هنوز که هنوزه رو دست نداره لامصب
یه چند تا سکانس داره که تا ابد از ذهن من یکی فراموش نمیشه
فقط دور افتخار زدن چارلی به خاطر ..... صد تا ک....
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
واییییییییییی فقط از سکانسی که پسر هنگ میگه من هنوز با...کره ام بعد شب تولدش هنک با یه جن....ده سورپرایزش میکنه
![24 =)) =))](/styles/default/xenforo/smilies/meep/24.gif)
افرین
مثلا خفن ترین چیزی که من یادمه، نیمه های سیزن 3 بود، الان رفتم ریکپش رو دیدم همچی یادم اومد
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
همون اپیزود بود(8) که قرار بود به مناسبت اخرین استریپ اون دوست استریپر هنک(جکی بود اسمش فکر کنم) پارتی کنن، که میکنن و صبح وقتی همگی هنگوور از خواب پا میشند و هنک هر گوشه کنار خونه یک دختر زیبا و نیکد میبینه (
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
) ناگهان زنگ در به صدا درمیاد و هنک میبینه یکی از همکاراش تو دانشگاه که باهم در رابطه هستند اومده پشت در
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
بعد که میارتش تو و میرند تو اشپزخونه دختره که خبر نداره تو خونه چه خبره (
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
) به هنک میگه "من تورو به عنوان چیزی که هستی پذیرفتم" (
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
)
در همین حین وقتی دوست هنک (جیل؟!) پشت هم در حال حرف های عاشقانه زدنه، هنک با اون ریلکسیشن خاصش که به نظرم باید در اکادمی تدریس شه (
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
) بهش میگه "قهوه میزنی؟" و دختره میگه "نه" و همچنان به حرفای مثلا جدیش ادامه میده
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
هنک هم انگار نه انگار دختره داره حرف های جدی میزنه در ادامه باز میگه "چای چطور؟ Tea??"
بعد از این با اومدن یک مهمون جدید بازم وضعیت وخیم تر میشه، اون یکی همکارش که همچنین با هنک در رابطه است هم میاد پشت در
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
هنک جیل رو میفرسته تو یکی از اتاق های خونه، مهمون جدید که فکر کنم شوهرش جز رئیس های کالج بود هم به هنک میگه "به شوهرم خبر دادم که با تو بهش خیانت کردم" , در همین حین چارلی با یک شورت از یکی از اتاق ها میاد بیرون و تو خونه رژه میره و در واقع معلوم میشه دیشب تو خونه چه خبر بوده
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
و البته کار اینجا هم به اتمام نمیرسه و در ادامه شوهر این همکار هنک و همچنین بکا هم میان خونه و در نهایت همه چی لو میره
![4 :D :D](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
اخرشم طبق معمول هنک با یک تریپ مثلا من خیلی پشیمونم در عین بیخیالی، به سین جیم های بکا جواب میده
عاشق این ربدوشامبرشم بودم