TV Center

اپیزود 8 سیزن 5 BCS "بریکینگ بد" ترین اپیزود کل سریال بود! ?

دوستانی که از سریال دارک ایراداتی میگیرن به نظر من با اینکه خیلی بدیهی و خب درستند ولی نویسنده هاش با توجه به پلات کلی سریال که محور موضوع فوق العاده پیچیدۀ زمان می چرخه و ممکنه خیلی پلات هول بوجود بیاد، از عالی هم اونورتر عمل کردن و برای همین فکر می کنم این ایرادات یکم سطحی به نظر بیاد و بهتره دوستان عمیق تر به سریال نگاه کنن :D:

3 کلمه یوناس پیر یا همون Adam گفت که از وقتی شنیدم دین و ایمونم برده زیر سؤال :D اونم اینه: God is Time
اول بگم بحثی که می کنم مذهبی نیست و درباره گونه خودمون یعنی انسانه :D و هر چیزی میگم اعتقاد خودمه درست و غلط و به نظرم هرکس باید اعتقاد خودش داشته باشه و سرش بحث کنه ولی به دیگران تحمیل نکنه! :D:
هرچقدر بیشتر تو جمله بالا فرو میرم و ثانیه به ثانیه به مرگ نزدیکتر میشم میبینم چقدر درسته واقعاً; آیا به نظرتون طبق گفته ادیان، خدا در 7 روز این جهان خلق کرد(!) یا پدیده ای به نام بیگ بنگ رفته رفته و طی میلیون ها سال باعث خلق و تکامل خود ما و هرچیزی که میبینم شده در طی زمان؟ آیا خدا و شیطان یه Entity اند یا خود ما هستند؟ یعنی هر دوشن همون مغز پیچیده ما انسان ها هستند که ما بر اساسش تصمیم می گیریم کار خیر انجام بدیم یا کار شر. چرا انسان ها که هوشمند ترین موجودات زنده روی زمینن و قدرت تفکر و تعقل برتری دارند فقط مورد آزمایش خدا قرار میگیرن و باید برن بهشت و جهنم ولی موجودات دیگه که فاقد این قدرت ها اند نه؟ آیا یک بچه بی گناه 10 ساله و یک فرد مسن که هرکاری می خواسته تو زندگیش کرده، جفتشون رو خدا میکشه چون حکمت این بوده؟! یا فقط زمان باعثش شده؟ آیا زمان و تصادف زمانی باعث قرارگیری اون بچه جلو ماشینی که داشته با سرعت می رفته و فرسوده شدن فرد مسن شده یا خدا؟ آیا افراد موفق، خوشبخت و پولدار همه با خدا بودن و همه فقرا و بدبخت ها کافر؟ یا همش نتیجه سلسله اتفاقاتی بوده که در طول زمان برای هر کدوم افتاده؟ آخرم شاید بعد از مرگی وجود نداشته باشه و فقط مغزمون از کار بیفته و تمام. 8-| به نظر من همیشه چیزی که به کار انسان اومده چیزی هست که واقعاً وجود داشته و دیدتش با علم و منطق و نه با خرافه و حرف....

این نقاشی Creation of Adam از میکل آنژ هم هرچی نگاش کنی باز کم کردی :D:

download.jpg

هم دارک و هم وست ورلد بهش رفرنس زدن. (دقت کنید که خدا در یک شکلیه که شبیه مغز ماست!)
 
این سه شب اخیر هر شب یک قسمت Tales from the loop دیدم. و واقعا خوشم اومد.
یک فضای خیلی خاصی داره. مخصوصا با اون موزیک هاش واقعا آرامش بخشه :D
هر قسمت هم یک داستان مجزا داره. یعنی هر قسمت داستان یک نفره.
از نظر تم داستانی یجوری تو سبک بلک میرر عه. فضاش منو یاد Dark انداخت ولی اونقدر تیره و خفه کننده نیست و بلعکس خیلی آرامش بخشه :دی

ببینین. واقعا خوشم اومد :دی
 
Ozark از اون جواهرای دنیای سریاله . سریالی که بی سر و صدا میاد و در بالاترین سطح قرار داره . فصل سوم اش هم به خوبی تا آخرین قسمت جلو میره و سکانس پایانی اش که شوکه کننده است . حیف که سازنده ها یکم زیادی آروم پیش میرن و معلوم نیست فصل بعدی کی پخش شه. البته این آرامش به نفع سریاله با صیر روی داستان کار می کنن

نکته ای که وجود داره اینه که از اولین قسمت سریال شباهت های تماتیکی با برکینگ بد داشت . در فصل سوم این شباهت ها در جاهایی پررنگ میشن . البته اوزارک ورژن واقعه گرایانه تر و البته دارک تر برکینگ بده
در این فصل اپیزود 9 ام قشنگ یاد آور اپیزود اوزیمندیاس برکینگ بده . ولی این بار با روایتی متفاوت . با این که در هردو سریال کاراکتر اصلی تلاشش رو می کنه تا از تراژدی و مرگ یکی از نزدیکانش دوری کنه اما در اوزارک نقش کاراکتر های اصلی در به وقوع پیوستن این تراژدی بیشتر بود در مقایسه با والتر که بیشتر منفعل بود همین زهر سکانس رو بیشتر می کنه . و چینش سکانس و موزیک در اوزارک تاثیر اش 10 برابر سکانس مشابه اشه در سریال دیگه است. از طرفی کاراکتر بن هم نسبت به هنک در اون سریال سمپاتیک تر و دوست داشتنی تر بود به همین دلیل مرگش بیشتر بیننده رو متاثر می کرد .
نکته ی دیگر این که قبلا در باره برکینگ بد می گفتم که خیلی جاهاش متاثر از پدرخوانده است . از ایده ی کلی که روند تبدیل یک انسان ساده و گریزان از خشونت به یک هیولای بی رحم رو نشون میده که یادآور مایکل کورلئونه است تا سکانسی از سریال که به دستور والتر شاهد کشته شدن یک سری شاهد همزمان هستیم که ادای دینی به پدرخوانده بود . حالا در اوزارک مایه برادر کشی رو داریم که یادآور سکانس مشهور پایانی پارت 2 است .
نکته ی دیگر رابطه پر فراز و نشیب مارتی برد و روث لنگمور است که یادآور رابطه ی جسی و والتر برکینگ بد است . به خصوص این فصل که شباهت ها فراوان است .
و نکته ی دیگر اوزراک دارک و تلخه چرا که اگه در برکینگ بد شاهد این بودیم که والتر زندگی خودش و اطرافیانش رو نابود کرد تا برای مدتی طعم قدرت و لذت رو بچشه . کاراکتر های اوزارک فقط برای زنده ماندن دیگران رو قربانی می کنند. اون ها خدمت گذاران فردی دیگر هستند. پولی هم که به دست میارن برای فرد دیگری است . و لحظه ای لذت و جذابیت در این سبک زندگی اشون نیست
اوزارک روی دیگه ی سکه ی برکینگ بد است . و بیشتر به زندگی رئال نزدیک است . انگار کسی پس از دیدن والتر وایت جو گیر شده باشد و بخواهد به سبک اون زندگی بسازد . اما آخرش مثل مارتی و وندی برد می شود . دستی دستی در منجلاب فرو می رود و چاره ای جز جلو رفتن و نابودی زندگی خود و اطرافیانش نداشته باشد
 
آخرین ویرایش:
Ozark از اون جواهرای دنیای سریاله . سریالی که بی سر و صدا میاد و در بالاترین سطح قرار داره . فصل سوم اش هم به خوبی تا آخرین قسمت جلو میره و سکانس پایانی اش که شوکه کننده است . حیف که سازنده ها یکم زیادی آروم پیش میرن و معلوم نیست فصل بعدی کی پخش شه. البته این آرامش به نفع سریاله با صیر روی داستان کار می کنن

نکته ای که وجود داره اینه که از اولین قسمت سریال شباهت های تماتیکی با برکینگ بد داشت . در فصل سوم این شباهت ها در جاهایی پررنگ میشن . البته اوزارک ورژن واقعه گرایانه تر و البته دارک تر برکینگ بده
در این فصل اپیزود 9 ام قشنگ یاد آور اپیزود اوزیمندیاس برکینگ بده . ولی این بار با روایتی متفاوت . با این که در هردو سریال کاراکتر اصلی تلاشش رو می کنه تا از تراژدی و مرگ یکی از نزدیکانش دوری کنه اما در اوزارک نقش کاراکتر های اصلی در به وقوع پیوستن این تراژدی بیشتر بود در مقایسه با والتر که بیشتر منفعل بود همین زهر سکانس رو بیشتر می کنه . و چینش سکانس و موزیک در اوزارک تاثیر اش 10 برابر سکانس مشابه اشه در سریال دیگه است. از طرفی کاراکتر بن هم نسبت به هنک در اون سریال سمپاتیک تر و دوست داشتنی تر بود به همین دلیل مرگش بیشتر بیننده رو متاثر می کرد .
نکته ی دیگر این که قبلا در باره برکینگ بد می گفتم که خیلی جاهاش متاثر از پدرخوانده است . از ایده ی کلی که روند تبدیل یک انسان ساده و گریزان از خشونت به یک هیولای بی رحم رو نشون میده که یادآور مایکل کورلئونه است تا سکانسی از سریال که به دستور والتر شاهد کشته شدن یک سری شاهد همزمان هستیم که ادای دینی به پدرخوانده بود . حالا در اوزارک مایه برادر کشی رو داریم که یادآور سکانس مشهور پایانی پارت 2 است .
نکته ی دیگر رابطه پر فراز و نشیب مارتی برد و روث لنگمور است که یادآور رابطه ی جسی و والتر برکینگ بد است . به خصوص این فصل که شباهت ها فراوان است .
و نکته ی دیگر اوزراک دارک و تلخه چرا که اگه در برکینگ بد شاهد این بودیم که والتر زندگی خودش و اطرافیانش رو نابود کرد تا برای مدتی طعم قدرت و لذت رو بچشه . کاراکتر های اوزارک فقط برای زنده ماندن دیگران رو قربانی می کنند. اون ها خدمت گذاران فردی دیگر هستند. پولی هم که به دست میارن برای فرد دیگری است . و لحظه ای لذت و جذابیت در این سبک زندگی اشون نیست
اوزارک روی دیگه ی سکه ی برکینگ بد است . و بیشتر به زندگی رئال نزدیک است . انگار کسی پس از دیدن والتر وایت جو گیر شده باشد و بخواهد به سبک اون زندگی بسازد . اما آخرش مثل مارتی و وندی برد می شود . دستی دستی در منجلاب فرو می رود و چاره ای جز جلو رفتن و نابودی زندگی خود و اطرافیانش نداشته باشد


دوسال پیش در محفل بحث دوستان که بنده به طور جو زده فصل اول اوزارک را دیده بودم و محو شخصیت پردازی و فضای خوفناک شهر اوزارک شده بودم، با صدای بلند اعلام کردم که این جایگزین بریکینگ بد می شود. نمی دانم کاربری از همان ابتدا با من به مخالفت بلند شد و اصلا شخصیت مارتی برد قابل قیاس با والتر ندانست و من بالعکس حتی مارتی را از برخی جهات بهتر از والتر می دانستم و با صدای رسا اعلام کردم که این سریال قطعا می تواند در طی فصل های آتی بهتر از بریکینگ بد شود. (که دارد می شود!)

فصل دوم یه مقدار قصه تک محوری مارتی برد کنار رفت و زن وی هم اضافه شد و فضا کمی سوپرانویی (کل خانواده یهو درگیر ماجرا شدن و فهمیدند که پدر و مادرشان چه کاره هستند!) پیش رفت و خشونت و پیشی گرفتن سریع داستان و رحم نکردن به هیچ از کاراکترها نشون داد که اوزارک با هیچ کس شوخی ندارد. مخالفت نظر بنده با جنابعالی در این جا مطرح می شود که باید بگویم که فصل سوم اوزارک اصلا و ابدا شبیه بریکینگ بد نیست. نه مارتی مثل والتر شده و نه آن ناوارو مثل گاس است. به نظرم درگیری بیتمن با سریال اوتسایدر کمی در این فصل حضورش 100 درصدش کاهش یافت و بیشتر شاهد خودستایی و صدالبته تک هنرنمایی امی گونه لارا لینی هستیم. باید بگم که خوب شد که ازوراک از سایه تقلید از بریکینگ بد بیرون آمد و الان باید بگویم که فصل سوم اوزارک اصلا و ابدا شبیه بریکینگ بد نیست. چیزی بود که فصل پنجم و ششم خانه پوشالی میخواست انجام بده که نشد و به جاش با هوش و ذکاوت نویسندگان اوزارک این کمیستری بهتر شکل گرفت!
 
آخرین ویرایش:
دوسال پیش در محفل بحث دوستان که بنده به طور جو زده فصل اول اوزارک را دیده بودم و محو شخصیت پردازی و فضای خوفناک شهر اوزارک شده بودم، با صدای بلند اعلام کردم که این جایگزین بریکینگ بد می شود. نمی دانم کاربری از همان ابتدا با من به مخالفت بلند شد و اصلا شخصیت مارتی برد قابل قیاس با والتر ندانست و من بالعکس حتی مارتی را از برخی جهات بهتر از والتر می دانستم و با صدای رسا اعلام کردم که این سریال قطعا می تواند در طی فصل های آتی بهتر از بریکینگ بد شود. (که دارد می شود!)

فصل دوم یه مقدار قصه تک محوری مارتی برد کنار رفت و زن وی هم اضافه شد و فضا کمی سوپرانویی (کل خانواده یهو درگیر ماجرا شدن و فهمیدند که پدر و مادرشان چه کاره هستند!) پیش رفت و خشونت و پیشی گرفتن سریع داستان و رحم نکردن به هیچ از کاراکترها نشون داد که اوزارک با هیچ کس شوخی ندارد. مخالفت نظر بنده با جنابعالی در این جا مطرح می شود که باید بگویم که فصل سوم اوزارک اصلا و ابدا شبیه بریکینگ بد نیست. نه مارتی مثل والتر شده و نه آن ناوارو مثل گاس است. به نظرم درگیری بیتمن با سریال اوتسایدر کمی در این فصل حضورش 100 درصدش کاهش یافت و بیشتر شاهد خودستایی و صدالبته تک هنرنمایی امی گونه لارا لینی هستیم. باید بگم که خوب شد که ازوراک از سایه تقلید از بریکینگ بد بیرون آمد و الان باید بگویم که فصل سوم اوزارک اصلا و ابدا شبیه بریکینگ بد نیست. چیزی بود که فصل پنجم و ششم خانه پوشالی میخواست انجام بده که نشد و به جاش با هوش و ذکاوت نویسندگان اوزارک این کمیستری بهتر شکل گرفت!
البته من منظورم این نیست که این سریال داره از برکینگ بد تقلید می کنه یا کاملا شبیه اشه . صرفا گفتم شباهت های تماتیکی وجود داره . از اول هم تقلیدی در کار نبود . چون نه از اون طنز سیاه برکینگ بد خبری هست اینجا نه از سکانس های پر تعلیق اون سریال .

اتفاقا اصلا شباهت والت و مارتی یا ناوارو و گاس مد نظرم نبود
بلکه مثلا اپیزود نهم فصل سوم که شباهت اش با اپیزود اوزیمندیاس برکینگ بد کاملا مشهوده. اون جا هنک تبدیل به یک مانع در کار والتر میشه و جلوی چشم وی اون رو می کشن . که قراره رویه تاریک بیزنس والت رو ببینیم . این جا هم بن برادر وندی دقیقا همین جایگاه رو داره و دقیقا هم به همون سرنوشتی دچار میشه که هنک شد .
یا رابطه روث و مارتی . روث هم مثل جسی رابطه ی مرشدانه با مارتی داشت اما دیدیم که در آخر سریال راهشون جدا شد . چراکه مارتی نه از روث تونست درست محافظت کنه نه از عزیزان وی . رابطه اشون به سمت نفرت گرایید و توسط رقیب مارتی هم جذب شد .

درباره جایگاه قوی وندی هم باهات موافقم . دقیقا سریال موفقیت اش در اینه که کارکتر هایی رو خلق کرده که هرکدوم به نوبه خود به حدی خوب پرداخت شدن که اگر خواسته یا ناخواسته حضور یکی کمتر بشه با قدرت جلو میرن .
 
البته من منظورم این نیست که این سریال داره از برکینگ بد تقلید می کنه یا کاملا شبیه اشه . صرفا گفتم شباهت های تماتیکی وجود داره . از اول هم تقلیدی در کار نبود . چون نه از اون طنز سیاه برکینگ بد خبری هست اینجا نه از سکانس های پر تعلیق اون سریال .

اتفاقا اصلا شباهت والت و مارتی یا ناوارو و گاس مد نظرم نبود
بلکه مثلا اپیزود نهم فصل سوم که شباهت اش با اپیزود اوزیمندیاس برکینگ بد کاملا مشهوده. اون جا هنک تبدیل به یک مانع در کار والتر میشه و جلوی چشم وی اون رو می کشن . که قراره رویه تاریک بیزنس والت رو ببینیم . این جا هم بن برادر وندی دقیقا همین جایگاه رو داره و دقیقا هم به همون سرنوشتی دچار میشه که هنک شد .
یا رابطه روث و مارتی . روث هم مثل جسی رابطه ی مرشدانه با مارتی داشت اما دیدیم که در آخر سریال راهشون جدا شد . چراکه مارتی نه از روث تونست درست محافظت کنه نه از عزیزان وی . رابطه اشون به سمت نفرت گرایید و توسط رقیب مارتی هم جذب شد .

درباره جایگاه قوی وندی هم باهات موافقم . دقیقا سریال موفقیت اش در اینه که کارکتر هایی رو خلق کرده که هرکدوم به نوبه خود به حدی خوب پرداخت شدن که اگر خواسته یا ناخواسته حضور یکی کمتر بشه با قدرت جلو میرن .

به نظرم بهتر است به جای واژه «تقلید» از «الگوبرداری بی نقص» استفاده کرد (واژه ای که برای نقد فصل دوم سریال اوزارک در سلام سینما انتخاب کرده بودم). باید بگویم که قسمت نهم قابل حدس بود که بن (که بازی بازیگرش بی نظیر است و می تواند نامزد امی شود!) کشته می شود. پلات توییست اوزیماندیاس با این اپیزود زمین تا آسمان تفاوت دارد و شخصیت بن آن قدر نسبت به هنک کلیدی نبود که چندان از مردنش هاج و واج بمانیم. کدگذاری در اوایل قسمت و یا قسمت پیشین که برترین قسمت فصل سوم بود معلوم بود که سرنوشت بن به مرگ ختم می شود. به نظرم این اپیزود شباهت های «تماتیکی» به یکی از اپیزودهای فصل های نهایی سوپرانو (اشاره نمی کنم چون شاید ندیده باشی فصل های پنجم و ششم) که در آن قسمت شخصیت نسبتا کلیدی با سوتی خودش به دام می افتد و می میرد. حتی مرگ یک شخصیت که شخصیت دیگری برایش احساس پشیمانی می کند کم رنگی شبیه به یکی از دارک ترین اپیزودهای فصل سوم کیلینگ بود. (مرگ بولت و احساس گناه هولدر!) پیرامون رابطه روث و مارتی گرچه شباهت های ریزی با والتر و جسی دارد. به نظرم این فصل فصل وندی بود تا مارتی و اگر قرار است باز شباهت های تماتیکی با بریکینگ را در نظر بگیرم باید بگم که فصل اول به مراتب خیلی فرا شبیه بریکینگ بد بود که در فصل های دوم و سوم که کلا محو و سپس از بین رفت. همان طور که گفتم این فصل یک چیز اورژینال بود و شباهت های ریزی با فصل پنجم و ششم خانه پوشالی داشت. انگار مارتی و وندی می خوان فرانک و کلیر آندروود بعدی باشن. در یک سکانس که کابوس وندی است به طور مشهود شبیه همان پایان بندی فصل ششم با حضور کوین اسپیسی بود که کلیر قرار بود فرانک را به قتل برساند که متاسفانه گندکاری های اسپیسی اون سکانس تغییر یافت!
 
آخرین ویرایش:
احتمال ساخته شدن فصل دوم مینی سریال Outsider توسط HBO :|
Jason Bateman Says HBO Is ‘Talking About’ a Season 2 of ‘The Outsider’

یه چیزی شبیه به Supernatural با طعم TV-MA میشه. البته اگه جیسون بیتمن پای ثابت کارگردانی فصل دوم باشه کیفیت می تونه مثل قسمت های اول خوب از آب دربیاد. بیتمن اکنون بهترین کارگردان مدیوم تلویزیون است!
 
  • Like
Reactions: TheGodfather
به نظرم بهتر است به جای واژه «تقلید» از «الگوبرداری بی نقص» استفاده کرد (واژه ای که برای نقد فصل دوم سریال اوزارک در سلام سینما انتخاب کرده بودم). باید بگویم که قسمت نهم قابل حدس بود که بن (که بازی بازیگرش بی نظیر است و می تواند نامزد امی شود!) کشته می شود. پلات توییست اوزیماندیاس با این اپیزود زمین تا آسمان تفاوت دارد و شخصیت بن آن قدر نسبت به هنک کلیدی نبود که چندان از مردنش هاج و واج بمانیم. کدگذاری در اوایل قسمت و یا قسمت پیشین که برترین قسمت فصل سوم بود معلوم بود که سرنوشت بن به مرگ ختم می شود. به نظرم این اپیزود شباهت های «تماتیکی» به یکی از اپیزودهای فصل های نهایی سوپرانو (اشاره نمی کنم چون شاید ندیده باشی فصل های پنجم و ششم) که در آن قسمت شخصیت نسبتا کلیدی با سوتی خودش به دام می افتد و می میرد. حتی مرگ یک شخصیت که شخصیت دیگری برایش احساس پشیمانی می کند کم رنگی شبیه به یکی از دارک ترین اپیزودهای فصل سوم کیلینگ بود. (مرگ بولت و احساس گناه هولدر!) پیرامون رابطه روث و مارتی گرچه شباهت های ریزی با والتر و جسی دارد. به نظرم این فصل فصل وندی بود تا مارتی و اگر قرار است باز شباهت های تماتیکی با بریکینگ را در نظر بگیرم باید بگم که فصل اول به مراتب خیلی فرا شبیه بریکینگ بد بود که در فصل های دوم و سوم که کلا محو و سپس از بین رفت. همان طور که گفتم این فصل یک چیز اورژینال بود و شباهت های ریزی با فصل پنجم و ششم خانه پوشالی داشت. انگار مارتی و وندی می خوان فرانک و کلیر آندروود بعدی باشن. در یک سکانس که کابوس وندی است به طور مشهود شبیه همان پایان بندی فصل ششم با حضور کوین اسپیسی بود که کلیر قرار بود فرانک را به قتل برساند که متاسفانه گندکاری های اسپیسی اون سکانس تغییر یافت!
نه هنوز ندیدم فصل پنجم سوپرانوز رو کامل . با اکثر حرفاتون موافقم. به خصوص درباره بن و بازی فوق العاده بازیگرش. جالبه قبلا در سریال آیرون فیست دیده بودمش ولی اون جا خیلی جای کار نداشت . ولی این جا واقعا عالی ظاهر شده بود .
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

  • Top
    رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
    اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
    or