونا همراه میشه , مسیرشون رو ادامه میدن و چند دهکده رو ایمن میکنن تا با kel'thuzad رو برو میشن و میفهمن که اون آفتی رو در بین سرزمین و مردم پخش کرده ولی kel'thuzad میگه من در خدمت dreadlord ای به اسم mal'ganis هستم . آرتاس kel'thuzad رو میکشه و در شهری با mal'ganis مواجه میشه , شهر از دست رفته بود و تمام مردم آلوده شده بودن آرتاس تصمیم میگیره شهر رو پاک سازی کنه ولی آدر مخالفت میکنه و آرتاس به عنوان جانشین پدرش اون رو از فرماندهی خلع میکنه . آرتاس قسم میخوره که از mal'ganis انتقام بگیره پس راهی سرزمینهای شمالی میشه ( سرزمین یخ زده ) در اونجا با یکی از دوستان قدیمیش به اسم muradin bronzebeard روبرو میشه و مرادین بهش میگه ما به دنبال شمشیری جادویی هستیم . چندین ماه میگذره و در یک روز از همه طرف محاصره میشن . آرتاس میگه تنها راه نجات ما پیدا کردن شمشیر frostmourne هست . شمشیر رو پیدا میکنن و مرادین میمیره . آرتاس برمیگرده و mal'ganis رو میکشه .
آرتاس با افتخار به پایتخت برمیگرده و در قصر پدرش رو میکشه و خودش میشه شاه ( شمشیر نفرین شده بوده ) . چندی بعد dreadlord ای دیگه ای به اسم تیچاندریوس میاد و آرتاس رو با خودش همراه میکنه . بعد از مدتی لرد آدر رو میکشه و به سرزمین الف ها حمله میکنه و در سان ول kel'thuzad رو احیا میکنه . kel'thuzad ماموریت اصلی رو براش شرح میده و میگه تمام این آفتها و کشتار ها برای یک حمله نهایی بود . بعد کتاب مدیو رو پیدا میکنن تا بتونن باهاش آرکیموند رو به زمین منتقل کنن , آرکیموند بالاخره به زمین میاد ( اما kel'thuzad و آرتاس برنامه دیگه ای داشتن . هدف اونا آزادی Lich King بود )
چند ماه بعد Undead ها به سرزمینهای بیشتری از الف ها حمله میکنن و در جایی آرتاس , ایلیدن رو میبینه و ازش میخواد که تیچاندریس رو بکشه . تیچاندریوس کشته میشه و ایلیدن با شکستن جنجمه گالدان صاحب خاطراتش میشه ( تو بیوگرافی ایلیدن میگم )
ایلیدن حالا دیگه نه یه الف هست نه یه Undead , موجودی خیلی قویتر . برادرش اون رو ترک میکنه و بهش میگه که دیگه بر نگرد و ایلیدن میره ..........
در آخر آرکیموند در نزدیکی درخت جهان از فوریون استرم ریج شکست میخوره و کشته میشه و جهان برای مدتی کوتاه به حال خودش قرار میگیره .
آرتاس به پایتخت بر میگرده ولی دردلردها با کمک سیلوانز براش تله میزارن ( سیلوانز یک الف بود که برای آرتاس مشکلات زیادی بوجود آورد ولی در آخر کشته شد و آرتاس روحش رو احیا کرد ) آرتاس زخمی میشه و برای آزاد سازی Lich King دوباره راهی سرزمینهای شمالی میشه در اونجا با یکی از سرداران لیچ کینگ آشنا میشه کسی که سالها پیش برای لیچ کینگ میجنگید . از طرفی ایلیدن هم با جمع آوری ارتشی بزرگ برای نابودی لیچ کینگ اومده و از طرف کیل جیدن دستور گرفته . در آخر چون آرتاس تمام نیروش رو از دست داده بود لیچ کینگ تمام قدرتش رو به آرتاس که از زمان کشتن پدرش لقب شوالیه مرگ رو یدک میکشید میده . آرتاس و ایلیدن با هم میجنگن و ایلیدن زخمی میشه , آرتاس 4 ستون رو فعال میکنه و با شمشیرش اریکه یخی رو میشکونه و لیچ کینگ آزاد میشه . آرتاس و لیچ کینگ یکی مین و ................ ( این یه بیوگرافی کلی و خلاصه بود و به خیلی چیزها اشاره نکردم )
Illidan
ایلیدن برادر کوچکتر فوریون بود و تمام عمرش رو با شیاطین جنگید تا مردمش در راحتی زندگی کنن . به دلیل خیانت برای مدت 10000 سال به رندان میفته . بعد از اینکه حمله لژیون سوزان و آرکیموند شروع میشه الف ها به تک تک افرادشون احتیاج داشتن و به فکر بیداری تمام کاهن ها بودن . در مسیرشون به زندان ایلیدن میرسن تیراندا میخواد که ایلیدن رو آزاد کنه ولی فوریون مخالفت میکنه . درآخر مسیرشون رو عوض میکنن و تیراندا میره و ایلیدن رو آزاد میکنه ( تیراندا معشوقه فوریون بوده ولی قبلا معشوقه ایلیدن هم بوده )
در جنگل ایلیدن با آرتاس ملاقاتی میکنه و بعدش تیچاندریوس رو میشه و صاحب جمجمه گادان میشه و تبدیل به موجودی شیطانی میشه ...... بهد از شکست لژیون و کشته شدن آرکیموند یکی از آخرین لردهای اهریمنی به اسم کیل جیدن رو میبینه و ازش دستور میگیره که لیچ کینگ رو نابود کنه . بعد موجوداتی به سام Naga رو از ته دریا بیدار میکنه و ارتش اصلیش میشه . مقبره گالدان رو از ته اقیانوس بیرون میکشه و در اونجا به دنبال جشکم سارگرس میگرده . چشم رو پیدا میکنه و شروع به آب کردن سرزمین شمالی میکنه که ناگهان مایو ( نگهبان زندان ایلیدن ) سر میرسه و همه چیز از دست میره . بعد از شکستش به سرزمین دیگه ای پناه میبره تا از خشم کیل جیدن در امان باشه . بعد ها پرنس کیل به ایلیدن میپیونده و ارد اون منطقه را میکشن و ایلیدن میشه قدرت برتر اون سرزمین .
کیل جیدن پیداشون میکنه و تهدیدشون میکنه و به ایلیدن یک فرصت دیگه میده .
ایلیدن با تمام ارتشش که شامل ناگاه و الف های خونینی ( نیروهای پرنس کیل ) راهی سرزمینهای شمالی میشه . در اونجا با آرتاس میجنگه و شکست میخوره و به شدت زخمی میشه ...........
( تو کتاب اوده که در آخر توسط پرنس کیل کشته میشه و تو بازی هنوز مشخص نیست ! ) این بیوگرافی هم کلی و خلاصه بود