سازنده : Tango Gameworks
ناشر : Bethesda Softworks
سبک : Survival horror
پلتفورم : PlayStation 4 ,PlayStation 3 ,Microsoft Windows
تاریخ انتشار : Oct 13, 2017
توضیحات :
تاپیک تصاویر بازی >>> اینجا
تاپیک مشکلات The Evil Within 2 (نصب، کرک، مشکلات گرافیکی و ...) >>> اینجا
سایت ناشر بازی >>> اینجا
سایت سازنده ی بازی >>> اینجا
سایت بازی >>> اینجا
صفحه بازی در استیم >>> اینجا
سیستم مورد نیاز :
Minimum
(OS: Windows 7/8.1/10 (64-bit versions
CPU: Intel Core i5-2400 / AMD FX-8320 or better
8 GB RAM, 40GB free HDD space
GPU: NVIDIA GTX 660 2GB / AMD HD 7970 3GB or better
4 ساعت و نیمه هنوز تو چپتر 3 هستم و سباستین نصف آپگریداش انجام شده به جرئت میشه گفت از نسخه ی اولش بهتره. محیط وسیعتر, گیم پلی معقول تر, صداگذاری بی نظیر...
تا به اینجای کار حتی عملکرد و فریم دهی بازی هم از نسخه ی قبل بهتر بوده. هر شب یازده به بعد تو خونه تاریک و هندزفری میرم سراغش.. بسی لذت بخشه این بازی. امیدوارم بقیه ی چپتر ها هم همینطور باشن.
خب بازی رو تموم کردم. همونطور که گفتم نسبت به نسخه ی قبلش پیشرفت چشمگیری داشت. ترسناک بود ولی افراطی در ترسوندن مخاطب نداشت. به قول آلفرد هیچکاک پدر ژانر ترس در سینما : انتظار برای ترسیدن از چیزی از خود آن چیز ترسناک تر است و این یعنی تعلیق. نسخه ی دوم این بازی تعلیق بیشتری نسبت به نسخه ی اول داشت. این بازی اکشنش تقریبأ مشابه نسخه ی اول بود ولی خب فکر کنم همه موافقند که بهینه سازی این نسخه به مراتب از شماره یک بهتر بود. درست مثل نسخه ی 1 وقتی به اواخر بازی نزدیک می شدیم از میزان ملموس بودن داستان کمتر میشد و قصه به سمت غیرمنطقی شدن پیش می رفت.
در مکالمه ای که سباستین با اون دختر آسیایی عضو موبیوس داره مشاهده می کنیم که سازنده ی بازی بیشتر از اینکه بخواد جواب سوالات رو بده اتفاقات رو با جمله ای مثل این توجیح میکنه که گفت : هیچ توضیح قابل قبولی برای اتفاقاتی که اینجا میوفته وجود نداره.
این به من مخاطب این احساس رو میده که اتفاقات بازی عمدتأ بر مبنای یک بی قاعدگی بنا شدن. مثلأ یک پلات هل شدید بازی که امیدوارم درنسخه ی سوم بهش پاسخ داده بشه اینه که چرا افرادسازمان موبیوس پاسخ قانع کننده ای به سوال سباستین که ازشون میپرسه به همین سادگی عضو چنین سازمان جنایتکاری شدید نمیده.
اینکه سباستین بیمار روانیه رو قبول دارید؟ اگر نه این حجم از توهم برای یک فرد چطور قابل توجیح هست؟ در بازی سباستین میگه من غرق در توهماتم هستم. ولی برای گفتن توهم از کلمه ی hallucination استفاده میکنه. در ادبیات به توهم عادی میگن illusion ولی به یک توهم خیلی شدید میگن hallucination .. در نتیجه سباستین نه تنها دچار وهم شدید هست بلکه اون توهم رو زندگی میکنه یعنی دچار کابوسیه که اسیرش شده. با اینکه توضیحات کم و بیش تو نسخه ی اول و دوم در این رابطه بود ولی هنوز به قدر کافی قانع کننده نبود. سیستمی که ازش به عنوان TheStem یاد میشه فکر همه رو میخواد به هم مرتبط کنه یعنی n نفر آدم دارای یک تفکر واحد بشن. سباستین کسیه که مامور میشه تا بدون تاثیر پذیری از محیط stem به core یا ریشه ی اون که دخترش هست برسه. ولی خود شخص سباستین جدا از محیط استم تحت تاثیر توهمات روانیه خودش هست که خب به استادی هرچه تمام تر در اپیزود چهاردهم یاد میگیره مقابل ترس خودش قرار بگیره و دست از فرار کردن برداره..
سیستم کاور گیری بازی فاجعه بود. موسیقی متن و صداگذاریش بی نظیر بود. گیم پلی نسبت به قبل پیشرفت داشت. سیستم کرفتینگ در محیط باز ایده ی خوبی بود. اون تیرو کمان دود زا تقریبأ اصلأ استفاده نشد تو بازی. مکالمات سباستین با پرستار بسیار دقیق و عالی بود. شخصیت پردازی کارکتر های فرعی خیلی خوب بود.
اویل ویتن رو دوست دارم. 70 درصد تلاش میکنه موقعیت رو طبیعی و واقعی جلوه بده . مسائل روانشناسی و فلسفی کنار عناصر ترسناک هیجان بازی رو بیشتر کردن. دو تا دست نوشته ی فوق العاده تو محیط گیم پلی هست اگر دقت کرده باشید یکیش مربوط به گزارش پزشکی ازمایش هست که میگه مرحله ی نهایی دگردیسی موجودات حالتیه که احساس میکنن توسط یک نیروی خارجی دنبال و کنترل میشن.. تفسیر این جمله با خودتون. مذهب بار دیگر راهش رو به داستان بازی باز کرد. تقریبأ بهم ثابت شده که میکامی دست بردار این مسئله نیست.
دست نوشته ی دیگه ی بازی که نظرمو جلب کرد تو مراحل نهایی بازی در محیطی که تاریک هست پیدا میشه درباره ی رابطه ی الکترون ها و اتم های یک سلول و مفهوم آزادی صحبت میکنه.
دوستانی که شروع نکردن پیشنهاد میکنم به دقت و با آرامش evil within رو بازی کنید.
خب بازی رو تموم کردم. همونطور که گفتم نسبت به نسخه ی قبلش پیشرفت چشمگیری داشت. ترسناک بود ولی افراطی در ترسوندن مخاطب نداشت. به قول آلفرد هیچکاک پدر ژانر ترس در سینما : انتظار برای ترسیدن از چیزی از خود آن چیز ترسناک تر است و این یعنی تعلیق. نسخه ی دوم این بازی تعلیق بیشتری نسبت به نسخه ی اول داشت. این بازی اکشنش تقریبأ مشابه نسخه ی اول بود ولی خب فکر کنم همه موافقند که بهینه سازی این نسخه به مراتب از شماره یک بهتر بود. درست مثل نسخه ی 1 وقتی به اواخر بازی نزدیک می شدیم از میزان ملموس بودن داستان کمتر میشد و قصه به سمت غیرمنطقی شدن پیش می رفت.
من هر دو نسخه را اخیرأ بازی کردم
به نظر من نسخه اول از لحاظ اتمسفر و درجه سختی و درجه ترس به مراتب از نسخه دوم جلوتر بود
نسخه دوم از لحاظ پرفورمنس و بهینه سازی بهتر بود ولیکن از لحاظ درجه سختی هم بسیار آسانتر بود. .. مشکل دیگه ای هم که نسخه دوم داشت این بود که تنوع محیط کم بود و مخصوصا در اواخر بازی خیلی یکنواخت و خسته کننده میشد
در مجموع بخوام نظر بدم من نسخه اول رو بیشتر پسندیدم ولی حیف که پورت بازی بد بود و پرفورمنس جالبی نداشت.
نمره من به هر دو بازی :
نسخه اول : 8 از 10
نسخه دوم : 7 از 10
من هر دو نسخه را اخیرأ بازی کردم
به نظر من نسخه اول از لحاظ اتمسفر و درجه سختی و درجه ترس به مراتب از نسخه دوم جلوتر بود
نسخه دوم از لحاظ پرفورمنس و بهینه سازی بهتر بود ولیکن از لحاظ درجه سختی هم بسیار آسانتر بود. .. مشکل دیگه ای هم که نسخه دوم داشت این بود که تنوع محیط کم بود و مخصوصا در اواخر بازی خیلی یکنواخت و خسته کننده میشد
در مجموع بخوام نظر بدم من نسخه اول رو بیشتر پسندیدم ولی حیف که پورت بازی بد بود و پرفورمنس جالبی نداشت.
نمره من به هر دو بازی :
نسخه اول : 8 از 10
نسخه دوم : 7 از 10
ادامه که داره همون قسمت یک اگه بازی کرده باشی متوجه میشی تو نسخه ۲ اشاره ای بهش نکرد فکر نکنم اصلا ربطی بهمم داشته باشن حداقل نه آنچنان .بنظرم نسخه ۳ ادامه داستان ۳.ولی مطمئنا نسخه بعدی میره برای نسل بعدی
اگه یاد باشه تو پایان نسخه یک میبینیم که روویک ذهن اون پسر دیونه که اسمشو یادم نیتسخیر میکنه و از طریق اون تو سکانس پایانی از تیمارستان خارج میشه.که تو نسخه ۳ فکر کنم ادامه ۱ باشه.اره نسخه یک و دو داستانشون تقریبا جداس حالا جز کاراکترها...
اگه یاد باشه تو پایان نسخه یک میبینیم که روویک ذهن اون پسر دیونه که اسمشو یادم نیتسخیر میکنه و از طریق اون تو سکانس پایانی از تیمارستان خارج میشه.که تو نسخه ۳ فکر کنم ادامه ۱ باشه.اره نسخه یک و دو داستانشون تقریبا جداس حالا جز کاراکترها...
دقیقا ... خیلی دوست دارم ببینم ادامه ش چی میشه
البته توی نسخه دوم هم یجور عجیب تموم میشه
وقتی دستگاه استم (که کلی هم تار عنکبوت گرفته) خودبخود روشن میشه.. شایدم کار روویک بوده، نمیشه گفت ولی اگه این شروع بکار کردن استم رو ربط بدن به روویک خیلی باحال میشه از نظر من یه چیز دیگه هم که خواستم بگم اینکه توی نسخه دوم دیگه هیچ اشاره ای از جوزف نشد، کیدمن فقط گفت که زنده ست. امیدوارم توی نسخه بعدی حضور داشته باشه
من خودم وقتی میکامی گفت که توی E3 حضور داره خیلی امید داشتم که نسخه سوم این مجموعه رو معرفی کنه، ولی خب نشد. بجاش یچز دیگه معرفی کرد
پ.ن: این بانوی توی نسخه دوم این بازی (که ممکن هم هست بعضیا بهش برنخورده باشن چون فکر کنم جاهای خاصی باید میرفتی) و لا لا لا میخوند ، خوب منو ترسوند کاش حضور فعال تری داشت توی داستان، بنظرم بهترین آنتاگونیست این نسخه دومی بود
اگه یاد باشه تو پایان نسخه یک میبینیم که روویک ذهن اون پسر دیونه که اسمشو یادم نیتسخیر میکنه و از طریق اون تو سکانس پایانی از تیمارستان خارج میشه.که تو نسخه ۳ فکر کنم ادامه ۱ باشه.اره نسخه یک و دو داستانشون تقریبا جداس حالا جز کاراکترها...
شماره دو ادامه یک هست و در چند جا به اون تیمارستانه شماره یک اشاره می شه حتی اول شماره دو سباستین می گه بعد از حوادث شماره یک منو پیش روانکاو فرستادن و حرفامو باور نمی کردن
بازی برای بار دوم ولی اینبار با زیرنویس فارسی تمام کردم . جدای از گرافیک پایین ( نسبت به بازی های شاخ نسل هشت) و جهان باز شدنش که رو مخ بود خیلی عالی بود و چسبید . ( نسبت به شماره یک آسان تر بود روی هم رفته)
بازی در سکوت خبری هست . بی خیالش شدن یا قراره شماره سه هم بسازند ؟؟؟ ( من که خبری ندیدم)
بازی با زیرنویس فارسی امتحان کنید خیلی عالی هست .
بازی برای بار دوم ولی اینبار با زیرنویس فارسی تمام کردم . جدای از گرافیک پایین ( نسبت به بازی های شاخ نسل هشت) و جهان باز شدنش که رو مخ بود خیلی عالی بود و چسبید . ( نسبت به شماره یک آسان تر بود روی هم رفته)
بازی در سکوت خبری هست . بی خیالش شدن یا قراره شماره سه هم بسازند ؟؟؟ ( من که خبری ندیدم)
بازی با زیرنویس فارسی امتحان کنید خیلی عالی هست .
خب بازی رو تموم کردم. همونطور که گفتم نسبت به نسخه ی قبلش پیشرفت چشمگیری داشت. ترسناک بود ولی افراطی در ترسوندن مخاطب نداشت. به قول آلفرد هیچکاک پدر ژانر ترس در سینما : انتظار برای ترسیدن از چیزی از خود آن چیز ترسناک تر است و این یعنی تعلیق. نسخه ی دوم این بازی تعلیق بیشتری نسبت به نسخه ی اول داشت. این بازی اکشنش تقریبأ مشابه نسخه ی اول بود ولی خب فکر کنم همه موافقند که بهینه سازی این نسخه به مراتب از شماره یک بهتر بود. درست مثل نسخه ی 1 وقتی به اواخر بازی نزدیک می شدیم از میزان ملموس بودن داستان کمتر میشد و قصه به سمت غیرمنطقی شدن پیش می رفت.
در مکالمه ای که سباستین با اون دختر آسیایی عضو موبیوس داره مشاهده می کنیم که سازنده ی بازی بیشتر از اینکه بخواد جواب سوالات رو بده اتفاقات رو با جمله ای مثل این توجیح میکنه که گفت : هیچ توضیح قابل قبولی برای اتفاقاتی که اینجا میوفته وجود نداره.
این به من مخاطب این احساس رو میده که اتفاقات بازی عمدتأ بر مبنای یک بی قاعدگی بنا شدن. مثلأ یک پلات هل شدید بازی که امیدوارم درنسخه ی سوم بهش پاسخ داده بشه اینه که چرا افرادسازمان موبیوس پاسخ قانع کننده ای به سوال سباستین که ازشون میپرسه به همین سادگی عضو چنین سازمان جنایتکاری شدید نمیده.
اینکه سباستین بیمار روانیه رو قبول دارید؟ اگر نه این حجم از توهم برای یک فرد چطور قابل توجیح هست؟ در بازی سباستین میگه من غرق در توهماتم هستم. ولی برای گفتن توهم از کلمه ی hallucination استفاده میکنه. در ادبیات به توهم عادی میگن illusion ولی به یک توهم خیلی شدید میگن hallucination .. در نتیجه سباستین نه تنها دچار وهم شدید هست بلکه اون توهم رو زندگی میکنه یعنی دچار کابوسیه که اسیرش شده. با اینکه توضیحات کم و بیش تو نسخه ی اول و دوم در این رابطه بود ولی هنوز به قدر کافی قانع کننده نبود. سیستمی که ازش به عنوان TheStem یاد میشه فکر همه رو میخواد به هم مرتبط کنه یعنی n نفر آدم دارای یک تفکر واحد بشن. سباستین کسیه که مامور میشه تا بدون تاثیر پذیری از محیط stem به core یا ریشه ی اون که دخترش هست برسه. ولی خود شخص سباستین جدا از محیط استم تحت تاثیر توهمات روانیه خودش هست که خب به استادی هرچه تمام تر در اپیزود چهاردهم یاد میگیره مقابل ترس خودش قرار بگیره و دست از فرار کردن برداره..
سیستم کاور گیری بازی فاجعه بود. موسیقی متن و صداگذاریش بی نظیر بود. گیم پلی نسبت به قبل پیشرفت داشت. سیستم کرفتینگ در محیط باز ایده ی خوبی بود. اون تیرو کمان دود زا تقریبأ اصلأ استفاده نشد تو بازی. مکالمات سباستین با پرستار بسیار دقیق و عالی بود. شخصیت پردازی کارکتر های فرعی خیلی خوب بود.
اویل ویتن رو دوست دارم. 70 درصد تلاش میکنه موقعیت رو طبیعی و واقعی جلوه بده . مسائل روانشناسی و فلسفی کنار عناصر ترسناک هیجان بازی رو بیشتر کردن. دو تا دست نوشته ی فوق العاده تو محیط گیم پلی هست اگر دقت کرده باشید یکیش مربوط به گزارش پزشکی ازمایش هست که میگه مرحله ی نهایی دگردیسی موجودات حالتیه که احساس میکنن توسط یک نیروی خارجی دنبال و کنترل میشن.. تفسیر این جمله با خودتون. مذهب بار دیگر راهش رو به داستان بازی باز کرد. تقریبأ بهم ثابت شده که میکامی دست بردار این مسئله نیست.
دست نوشته ی دیگه ی بازی که نظرمو جلب کرد تو مراحل نهایی بازی در محیطی که تاریک هست پیدا میشه درباره ی رابطه ی الکترون ها و اتم های یک سلول و مفهوم آزادی صحبت میکنه.
دوستانی که شروع نکردن پیشنهاد میکنم به دقت و با آرامش evil within رو بازی کنید.
ممنون بابت توضیحاتت!ان دست نوشته ها را دقت نکردم.ممنون که اشاره کردی
اره این مسئله مذهب را از رزیدنت اویل 4 شروع کرد.جالب هست که حتی یکی از شخصیت های بازی یعنی فادر تئودور هم مذهبی هست. یک جورایی جهان بینی میکامی این بحث علم و مذهب و سوء استفاده ازشون و خرابکاری هست.
راستی نظرت راجع به پایان بازی و ان چپتر 16 و 17 چیه؟خار کارگردانی بود انصافا و ان موسیقی making your way home