TV Center

Skam چطوره یه فصل دانلود کردم زیرنویس نروژی دیفالت داره
میخوام بدون زیرنویس دان کنم خوبه دان کنم ؟ذره زدم جلو زیاد خوشم نیومد هرچند هیچی نفهمیدم از زبونشون
 
من الان دارم The Blacklist نگاه می کنم بنظرم خیلی هیجان انگیزه، داستانش جذابه و عاشق قاتل های عجیب غریبشم.

The Mentalist هم داشتم نگاه می کردم. داستان ها و ماجرای قتل که خیلی پیش پا افتاده بودن فقط بخاطر کاراکتر پاتریک نگاه می کردم ولی فصل ۴ دیگه واقعا خیلی حوصلم سر رفت فعلا دیگه نگاه نمی کنم ~X(
blacklist از یک جایی به بعد با این که داستان اصلی اش جذابه و خود ردینگتون کاراکتر جذابیه خسته کننده میشه . چون روند اش تکراریه . قاتل عجیب غریب دوست داری هانیبال رو ببین که از این نظر ترکونده
 
blacklist از یک جایی به بعد با این که داستان اصلی اش جذابه و خود ردینگتون کاراکتر جذابیه خسته کننده میشه . چون روند اش تکراریه . قاتل عجیب غریب دوست داری هانیبال رو ببین که از این نظر ترکونده

نه من با قاتلا کاری ندارم فقط می گم داستان هاش جالبه
هانیبال خشن و چندش آوره سریال های اینطوری دوست ندارم :sweatsmile:
 
تازه مینی سریال The Night Of رو دیدم. چرا اینقدر حوصله سر بر بود :(؟! یعنی فقط من اینجوری بودم ؟ :|از بعد از قسمت اول به سختی نگاه کردم تا برسم فقط قسمت آخرش که ببینم چی میشه. اصلا همچی توقعی نداشتم. حتی ندیدم کسی اینجا نقدی بهش وارد کنه
 
یه چند قسمت از سریال the wire رو دیدم اونقدری که اینجا میگفتن قشنگ و جذاب نیس
یه جوریه کلا حالا جدا از اینکه قدیمی هستش و وقتی الان ادم میخواد ببینه بهش خیلی نمیچسبه این طولانی بودن اپیزودها و صحنه ها هم یکم ازار دهندس شخصیت ها جوری نیس ادم خیلی بتونه باهاشون ارتباط برقرار کنه دیالوگ هاشونم خیلی گیرا نیس همشم فحشه نمیگم فحش نباشه ولی زیاد باحال نیست
خلاصه اینکه فک نکنم ادامش بدم یه چنتا سریال معرفی کنید با این داستانا
اخرین سریالی که دیدم چرنوبیل بود خیلی قشنگ بود یه چیزی شبیه بهش
یه سریال جنایی و معمایی کاراگاهی
یه سریال برا جنگ جهانی
البته از هر کدوم چنتا معرفی کردید هم اشکالی نداره
ممنون
 
عجب چیز جالبی بود این Dark! :دی فعلاً بعد از دیدنش مغزم تبخیر شده و باید برم یه سری چیزها در موردش بخونم. البته می‌ترسم طبق معمول یه عده برداشته باشن تئوری‌هایی داده باشن که گند بزنه به فصل بعدی و همه‌چی لو بره!
مهم‌ترین سوالی که توی کل سریال برام پیش اومده بود این بود که:
کدوم شخصیت از همه بدبخت‌تر بود! :دی یعنی انقدر همه بیچاره و ستم‌دیده بودن که باید اسم سریال رو می‌ذاشتن بیچارگان! :دی هی می‌گفتم فلانی از بقیه مظلوم‌تره، بعد می‌دیدم اون یکی از این هم بدتره و دو قسمت بعد بلایی سر یکی دیگه می‌اومد که دلم برای این یکی کباب می‌شد و...
ولی کلاً میکل به نظرم از بقیه بیشتر گناه داشت. :( بچه توی اون سن و سال رفت 33 سال قبل و به بدبختی بزرگ شد و رشد کرد و بعد باید خودش رو می‌دید که داره دوباره به‌عنوان یه بچه زندگی می‌کنه. بیچاره حق داشت که این طوری شده بود و اوضاعش انقدر خراب بود. سوزناک‌ترین بخش ماجرا هم که اونجا بود که یونس ( :دی ) اومد پیشش گفت نباید خودکشی کنی و آخرش همین قضیه باعث شد خودکشی کنه. :(
از اون طرف خود شخصیت اصلی هم خیلی بدبخت بود و اولریخ هم همین‌طور. کلاً همگی مفلوک بودن! :دی
اون وسط فقط شخصیت هانا (ننه‌ی یونس) بیشتر از اینکه برام سوزناک باشه، اعصاب‌خوردکن بود. حالا نمی‌دونم کلاً شخصیت‌پردازی طرف این مدلی بود که حال همه رو بهم بزنه یا فقط نظر من اینه! لامصب ام‌الفسادی بود برای خودش و نه‌تنها باعث بدبختی اولریخ و زنش شد، که دیگه اوج بی‌شرفی رو هم توی اون صحنه دیدار با اولریخ در دهه 50 نشون داد. :|
سازنده‌های سریال هم که گویا می‌خوان دیگه چیزی از مغز و روان ما نذارن و حالا در کنار خطوط زمانی و دوره‌های مختلف، از فصل بعد با دنیاهای موازی و این جور چیزها هم طرف هستیم! :| :دی
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or